انسان کامل و خلیفه اللهی مقام اختصاصی ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)(29)

اصول علم و علم قرآن و سنت و تمامی علوم ملائکه و انبیای در اختیار ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)

 

حجج الهی بر روی زمین دارای دانشی ممتاز از دیگران هستند. اصول علم نزد ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) می باشد و همچنین ایشان به آنچه در قرآن و سنت آمده است تسلط کامل دارند و هر چه می فرمایند بر اساس همین علوم است و بنابراین فرمایش ایشان حق و راست و حقیقت است چون سر منشاء علوم را در وجود مبارکشان دارند.

در احادیث رسیده اشاره شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) همه سرزمینها را می شناسند و رهبر همه فرقه های به حق یا بر باطل را تا روز قیامت می شناسند. و این است دانشی که خلیفه خداوند بر روی زمین باید داشته باشد تا حجت خداوندگار بر مردم باشد.

در این مجال به ذکر برخی از احادیث ذکر شده در موارد یاد شده می پردازیم:

 

اصول علم نزد اهل بیت (علیهم السّلام)

 بر اساس احادیث رسیده از ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) اصول علم در نزد ایشان است و هر فرمایش ایشان از روی اصول علمی است که در نزد ایشان می باشد.      

محمد بن شریح از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است که حضرت (علیه السّلام) فرمودند:

« حدثنا محمد بن إسماعيل عن علي بن الحكم عن فضيل بن عثمان عن محمد بن شريح قال قال أبو عبد الله (ع):‏ لو لا أن الله فرض طاعتنا و ولايتنا و أمر مودتنا ما أوقفناكم على أبوابنا و لا أدخلناكم بيوتنا إنا و الله ما نقول بأهوائنا و لا نقول برأينا و لا نقول إلا ما قال ربنا و أصول عندنا نكنزها كما يكنز هؤلاء ذهبهم و فضتهم.» (1)

«محمد بن شریح گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: به خدا سوگند، اگر نبود که خداوند طاعت و ولایت و دوستی ما را واجب فرمود، شما بر درب خانه های ما نمی ایستادید و به خانه های ما نمی آمدید. به خدا قسم، ما از روی هوای نفس و اندیشه خود سخن نمی گوییم. ما جز آنچه خدا فرموده نمی گوییم و اصولی [از علم] نزد ما هست به مانند پول و زری که این مردم پس انداز و ذخیره می کنند.»(2)

 

حضرت امام باقر (علیه السّلام) تصریح می فرمایند اگر ما از نزد خود سخنی را می گفتیم، هلاک می شدیم ولی هر آنچه بیان می کنیم از علمی است که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ما رسیده است:

«حمزة بن يعلى عن أحمد بن النضر عن عمرو بن شمر عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر (ع) قال قال: يا جابر إنا لو كنا نحدثكم برأينا و هوانا لكنا من الهالكين و لكنا نحدثكم بأحاديث نكنزها عن رسول الله (ص) كما يكنز هؤلاء ذهبهم و ورقهم‏.» (3)

«جابر گوید حضرت امام باقر (علیه السّلام) به من فرمودند: ای جابر، اگر ما رأی و نظر خودمان را به شما می گفتیم، هلاک می شدیم ولی ما به شما احادیثی را می گوییم که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چون گنج نگهداری نمودیم همانگونه که این مردم پول و زر خود را پس انداز و ذخیره می کنند.

 

ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) آگاه به علوم قرآن و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله)

هر آنچه از علومی که در قرآن است و هر سنتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همگی در نزد ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) می باشد و ایشان هر سخنی بگویند بر اساس همین دانش آنان است و از نزد خود سخنی نمی گویند. به همین دلیل است که ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) فرموده اند سخن منتسب به ما را رد نکنید. در این مجال به ذکر چند حدیث در این باره می پردازیم:

 

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند که هر آنچه را که مردم به آن احتیاج دارند در قرآن و سنت وجود دارد و هر دوی این علوم به طور کامل در نزد ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) می باشد:

« و عنه عن محمد بن خالد البرقي عن صفوان بن يحيى عن سعيد بن عبد الله الأعرج قال: قلت لأبي عبد الله (ع) إن من عندنا ممن يتفقه يقولون يرد علينا ما لا نعرفه في الكتاب و السنة فنقول فيه برأينا فقال كذبوا ليس شي‏ء إلا و قد جاء في الكتاب و جاءت فيه السنة.» (4)

« سعید اعرج گوید به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم: نزد ما کسانی هستند که علم فقه و احکام شرعی را یاد دارند و می گویند آنچه را که در قرآن و در سنت نمی یابید درباره آن به وسیله رأی و اندیشه خودمان حکم می کنیم.

حضرت فرمودند: دروغ می گویند، چیزی نیست مگر آنکه در کتاب آمده و در سنت درباره آن آمده است.»

 

حضرت امام کاظم (علیه السّلام) نیز فرموده اند همه چیز در کتاب خدا و سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) می باشد:

«حدثنا أحمد بن محمد عن البرقي عن إسماعيل بن مهران عن سيف بن عميرة عن أبي المعزى عن سماعة عن أبي الحسن (ع) قال: قلت له كل شي‏ء تقول به في كتاب الله و سنته أو تقولون فيه برأيكم قال بل كل شي‏ء نقوله في كتاب الله و سنة نبيه.» (5)

«سماعه گوید به حضرت امام کاظم (علیه السّلام) عرض کردم: همه چیز در کتاب خدا و سنت پیغمبرش (صلی الله علیه و آله) موجود است یا شما هم در آن گفتاری دارید؟ فرمودند: همه چیز در کتاب خدا و سنت پیغمبرش می باشد.»(6)

حضرت امام کاظم (علیه السّلام) فرموده اند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) همه آنچه را که مردم بدان تا روز قیامت احتیاج دارند؛ آورده است و آن نزد ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) می باشد:

« السندي بن محمد البزاز عن صفوان بن يحيى عن محمد بن حكيم عن أبي الحسن الأول (ع) قال: قلت له تفقهنا بكم في الدين و روينا عنكم الحديث و ربما ورد علينا رجل قد ابتلي بالشي‏ء الصغير الذي ليس عندنا فيه شي‏ء نفتيه و عندنا ما هو مثله و يشبهه أ فنقيسه بما يشبهه فقال لا و ما لكم و للقياس في ذلك هلك من هلك فقلت أتى رسول الله (ص) الناس بما يكتفون به فقال أتى و الله رسول الله الناس بما استغنوا به في عهده و بما يكتفون به من بعده إلى يوم القيامة فقلت فضاع منه شي‏ء فقال لا هو عند أهله‏.» (7)

« محمد بن حکیم گوید به حضرت امام کاظم (علیه السّلام) عرض کردم: در دین تفقه کرده [فقیه شده] و نقل روایت می کنیم و گاهی است که مردی پیش ما آمده و مسأله کوچکی دارد و ما در مورد آن چیزی برای گفتن نداریم ولی مشابه آن وجود دارد، آیا به مثل آن می توانیم فتوا دهیم؟ فرمودند: نه شما را چه به قیاس در آن. چه بسیاری که با قیاس هلاک شدند.

گوید: عرض کردم فدایت شوم آیا پیغمبر (صلی الله علیه و آله) احتیاجات مردم زمان خویش را به طور کامل آورد؟ فرمودند: رسول الله (صلی الله علیه و آله) احتیاجات مردم زمان خویش و بعد خود را تا روز قیامت بی نیاز کرده است. گوید عرض کردم: آیا چیزی هم از دست رفته است؟ فرمودند: خیر نزد اهلش محفوظ است.» (8)

 

دانش اهل بیت به سرزمینها و گروههای حق و باطل

طبق احادیث رسیده از جمله علومی که در اختیار رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) قرار دارد، علم به همه سرزمینها و شناختن فرقه های حق و باطل و رهبران آنان می باشد. در این مجال به ذکر چند حدیث در این باره می پردازیم:

 

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره اینکه خود ایشان و اهل بیتشان (صلوات الله علیهم) رهبران تمام گروههایی را که تا قیامت چه پرچم گمراهی چه پرچم هدایت برمی افرازند؛ می شناسد، چنین فرموده اند:

«حدثنا إبراهيم بن هاشم عن الحسين بن سيف عن أبيه عن منصور بن حازم عن أبي إسحاق الهمداني قال حدثني أبو المعتمر قال سمعت أبا ذر يقول سمعت رسول الله (ص) يقول‏ إنما مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركب فيها نجا و من تخلف عنها غرق إنما مثل أهل بيتي فيكم [مثل‏] باب حطة من دخله غفر له و من لم يدخل لم يغفر له فإنها ليست من فئة تبلغ مائة إلى يوم القيامة إلا أنا أعرف ناعقها و سائقها و علم ذلك عند أهل بيتي يعلمه كبيرهم و صغيرهم.» (9)

« ابو المعتمر گوید شنیدم اباذر گفت؛ شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود: مثل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح است که هر که سوار شد؛ نجات یافت و هر که باز ماند هلاک شد و مثل دروازه حطه در بنی اسرائیل است، کسی که به داخل آن باب راه یافت گناهانش آمرزیده شد و کسی که راه نیافت گناهانش آمرزیده نشود. به راستی که تا روز قیامت هیچ گروهی نیست جز اینکه رهبر و فرمانروای آنها را می شناسم و اهل بیتم نیز چنین هستند و بزرگ و کوچک آنان می دانند.» (10)

حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از مردم می خواستند از هر چه می خواهند از ایشان سوال کنند و می فرمودند هیچ گروهی نیست که مردم را هدایت یا گمراه نماید مگر اینکه ایشان رهبران و فرمانروایان آنان را بشناسند:

«حدثنا إبراهيم بن هاشم عن جعفر بن محمد عن عبد الله بن ميمون القداح عن جعفر عن أبيه قال قال أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع):‏ سلوني قبل أن تفقدوني فو الله لا تسألوني عن فئة تهدي مائة إلا أخبرتكم بسائقها و ناعقها حتى يخرج الدجال.» (11)

«حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرماید حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: از من سوال کنید قبل از آنکه مرا نیابید، قسم به خدا گروهی نیست که صد نفر را هدایت یا صد نفر را گمراه کند جز اینکه رهبر و فرمانروای آنان را برای شما می گویم حتی خارج شدن دجال را.» (12)

خبر دادن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از اینکه خالد بن عُرفطه راهنمای لشکری خواهد شد که پرچم آن را حبیب بن جمّاز به اهتزاز درخواهد آورد و آن لشکری بود که برای جنگ با حضرت امام حسین (علیه السّلام) تجهیز شد:

« أحمد و عبد الله ابنا محمد بن عيسى و محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن الحسن بن محبوب عن أبي حمزة الثمالي عن سويد بن غفلة قال: كنت أنا عند أمير المؤمنين (ع) إذ أتاه رجل فقال يا أمير المؤمنين جئتك من وادي القرى و قد مات خالد بن عرفطة فقال أمير المؤمنين (ع) إنه لم يمت فأعاد عليه الرجل فقال (ع) له لم يمت و أعرض عنه بوجهه فأعاد عليه الثالثة فقال سبحان الله أخبرك أنه قد مات و تقول لم يمت فقال علي (ع) و الذي نفسي بيده لا يموت حتى يقود جيش ضلالة حمل رايته حبيب بن جماز قال فسمع ذلك حبيب بن جماز فأتى أمير المؤمنين (ع) فقال له أنشدك الله في فإني لك شيعة و قد ذكرتني بأمر لا و الله لا أعرفه من نفسي فقال له علي (ع) و من أنت قال أنا حبيب بن جماز فقال له علي (ع) إن كنت حبيب بن جماز فلا يحملها غيرك أو فلتحملنها فولى عنه حبيب و أقبل أمير المؤمنين (ع) يقول إن كنت حبيب [حبيبا] لتحملنها قال أبو حمزة فو الله ما مات خالد بن عرفطة حتى بعث عمر بن سعد إلى الحسين بن علي (ع) و جعل خالد بن عرفطة على مقدمته و حبيب بن جماز صاحب رايته.» (13)

