انسان کامل و خلیفه اللهی مقام اختصاصی ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)(2)

تحقق هدایت و شناخت خداوند متعال تنها به واسطه ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)

 

خداوند متعال ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را برای هدایت مردم پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برگزیده است.

رسول الله (صلی الله علیه و آله) در طی بیست و سه سال دین مبین اسلام را به بشر ابلاغ نمود. خداوند حکیم بر اساس حکمت خود پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امامان معصومی را برگزید تا راهنمای مردم به سوی خداوند باشند. خداوند متعال هدایت و رسیدن به حقیقت را در گرو قبول ولایت ائمه معصومین (علیهم السّلام) و پیروی از ایشان قرار داده است. نپذیرفتن ولایت و رهبر و راهنمای خویش قرار ندادن ائمه اطهار (علیهم السّلام) سبب به بیراهه رفتن و نرسیدن به آن هدایتی خواهد بود که خداوند برای خلق در نظر گرفته است.

در این مقاله سعی شده با ذکر احادیثی از قول معصومین (علیهم السّلام) درباره اینکه ائمه گواهان خداى عز و جل بر خلقش‏ هستند، ائمه معصومین به دستوراتی که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده هدایت می کنند و تنها راهنمایان به سوی خداوند متعال ائمه معصومین (علیهم السّلام) هستند و مردم جز به واسطه امام هدایت نمی شوند و هر راهی جز راهی که ائمه اطهار (علیهم السّلام) به آن هدایت می کنند باطل است؛ به تبیین این مهم بپردازیم که تحقق هدایت و شناخت خداوند متعال تنها به واسطه ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) امکان پذیر است. چون ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) برگزیدگان خداوند هستند و خدای متعال خود راه هدایت را بدینگونه رقم زده است و دوست دارد که به واسطه امام معصوم که برگزیده اوست؛ شناخته شود.

 

1. ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) گواهان خداى عزّ و جلّ بر خلقش‏

خداوند ائمه اطهار (علیهم السّلام) را گواه بر خلق و حجت در روی زمین قرار داده است و قرآن، کلام الهی، به امام معصوم هدایت می نماید و امام معصوم نیز از قرآن جدا نیست تا کلام الهی و حجت خدا خلق را به سوی پرستش خداوند رهنمون شوند.

در کتاب کافی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که خداوند در هر زمان و دوره ای برای هر قومی راهنمایی قرار داده است:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ.»(1)

«فضيل گويد از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره این سخن از قول خداى عزّ و جلّ «براى هر قومى رهبرى است.(سوره مبارکه رعد، آیه 7)» پرسيدم؛ فرمود: هر امامى رهبر دورانى است كه در ميان مردم آن است.»

 

در کتاب بصائرالدرجات از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل شده است که خداوند ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را معصوم و گواه بر خلق، حجت خداوند روی زمین و همواره همراه با قرآن، کلام وحی، قرار داده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ص) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا.»(2)

«سلیم بن قیس هلالی گوید حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: به راستی که خداوند ما را پاکیزه، معصوم، گواه بر خلق و حجت در روی زمین قرار داده است و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده است نه ما از قرآن جدا می شویم نه قرآن از ما جدا می شود.»(3)

 

در کتاب الکافی در تفسیر آیه 45 سوره مبارکه نساء از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند که درباره امت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده است و در هر زمان امامی از آل محمد (صلوات الله علیهم) بین آنها خواهد بود:

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَكَيْفَ‏ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ‏ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً» قَالَ نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) خَاصَّةً فِي كُلِّ قَرْنٍ.»(4)

«سماعه گويد حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسير قول خداى عز و جل؛ « فَكَيْفَ‏ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ‏ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً: چگونه باشد (حالشان) آن وقتى كه از هر امت گواهى مى ‏آوريم و تو را بر اين امت گواه قرار مى ‏دهيم. (سوره مبارکه نساء، آیه 41)» فرمودند: درباره امت محمد (صلی الله علیه و آله) به خصوص نازل شده، در هر قرنى از ايشان امامى از ما باشد كه گواه است بر ايشان و محمد (صلی الله علیه و آله) گواه بر ما است.» (5)

 

در کتاب بصائرالدرجات در تفسیر آیه 143 سوره مبارکه بقره حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرموده اند که ائمه معصومین (علیهم السّلام) بر مردم شاهد و حجت هستند:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً» قَالَ نَحْنُ أُمَّةُ الْوَسَطِ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ‏ فِي أَرْضِهِ.»(6)

«برید عجلی گوید از حضرت امام باقر (علیه السّلام) در مورد تفسیر آیه شریفه « وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً: و این چنین شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما شاهد باشد.(سوره مبارکه بقره، آیه 143)» پرسیدم؛ فرمودند: ما امت میانه هستیم و ما گواهان خدا بر خلقش هستیم و حجتهای او در زمینش.»(7)

2. ائمه معصومین(علیهم السّلام) به دستوراتی که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده هدایت می کنند.

خداوند متعال بر اساس حکمت خویش، امامان معصومی را که از گناه و اشتباه به دور باشند برای هدایت خلق از نسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برگزید و به نام معرفی نمود. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز ائمه هدی (علیهم السّلام) را که پس از ایشان هدایت خلق از جانب خداوند برعهده ایشان بود به مردم معرفی نمودند. بارها بر پیروی از اولین امام و وصی ایشان، حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)، و ائمه دیگر که از جانب خداوند منصوب گردیدند؛ تأکید کردند. و در تفاسیر آیات نازله و به خصوص در عید غدیر بر ولایت و جانشینی بلافصل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) پس از خویش تأکید نمودند.

