برادران و خواهران مومن، خداوند متعال اجر ما و شما را در مصیبت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و اهل بیت گرامی و اصحاب برگزیده ایشان زیاد گرداند. اکنون ماهی فرارسیده است که همچون سایر ماهها نیست و شبهایش مانند شبهای دیگر نیست. چرا چنین است؟ با من همراه باشید ای برادران و خواهران تا جواب حضرت امام رضا (علیه السلام) را بشنویم که فرمودند: محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در آن جنگ را حرام می دانستند اما با فرزند دختر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) چه کردند؟ با زنان خاندان نبوت چه کردند؟ حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرماید: در این ماه خون ما مباح گردید، حرمت ما شکسته شد، اهل و عیال ما اسیر شدند و آتش در خیمه های ما افروخته شد.
برادران و خواهران، می خواهم دلها جانها و احساسات شما را به آنچه در این سرزمین در سال شصت و یکم هجری رخ داده است؛ جلب کنم.
آتش در خیمه های ما افروخته شد، آنچه در آن بود غارت شد و حرمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در حق ما رعایت نکردند.
مصیبت حضرت امام حسین (علیه السلام) پلکهای ما را مجروح و اشکهای ما را روان ساخت و عزیزان ما در این سرزمین به خاک و خون نشستند. باید گریه کنندگان بر چون حسین (علیه السلام) بگریند که گریه بر او سبب آمرزش گناهان بزرگ است.
اکنون همراه شویم با یکی از یاران بزرگ و دانشمند از علمای آل محمد (صلى الله علیه وآله)، ابوحمزه ثمالی، تا بدانیم کدام مصیبت برای آل رسول بزرگتر بود. روایت شده که روزی ابوحمزه ثمالی (رضوان الله تعالی علیه) بر حضرت امام سجاد (علیه السلام) وارد شد و او را غمگین و اندوهگین یافت. گفت: ای فرزند رسول خدا، آیا وقت آن نرسیده که اندوهت پایان یابد و گریه ات کمتر شود؟ آقاجان، کشته شدن برای شما عادت است و شهادت از جانب خداوند برای شما کرامت است. مگر جدت علی بن ابی طالب (علیه السلام) با شمشیر ابن ملجم به شهادت نرسید؟ مگر عمویت حسن (علیه السلام) به شهادت نرسید؟ پس این گریه برای چیست؟
حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: خداوند به تو پاداش دهد، ای ابوحمزه،_ اکنون اینجا مکث کنیم و با امام در فاجعه و مصیبت ایشان همراه شویم._ حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: آیا چشمانت دیده یا گوشهایت شنیده است که پیش از عاشورا بانویی از ما به اسارت گرفته شده باشد؟ کشته شدن مردان برای ما عادت است اما آیا اسارت زنان برای ما عادت است؟ آیا سوزاندن خیمه ها برای ما عادت است؟
ای ابوحمزه به خدا قسم، هرگاه به عمه ها و خواهرانم نگاه می کنم، فرارشان را در روز عاشورا به یاد می آورم.
و در همین جا در همین خیمه ها حضرت امام سجاد (علیه السلام) این تصویر را ترسیم می کنند: هرگاه به عمه ها و خواهرانم نگاه می کنم، به یاد فرارشان در روز عاشورا می افتم، از خیمه ای به خیمه ای و از سرپناهی به سرپناهی، در حالی که منادی دشمنان فریاد می زد: «خانه های ستمکاران را بسوزانید.» و آنان به یکدیگر پناه می بردند و فریاد می زدند: «وا جداه، وا محمداه»
اکنون بیایید با حضرت امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) در اندوه و سوگ ایشان نسبت به مصیبت جد ایشان همراه شویم آنگاه که در زیارت ناحیه مقدسه آنچه بر جد مظلوم ایشان از مصائب و بلایا گذشته بازگو می فرماید.
و بار دیگر می گویم: با دلهایتان، با اندوه و احساساتتان، با حضرت امام حسین (علیه السلام) همراه شوید و به آن چه در روز عاشورا بر ایشان گذشته است در همین سرزمینی که اکنون بر آن ایستاده اید، بنگرید تا آنجا که از اسب خود زخمی بر زمین افتادند، اسبها با سمهای خود بر پیکر مطهر ایشان تاختند و شمشیرها از هر سو بر پیکر ایشان فرود آمدند.
بر پیشانی ایشان عرق مرگ نشست، دست چپ و راست ایشان در حال قبض و بسط بود. نگاهی کم رمق به سوی خیمه ها می انداختند در حالی که از شدت درد از فرزندان و اهل خود غافل مانده بودند. اسب ایشان به سرعت گریخت و با ناله و اشک به سوی خیمه ها بازگشت. وقتی زنان اسب را با زین واژگون شده دیدند، از خیمه ها بیرون آمدند، در حالی که بر صورت خود سیلی می زدند، پریشان بودند و با صدای بلند ناله می کردند.
برخی شبهه می کنند که چگونه زنان حرم بیرون آمدند؛ پاسخ آن روشن است: آنان از داخل خیمه ها به درون محوطه اردوگاه آمدند و نه آنکه در معرض نگاه بیگانگان قرار گیرند.
آنان پریشان با صورتهای خراشیده، ضجه و ناله می زدند و از عزت به ذلت افتاده بودند و به سوی قتلگاه امام می شتافتند.
شمر (لعنه الله علیه) بر سینه امام نشسته بود، شمشیرش را بر گلوی حضرت می فشرد. با دستش محاسن سفید امام را گرفته بود و خنجرش بر گلوی مبارک حضرت (علیه السلام) بود و سر ایشان را می برید.
واحسیناه، وا مظلوماه، واقتیلاه، وا اماماه.
والحمد لله رب العالمين وصلى الله على محمدين وآله الطيبين الطاهرين.
اترك تعليق