خواهران و برادرانم بحث ما همچنان پیرامون عناصر تشیع صحیح و پیروی راستین از اهل بیت (علیهم السلام) است، پیشتر در خطبه قبلی درباره برخی ابعاد این مساله صحبت کردیم و اکنون به خاطر اهمیت این موضوع وارد بخش دوم می شویم:
اگر در روایات مختلف معصومین (علیهم السلام) به ویژه احادیث روایت شده از حضرت امام باقر و حضرت امام صادق (علیهما السلام) تامل کنیم؛ متوجه می شویم که آنها اهمیت بسیاری برای آگاهی پیروان از اصول تشیع و واقعیت مربوط به آن قائل هستند، ائمه (علیهم السلام) به دلیل رویکرد دقیق و حساسی که به واقعیت زندگی برخی از پیروانشان داشتند، در میان برخی از پیروانشان عدم وجود آگاهی کامل را در شناخت تشیع حقیقی مشاهده می کردند به همین دلیل با تمام قدرت برای تثبیت اصول اساسی تشیع که عقیده درست، عبادتهای ذکر شده در شرع، آیینهای نقل شده، عمل صالح و اخلاق نیکو است تلاش نمودند.
و از آنجایی که ما با چالشهای دشواری در جامعه ای مواجه هستیم که آگاهی اندک و عدم درک درست و فهم آنچه مورد نظر اهل بیت (علیهم السلام) است؛ بر آن غلبه دارد، متوجه می شویم که باید همواره این روایتها و مضمون و مقصود آنها را یادآوری کنیم.
می توان مجموعه ای از این اهداف و نه همه آنها را در قالب این شاخصها بررسی کنیم:
اول: تطابق عمل با علم و عقیده
در برخی روایتها شاهد این هستیم که ائمه (علیهم السلام) به صورت دقیق ویژگیهای پیروانشان و عناصر تشیع راستین را مشخص و ملاکهایی برای دوستی و محبت واقعی به آنها تعیین کرده اند، اما گاهی برخی شیعیان مسایل برایشان مشتبه شده و تصور می کنند که پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) این است که به امامت، جایگاه و منزلت آنها در نزد خداوند تعالی باور داشته باشند و یا اینکه محبت و دوستی خود به آنها را ابراز داشته و یا خوشحالی و اندوه خود را در مناسبتهای میلاد و شهادت آنها ابراز دارند یا اینکه زیارت آنها را افزایش داده و به اندازه کافی مجلس برای ابراز میزان دوستی خود به آنها برگزار کند.
ما اکنون به این نکته اشاره می کنیم:
نمی توان انکار کرد که این مسایل در ابراز واقعیت و اصل تشیع مهم و مورد نظر هستند اما این مسایل به معنای کل مذهب و اصل و واقعیت آن نیستند همانگونه که در ادامه در روایتهایی که از ائمه (علیهم السلام) نقل شده است، نیز این مطلب را بیان خواهیم کرد، باید علم و باور و عمل و شعائر و عبادت درست و سایر مسائلی که ائمه (علیهم السلام) آنها را بیان کردند را کنار هم جمع کنیم.
در اینجا می توان این اصول را تبیین نمود و روی آنها متمرکز شد. اینها پایه ها و اصول ائمه (علیهم السلام) هستند:
باور درست و خالی از خطا، اشتباه و بد فهمی. عبادتهای مشروعی که با احکام شرعی مطابقت داشته باشد و برگرفته شده از منبع صحیح و مرجع تقلید باشد. بزرگداشت شعائر و آیینهای روایت شده. عمل صالح و اخلاق نیکو.ما باید این چهار مساله را در خود جمع کنیم تا اصل تشیع و پیروی راستین از اهل بیت (علیهم السلام) در ما حاصل شود و هر گونه نقص و اخلالی در یکی از آنها به منزله نقصی اساسی در حقیقت تشیع است.
چه بسا این اصول مانند ارکان نماز باشند، همانگونه که نماز ارکانی دارد که در واقع تنها با رعایت همه آنها نماز بر پا می شود، پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) نیز همین گونه است.
از امام صادق (علیه السلم) روایت شده: «کسی که در زبان خود را شیعه و پیرو ما معرفی کند اما در عمل مخالف ما و رفتار ما باشد، شیعه ما نیست. شیعه ما کسی است که با زبان و قلبش با ما موافق وهمراه باشد و گفته های ما را دنبال کند و رفتار ما را پیروی کند، اینها شیعه ما هستند.»
از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت شده است که ایشان در پاسخ به سوالی درباره تفاوت میان دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) و شیعه آنها فرمودند: «تفاوت در این است که شیعیان ما کسانی هستند که رفتار ما را دنبال می کنند در تمامی امر و نهی ها از ما اطاعت می کنند، آنها شیعیان ما هستند، اما کسی که در انجام بسیاری از فرائض الهی با ما متفاوت باشد، از شیعیان ما نیست.»
از حضرت امام باقر (علیه السلام) نیز روایت شده است:« اگر جوانى از جوانان شيعه را بيابم كه در پىِ كسب آگاهى دينى نيست، او را تنبيه مى كنم.»