هدایت خلق جز به واسطه اشخاصی که خداوند خود تعیین نموده است امکان پذیر نیست و راه هدایت و پرستش الهی توسط ائمه منصوص از جانب خداوند به مردم نشان داده می شود و جز آن هر راهی و هر شخصی که برای هدایت به سوی خدا برگزیده شود؛ باطل است و حاصل آن جز گمراهی، حیرت و سرگردانی نخواهد بود. 

 

حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره راهنمایان بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) و سپس جانشینان ایشان هستند در تفسیر آیه 7 سوره مبارکه رعد فرمودند:

«حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع):‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ‏ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» قَالَ رَسُولُ اللَّه ِ(ص) الْمُنْذِرُ وَ فِي كُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هاديا [هَادٍ] يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّهِ ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِ عَلِيٍّ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ.»(8)

«برید عجلی گوید حضرت امام باقر (علیه السّلام) در مورد تفسیر آیه « إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ: تو فقط بیم دهنده ای و برای هر گروهی راهنمایی است. (سوره مبارکه رعد، آیه 7)» فرمودند: [آن] بیم دهنده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و در هر زمانی یک راهنما از ما هست که آنها را به دستورات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) هدایت می کند، [آنگاه حضرت فرمود:] راهنمایان بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) و سپس جانشینان ایشان یکی پس از دیگری است.»(9)

 

حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر آیه سوم سوره مبارکه رعد فرمودند:

«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ‏ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ مِنَّا هَادٍ الْيَوْمَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا زَالَ فِيكُمْ هَادٍ مِنْ بَعْدِ هَادٍ حَتَّى رُفِعَتْ إِلَيْكَ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ لَوْ كَانَتْ إِذَا نَزَلَتْ آيَةٌ عَلَى رَجُلٍ ثُمَّ مَاتَ ذَلِكَ الرَّجُلُ مَاتَتِ الْآيَةُ مَاتَ الْكِتَابُ وَ لَكِنَّهُ حتى [حَيٌ‏] جَرَى‏ فِيمَنْ بَقِيَ كَمَا جَرَى فِيمَنْ مَضَى.»(10)

« ابو بصیر گوید از حضرت امام صادق (علیه السّلام) در مورد آیه «تو فقط بیم دهنده ای و برای هر گروهی راهنمایی است. (سوره مبارکه رعد، آیه 3)» پرسیدم؛ فرمودند: بیم­دهنده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و حضرت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) راهنما است. ای ابا محمد، آیا امروز راهنمای از ما [اهل بیت] وجود دارد؟ عرض کردم: آری فدایت شوم، پیوسته راهنمایی از شما بوده است یکی پس از دیگری تا منتهی به شما شده است.

حضرت فرمود: ای ابا محمّد، رحمت خدا بر تو باد، اگر این آیه فقط در مورد یک شخص باشد و آن شخص بمیرد در نتیجه دستوری که در آیه داده شده و خود احکام قرآن از بین رفته است. اما چنین نیست بلکه پیوسته در هر زمان امامی زنده است و معنی این آیه همانطور که برای مردم گذشته وجود داشته برای آیندگان نیز خواهد بود.»

 

در بصائرالدرجات حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره اینکه حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) راهنما و هدایت کننده خلق پس از ایشان هستند؛ فرمودند:

«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏: دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِطَهُورٍ فَلَمَّا فَرَغَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍ‏ فَأَلْزَمَهَا يَدَهُ‏ ثُمَّ قَالَ‏ « إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» ثُمَّ ضَمَّ يَدَهُ‏ إِلَى صَدْرِهِ قَالَ وَ «لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَصْلُ الدِّينِ وَ مَنَارُ الْإِيمَانِ وَ غَايَةُ الْهُدَى وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ أَشْهَدُ لَكَ بِذَلِكَ.»(11)

« ابوحمزه ثمالی گوید، شنیدم حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آب خواستند و وضو گرفتند و حضرت علی (علیه السّلام) در خدمت آن حضرت بودند، در این موقع دست علی (علیه السّلام) را گرفتند و بر سینه خود چسبانیدند و فرمودند: «تو فقط بیم دهنده ای» بعد دست خود را بر روی سینه علی (علیه السّلام) گذاشتند و فرمودند: «و برای هر گروهی راهنمایی است.» آنگاه فرمود: ای علی، تو ریشه دین و نشان ایمان و نهایت [و پرچم] هدایت و رهبر روسپیدانی. من گواهی می­ دهم که این منصبها و موقعیتها به تو اختصاص دارد.»(12)

 

3.مردم جز به امام معصوم مردم هدایت نیابند.

خداوند متعال هدایت به سوی خویش را از طریق شناخت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) و قبول ولایت ایشان و پیروی از سخنان ایشان مقرر فرموده است. با توجه به احادیث رسیده از ائمه اطهار (علیهم السّلام) خداشناسی و هدایت خلق به سوی خداوند جز با شناخت امام و به واسطه هدایت امام معصوم صورت نمی پذیرد.

