آخرین وداع جانسوز حضرت امام حسین (علیه السّلام) با اهل حرم

طبق گزارش برخی از مقاتل و کتب تاریخی حضرت امام حسین (علیه السّلام) مجدد به خیام مراجعت می نمایند. با بانوان حرم وداع می نمایند به آنها می فرمایند لباس بپوشند و آماده باشند که وقت مصیبت و بلا است. اگرچه شرح وقایع و حوادث داخل حرم در هیچ کتاب تاریخی نقل نشده است ولی دل کندن از سبط رسول الله (علیهما السّلام) چنان دشوار و محال بود که حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) برای خاطر بانوان حرم سه بار به خیمه ها بازگشتند و حتی در وداع آخر فرمودند این آخرین وداع خواهد بود تا بانوان حرم خود را آماده نمایند.

شرح پریشانی و دلآشوبی بانوان و بازماندگان خاندان رسالت (علیهم السّلام) در آن دشت بلا پس از شهادت یک به یک مردان بنی هاشم و در نهایت حضرت امام حسین (علیه السّلام) قابل درک و توصیف نیست.

 

در جلاء العیون درباره این وداع چنین آمده است: «پس بار ديگر اهل بيت رسالت و پردگيان سرادق عصمت و طهارت را وداع نمود و ايشان را به صبر و شكيبائى امر فرمود و به وعده ثواب نامتناهى الهى تسكين داد و فرمود: چادر بر سر کنید و آماده لشكر مصيبت و بلا گرديد و بدانيد كه حق تعالى حافظ و حامى شما است و شما را از شرّ اعداء نجات مى ‏دهد و عاقبت شما را به خير مى‏ گرداند و دشمنان شما را به انواع بلاها مبتلا مى ‏سازد و شما را به عوض اين بلاها در دنيا و عقبى به انواع نعمتها و كرامتها مى ‏نوازد. زينهار كه دست از شكيبائى بر مداريد و كلام ناخوشى بر زبان مياوريد كه موجب نقص ثواب شما گردد.» (1)

 

شیخ عباس قمی با تأیید این نقل در منتهی الآمال آورده است:

«فودع أهل بيته مرّة أخرى فاجتمعوا حوله بأكباد حرى و قلوب منكسرة و لا يمكن وصف ما جرى عليهم في تلك الساعة و لا يقدر على تحرير تلك الحالة محرر أو كاتب أبدا على أي حال فودّعهم و أمرهم بالصبر و وعدهم بالثواب و الأجر و أمرهم بلبس أزرهم و قال لهم: استعدوا للبلاء و اعلموا انّ اللّه تعالى حافظكم و حاميكم و سينجيكم من شرّ الاعداء و يجعل عاقبة أمركم الى خير و يعذب أعاديكم بأنواع البلاء و يعوضكم اللّه عن هذه البلية بأنواع النعم و الكرامة فلا تشكّوا و لا تقولوا بألسنتكم ما ينقص من قدركم‏.»(2)

«پس بار دیگر با اهل بيت وداع کرد، اهل بيت همگان با حال آشفته و جگرهاى سوخته و خاطرهاى خسته و دلهاى شكسته در نزد آن حضرت جمع آمدند و در خاطر هيچ آفريده صورت نبندد كه ايشان به چه حالت بودند و هيچ كس نتواند كه صورت حال ايشان را تقرير يا تحرير نمايد. بالجمله ايشان را وداع كرد و به صبر و شكيبايى وصيّت نمود و فرمان داد تا چادر اسيرى بر سر كنند و آماده لشكر مصيبت و بلا گردند و فرمود: بدانيد كه خداوند شما را حفظ و حمايت كند و از شرّ دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را به خير كند و دشمنان شما را به انواع عذاب و بلا مبتلا سازد و شما را به انواع نعم و كرم مزد کرامت فرمايد پس زبان به شكوه مگشاييد و سخنى مگوييد كه از مرتبت و منزلت شما بكاهد. اين سخنان بفرمود و رو به ميدان نمود.» (3)

 

در مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم نیز در این باره چنین آمده است:

« ثم انه (علیه السّلام) ودع عیاله و أهل بيته ثالثا و أمرهم بالصبر و أمرهم بلبس أزر و وعدهم بالثواب و الأجر و قال لهم:

استعدوا للبلاء و اعلموا أن اللّه تعالى حاميكم و حافظكم و سينجيكم من شر الأعداء و يجعل عاقبة أمركم إلى خير و يعذب عدوکم بأنواع العذاب و يعوضكم عن هذه البلية بأنواع النعم‏ و الكرامة فلا تشكوا و لا تقولوا بألسنتكم ما ينقص من قدَركم.» (4)

«آن حضرت برای سومین بار با اهل بيت وداع كردند و آنها را به صبر سفارش نمودند و به ایشان گفتند حجاب کنند و وعده ثواب و اجر به آنها دادند و فرمودند:

آماده بلا باشيد و بدانيد كه خدا نگهدار و حامى شما است و شما را از شرّ دشمنان نجات دهد و عاقبت شما را به خير كند و دشمنان شما را به انواع بلاها عذاب كند و نعمت و كرامت فراوان در برابر اين بلاها به شما بدهد، شكايت نكنيد و آنچه از قدر شما بكاهد به زبان نياوريد.»(5)

 

طبق بعضی از نقلها ممکن است حضرت در این مراجعت پس از ضربت بر سر مبارک، سر را بسته باشند و در این بار که به خیام آمدند کهنه لباسی پوشیده باشند تا شاید پس از شهادت آن را به غارت نبرند که چنین نشد.

 

توصیف لباس حضرت امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا در مقاتل

در مقتل مقرم در گزارشی که از وداع امام (علیه السّلام) نقل شده است لباسی را که امام بر تن شریف خود داشته اند؛ چنین توصیف کرده است:

«ثم إنه عليه السّلام أمر عياله بالسكوت و ودعهم و كانت عليه جبة خز دكناء و عمامة موردة أرخى لها ذؤابتين و التحف ببردة رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و تقلد بسيفه.»(6)

«امام (عليه السّلام) خانواده خود را امر به سكوت مى‏كنند و با آنها وداع مى‏كنند، يك لباس خز بسيار زيبا بر تن،‏ عمامه‏اى بر سر كه دو طرف آن را آزاد گذاشته بودند، برد رسول خدا را در بر و شمشير ايشان را به دست داشتند.(7)

در منتخب المراثی درباره لباسی که حضرت امام حسین (علیه السّلام) در هنگامی که بر سر بالین حضرت علی اکبر (علیه السّلام) در موقع شهادت به تن داشتند و لباسی که در وداع پوشیده بودند؛ آمده است:

«نقل أنه لما قتل علی بن الحسین فی طف کربلاء أقبل علیه الحسین و علیه جبه خز دکناء و عمامه مورده و قد أرخی لها غرتین فقال مخاطبا له: أما أنت یا بنی فقد استرحت من کرب الدنیا و غمها و ما أسرع اللحوق بک ثم وثب علی قدمیه ببرده رسول الله و التحف بها و افرغ علیه درعه الفاضل و تقلّد سیفه و استوی علی متن جواده و هو غائص فی الحدید. فأقبل علی ام کلثوم و قال لها: اوصیک یا اخیة بنفسک خیرا و إنّی بارز إالی هولاء القوم. فأقبلت سکینه و هی صارخه و کان یحبها حبا شدیدا فضمها الی صدره و مسح دموعها بکمه ...»(8)

نقل شده است که چون حضرت علی بن الحسین (علیه السّلام) در کربلا کشته شد، حضرت امام حسین (علیه السّلام) در حالی که جامه ای خز تیره رنگ بر تن داشتند و عمامه ‌ای سرخرنگ متمایل به زرد بر سر نهاده بودند و دو سوی عمامه را نیز باز کرده و آویخته بودند، بر بالین ایشان آمدند و حضرت علی اکبر (علیه السّلام) را مخاطب قرار دادند و گفتند که: اما تو ای فرزندم از رنج و غم دنیا آسوده گشتی و چه زود به تو خواهیم پیوست.

سپس ردای پیامبر خدا را پوشیدند و روی آن زره خوبی را انداختند و شمشیرشان را آویختند و بر اسبشان سوار شدند در حالیکه سرتا پا با آهن پوشیده شده بودند.

پس به سمت ام کلثوم رفتند و به او گفتند: خواهرم تو را به خیر سفارش می کنم و من به جنگ این مردم خواهم رفت. پس سکینه فریادی کشید و حضرت امام حسین (علیه السّلام) او را بسیار دوست داشتند پس او را به سینه‌ اش چسباند و با آستینش اشکهایش را پاک کرد...

