پیمان گرفتن از پیامبران و مخلوقات بر ولایت پیامبر اکرم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) در عالم ذر و شناخت ایشان از شیعیان خویش
طبق اعتقادات شیعه در عالم ذر یا عالم میثاق هنگامی که خداوند متعال خویشتن را معرفی نمود که «الست بربکم: آیا من پروردگار شما نیستم؟» نخستین کسی که اقرار به یکتایی خداوند نمود، پیامبر ختمی مرتبت، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)، بود و بدین سبب در نزد خداوند منزلت و جایگاه ویژه ای یافتند. پس از آن خداوند برای نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ولایت حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و اوصیای پس از ایشان پیمان گرفت و کسانی را که ولایت ایشان را پذیرفتند و تحت عنوان امت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در آمدند؛ بر پیامبرش عرضه نمود. همچنین شیعیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بر ایشان و اوصیای بعد از ایشان عرضه نمود و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) شیعیان خویش را که به ایشان نشان دادند؛ می شناسند.
در این مجال به اجمال با تمرکز بر احادیث دو کتاب معتبر شیعه؛ الکافی شریف و بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم به تبیین این مطلب می پردازیم:
عرضه امت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بر ایشان در عالم ذر
بر اساس کلام حضرت محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امت ایشان در عالم ذر یا عالم میثاق و هنگام گرفتن پیمان از ایشان مبنی بر یکتایی پروردگار و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ولایت حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) بر پیامبر ختمی مرتب (صلی الله علیه و آله) عرضه شده است.
حضرت امام باقر (علیه السّلام) به نقل از رسول الله (صلی الله علیه و آله) در این باره فرمودند:
« حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ النعمي عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ أُمَّتِي عُرِضَتْ عَلَيَّ عِنْدَ الْمِيثَاقِ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي عَلِيٌّ وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي حَيْثُ بُعِثْتُ فَهُوَ الصَّدِيقُ الْأَكْبَرُ.»(1)
«حضرت امام باقر (علیه السّلام) به نقل از رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: همانا امتم هنگام پیمان گرفتن [در عالم ذرّ] بر من عرضه شده است و علی (علیه السّلام) نخستین کسی بود که به من ایمان آورد و آنگاه که برانگیخته شدم؛ مرا تصدیق نمود پس او صدیق اکبر است.»(2)
در کتاب الکافی حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است مبنی بر همین مضمون که خداوند امت پیامبرش، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)، را در عالم ذر تجسیم نمود و ایشان براى شيعيان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمرزش خواستند:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ مَثَّلَ لِي أُمَّتِي فِي الطِّينِ وَ عَلَّمَنِي أَسْمَاءَهُمْ كَمَا «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» فَمَرَّ بِي أَصْحَابُ الرَّايَاتِ فَاسْتَغْفَرْتُ لِعَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ إِنَّ رَبِّي وَعَدَنِي فِي شِيعَةِ عَلِيٍّ خَصْلَةً قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هِيَ قَالَ الْمَغْفِرَةُ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ وَ أَنْ لَا يُغَادِرَ مِنْهُمْ «صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً» وَ لَهُمْ تَبَدُّلُ السَّيِّئَاتِ حَسَنَاتٍ.»(3)
«حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: به راستى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: خدا امت مرا در عالم طينت برايم مجسم كرد و نام آنها را به من آموخت، چنانچه نامها همه را به آدم (علیه السّلام) آموخت، پرچمداران بر من گذر كردند و من براى على و شيعيانش آمرزش خواستم. به راستى پروردگارم درباره شيعه على (علیه السّلام) به من يك وعده داد، عرض شد: يا رسول الله آن چيست؟ فرمود: آمرزش براى هر كس از آنها كه ايمان دارد. هيچ گناه صغيره و كبيره از آنها به جا نگذارد و از آن آنها است كه گناهان به حسنه تبديل شود.»(4)
حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) فرموده اند، قومی که در آخرالزمان به من ایمان می آورند، براداران من هستند. خداوند آنان را به اسم خودشان و اسم پدرشان به من شناساند پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند.
«حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِي إِخْوَانِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَقَالَ لَا إِنَّكُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي قَوْمٌ مِنْ آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا بِي وَ لَمْ يَرَوْنِي لَقَدْ عَرَّفَنِيهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ.»(5)
«حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی در حضور جمعی از یارانش دو مرتبه فرمودند: خدایا مرا به لقای برادرانم برسان. آنان که در پیرامون حضرت بودند؛ گفتند: یا رسول الله، آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمودند: نه، شما اصحاب من هستید. براداران من قومی در آخرالزمان هستند که ایمان آورده اند و مرا ندیده اند. خدا آنان را به اسم خودشان و اسم پدرشان به من شناساند پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند. هر آینه یکی از آنان در حفظ دین خود محتاطتر از کسی است که در شب ظلمانی از درختی که خارهایی چون سوزن دارد؛ برگ می چیند یا مانند کسی است که آتش درخت غضاء را [که خیلی دیر تبدیل به خاکستر و ذغال می شود] به دست بگیرد، آنان چراغ تاریکیها هستند. خدا ایشان را از هر فتنه شدید و تاریکی نجات می دهد.»(6)
حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرموده اند که در عالم ذر امت حضرت برایشان نمود یافت و ایشان برای شیعیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمرزش خواستند و حساب روز قیامت برای شیعیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) سبک است:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): يَا عَلِيُّ لَقَدْ مُثِّلَتْ لِي أُمَّتِي فِي الطِّينِ حَتَّى رَأَيْتُ صَغِيرَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ أَرْوَاحاً قَبْلَ أَنْ يخلق [تُخْلَقَ] الْأَجْسَادُ وَ إِنِّي مَرَرْتُ بِكَ وَ بِشِيعَتِكَ فَاسْتَغْفَرْتُ لَكُمْ فَقَالَ عَلِيٌّ يَا نَبِيَّ اللَّهِ زِدْنِي فِيهِمْ قَالَ نَعَمْ يَا عَلِيُّ تَخْرُجُ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ وُجُوهُكُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ قَدْ فُرِّجَتْ عَنْكُمُ الشَّدَائِدُ وَ ذَهَبَتْ عَنْكُمُ الْأَحْزَانُ تَسْتَظِلُّونَ تَحْتَ الْعَرْشِ يَخَافُ النَّاسُ وَ لَا تَخَافُونَ وَ يَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا تَحْزَنُونَ وَ تُوضَعُ لَكُمْ مَائِدَةٌ وَ النَّاسُ فِي الْحِسَابِ.»(7)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که آن حضرت خطاب به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ای علی، امت من آنگاه که در گل [عالم سرشت] بودند؛ برایم ظاهر شدند تا اینکه کوچک و بزرگ آنها را مشاهده کردم. ارواحی بودند که هنوز اجسادشان آفریده نشده بود. من بر تو و شیعیانت گذشتم و برای شما طلب آمرزش کردم. حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ای رسول خدا، در مورد آنها (شیعیانم) بیشتر بگویید. فرمودند: ای علی، تو و شیعیانت از قبر بیرون می آیید در حالی که چهره هایتان همچون ماه تابان می باشد و سختیها از شما بیرون شده و اندوهی نخواهید داشت و در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرید. مردم می ترسند و شما هراسی ندارید. مردم اندوهناک هستند و شما حزن و اندوهی ندارید. برای شما سفره های غذا می گسترانند در حالی که مردم گرفتار حساب هستند.(8)
در حدیث دیگری که ابوالجارود از حضرت امام باقر (علیه السّلام) نقل کردند که ایشان از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند امتشان را از اولین آنها تا آخرین در عالم ذر بدیشان نشان داده اند:
«حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): عُرِضَتْ عَلَيَّ أُمَّتِي الْبَارِحَةَ لَدَى هَذِهِ الْحُجْرَةِ أَوَّلُهَا إِلَى آخِرِهَا قَالَ قَالَ قَائِلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عُرِضَ عَلَيْكَ مَنْ خُلِقَ أَ رَأَيْتَ مَنْ لَمْ يُخْلَقْ قَالَ صُوِّرَ لِي وَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ فِي الطِّينِ حَتَّى لَأَنَا أَعْرَفُ بِهِمْ مِنْ أَحَبِّكُمْ بِصَاحِبِهِ.»(9)
«ابوالجارود گوید شنیدم حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: امتم را از اولین آنها تا آخرین به من نشان دادند. کسی پرسید: ای رسول خدا [آیا فقط آنهایی] که خلق شده بودند را به شما نشان دادند یا کسانی را که خلق نشده اند نیز نشان دادند؟ فرمودند: در عالم ذرّ [در حالی که بدنم خلق نشده بود و به صلب آدم (علیه السّلام) منتقل نشده بودم.] آنها را به من نشان دادند تا اینکه دوستداران شما را شناختم.»(10)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به سوالی که چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از همه فرزندان آدم پیش افتاد؛ فرمودند چون نخستین اقرارکننده به میثاق خداوند از پیامبران در هنگام سوال «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» بودم:
« مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِأَيِّ شَيْءٍ سَبَقْتَ وُلْدَ آدَمَ قَالَ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّي إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» فَكُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ.»(11)
«صالح بن سهل گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوال شد: به چه علّت از همه فرزندان آدم پیش افتادی؟ فرمود: زیرا من نخستین اقرار کننده به گفتن «بلی» بودم، خدا از پیغمبران پیمان گرفت «و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری.(سوره مبارکه اعرف، آیه 172)» و من نخستین کسی بودم که پاسخ دادم.»
