ذِكْرُ يومِ الحسينِ بالطفِّ أودى بصماخي فلم يدع لي صِماخا
ذکر مصیبتهای امام حسین (علیهالسّلام) در طف شنوایی مرا ربود و توان شنیدن را از من سلب کرد.
مُتْبِـــعاتٌ نسـاؤهُ النـــوحَ نوحاً رافعاتٌ إثْرَ الصراخِ صراخا
بانوان حرمش پیوسته نوحه سرایی ناله می کردند و صدا به ناله و فریاد بلند می کردند.
منـــعوهُ مـاءَ الفــراتِ و ظلـّوا يتعــاطَونهُ زُلالًا نُقــــاخا
حضرت امام حسین (علیه السّلام) را از آب فرات منع کردند و آب صاف خنک و زلال و گوارا را به دست همدیگر می دادند و می خوردند.
بأبي عتـــــرةَ النــبيّ و أمِّــي ســدَّ عنهم مـعاندٌ أصماخا
پدر و مادرم فدای خاندان پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) باد، دشمن لجباز و ستیزه جو گوشها را از شنیدن سخنانشان بازداشت.
خيرُ ذا الخَلْـــقِ صبيةً و شباباً و كهـولًا و خيـرُهمْ أشــياخا
خاندانی که همه آنها؛ کودکان، جوانان و میانسالان و پیران آنها بهترین مردمان هستند.
أخذوا صدرَ مفخَرِ العزِّ مُذ كا نوا و خَلّوا للعالمين المِخاخا
این خاندان پاک در زمان خودشان صدر جایگاه افتخار و عزت را گفتند و از خود برای جهانیان بهترینها و خوبان را به یادگار گذاشتند.
النقيّــــونَ حيث كانوا جــيوباً حيث لا تأمنُ الجيـوبُ اتِّساخا
ایشان هر جا و هر زمانی که بودند پاک نهاد و خوشطینت بودند حتی زمانی که هیچ کس از پلیدی و زشتی ایمن نبود.
يألفــون الطِّوى إذا ألِــفَ النا سُ اشتواءً من فَيئِهمْ و اطّباخا
ایشان با گرسنگی مأنوس بودند در حالی که دیگران همیشه از سهم ایشان غذاهای بریان و پخته شده عادت داشتند.
خُلقــوا أسخيـــاءَ لا مُتساخي -ن و ليس السخيُّ من يَتَساخى
این خاندان سخاوتمند آفریده شدند نه اینکه خود را بخشنده بنمایانند و کسی که تظاهر به بخشش کند، سخاوتمند نیست.
أهلُ فَضلٍ تناسخوا الفضلَ شيباً و شباباً أكرمْ بذاك انتساخا
ایشان اهل فضل و احسان هستند و پیر و جوان از پی هم نیکی می کنند؛ چه توالی ارزشمندی است.
بهواهمْ يزهو و يشمخُ من قد كان في الناسِ زاهياً شمّاخا
هر کس بخواهد در میان مردم بر خود ببالد ارجمند و بلندمرتبه شود باید به واسطه محبت و ارجمندی و بزرگی این خاندان به مقام بلند نائل گردد.
يا ابن بنت النبيّ أكرمْ به ابناً و بأسناخِ جدِّهِ أسناخا
ای پسر دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تو چه فرزند نیکویی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستی و به لحاظ اصالت خاندان چقدر شریف و اصیل هستی.
و ابنَ من وازرَ النبيُّ و والا
هُ و صافاهُ في الغديرِ و واخى
و ای فرزند کسی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) او را وزیر خود قرار داد و وی را یاری کرد و در غدیر خم نیز به او ابراز دوستی کرده و ایشان را برادر خود قرار داد.
و ابنَ من كان للكريهةِ ركّا باً و في وجهِ هولِها رسّاخا
و ای فرزند آن کسی که سوار بر مرکب مصائب و سختیها می شد و در رویارویی با مهلکه ها و خطرات آن، راسخ و ثابت قدم بود.
للطُّلى تحت قسطل الحرب ضرّا باً و لِلهامِ في الوغى شَدّاخا
زیر گرد و غبار جنگ گردنها را می زد و در پیکار با آنها سرهایشان را می شکست.
ذو الدماء التي يُطيل مواليـ ـيه اختضاباً بطيبِها و التطاخا
او خونخواه خونهایی است که حامیان و پشتیبانان او با عطر آن خونها خود را عطرآگین کرده و خود را خون آلود می کنند.
ما عليكم أناخَ كَلْكَلَهُ الدهـ ـرُ و لكن على الأنامِ أناخا
روزگار بار سنگین این مصیبت را بر دوش شما قرار نداد، بلکه بر مردم (که از نعمت فیض شما محروم شدند) وارد ساخت.
الغدیر، جلد ۳ ، صفحه 503 - 502
الدر النظيم فى الائمة اللهاميم، جلد 1، صفحه 184
اترك تعليق