«سوید بن غفله گوید من در حضور حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بودم که مردی نزد آن بزرگوار آمد و گفت: یا امیرالمومنین، من از وادی القری به حضور شما آمده ام، خالد بن عرفطه از دنیا رفت. حضرت در جوابش فرمودند: خالد نمرده است. وی سخن را تکرار نمود. حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: نمرده، به حق آن خدایی که جان من در دست او است وی فعلا نخواهد مرد. آن مرد سخن خود را تکرار کرد و گفت: سبحان الله، من به شما خبر می دهم که او مرده است و شما می گویید: نمرده است؟

حضرت فرمودند: به حق آن خدایی که جان من در دست قدرت اوست، خالد بن عُرفطه نمرده است و نخواهد مرد تا اینکه راهنمای آن لشکر گمراهی شود که پرچم آن را حبیب بن جمّاز به اهتزاز در آورد.

راوی گوید: موقعی که این کلام به گوش حبیب بن جمّاز رسید به حضور حضرت آمد و گفت: تو را به خدا قسم می دهم که درباره من بدگمان مباش. زیرا من از شیعیان شما می باشم. شما یک موضوعی را درباره من گفته اید که من آن را در وجود خود نمی بینم.

حضرت فرمود: اگر تو حبیب جماز باشی حتما آن پرچم را حمل خواهی کرد. ابوحمزه گوید: به خدا قسم، حبیب بن جماز از دنیا نرفت تا اینکه عمر بن سعد (لعنه الله علیه) را به جنگ حضرت امام حسین (علیه السّلام) رفت و خالد بن عُرفطه در پیشاپیش آن گروه بود و حبیب بن جمّاز پرچم آنان را می برد.»

 

در الاختصاص این حدیث حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) که فرمودند من و اهل بیتم تمام سرزمینها و گروههای حق و باطلی را که قیامت خواهند آمد؛ می شناسیم، چنین آمده است:

«محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن عبد الرحمن بن أبي هاشم عن عنبسة بن بجاد العابد عن المغيرة الحواري مولى عبد المؤمن الأنصاري عن سعد بن طريف عن الأصبغ بن نباتة قال سمعت عليا (ع) يقول على المنبر: سلوني قبل أن تفقدوني فو الله ما من أرض مخصبة و لا مجدبة و لا فئة تضل مائة أو تهدي مائة إلا و عرفت قائدها و سائقها و قد أخبرت بهذا رجلا من أهل بيتي يخبر بها كبيرهم صغيرهم إلى أن تقوم الساعة.» (14)

«اصبع بن نباته گوید: شنیدم حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بر منبر می فرمودند: از من سوال کنید قبل از آنکه مرا نیابید. قسم به خدا زمینی نیست چه سرسبز و چه شوره زار و گروهی که گمراه کننده صد نفر یا هدایت کننده صد نفر باشند جز اینکه رهبر و فرمانروای آنان را می شناسم و به تحقیق این را به مردی از اهل بیتم خبر داده ام و از بزرگ و کوچک ایشان تا روز قیامت خبر می دهد.»