تفقه یعنی فهم دقیق. از هر یک از ما انتظار می رود که فهممان از دین عمیق باشد نه سطحی، فهم عمیق از دین تنها با اخذ منابع دینی و احکام شرعی از منابع درست آن حاصل می شود، نه منابع گمراه کننده ای که با بهتان و زبان زور مدعی جایگاهی دینی و علمی هستند، جایگاهی که شایستگی آن را ندارد.
ازحضرت امام رضا (علیه السلام) نیز روایت شده است: «خداوند رحمت کند بنده ای را که امر ما را احیا می کند.» هروی گفت: چگونه امر شما احیا می شود؟ امام (علیه السلام) فرمودند: «علوم ما را بیاموزد و آنها را به مردم بیاموزد زیرا که مردم اگر کلام ما را بدانند، از ما پیروی می کنند.»
همچنین از نوف البقال نقل شده است که گفت: به حضرت امیر المومنین(علیه السلام) عرض کردم، شیعیانت را برایم توصیف کن. امام (علیه السلام) به یاد شیعیانشان گریه کردند و فرمودند: « نوف، به خداوند قسم شیعیان من انسانهای صبور و آگاه نسبت به خداوند و دینشان هستند.»
دوم: هماهنگی میان ادعای تشیع با تقوا و زهد در دین خدا یعنی آگاهی نسبت به اصل تشیع که در زهد و تقوا متمثل می شود:
این مساله در روایتهای بسیاری وارد شده است و اهل بیت (علیهم السلام) با بیانهای مختلفی به داشتن ویژگیهای تقوا، زهد و اطاعت از خداوند تعالی و نیز پایبندی به دستورات و نواهی او تاکید نموده اند تا بدانجایی که امام (علیه السلام) برای تایید این مطلب که همان خطر جدایی در اصل تشیع میان شعار دادن و رعایت تقوا است، به خداوند تعالی قسم یاد کرده است.
از جمله آن سخن امام حضرت باقر (علیه السلام) خطاب به برخی از شیعیانشان است که فرمودند: « به خدا قسم كه با ما برائت و آزادى از خداوند نيست (يعنى از سخط و عذاب او)، و بين ما و خداوند خويشاوندى نيست، و تقرب به خدا حاصل نكنيم مگر به اطاعت و فرمانبردارى از او. هر كس از شما ، مطيع خداوند باشد، فايده دارد به [حال] او ولايت و دوستى ما، و هر كس از شما،که فرمانبردار خدا نباشد ، ولايت ما به او نفعى نمی رساند. واى بر شما مغرور نشويد، واى بر شما مغرور نشويد.»
امام علیه السلام نسبت به تعصب بیش از حد و غرور به محض انتساب به اهل بیت (علیه السلام) و اینکه اطاعت از خداوند تعالی و اعتقاد به اهل بیت (علیهم السلام) و جایگاه آنها با رعایت تقوا و زهد و نیز اصل تسلیم و سرسپردگی در برابر دستورات و نواهی خداوند تعالی همراه نباشد، هشدار میدهند.
سوم: توجه به همزیستی مسالمت آمیز با دیگر گروه های جامعه:
برخی تصور می کنند پیروی راستین از اهل بیت (علیهم السلام) آن است که باورهای مذهب اهل بیت (علیهم السلام) را همراه با کاستن از ارزش دیگر مذاهب و تحریم، نادیده گرفتن و طرد مخالفانشان مطرح کنند چرا که گمان می کنند آن کارها برای حفاظت از هویت تشیع و صیانت از آن در برابر تاثیر پذیری از دیگران لازم است.
در حالی که با برداشت درست و آگاهانه از زندگی و سیره آنها و آنچه شیعیان خود را به آن دعوت کردند، در می یابیم که آنها از شیعیان خود می خواهد، مذهب به حق را با دلیل و برهان و نیز رعایت اصل همزیستی مسالمت آمیز با دیگران مبتنی بر اصل حسن معاشرت و ارتباط با آنها وشرکت در مناسبتهای آنها و خودداری از بیان آنچه برای آنها ناخوشایند بوده و آرامش داخلی را بر هم می زند دعوت می کنند.
در روایتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) خطاب به شیعیانشان آمده است:
شما را به تقوای الهی و راستگویی و امانتداری و مصاحبت خوب با دوستان و آشکار کردن سلام و غذا دادن به دیگران توصیه می کنم، در مساجدشان نماز بگزارید از بیمارانشان عیادت کنید و به تشییع جنازه هایشان بروید زیرا پدرم به من فرمود که شیعیان ما اهل بیت، بهترین افراد قومشان هستند، اگر در بین خویشاوندان آنها فقیهی، موذنی، امام جماعتی، شخص امین و امانتداری وجود داشت، از شیعیان ما بود شما نیز اینگونه باشید، ما را نزد مردم محبوب و دوست داشتنی کنید و باعث نفرت و کینه آنها نسبت به ما نشوید.
اترك تعليق