 

نقلهایی که دلالت دارد بر توصیف لباس حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) در هنگام شهادت

در تاریخ طبری نیز در دو گزارش از لباس حضرت امام حسین (علیه السّلام) در هنگام شهادت چنین خبر داده است:

«قال: فشد عليه رجاله ممن عن يمينه و شماله فحمل على من عن يمينه حتى ابذعروا و على من عن شماله حتى ابذعروا و عليه قميص له من خز و هو معتم.»(9)

«آنگاه پيادگان از راست و چپ به وى حمله بردند و ایشان به سمت راست حمله بردند تا پراكنده شدند و به سمت چپ حمله کردند تا پراكنده شدند. پیراهنی از خز به تن داشتند و عمامه ای بر سر داشت.»(10)

 

طبق گزارش دیگری در تاریخ طبری لباس حضرت در بعد از ظهر عاشورا چنین توصیف شده است:

«قال ابو مخنف حدثنى الصقعب بن زهير عن حميد بن مسلم قال: كانت عليه جبه من خز و كان معتما و كان مخضوبا بالوسمه‏.»(11)

« ابومخنف از صقعب بن زهیر از حميد بن مسلم برایم نقل کرد: حسين جبه ای از جنس خز به تن داشت و عمامه ای به سر و با وسمه خضاب كرده بود».(12)

 

در نفس المهموم هم از حمید بن مسلم درباره لباسی که حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) قبل از شهادت پوشیده بودند همین نقل ذکر شده است.(13)

 

در مقتل خوارزمی درباره لباسی که حضرت امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا در زمانی که ضربات مهلک نهایی بر پیکر شریف حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) وارد می آمد بر تن مبارک داشتند چنین شرح شده است:

 

«و الحسين جالس و عليه جبة خز و قد تحاماه الناس فصاح شمر: ويحكم، ما تنتظرون؟ اقتلوه ثكلتكم امهاتكم.»(14)

«حسین (علیه السّلام) نشسته بود و جبّه ای از خز در بر داشت و مردم از نزدیک شدن به او پرهیز می کردند. شمر صدا زد: وای بر شما، منتظر چه هستید؟ او را بکشید، مادرتان به عزایتان بنشیند.»(15)

 

رفتن حضرت به خیام درخواست جامه ای به عنوان جامه زیرین برای پرهیز از ربودن و برهنه ماندن

این واقعه که حضرت امام حسین (علیه السّلام) به خیام آمدند و فرمودند لباسی برایم بیاورید که به عنوان جامه زیرین بپوشم تا بعد از شهادتم از تنم به غارت نبرند، تقریبا در اکثر مقاتل و کتب تاریخی نقل شده است.

 

از آن روی که در برخی مقاتل و کتب تاریخی وداع آخر ذکر نشده است؛ وقایع این وداع در مراجعات قبلی حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السّلام) به خیمه ها ذکر شده است.

زمان طلب لباسی که حضرت به عنوان لباس زیرین بپوشند در برخی از مقاتل و کتب تاریخی از جمله تاريخ‏ الطبري، الكامل، وقعه الطف، أنساب ‏الأشراف، إعلام الوری، نفس المهموم و مثیرالاحزان هنگامی ذکر شده است که هنوز سه یا چهار نفر از یاران حضرت امام حسین (علیه السّلام) زنده بودند.

 

«و لما بقي الحسين في ثلاثة رهط او اربعه دعا بسراويل محققه يلمع فيها البصر يماني محقق ففزره و نكثه لكيلا يسلبه فقال له بعض اصحابه: لو لبست تحته تبانا. قال: ذلك ثوب مذله و لا ينبغى لي ان البسه. قال: فلما قتل اقبل بحر بن كعب فسلبه اياه فتركه مجردا.

قال ابو مخنف: فحدثني عمرو بن شعيب عن محمد بن عبد الرحمن ان يدي بحر بن كعب كانتا في الشتاء تنضحان الماء و في الصيف تيبسان كأنهما عود.» (16)

«گويد: و چون حسين با سه چهار نفر بماند شلواری خواست كه از پارچه یمانی خوش بافت و چشگمیر بود و آن را پاره كرد و پوشید كه از او به غارت نبرند.