 

در بصائر الدرجات نیز همین مضمون بدین صورت نقل شده است:

«حدثنا أحمد بن محمد عن أبي زكريا أو عن من رواه عن أبي زكريا عن بعض أصحابه قال حدثنا أحمد بن محمد عن بكر بن صالح عن ابن أبي عمير عن عبد الحميد بن أبي العلاء و جرعة بن ربيعة يرفعان إلى أمير المؤمنين قال قال أمير المؤمنين (ع): ما من أرض مخصبة و لا أرض مجدبة إلا و أنا أعلمها.»(15)

« راوی گوید: حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: زمینی نیست چه سرسبز و چه شوره زار جز اینکه آنها را می شناسم.» (16)

 

از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از علم حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به سرزمینها و گروهها سوال کردند و حضرت (علیه السّلام) تصدیق نمودند:

«حدثنا الحسن بن علي بن نعمان و أحمد بن محمد جميعا عن علي بن النعمان قال: حدثني من دخل على أبي عبد الله (ع) فقال له قد سألت أهل بيتك فلم أر عندهم فيه شيئا قال و ما هو [قال‏] يروون أن عليا (ع) قال سلوني قبل أن تفقدوني فو الله لا تسألوني عن أرض مخصبة و لا أرض مجدبة و لا فئة تضل مائة و تهدي مائة إلا إن شئت أنبأتكم بناعقها و قائدها و سائقها قال قال أبو عبد الله (ع) فإن هذا حق.»(17)

« علی بن نعمان گوید کسی برایم گفت که خدمت حضرت امام صادق (علیه السّلام) رسیدم و عرض کردم: از خانواده شما سوالی کرده و جوابی برای آن نیافته ام. فرمود: آن چیست؟ گفتم: مردم اعتقاد دارند که علی (علیه السّلام) فرمود: از من سوال کنید قبل از آنکه مرا نیایید، قسم به خدا زمینی نیست چه سرسبز و چه شوره زار و گروهی که گمراه کنند یا هدایت کنند جز این که رهبران و فرمانرویان آنها را می شناسم. گوید: حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمود: این حقیقت دارد.» (18)

 

حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره علم ائمه معصومین (علیهم السّلام) به همه سرزمینها و گروهها تا قیامت چنین فرموده اند:

« حدثنا إبراهيم بن إسحاق عن عبد الله بن حماد عن عمرو بن شمر عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر (ع) قال قال رسول الله (ص):‏ ما من أرض مخصبة و لا مجدبة و لا فئة تضل مائة و تهدي مائة إلا أنا أعلمها و قد علمتها أهل بيتي يعلم كبيرهم و صغيرهم إلى أن تقوم الساعة.» (19)

«حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: زمینی نیست چه سرسبز و چه شوره زار و گروهی که صد نفر را گمراه کنند یا صد نفر را هدایت کنند جز اینکه آنها را می شناسم و به اهل بیت خود نیز آن را آموخته ام کوچک و بزرگ ایشان تا روز قیامت آن را می دانند.»

 

تمامی علوم ملائکه و انبیاء در نزد ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)

بابی در کتاب الکافی به این بحث اختصاص دارد که تمام علومی را که خداوند عزّ و جلّ به پیامبران و ملائکه داده است، به ائمه معصومین (علیهم السّلام) نیز آموخته است.

در احادیث رسیده در این باب نقل شده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ یکی علمی که پیامبران و ملائکه بر آن آگاه هستند و دیگری علمی که ذات اقدس الهی بر آن آگاه است. قسم اول علم را که پیامبران و ملائکه می دانند به ائمه معصومین (علیهم السّلام) نیز آموخته است ولی آن علمی که مختص به خداوند متعال است هنگامی که به وقوع بپیوندد، خداوند متعال ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را بدان آگاه می کند:

حضرت امام صادق (علیه السّلام) در این باره فرموده اند:

«علي بن محمد و محمد بن الحسن عن سهل بن زياد عن محمد بن الحسن بن شمون عن عبد الله بن عبد الرحمن عن عبد الله بن القاسم عن سماعة عن أبي عبد الله (ع) قال: إن لله تبارك و تعالى علمين علما أظهر عليه ملائكته و أنبياءه و رسله فما أظهر عليه ملائكته و رسله و أنبياءه فقد علمناه و علما استأثر به فإذا بدا لله في شي‏ء منه أعلمنا ذلك و عرض على الأئمة الذين كانوا من قبلنا.»(20)