 

در امالی صدوق در باب اینکه هدایت خلق تنها و تنها به واسطه امام معصوم صورت می پذیرد از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است:

«حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع):‏ بَلِيَّةُ النَّاسِ عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا.»(13)

«مفضل گفت حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمود: گرفتارى مردم زياد است اگر آنها را دعوت كنيم، نمى‏ پذيرند و اگر رها كنيم جز به وسيله ما هدايت نمى ‏يابند.»(14)

 

در حدیث دیگری حضرت امام باقر (علیه السّلام) در باب اینکه ائمه معصومین (علیهم السّلام) وسیله شناخت خداوند عزّ و جلّ هستند؛ فرموده اند:

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بُرَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏: بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وَعَدَ اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ (ص) حِجَابُ اللَّهِ.»(15)

«حضرت امام باقر (عليه السّلام) فرمودند: به وسيله ما خدا پرستش شده و به وسيله ما شناخته گرديده و به وسيله ما مردم به يكتائيش اعتراف نموده ‏اند محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) واسطه بين مردم و خدا است.»(16)

 

در الإحتجاج على أهل اللجاج حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره اینکه حسن بصری باید علم را از امام بیاموزد و جز امام معصوم راهی برای هدایت نیست و پذیرش این برای مردم سخت است و ائمه معصومین (علیهم السّلام) را به مشقت می اندازند؛ فرمودند:

«وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ‏ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ يُقَالُ لَهُ عُثْمَانُ الْأَعْمَى إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِيَّ يَزْعُمُ أَنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ الْعِلْمَ يُؤْذِي رِيحُ بُطُونِهِمْ مَنْ يَدْخُلُ النَّارَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) فَهَلَكَ إِذاً مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ اللَّهُ مَدَحَهُ بِذَلِكَ وَ مَا زَالَ الْعِلْمُ مَكْتُوماً مُنْذُ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ نُوحاً فَلْيَذْهَبِ الْحَسَنُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَوَ اللَّهِ مَا يُوجَدُ الْعِلْمُ إِلَّا هَاهُنَا وَ كَانَ يَقُولُ (ع) مِحْنَةُ النَّاسِ عَلَيْنَا عَظِيمَةٌ إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا.»(17)

«عبد اللَّه بن سليمان گفت خدمت حضرت امام باقر (عليه السّلام) بودم مردى از اهل بصره به نام عثمان اعمى به او گفت حسن بصرى مي گويد كسانى كه علم را كتمان مي كنند از بوى گند شكم آنها، اهل جهنم ناراحتند. حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: اگر اين حرف درست باشد مؤمن آل فرعون هلاك شده با اينكه خداوند در قرآن او را مي ستايد، هميشه علم از زمان بعثت نوح مكتوم بود. حسن بصرى به هر طرف از چپ و راست مي خواهد برود علم را نخواهد يافت مگر در اينجا. آن حضرت مي فرمودند: رنج مردم براى ما زياد است اگر دعوتشان كنيم؛ نمى پذيرند، اگر آنها را رها نمائيم جز به وسيله ما هدايت نمى‏يابند.(18)

با توجه به حدیثی ذیل که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسیده است؛ هدایت جز با اقتداء به امام معصوم (علیهم السّلام) و پذیرفتن ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و امامان پس از ایشان (علیهم السّلام) صورت نپذیرد:

«حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ (ص):‏ يَا عَلِيُّ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِيلُ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَمْ يَجُزْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ كَانَ مَعَهُ كِتَابٌ فِيهِ بَرَاءَةٌ بِوَلَايَتِكَ.»(19)

سعد بن طريف از حضرت ابوجعفر (عليه السّلام) نقل كرد كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: يا علي روز قيامت من و تو و جبرئيل بر صراط مي نشينيم هيچ كس از آن عبور نخواهد كرد مگر نوشته ‏اى داشته باشد كه در آن برات ولايت تو باشد.(20)

 

در بشاره المصطفی از قول حضرت امام باقر (علیه السّلام) نقل شده است تنها راه نجات و هدایت شناخت خداوند متعال به وسیله ائمه معصومین (علیهم السّلام) است:

« بشارة المصطفى أَبُو عَلِيِّ بْنُ شَيْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سُفْيَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ‏.»(21)

«محمّد بن اسماعيل از ثمالي نقل مي كند از حضرت امام باقر (عليه السّلام) كه حضرت امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: هر كه خدا را به وسيله ما بخواند رستگار گردد و هر كه به غير از ما بخواند، هلاك مى‏ شود و به هلاكت مي كشاند.»(22)

 

در این مجال به ذکر برخی از احادیث ائمه اطهار (علیهم السّلام) که اهل اعراف را کسانی معرفی می نماید که اهل بهشت و دوزخ را به چهره می شناسند و جز با اهل اعراف خدا شناخته نمي شود مگر به واسطه معرفت به ايشان می پردازیم:

 

حضرت امام باقر (علیه السّلام) اهل اعراف را اینگونه معرفی می نمایند:

«منتخب البصائر، بصائر الدرجات الْمُنَبِّهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ»‏ قَالَ يَا سَعْدُ آلُ مُحَمَّدٍ (ص)‏ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ‏ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ وَ أَعْرَافٌ‏ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِهِمْ.»(23)

«منتخب بصائر: طريف از حضرت امام باقر (علیه السّلام) نقل كرد كه من از اين آيه‏ «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ: و بر اعراف، مردانى هستند كه هر يك [از آن دو دسته بهشتیان و دوزخیان‏] را از سيمايشان مى‏شناسند. (سوره مبارکه اعراف، آیه 46)»‏ پرسيدم؛ فرمودند: اى سعد، اعراف؛ آل محمّد (صلوات الله علیهم) هستند كه داخل بهشت نمي شود مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند و داخل جهنم نمي گردد مگر كسى كه منكر آنها باشند و ایشان او را انكار كنند. اعراف کسانی هستند كه خدا شناخته نمي شود مگر به واسطه معرفت به ايشان.»(24)

 

در همین مضمون در بصائر الدرجات حدیث دیگری به این شرح نقل شده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ نَصْرٍ الْعَطَّارِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ لَا يُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ.»(25)