شناختن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) محبان و شیعیان خویش را از عالم ذر
در احادیث بسیاری که در متون شیعه به دست ما رسیده است؛ نقل شده است که در عالم ذر دوستان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و اهل بیت (صلوات الله علیهم) بر ایشان عرضه شده است و ایشان روحهای محب خویش را که خداوند بر ایشان عرضه داشتند؛ می شناسند.
در این باره به حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) اشاره می نماییم که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در جواب مردی که نسبت به ایشان ادعای دوستی می کرد ولی در شمار دوستان روح او بر عرضه که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نشده بود:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ هُوَ مَعَ أَصْحَابِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ وَ أَتَوَلَّاكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَذَبْتَ قَالَ بَلَى وَ اللَّهِ إِنِّي أُحِبُّكَ وَ أَتَوَلَّاكَ فَكَرَّرَ ثَلَاثاً فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَذَبْتَ مَا أَنْتَ كَمَا قُلْتَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ ثُمَّ عَرَضَ عَلَيْنَا الْمُحِبَّ لَنَا فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ رُوحَكَ فِيمَنْ عُرِضَ فَأَيْنَ كُنْتَ فَسَكَتَ الرَّجُلُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ لَمْ يُرَاجِعْهُ.»(12)
«صالح بن سهل گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: مردی خدمت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمد و آن حضرت همراه اصحابش بود، بر آن حضرت سلام کرد و گفت: به خدا من شما را دوست دارم و به شما عشق می ورزم. حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به او فرمودند: دروغ می گویی تو آنگونه که می گویی نیستی. [بار دیگر آن مرد گفت:] نه به خدا من شما را دوست دارم و به شما عشق می ورزم و حضرت [نیز دوباره] به او فرمودند: دروغ می گویی، تو آنگونه نیستی که می گویی نیستی، خداوند روحهای مردم را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و آنگاه دوستداران ما را بر ما عرضه کرد به خدا روح تو را در میان کسانی که به ما عرضه شدند، ندیدم. تو کجا بودی؟ مرد ساکت شد و [کلامش را] تکرار نکرد.»(13)
حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در حدیثی درباره خلق نمودن روحهای فرزندان آدم در دو هزار سال پیش از بدنهایشان و عرضه آن بر حضرات معصومین (علیهم السّلام) و شناخت ایشان از دوست و دشمن خویش فرموده اند:
«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْمَشْهَدِيِّ مِنْ آلِ رَجَاءٍ الْبَجَلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ فَقَالَ لَهُ كَذَبْتَ قَالَ بَلَى وَ اللَّهِ إِنِّي أُحِبُّكَ وَ أَتَوَلَّاكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ كَذَبْتَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَحْلِفُ بِاللَّهِ أَنِّي أُحِبُّكَ فَتَقُولُ كَذَبْتَ قَالَ وَ مَا عَلِمْتَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَأَمْسَكَهَا الْهَوَاءُ ثُمَّ عَرَضَهَا عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا مِنْهَا رُوحٌ إِلَّا وَ قَدْ عَرَفْنَا بَدَنَهُ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُكَ فِيهَا فَأَيْنَ كُنْتَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) كَانَ فِي النَّارِ.»(14)
«ابو محمد مشهدی گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: مردی به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) عرض کرد: یا امیرالمومنین، به خدا من شما را دوست دارم. حضرت فرمود: دروغ می گویی. عرض کرد: چرا به خدا من شما را دوست دارم و به شما عشق می ورزم. حضرت به او دوباره فرمود: دروغ می گویی. عرض کرد: سبحان الله، یا امیرالمومنین، من به خدا قسم می خورم شما را دوست می دارم، شما می فرمائید دروغ می گویی.