يكى از يارانش گفت: «بهتر است تبان (جامه كوتاه) زير آن بپوشى.» گفت: «اين جامه مذلت است كه پوشيدن آن شايسته من نيست.» گويد: و چون كشته شد، بحر بن كعب بيامد و آنرا درآورد و وى را برهنه واگذاشت.

محمد بن عبد الرحمان گويد: در زمستان دستهاى بحر بن كعب آب مى ‏ريخت و در تابستان چون چوب خشك مى‏شد.»(17)

 

در برخی مقاتل و کتب تاریخی از جمله مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم، المنتخب في جمع المراثي و الخطب، وسیله الدارین و معالی السبطین زمان طلب جامه را هنگامی که حضرت امام حسین (علیه السّلام) تنها ماندند و یاوری برایشان باقی نماند ذکر کرده اند و اشاره شده است که در وداع آخری که با حرم داشتند لباسی طلبیدند و پاره نمودند و پوشیدند تا آن خدانشناسان رغبت نکنند به غارت ببرند.

با توجه به گرمای شدید و عطش فراوان احتمال اینکه در آخرین وداع حضرت لباسی را پوشیده باشند تا بعد از شهادت به غارت نرود؛ وجود دارد.

 

در مقتل مقرم ذکر شده است پس از شهادت حضرت عباس (علیه السّلام) و استغاثه حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) برای دفاع از خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) در وداع با خاندان خود لباسی درخواست نمودند که کسی رغبت نکند آن را برباید:

«ثم إنه عليه السّلام أمر عياله بالسكوت و ودعهم و كانت عليه جبة خز دكناء و عمامة موردة أرخى لها ذؤابتين و التحف ببردة رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و تقلد بسيفه.

و طلب ثوبا لايرغب فيه أحد يضعه تحت ثيابه لئلا يجرد منه فإنه مقتول مسلوب فأتوه بتبان‏ فلم يرغب فيه لأنه من لباس‏ الذلة و أخذ ثوبا خلقا و خرقه و جعله تحت ثيابه‏ و دعا بسراويل حبرة ففزرها و لبسها لئلا يسلبها.»(18)

« امام (عليه السّلام) خانواده خود را به سكوت امر کردند و با آنها وداع ‏نمودند، يك لباس خز بسيار زيبا بر تن،‏ عمامه ‏اى بر سر كه دو طرف آن را آزاد گذاشته بودند، برد رسول خدا را در بر و شمشير ايشان را به دست داشتند. امام (عليه السّلام) لباسى درخواست كردند تا كه احدى به آن رغبت نكند تا آن را زير لباس بپوشند و پس از غارت، عريان نشوند پس پیراهن کوتاهی (تبان) ‏آوردند، آن را نپسندیدند زيرا اين لباس افراد خوار و ذليل بود و پیراهنی گرفتند و پاره نمودند و زیر لباس خود پوشیدند و همچنین شلواری از جنس حبره (برد یمانی یا پارچه یمانی کتانی) ‏خواستند و آن را نيز پاره کردند و ‏پوشیدند تا بلکه پس از شهادت این لباسها را به غارت نبرند.»

 

در المنتخب طریحی در این باره یاد شده است هنگامی که حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) تنها ماندند و یارانشان جملگی شهید شدند برای وداع به خیام رفتند و جامه کهنه ای پوشیدند تا بعد از شهادت آن قوم کافر لباس را از بدن مبارک بیرون نیاورند ولی آن سبع خویان چنین نمودند.

«و نقل آخر و هو أنه لما قتل أصحاب الحسين كلهم و تفانوا و أبيدوا و لم يبق أحد بقي عليه السّلام يستغيث فلا يغاث و أيقن بالموت؛ أتى إلى نحو الخيمة و قال لأخته: آتيني بثوب عتيق لا يرغب فيه أحد من القوم أجعله تحت ثيابي لئلا أجرد منه بعد قتلي، قال: فارتفعت أصوات النساء بالبكاء و النحيب ثم أتي بثوب فخرقه و مزقه من أطرافه و جعله تحت ثيابه و كان له سروال جديد فخرقه أيضا لئلا يسلب منه. فلما قتل عمد إليه رجل فسلبهما منه و تركه عريانا بالعراء مجردا على الرمضاء فشلت يداه في الحال و حل به العذاب و النكال. قال: فلما لبس الحسين عليه السّلام ذلك الثوب المخرق ودع أهله و أولاده وداع مفارق لا يعود.»(19)

