در واقعه عاشورا بنی هاشم از یاری حضرت امام حسین (علیه السّلام) دست نکشیدند و با اینکه بسیاری از افرادی که با حضرت سیدالشهدا(علیه السّلام) به سمت کوفه راه افتاده بودند، در بین راه و در شب عاشورا که حضرت بیعت را از یاران خویش برداشتند، ایشان را ترک کردند اما خاندان بنی هاشم راسخ و استوار ایستادند و امام و مولای خویش را تا آخرین نفس یاری نمودند.
در برخی از منابع ترتیبی را برای به شهادت رسیدن هاشمیان ذکر نموده است و برخی نیز تقدم و تأخر زمانی شهادت بنی هاشمیان ذکر نشده است. در نقلها تفاوتهایی در نام شهدا و تعداد شهدا و قاتلان آنان وجود دارد که در این مجال گزارش می شود. بنابراین برای نزدیک بودن گزارش به واقعیت حتی المقدور به ذکر جمعبندی اطلاعات تاریخی رسیده درباره شهدای بنی هاشم می پردازیم:
مبارزه و شهادت خاندان عقیل
گویا بر اساس مقاتلی که ترتیب به شهادت رسیدن خاندان بنی هاشم را ذکر کرده اند پس از شهادت حضرت علی اکبر (علیه السّلام) خاندان عقیل در فدا نمودن جانشان تقدم جستند:
از خاندان عقیل در واقعه کربلا اول مسلم بن عقیل فرستاده حضرت امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیدند و چندی پس از واقعه کربلا دو طفل او محمد و ابراهیم نیز به شهادت رسیدند.
«در كتاب «معارف» ابن قتيبه گويد: اولاد عقيل با حسين بن على خروج كردند و نه نفر آنها كه مسلم بن عقيل از همه شجاعتر بود كشته شدند.»(1)
زیارت شهدای کربلا رسیده از ناحیه مقدسه از جَعْفَرِ بْنِ عَقِيل، عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَقِيل، عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَقِيل، مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي سَعْدِ بْنِ عَقِيل و عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيل به عنوان شهدای خاندان عقیل در رکاب حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) نامبرده شده است.(2)
عبد الله بن مسلم بن عقیل (رضوان الله علیه)
در اغلب مقاتل و کتب تاریخی حضرت علی اکبر (علیه السّلام) را اول شهید از خاندان بنی هاشم برمی شمرند که به تفضیل ذکر شده است. آن دسته از منابعی که حضرت علی اکبر (علیه السّلام) را شهید اول بنی هاشم ندانسته اند، عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل (رضوان الله علیه) را اولین شهید بنی هاشم قلمداد نموده اند.
ارباب مقاتل نام مادر وی را رقیه دختر امیرالمومنین (علیهم السّلام) ذکر نموده اند. در مقاتل الطالبيين این مطلب چنین ذکر شده است:
«و عبد اللّه بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب و أمه رقية بنت علي بن أبي طالب و أمها أم ولد.»(3)
در کتاب مناقب ابن شهرآشوب رجز او در میدان نبرد و مبارزه عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل (رضوان الله علیه) بدین صورت گزارش شده است:
«الْيَوْمَ أَلْقَى مُسْلِماً وَ هُوَ أَبِي وَ فِتْيَةً بَادُوا عَلَى دِينِ النَّبِيِ
لَيْسُوا بِقَوْمٍ عُرِفُوا بِالْكَذِبِ لَكِنْ خِيَارٌ وَ كِرَامُ النَّسَبِ
مِنْ هَاشِمِ السَّادَاتِ أَهْلِ الْحَسَبِ
فَقَاتَلَ حَتَّى قَتَلَ ثَمَانِيَةً وَ تِسْعِينَ رَجُلًا بِثَلَاثِ حَمَلَاتٍ ثُمَّ قَتَلَهُ عَمْرُو بْنُ صَبِيحٍ الصَّيْدَاوِيُّ وَ أَسَدُ بْنُ مَالِكٍ.»(4)
امروز پدرم مسلم و تمامى كشتگان در راه دين پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) را ملاقات مىكنم. آنان از اقوام شناخته شده به دروغگویی و گمراهی نبودند بلکه از نسب برگزیده و گرانقدر از دودمان سادات هاشمی بودند.
او جنگید و در سه حمله نود و هشت نفر را به درک واصل نمود و عمرو بن صبیح صیداوی و اسد بن مالک او را به شهادت رساندند.
قاتل او در تاریخ طبری و الکامل و وقعه الطف عمرو بن صبيح الصدائى و در مناقب ابن شهرآشوب و منتهی الآمال عمرو بن صبيح الصیداوی ذکر شده است.(5)
در مقتل مقرم قاتل او يزيد بن رقاد جهنى نامبرده شده است و درباره نحوه شهادت ایشان چنین آمده است:
«و رماه يزيد بن الرقاد الجهني فاتقاه بيده فسمرها إلى جبهته فما استطاع أن يزيلها عن جبهته فقال: اللهم إنهم استقلونا و استذلونا فاقتلهم كما قتلونا و بينا هو على هذا إذ حمل عليه رجل برمحه فطعنه في قلبه و مات فجاء إليه يزيد بن الرقاد و أخرج سهمه من جبهته و بقي النصل فيه و هو ميت.»(6)
«يزيد بن رقاد جهنى او را با تير مىزند، با دست تير را دفع مىكند بار ديگر تير را به پيشانى او مى زنند، نمى تواند تير را مانع شود و مى فرمايد: خدايا اينان ما را ضعيف و ذليل كردند، آنها را به قتل برسان آنگونه كه ما را به قتل رساندند. در اين حال مردى با نيزه بر قلب او مى زند و شهيد مى شود. يزيد بن رقاد مى آيد و تير را بيرون مى آورد، پيكان باقى مى ماند در حالى كه او به شهادت رسیده بود.»(7)
در تاریخ طبری نحوه شهادت او چنین گزارش شده است:
«قال: ثم ان عمرو بن صبيح الصدائى رمى عبد الله بن مسلم بن عقيل بسهم فوضع كفه على جبهته، فاخذ لا يستطيع ان يحرك كفيه، ثم انتحى له بسهم آخر ففلق قلبه.»(8)
«گويد: پس از آن عمرو بن صبيح صدائى تيرى سوى عبد الله بن مسلم بن عقيل انداخت و او دست خويش را بر پيشانى برد و برداشتن نتوانست پس از آن تير ديگرى بزد كه قلبش را بشكافت.»
در اعلام الوری درباره شهادت عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل (رضوان الله علیه) آمده است:
«و أخذ الحسين (عليه السّلام) برأسها فردها إلى الفسطاط الذي كانوا يقاتلون أمامه. ثمّ رمى رجل من أصحاب عمر بن سعد يقال له: عمرو بن صبيح عبد اللّه بن مسلم بن عقيل بسهم فوضع عبد اللّه يده على جبهته يتّقيه فأصاب السهم كفّه و نفذ إلى جبهته فسمّرها بها فلم يستطيع تحريكا، ثمّ انتحى عليه آخر برمحه فطعنه في قلبه فقتله.»(9)
«[پس از شهادت حضرت علی اکبر (علیه السّلام)] امام حسين (عليه السّلام) خواهرش را برداشت و با خود به خيمه آورد در اين وقت يكى از لشكريان عمر بن سعد تيرى به طرف عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل انداخت و عبد اللَّه دست خود را در پيشانى نهاد تا تير بر پيشانى او اصابت نكند. تير بر دست او وارد شد و به پيشانى او رسيد و دست و سر او را بهم دوخت. عبد اللَّه در اثر اين تير نتوانست از جاى خود حركت كند. ناگهان تيرى ديگر رسيد و به قلبش اصابت كرد و او را شهيد نمود.»(10)
در منتهی الآمال درباره انتقام مختار از قاتل عبد الله بن مسلم آمده است:
«قال ابن الاثير في الكامل: و بعث المختار الى زيد بن رقاد الحبّاني، كان يقول: لقد رميت فتى منهم بسهم و كفه على جبهته و كان ذلك الفتى عبد اللّه بن مسلم بن عقيل و انّه قال حين رميته: اللهم انهم استقلّونا و استذلّونا فاقتلهم كما قتلونا، ثم انّه رمى الغلام بسهم آخر و كان يقول: جئته و هو ميت فنزعت سهمي الذي قتلته به من جوفه و لم أزل انضنضه عن جبهته حتى أخذته و بقي النصل.
فلما أتاه أصحاب المختار خرج إليهم بالسيف فقال لهم اميرهم ابن كامل: لا تطعنوه و لا تضربوه بالسيف و لكن ارموه بالنبل و الحجارة ففعلوا ذلك به فسقط فأحرقوه حيا (لعنه اللّه و أخزاه).»(11)
«طبق نقل ابن اثير: مختار جمعى را براى گرفتن زيد بن رقاد فرستاد و اين زيد مى گفت كه: من جوانى از اهل بيت امام حسين (عليه السّلام) را كه نامش عبد اللّه بن مسلم بود تيرى زدم در حالى كه دستش بر پيشانيش بود و وقتى او را تير زدم شنيدم كه گفت: خدايا اين جماعت ما را قليل و ذليل شمردند، خدايا، ايشان را بكش همچنان كه ما را كشتند پس تير ديگرى به او زده شد، من نزد او رفتم؛ ديدم كه مرده است. تير خود را بر قلب او زده بودم از قلب او بيرون كشيدم و خواستم آن تير را كه بر پيشانيش جاى كرده بود، بيرون آورم؛ بيرون نمىآمد. پيوسته آن را حركت دادم تا بيرون آوردم چون نگاه كردم ديدم پيكان تير در پيشانيش مانده و تير از ميان پيكان بيرون آمده است.
بالجمله اصحاب مختار به جهت گرفتن او آمدند. زيد بن رقاد با شمشير به سوى ايشان بيرون آمد. ابن كامل كه رئيس لشكر مختار بود به لشكر گفت: او را نيزه و شمشير نزنيد بلكه او را تيرباران و سنگباران نماييد. چندان تير و سنگ بر او زدند كه بر زمين افتاد پس بدن نحسش را آتش زدند در حالى كه زنده بود و نمرده بود.(12)
محمّد بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب (رضوان الله علیه)
در واقعه طف طبق نقل مقاتل از خاندان عقیل محمد بن مسلم (رضوان الله علیه) نیز به شهادت رسید. در إبصار العين درباره نحوه به شهادت رسیدن او آمده است:
«قال أبو جعفر: حمل بنو أبي طالب بعد قتل عبد اللّه حملة واحدة فصاح بهم الحسين عليه السّلام: صبرا على الموت يا بني عمومتي فوقع فيهم محمّد بن مسلم قتله أبومرهم الأزدي و لقيط بن إياس الجهني.»(13)
در منتهی الآمال نیز مشابه همین نقل آمده است:
«و بعضى از مورّخين گفته اند كه بعد از شهادت عبد اللّه بن مسلم آل ابو طالب جملگى به لشكر حمله آوردند جناب سيّد الشّهداء (عليه السّلام) كه چنين ديد ايشان را صيحه زد و فرمود: صبرا على الموت يا بنى عمو متى. هنوز از ميدان برنگشته بودند كه از بين ايشان محمّد بن مسلم (رضوان اللّه عليه) به زمين افتاد و كشته شد. و قاتل او ابومرهم ازدىّ و لقيط بن اياس جهنى بودند.»(14)
در منتهی الآمال ابومرهم ازدىّ و لقيط بن اياس جهنى قاتل محمد بن مسلم بن عقیل معرفی شده است.(15)
در مناقب ابن شهرآشوب نام قاتل او به جای ابو مرهم الازدی، ابو مریم الازدی ذکر شده است.(16)
برخی از منابع مادر او را ام ولد ذکر نموده اند.(17)
جعفر بن عقیل بن أبي طالب (رضوان الله علیه)
مقاتل الطالبيين و نفس المهموم مادر جعفر بن عقيل بن أبي طالب را أم ثغر بنت عامر دختر الهصان العامري از بني كلاب معرفی می نماید.(18)
در مناقب آمده است که او پس از عبدالله بن مسلم (رضوان الله علیه) به میدان رفت و چنین رجز خواند:
«ثُمَّ بَرَزَ جَعْفَرُ بْنُ عَقِيلٍ قَائِلًا
أَنَا الْغُلَامُ الْأَبْطَحِيُّ الطَّالِبِيُ مِنْ مَعْشَرٍ فِي هَاشِمٍ مِنْ غَالِبٍ
وَ نَحْنُ حَقّاً سَادَةُ الذَّوَائِبِ هَذَا حُسَيْنٌ أَطْيَبُ الْأَطَايِبِ»
فَقَتَلَ رَجُلَيْنِ وَ فِي قَوْلٍ خَمْسَةَ عَشَرَ فَارِساً قَتَلَهُ بِشْرُ بْنُ سَوْطٍ الْهَمْدَانِيُّ.»(19)
«جعفر بن عقیل به میدان رفت و چنین رجز خواند: «منم جوان ابطحى طالبى عشيره من هاشمى و غالبى ما برحقّيم و گيسوان را صاحبى اين است حسين اطيب الأطائبى.» پس از به درک واصل کردن دو نفر و به قولی پانزده سوار بشر بن سوط همدانى او را به شهادت رساند.»(20)
در منتهی الآمال قاتل او بشر بن سوط همدانى ذکر شده است.(21)
قاتل جعفر بن عقیل در الکامل و نفس المهموم و وقعه الطف عبد اللّه بن عزرة الخثعمي ذکر شده است.(22)
عبدالرحمن بن عقیل (رضوان الله علیه)
در نفس المهموم و مقاتل الطالبيين مادر او ام ولد ذکر شده است.
«ثُمَّ بَرَزَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَقِيلٍ وَ هُوَ يَرْتَجِزُ
أَبِي عَقِيلٌ فَاعْرِفُوا مَكَانِي مِنْ هَاشِمٍ وَ هَاشِمٌ إِخْوَانِي
كُهُولُ صِدْقٍ سَادَةُ الْأَقْرَانِ هَذَا حُسَيْنٌ شَامِخُ الْبُنْيَانِ
وَ سَيِّدُ الشُّيَّبِ مَعَ الشُّبَّانِ
فَقَتَلَ سَبْعَةَ عَشَرَ فَارِساً قَتَلَهُ عُثْمَانُ بْنُ خَالِدٍ الْجُهَنِيُّ.»(23)
«پس عبدالرحمن بن عقیل به میدان رفت و چنین رجز خواند:
عقيل است بابم ز هاشم مكانم شناسيد و هاشم بدانيد اخوان
رجال صداقت بر اقران همه سر حسين است كو را رفيع است بنيان
سر پيره مردان و هم نوجوانان
هفده سوار را كشت و از مدائنى نقل است كه عثمان بن خالد بن اشيم و مردى همدانى او را كشتند و گويد: مادر محمد بن مسلم بن عقيل امّ ولد بود و عثمان بن خالد جهنى او را كشت.(24)
در مناقب شهرآشوب، منتهی الامال و نفس المهموم ذکر شده است که قاتل او عثمان بن خالد جهنی بود.(25)
در تاریخ الکامل و تاریخ طبری قاتل عبدالرحمن بن عقیل، عثمان بن خالد بن اسير خثعمى و بشر بن سوط همدانى هر دو با هم معرفی شده اند.(26)
در وقعه الطف و مقاتل الطالبيين قاتل او عثمان بن خالد بن اسير الجهني و بشر بن حوط القابضي الهمداني نامبرده شده است.(27)
در بعضی منابع هم از شهادت جعفر و عبدالرحمن ذکری به میان نیامده است.
عبد اللّه الاكبر بن عقيل(رضوان الله علیه)
به نقل از مقاتل مادر وی ام ولد بود.
به نقل بحار الانوار و منتهی الآمال او را عثمان بن خالد جهنى و مردى از قبيله همدان به شهادت رسانيد.(28)
به نقل از نفس المهموم وی را ابومرهم ازدى و لقيط بن اياس جهنى كشتند.(29)
در نفس المهموم نقل شده است: «محمد بن على بن حمزه گفت كه بعد از او جعفر بن محمد بن عقيل كشته شد و از بعضى شنيده است كه او در روز جنگ حرّه كشته شد.(30)
محمّد بن ابى سعيد بن عقيل (رضوان الله علیه)
نام او در بحار الانوار و منتهی الامال و وقعه الطف در زمره شهدای طف یاد شده است. در بحارالانوار درباره او آمده است:
«محمّد بن ابى سعيد بن عقيل بن ابى طالب را كه احول و مادرش ام ولد بود لقيط ابن ياسر جهنى هدف تير قرار داد. محمّد بن على بن حمزة مي گويد: جعفر بن محمّد بن عقيل با ابو سعيد كشته شد و نيز گفته شده وى در جنگ حره كشته شد.»(31)
در منتهى الآمال ذکر شده محمّد بن ابى سعيد بن عقيل رحمة اللّه را لقيط بن ياسر جهنى به زخم تير شهيد كرد.(32)
در وقعة الطف قاتل محمد بن أبي سعيد بن عقيل، لبيط بن ياسر جهني یاد شده است.(33)
طبق نقل مستدركات علم رجال الحديث او را از شهدای طف دانسته است که در زیارت نیمه شعبان و زیارتی برای شهدای دشت کربلا از ناحیه مقدسه ذکر شده است نام او در آن آمده است.(34)
«در مقتل الحسین مقرم، مقتل الامام الحسین بحرالعلوم و مع الرکب الحسینی، محمد بن أبي سعيد بن عقيل بن أبي طالب (رضوان الله علیه) را همان کودکی برشمرده اند که در واپسین لحظات قبل از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) از خیمه بیرون دوید در حالی که كه پيراهن و شلوارى به تن داشت و گویا بر گوشهاى او دو دانه درّ بود و در دست او عمود خيمه قرار داشت، بيرون آمد، متحیر بود و به چپ و راست مى نگریست مردى با سرعت به سوى او رفت هنگامى كه به نزديكى او رسيد از اسب مايل شد و با شمشير او را به قتل رساند.
قاتل او در مقتل مقرم هانی بن ثبیت الحضرمی نام برده شده است.
در کتاب مع الرکب الحسینی به نقل از كتاب تسمية من قتل مع الحسين (ع) قاتل او را ابن زهير ازدى و لقيط بن ياسر جهنى به طور مشترك معرفی نموده است و به قولی نیز از لقيط بن ياسر جهنى به عنوان قاتل او یاد نموده است.»(35)
محمد بن عقیل بن ابی طالب (رضوان الله علیه)
طبق نقل مستدركات علم رجال الحديث محمد بن عقیل بن ابی طالب (رضوان الله علیه) از شهدای طف بود و داماد حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بودند:
«صهر امیرالمومنین (علیه السّلام) و شهید الطفّ علی ما نقله ابن شهرآشوب و ابنه عبدالله تقدم.»(36)
در اخبار الطوال نیز از او یاد شده است: «[پس از عبد الرحمن] برادرش محمد پسر عقيل با تير لقيط بن ناشر جهنى شهيد شد.(37)
فرزندان عبد الله بن جعفر طیّار (رضوان الله علیهم)
محمد بن عبدالله بن جعفر(رضوان الله علیه)
یکی از شهدای طف را محمد بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) نام برده اند.
أبو الفرج اصفهاني مادر محمد بن عبدالله بن جعفر را الخوصا بنت حفصة بن ثقيف بن ربيعة یاد کرده است.(38)
برخی از منابع تاریخی مانند کامل بهایی، لواعج الاشجان مادر محمد بن عبدالله (رضوان الله علیه) را حضرت زینب (علیها السلام) معرفی نموده اند.(39)
در مناقب آل ابی طالب و بحار الانوار ذکر شده است که محمد بن عبدالله بن جعفر ابن ابی طالب پس از عبدالرحمن بن عقیل به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید:
«ثُمَّ بَرَزَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ هُوَ يُنْشِدُ
أَشْكُو إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعُدْوَانِ فَعَالَ قَوْمٍ فِي الرَّدَى عُمْيَانٍ
قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآنِ وَ مُحْكَمَ التَّنْزِيلِ وَ التِّبْيَانِ
وَ أَظْهَرُوا الْكُفْرَ مَعَ الطُّغْيَانِ
فَقَتَلَ عَشْرَةَ أَنْفُسٍ قَتَلَهُ عَامِرُ بْنُ نَهْشَلٍ التَّمِيمِيُّ.»(40)
«بعد از عبد الرحمن محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر ابن ابى طالب براى جهاد خروج كرد و اين رجز را مي خواند:
ما از دست دشمنان به خدا شكايت مى كنيم. با گروهى كارزار مى نمايم كه كوركورانه در راه پست مى روند. آنان دستورات قرآن و بيان آن را ترك كرده اند و آيات محكم قرآن و بيان آن را از دست داده اند. كفر را با طغيان و سركشى ظاهر نموده اند.
سپس جنگيد تا تعداد ده نفر از لشكر دشمن را كشت و عامر بن نهشل تميمى او را شهيد نمود.»(41)
چنانچه در الکامل، نفس المهموم، وقعه الطف و منتهی الآمال علاوه بر نقل بحار الانوار و مناقب آل ابی طالب (علیهم السّلام) آمده است به اتفاق نقل مقاتل قاتل او عامر بن نهشل تميمى بود.
عون بن عبدالله بن جعفر(رضوان الله علیه)
أبو الفرج اصفهاني مادر عون بن عبدالله بن جعفر را زينب العقيلة بنت علي بن أبي طالب که مادر ایشان حضرت فاطمة دختر رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) یاد کرده است.(42)
به نقل برخی از مقاتل او پس از برادر خود محمد به میدان جنگ رفت.
در مناقب آل ابی طالب و بحار الانوار مبارزه عون بن عبدالله بن جعفر ابن ابی طالب چنین نقل شده است:
«ثُمَّ بَرَزَ أَخُوهُ عَوْنٌ قَائِلًا
إِنْ تُنْكِرُونِي فَأَنَا ابْنُ جَعْفَرٍ شَهِيدُ صِدْقٍ فِي الْجِنَانِ أَزْهَرُ
يَطِيرُ فِيهَا بِجَنَاحٍ أَخْضَرَ كَفَى بِهَذَا شَرَفاً فِي الْمَحْشَرِ
فَقَتَلَ ثَلَاثَةَ فَوَارِسَ وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَاجِلًا قَتَلَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ قُطْنَةَ الطَّائِيُّ.»(43)
«بعد از محمّد بن عبد اللَّه عون بن عبد اللَّه بن جعفر (رضوان الله علیه) براى جهاد در راه خدا خروج كرد و اين رجز را خواند:
اگر مرا نمى شناسيد من از نسل جعفر هستم كه شهيد صداقت و راستى شد و در بهشت با دو بال سبز پرواز مى كند و يك چنين افتخار در محشر براى ما كافى خواهد بود.
وى همچنان كارزار كرد تا تعداد سه سوار و هجده نفر پياده را از لشكر كفر به دوزخ روانه كرد سپس عبد اللَّه بن بطه طائى او را شهيد كرد.»(44)
قاتل عون بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) در زیارت شهدا در روز عاشورا که از ناحیه مقدسه صادر شده است؛ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِيَّ (لعنه الله علیه) نام برده شده است.(45)
در برخی از منابع مانند تاریخ طبری، تاریخ الکامل، نفس المهموم، إعلام الورى، وقعه الطف، أنساب الأشراف، بحار الانوار و ارشاد قاتل عون بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه)، عبد الله بن قطبه الطائي (لعنه الله علیه) معرفی شده است.(46)
در مقاتل الطالبین عبد اللَّه بن قطنه تيهانى (لعنه الله علیه) ذکر شده است.(47)
«در باب اختلافی که در منابع تاریخی درباره مادر عون بن عبدالله (رضوان الله علیه) دیده می شود می توان به مسئله ذیل اشاره نمود که اکثر منابع تاریخی عون اکبر (رضوان الله علیه) را فرزند حضرت زینب (علیها السّلام) دانسته اند بنا بر شواهد تاریخی می توان نتیجه گرفت که عون فرزند حضرت زینب کبری (علیها السّلام) در کربلا به شهادت رسید اما تنها در برخی منابع عامه مانند طبقات الکبری، الکامل و تاریخ طبری مادر عون بن عبدالله را که در کربلا شهید شد جمانه دختر مسيّب بن نجبة الفزاريّ نام برده اند.»(48)
عون اصغر بنا بر نقل انساب الاشراف به همراه برادر خود حسن در واقعه حرّه کشته شد.(49)
مادر عون اصغر در منابعی چون طبقات الکبری، المعارف ابن قتیبه، مقاتل الطالبین، انساب الاشراف و نفس المهموم؛ جمانه دختر مسيّب بن نجبة الفزاريّ ذکر شده است.(50)
ذکر شهادت احتمالی افراد دیگری از خاندان جعفر (رضوان الله علیهم) در واقعه طف
در برخی از منابع عبیدالله بن عبدالله فرزند دیگر عبدالله بن جعفر که در روز عاشورا به شهادت رسید؛ یاد شده است. در مقاتل الطالبین نام مادرش را خوصاء بنت حفصة یاد کرده است و در لواعج الاشجان و تسلية المجالس و زينة المجالس نیز این مطلب آمده است.(51)
ابن شهر آشوب از به میدان رفتن عبیدالله بن عبد الله و به شهادت رسیدن او به دست بشر بن حویطر سخن به میان آورده است:
«وَ رُوِيَ أَنَّ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ أَخَاهُ قَتَلَهُ بِشْرُ بْنُ حُوَيْطِرٍ الْقَانِصِيُّ.»(52)
الشاوی در مع الرکب الحسینی می نویسد نام وی عبدالله بوده است و ضبط عبیدالله اشتباه نساخ است:
ذكره السروي ابن شهرآشوب فيمن قُتل من أهل بيت الحسين عليهما السلام و لعلّه هو عبيداللّه الذي ذكره أبوالفرج الأصبهاني على احتمال قويّ لكثرة ما يقع في التصحيف من سهو النُسّاخ بين عبيداللّه وعبداللّه، واللّه العالم.(53)
أبو الفرج الأصفهاني او را عبيد اللّه بن عبد اللّه بن جعفر بن أبي طالب و نام مادرش را خوصا بنت حفصة معرفی نموده است و درباره او می نویسد: «ذكر يحيى بن الحسن العلوي فيما حدّثني به أحمد بن سعيد عنه: أنه قتل مع الحسين بالطفّ رضوان اللّه و صلواته على الحسين و آله.»(54)
در کتاب مع الرکب الحسینی از شهادت قاسم بن محمد بن جعفر بن ابى طالب سخن رفته است که مادرش ام ولد بود و با دختر عمویش عبدالله بن جعفر به نام ام کلثوم صغری ازدواج کرد با همسرش به كربلا آمد و پس از عون بن عبداللَّه بن جعفر به ميدان رفت. او جنگيد و شمار زيادى از دشمنان را كه برخى شمار سوارانشان را هشتاد و پيادگانشان را دوازده تن نوشته اند، كشت. پس از آنكه زخمهاى فراوانى برداشت او را از همه سو محاصره كردند و در ميدان نبرد به شهادت رساندند.