حضرت فرمودند: مگر نمی دانی خداوند متعال روحها را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و آنها را در هوا جای داد، آنگاه به ما اهل بیت عرصه نمود، به خدا قسم هیچ روحی نیست مگر اینکه آن را با بدنش می شناسیم، به خدا قسم تو را میان [دوستان خویش] ندیدم، تو کجا بودی؟حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: در آتش بود.»
وقتی ابن ملجم (لعنه الله علیه) نسبت به حضرت ادعای دوستی کرد حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در جواب آن ملعون اشقی الاشقیاء فرمودند:
«حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: دَخَلَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي وَفْدِ مِصْرَ الَّذِي أَوْفَدَهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ ره وَ مَعَهُ كِتَابُ الْوَفْدِ قَالَ فَلَمَّا مَرَّ بِاسْمِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ قَالَ أَنْتَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ لَعَنَ اللَّهُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ مَا وَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي لَأُحِبُّكَ قَالَ كَذَبْتَ وَ اللَّهِ مَا تُحِبُّنِي ثَلَاثاً قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَحْلِفُ ثَلَاثَةَ أَيْمَانٍ أَنِّي أُحِبُّكَ وَ أَنْتَ تَحْلِفُ ثَلَاثَةَ أَيْمَانٍ أَنِّي لَا أُحِبُّكَ قَالَ وَيْلَكَ أَوْ وَيْحَكَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَأَسْكَنَهَا الْهَوَاءَ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا هُنَالِكَ ائْتَلَفَ فِي الدُّنْيَا وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّ رُوحِي لَا تَعْرِفُ رُوحَكَ قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ إِذَا سَرَّكُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى قَاتِلِي فَانْظُرُوا إِلَى هَذَا قَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ أَ وَ لَا تَقْتُلُهُ أَوْ قَالَ تَقْتُلُهُ فَقَالَ مَنْ أَعْجَبُ مِنْ هَذَا تَأْمُرُونِّي أَنْ أَقْتُلَ قَاتِلِي لعنه الله.»(15)
ابو بلاد از بعضی از اصحاب امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل کرده که گوید: عبدالرحمن بن ملجم (لعنه الله علیه) نزد حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمد. در آن هنگام که محمد بن ابی بکر به سوی مصر روانه می شد در حالی که همراه حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) کتاب وفد [نمایندگی] بود، چون حضرت به اسم عبدالرحمان رسید، فرمود: تو عبدالرحمانی؟ خداوند عبدالرحمان را لعنت کند. گفت: آری ای امیرالمومنین، ولی به خدا قسم من شما را دوست می دارم. حضرت سه مرتبه فرمود: به خدا قسم دروغ می گویی.
گفت: ای امیرالمومنین، من سه بار قسم یاد کردم که شما را دوست دارم و شما سه مرتبه سوگند خوردید که من دوستدار شما نیستم. حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمود: وای بر تو به راستی که خداوند روحهای مردم را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و آنها را در هوا جای داد و هر کدام با هم آشنا شدند در دنیا به هم الفت می گیرند و هر کدام آنجا ناشناس شدند؛ در دنیا جدا شوند و راستی که روح من روح تو را نمی شناسد.