«سماعه بن مهران گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: خداوند را دو علم است یکی علمی که ملائکه و پیامبران و رسولان را مطلع می گرداند؛ آنچه به پیامبران و رسولان و ملائکه اطلاع دهد ما نیز مطلع هستیم و علمی که اختصاص به خود خدا دارد. هرگاه درباره چیزی بداء پیش آید، خدا ما را از آن مطلع می نمایند و بر ائمه پیشین نیز عرضه می کنند.»(21)

 

حضرت امام باقر (علیه السّلام) نیز همین امر را چنین تبیین نموده اند:

« علي بن إبراهيم عن صالح بن السندي عن جعفر بن بشير عن ضريس قال سمعت أبا جعفر (ع) يقول:‏ إن لله عز و جل علمين علم مبذول و علم‏ مكفوف فأما المبذول فإنه ليس من شي‏ء تعلمه الملائكة و الرسل إلا نحن نعلمه و أما المكفوف فهو الذي عند الله عز و جل في أم الكتاب إذا خرج نفذ.» (22)

« ضريس گويد، شنيدم حضرت امام باقر (علیه السّلام) ‏فرمودند: به راستى خداى عز و جل را دو علم است: علمى كه بخشند و علمى كه اندوزند، اما آن علمى كه بخشيده شده، حق مطلب اين است كه چيزى نباشد كه فرشته‏ها و رسل دانسته باشند جز آنكه ما هم آن را مى‏دانيم و اما آنچه اندوخته كنند آن علمى است كه نزد خدا عز و جل در دفتر كل است و چون از آن در آيد، در بر آيد.» (23)

ابو بصیر از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) در این باره چنین نقل نموده است:

« عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن القاسم بن محمد عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال: إن لله عز و جل علمين علما عنده لم يطلع عليه أحدا من خلقه و علما نبذه إلى ملائكته و رسله فما نبذه إلى ملائكته و رسله فقد انتهى إلينا.» (24)

« ابو بصیر از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل می کند که حضرت (علیه السّلام) فرمودند: خدا را دو علم است؛ يكى علمى كه خاص حضرت او است و احدى از خلق خود را بر آن مطلع نساخته و دوم علمى كه آن را به فرشته‏ ها و رسولان آموخته است. آنچه به فرشته ‏ها و رسل پرداخته به ما رسيده است.» (25)

 

پی نوشتها

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد 1، صفحه 301 - بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه 173

(2) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 691

(3) الإختصاص، صفحه280 - بحار الأنوار، جلد 2، صفحه 172

(4) الإختصاص، صفحه 281 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 302 - بحار الأنوار، جلد 2، صفحه 174 – 173

(5) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 301

(6) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 692

(7) الإختصاص، صفحه282 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 302

(8) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 694 – 693

(9) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 297

(10) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 684 - 683

(11) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 297

(12) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 684

(13) الإختصاص، صفحه 280

(14) الإختصاص، صفحه 280 – 279

(15) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد ‏1، صفحه 299

(16) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 687

(17) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 296

(18) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 683

(19) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 297

(20) الكافي، جلد‏1، صفحه 255

(21)ترجمه بحارالانوار بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏4، صفحه 67

(22) الكافي، جلد ‏1، صفحه 256 255 –

(23)ترجمه أصول الكافي، جلد ‏2، صفحه 291

(24) الكافي، جلد‏1، صفحه 255

(25) ترجمه أصول الكافي، جلد ‏2، صفحه 289

 

منابع

- الإختصاص، محمد بن محمد مفيد، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ: اول، 1413ق.

- أصول الكافي، محمد بن يعقوب‏ كلينى، مترجم: محمد باقر كمره اى، قم‏، اسوه‏، 1375ش‏.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق‏.

-ترجمه بحارالانوار بخش امامت (جلد 23 تا 27)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، تهران، اسلاميه، چاپ: دوم، 1363ش.

- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد (ع)، ترجمه و تصحيح و تعليق: عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، ‏محقق / مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، ‏دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏.

 

: فاطمه ابوحمزه