طبق نقل بیشتر مقاتل عبدالله بن حسن و قاسم بن حسن به میدان رفتند که ممکن است با توجه به اینکه در چند کتاب محدود بیشتر از میدان رفتن قاسم بن محمد بن جعفر بن ابى طالب سخن نرفته است طبق نقل اکثر مقاتل و کتب تاریخی شخصیت واقعی ای که در رکاب حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) شهید شد حضرت قاسم بن حسن (علیه السّلام) باشد.(55)
پی نوشتها
(1) در كربلا چه گذشت، صفحه 403
(2) المزار، صفحه 150 -147- المزار الكبير، صفحه 491 – 486 - بحار الأنوار، جلد 98، صفحه 271 – 269
(3) مقاتل الطالبيين، صفحه98
(4) مناقب آل ابی طالب (علیهم السّلام)، جلد4، صفحه 105
(5)تاریخ طبری، جلد5، صفحه 447- الکامل، جلد4، صفحه 75 - وقعه الطف، صفحه 247
(6) مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم، صفحه 269
(7) ترجمه مقتل مقرم، جلد 175
(8) تاريخ الطبري، جلد 5، صفحه 447
(9) إعلام الورى، جلد1، صفحه 465
(10) ترجمه إعلام الورى، صفحه 346
(11) منتهى الآمال، جلد1، صفحه677- 676
(12) ترجمه منتهى الآمال، جلد2، صفحه870 – 869
(13) إبصار العين، صفحه 91
(14) منتهى الآمال، جلد2، صفحه870
(15) منتهى الآمال، جلد1، صفحه 679
(16) مناقب آل ابی طالب (علیهم السّلام)، جلد4، صفحه 106
(17) إبصار العين، صفحه 91
(18) مقاتل الطالبيين، صفحه 97 - نفس المهموم، صفحه 290
(19) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد4، صفحه 105 - نفس المهموم، صفحه 290
(20) در كربلا چه گذشت، صفحه 402
(21)منتهى الآمال، جلد1، صفحه 679
(22) وقعة الطف، صفحه 247 - الکامل، صفحه 74 - نفس المهموم، صفحه 290
(23)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد4، صفحه 106
(24) در كربلا چه گذشت، صفحه 401
(25) مناقب آل أبي طالب (عليهم السّلام)، جلد4، صفحه 106- نفس المهموم، صفحه 290 - منتهى الآمال (عربی)، جلد 1، صفحه 679
(26) الکامل، صفحه 74 – تاريخ الطبري، جلد 5، صفحه 447
(27) وقعة الطف، صفحه 247 - مقاتل الطالبيين، صفحه 96
(28)زندگانى حضرت امام حسين(ع) ترجمه بحار الأنوار، صفحه52 – ترجمه منتهى الآمال، جلد2، صفحه 872
(29) در كربلا چه گذشت، صفحه402
(30) در كربلا چه گذشت، صفحه403 - زندگانى حضرت امام حسين (ع) ترجمه بحار الأنوار، صفحه52
(31)زندگانى حضرت امام حسين(ع) ترجمه بحار الأنوار، صفحه52
(32) منتهى الآمال، جلد2، صفحه872
(33) وقعة الطف، صفحه 248
(34)مستدركات علم رجال الحديث، جلد 6، صفحه 383
(35) مقتل الحسین بحرالعلوم، صفحه 484- مع الركب الحسيني، جلد4، صفحه 371 - مقتل الحسين(ع) مقرم، صفحه 294
(36)مستدركات علم رجال الحديث، جلد 7، صفحه 209
(37)اخبار الطوال، صفحه 257
(38)مقاتل الطالبيين، صفحه 95
(39)کامل بهایی، جلد2، صفحه 372 - لواعج الاشجان، صفحه 133 - سيره معصومان، جلد 5، صفحه 172
(40)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد 4، صفحه 105
(41)زندگانى حضرت امام حسين(ع) ترجمه بحار الأنوار، صفحه 53 - 52
(42)مقاتل الطالبيين، صفحه 95
(43)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد 4، صفحه 105
(44)زندگانى حضرت امام حسين(ع) ترجمه بحار الأنوار، صفحه 53
(45)المزار الكبير، صفحه491 – 490 - بحار الأنوار، جلد 98، صفحه271
(46)تاريخ الطبري، جلد 5، صفحه 469 - الكامل، جلد4، صفحه 92 - نفس المهموم، صفحه 288- أنساب الأشراف، جلد3، صفحه 200 – ترجمه الإرشاد، صفحه 417 - إعلام الورى، جلد1، صفحه 465- وقعة الطف، صفحه246
(47) مقاتل الطالبيين، صفحه 96
(48)ر.ک. الطبقات الكبرى، جلد 5، صفحه6 - الكامل، جلد4، صفحه 92- تاريخ الطبري، جلد5، صفحه 469
(49)أنساب الأشراف، جلد2، صفحه 68 – 67
(50)الطبقات الكبرى، جلد 5، صفحه 6 - المعارف، صفحه 207 – مقاتل الطالبيين، صفحه 122– أنساب الأشراف، جلد 2، صفحه 68 - نفس المهموم، صفحه 288
(51)مقاتل الطالبيين، صفحه96 - فرزندان ابوطالب، جلد1، صفحه 133 - تسلية المجالس و زينة المجالس (مقتل الحسين عليه السّلام)، جلد 2، صفحه 328 - لواعج الاشجان، صفحه133 - ذخيرة الدّارين، صفحه 308- بحار الأنوار، جلد 45، صفحه 63
(52)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد4، صفحه106
(53)مع الركب الحسيني، جلد5، صفحه 377 - 376
(54)مقاتل الطالبيين، صفحه 96
(55)مع الركب الحسيني، جلد5، صفحه 377 – 376
منابع
- ابصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، شيخ محمد بن طاهر سماوى، قم، دانشگاه شهيد محلاتى، 1419ق.
- الأخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود الدينورى، تحقيق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدين شيال، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
- إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، قم، آل البيت، 1417 ق.
- انساب الأشراف، البلاذرى، تحقيق: محمد باقر المحمودي، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1977/1397
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- تاريخ طبرى (تاريخ الأمم و الملوك)، محمد بن جرير طبرى، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، 1387/1967
- ترجمه الإرشاد، محمد بن محمد مفيد،ترجمه رسولى محلاتى، تهران، اسلاميه، بی تا
- ترجمه مقتل الحسين (عليه السلام) مقرم، عبد الرزاق مقرّم، مترجم محمد مهدى عزيز الهى كرمانى، قم، نويد اسلام، 1381 ش.
- تسلية المُجالس و زينة المَجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، محمد بن أبي طالب حسينى موسوى، 2جلد، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، چاپ: اول، 1418 ق.
- چهارده معصوم (علیهم السّلام) ترجمه إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، مترجم: عزیزالله عطاردی، تهران، اسلاميه، چاپ: سوم، 1390 ق.
- در كربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره اى، قم، مسجد جمكران، 1381 ش.
- ذخیره الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین علیه السلام و اصحابه، عبدالمجید بن محمد رضا حسینی حائری شیرازی، قم، زمزم هدایت، بی تا
- زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، مترجم: محمد جواد نجفى، تهران، اسلاميه،1364
- سيره معصومان، سيد محسن امين عاملى، مترجم على حجتى كرمانى، تهران، سروش، 1377ق.
- الطبقات الکبری، محمد ابن سعد، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰
- فرزندان ابوطالب (ترجمه مقاتل الطالبيين)، ابوالفرج اصفهانى، مترجم: جواد فاضل، تهران، كتابفروشى على اكبر علمى، 1339
- کامل بهائی، عماد الدین طبری، مصحح اکبر صفدری قزوینی، تهران، مرتضوی،۱۳۸۳ش.
- الكامل في التاريخ، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (م. 630)، بيروت، دار صادر، 1385/1965
- لواعج الاشجان، نویسنده محسن امین، محقق حسن امین، بیروت، دارالثقافه، 1996
- المزار الكبير، محمد بن جعفر ابن مشهدى، 1جلد، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ: اول، 1419 ق.
- المزار في كيفية زيارات النبيّ و الأئمة عليهم السلام، محمد بن مكى شهيد اول، 1جلد، قم، مدرسه امام مهدى عليه السلام، چاپ: اول، 1410 ق.
- مستدركات علم رجال الحديث،علی نمازی شاهرودی، تهران، حیدری،1415ق.
- مع الرکب الحسیني من المدینة إلی المدینة، علی شاوی، قم، تحسين، 1386ش.
- المعارف، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة(م. 276)، تحقيق ثروت عكاشة، القاهرة، الهيئة المصرية العامة للكتاب، ط الثانية، 1992
- مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهانى، بيروت، دار المعرفة، بی تا
- مقتل الامام الحسین، سید محمد تقی بحرالعلوم، تحقیق سید حسین بحرالعلوم، بیروت، دارالمرتضی، 1427/ 2006
- مقتل الحسین (علیه السّلام)، عبدالرزاق مقرم، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426ق.
- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، جلد4 ، قم، علامه، چاپ اول، 1379 ق.
- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (عربي)، حاج شيخ عباس قمى، قم، جامعه مدرسين (موسسه النشر الاسلامى)، 1422 ق.
- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسى)، حاج شيخ عباس قمى، قم، دليل، 1379ش.
- نفس المهموم، حاج شيخ عباس قمى، نجف، المكتبه الحيدريه، 1421 ق./ 1379ش.
- وقعة الطفّ، لوط بن يحيى ابو مخنف كوفى، 1جلد، قم، جامعه مدرسين، چاپ: سوم، 1417 ق.
اترك تعليق