راوی گوید: چون ابن ملجم برگشت. حضرت فرمود: هر کس دوست دارد به قاتل من نگاه کند به این مرد (ابن ملجم) نگاه کند. بعضی گفتند: آیا او را نمی کشید؟ یا ما او را بکشیم؟ حضرت فرمود: این حرف از عجیبترین حرفهاست که به من می گویید، قاتل خود را بکشم.»(16)
شناختن اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) شیعیانشان را پس از قبول ولایت ایشان در عالم ذر
اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) آنچه را در عالم ذر یا عالم میثاق دیده اند؛ در خاطر دارند و شیعیانشان را که ولایت ایشان را پذیرفته اند پس از اینکه خداوند ولایت ایشان را عرضه نمود؛ می شناسند.
بکیر بن اعین از حضرت امام باقر (علیه السّلام) در این باره که از همان زمانی که خداوند در عالم ذر از ارواح شیعیان برای ولایت ائمه معصومین (علیهم السّلام) پیمان گرفت، اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) شیعیانشان را می شناسند؛ نقل کرده است:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثَاقَ شِيعَتِنَا بِالْوَلَايَةِ لَنَا وَ هُمْ ذَرٌّ يَوْمَ أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى الذَّرِّ وَ الْإِقْرَارَ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ ص بِالنُّبُوَّةِ وَ عَرَضَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ أُمَّتَهُ فِي الطِّينِ وَ هُمْ أَظِلَّةٌ وَ خَلَقَهُمْ مِنَ الطِّينَةِ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا آدَمُ وَ خَلَقَ اللَّهُ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَيْ عَامٍ وَ عَرَضَهُمْ عَلَيْهِ وَ عَرَّفَهُمْ رَسُولَ اللَّهِ وَ عَرَّفَهُمْ عَلِيّاً وَ نَحْنُ نَعْرِفُهُمْ (فِي لَحْنِ الْقَوْل)» (17)
«بکیر بن اعین گوید: حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: همانا خداوند از شیعیان ما برای ولایت ما آنگاه که همانند مور [یعنی در عالم ذر] بودند، عهد و پیمان گرفت. همان روزی که در عالم ذر برای ربوبیت خویش و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پیمان گرفت و خداوند در عالم مجردات [و سایه ها] بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) امتش را در گل [عالم سرشت] عرضه کرد و سرشت آنها را از همان سرشت حضرت آدم (علیه السّلام) آفرید و خداوند ارواح شیعیان ما را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و آنها را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه داشت و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آنها را معرفی کرد. [شناساند] (ما آنها را با آهنگ گفتارشان می شناسیم.)»(18)
در حدیث دیگری از حضرت امام باقر (علیه السّلام) نیز در این باره نقل شده است که ائمه اطهار (علیهم السّلام) دوستانشان را می شناسند، پس از اینکه در عالم ذر ولایت ایشان را پذیرفتند:
«مُحَمَّدُ بْنُ حَمَّادٍ الْكُوفِيُّ عَنْ أَخِيهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثَاقَ شِيعَتِنَا مِنْ صُلْبِ آدَمَ فَنَحْنُ نَعْرِفُ بِذَلِكَ حُبَّ الْمُحِبِّ وَ إِنْ أَظْهَرَ خِلَافَ ذَلِكَ بِلِسَانِهِ وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ وَ إِنْ أَظْهَرَ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.»(19)
«جابر گوید حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: خداوند پیمان امت ما را از شیعیانمان از صلب آدم گرفت و ما بدین وسیله دوستان خود را می شناسیم اگرچه بر زبان خلاف آن اظهار کنند و دشمنان خود را می شناسیم گرچه به ما اظهار محبت بکنند.»
