برادران و خواهرانم، در تکمیل آنچه پیش از این درباره لزوم توجه به خانواده چه نسبت به پدر و مادر محترم و چه برادر بزرگتر گفتیم و شرح دادیم که با توجه به ارتباط گسترده و پیامدهای مثبت یا منفی که بر عموم جامعه دارد، باید این ساختار یعنی خانواده حفظ شود. وايضاً لابد من الفات النظر الى ان الزاد المعنوي لا يقل أهمية إن لم أكثر من الزاد المادي ولذلك كانت مسألة التربية الصحيحة من المسائل التي ندبَ اليها الشارع من جهة وايضاً حثّ عليها المصلحون على ان لابد ان تتماسك الاُسر وفق قواعد سلوكية محددة. همچنین باید به این نکته توجه کنیم که اگر اهمیت توشه معنوی بیشتر از توشه مادی نباشد، کمتر نیست به همین دلیل تربیت درست از جمله مسایلی است که از یک سو شارع مقدس به آن فرا خوانده است و افراد صالح نیز به آن توصیه کرده اند تا خانواده بر اساس اصولی مشخص انسجام یابد. امروز این بحث را بر اساس آنچه گفتیم، تمام می کنیم و خواهیم گفت اثرات در جامعه فعلی ما در عمل سه حالت دارند و هر کدام از این حالت ها نیز زیر مجموعه هایی دارد: حالت اول: وضعیت خود خانواده یعنی عواملی که بر ترتیب تاثیر دارند. حالت دوم: وضعیت مدرسه حالت سوم: وضعیت جو عمومی البته شما می دانید که هر کدام از این سه حالت به توضیحی مفصل و بحثی طولانی نیاز دارند اما ما به آنها اشاره می کنیم و به آنها به عنوان سرفصل می پردازیم. در مورد خانواده ما پیش از این گفتیم وظیفه و مسئولیتی بر گردن سرپرست خانواده است، به سبب این مسئولیت ایجاد خانواده سالم بر سرپرست خانواده واجب است. ما پیش از این درباره مدرسه به شکل مفصل صحبت نکردیم و تنها به اهمیت نقش معلم در شکل گیری نسل اشاره کردیم، تربیت نسلها اقدام مشترک معلمهاست، وقتی که می گوییم معلم منظور ما لفظ معمول معلم در مدرسه ابتدایی، دبیر در مقطع متوسطه و مدرس در دبیرستان نیست. بلکه عملیات آموزش از مهد کودک آغاز می گردد و تا دانشگاه را شامل می شود. ما از هر کسی که روند آموزش را انجام دهد، با عنوان مدرسه یاد کردیم. بدون تردید خانواده نیز در کنار معلم و مدرسه مسئولیت دارد. شاید این بحث به وقت دیگری موکول شود زیرا جزئیات بسیاری دارد. حالت سوم یا عامل سوم همان جو عمومی جامعه است که بیرون از چارچوب خانواده و مدرسه است. اگر درست باشد که خانواده را یک موسسه بخوانیم، بی شک دختر یا پسر زمانهایی خارج از این دو نهاد به سر می برند. به این معنی که بیرون از خانواده و نیز بیرون مدرسه اوقاتی را می گذرانند. در واقع آنچه در جو عمومی ما جریان دارد، مساله ای بسیار خطرناک است، من پیش از این به خدمت شما عرض کردم زمانی که انسان مشکلی را در جامعه، مردم و فرزندان خود می بیند، موظف است تا جایی که می تواند مشکلات را بیان کند و راه حلهایی ارائه دهد و من معتقدم همه در این زمینه مسئولیت خود را دارند. در برخی حالات مسئولیت انسان سخن گفتن و سخنرانی است، گاهی شخصی وظیفه اش تصمیم گیری است، گاهی نیز مسئولیتی عمومی یعنی وظیفه ای اجتماعی برعهده دارد، به این معنا که مردم در میان خود درباره رفتارهای مشخصی با هم به تفاهم و اتفاق نظر می رسند که اجازه تخطی از آنها وجود ندارد و این یک مسئولیت اجتماعی و عمومی است که هیچ کسی از آن معاف نمی شود. منظور از جو عمومی همین وضعیت آشوب زده ای است که ما در آن به سر می بریم، برادرانم توجه کنید