«نصر عطار به اسناد خود گفت: پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به على بن ابى طالب (عليه السّلام) فرمود: قسم مي خورم كه سه چيز واقعيت است تو و جانشينانت عارف هستيد. خدا را نمي توانند بشناسند مگر از راه معرفت شما و داخل بهشت نمى‏ شوند مگر كسى كه شما را بشناسد و شما او را بشناسيد و داخل آتش نمي گردد مگر كسى كه منكر شما است و شما منكر او هستيد.»(26)

در کتاب الاحتجاج على أهل اللجاج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درباره صفات امام معصوم به عنوان باب الله و اهل اعراف چنین فرموده اند:

«وَ عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فَجَاءَ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ الْبُيُوتُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» قَالَ عَلِيٌّ (ع) نَحْنُ الْبُيُوتُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ بِهَا أَنْ تُؤْتَى مِنْ أَبْوَابِهَا نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ بُيُوتُهُ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهُ فَمَنْ تَابَعَنَا وَ أَقَرَّ بِوَلَايَتِنَا فَقَدْ أَتَى‏ «الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» وَ مَنْ خَالَفَنَا وَ فَضَّلَ عَلَيْنَا غَيْرَنَا فَقَدْ أَتَى‏ « الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ «و عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ‏» فَقَالَ عَلِيٌّ (ع) نَحْنُ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِيمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَنَا وَ أَنْكَرْنَاهُ وَ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَوْ شَاءَ عَرَّفَ لِلنَّاسِ نَفْسَهُ حَتَّى يَعْرِفُوهُ وَحْدَهُ وَ يَأْتُوهُ مِنْ بَابِهِ وَ لَكِنَّهُ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ فَقَالَ فِيمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَايَتِنَا وَ فَضَّلَ عَلَيْنَا غَيْرَنَا فَإِنَّهُمْ‏ «عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ‏»(27)

«اصبغ بن نباته گفت خدمت حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) نشسته بودم كه ابن كوّاء وارد شد عرض كرد يا امير المؤمنين معنى اين آيه چيست: «وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها: كارِ نيك آن نيست كه از پشتِ خانه ‏ها وارد شويد بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد و از درب خانه‏ ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد.(سوره مبارکه بقره، آیه 189)» حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمودند: ما همان خانه ‏هائى هستيم كه خداوند دستور داده از درب آن وارد شويد. ما باب اللَّه و بيوت خدا هستيم كه از اينجا بايد به سوى او رفت. هر كس با ما بيعت كند و اقرار به ولايت ما آورد از درب خانه وارد شده است و هر كه مخالف ما باشد و ديگرى را بر ما مقدم دارد از پشت وارد خانه شده است. گفت: يا امير المؤمنين معنى اين آيه چيست: «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ‏» فرمود: ما اعراف هستيم ياران خود را از چهره آنها مي شناسيم. ما اعراف هستيم كه معرفت به خدا حاصل نمي شود مگر از راه معرفت ما و ما اعراف هستيم بين بهشت و جهنم كه داخل بهشت نمي شود مگر كسى كه ما را بشناسد و ما او را بشناسيم و داخل جهنم نمي شود مگر كسى كه منكر ما و ما منكر او باشيم و جريان چنين است كه اگر خدا بخواهد مي تواند خود را به مردم معرفى كند تا او را بشناسند و به در خانه ‏اش بيايند ولى ما را ابواب و راه و گذرگاه به در خانه خود قرار داده است كه از آن درب و گذرگاه بايد بيايند. هر كس از ولايت ما اعراض كند و ديگرى را بر ما مقدم دارد آنها «عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ‏: از راه خود دور افتاده‏ اند.»(28)

         

در معانی الاخبار از قول حضرت امام سجاد (علیه السّلام) در باب اینکه امامان از خاندان رسول الله (صلوات الله علیه و آله) هستند. معصوم می باشند و حتما باید به امامت ایشان تصریح شود تا مشخص گردد که امامان معصوم چه کسانی هستند و به قرآن هدایت می نمایند؛ حدیث ذیل ذکر شده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِي الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِيفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْحَسَنِ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ‏ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ‏.»(29)

«عباس بن يزيد بن حسن كحّال از پدر خود از موسى بن جعفر از پدرش از جدش از علي بن الحسين (عليهم السّلام) نقل كرد كه فرمود: امام از ما خاندان بايد معصوم باشد و عصمت صفتى نيست كه در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود به همين جهت نمي توان تشخيص داد مگر اينكه تصريح به امامت او شود. (و منصوص از جانب حجت قبل باشد.)

عرض كردند آقا معنى معصوم چيست؟ فرمود: او چنگ زده به ريسمان خدا و آن قرآن است كه تا قيامت از يكديگر جدا نمي شوند. امام راهنما به سوى قرآن و قرآن راهنماى به سوى امام است. اين است معنى اين آيه‏ «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ‏: اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مى‏ كند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى ‏دهند، بشارت مى‏ دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (سوره مبارکه اسراء، آیه 9)‏»(30)

 

4.ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) حبل اللَّه متين

برخی از احادیث حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را حبل الله متین؛ ریسمان محکم الهی ذکر نموده اند و در برخی از احادیث ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) را ارکان زمین و خلیفه خداوند بر روی زمین معرفی نموده است. منطقا حجت و جانشین خداوند بر روی زمین باید مردم را به سوی خداوند سوق دهد با این مهم، مفهوم اصطلاح حبل الله متین کاملا قابل درک می شود. یعنی خلق باید به ریسمان محکم الهی چنگ بزنند و متفرق نشوند تا هدایت یابند و این هم از الطاف الهی بر خلق است که برای هدایتشان ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را به عنوان راهنما برای خلق قرار داده است که می توان با توسل و تمسک به ایشان راه حقیقت و سعادت را یافت و سرباز زدن از پذیرش ولایت ایشان عصیان و کفران نعمت وجود حجت الله و خلیفه الله در بین خلق است و منتهی به گمراهی و سرگردانی می شود.