پیمان گرفتن از پیامبران اولی العزم درعالم ذر درباره ولایت اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم)
طبق اعتقادات شیعی در عالم ذر یا به عبارتی میثاق بر ولایت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) از پیامبران اولی العزم (علیهم السّلام) پیمان گرفته شده است. عبد الله بن سنان از حضرت امام صادق (علیه السّلام) در این باره نقل کرده است:
«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْقُمِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): فِي قَوْلِهِ «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ» كَلِمَاتٍ فِي مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (ع) مِنْ ذُرِّيَّتِهِمْ «فَنَسِيَ» هَكَذَا وَ اللَّهِ نَزَلَتْ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص).»(20)
«عبد الله بن سنان گوید حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: آیه «و هر آينه به تحقيق از پیش به آدم سفارش کردیم. (سوره مبارکه طه، آیه 115)» [یعنی] کلماتی را درباره محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از نسل ایشان (علیهم السّلام) «پس فراموش کرد.» به خدا این چنین بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شد.»(21)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر آیه 115سوره مبارکه طه فرموده اند که پیامبران اولی العزم به این سبب بدین مقام رسیده اند که عزمشان را برای پیروی از سیره حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و اوصیای پس از ایشان (صلوات الله علیهم) جزم نمودند:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع): فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قَالَ عَهِدْنَا إِلَيْهِ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَتَرَكَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَزْمٌ أَنَّهُمْ هَكَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُوالْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَيْهِمْ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِيِّ وَ سِيرَتِهِ وَ أَجْمَعَ عَزْمُهُمْ عَلَى أَنَّ ذَلِكَ كَذَلِكَ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ.»(22)
«حضرت امام باقر (علیه السّلام) در تفسير قول خداوند عز و جل: «و هر آينه پيش از اين به آدم سفارشى كرديم و آن را فراموش كرد و تصميمى در او نديديم. (سوره مبارکه طه، آیه 115)» فرمود: به او سفارش كرديم درباره محمد (صلی الله علیه و آله) و امامان پس از وى (علیهم السّلام) و آن را ترك كرد و تصميمى نداشت كه آنان چنين باشند و همانا اولو العزم را اولو العزم ناميدند براى آنكه به آنها درباره محمد (صلی الله علیه و آله) و اوصياء پس از وى (علیهم السّلام) و در خصوص حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روش او سفارش کرده شد و آنها عزمشان را بر پیروی از این سیره جزم کردند كه مطلب همين است و بدان اقرار كرده اند.»(23)
طبق نقل حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه 172 سوره مبارکه اعراف، خداوند پس از معرفی خویش در عالم ذر از خلایق برای نبوت حضرت محمد پیامبر ختمی مرتب و حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما) پیمان گرفت:
« حدثنا أحمد بن محمد عن الحسن بن موسى عن علي بن حسان عن عبد الرحمن بن كثير عن أبي عبد الله (ع): في قول الله تعالى «و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم» إلى آخر الآية قال أخرج الله من ظهر آدم ذريته إلى يوم القيامة فخرجوا كالذر فعرفهم نفسه و لو لا ذلك لم يعرف أحد ربه ثم قال «أ لست بربكم قالوا بلى» و إن هذا محمد رسولي و علي أمير المؤمنين خليفتي و أميني.»(24)
«عبدالرحمان بن کثیر گوید: حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه «و یاد کن هنگامی را که پروردگارت از فرزندان آدم از پشت صلبشان نسل آنان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت.(سوره مبارکه اعراف، آیه 172)» پرسیدم؛ فرمودند: «خداوند از صلب آدم ذریه اش را تا روز قیامت خارج کرد و همانند مور و ذرات خارج شدند. خداوند خود را به آنها معرفی نمود و خود را به آنها نمایانند. اگر نه این بود هیچ کس خدایش را نمی شناخت. آنگاه [خداوند] فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله و اینکه محمد (صلی الله علیه و آله) رسول من علی (علیه السّلام) امیرالمومنین و خلیفه و امین من است.»(25)
پیمان گرفتن از مخلوقات و پیامبران بر ولایت اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) در عالم ذر
حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر این آیه دوم سوره مبارکه تغابن از قرآن «فمنكم كافر و منكم مؤمن: برخى شما مؤمن باشيد و برخى كافر.» فرموده اند که محک ایمان، پذیرش ولایت اوصیای الهی، حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و اوصیای پس از ایشان ایشان (صلوات الله علیهم) است:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ» فَقَالَ عَرَفَ اللَّهُ إِيمَانَهُمْ بِوَلَايَتِنَا وَ كُفْرَهُمْ بِهَا يَوْمَ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ فِي صُلْبِ آدَمَ (ع) وَ هُمْ ذَرٌّ.»(26)
«حسين بن نعيم صحاف گويد: از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از قول خداوند عزّ و جلّ «فمنكم كافر و منكم مؤمن: برخى شما مؤمن باشيد و برخى كافر. (سوره مبارکه تغابن، آیه 2)» پرسيدم؛ فرمودند: خدا ايمان آنها را به ولايت و دوستى و كفر آنها را هم به محك ولايت ما شناخته است از روزى كه ميثاق از آنها بر گرفت و آنها ذره اى در پشت آدم ابو البشر بودند .»(27)
طبق احادیث رسیده از ائمه معصومین در کتاب شریف کافی، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، الإختصاص و کتب دیگر هیچ پیامبری را خداوند به پیامبری برنگزید مگر اینکه پس از اقرار به یکتایی پروردگار و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و اوصیای پس از ایشان را پذیرفتند.