تفاوتی میان این دو مساله وجود دارد و یکی با دیگری اشتباه گرفته می شود. میان آزادی و آشوب تفاوت وجود دارد. آزادی به ساختارها و قوانینی نیاز دارد و این قوانین حافظ آزادی هستند، آزادی به این معنا نیست که انسان هرگونه که دوست دارد، رفتار کند، چنین منطقی حتی در قانون جنگل هم وجود ندارد که انسان آنگونه که خوشش می آید، رفتار کند و هر کاری که دوست دارد به بهانه آزادی انجام دهد. این آزادی نیست، این حالت در هیچ ساختار جهانی وجود ندارد، وقتی این را می گویم از برخی قوانین اساسی و قوانین عمومی کشورها مطلع هستم و می دانم که در این قوانین چنین چیزی در تعریف آزادی وجود ندارد و آنها نمی گویند انسان هر شکلی که می خواهد و دوست دارد، رفتار کند چنین چیزی نیست بلکه اصولی برای آزادی وجود دارد که موارد مجاز و غیر مجاز در این زمینه را مشخص می کند و در چارچوب آزادی باقی می ماند. اکنون هیچ کسی حق ندارد به عنوان مثال خودرویش را مقابل درب خانه من یا وسط خیابان پارک کند، چنین حقی ندارد همه به او اعتراض می کنند، من نمی توانم بگویم این کار را به بهانه آزادی انجام می دهم. مردم او را مسخره می کنند و به او می گویند این آزادی نیست این یک تعرض است. به این عبارت توجه کنید این تعرض به منافع عمومی است در ما حالت مقابله با آزادی بروز کرده است که این همان وضعیت آشوب است. آشوب به معنای عدم وجود نظم و رعایت نکردن قوانین است، ما متاسفانه اکنون در وضعیت آشوب زده ای هستیم اما تصور می کنیم در شرایط آزادی هستیم، فاصله بین این دو زیاد است و اختلاف بزرگی میان این و آن وجود دارد. برادرانم من درباره مساله ای صحبت می کنم کسی که مسئول آن است، تکلیف خود را می شناسد. کسی که جامعه ما را به این وضعیت رسانده است، تکلیف خود را می داند. چیزی که بابت آن نگرانی وجود دارد، این است که باید برای جامعه ما مصونیّتی اجتماعی وجود داشته باشد که مانع سقوط شود و مانعی در برابر رفتارهای منحرف باشد. زمانی که جامعه مصونیّت خود را از دست بدهد، ما به دردسری می افتیم که تنها اگر خدا بخواهد از آن خارج می شویم، این مصونیت مسئولیت همه است، این حق من است که در خیابان راه بروم و تو حق نداری متعرض من شوی، این حق برای تو نیز وجود دارد و من نمی توانم مانع تو شوم، تو این حق را داری در جای خاصی ساکن شوی و من حق ندارم مزاحم تو شوم، من به عنوان یک خانواده یک پدر این حق را دارم که فرزندم را به شکلی تربیت کنم که اجازه ندهم کسی تربیت من را خنثی کند من به عنوان یک پدر خواهان آزادی در چارچوب اصول هستم و آشوب را نمی خواهم و همانگونه من احترام خودم را حفظ می کنم و به (حقوق) دیگران تعرض نمی کنم، دیگران نیز باید احترام خود را حفظ کنند و متعرض من نشوند، بنابراین برادرانم به دلیل حساسیتی که می بینم، بارها این موضوع را تکرار می کنم. ما به عنوان یک جامعه ارزشها، تمدن، اصول و آیینهایی داریم اما زمانی که یکی از اینها با دیگری آمیخته شود، تبدیل به آشوب می شود. ما نباید آشوب را بپذیریم بلکه باید طبق اصول به آزادی تمسک بجوییم. انسان یک خانواده کامل را تهدید می کند چون فلانی به حقوق دیگری تعرض کرده است دنیا را زیر و رو می کند و این خانواده را تهدید می نماید و مجبور به مهاجرت می کند، صدها بار تعهدات و یادداشتهایی نوشته می شوند با این حال هنوز تهدید وجود دارد و می بینید که این فرد نگران است که کسی او را ببیند و از او انتقام بگیرد و او را بکشد. این وضعیت چه ارتباطی با آزادی دارد؟ این یک آشوب است. معلم به فرزند من سخت می گیرد و او خسته می شود و با این حال وارد فضای عمومی می شود و اقدام هولناکی انجام می دهد، چرا؟ به گمان آزادی. اما این آزادی نیست. آشوب است اما چه کسی مسئول آن است و این مسئولیت را بر عهده می گیرد، شجاع باش و بگو من سعی در ایجاد این آشوب کردم. این وضعیت اصلا ارتباطی با آزادی ندارد. آزادی اصولی دارد. اکنون نگاهی به کشورهای پیشرفته جهان بیندازید آنها وضعیت ما را ندارند در حالی که ما صاحب تمدن، ارزشها و اعتقاداتی هستیم همه اینها را داریم اما چرا در برخی شرایط باید آشوب را بپیذیریم و این آشوب بر رفتارهای مهم ما تاثیر بگذارد، پدران و مادران شکایت می کنند و می گویند فرزندان ما را نجات دهید. ما چه می کنیم؟ ما تلاش می کنیم و آموزش می دهیم در حالی که همه چیز برای او مجاز است و همه ابزارهای جدید برای او فراهم است، ما به بهانه آزادی کنترلی بر این نوجوان نداریم. این آزادی است یا آشوب؟ من بر این مسأله تاکید می کنم تا از صحبتهایم برداشت دیگری نشود. آزادی، ما خواهان آزادی هستیم، اما بین اینکه آشوبی گسترده و بدون حد و مرز، قوانین و چارچوب وجود داشته باشد و آزادی تفاوت هست. فرزندان از خانواده دور می شوند و خانواده ها از هم می پاشند، خانواده ها شکایت می کنند اما جهان تنها تماشا می کند، چرا؟ برخی صحبت کردن را دشوار می بینند و برخی فکر می کنند که گوش شنوایی وجود ندارد، برخی نیز شاهد فروپاشی خانواده ها هستند و فکر می کنند که باید این وضعیت را تحمل کنند. برادرانم این نادرست است من مسائل را بر خلاف آنچه هستند؛ می بینم. تفاوت بزرگی میان آزادی و آشوب وجود دارد. اکنون بسیاری از کارها در وضعیت آشوب هستند و به قانونگذاری و تعیین ساختارهایی نیاز دارد تا آشوب به آزادی تبدیل شود، جامعه باید نقش خود را با بیشترین و بهترین مصونیت اجتماعی ایفا کند، در زمان کودکی ما اگر کودکی کار اشتباهی می کرد به او می گفتند این کار زشت است و نمی توانی این کار را انجام دهی این غیر قابل قبول است. برادرانم کسی نیست که جامعه و مردم خود را دوست نداشته باشد بلکه ما به سالخوردگان و جوانان این جامعه و به وجود چنین کشوری افتخار می کنیم، بر این اساس نیز ما باید برای حفاظت از این جامعه تلاش کنیم. حال سوال این است که چه کسی مسئول این وضع است؟ پاسخ به این سوالها را برای بعد می گذارم. چه کسی مسئول این وضعیت است؟ چه کسی شرایطی را که در آن هستیم می پذیرد؟ من به این موضوع پی بردم، برادرانم به دلیل دشواری شرایط آتشی زیر خاکستر است و احتمال دارد خدای نکرده ساختار خانواده و جامعه فرو بریزد. من از برادرانم دعوت می کنم به این مساله توجه کنند این مسئولیت از گردن هیچ فردی ساقط نیست. از جامعه و اصول و ارزشهای آن حفاظت کنید و کار را رها نکنید، فرزندان خود را به آشوب عادت ندهید بلکه آنها را به آزادی در چارچوب اصولی که باید وجود داشته باشند، سوق دهید. از خداوند مسألت داریم خیر دنیا و آخرت را برای ما و شما رقم بزند و کشور و مردم ما را از هر زشتی و سیئه و خطری حفظ کند و در آخر باید بگویم سپاس مخصوص الله پروردگار دو جهان است، خداوندا بر محمد و خاندان پاک و مطهرش درود فرست.
اترك تعليق