 

حضرت امام رضا (عليه السّلام) تمسک به حب حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را تمسک به دستاویز محکم الهی ذکر نموده اند:

«روى أبو عبد الله الحسين بن جبير رحمه الله في كتابه نخب المناقب لآل أبي طالب حديثا مسندا إلى الرضا (ع) قال قال رسول الله (ص) من أحب أن يتمسك «بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى»‏ فليتمسك بحب علي بن أبي طالب (ع).»(31)

«حديثى را به نسبت مي دهد از كتاب نخب المناقب كه پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) فرمود: هر كه دوست داشته باشد چنگ به دستآويز محكم بزند به حب علي بن ابى طالب (عليه السّلام) چنگ بزند.»

 

در تفسیر آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» حضرت امام صادق (عليه السّلام) «حبل اللَّه» را ائمه معصومین (علیهم السّلام) تفسیر نموده اند:

مَا رَوَاهُ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) قَالَ: نَحْنُ «حَبْلُ اللَّهِ» الَّذِي قَالَ‏ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً.»(32)

ابان بن تغلب از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل مي كند كه فرمودند: ما حبل اللَّه هستيم كه در اين آيه فرمود:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(33)

در تفسیر قمی «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» «حَبْلِ اللَّه» توحید و ولایت تفسیر شده است:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً» قَالَ التَّوْحِيدُ وَ الْوَلَايَةُ.(34)

در تفسير قمى مي نويسد: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» توحيد و ولايت است.(35)

 

حضرت امام باقر (عليه السّلام) درباره «وَ لا تَفَرَّقُوا» در ادامه آیه 103 سوره مبارکه آل عمران، فرمودند برای دوری از تفرقه باید در ولایت آل محمد (صلوات الله علیهم) اجماع کرد:

«وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع):‏ فِي قَوْلِهِ‏ «وَ لا تَفَرَّقُوا» قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُمْ سَيَفْتَرِقُونَ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ وَ يَخْتَلِفُونَ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَنِ التَّفَرُّقَ كَمَا نَهَى مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا عَلَى وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ لَا يَتَفَرَّقُوا.»(36)

«در روايت ابى الجارود از حضرت امام باقر (عليه السّلام) «وَ لا تَفَرَّقُوا (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» نقل مي كند كه فرمودند: چون خداوند مي دانست امت پس از پيامبر اختلاف خواهند كرد و متفرق مي شوند به همين جهت از تفرقه نهى كرد چنانچه امتهاى پيش را نيز نهى نموده بودند به آنها دستور داد كه در ولايت آل محمّد اجماع كنند و متفرق نشوند.»

 

در برخی از احادیث رسیده از ائمه معصومین (علیهم السّلام) «الْعُرْوَةِ الْوُثْقى: دستگيره محكم الهی» به مودت اهل بیت (علیهم السّلام) تفسیر شده است:

«المناقب لابن شهرآشوب مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ (ع) وَ أَبُو الْجَارُودِ عَنِ الْبَاقِرِ (ع) وَ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ (ع)‏ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏ «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى»‏ قَالَ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.»(37)

«ابن شهرآشوب از موسی بن جعفر و ایشان از پدارانش و ابو الجارود از حضرت امام باقر (عليه السّلام) و زيد بن علي درباره آيه: «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى: به دستگيره محكمى چنگ زده است‏. (سوره مبارکه بقره، آیه 256)»‏ نقل كردند كه فرمودند: «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى»‏ مودت ما اهل بيت است.»(38)

 

ابو سعيد خدرى از پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) نقل کرده اند که فرمودند عترتم كه اهل بيت من هستند و قرآن دو ریسمان محکم متصل از آسمان به زمین هستند که مادامی که به آنها چنگ زنید گمراه نمی شوید:

«وَ الَّذِي يُؤَيِّدُهُ مَا رَوَاهُ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَنَّهُ قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ حَبْلَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ‏.»(39)

«ابو سعيد خدرى گفت پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) فرمودند: ای مردم دو ریسمان محکم برای شما به یادگار گذاشتم. بعد از من تا وقتى كه به آن دو چنگ بزنيد؛ گمراه نمي شويد. هر كدام از ديگرى بزرگتر است. كتاب خدا كه ريسمان متصل از آسمان به زمين‏ است و عترتم كه اهل بيت من هستند. متوجه باشيد از يكديگر جدا نمي شوند تا در حوض كوثر پيش من درآيند.»(40)

 

5.ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) نعمت اللَّه

همان طور که در احادیث گذشته اشاره شد ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) راهنمای خلق، شاهد و گواه بر خلق، تنها هادیان و راهنمایان به سوی خداوند و ریسمان محکم الهی در روی زمین هستند و خداوند حکیم ایشان را برای هدایت خلق برگزیده است و هدایت جز به واسطه ایشان صورت نپذیرد بنابراین ذوات مقدسه ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)  نعمت الهی بر خلق هستند. خداوند عزّ و جلّ از این نعمت در قیامت سوال خواهد نمود.