حذیفه بن اسید از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره چنین نقل کرده اند:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أُسَيْدٍ الْغَفَّارِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَا تَكَامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِيٍّ فِي الْأَظِلَّةِ حَتَّى عُرِضَتْ عَلَيْهِ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةُ أَهْلِ بَيْتِي وَ مَثُلُوا لَهُ فَأَقَرُّوا بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ.» (28)
«حذیفه گوید رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: در عالم مجردات پیامبری هیچ پیامبری تکمیل نشد مگر اینکه ولایت من و ولایت اهل بیتم بر او عرضه شد و تمثال اهل بیتم برای آن پیامبر مجسم شد پس اقرار به طاعت و ولایت ایشان نمودند.»(29)
این ولایت تا حدی اهمیت داشته است که خداوند در قرآن در این باره اهل کتاب را چنین مورد خطاب قرار می دهد:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُجْرِ بْنِ زَايِدَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع): فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً» قَالَ هِيَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع).»(30)
«حمران بن اعین گوید حضرت امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر آیه شریفه ««يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً: ای اهل کتاب، شما هیچ آیین صحیحی ندارید مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است بر پا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل گردیده (نه تنها مایه بیداری آنها نمی گردد بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید.(سوره مبارکه مائده، آیه 68)» فرمود: آنچه [بر آنها نازل شده است] ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) است.»
حبه عُرنی از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل کرده است که علت خشم خداوند بر حضرت یونس منکر شدن ولایت تامه حضرت امیرالمومنین و اوصیای پس از ایشان (صلوات الله علیهم) بوده است:
«حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَرْثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا.»(31)
«حبه عُرنی گوید حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: همانا خداوند ولایت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمین عرضه کرد، بعضی به آن اقرار و بعضی انکار کردند، یونس منکر شد (یعنی به صورت تام قبول نکرد از جهت توسل و طلب شفاعت ایشان) خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اقرار کرد.»
پی نوشتها
(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 84 - بحار الأنوار، جلد 38، صفحه 226
(2) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 247
(3) الكافي، جلد1، صفحه444 – 443 – بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 83
(4)أصول الكافي، جلد3، صفحه 271
(5) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه84 - بحار الأنوار، جلد 52، صفحه 124 – 123
(6) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 247
(7) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 84
(8) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 248
(9) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 85 - بحار الأنوار، جلد 17، صفحه 153
(10) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 249
(11) الكافي، جلد2، صفحه 12 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 86
(12) الكافي، جلد1، صفحه 438- بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 87 – 86
(13) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 253 – 252
(14) الكافي، جلد1، صفحه 438
(15) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 89 – 88
(15) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 89 – 88
(16) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 257 – 256
(17) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 89
(18) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 259 – 258
(19) الإختصاص، صفحه 278 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 90
(20) الكافي، جلد1، صفحه 416 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 71
(21) أصول الكافي، جلد3، صفحه 179 178 –
(22) الكافي، جلد1، صفحه 416- بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 70
(23) أصول الكافي، جلد3، صفحه 178
(24) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 71
(25)ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 218 – 217
(26) الكافي، جلد1، صفحه413 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 81
(27) أصول الكافي، جلد3، صفحه 169
(28) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 73
(29) ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 223
(30) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 74
(31) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 76 – 75
منابع و مآخذ
- قرآن کریم
- الإختصاص، محمد بن محمد مفيد، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ: اول، 1413ق.
- أصول الكافي، محمد بن يعقوب كلينى، مترجم: محمد باقر كمره اى، قم، اسوه، 1375ش.
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404 ق.
- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد (علیهم السلام)، ترجمه و تصحيح و تعليق: عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391
- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، محقق / مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق.
اترك تعليق