منزلگاههای پیموده شده توسط کاروان خاندان عصمت و طهارت (علیهم السّلام) از کوفه تا شام بلا (4)

در مظلومیت خاندان عترت (علیهم السّلام) همین بس که رنجها و سختیهایی که در مسیر کوفه تا شام کشیدند آنگونه که باید در تاریخ ثبت نشده است و حتی منابع شیعی نیز گزارشات زیادی در این باره ثبت نکرده اند و گاهی در تاریخ برخی از منابع محلی اطلاعاتی درباره وقایع عبور خاندان حضرت امام حسین (علیهم السّلام) از آن نواحی به ثبت رسیده است.

معجزات سر مطهر حضرت سیدالشهداء(علیه السّلام) در این مسیر یا افتادن سر از نیزه یا ریختن قطره خونی از سر مبارک بر محلی که سر را می گذاشتند و ثبت آن و بزرگداشت این مکانها توسط شیعیان سبب گردیده است که مسیر بردن خاندان حضرت امام حسین (علیهم السّلام) تا دمشق مشخص باشد و انکار برخی از تاریخ نویسان متعصب طرفدار یزید را نفی نماید.

متاسفانه امروزه به نوعی انکار مصایب اهل بیت (علیهم السّلام) روشنفکری محسوب می شود و صحت وجود برخی از این مکانها مورد تردید واقع می شود که اندیشیدن در حکمت علت معجزات رخ داده برای هر فرد عاقل کافی است.

از باب تردیدهایی که امروزه حتی در باب برخی از رخدادها و حتی فرزندان حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) در بین مردم رواج یافته است نویسنده این سطور سعی کرده است وقایع تاریخی را در منابع مختلف موجود بررسی نماید و همه گزارشات را مفصل ذکر نماید و چنانچه گفته شد این تفضیل از باب وجود انکارکنندگان برخی از وقایع شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) در جامعه و حتی برخی از شیعیان منکر می باشد. 

در این سطور ابتدا به معرفی حلب و کوه جوشن در منابع قدیمی می پردازیم و سپس گزارشات تاریخی درباره وقایع رخ داده در این منزلگاه را بررسی می نماییم.

 

حلب

«مدينة عظيمة واسعة كثيرة الخيرات طيبة الهواء صحيحة الأديم و الماء و هي قصبة جند قنّسرين في أيامنا هذه و الحلب.

قال الزّجّاجي: سمّيت حلب لأن إبراهيم (عليه السلام) كان يحلب فيها غنمه في الجمعات و يتصدّق به فيقول الفقراء حلب حلب فسمي به.

قال بطليموس: طول مدينة حلب تسع و ستون درجة و ثلاثون دقيقة و عرضها خمس و ثلاثون درجة و خمس و عشرون دقيقة داخلة في الإقليم الرابع.»(1)

حلب شهر بزرگ، وسیع، پرنعمت و خوش آب و هوایی است که در روزگار ما شامل روستای جند قنسرین و حلب می باشد.

زجاجی گفته است: حلب به این دلیل بدین نام نامیده شده است که حضرت ابراهیم (علیه السّلام) جمعه ها در آن مکان گوسفندان خود را می دوشید و شیرها را به فقرا صدقه می داد و فقیران می گفتند حلب حلب [شیر شیر] پس بدین نام نامیده شد.

 بطليموس گفته است: طول شهر حلب 99 درجه و عرض آن 35 درجه و 25 دقیقه در اقلیم چهارم می باشد.

                    

جَوْشَن

«بالفتح ثم السكون و شين معجمة و نون و الجوشن الصدر و الجوشن الدرع و جوشن:

جبل مطلّ على حلب في غربيّها في سفحه مقابر و مشاهد للشيعة و قد أكثر شعراء حلب من ذكره جدّا.

ثم قال: جوشن جبل في غربي حلب و منه كان يحمل النحاس الأحمر و هو معدنه و يقال: إنه بطل منذ عبر عليه سبي الحسين بن عليّ و نساؤه و كانت زوجة الحسين حاملا فأسقطت هناك فطلبت من الصّنّاع في ذلك الجبل خبزا و ماء فشتموها و منعوها فدعت عليهم فمن الآن من عمل فيه لا يربح و في قبلي الجبل مشهد يعرف بمشهد السقط و يسمّى مشهد الدّكة و السقط يسمى محسن بن الحسين.»(2)

به فتح و سکون و شین معجمه و نون [تلفظ می شود.] و جوشن الصدر و جوشن الدرع و جوشن کوهی مشرف بر قسمت غربی حلب است. در پایین آن قبرستانها و مشاهد شیعیان قرار دارد و بسیاری از شاعران حلبی از آن بسیار یاد کرده ‌اند.

گفته اند: جوشن کوهی در غرب حلب است و معدن مس سرخ در آنجا وجود داشت و استخراج می کردند و گفته می شود از آن زمانی که خاندان حسین بن علی (علیه السّلام) و زنان ایشان (علیهم السّلام) در اسارت از آنجا عبور کردند آن معدن عاطل و بی بهره گردیده است. همسر حضرت امام حسین (علیه السّلام) باردار بود که در آنجا جنینش سقط شد. از صنعتگران در آن کوه آب و نان درخواست نمود. آنان به او ناسزا گفتند و از دادن آب و نان خودداری نمودند او نیز آنان را نفرین کرد و تا به حال هر کس در آن کار کند سودی نمی برد و در روبروی کوه زیارتگاهی معروف به مشهدالسقط است که مشهد الدکه نامیده می شود و جنین سقط شده محسن بن حسین (علیه السّلام) نام داشت.

 

رسیدن خاندان عترت به حلب و وقایع به وقوع پیوسته در آنجا

حلب از منزلگاههایی است که خاندان عترت (علیهم السّلام) را در آنجا فرود آورده اند. طبق نقل تاریخی خاندان حضرت امام حسین (علیه السّلام) را در دامنه کوه جوشن فرود آوردند و سر مطهر حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) را بر صخره ای نهادند که قطره ای خون از آن چکید و آن مکان را مردم آن ناحیه زیارتگاه قرار دادند و همچنین همسر حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرزند خود به نام محسن را سقط نمود و این جنین را در همانجا به خاک سپردند و مشهدالسقط را زیارتگاهی قرار دادند. و در منابع تاریخی از ایجاد بنایی برای این زیارتگاهها و بازسازی آن در طول تاریخ و اعتقاد مردمان حلب به این زیارتگاهها و برگزاری مراسم مذهبی و عزاداری و نذر برای محسن بن حسین (علیه السّلام) در مشهدالسقط سخن گفته اند.

 گزارش مورد توجه و تاسف انگیز دیگری که از لابلای سطور تاریخی ثبت شده در این منزلگاه می توان به آن دست یافت این است که در این منزلگاه مکانی که ملعونان سرهای مطهر (علیهم السّلام) را گذاشته بودند با جایی که کودکان و بانوان خاندان عترت را مستقر نموده بودند دویست متر فاصله داشته است و کاملا سرهای مطهر (علیهم السّلام) در دیدرس خاندان حضرت امام حسین (علیه السّلام) بوده است و لعنه الله علی القوم الظالمین.

در مقتل مقرم درباره زیارتگاههایی که در نزدیکی حلب وجود دارد؛ آمده است:  

«و بالقرب من حلب مشهد يعرف «بمسقط السقط» و ذلك أن حرم الرسول (صلى اللّه عليه و آله و سلم) لما وصلوا إلى هذا المكان أسقطت زوجة الحسين سقطا كان يسمى محسنا.(3)

در نزديكى حلب يك محلّ شهادت وجود دارد كه به «مسقط السقط» معروف است و اين از آن جهت است كه حرم پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) هنگامى كه به اين مكان رسيدند همسر حضرت امام حسين (عليه السّلام) فرزندى سقط كرد كه نام او محسن بود.(4)

 

در نفس المهموم نیز از این مشاهده مشرفه یاد شده است:

«اعلم أن في قرب حلب مشهد يسمى بمشهد السقط على جبل جوشن بالفتح ثم السكون و الشين المعجمة و النون و هو جبل مطل على حلب في غربيها مقابر و مشاهد للشيعة منها مقبرة ابن شهرآشوب صاحب المناقب و منها مقبرة أحمد بن منير العاملي المذكور ترجمته في أمل الأمل و ذكرت أيضا ترجمته في الفوائد الرضوية.»(5)

«بدان كه نزديك «حلب» زيارتگاهى است به نام «مشهد السقط» كه بر كوه «جوشن» واقع است و آن كوهى است مشرف بر حلب كه در غرب آن، گورستان و زيارتگاههاى شيعه است و از آن جمله مقبره ابن شهر آشوب صاحب «مناقب» است و مقبره احمد بن منير عاملى كه شرح حالش در «أمل الآمل» است و من هم در «فوائد رضويه» ذكر كرده‏ ام.» (6)

 

در نهر الذهب درباره رسیدن خاندان عترت و سرهای مطهر (عليهم ‌السّلام) به حلب آمده است:

«و فی سنه 61 قتل الحسین بن علی (علیه السّلام) عنهما بکربلا و احتز رأسه الشریف شمر بن ذی الجوشن و سار به و بمن معه من آل الحسین الی یزید بی دمشق فمر بطریقه علی الحلب و نزل به عند الجبل الغربی حلب و وضعه علی الصخره من صخراته و قطرة دم عمر علی اثرها مشهد عرف بمشهد النقطه.»(7)

«و در سال 61 حضرت حسین بن علی (علیه السّلام) را در کربلا کشتند و سر مطهر ایشان (علیه السّلام) را شمر بن ذی الجوشن بر نیزه برافراشت و به همراه هر کس از خاندان او که در آنجا بود به سوی یزید به سمت دمشق روانه شد. در مسیر خود از حلب گذشتند و در کوه غربی حلب فرود آمدند و سر مطهر (علیه السّلام) را بر صخره ای از صخره های آن کوه گذاشتند و اثر قطره خونی بر سنگ ماند و زیارتگاه معروفی به نام مشهد النقطه گردید.»

 

در موسوعه کربلا به نقل از تاريخ مشهد الإمام الحسين في حلب از سيد حسين يوسف مكي، صفحه ١١ و ١٢ درباره این مشاهد مقدسه و رسیدن خاندان عترت(علیهم السّلام) به حلب و توقف در این ناحیه آمده است:

«و أما حلب فلم تكن مركزا في ذلك الوقت و إنما كانت تابعة لقنّسرين التي تقع إلى الجنوب الغربي من حلب على بعد ٢٥ كم. و قد كان مبيت الرؤوس عند وصولها إلى حلب على جبل يقع غرب حلب هو جبل الجوشن سمّي بهذا الاسم نسبة لشمر بن ذي الجوشن الّذي تولى ذبح الحسين عليه ‌السلام و اقتياد الرؤوس و السبايا و التشهير بهم في البلاد. و ذلك ليبقى هذا الاسم معلنا بفسق الشمر و فجوره و فظاعة أعماله إلى يوم القيامة.

و أما السبايا فقد نزلوا على بعد مائتي متر جنوب مكان الرؤوس و بقي في هذين المكانين قبل الارتحال أثران هامان. الأول: نقطة من دم الحسين (عليه ‌السّلام) سقطت من الرأس الشريف على الحجر الّذي وضع عليه بني عليها [مشهد الحسين (عليه ‌السّلام)] و الثاني: قبر السقط محسن الّذي أسقطته إحدى زوجات الحسين (عليه ‌السّلام) أثناء مبيت السبايا و قد بني عليه [مشهد السقط (عليه ‌السّلام)].

و قد شاء الله تعالى أن يظهر أمر هذين الأثرين للوجود و أن تكون لتلك الكرامات التي بانت لهذين المشهدين الأثر في نفس سيف الدولة الحمداني مما دعاه إلى تشييد مشهد لكل منهما سنة ٣٥١ ه‍ .» (8)

و اما حلب در آن زمان مرکزیت نداشت و جزء توابع قنسرین محسوب می شد که در بیست و پنج کیلومتری جنوب غربی حلب واقع بود. هنگامی خاندان عترت (علیهم السّلام) به حلب رسیدند شب را بر کوهی واقع در غرب حلب گذراندند. آن کوه، کوه جوشن نامیده شد به دلیل نسب شمر بن ذی الجوشن که وی سر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را از بدن جدا کرد و سرها و خاندان عترت (علیهم السّلام) را با هدف از بین بردن عزت آنان در بلاد مسلمین منزل به منزل برد. و این نام تا روز قیامت خبر از فسق و فجور و اعمال ددمنشانه شمر تا روز قیامت خبر می دهد.

و اما خاندان عترت (علیهم السّلام) دویست متری جنوب مکانی که سرهای مطهر (علیهم السّلام) را قرار داده بودند؛ فرود آمدند و در دو مکان اثر مهم قبل از سفر از حلب برجای باقی ماند.

اول: قطره ای خون از سر شریف حضرت امام حسین (علیه السّلام) بر سنگی ریخت که سر مطهر (علیه السّلام) را روی آن نهاده بودند و در آنجا مشهد الحسین (علیه السّلام) را بنا کردند.

و دوم: قبر جنین سقط شده محسن(علیه السّلام): یکی از همسران حضرت امام حسین (علیه السّلام) در اثنای توقف خاندان عترت در آن منزلگاه فرزند خود را سقط نمود و در آنجا زیارتگاه مشهد السقط علیه السّلام را بنا نهادند.

اراده خداوند چنین بود که وجود این دو مکان آشکار شود و این کراماتی که در این دو مشهد متجلی شد در روح سیف الدوله همدانی تأثیر داشت که او را بر آن داشت تا در سال 351 برای هر یک از آنها زیارتگاه بسازد.

 

در کتاب بغیه الطلب فی تاریخ حلب اطلاعات بیشتری درباره این مشاهد مقدسه ذکر شده است:

«جبل جوشن و هو جبل من غربی مدینه حلب و فی لحفه نهر قویق و یسمی قویق فی ذلک الموضع العَوَجان و هذا الجبل فیه معدن النحاس.

و اخبرنی والدی رحمه الله قال: إنّما امتنعوا من عمل النحاس به لأنهم عملوه فما حصل فیه فائده و قیل: إن سبب عدم الفائده فیه قله الحطب بحلب.

و قرأت بخط بعض الحلبین و اظنه بعض أعیان بنی الموصول، قال: و یقال إنه بطل منذ عبر علیه سبی الحسین و نساؤه و أولاده علیهم السّلام و أن زوجة الحسین کانت حاملا و أنها أسقطت هناک و طلبت من الضیّاع فی ذلک الجبل خبزاً أو ماءٍ و أنهم شتموها و منعوها فدعت علیهم و الی الآن من عمل فیه لم یربح سوی التعب.

سمعت بعض الشیوخ الشیعه بحلب یقول: کان دعاؤها علیهم لاأربح الله لکم تجارة فما ربحوا بعدها.

و قبلی الجبل فیه مشهد یعرف بالسقط و هو یسمی مشهد الدکّة و السقط یسمی المحسن بن الحسین. قلت و للشیعه بحلب فیه إعتقاد عظیم و ینذرون له النذور.»

و إنما عرف هذا المشهد الدکّة لأن فی سطح جبل جوشن من شمالی المشهد المذکور فی مکان مشرف صخرة ناتئة فی الجبل تشبه الدکّة المبنیة.

و فی سفح جبل جوشن من شمالی مشهد الدکّة مشهد آخر یسمی مشهد الحسین.

و کان فی سفح جبل جوشن دیر للنصاری یعرف بدیر البیعتین و یعرف ایضا بماة مروثا و قد ذکره الشمشاطی فی کتاب الدیرة و قیل إن سیف الدولة کان أیام مقامه بالحلبة فی قصره کان ینتاب هذا الدیر و یحسن إلی أهله و قد خرب هذا الدیر بالکلیة و لم یبق له أثر و کان من شمالی مشهد الحسین.»(9)

«کوه جوشن در غرب شهر حلب واقع است و در دامنه کوه رود قویق که در آن ناحیه عوجان نامیده می شود جاری است و در این کوه معدن مس وجود دارد.

پدرم رحمه الله به من خبر داد: از کار مسگرها در آنجا جلوگیری کردند زیرا در کارشان فایده نبود و حاصلی نداشت و گفته می شود که سبب بی فایده بودن کمبود هیزم در حلب است!

به خط برخی از اهل حلب که به گمانم بعضی از سرشناسان بنی موصول بودند، نوشته ای خواندم که نقل کرده اند: گفته می شود این معدن از زمانی بی ثمر و ضایع شده است که اسیران خاندان حضرت امام حسین (علیه السّلام) به همراه همسرانش و فرزندانش (علیهم السّلام) از آنجا عبور نمودند و همسر حضرت امام حسین (علیه السّلام) باردار بود و در آن ناحیه سقط جنین نمود و از کشاورزان آن کوه نان یا آب خواست و آنان بر او عتاب و سرزنش نمودند و از دادن آب و نانی خوداری کردند او نیز آنان را نفرین نمود و تا امروز نیز از در آنجا جز خستگی سودی نمی برند.

شنیدم بعضی از شیوخ شیعه در حلب گفته اند: نفرین همسر حضرت امام حسین (علیه السّلام) بر آنان این بود که خداوند به تجارت شما سودی ندهد و پس از آن سودی برایشان نداشت.

و روبروی کوه در آنجا زیارتگاهی است معروف به «السقط» و آن مشهد الدّکه نامیده می شود و جنین سقط شده محسن بن حسین نام داشت که گفته می شود شیعیان حلب اعتقادی زیادی به او دارند و برای او نذر می کنند.

این زیارتگاه به مشهد الدکه مشهور است چون سطح کوه جوشن از شمال مشهد مذکور در مکان مشرف بر صخره بلند در کوه شبیه شکل نیمکت یا سکو است.

 و در دامنه کوه جوشن در قسمت شمالی مشهد الدکه زیارتگاه دیگری است که مشهد الحسین نامیده می شود.

و در دامنه کوه جوشن دیری برای اهل نصارا معروف به «دیر بیعتین» بود و همچنین به «ماة مروثا» معروف بود و نام آن را شمشاطی در کتاب «الدیره» ذکر نموده است و نقل شده است که سیف الدوله در مدت اقامت در قصر خود در حلب از این دیر دیدن می کرد و به اهل آن نیکی می کرد و این دیر به کلی ویران شد و اثری از آن باقی نماند و بالاتر از مشهد الحسین واقع بود.»

در وسیله الدارین و معالي السبطين مازندراني نیز درباره این مشاهده مشرفه چنین گزارش شده است:

«أن في قرب حلب جبلا اسمه جوشن و هو جبل مطلّ على حلب في غربيّها و فيه مقابر و مشاهد للشيعة منها مقبرة ابن شهر آشوب صاحب المناقب. و كان في ذلك الجبل معدن اصفر و منه يحمل النحاس الأحمر.

و في قبلي الجبل مشهد يسمى «بمشهد السقط» لأنه لما عبروا بسبي الحسين عليه ‌السلام و نسائه كانت زوجة الحسين (عليه ‌السّلام) حاملا بولد اسمه «محسن» و أسقطت هناك. و العيال طلبوا من الضیعه في ذلك الجبل خبزا و ماء و بعض الحوائج فشتموهم و منعوهم فدعوا عليهم و من ذلك اليوم فقد ذلك المعدن و من عمل فيه لايربح. فدفن السقط هناك و یسمي بمشهد السقط (عليه ‌السّلام) و أهالی حلب يعبّرون عنه الشيخ محسّن بفتح الحاء و تشديد السين المكسورة.

و أول من عمر هذا المشهد سیف الدولة الحمدانی، قال ابن طی فی تاریخ حلب إن سیف الدولة هو الذی عمّر مشهد الدکة بظاهر حلب بسبب إنه رأی نوراً علی مکانه و هو بأحد مناظره فی حلب فلما اصبح رکب الی هناک و أمر بالحفر فوجدوا حجراً مکتوباً علیه: هذا المحسن بن الحسین بن علی بن ابیطالب فجمع العلویین و سألهم فقال بعضهم انهم لما مروا بالسبی ایام یزید من حلب فطرحت احدی نساء الحسین بهذا البلد و دفن هاهنا فعمره سیف الدوله و قال ان الله تعالی أذن لی فی عمارته علی اسم بنت نبیه و یعرف الموضع بالجوشن.»(10)

نزدیک حلب کوهی به نام جوشن مشرف بر قسمت غربی حلب می باشد و قبرستانها و زیارتگاههای شیعیان در آنجا واقع است از آن جمله قبرستانی که ابن شهر آشوب صاحب المناقب درآنجا مدفون است. و آن کوه معدن زرد رنگی بود که از آن مس سرخ استخراج می کردند.

و در روبروی کوه زیارتگاهی به نام «مشهد السقط» می باشد. زیرا آن زمانی که خاندان حضرت امام حسین (علیه السّلام) در اسارت از آنجا عبور می کردند همسر حضرت امام حسین (علیه السّلام) به پسری به نام محسن باردار بودند و در آنجا جنین خود را سقط نمودند. خاندان حضرت (علیهم السّلام) از کشاورزان آن کوه نان و آب یا درخواستهایی این چنینی نمودند ولی کشاورزان آنان را مورد عتاب قرار دادند و از آنها دریغ نمودند و از آن روز به بعد آن معدن از بین رفت و عمل در آن معدن سود و فایده ای دربر ندارد.

جنین سقط شده را همانجا به خاک سپردند و آنجا «مشهد السقط (عليه ‌السّلام)» نامیده شد. و اهالی حلب از آن به شیخ محسن (به فتح حاء و تشدید سین مکسور) تعبیر می کنند.

و اولین کسی که این زیارتگاه را بنا کرد سیف الدولة حمدانی بود. ابی طی در تاریخ حلب می نویسد؛ سیف الدولة کسی بود که مشهد الدکه را در حومه حلب بنا کرد به سبب نوری که در آن مکان مشاهده نمود و او در یکی از خانه های خود در ارتفاعات حلب بود و هنگامی که صبح شد به آن سمت راند و دستور به حفر آن مکان داد پس سنگی یافتند که بر روی آن نوشته شده بود: «هذا المحسن بن الحسین بن علی بن ابیطالب: این [قبر] محسن بن حسین بن علی بن ابیطالب است.» پس علویان را جمع کرد و از آنان در این باره پرسید. برخی از علویان جواب دادند هنگامی که در زمان یزید خاندان حضرت امام حسین (علیهم السّلام) را به اسارت گرفتند و از حلب عبور دادند یکی از همسران او در اینجا سقط جنین نمود و در همانجا به خاک سپرده شد. سیف الدوله در آنجا بنایی ساخت و گفت همانا خداوند تعالی به من اجازه ساخت آن را به نام پسر دختر پیامبر داده است و آن ناحیه به جوشن معروف است.

و در کتاب «نهر الذهب في تاريخ حلب» درباره این مشاهد مقدسه و برگزاری مراسمهای مذهبی و عزاداری گزارشاتی نقل شده است که در این مجال قسمتی از گزارشات نقل شده را ذکر می نماییم:

«و معلوم إن كلا من مشهدین [الشيخ محسّن و مشهد الحسين عليه ‌السّلام] قائم على سفح جبل الجوشن بينهما مسافة غلوة [أي مقدار ضرب سهم] فالقبلي منها الشيخ محسّن و الشمالي المشهد. و يؤخذ من كلام ابن أبي طي أنه كان يوجد بينهما مشهد آخر يعرف بمشهد النقطة و هو مما لا أثر له.

قلت ذكر أن سبب بناء مشهد النقطة هو أن رأس الحسين عليه ‌السّلام لما وصلوا به إلى هذا الجبل و وضعوه على الأرض فقطرت منه قطرة دم فوق صخرة بنى الحلبيون عليها هذا المشهد و سمي مشهد النقطة و لعل هذه الصخرة نقلت من هذا المشهد بعد خرابه إلى محراب مشهد الحسين عليه ‌السّلام فبني عليها. و کان هذا المشهد مهملاً ثمّ منذ نصف قرن اخذت تقام فیه عاشورا حفله دینیه...»((11

و آنچه مشخص است اینکه هر یک از دو زیارتگاه [شیخ محسن و مشهد الحسین علیه السّلام] در دامنه کوه جوشن قرار دارند و بین آنها تقریبا ۱۸۵ متر مسافتی به (اندازه پرتاب یک تیر) فاصله است. پس اول زیارتگاه شیخ محسن و بالاتر مشهد قرار دارد.

و از کلام ابن ابی طی برداشت می شود که بین این دو، زیارتگاه دیگری به نام «مشهد نقطه» بوده است که امروزه اثری از آن نیست.

گفته اند علت بنای مشهد نقطه آن است که سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را هنگامی که به آن کوه آوردند بر روی صخره قرار دادند و از سر مطهر (علیه السّلام) قطره خونی بر روی آن چکید. مردمان حلب بر فراز آن صخره آرامگاهی ساختند و «مشهد نقطه» نامیدند و شاید آن صخره پس از خراب شدن این زیارتگاه به محراب مشهد الحسین (علیه السّلام) منتقل شده باشد و محراب بر روی آن بنا شده باشد. این زیارتگاه مورد بی توجهی قرار گرفت و متروک بود تا از نیم قرن پیش که در عاشورا [و دیگر مناسبات دینی] در آنجا مراسم برگزار می کنند.

 

در این کتاب نهر الذهب في تاريخ حلب، در ادامه این مطالب آمده است که مراسم عزاداری در عاشورا و مناسبتهای مذهبی دیگر در این مکان مقدس برگزار می شود و مردم طعام نذری پخش می کنند و اعتقاد راسخی به این مکان دارند و برای آن نذر می نمایند.

 

در موسوعه کربلا درباره این مشاهد مقدسه آمده است:

«يتبيّن مما سبق أنه يوجد ثلاثة مشاهد علي سفح جبل الجوشن هي:

١ ـ مشهد النقطة أو مشهد رأس الحسين (عليه ‌السّلام): و هو المكان الّذي وضع فيه رأس الحسين (عليه ‌السّلام) فسقطت منه نقطة دم فبنوا عليها مسجدا. و قد اندثر هذا الموقع.

٢ ـ مشهد الحسين (عليه ‌السّلام): وقد نقلت إليه الصخرة التي نزلت عليها نقطة الدم من المشهد السابق. و لما جاء الحمدانيون إلى حلب اهتموا بهذا المشهد و أعمروه فصار قلعة حصينة. ثم حصل فيه الانفجار المروّع الّذي هدمه عام ١٣٣٧ ق. ثم نقلت الصخرة منه إلى مشهد المحسن (عليه ‌السّلام) و لاتزال فيه. و هو اليوم مسجد و مدرسة دينية و ذلك بعد أن عمل على ترميمه العلامة الأجل مولانا السيد حسين يوسف مكي العاملي منذ عام ١٣٧٩ ه‍..

٣ ـ مشهد الشيخ محسّن: حيث أسقطت إحدى زوجات الحسين (عليه ‌السّلام) بولدها محسن. و يقع هذا المشهد جنوبي المشهد السابق و على بعد نحو ٢٠٠ متر منه.

و لم يذكر ياقوت الحموي مشهد النقطة الّذي اندثر و يقع بين المشهدين الآخرين. هذا و تقع هذه المشاهد المقدسة على سفح جبل الجوشن في منطقة الأنصاري غربي حلب. يقول العلامة السيد حسين يوسف مكي في كتابه تاريخ مشهد الإمام الحسين في حلب صفحه ١٢ :إن ما نراه من البعد بين مشهد الحسين (عليه ‌السّلام) و مشهد السقط محسن (عليه ‌السّلام) و هو يزيد على مئتي متر يدلّ على أن محل وضع الرؤوس و نزول الرجال الحاملين لها هو محل مشهد الحسين عليه ‌السلام و أن محل مشهد السقط محسن (عليه ‌السّلام) هو المحل الّذي أنزلوا فيه نساء الحسين (عليه ‌السّلام) و بناته و اخوته و صبيانه. و الغالب أن زين العابدين (عليه ‌السّلام) كان مع النساء ليتسنى لعمته زينب (عليها ‌السّلام) أن تمرّضه.

هذا و تقع بقرب مشهد الحسين (عليه ‌السّلام) من الجنوب قبور السادة الأشراف من بني زهرة منهم أبو المكارم حمزة بن علي بن زهرة الحلبي المتوفى سنة ٥٨٥ ه‍.»(12)

از آنچه گذشت روشن می شود که در دامنه جبل الجوشن سه زیارتگاه وجود دارد که عبارتند از:

1. مشهد النقطه یا زیارتگاه سرمطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام): و آن مکانی است که در آنجا سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را گذاشتند و از آن قطره ای خون چکید و در آنجا مسجدی بنا کردند و این مکان از بین رفته است.

2. مشهد الحسین (علیه السّلام): صخره ای که قطره ای خون از سر مطهر امام حسین (علیه السّلام) بر آن چکیده بود از مشهد النقطه به این زیارتگاه مشهد الحسین (علیه السّلام) منتقل شد. هنگامی که حمدانیان به حلب آمدند به آبادانی این زیارتگاه همت گماردند و آن را تجدید بنا نمودند و قلعه محکمی بنا شد. سپس انفجار مهیبی رخ داد که در سال 1337 هجری قمری آن را ویران کرد سپس صخره از آن به مشهد المحسن (علیه السّلام) منتقل شد و هنوز هم در آنجا وجود دارد. امروزه مسجد و مدرسه دینی است پس از آن که علامه سید حسین یوسف مکی عاملی در خلال سال 1379 هجری به مرمت آن پرداخت.