 

حضرت امام صادق (عليه السّلام) در حدیثی اشاره نموده اند که ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) نعمت الهی برای خلق هستند:

« وَ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: نَحْنُ وَاللَّهِ نِعْمَةُ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ.»(41)

«از حضرت امام صادق (عليه السّلام) روايت شده كه فرمودند: به خدا قسم ما نعمت خدا هستيم كه بر بندگان ارزانى داشته هر كه رستگار شود به وسيله ما رستگار شده است.(42)

 

در عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، حضرت امام رضا (علیه السّلام) «النعیم» را در آیه 8 سوره مبارکه تکاثر از قول حضرت امام صادق (عليه السّلام) دوستى اهل بيت و ولايت خاندان رسالت تفسیر نموده اند:

«حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو ذَكْوَانَ الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بِسِيرَافَ‏ سَنَةَ خَمْسٍ وَ ثَمَانِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبَّاسٍ الصَّوْلِيُّ الْكَاتِبُ بِالْأَهْوَازِ سَنَةَ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ: كُنَّا يَوْماً بَيْنَ يَدَيْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى (ع) فَقَالَ لِي لَيْسَ فِي الدُّنْيَا نَعِيمٌ حَقِيقِيٌّ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ الْفُقَهَاءِ مِمَّنْ يَحْضُرُهُ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ‏» أَ مَا هَذَا النَّعِيمُ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ الْمَاءُ الْبَارِدُ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا (ع) وَ عَلَا صَوْتُهُ كَذَا فَسَّرْتُمُوهُ أَنْتُمْ وَ جَعَلْتُمُوهُ عَلَى ضُرُوبٍ فَقَالَتْ طَائِفَةٌ هُوَ الْمَاءُ الْبَارِدُ وَ قَالَ غَيْرُهُمْ هُوَ الطَّعَامُ الطَّيِّبُ وَ قَالَ آخَرُونَ هُوَ النَّوْمُ الطَّيِّبُ قَالَ الرِّضَا (ع) وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّ أَقْوَالَكُمْ هَذِهِ ذُكِرَتْ عِنْدَهُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ‏(سوره مبارکه تکاثر، آیه 4)» فَغَضِبَ (ع) وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْأَلُ عِبَادَهُ عَمَّا تَفَضَّلَ عَلَيْهِمْ بِهِ وَ لَا يَمُنُّ بِذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ الِامْتِنَانُ بِالْإِنْعَامِ مُسْتَقْبَحٌ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ فَكَيْفَ يُضَافُ إِلَى الْخَالِقِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَا يَرْضَى الْمَخْلُوقُ بِهِ وَ لَكِنَّ النَّعِيمَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مُوَالاتُنَا يَسْأَلُ اللَّهُ عِبَادَهُ عَنْهُ بَعْدَ التَّوْحِيدِ وَ النُّبُوَّةِ لِأَنَّ الْعَبْدَ إِذَا وَفَى بِذَلِكَ أَدَّاهُ إِلَى نَعِيمِ الْجَنَّةِ الَّذِي لَا يَزُولُ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي بِذَلِكَ أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَا عَلِيُّ إِنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ بَعْدَ مَوْتِهِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَنَّكَ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا جَعَلَهُ اللَّهُ وَ جَعَلْتُهُ لَكَ فَمَنْ أَقَرَّ بِذَلِكَ وَ كَانَ يَعْتَقِدُهُ صَارَ إِلَى النَّعِيمِ الَّذِي لَا زَوَالَ لَهُ فَقَالَ لِي أَبُو ذَكْوَانَ بَعْدَ أَنْ حَدَّثَنِي بِهَذَا الْحَدِيثِ مُبْتَدِياً مِنْ غَيْرِ سُؤَالٍ أُحَدِّثُكَ بِهَذَا مِنْ جِهَاتٍ مِنْهَا لِقَصْدِكَ لِي مِنَ الْبَصْرَةِ وَ مِنْهَا أَنَّ عَمَّكَ أَفَادَنِيهِ وَ مِنْهَا أَنِّي كُنْتُ مَشْغُولًا بِاللُّغَةِ وَ الْأَشْعَارِ وَ لَا أُعَوِّلُ عَلَى غَيْرِهِمَا فَرَأَيْتُ النَّبِيَّ ص فِي النَّوْمِ وَ النَّاسُ يُسَلِّمُونَ عَلَيْهِ وَ يُجِيبُهُمْ فَسَلَّمْتُ فَمَا رَدَّ عَلَيَّ فَقُلْتُ أَ مَا أَنَا مِنْ أُمَّتِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِي بَلَى وَ لَكِنْ حَدِّثِ النَّاسَ بِحَدِيثِ النَّعِيمِ الَّذِي سَمِعْتَهُ مِنْ إِبْرَاهِيمَ قَالَ الصَّوْلِيُّ وَ هَذَا حَدِيثٌ قَدْ رَوَاهُ النَّاسُ عَنِ النَّبِيِّ (ص) إِلَّا أَنَّهُ‏ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرُ النَّعِيمِ وَ الْآيَةِ وَ تَفْسِيرِهَا إِنَّمَا رَوَوْا أَنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الشَّهَادَةُ وَ النُّبُوَّةُ وَ مُوَالاةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع).(43)

«حسين بن احمد بيهقىّ از محمّد بن يحيى صولىّ نقل كرده كه گفت در سيراف سنه 285 ابوذكوان برايم نقل كرد كه ابراهيم بن عباس كاتب در اهواز سنه 227 برايم گفت: ما روزى نزد علىّ بن موسى الرّضا (عليه السّلام) بوديم حضرت به من فرمود: در اين جهان نعيم حقيقى نيست، پاره ‏اى از فقها كه در محضرش حاضر بودند؛ گفتند: اين چنين نيست، خداوند خود مى‏فرمايد: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد. (سوره مبارکه تکاثر، آیه8)» آيا اين همين آب سرد گوارا در دنيا نيست؟ حضرت با صدای بلند فرمودند: شما اين چنين معنى مي كنيد و آن را به چند وجه تفسير مي نمائيد؟ جماعتى گفتند: مراد آب خنك است و جماعتى ديگر گفتند: طعام لذيذ است و عدّه ديگر گفتند: خواب خوش است.

امام (عليه السّلام) فرمودند: پدرم برايم نقل كرد كه در محضر پدرش ابو عبداللَّه حضرت امام صادق (عليه السّلام) اين اقوال شما در بيان آيه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد. (سوره مبارکه تکاثر، آیه8)» ذكر شد، آن حضرت ناراحت گشتند و فرمودند: خداوند عزّ و جلّ از چيزى كه به بندگانش تفضّل كرده نخواهد پرسيد و بدان بر آنان منّت نمى ‏نهد و منّت به احسان در مخلوقات قبيح و زشت است تا چه رسد به خداوند عالم عزّ و جلّ و چگونه چيزى را كه مخلوق خدا بدان راضى نيست به خدا نسبت دهند. ولكن مراد به اين نعيم دوستى ما اهل بيت (خاندان رسالت) و ولايت ما است. خداوند از آن در قيامت بازخواست خواهد كرد. خداوند پس از پرسش از توحيد و نبوّت، بندگان را از مسأله ولايت ما بازجوئى خواهد كرد زيرا بنده اگر از عهده اين سؤال برآيد و بدان وفا كرده باشد، اين امر او را به نعيم جاودانه بهشت مي رساند و به راستى كه اين مطلب را پدرش از آباء گرامیش از حضرت اميرالمومنین (علیه السّلام) برايم نقل كرد بدين صورت كه گفت: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) به من فرمود: يا عليّ، اوّلين چيزى كه از بنده پس از مرگ سؤال مى ‏شود شهادتين است. شهادت به اينكه معبودى جز اللَّه نيست و شهادت به اينكه محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله) رسول خداست و ديگر شهادت به اينكه تو يا على از جانب خدا و از جانب من وليّ (امام و سرپرست) مؤمنين هستی و پس هر كس آن را تصديق نمايد و قبول كند و معترف بدان باشد به سوى نعيم جاودانه بهشت رهسپار است.

محمّد بن يحيى صولىّ گويد: ابو ذكوان- پس از نقل اين خبر كه خود آن را بدون سؤال من آغاز كرده بود- گفت: اين حديث را از چند جهت براى تو نقل مي كنم، چون تو از بصره (تا سيراف كه هفت روز راه است.) به ديدن من آمده ‏اى، يك جهت اينكه راوى آن عموى تو (ابراهيم بن عباس صولىّ) است كه براى من اين حديث را افاده فرمود و ديگر اينكه من همه اوقات به علم لغت و اشعار مى‏پرداختم و به غير از اين دو علم ذوقى نداشتم تا رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) را در خواب ديدم در حالى كه مردم به او سلام مي كردند و حضرت سلامشان را پاسخ مي داد، من پيش رفته سلام كردم، حضرت سلام مرا جواب نداد. عرض كردم: يا رسول اللَّه، آيا من از امّت شما نيستم؟ فرمود: چرا از امّت من هستى لكن آن حديثى را كه راجع به نعيم از ابراهيم شنيدى براى مردم بگو، صولى گويد: و اين حديث را عامه از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) روايت مى‏كنند ولى بدين صورت كه در آن ذكر «نعيم» و آيه و تفسير آن نيست و تنها روايت مى‏كنند كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: اوّل چيزى كه در روز قيامت از بنده سؤال مى ‏شود شهادت به توحيد و نبوّت و دوستى عليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) است.»(44)

 

عیاشی به نقل از حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر «النَّعِيمِ» در آیه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد.(سوره مبارکه تکاثر، آیه8)» نقل کرده است:

«وَ رَوَى الْعَيَّاشِيُّ بِإِسْنَادِهِ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ: سَأَلَ أَبُو حَنِيفَةَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ فَقَالَ مَا النَّعِيمُ عِنْدَكَ يَا نُعْمَانُ قَالَ الْقُوتُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الْمَاءُ الْبَارِدُ فَقَالَ لَئِنْ أَوْقَفَكَ اللَّهُ بَيْنَ يَدَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَسْأَلَكَ عَنْ كُلِّ أَكْلَةٍ أَكَلْتَهَا أَوْ شَرْبَةٍ شَرِبْتَهَا لَيَطُولَنَّ وُقُوفُكَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ فَمَا النَّعِيمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ النَّعِيمُ الَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِنَا عَلَى الْعِبَادِ وَ بِنَا ائْتَلَفُوا بَعْدَ أَنْ كَانُوا مُخْتَلِفِينَ وَ بِنَا أَلَّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ جَعَلَهُمْ إِخْوَاناً بَعْدَ أَنْ كَانُوا أَعْدَاءً وَ بِنَا هَدَاهُمُ اللَّهُ لِلْإِسْلَامِ وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتِي لَا تَنْقَطِعُ وَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ حَقِّ النَّعِيمِ الَّذِي أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ هُوَ النَّبِيُّ (ص) وَ عِتْرَتُهُ (ع).»(45)

«عياشى به اسناد خود در حديث طويلى گفته است: ابو حنيفه از حضرت امام صادق (عليه السّلام) راجع به همين آيه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد.(سوره مبارکه تکاثر، آیه8)» پرسيد. امام (عليه السّلام) فرمود: به نظر تو نعمت چيست. ابوحنيفه گفت: خوراكى و آب سرد. فرمود: اگر خدا ترا در روز قيامت نگه دارد و از هر خوراك و آشاميدنى كه مصرف كرده ‏اى يك يك سؤال كند بايد مدت زيادى آنجا توقف كنى عرض كرد: پس نعيم در آيه چه معنى دارد؟