« و کسی دیگر نقل کرده است كه چون همه اصحاب حسين كشته شدند و بر خاک افتادند و كسى باقى نماند، حضرت امام حسین (علیه السّلام) استغاثه و طلب یاور نمودند ولی کسی اجابت ننمود. پس اطمینان یافتند که کشته خواهند شد. به سوی خیمه ها آمدند و به خواهرشان گفتند: جامه ای کهنه برای من بیاور که هیچ کس از این مردم به آن رغبت ننماید که آن را زیر لباسم بپوشم تا بعد از مرگم عریان نباشم. گوید: صدای بانوان حرم به شیون و ناله بلند شد. برای حضرت (علیه السّلام) پیراهنی آوردند و آن را پاره کرد و زیر جامه خویش پوشیدند. شلوار نویی داشتند که حضرت آن را پاره کرد بلکه این لباسهای ایشان را به غارت نبرند. وقتی حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) شهید شد مردی اقدام به ربودن این دو لباس کرد و ایشان را برهنه زیر آسمان و تنها در شنزار رها کرد. دستانش فوراً از کار افتاد و عذاب و بدبختی بر او وارد شد. گوید: وقتی حضرت امام حسین (علیه السّلام) آن جامه پاره شده را پوشید، با خانواده و فرزندانش خداحافظی کرد، خداحافظی کسی که بازگشتی نداشت.»

 

در وسیله الدارین به نقل از معالی السبطین درخواست لباسی را که به عنوان جامه زیرین بپوشند در وداع آخر ذکر نموده است. در این دو کتاب آمده است؛ حضرت به خیمه ها می روند و به بانوان می فرمایند، حجاب کنند که هنگامه بلا است و با بیتابی بانوان حرم و حضرت زینب (علیها السّلام) مواجه می شوند. حضرت زینب (علیها السّلام) از برادر می خواهد کمی درنگ کند تا قبل از شهادت مدتی روی ایشان را ببینند. حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) درخواست لباسی می نمایند که بپوشند و اشاره می نمایند من می دانم هر چه دارم به یغما می رود و بانوان حرم بیتابی و ناله و نوحه می کنند.(20)

 

در برخی از گزارشات آمده است که حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) وقتی به خیمه آمدند طلب سراویل یا سروال به معنی شلوار نمودند و برخی از نقلها کلمه ثوب به معنی پیراهن و جامه آمده است در برخی نقلها هر دو ذکر شده است. هم سراویل و هم ثوبی را پاره می نمایند و می پوشند. و حضرت از پوشیدن تبان به معنی پیراهن کوتاه خودداری می فرمایند و آن را جامه ذلت توصیف می نمایند.

در تاریخ طبری، وقعه الطف و الکامل آمده است که حضرت فقط شلواری می طلبند. شلواری از پارچه یمانی را پاره می کنند و به تن می نمایند تا آن قوم عنود به آن طمع نکنند.

 

در مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم و مقتل الحسین (علیه السّلام) مقرم لباس نامبرده شده ثوب (پیراهنی) است که می آورند و حضرت پاره می نمایند و به تن می کنند و همچنین شلواری از جنس حبره (برد یمانی یا پارچه یمانی کتانی) را آن غریب مظلوم از ترس برهنه ماندن پاره پاره می نمایند و می پوشند.

در ابصار العین نوع جامه ای که حضرت امام حسین (علیه السّلام) پاره نمودند و بر تن مبارک پوشیدند برد یمانی ذکر شده است. همچنین نقل شده است در این هنگامه خون از بدن مبارک حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) جاری بود. (21)

در المنتخب في جمع المراثي نیز بدون شرح جنس پارچه آمده است که حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) جامه و شلوار نویی را پاره نمودند و پوشیدند.(22)

 

تیراندازی در حین وداع آخر

در آخرین وداعی که حضرت امام حسین (علیه السّلام) با اهل حرم داشتند در حین اینکه حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) لباسی طلبیدند و بر تن شریف خویش نمودند، اهل حرم را به صبر و بردباری دعوت نمودند و مژده رحمت و نعمت الهی دادند، عمر بن سعد (لعنه الله علیه) دستور تیراندازی به خیمه ها را داد که تیراندازی سهمگینی به سمت خیام صورت گرفت و حتی برخی از اهل حرم مجروح شدند. در این باره در مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم و مقتل الحسین (علیه السّلام) مقرم چنین گزارش شده است:

«فقال عمر بن سعد: ويحكم اهجموا عليه ما دام مشغولا بنفسه و حرمه و اللّه إن فرغ لكم لا تمتاز ميمنتكم عن ميسرتكم. فحملوا عليه يرمونه بالسهام حتى تخالفت السهام بين أطناب المخيم و شك سهم بعض أزر النساء فدهشن و أرعبن و صحن و دخلن الخيمة ينظرن إلى الحسين كيف يصنع فحمل عليهم كالليث الغضبان فلا يلحق أحدا إلا بعجه بسيفه فقتله و السهام تأخذه من كل ناحية و هو يتقيها بصدره و نحره. و رجع إلى مركزه يكثر من قول لا حول و لا قوة إلا باللّه العظيم‏ و طلب في هذه الحال ماء فقال الشمر: لا تذوقه حتى ترد النار و ناداه رجل: يا حسين ألا ترى الفرات كأنه بطون الحيات؟ فلا تشرب منه حتى تموت عطشا فقال الحسين عليه السّلام: اللهم أمته عطشا، فكان ذلك الرجل يطلب الماء فيؤتى به‏ فيشرب حتى يخرج من فيه و ما زال كذلك إلى أن مات عطشا.»(23)

«عمر بن سعد فرياد زد واى بر شما، مادام كه او به خود و حرمش مشغول است بر او هجوم بريد، به خدا قسم اگر فارغ شود قسمت چپ و راست لشكرتان از هم قابل تشخیص نیست. پس همگان بر او یورش بردند و آن قدر تير زدند كه تيرها بین بند خيمه‏ ها به خطا رفت و تیری یکی از لباس‌های زنان را پاره کرد پس زنان مات و مبهوت شدند و وحشتزده و فرياد زنان به داخل خيمه‏ها رفتند، به امام حسین (علیه السّلام) نگاه می کردند که چه می کند. حضرت امام حسين (عليه السّلام) چون شير خشمگين حمله‏ کردند و به احدى نمى ‏رسيدند مگر آنكه با شمشير او را به هلاكت مى‏ رساندند و اين در حالي است كه تير از هر سو به سمت حضرت امام حسین (عليه السّلام) مى‏ آمد. حضرت اباعبدالله (عليه السّلام) به جايگاه اصلى بازمی گرديدند و بسيار «لا حول و لا قوّة الّا باللّه» مى ‏گفتند و در اين حالت آب طلب مى‏كردند. شمر گفت: آب نمى‏ نوشى تا آنكه به آتش داخل شوى، مردى فرياد مى ‏زند: اى حسين، آيا نمى ‏بينى كه اين فرات چشمه حيات است؟ نمى ‏نوشى تا آنكه تشنه از دنيا بروى. حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمود: خدايا او را تشنه بميران، اين مرد آب درخواست مى‏كرد و آنقدر آب مى‏نوشيد كه از دهانش بيرون مى ‏زد و باز هم احساس تشنگى مى‏كرد، همين گونه بود تا آنكه از دنيا رفت.» (24)

 

پی نوشتها

(1) جلاء العيون، صفحه 686   

(2) تعريب منتهى الآمال، جلد‏1، صفحه 698

(3) منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، جلد‏2، صفحه 899

(4) مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم، صفحه 478 – نفس المهموم، صفحه 324 – 323

(5) در كربلا چه گذشت، صفحه 449

(6) مقتل الحسين(ع) مقرم، صفحه 285 – 284 - مقتل الحسين(ع) بحرالعلوم، صفحه 473 – 472

(7) ترجمه مقتل مقرم، صفحه 182

(8) منتخب المراثی، صفحه 438

(9)تاريخ ‏الطبري، جلد ‏5، صفحه 452

(10)ترجمه تاريخ ‏الطبري، جلد‏7، صفحه 3060

(11) تاريخ ‏الطبري، جلد ‏5، صفحه 452

(12)ترجمه تاريخ ‏الطبري، جلد‏7، صفحه3060

(13)نفس المهموم، صفحه 330

(14) مقتل الحسين(ع) خوارزمي، جلد ‏2، صفحه 40

(15) شرح غم حسین، صفحه 167

(16)تاريخ‏ الطبري، جلد‏7، صفحه 451 - مثیرالاحزان، صفحه 74 - وقعة الطف، صفحه 250 - نفس المهموم، صفحه 328- أنساب ‏الأشراف، جلد‏3، صفحه 202 – الكامل، جلد‏4، صفحه 77 - إعلام الورى، جلد1‏، صفحه 468