3. مشهد شیخ محسن: جایی که یکی از همسران حضرت امام حسین (علیه السّلام) پسرش محسن را سقط کرد. این مشهد در جنوب مشهد الحسین (علیه السّلام) و در فاصله حدود دویست متری از آن قرار دارد.

یاقوت الحماوی به مشهد النقطه اشاره نکرده است که از بین رفته است و مشهد النقطه بین دو مشهد دیگر قرار داشته است. این مشاهد مقدسه در دامنه کوه جوشن در منطقه الانصاری در غرب حلب قرار دارد.

علامه سيد حسين يوسف مكي در کتابش تاريخ مشهد الإمام الحسين في حلب، صفحه ١٢ می نویسد:

اگر فاصله بین مشهد الحسین (علیه السّلام) و مشهد السقط محسن (علیه السّلام) را بنگرید بیش از دویست متر می باشد که دلالت می کند بر اینکه محل قرار گرفتن سرهای مطهر (علیهم السّلام) و محل فرود آمدن مردان حمل کننده سرهای مطهر (علیهم السّلام) می باشد که در محل مشهد الحسین (علیه السّلام) بوده است و محل مشهد السقط محسن (علیه السّلام) محلی است که همسران حضرت امام حسین (علیه السّلام) و دختران و برادران و پسرانش فرود آمده اند. به احتمال زیاد حضرت زین العابدین (علیهم السّلام) در کنار بانوان بوده است تا عمه اش حضرت زینب (سلام الله علیها) از او پرستاری کند.

و نزدیک مشهد الحسین (علیه السّلام) از جنوب قبور بزرگانی از بنی زهره از جمله أبومكارم حمزة بن علي بن زهرة الحلبي متوفای سال 585 قمری واقع است.

در ادامه موسوعه کربلا به نقل از العيون العبرى ميانجي، صفحه ٢٥٢ می نویسد:

«و في كتاب تاريخ مشهد الإمام الحسين في حلب للعلامة السيد حسين يوسف مكي، صفحه ٢٥ :

قال يحيى بن أبي طي في تاريخه: و لحقت هذا المشهد و هو عليه باب صغير و حجر أسود تحت قنطرته مكتوب عليه بخط كوفي: عمّر هذا المكان المبارك ابتغاء لوجه الله و قربة إليه على اسم مولانا المحسن بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه ‌السلام الأمير سيف الدولة أبو الحسن علي بن عبد الله بن حمدان. و ذكر تاريخ بنائه و هو سنة ٣٥١ ه‍.. فأول من عمّر هذا المشهد هو سيف الدولة الحمداني.

و عن تاريخ ابن أبي طي أن مشهد الدكّة ظهر في سنة ٣٥١ ه‍ . و أن سبب ظهوره هو أن سيف الدولة كان في إحدى مناظره التي بداره خارج المدينة فرأى نورا ينزل على مكان المشهد و تكرر ذلك. فركب بنفسه إلى ذلك المكان وحفره فوجد حجرا مكتوبا عليه: «هذا قبر المحسن بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه‌السلام» فجمع العلويين [أي المنتسبين لعلي عليه‌السلام ] و سألهم: هل كان للحسين عليه‌السلام ولد اسمه المحسن؟ فقال بعضهم: إن سبي نساء الحسين عليه‌السلام لما مروا بهن على هذا المكان طرحت إحدى نسائه عليه‌السلام بهذا الولد و دفن ههنا. فعمّره سيف الدولة و قال: إن الله أذن لي في عمارته على اسم ابن بنت نبيّه و يعرف الموضع بالجوشن.»(13)

«علامه سيد حسين يوسف مكي در کتابش تاريخ مشهد الإمام الحسين في حلب، صفحه ٢5 می نویسد:

يحيى بن أبي طي در تاريخش نقل کرده است من به این زیارتگاه رفتم و درب کوچکی دارد که سنگ سیاهی زیر طاق آن است که با خط کوفی بر آن نوشته شده است:

این مکان مبارک برای رضای خدا و تقرب به او به نام مولانا محسن بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) توسط امیر سیف الدوله ابوالحسن علی بن عبدالله بن حمدان تعمیر شد و تاریخ بنای آن را سال 351 هجری قمری ذکر کرده است.

و در تاريخ ابن أبي طي ذکر شده است که مشهد الدكّة در سال ٣٥١ قمری یافته شد و سبب آشکار شدن آن این بود که سيف الدولة در یکی از خانه های خود در ارتفاعات بیرون شهر بود. نوری را دید که مکرر بر مشهد فرود می آید. خودش سوار بر اسب تا آن مکان راند و آنجا را کند پس سنگی یافت که بر آن نوشته بود: «این قبر محسن بن حسين بن علي بن أبي طالب (عليه‌ السّلام) می باشد.»

پس علویان [یا منتسبین به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) را جمع نمود.] و از آنان پرسید: آیا حضرت امام حسین (علیه السّلام) پسری به نام محسن داشت؟

برخی از آنان پاسخ دادند: هنگامی که زنان به اسارت گرفته حضرت امام حسین (علیه السّلام) را از این مکان عبور دادند یکی از همسران حضرت امام حسین (علیه السّلام) پسرش را در این مکان سقط نمود و همانجا دفن نمودند. سیف الدوله بنایی در آنجا ساخت و گفت: خداوند به من اجازه ساخت بنایی به اسم پسر دختر پیامبر داده است و این مکان به جوشن معروف است.

 

در برخی منابع مشاهده نورهای مکرر بر این مشهد را توسط چوپانی نقل نموده اند که منجر به آشکار شدن مضجع حضرت محسن بن حسین (علیه السّلام) گردید.(14)

 

تجدید بنای مشهد الحسین

در کتاب نهر الذهب درباره تجدید بنای مشهد الحسین آمده است:

«و أما مشهد الحسین فهو فی سفح جبل الجوشن. قال ابن ابی طی و مقتضی هذا المکان هو المشهد المعروف بمشهد النقطه و هو قبلی المشهد المعروف بمشهد الحسین و هم الی الخراب اقرب و اما مشهد الحسین فهو عامرآهل مسکوت قال و تولی عمارته الحاج ابوالنصر ابن الطباخ و کان ذلک فی ایام الملک الصالح بن الملک العادل نورالدین و کان الامیر محمود بن الختلو اذ ذاک شحنه حلب.»(15)

«و اما مشهد الحسین در دامنه کوه جوشن واقع شده است. ابن ابی طی گفته است که اقتضاء می کند که این مکان همان زیارتگاه معروف به مشهد النقطه باشد در حالی که آن روبروی مشهدالحسین بوده ولی الان ویران شده است مشهدالحسین را مردم بازسازی نمودند.

و گفته اند که الحاج ابو نصر بن طباخ متولی بازسازی آن بوده است و در ایام پادشاهی صالح پسر پادشاه عادل نورالدین بود و امیر محمود بن الختلو پاسبان و داروغه حلب بود.

 

درباره تجدید بنای مشهد المحسن نیز در مقاله ای با نام «مشهد المحسن بن حسین (علیه السّلام) بحلب» شرح مفصلی ذکر شده است که چون از بحث از خارج است علاقمندان به تحقیق ذکر شده ارجاع داده می شوند.(16)

 

خاندان عترت (علیهم السّلام) از حلب به سمت قنسرین حرکت داده شدند.

 

پی نوشتها

(1) معجم‏ البلدان، جلد‏2، صفحه282

) معجم ‏البلدان، جلد‏2، صفحه 1862)

(3) مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم، صفحه 365   

(4)ترجمه مقتل مقرم، صفحه 250

(5)نفس المهموم، صفحه390

(6) در كربلا چه گذشت، صفحه 550    

(7)نهر الذهب فی تاریخ حلب، جلد3، صفحه 23

 (8) موسوعه کربلا، جلد2، صفحه ٣٧٩

 (9)بغیه الطلب فی تاریخ حلب، جلد اول، صفحه 412 – 411

 (10)وسیله الدارین، 378 - معالي السبطين، صفحه 552 - 551

((11نهر الذهب في تاريخ حلب، جلد ٢، صفحه ٢٨2

(12)موسوعه کربلا، جلد 2، صفحه 351 – 349

(13) موسوعه کربلا، جلد 2، صفحه 352 – 351

(14) نهر الذهب فی تاریخ حلب، جلد2، صفحه 280

(15)نهر الذهب فی تاریخ حلب، جلد2، صفحه 282 – 281

(16) مشهد المحسن بن حسین (علیه السّلام) بحلب، صفحه 11 – 6

 

منابع

- بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ابن العدیم الصاحب کمال الدین عمر بن احمد بن ابی جراده، تصحیح الدکتور سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1408 / 1988

- ترجمه ‏مقتل الحسين عليه السلام مقرم، عبد الرزاق مقرّم، مترجم محمد مهدى عزيز الهى كرمانى، نويد اسلام‏، قم، 1381 

- در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره ‏اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- مشهد المحسن بن حسین (علیه السّلام) بحلب دراسه قی التاریخ و العماره، احمد خامه یار، اللاصلاح الحسینی، شماره 29، سال هشتم، 1441/ 2020

- معالی السبطین مقتل جامع امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)، محمدمهدی مازندرانی، قم، صبح صادق، 1425

- معجم البلدان، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموى (م. 626)، بيروت، دار صادر، ط. الثانية، 1995

- مقتل الحسین (علیه السّلام)، عبدالرزاق مقرم، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426ق.

- موسوعه کربلا، لبیب بیضون، بیروت، موسسه الاعلمی، 1427/ 1385ق.

- نهر الذهب فی تاریخ حلب، کامل بن حسين بن محمد بن مصطفى البالي الحلبي، معروف به الغزي، بی تا

- وسیله الدارین فی انصار الحسین، سید ابراهیم الموسوی الزنجانی، بیروت، اعلمی، 1402ق. /1982

 

: فاطمه ابوحمزه