فرمودند: ما اهل بيت آن نعمتى هستيم كه خدا بر مردم ارزانى داشته به وسيله ما با يكديگر الفت گرفتند با اينكه قبلا با هم اختلاف داشتند و به وسيله ما دلهاى آنها را به هم نزديك نمود و با هم برادر شدند با اينكه قبلا دشمن يكديگر بودند و به وسيله ما آنها را به اسلام هدايت كرد اين است نعمت پايدار، خداوند از آنها خواهد پرسيد راجع به اين نعمت كه به آنها داده و آن پيامبر و عترت اوست.»(46)

 

در امالی طوسی با ذکر حدیثی دو آیه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد.(سوره مبارکه تکاثر، آیه8)» و «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» را به ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) تفسیر نموده است:

«أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ نَجِيحٍ الْكِنْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ الصَّائِغُ،- قَالَ أَبُو الْعَبَّاسِ: هُوَ عُمَرُ بْنُ رَاشِدٍ، أَبُو سُلَيْمَانَ- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) فِي قَوْلِهِ‏ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» قَالَ: نَحْنُ مِنَ النَّعِيمِ.

وَ فِي قَوْلِهِ: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً» قَالَ: نَحْنُ الْحَبْلُ.»(47)

عمر بن راشد از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل كرد كه در باره «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ:‏ حتما در آن روز از نعمتها بازخواست خواهید شد.(سوره مبارکه تکاثر، آیه8)»‏ فرمود: ما نعيم هستيم و در باره آيه«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً (سوره مبارکه آل عمران، آیه 103)» فرمود: ما حبل و ريسمان پيوسته به خدا هستم.(48)

پی نوشتها

(1)الكافي، جلد‏1، صفحه 191

(2)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 83

(3) ترجمه بصائرالدرجات، صفحه 244

(4) الكافي، جلد‏1، صفحه190

(5)أصول الكافي، جلد 2، صفحه 89

(6) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد ‏1، صفحه 63

(7)ترجمه بصائرالدرجات، صفحه 202

(8) الكافي، جلد1، صفحه 191- بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 29

(9) ترجمه بصائر، صفحه 131

(10) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد ‏1، صفحه 30

(11) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد 1، صفحه 31 -30  

(12)ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، صفحه 134

(13) الأمالي(للصدوق)، صفحه 609

(14)بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 68

(15) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 64

(16) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 70

(17)الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد ‏2، صفحه 331

(18) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه70

(19) معاني الأخبار، صفحه 36 35 –

(20) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 69

(21) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، صفحه 97 - بحار الأنوار، جلد ‏23، صفحه 102

(22) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 71

(23) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 251 – 250

(24)بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 215

(25)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 499 – 498- بحار الأنوار، جلد‏ 24، صفحه 251

(26) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 68

(27)الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد ‏1، صفحه 228 227 –

(28) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 214 213 -

(29) معاني الأخبار، صفحه 132

(30) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏3، صفحه 135

(31) تأويل الآيات الظاهرة، صفحه 102- بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 84 – 83

(32) بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 83

(33) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 72

(34)تفسير القمي، جلد‏1، صفحه108 - بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 85

(35) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 73

(36) تفسير القمي، جلد‏1، صفحه108- بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 85

(37) بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 84

(38) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 72

(39) تأويل الآيات الظاهرة، صفحه123 - بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه83

(40) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏1، صفحه 74 – 73

(41) بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 48

(42) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 45

(43) عيون أخبار الرضا (عليه السّلام)، ج‏2، ص: 130 – 120

(44)ترجمه عيون أخبار الرضا (عليه السّلام)، جلد‏2، صفحه 286 – 283

(45) بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 49

(46) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 46

(47)الأمالي (للطوسي)، صفحه 272 - بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 84

(48) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 49

 

منابع

- قرآن کریم

- الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، 2جلد، مشهد، نشر مرتضى، 1403ق.

- أصول الكافي، محمد بن يعقوب‏ كلينى، مترجم: محمد باقر كمره اى، قم‏، اسوه‏،1375ش‏.

- الأمالي، محمد بن الحسن طوسى، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، قم‏، دار الثقافة، 1414ق‏.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم: موسى‏ خسروى، تهران‏، اسلاميه‏، 1363 ش.‏

- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، 1جلد، المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ دوم، 1383 ق.

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق‏.

- تأويل الآيات الظاهرة، سيد شرف الدين على‏ حسينى استرآبادى، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، 1409 ق.‏

- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد(ع)، ترجمه و تصحيح و تعليق: عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391

- ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، محمد بن على‏ ابن بابويه، مترجم: حميد رضا مستفيد و على اكبر غفارى، تهران‏، صدوق‏،1372

- ترجمه معاني الأخبار، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمدى، 2جلد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، 1377ش.

- تفسير قمى‏، على بن ابراهيم‏ قمى، تحقيق: سيد طيب موسوى جزايرى، قم‏، دارالكتاب، ‏1367ش‏.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام،‏ محمد بن على ابن بابويه، ‏ محقق / مصحح: مهدى‏ لاجوردى، تهران‏، نشر جهان‏، 1378 ق‏.

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، ‏محقق / مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، ‏دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏.

- معاني الأخبار، محمد بن على ابن بابويه، محقق / مصحح: على اكبر غفارى، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى، 1403ق‏.

: فاطمه ابوحمزه