(17) ترجمه تاريخ‏ الطبري، جلد ‏7،صفحه 3059 - ترجمه الكامل جلد ‏11، صفحه 189 - زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، صفحه 349

(18) مقتل الحسين(ع) مقرم، صفحه 285 - 284

(19) المنتخب في جمع المراثي و الخطب المشتهر بالفخري، صفحه ۴۳۹

(20) وسیله الدارین، صفحه 321 - معالی السبطین عربی، صفحه 448 - ترجمه معالی السبطین صفحه 685 – 683

(21)إبصار العين، صفحه 37 – 36

(22) المنتخب في جمع المراثي و الخطب المشتهر بالفخري، صفحه 439

(23) مقتل الحسين(ع) مقرم، صفحه 292 - 291 - مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم، صفحه 478

(24)ترجمه مقتل مقرم، صفحه 187

 

منابع

- إعلام الورى بأعلام الهدى، ‏ فضل بن حسن طبرسى، قم، ‏‏آل البيت، ‏1417 ق‏.

- انساب الأشراف، البلاذرى، تحقيق محمد باقر المحمودي، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1977/1397

- تاريخ طبرى (تاريخ الأمم و الملوك)، محمد بن جرير طبرى، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، 1387/1967

- ترجمه الکامل(كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران)، عز الدين على بن اثير، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

- ترجمه تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى، مترجم: ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375

- ترجمه معالی السبطین مقتل جامع امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)، محمد مهدی مازندرانی، تحقیق: یوسف اسدزاده، مترجم: رضا کوشاری، قم، تهذیب، 1390

- ترجمه مقتل الحسين (عليه السلام) مقرم، عبد الرزاق مقرّم، مترجم محمد مهدى عزيز الهى كرمانى‏‏، قم‏، نويد اسلام‏، 1381 ش‏.

- جلاء العیون، محمد باقر مجلسی، قم، سرور، 1382ش.

- در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره ‏اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- زندگانی چهارده معصوم (علیهم السّلام) ترجمه إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، مترجم: عزیزالله عطاردی، تهران، اسلاميه، چاپ: سوم، 1390 ق.

- شرح غم حسین (علیه السّلام)، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، مترجم مصطفی صادقی، قم، مسجد مقدس جمکران، 1388

- الكامل في التاريخ، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (م. 630)، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385/1965

- مثیر الأحزان، جعفر بن محمد ابن‌نما، قم، مدرسة الإمام المهدي (علیه السلام‌)، 1406ق.

- معالی السبطین مقتل جامع امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)، محمدمهدی مازندرانی، قم، صبح صادق، 1425

- مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم، سید محمد تقی آل بحرالعلوم، تحقیق سید حسین بحرالعلوم، بیروت، دارالمرتضی، الطبعه الاولی، 1427/ 2006

- مقتل الحسین (علیه السّلام)، عبدالرزاق مقرم، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426ق.

- مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، موفق بن احمد اخطب خوارزم، جلد ۲، قم، أنوار الهدی، 1381ش.

- المنتخب في جمع المراثي و الخطب المشتهر بالفخري، فخرالدین بن محمد طریحی، بیروت ، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1424ق.

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (عربي)، حاج شيخ عباس قمى، قم، جامعه مدرسين (موسسه النشر الاسلامى)، 1422 ق.

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسى)، حاج شيخ عباس قمى، قم، دلیل ما، 1379ش.

- نفس المهموم‏، حاج شيخ عباس قمى، نجف، المكتبه الحيدريه‏، ‏1421 ق./ 1379ش.

- وسیله الدارین فی انصار الحسین، سید ابراهیم الموسوی الزنجانی، بیروت، اعلمی، 1402ق. /1982

- وقعة الطفّ، لوط بن يحيى ابو مخنف كوفى، 1جلد، قم، جامعه مدرسين، چاپ: سوم، 1417 ق.

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه