از موضوعات مهم حائر حسینی و بیان حدود و احکامش است. از این جهت که احکام فقهی بسیاری به آن مترتب می شود، مانند مخیّر بودن در نماز بین شکسته و کامل و جواز خوردن خاک آن برای شفاء و غیر آن از احکام دیگر؛ بنابراین لازم است که آن را از سه جهت مورد بررسی قرار دهیم:
1. منشاء نام گذاری حائر 2. حدود حائر حسینی 3. احکام حائر حسینی
و کلام را پیرامون این وجوه را به تفصیل بسط خواهیم داد.
1. منشاء نامگذاری «حائر»
اهل لغت برای «حائر» معانی متعددی ذکر کرده اند، از جمله:
الف) حائر: محل جمع شدن آب ، جمع حائر : حیران و حوران(1)
ب) حائر: حوض که مسیل آب باران به سمت آن (حوض) رها می شود.(2)
ج) حائر: زمینی گود که کناره هایش بلند باشد و آب در آن گرد آید.(3)
دلیل اهل لغت برای نام گذاری مجتمع آب به حائر این است که آب در آن سرگردان بوده و قسمت بالای آن آن به پایین ترین نقطه برمی گردد.(4)
د) حائر: کربلا و آن محلی است که در آن زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) است.(5)
آنچه که اکثر پیشوایان اهل لغت در این زمینه بیان کرده اند این است که حائر(کربلا) همان زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) است و آن به دو معنای اساسی بر می گردد.
اوّل: حائر در اصل مکانی گود شبیه حوض است که در آن آب جمع می شود و آب باران در آن فرو می ریزد.
دوّم: حائر اسم عَلَم برای زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) بوده و به این خاطر حَمَوی در معجم البلدان ذکر کرده است: همانا حائر همان قبر حسین بن علی (علیه السلام) می باشد.
و ابوالقاسم علی بن حمزه بصری در پاسخ به قول ثعلب در فصیح که گفته به این دلیل گفته شده حائر که عوام آن را حَیر نام نهاده اند و جمع آن حیران و حوران است گفته است: حائر جمع ندارد زیرا آن اسم برای مکان قبر حسین بن علی (علیه السلام) می باشد و آن باتلاق آب است که آب در آن سرگردان می باشد، می آید و می رود.(6)
بنابراین حائر در معنای دومّش اسم عَلَم برای مکانی در کربلا جایی که قبر امام حسین (علیه السلام) می باشد.
سبب نامگذاری زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) به حائر چیست؟
خلاصه دلیل بعضی از اهل لغت این است که مکانی که در آن امام حسین (علیه السلام) دفن شده اند مکانی است که در آن آب سرگردان است .
در تاج العروس آمده است: «حائر» در عراق که زیارتگاه امام مظلوم شهید ابی عبدالله الحسین بن علی بن ابیطالب رضی الله عنه می باشد ... نامیده شده به حائر برای سرگردانی آب در آن.(7)
و جوهری در صحاح گفته در این باره گفته است: حَیر به فتحه همانند حِصار است و از آن جمله حَیر در کربلاء. (8)
و امّا ابن منظور بعد از بیان معانی حائر در لسان العرب گفته است: و حائر در کربلا است و به یکی از این موارد نامیده شده است. (9)
و طریحی صاحب مجمع البحرین ذکر کرده است: حائر در اصل محل اجتماع آب است و مقصود از آن حائر حسین (ع) است و آن مکانی است که دیوار زیارتگاه حسینی آن را در بر گرفته است.
و از آن معانی: توقف کن در کنار درب حَیر پس بگو.... و حَیر به فتحه مخفف حائر بوده و آن محوطه و مکانی است که در آن آب حیران و سرگردان می شود .
و از آن معانی: برای ابراهیم (ع) مکان گودی را درست کرد و در آن هیزم جمع نمود.(10)
بنابراین: معنی حائر در اصل مکانی است که آب در آن جمع می شود، سپس به مناسبت اقتضای معنای آن به حسب آنچه که بزرگان لغت ذکر کرده اند یعنی سرگردانی آب در آن به زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) اطلاق شده است.
و به خاطر همین بنا برآنچه ابن منظور در لسان العرب ذکر کرده است شباهت دارد به حصار که چیزی را احاطه کرده است. (11)
در این ارتباط دو امر احتمال دارد:
امر اول: لفظ حائر بر زیارتگاه امام حسین (علیه السلام) اطلاق شده است؛ برای اینکه حائر مکانی گود است که در آن آب جمع می شود و این احتمال ظاهر بیانات اهل لغت می باشد.
امر دوم: لفظ حائر بر زیارتگاه مقدس بعدها اطلاق شد و آن زمانی بود که متوکل عباسی قصد تخریب قبر شریف و جاری کردن آب بر آن را نمود کرد و لکن آب به قبر شریف نرسید و از آن مکان برگشت. به همین دلیل حائر نام نهاده شد.
و از آنچه که احتمال دوم را تأیید می کند مطلبی است که شهید اول در جایی آن را ذکر کرده است؛ جایی که گفت: زمانی که متوکل با رها کردن آب قصد محو و نابود کردن قبر حسین نمود آب بر حول آن احاطه کرده ولی به آنجا نمی رسید.(12) و شاید غیر از شهید اول افرادی نیز باشند که احتمال این چنین معنایی را بدهند.
حال اگر مقصود ایشان این است که علت نامگذاری، هیچ ارتباطی با این حادثه ندارد و این نامگذاری قبل از این حادثه صورت گرفته و این حادثه مذکور تأکید می کند که قبر شریف در مکانی گود که در آن آب جمع می شود؛ قرار دارد، ولی آبی را که متوکل جاری کرد با اینکه قبر شریف در مکان پایینتری قرار داشت و به آن نرسید آن هم به خاطر کرامت قبر شریف نزد خداوند متعال، در این صورت این احتمال شهید، احتمال خوبی است. و اگر مقصود شهید این باشد که این حادثه سبب نامگذاری به حائر شد بدین معنا که قبل حادثه مذکور به آن حائر نمی گفتند و بعد از آن حادثه مردم آن مکان را حایر نامیدند به طوری که اسم عَلَم برای آن مکان شد، در این صورت در این احتمال اشکال است.
و دلیل این اشکال این است که بنا بر شواهد تاریخی اطلاق لفظ حائر بر زیارتگاه مقدس قبل از حادثه تخریب و جریان آب می باشد، چون در سخنان امام صادق (علیه السلام) لفظ حایر آمده و وفات ایشان در سال 148 هجری می باشد.(13) در حالی که متوکل عباسی سال 232 هجری متولی خلافت شد. (14) و 84 سال بین شهادت امام صادق (علیه السلام) و خلافت متوکل فاصله وجود دارد.
شیخ عباس قمی (رحمة الله) در منتهی الآمال از مسعودی نقل کرده است: واقعه مذکور در سال 236 هجری اتفاق افتاده است.(15) لذا زمان بین وفات امام صادق (علیه السلام) و این حادثه 88 سال می شود و با این وجود چگونه امکان دارد که اطلاق لفظ حائر به زیارتگاه مقدس بعد حادثه متوکل باشد و حال آنکه اطلاق آن – همانطور که خواهیم دید – در سخنان امام صادق (علیه السلام) تکرار شده است.
روایاتی که متون آن متضمن کلمه حائر می باشد:
حسین بن علی بن ثویر بن أبی فاخته می گوید امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: «ای حسین، هر کس به قصد زیارت حسین بن علی بن ابی طالب (علیهما السلام) از منزلش خارج شود، اگر پیاده باشد خداوند به هر قدم برای او یک حسنه بنویسید و یک سیئه از او می زداید و اگر سواره باشد خداوند برای هر حفر سم حیوان یک حسنه بنویسد و یک سیئه از او می زداید و زمانی که به حائر وارد شد خداوند او را از صالحین بنویسد...»(16)
ابو صامت ضمن حدیثی طولانی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمودند: «زمانی که به درب حائر رسیدی پس چهار بار تکبیر بگو...»(17)
حسین بن ثویر در حدیثی طولانی که حضرت امام صادق (علیه السلام) در آن درباره کیفیت زیارت امام حسین(علیه السلام) مطالبی فرمودند از ایشان روایت کرده است:«... تکبیر و تهلیل (گفتن لا اله الا الله) و تسبیح و تمجید و تعظیم برای خدا بسیار بگو و بر محمد و خاندانش درود فرست تا به درب حَفِر شوی...»(18)
محمد بن مسلم از حضرت امام صادق (علیه السلام) در مورد آداب مستحب زائر روایت کرده است که فرمودند:«... بر او لازم است که قبل از اینکه به حائر بیاید، غسل کند...»(19)
روایتی مرسله از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است که فرمودند:«در چهار محل می توان نماز را کامل خواند : مکه و مدینه و مسجد کوفه، حائر امام حسین (علیه السلام).» (20)
و آنچه را که از این روایات می خواهیم اثبات کنیم این است که اطلاق لفظ حائر بر زیارتگاه مبارک پیش از حادثه متوکل بوده و به این معنا است که منشأ این نامگذاری همانطور که از کلام شهید اول احتمال می رود، به حادثه مذکور ربطی ندارد و بنابراین حادثه مذکور علت نامگذاری زیارتگاه شریف به حائر نمی باشد. بنا بر این احتمال اول برای اینکه سبب در نامگذاری باشد باقی می ماند. خصوصاً بنا بر اقوال بعضی از لغویون مانند قول زبیدی در تاج العروس و ابن منظور در لسان العرب، در این صورت اطلاق لفظ حائر بر زیارتگاه شریف از استعمال لفظ در معنای حقیقی آن می باشد و بعدها به آن اختصاص داده شد و از این جهت استعمال لفظ حائر به غیر زیارتگاه شریف احتیاج به قرینه دارد.
می توان احتمال سومی را به عنوان سبب برای نامگذاری قرار داد به این صورت که اطلاق لفظ حائر بر زیارتگاه شریف به خاطر مکان جمع شدن آب نمی باشد، بلکه امام بعد از آنکه در کربلا به همراه اهل بیتشان و اصحابشان دفن شدند، قبری برای ایشان درست کرده و با چوب و ساقه غلات و... اطراف آنرا دیوارکشیدند و برای آن در و ورودی قرار دادند و به قلعه (حِصار) بسیار شبیه شد و از آن جهت حائر نامیده شد. از بعضی لغویون مثل جوهری در صحاح بیان کردیم که حَیر به فتحه آنچه که به حِصار و قلعه بسیار شبیه باشد است و از آن جمله حَیر در کربلا و همانطور که قبلاً اشاره شد حصار آنچه از چوب و ساقه غلات که چیزی را احاطه کرده است می باشد و چون قبر مبارک احاطه شده بود به پرچین و محوطه محصوری بود تا حدی شبیه به حصار – که آن از معانی حائر است – لذا لفظ حائر مجازاً (به علاقه مشابهت) بر آن اطلاق شد و در این احتمال مانعی نیست. ولی احتمال اول که آن مناسبت تر است باقی می ماند، چون که به موضوعات ذیل تأیید شده است:
بنا بر قول اکثر لغویون علت نامگذاری، همان سرگردانی آب و بازگشت آن است به این معنا که در اصل حائر بوده و مکانی بوده که در آن سیلاب و باران جمع می شوند.دوم جوهری در صحاح ذکر کرده است که (حظیره) حِصار از معانی حائر است و از آن جمله حائر در کربلا. احتمال دارد این معنا با آنچه که اول گفته یکی باشد از این جهت که حائر مکانی است که در آن آب جمع می شود و (حظیره) حِصار به معنای مکان احاطه شده به دیواری از چوب و ساقه غلات که ممکن است در آن مکان آب هم جمع شود، پس با معنی اول مغایر نیست.
ابن ادریس حلی گفته است: و مراد از حائر آن مکانی است که دیوار زیارتگاه و مسجد (غیر از دیوار شهر) آن را دور می زند و آن حائر حقیقی است زیرا حائر – در لسان العرب – محل گودی است که آب در آن سرگردان است.(21)علامه مجلسی در مورد حدود صحن قدیم می گوید: با قرائنی که به دستم آمد و آنچه که از بزرگان آن سرزمین شریف شنیدم، صحن از جهت قبله و راست و چپ تغییر نکرده بلکه فقط از سمت خلاف جهت قبله اضافه شده و هر آنچه پایینتر از صحن و آنچه در عمارات داخل شده باشد صحن قدیم است و آنچه بالاتر است از آن باشد خارج از آن است و شاید برای اینکه محدوده قدیم را از جدید مشخص کنند آن را این چنین به حال خود گذاشتند. تحلیل ابن ادریس منطبق بر این است.(22)
به هر حال روشن شد که احتمال اول از همه مناسبتر است، بنابراین امام حسین (علیه السلام) همراه اهل بیت و اصحابشان در مکانی گود که در آن سیلاب و باران جمع می شود؛ به خاک سپرده شده اند و از این جهت زمانی که متوکل عباسی عمارت قبر شریف را خراب کرد و بر آن نهری از فرات را روان نمود طبیعی بود که آن مکان پر از آب شده و به برکه ای تبدیل شود ولی به خاطرکرامت و قداست و عظمت قبر شریف نزد خداوند متعال آب در آن مکان سرگردان شده و به قبر شریف نرسید.
2. حدود حائر حسینی
شناخت حدود حائر حسینی نظر به اینکه احکام فقهی بر آن مترتب می شود، اهمیت زیادی دارد به این دلیل در تالیفات و بحثهای فقهاء برای حدّ و حدود آن مورد توجه قرار گرفته است. ولی به خاطر اختلافات روایات، در حدود آن اختلافاتی وجود دارد. به جهت روشن شدن موضوع به شکل شفاف ابتدا روایات را مطرح خواهیم کرد سپس اقوال فقهاء را بیان کرده تا در نهایت براساس ادلّه و شواهد، قول مقبول را بیان کنیم.
1- 2 بررسی روایات
در این بحث روایات وارده بر چهار نوع می باشد :
نوع اول: روایاتی که دلالت دارد بر اینکه حدّ پنج فرسخ از همه جوانب است: از قبیل مرفوعه منصور بن عباس از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «حرم حسین علیه السلام پنج فرسخ از چهار جانب است.»(23)
این روایت از لحاظ سند، روایتی مرسله است و اما از جهت دلالت، باید دو مطلب روشن شود:
1.استدلال به آن روایت متوقف است بر این که حرم به معنی حائر باشد و بعضی بزرگان دریافته اند که لفظ حائر هم معنای حرم است. محقق اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان گفته است: «معلوم نیست که حرم امام حسین (علیه السلام) اطلاق داشته باشد بر غیر حائر و حائر آن مکانی است که دیوار محل شهادت و آستانه اشبر آن محیط باشد.(24)
معنای فَرْسَخ : و آن لفظ معرّب و جمعش فراسخ می باشد، مقیاسی از مقیاسهای مسافت است و مقدارش سه میل مساوی دوازده هزار ذرع است و مساوی 5544 متر است.(25) بعضی گفته اند: فرسخ حدود شش کیلومتر است.(26)
بنابراین طول حائر بنابر نظر اول: ده فرسخ، معادل پنجاه و پنج کیلومتر و چهارصد و چهل متر و بنابر نظر دوم: شصت کیلومتر می باشد و از جهت عرض نیز به همین صورت محاسبه می شود.
لکن شاهدی از روایات برای این مقادیر نداریم بلکه ملاک در تعیین مقدار فرسخ عرف است زیرا به دست آوردن مقدار دقیق فرسخ، اگر غیر ممکن نباشد؛ بسیار سخت است زیرا مقدار فرسخ سه میل و میل مساوی دوازده هزار ذرع است و بدیهی است که مقدار ذرع افراد با هم اختلاف دارد پس ضبط مقدار آن به شکل دقیق امکان ندارد.
نوع دوم: روایاتی که دلالت دارد بر اینکه حدّ آن یک فرسخ از همه جوانب است. مثل روایت مرسله محمد بن اسماعیل بصری از فردی که روایت کرده از حضرت امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «حرم حسین (علیه السلام) یک فرسخ در یک فرسخ از چهار جانب قبر است.»(27)
سند این روایت به خاطر ارسالش ضعیف؛ ولی مدلول آن واضح است و بنابر نظر اول طول مقدار حائر یازده کیلومتر و هشتاد و هشت متر و بنا بر نظر دوم دوازده کیلومتر است .
نوع سوم: روایاتی که دلالت دارد بر اینکه حدّ آن بیست و پنج ذراع از همه جوانب است، همچنان که در تهذیب از اسحاق بن عمار روایت شده است که گفت: شنیدم حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا برای مکان قبر حسین (علیه السلام) حرمت و احترام مخصوصی است، کسی که آن را بشناسد و به آن پناه ببرد؛ پناه داده می شود. به امام (علیه السلام) گفتم محل آن را برایم وصف کنید. فرمودند: از محل قبر کنونی به اندازه بیست و پنج ذراع از روبرو و بیست و پنج ذراع از سمت سر و بیست و پنج ذراع از ناحیه پا و بیست و پنج ذراع از پشت قسمت کن و محل قبرش از روزی که در آن به خاک سپرده شده باغی است از باغهای بهشت و اعمال زوار از آن مکان به آسمان بالا برده می شود، هیچ فرشته ای در آسمان و زمین نیست مگر آنکه از خداوند خواهان زیارت قبر حسین (علیه السلام) می باشد از این جهت همواره گروهی فرود آمده و گروهی صعود می کنند. (28)
سند حدیث اشکالی ندارد مگر از جهت محمد بن جعفر رزاز که مورد وثوق نیست، البته بنابر وثاقت مشایخ ابن قولویه و یا به طریق شیخ کلینی مورد وثوق خواهد بود.(29)
و این روایت از جهت دلالت، حد را از قبر شریف به اندازه بیست و پنج ذراع از چهار جهت تعیین می کند و هر ذراع مساوی بیست و چهار انگشت از فرد مستوی الخلقه است...(30)
بنابر آنچه بعضی فقهاء ذکر کرده اند.(31) هر ذراع بیست و چهار انگشتِ انسانِ متوسط از جهت قد و قامت می باشدکه مساوی 6/۵۴ سانتی متر است و زمانی که این رقم را به بیست و پنج ذرع می زنیم، نتیجه یازده متر و 62/5 سانتی متر می باشد یعنی: یازده متر و نیم تقریباً. پس مقدار حائر بنابر این حساب یازده متر و نیم تقریباً از هر طرف قبر شریف می باشد و بنابراین طولش بیست و سه متر می باشد و همچنین عرضش.
نوع چهارم: آن روایاتی که دلالت دارد بر مشخص کردن محدوده حائر به بیست ذرع از هر جانب، همچون روایت عبدالله بن سنان که حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمود: قبر حضرت امام حسین (علیه السلام) به محدوده بیست ذراع مکسّر، باغی است از باغهای بهشت.(32)
این روایت از نظر سند تام است زیرا برای شیخ طوسی طریقی معتبر به عبدالله بن سنان است.(33)
و اما از نظر دلالت مقدار حائر را بیست ذراع در بیست ذراع مشخص می کند و با توجه به اینکه ذراع مساوی 54٫6 سانتی متر می باشد پس مقدار حائر تقریباً 9 متر و 30 سانتی متر و به عبارتی 18 متر و 60 سانتی متر در طول می شود.
2 -2 اِشکال و جواب
در این روایت و روایت قبل آن لفظ حائر ذکر نشده و اکتفاء شده به لفظ قبر و باغ و معلوم نیست که در مقام بیان حدود حائر باشد چون احتمال دارد که در مقام بیان محدوده بقعه مبارکه باشد، پس این دو روایت ارتباطی به موضوع بحث ما ندارند.
الفاظ حائر، حرم، باغ و قبر و مانند آن در روایات از الفاظ مجملی هستند که معنای آن کاملاً معلوم نمی باشند، ولی از طرفی همانطور که احتمال معانی مغایری دارند، احتمال دارد که معنای آنها یکی باشد یعنی هر دو روایت از حدود حائر گفتگو می کنند و همین احتمال کافی است که بتوان با این مثالها محدوده حائر را حساب نمود؛ زیرا بعضی احکامی که مرتب می شود بر حائر مخالف با اصل است؛ پس باید بر قدر یقین اکتفاء نمود.
3- 2 مهم ترین روایاتی که حدود حائر حسینی را بیان می کند:
بنابه نظر گروه اول: طول آن 55 کیلومتر و 440 متر یا 60 کیلومتر و همچنین عرض آن.
بنابه نظر گروه دوم: طول آن 11 کیلومتر و 88 متر یا 12 کیلومتر و همانطور عرض آن.
بنا به نظر گروه سوم: طول آن 23 متر و همانطور عرض آن.
بنا به نظر گروه چهارم: طول آن 18 متر و 60 سانتی متر و همانطور عرض آن.
دو گروه اول سندشان ضعیف است، ضمن اینکه دو تای دیگر معتبر هستند و شواهد و قرائنی دو گروه آخر را تأیید می کنند.
4- 2 نظر فقهاء درباره حدود حائر حسینی
قول اول: شیخ مفید (قدس سرّه) در مزار گفته اند: و حدّ حائر، پنج فرسخ از چهار طرف قبر امام حسین (علیه السلام) می باشد که بعضی از قسمتهای آن به خاطر نزدیکی به محل قبر شریفتر می باشد.(34)
قول دوم: محدث بحرانی از محقق حلی (قدس سرّه) نقل کرده است که محدوده حائر، تمامی شهر می باشد.(35) پس برای مسافر کامل خواندن نماز در تمام قسمتهای شهر جایز می باشد نه فقط در خصوص زیارتگاه مقدس در کربلا.
قول سوم: علامه مجلسی در بحار از بعضی از علماء نقل کرده است که حائر مجموع صحنهای مقدس است.(36)
قول چهارم: همچنین نقل کرده است که حائر قبّه سامیه می باشد.(37)
قول پنجم: بعضی از علماء نقل کرده است که حائر، روضه مقدسه و آنچه از عمارات مقدسه (همچون رواق و محل شهادت و غیر آن) آن را در بر می گیرد؛ می باشد.(38)
همانطورکه شیخ جواهری قدّس سرّه در رسائل فقهی گفته است: «و ظاهراً روضه و مازاد آن جزء حائر است، بلکه می توان رواق را به آن ملحق نمود.» با توجه به اینکه نظر ایشان این است که حداکثر تا بیست و پنج ذراع پیرامون ضریح مبارک احتیاط شود.(39)
قول ششم: ابن ادریس حلّی (قدّس سرّه) در سرائر می گوید: حائر مکانی است که دیوارِ زیارتگاه و مسجد آن را احاطه کرده نه دیوار شهر، چون آن مکان، حائرِ حقیقی است، زیرا حائر در زبان عرب، محل گودی است که آب در آن سرگردان می باشد. سپس رأی خود را با آنچه نسبت داده به شیخ مفید قدّس سرّه در ارشاد به این صورت تایید می کند: نظر شیخ مفید در ارشاد این است که حائر مکانی است که محل شهادت امام و اهل بیت ایشان را در بر می گیرد، مگر عباس (علیه السلام) که در مسنّاة شهید شدند.(40)
ولی بعد از مراجعه کردن به کتاب ارشاد، عین آن عبارتی که ابن ادریس به شیخ مفید (رَحِمَهُ الله) نسبت داده است را نیافتم، بلکه نزدیک به معنای عبارت شیخ بوده و آنچه شیخ (قدّس سرّه) درباره اهل بیت امام حسین (علیه السلام) و اصحاب ایشان روایت کرده این است: «آنان هفده نفر از بنی هاشم (رضوان الله علیهم) بودند: برادران حسین، پسر برادرش و پسر دو عمویشان جعفر و عقیل که در پایین پای مضجع حسین (ع) برای آنها مضجعی در نظر گرفته شد و همگی را در آن انداخته و دفن و با خاک یکسان نمودند مگر عباس بن علی (علیه السلام) که در مسنّاه در راه غاضریه دفن شده و قبر ایشان کاملا مشخص است.(41)
در ادامه ابن ادریس در سرائر می گوید: اصحاب حسین (رحمه الله علیهم) که همراه او کشته شده اند قطعاً در اطراف ایشان دفن گردیده و هیچ شکی نداریم که حائر همه آنها را در می گیرد... (42) این عبارت ایشان که دلالت دارد بر شمول حائر بر قبر تمامی شهداء، به طوری که حتی شامل قبر عباس هم می شود، با آنچه در کتابش گفته اختلاف دارد.
قول هفتم: نظر علامه مجلسی (قدس سره): نزد من مجموع صحن قدیم حائراست، نه آنچه در دولت سلطنت صفویه تجدید شد.(43)
و در محدوده صحن قدیم می گوید و آنچه از قرائن برای من مشخص شده و از مشایخ آن سرزمین شریف شنیدم این است که صحن از جهت قبله و راست و چپ تغییر نکرده بلکه فقط از خلاف جهت قبله زیاد شده و هر آنچه پایینتر از صحن است و نیز عمارات آن، صحن قدیم بوده، ولی آنچه بالاتر از آن باشد، خارج از صحن است و شاید به خاطر امتیاز صحن قدیم از جدید آن را به همین صورت رها کرده اند و آن تعلیلی که از ابن ادریس (قدس سره) نقل شده منطبق بر این قول است و در شمول حائر بر حجره های صحن از سه جهت قبله و چپ و راست اِشکال است.(44) و مراد علامه مجلسی از تعلیل ابن ادریس این قول ایشان می باشد: حائر در لسان عرب محلی گود که آب در آن سرگردان می باشد.(45)
5 – 2 خلاصه اقوال محدوده حائر
- پنج فرسخ از هر سمت
- تمامی شهر
- باقی اقوال اتفاق دارند بر اینکه محدوده حائر ما بین دو حد گذشته است ولی از جهت وسعت با هم اختلاف دارند لذا بنابر قولی آنرا محدود به گنبد بلند نموده است و بنابر قول دیگر کمی وسیعتر از آن یعنی روضه مقدّسه که در این صورت شامل رواق و محل قتل و مانند آن می شود و قول دیگر حکایت از وسعتی بیشتر می کند و آن صحن قدیم است و قول دیگری است که آن محدوده را خیلی وسعت داده و آن صحن مقدس است بدون آنکه آنرا محدود به صحن قدیم کند و شاید مراد این قول این باشد که آنچه که جدید احداث شده را نیز شامل شود و بنابر نظر ابن ادریس محدوده کمی بیشتر است.
6 – 2 مناقشه اقوال
با جستجو در مستندات اقوال مذکور می فهمیم که قول اول و دوم به دو روایت اوّلی که دلالت بر پنج فرسخ بودن حائر دارد؛ تکیه دارند که همان رأی و نظر شیخ مفید است یا دلالت بر یک فرسخ بودن آن دارد که احتمالی بر نظر محقق حلّی می شود چون بعید است که مقصود از شهر مکانی وسیعتر از آن باشد و سرزمین کربلا در زمان او بیش از یک فرسخ فراتر نمی رفت و از طرفی این دو روایت مذکور به خاطر مرسله بودن ضعیف بوده و برای استدلال غیر معتبر هستند.
و اما در مورد بقیه اقوال فقط برای بعضی از آنها می توان سند مناسبی پیدا کرد زیرا برای بعضی از آنها سند قابل استنادی نه از روایات و نه غیر آن، پیدا نکردم مثل قول به اینکه حائر قبه ساميه (گنبد بلند) باشد از این جهت شاهدی برایش نمی باشد.
و اما مستندِ قولِ به این که حائر، روضه مقدسه و صحن قدیم یا زیارتگاه باشد شاید روایات وارده در کیفیت زیارت امام حسین (علیه السلام) است؛ چون یک صورت اجمالی از مقدار حائر حسینی به ما نشان می دهد. به این توضیح که روایات وارده درباره کیفیت زیارت حضرت امام حسین (علیه السلام) در زمان حضرت امام باقر (علیه السلام) و حضرت امام صادق (علیه السلام) صادر شده است و در آن زمان، قبر شریف ساخته شده بود و دارای دو درب شرقی و غربی و اطرافش روستایی کوچک بوده است که بنای قبر و روستا به مختار بن ابی عبیده ثقفی نسبت داده شده است و این بنای مذکور تا زمان هارون عباسی وجود داشت.(46)
از این جهت زمانی که آن روایات درمورد رسیدن زائر به باب حائر و سپس کمی قدم زدن و بعد از آن ورود به قبر شریف گفتگو می کند، ظاهراً درباره همان بنای قبر بوده و بر آن لفظ حائر اطلاق شده است.
و حسین بن ثویر روایت کرده است(47): من و یونس بن ظبیان نزد حضرت امام صادق (علیه السلام) بودیم، در حالی که از نظر سنی بزرگتر از ما بودند به ایشان گفتم: کیفیت زیارت حسین چگونه است؟ و چگونه بگویم؟ فرمودند: زمانی که به اباعبدلله روی آوردی در ساحل فرات غسل کن و لباس پاکیزه ات را بپوش، بعد پا برهنه راه برو؛ زیرا که تو در حرمی از حرم خدا و حرم رسولش هستی و تکبیر و تهلیل و تسبیح و تمجید و تعظیم خداوند بسیار بگو و بر محمد و خاندانش درود فرست تا این که به درب «حیر» برسی سپس می گویی: سلام بر تو ای حجت خدا و پسرِ حجت خدا، سلام بر شما ای ملائکه خداوند و سلام بر شما ای زائران قبر پسر نبی خدا، سپس ده گام بردار، بعد بایست و سی تکبیر بگو سپس به سوی قبر راه برو تا رو به روی آن قرار گیری به طوری که قبله را بین دو کتف قرار دهی...(48)
پس این کلام امام: «تا اینکه به درب «حیر» برسی.» دلالت دارد بر وجود درب و دیوار و در ادامه فرمود: «پس ده گام بردار و سپس به سوی قبر راه برو تا به آن برسی.»دلالت دارند بر اینکه بین درب حائر و قبرِ شریف مسافتی بیش از ده گام می باشد و مشخص کردن مسافت مذکور با دقت امکان ندارد به این احتساب که یک گام مساوی با سه قدم است و هر قدم تقریباً معادل بیست و شش الی بیست و هفت سانتی متر می باشد. پس ده گام تقریباً مساوی است با نه متر، از این جهت این مسافت را به طور دقیق نمی توان معین کرد.(49)
و نیز از این کلام: «سپس به سوی قبر راه برو تا به آن برسی.»روشن می شود که بر این مسافت مقداری بر آن زیاد می شود ولی دانسته نمی شود که آیا مقدار زائد نه متر دیگری است یا زیادتر از آن یا کمتر از آن است، ولی مهم این است که مسافت بین درب حائر و قبر شریف بیش از نه متر می باشد و شاید مساوی 11 و نیم متر باشد، که همان مدلول روایت معتبر اسحاق بن عمار متقدم است و شاید هم زیادتر از آن باشد .
مقصود ما این است که این روایت و امثال آن صلاحیت دارند بر این که دلیلی باشند بر اقوال متقدمی که حائر را به روضه مقدسه یا صحن قدیم و یا کمی بیشتر محدود می کند و علت این اختلاف اقوال شاید به خاطر مقدار حائر در زمان صدور روایات باشد و آنجا که این مقدار به طور دقیق مجهول است از این جهت در وسعت و تنگی اختلاف دارند .
7 – 2 رأی برگزیده
رأی برگزیده از میان دو نکته زیر روشن می شود :
نکته اول: قرائن و شواهدی دلالت دارند بر اینکه مقدار حائر بیش از زیارتگاه کنونی نمی باشد و اگرچه بعضی روایات بر مقداری بیش از آن دلالت می کند، مانند روایت پنج فرسخ یا روایت یک فرسخ .
و این قرائن عبارتند از :
الف. دو روایت پنج فرسخ و یک فرسخ از لحاظ سند ضعیف هستند پس حجیت ندارند.
ب. سند دو روایت بیست و پنج ذراع و بیست ذراع معتبر می باشد.
ج. ابن قولویه در کامل الزیارات در باب 85 زیارتِ قبرِ حضرت عباس بن علی (علیهما السلام) حدیث اول روایت کرده: ابوحمزه ثمالی گفت که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که زیارت قبر حضرت عباس بن علی (علیهما السلام) را قصد کردی که کنار فرات رو به روی حائر می باشد، نزدیک درب سقیفه بایست و بگو...(50) از این کلام امام: «روبه روی حائر» می فهمیم که قبر حضرت عباس (علیه السلام) خارج از حائر است.
د. روایاتی که وارد شده است در کیفیت زیارت امام حسین (علیه السلام) مثل روایت حسین بن ثویر گذشته که دلالت دارد بر اینکه حائر همان بنای بر پا شده در زمان صدور این روایات است و همچنین استفاده می شود که مسافت بین درب حائر و قبر شریف کمی بیش از نه متر می باشد.(51)
ه. با توجه به اقوال گذشته معلوم می شود که مشهور اتفاق دارند بر این که حائر بیش از زیارتگاه کنونی را شامل نمی شود و اگر چه در وسعت آن اختلاف کردند و همچنینمتفق هستند بر اینکه پنج فرسخ[بنابر نظر شیخ مفید (رحمة الله)] و یا یک فرسخ [طبق احتمال نظر محقق حلّی (رحمة الله)] نمی باشد.
نکته دوم : بعد از اینکه از بین قرائن متقدم معلوم شد که حائرِ حسینی از محدوده زیارتگاه کنونی تجاوز نمی کند، می فهمیم که حدود حائر این احتمالات می تواند باشد:
1. همین بنای کنونی که زیارتگاه شریف توسط دیوار احاطه شده است.
2. روضه مقدسه با رواقها و محل قتل و مانند آن از بناهای ملحق به آن.
3. فقط زیر قبه.
۴. اطراف ضریح مقدس به مقداری که از بیست و پنج ذراع تجاوز نکند یعنی تقریباً مساوی یازده متر و نیم از تمام جهتها.
برای تمام اقوال گذشته هیچ شاهدی نداریم مگر آخرین نظر که روایت معتبر اسحاق بن عمار بر آن دلالت می کند.
حال جواب دو سوال زیر باقی می ماند:
سوال اول: روایت دوم که دلالت می کند بر بیست ذراع از هر طرف، نیز معتبر می باشد در حالی که مقدار آن کمتر از مسافت متقدم است پس آیا تفاوتی بین آن و بین آنچه گذشت وجود دارد؟
جواب: می توان بین این دو روایتِ معتبر را جمع نمود؛ روایتِ معتبر عبدالله سنان را بر افضل بودن حمل کرده نتیجه این می شود که محدوده حائر تا 25 ذراع امتداد می یابد، لکن فاصله بین قبر تا بیست ذراع بهتر است از آن پنج ذراع باقی مانده .
سوال دوم : لفظ حائر یا حیر که در روایات وارد شده است بر بنائی اطلاق شده که بر قبر شریف در دوران حضرت امام باقر و حضرت امام صادق (علیهما السلام) بنا شده بود، در این صورت این بنا آیا ممکن است همان بنای امروز باشد و آنچه که به روضه مقدسه با رواقها و مقتل و مانند آن نامیده شده از مکانهایی است که بعدها زیاد شده است؟ با اینکه در دو روایت معتبر لفظ حائر بکار نرفته بلکه لفظ حرم ذکر شده پس مراد از آن چیز دیگری است از این جهت منافات ندارد که حائر وسیع تر از بیست و پنج ذراع باشد ولی این مقدار حرمت بیشتری دارد.
جواب: برای این احتمال دلیلی نیست، شاید دایره بنای قدیم کمتر از بنای کنونی باشد همانطور که لفظ حرم در روایت معتبره اسحاق مجمل است و همانطور که محقق اردبیلی اشاره کرده معلوم نیست معنای آن با معنای حائر مغایر باشد، اضافه بر این روایات وارده در کیفیت زیارت امام حسین که از رسیدن به حائر و دخول از درب و ده گام برداشتن سپس کمی راه رفتن، صحبت می کند، منافاتی با روایت معتبر ندارد زیرا محدوده حائر در روایت معتبر تقریباً یازده متر و نیم بوده و از روایت حسین بن ثویر فهمیده نمی شود که مسافت بیش از آن باشد، زیرا ده گام تقریباً مساوی نه متر بوده که با پیاده روی، کم و بیش به یازده و نیم متر می رسد و بنابراین چون به حد حائر طبق آنچه در معتبره اسحاق ذکر شده است جزم نداشته و بلکه شک داریم در این صورت باید احتیاط کرده و به قدر یقین یعنی همین مقدار اکتفا شود.
3. احکام حائر حسینی
با مراجعه به روایاتی که در این موضوع وارد شده با مجموعه ای از احکام متعلق به حائر حسینی مواجه می شویم:
1- 3 مخیّر بودن مسافر در نماز بین شکسته و نماز کامل
بین فقهاء، وجوب شکسته خواندن نماز بر مسافر مسئله ای قطعی و ثابت است ولی مشهور فقهاء در این حکم، استثنائی را ذکر کرده اند و آن این است که مکلف بین شکسته و تمام خواندن نماز در چهار مکان مخیّر می باشد؛ مکه و مدینه و مسجد کوفه و حائر حسینی (البته در بعضی جزئیات با هم اختلاف دارند.) زمانی که مسافر به یکی از این مکانها برسد مادامی که نیت اقامت ده روز نکرده باشد، در نمازهای چهار رکعتی بین شکسته و تمام مخیّر است و در غیر این صورت تمام بر او واجب می باشد.
با این حکم فقط شیخ صدوق (رحمة الله) مخالفت کرده است که گفته: مسافر مادامی که نیت اقامت ده روز نکرده باشد واجب است که نماز را شکسته بخواند و در این حکم ابن براج از وی تبعیت کرده است.(52)
و در مقابل آن دو از سید مرتضی و ابن جنید (رحمة الله) وجوب نماز کامل در این چهار مکان نقل شده است.(53)
روایات بسیاری برای حکم نماز در حائر حسینی، وارد شده است ولی قبل از بیان روایات، آنچه که از مجموع روایات استفاده می شود حکم به تخییر نماز در این مکانها است؛ با توجه به اینکه بعضی از آنها بر تمام و بعضی دیگر بر شکسته و گروه سوم بر مخیّر بودن دلالت دارند.
1 – 1 – 3 بررسی روایات
روایات در این زمینه بسیار زیاد است از این جهت به ذکر مهمترین آنها بسنده می کنیم:
1. از حماد بن عیسی از حضرت امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: از جمله مخازن علم خدایی تمام گزاردن نماز در چهار مکان است؛ حرم خدا و حرم حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و حرم امیرالمومنین (علیه السلام) و حرم امام حسین (علیه السلام) است.(54)
2. ابن شبل می گوید به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا قبر امام حسین (ع) را زیارت کنم؟ فرمودند: بله پاکیزه زیارت کن و نماز را نزد او تمام بگزار. گفتم: نظربعضی اصحابمان شکسته است. فرمود: فقط افراد ضعیف آن را انجام دهند.(55)
3. از زیاد قندی از ابوالحسن (علیه السلام) که فرمودند: ای زیاد، دوست دارم برای تو آنچه را برای خودم دوست دارم و نمی پسندم برای تو آنچه را برای خودم نمی پسندم، نماز را در حرمین و در کوفه و نزد قبر امام حسین (علیه السلام) تمام بگزار.(56)
4. عبدالحمید خادم اسماعیل بن جعفر از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: نماز باید در چهار مکان به طور تمام انجام شود؛ در مسجدالحرام و مسجد الرسول و مسجد کوفه و حرم امام حسین (علیه السلام). (57)
5. ابراهیم بن ابی البلاد، از مردی از اصحاب ما و او از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: نماز در سه مکان کامل می باشد؛ در مسجد الحرام، مسجد الرسول و نزد قبر حسین (علیه السلام). (58)
6. محمد بن علی بن حسین از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: از امور ذخیره شده کامل بودن نماز در چهار مکاناست؛ مکه و مدینه و مسجد کوفه و حائر حسینی (علیه السلام).(59)
7. از حماد بن عیسی از مردی از اصحاب ما و او از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: از امور ذخیره شده، کامل بودن نماز در چهار مکان است؛ مکه و مدینه و مسجد کوفه و حائر. (60)
سه عنوان در این روایات ذکر شده است:
1. حرم حضرت امام حسین (علیه السلام)
2. قبر حضرت امام حسین (علیه السلام)
3. حائر حضرت امام حسین (علیه السلام)
همانطور که در گذشته بیان شد، عنوان حرم حسین از الفاظ مجمل بوده، پس مغایرت آن با معنای حائر معلوم نیست و همچنین است عنوان نزد قبر.
پس امکان دارد که مراد از «عنوان حرم» و «نزد قبر» و «حائر» یک چیز باشد زیرا با احتیاط مناسبتر است، به ویژه حکم مذکور برخلاف قاعده ای است که حکم می کند به لزوم شکسته شدن نماز و چون موضوع تخییر در این روایات همان حائر حسینی می باشد و از طرفی محدوده حائر توسط روایات معتبر بیست و پنج ذراع مشخص شده است پس موضوعِ این حکم تخییر، فقط همان مقدار می باشد.
ولی در اینجا با این اشکال مواجه می شویم که روایات معتبری که محدوده حائر را بیست و پنج ذراع مشخص می کنند مشتمل بر حکم نماز نمی باشند و فقط در مقام بیان بقعه مقدس (گنبد مقدس) بوده و یا امام (علیه السلام) از آن فقط به روضه ای از روضه های بهشت تعبیر کرده اند، ولی آن روایاتی که عنوان «حرم» یا «نزد قبر» یا «حائر» را دارد در مقام بیان حکم نماز می باشند پس امکان دارد که موضوع حکم نماز وسیعتر باشد از محل مبارک که درباره آن موثقه اسحاق وارد شده است.
در جواب می گوییم، بقعه مبارکه ای که روایت معتبر از آن صحبت می کند به حسب ظاهر و به استناد شواهدی که بیان شد همان حائر حسینی است. بنابراین، چون در این روایات موضوع حکم نماز بین سه عنوان گذشته دور می زند و از طرفی از لفظ «حرم» و «نزد قبر» معنای مغایری با لفظ حائر برداشتی نکردیم، در این صورت باید آن را بر حائر حمل کنیم پس موضوع حکم نماز همان بقعه ای است که حد آن بیست و پنج ذراع از هر طرف مشخص شده است.
نماز کامل افضل و شکسته شدن آن بنا بر احتیاط است.
این تعبیر در بیشتر کتابهای فقهی به ویژه رساله های عملی وجود دارد و آن از تعابیری است که احتیاج به توضیح دارد و مراد این است که شکسته شدن نماز با قواعد مناسبتر است زیرا محل بحث درباره مسافری است که به حائر یا یکی از مکانهای تخییر برسد، از طرفی مقتضای قواعد شکسته شدن نماز است، لکن تعداد روایاتی که دلالت بر نماز کامل در این مواطن می کند بیشتر بوده و دلالتشان واضح است و همچنین موافق با قول مشهور نیز می باشند، در این صورت هم شهرت روائی و هم شهرت عملی دارند، از طرفی اگر روایات تقصیر را بر آن ترجیح دهیم مستلزم این خواهد بود که بعضی از روایات نماز کامل را بدون تأویل کنار بزنیم؛ بنابراین نماز کامل بهتر و افضل از تقصیر (شکسته خواندن نماز) است در حالی که تقصیر با قواعد مناسبتر است چون بر طبق قاعده اولیه می باشد.(61)
2 –1 - 3 مستحب بودن نماز در حائر حسینی
از احکام حائر حسینی مستحب بودن نماز در آن مکان است و نیز خواندن نمازهای مستحبی و زیاد نماز خواندن در آن مکان مستحب است و اگر چه مسافر باشیم و روایات بسیار در این مورد وارد شده است. از آن جمله :
1. ابن ابی عمیر گفت: پرسیدم از ابی الحسن (علیه السلام) درباره نمازهای مستحبی نزد قبر حسین (علیه السلام) و در مکه و در مدینه در حالی که مسافر هستم؟ امام (علیه السلام) فرمودند: هرتعداد که خواستی نماز مستحبی بخوان نزد قبر او و در مسجدالحرام و در مسجد الرسول و در زیارتگاه نبیّ (صلی الله علیه و آله) همانا آن بهتر است. (62)
2. اسحاق بن عمار گفت: به ابی الحسن (علیه السلام) گفتم: آیا در حرمین و نزد قبر حسین (علیه السلام) می توان نماز نافله خواند در حالی که مسافر باشم؟ فرمود: بله، به هر مقدار کهقدرت داری بخوان.(63)
در وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی(رَحِمَهُ الله) در باب شصت و نه ابواب مزار، بابی را برای این موضوع اختصاص داده؛ به اینعنوان: «باب استحباب زیاد خواندن نمازِ واجب و مستحب نزدِ قبر حسین (علیه السلام) در کنار سرِ امام و پشت ایشان و نیز نماز کامل در آنجا در حال سفر(64)
در این باب ده روایت ذکر کرده است که تمامی این روایات، در مورد استحبابِ خواندنِ نمازهای مستحبی نزد قبر شریف می باشد:
1. حسن بن عطیه از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمودند: زمانی که از سلام بر شهداء فارغ شدی، به قبر امام حسین (علیه السلام) روی آور و آن را پیش روی خود قرار بده، سپس آن مقداری که مناسب حالت هست نماز کن.(65)
2. ابن ابی عمیر از امام باقر (علیه السلام) (به طریق ارسال) روایت کرده که به فردی فرمودند: ای مرد، زمانی که حاجتی به تو روی آورد، چه چیز تو را باز می دارد از این که نزد قبر حسین (علیه السلام) بیائی و چهار رکعت نماز بخوانی و سپس حاجتت را بخواهی؟ نزد قبر او نماز واجب معادل یک حج و نماز نافله معادل یک عمره است.(66)
2 -3 شفاء یافتن به خاک حائر
از مسائلی که هیچ اشکالی در آن نشد، حرام بودن خوردن خاک است و دلیل آن روایات بسیاری است که در این زمینه وارد شده و نیز در کلمات بزرگان بر این مطلب ادعای اجماع شده است. صاحب جواهر می گوید: خوردن خاک بدون هیچ خلافی حرام است و بر این حکم هم اجماع منقول و هم اجماع محصّل داریم و همچنین روایات در این مورد به حد استفاضه و تواتر می رسد.(67) از این حکم، خوردن خاک حائر حسینی جهت استشفاء استثناء شده و جایز می باشد و دلیل این حکم (جواز) دو امر است :
1 – 2 – 3 اجماع
صاحب جواهر می گوید: خوردن هیچ مقداری از خاک حلال نیست، به غیر از خاک تربت حسین (علیه السلام) که استشفاء به آن بدون هیچ خلافی جایز بوده و بر این حکم هم اجماع منقول و هم اجماع محصّل داریم و بلکه در این مورد، روایات به حد استفاضه و تواتر می رسد.(68)
2 – 2 - 3 رسیدن روایات بسیاری که به حدّ استفاضه یا تواتر
الف. سعد بن سعد گفت: از ابا الحسن (علیه السلام) درباره خاک پرسیدم؛ فرمودند: خوردنِ خاک، همچون خوردن گوشت حیوان مرده و خون و گوشتِ خوک، حرام است، مگر خاک حائر؛ زیرا در آن، از هر دردی شفاء و از هر ترسی امنیت است. (69)
ب. ابی بکر حضرمی، از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند: اگر مریضی از افراد مومن حق ابی عبدالله (علیه السلام) و حرمت و ولایتش را بشناسد و به اندازه نوک انگشتی از خاک قبرش بردارد، برای او دوا می باشد.(70)
ج. سماعة بن مهران از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمودند: خوردن خاک بر فرزندان آدم حرام است به جز خوردن خاک قبر حسین (علیه السلام) هر کس آن را به خاطر دردی بخورد، خداوند او را شفا دهد.(71)
با توجه به اینکه روایات جواز خوردن خاک قبر حسین (علیه السلام) به تعداد زیادی وارد شده است که موجب اطمینان به صدور آن می باشد، از این جهت از جستجو در سند آنها و وثاقت راویانش بی نیاز می شویم. همچنین کلام صاحب جواهر را بیان کردیم که روایات در این مورد به حد استفاضه و تواتر می رسد.
3 -3 شروط جواز تناول خاک حائر که برآن اتفاق نظر دارند:
1 – 3 – 3 شرط اول : قصد شفاء و معالجه و مداوا شدن
از جمله روایاتی که بر این دلالت می کنند:
1. حنان بن سدیر از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: هر کس برای غیر معالجه از خاک قبر حسین (علیه السلام) بخورد گویا از گوشت ما خورده است.(72)
2. از حضرت امام صادق (علیه السلام): خوردن خاک به هر مقدار، مانند خوردن گوشت خوک حرام است و هر کس آن را بخورد و در آن حالت بمیرد بر او نماز نمی خوانم، مگر خاک قبر حسین (علیه السلام) که در آن شفا از هر دردی است و هر کس از روی شهوت آن را بخورد برای او در آن شفاء نمی باشد.(73)
و مراد از خاک قبر خاک حائر است و شاهد بر این مطلب این قول امام (علیه السلام) می باشد: و هر کس به شهوت آن را بخورد برای او در آن شفاء نمی باشد. یعنی هر کس آن را بخورد نه به نیت شفاء، بلکه به خاطر میل و رغبت در خوردن خاک، پس در آن شفا نمی باشد .
2 – 3 – 3 شرط دوم : جواز تناول به مقدار یک نخود
بعضی روایاتی که بر این شرط دلالت می کنند:
1. علی بن حسن فضّال از پدرش از بعضی از اصحاب از یکی آن دو امام علیهما السلام (امام باقر (ع) و امام صادق (ع)) روایت کرده که فرمودند: خداوند متعال آدم را از خاک خلق کرد پس خاک را بر نسلش حرام نمود. گفتم: نظر شما در مورد خاک قبر حسین بن علی (علیه السلام) چیست؟ فرمودند: بر مردم خوردن گوشتهای همدیگر حرام می باشد آیامگر می شود که خوردن گوشت ما بر آنها حلال باشد؟ آری فقط به مقدار کمی از آن، به اندازه یک نخود جائز است. (74)
2. روایت شده است که مردی از حضرت امام صادق (علیه السلام) پرسید: شنیدم که می گویید: تربت امام حسین (علیه السلام) از داروهای منحصر به فرد (و کنار گذاشته شده ای) است که به هر دردی برسد آن را هضم کرده و درمان می کند. امام (علیه السلام) فرمودند: بله من گفتم، به چه فکر می کنی؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتم: آن را خوردم ولی از آن سودی نبردم، فرمود: البته برای آن دعایی است، پس هر کس آن را بخورد و به درگاه خداوند با آن دعا نکند، بعید است که به او منفعت رسد . گفتم : زمان تناول چه بگوید؟
فرمودند: قبل هر چیز آن را ببوس و بر چشمانت بگذار و از آن، بیشتر از یک نخود میل نکن، هر کس بیشتر از یک نخود از آن بخورد گویا از گوشت و خون ما خورده است...(75)
این روایاتی که فقهاء برای اثباتِ دو شرط مذکور بر آن تکیه کرده اند، اگرچه از جهت سند قابل مناقشه هستند لکن این مطلب مهمی نمی باشد. و دلیل آنها حکم بر جواز تناول خاک این است که این حکم برخلاف اصل بوده و اصل حرمت خوردن خاک است پس ناچاریم که در آن بر قدر متیقّن اکتفا کنیم و چون قدر متیقّن جوازِ تناولِ خاک مشروط به آن دو شرط است و با نبود یکی از آن دو شرط در جواز خوردن شک کرده و بعد از رجوع به اصل، به حرمتِ خوردنِ خاک حکم می شود. بنابراین، مقتضای احتیاط این است که اکتفا شود به خوردن یک نخود، آن هم به قصد شفا یافتن. همچنین شروط دیگری برای خوردن آن ذکر شده است مانند دعا و نماز و غیر این دو ولی آنها شروط کمال و آداب و مستحبات در کیفیت گرفتن و استعمال هستند، نه اینکه شروط جواز باشند.
غیر از آنچه که بیان کردیم به دو دلیل باید آن خاکی را که برمی دارد از محدوده حائر به همان حدّی که مشخص کردیم باشد، یعنی تقریباً یازده متر و نیم از هر طرف.
دلیل اول : در روایات خوردن خاک به عناوین زیر می باشد: گِل قبر، خاک قبر، نزد قبر، گِل حائر و قبلاً گفتیم که همگی این تعابیر به یک معنا اشاره دارد و آن گنبد مبارکه ای است که دو روایت معتبر از آن به روضه تعبیر کرده اند و باید در مواردی که مخالف اصل است به قدر متیقن اکتفا نمود زیرا به احتیاط نزدیکتر است.
دلیل دوم: مصداق خاکِ قبر، خاکِ محدوده حائر است یعنی همان یازده متر و نیم زیرا به خاک این محدوده، عرفاً «ترابِ قبر» یا «طینِ قبر» می گویند و اما صدقِ «ترابِ قبر» بر خاکِ خارج از این محدوده مورد شک می باشد و یا اساساً شک در شمول حکم برای آن می کنیم، در این صورت به اصل رجوع می شود و اصل، حرمتِ تناول است.
4 – 3 استجابت دعا در حائر
روایاتی که بر این مطلب دلالت دارند:
1. از ابی هاشم جعفری روایت شده است که گفت: ابوالحسن (علیه السلام) در زمان بیماریش فردی را نزدمن و محمد بن حمزه فرستاد، محمد بن حمزه زودتر از من نزد ایشان رفت و محمد به من خبر داد که ایشان دائماً می گوید: فردی را به سوی حَیر بفرستید، فردی را به سوی حَیر بفرستید. به محمد گفتم: آیا نگفتید به ایشان، من به سوی حَیر می روم؟ سپس خدمت ایشان آمدم و عرض کردم؛ فدایت گردم، من به سوی حَیر می روم. پس فرمود: به خاطراحتمال اذیت و آسیب از طرف حکومت فعلاً تأمل کرده و نروید تا اینکه آن را برای علی بن بلال گفتم و او گفت: ایشان خودش در شرافت مثل حیر می باشد و احتیاجی ندارد که برایش در آنجا دعا شود. سپس نزد ایشان آمدم و هنگامی که خواستم بلند شوم به من فرمود: بنشین، وقتی که به نظرم آمد که ایشان به همنشینی با من تمایل دارند، سخن علی بن بلال را برای ایشان گفتم، بعد از آن به من فرمودند: آیا به او نگفتید که رسول الله (صلی الله علیه و آله) خانه خدا را طواف می کرد و سنگ حجر را می بوسید در حالی که احترام نبی و مومن بزرگتر از حرمت خانه خداست. خداوند عزّوجلّبه پیامبر امر به وقوف در عرفات نمود و آن مکانی است که خدا دوست دارد که در آن یاد شود پس من دوست دارم که برای من دعا شود همان جائی که خدا دوست دارد که در آن یاد شود...(76)
2. محمد بن مسلم روایت کرده است که از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) شنیدم که می فرمودند: همانا خداوند به حسین (علیه السلام) در مقابل کشته شدنش عوض عطا کرد و بدین صور جبران نمود: امامت از ذریه او و شفا در تربتش و اجابتِ دعا نزد قبرش و رفت و برگشت زائر از ایام عمرش محسوب نمی شود.(77)
پانویسها
]1[ صحاح، اسماعیل بن حماد جوهری، ماده حَیر
]2[لسان العرب، محمدبن مکرم ابن منظور، ماده حَیر
]3[ همان
]4[ همان
]5[تاج العروس، محمد مرتضی زبیدی، ماده حَیر
]6[ ر. ک. معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله حموی، جلد 2، صفحه 208
]7[ تاج العروس، محمد مرتضی زبیدی، مادة حور
]8[اسماعیل بن حماد جوهری، صحاح، ماده حَیر
]9[محمدبن مکرم ابن منظور، لسان العرب، مادة حَیر
]10[فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، جلد 1، 604
]11[ ر.ک. لسان العرب، محمدبن مکرم ابن منظور، مادة حظر - حظیرة: آن چیزی است که چیزی را احاطه کرده است و آن از چوب و ساقه غلات است.
]12[ شهید الأول، ذکری محمد بن مکی، ج 4، ص 291
]13[ منتهی الآمال، عباس قمی، ج 2، ص 203
]14[ همان ، ج 3، ص 318
]15[ همان، ج3 ، ص 329
]16[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، باب حج 41، أبواب مزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.)، حدیث اول
]17[ همان، باب 41، أبواب استحباب پیاده روی برای زیارت امام حسین (علیه السلام)
]18[همان، باب 62، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد) ، حدیث اول
]19[ همان، باب 71 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد) ، حدیث اول
]20[ همان، نماز باب 25 نماز مسافر، حدیث 26 - نماز باب 25 نماز مسافر ، حدیث 26
]21[ سرائر، محمدبن منصور ابن ادریس حلی ، جلد 1، ص 342
]22[ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 86 ، ص 89
]23[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب حج ، باب 67 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد) حدیث اول
]24[ مجمع الفائدة و البرهان، احمد اردبیلی، ج 3 ، ص 426
]25[ ر. ک. معجم لغة الفقهاء، محمد قلعجی ، ص 318
]26[ ر. ک. معجم أالفاظ فقه جعفری، احمد فتح الله، ص 318
]27[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب حج، باب 67 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد) حدیث اول
]28[ تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی، ج 6 ، ص 8
]29[، الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 4، ص 588 و روش او (عده اصحاب ما، از سهل بن زیاد و احمدبن محمد از الحسن بن محبوب از اسحاق بن عمار)
]30[ برذون، خیل کلمه ای غیر عربی است. ر. ک. معجم الوسیط ، ص48
]31[عروة الوثقی، محمدکاظم طباطبائی، نماز مسافر ، مسأله شماره 1
]32[، وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب حج، باب 67، أبواب المزار (و آنچه که با آن مناسبت دارد.) ح 6
]33[ برای شیخ طوسی طریق صحیح برای عبدالله بن سنان است همانطور که در الفهرست آمده: ص 127 تسلسل 435
]34[المزار، محمدبن محمد بن نعمان مفید، ص 140
]35[ الحدائق الناظرة، یوسف بحرانی، ج 11، ص 89
]36[ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی ، ج 86 ، ص 89
]37[ همان
]38[ همان
]39[محمد حسن جواهری، ، نسخه خطی رساله های فقهی، ص 159
]40[ السرائر، محمد بن منصور ابن ادریس حلی، ج 1، ص 342
]41[ الإرشاد، محمد بن محمد بن نعمان مفید، ج 2، ص 126
]42[ همان
]43[ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 86 ، ص 89
]44[ همان
]45[، السرائر محمد بن منصور ابن ادریس حلی، ج 1، ص 342
]46[ مستدرک سفینة البحار، علی نمازی، ج 2 ، ص 276
]47[ سند روایت مذکور تام است مگر از جهت قاسم بن یحیی که آن را غضائری تضعیف کرده است ولی صدر این روایت صحیح شمرده شده است. رجوع کنید: الموسوعة الرجالیة المیسرة از علی اکبر ترابی، ص 3699
]48[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب حج باب 62 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، حدیث اول
]49[ معجم لغة الفقهاء، محمد قلعجی، ص 451
]50[، کامل الزیارات، جعفر بن محمد ابن قولویه، ص 440
]51[ رجوع کنید: وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب الحج الباب 62 ، أبواب المزار (و آنچه که با آن مناسبت دارد.) ح 4
]52[مختلف الشیعة، محمد بن حسن علامة حلی، ج 2، ص 552
]53[ همان، ص 555
]54[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب الصلاة باب 25 أبواب نماز مسافر ، حدیث اول
]55[ همان، حدیث 12
]56[ همان، حدیث 13
]57[ همان، حدیث 14
]58[ همان، حدیث 22
]59[ همان، حدیث 26
]60[ همان ، حدیث 29
]61[ این خلاصه است از آنچه محقق اصفهانی در نماز مسافر بیان نموده است، صفحه 171
]62[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب الصلاة باب 26 ، أبواب نماز مسافر ، حدیث دوم
]63[ همان، حدیث 5
]64[ همان، ج 14، ص 517
]65[ همان، کتاب الحج الباب 69 ، أبواب المزار (و آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، حدیث 1
]66[ همان، حدیث 3
]67[ جواهرالکلام، محمد حسن الجواهری، جلد 36، صفحه 355
]68[ همان، جلد 36، صفحه 358
]69[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب أطعمة و اشربة باب 59 ، أبواب الأطعمة المحرمة ، حدیث دوم
]70[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب الحج باب 59 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، حدیث 5
]71[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب أطعمة و اشربة باب 59 ، أبواب الأطعمة المحرمة، حدیث 4
]72[ همان، حدیث 6
]73[ همان، حدیث 1
]74[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب الحج باب 72 ، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، حدیث 1
]75[ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، کتاب أطعمة و اشربة باب 59، أبواب الأطعمة المحرمة، حدیث7
]76[ ر. ک. کتاب الحج باب 76، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، ح 3
]77[ ر. ک. کتاب الحج باب 37، أبواب المزار و (آنچه که با آن مناسبت دارد.) ، ح 34
نویسنده : شیخ اسکندر جعفری
مترجم: معصومه باقري حسن آبادي
مجله اصلاح حسینی – شماره اول
موسسه وارث الانبیاء پژوهشهای تخصصی در نهضت حسینی
اترك تعليق