زندگینامه
امام حسن عسکری (علیه السلام) یازدهمین امام شیعیان، در روز جمعه هشتم ربیع الثانی، سال 232 هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. (1)
پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادی (علیه السلام) و مادرش بانویی پارسا و شایسته است که از او به نامهای «حدیثه»، «سلیل» و «سوسن» یاد شده است.(2)
این بانوی گرامی از زنان نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود. در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتکای شیعیان در آن دوره بحرانی و پر اضطراب به شمار می رفت. (3)
بعد از به شهادت رسیدن پدر بزرگوارشان امام هادی (علیه السلام) جایگاه امامت و ولایت به وصیت خود امام به فرزندش حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) واگذار شد.
عمرو بن نوفلی می گوید: من در خدمت حضرت هادی (علیهالسلام) در صحن خانه اش بودم که فرزندش محمد بر ما گذر کرد، من به آن حضرت عرض کردم:
«قربانت گردم! امام ما پس از شما این است؟ فرمود: نه، امام و صاحب شما پس از من حسن خواهد بود.»(4)
در روایتی دیگر از ابی هاشم جعفری آمده است: على بن عمرو عطار گوید: من خدمت امام على نقى (علیه السلام) رسیدم و هنوز پسرش محمد زنده بود و من گمان مى كردم او امام است بعد از پدرش، عرض كردم: قربانت، كدام از فرزندانت را مخصوص امامت بدانم؟ فرمود: هیچ كدام را مخصوص ندانید تا دستور من به شما صادر شود. گوید: پس از آن به وى نوشتم این امر امامت در چه كسى مى باشد؟ به من نوشتند در اولاد بزرگترم. (5)
مدت امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) شش سال و با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند، معاصر بود: المعتز بالله، المهتدی بالله و المعتمد بالله.
حضرت در ماه ربیع الثانی سال 232 هجری قمری به دنیا آمد و در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری قمری از دنیا رفت و آن روز بیست و هشت سال از عمر شریفش گذشته بود و در شهر سامرا در همان خانه كه پدر بزرگوارش در آنجا مدفون بود به خاک سپردند. (6)
دو مورد از وصایای مهم حضرت
از بین بیشمار سخنان کوتاه و بلند حضرت که در قالب وصایا و یا تذکراتی که به شیعیان خود داشته اند، در این مجال تنها به دو مورد از آن اشاره میکنم.
نشانه شیعه
امام حسن عسکری (علیهالسلام) به شیعیان و تابعینشان وصیتی کردند و درآن نشانههایی را از شیعه بیان کردهاند، حضرت فرمودند:
«اوصیکم بتقوى الله و الورع في دینکم و الاجتهاد لله و صدق الحدیث و اداء الامانة الی من ائتمنکم من بر او فاجر و طول السجود و حسن الجوار، فبهذا جاء محمد صلی الله علیه و آله و سلم صلوا فی عشائرهم و الشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و أدوا حقوقهم فان الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق فی حدیثه و ادی الامانة و حسن خلقه مع الناس قیل: هذا شیعي فیسرنی ذلك اتقو الله و کونوا زینا و لا تکونوا شینا، جروا الیناکل مودة و ادفعوا عنا کل قبیح، فانه ما قیل فینا من حسن فنحن اهله و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذلك:
لنا حق في کتاب الله و قرابة من رسول الله و تطهیر من الله لا یدعیه احد غیرنا الا کذاب. أکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاوة القرآن و الصلاة علی النبی صلي الله علیه و آله فان الصلاة على الرسول الله عشر حسنات، احفظوا ما وصیتکم به و استودعکم الله و اقرأ علیکم السلام. (7)
امام حسن عسکرى (علیه السّلام) به شیعیانشان فرمود: «شما را سفارش مى كنم به رعایت تقواى الهى، پیشه كردن پارسایى در دین خود، كوشش بسیار براى خدا، راستگویى، بازگرداندن امانت به كسى كه چیزى به شما سپرده خواه نیكوكار باشد و خواه بدكار، انجام سجده هاى طولانى و خوش همسایگى كه محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) بدین روش آمده، [باز هم سفارش مى كنم به اینكه] در میان قبیله و عشیره هایشان نماز گزارید، در تشییع جنازه هایشان حضور یابید، از بیمارانشان عیادت نمایید و حقوقشان را بپردازید، زیرا هر یك از شما كه در دینش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و امانت مردم را بپردازد و با آنان خوش اخلاقى نماید در این صورت گویند این یك شیعه است! من از شنیدن آن جمله شادمان مى شوم.
از خدا پروا نمایید و زینت [و مایه سرافرازى ما] باشید نه مایه زشتى [و سرافكندگى]، همه دوستى را به سوى ما بكشانید و هر زشتى را از ما دور نمایید؛ زیرا هر خوبى كه در حقّ ما گفته آید ما شایستگى آن را داریم و هر بدى كه در باره ما بر زبان آید ما چنان نیستم. ما را در كتاب خدا حقّى است و با رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) خویشاوندى است و خداوند ما را پاك شمرده و هیچ كس غیر از ما نمى تواند ادّعاى چنین مقامى را نماید مگر اینكه دروغ پرداز باشد. بسیار یاد خدا و یاد مرگ نمایید و بسیار به تلاوت قرآن پردازید و صلوات بر پیامبر (صلّى اللَّه علیه و آله) فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) ده حسنه دارد. آنچه را به شما سفارش كردم در حفظ آن بكوشید. شما را به خدا مى سپارم و به شما درود مى گویم.»
در تحلیل قسمت ابتدایی این سخن حضرت نشانه شیعه واقعی را کسی می داند که به احقاق الهی(8) و اجتماعی (9) توجه نماید و آن زمان که اخلاق شیعه گویای مکارم اخلاقی امام خود باشد. موجبات مسرت حضرات را فراهم آورده است و آنگاه زینت خاندان آل الله می شود.
در قسمت بعدی سخن، حضرت به مقام و جایگاه امامت اشاره می کنند و فرمودند: ادفعوا عنا کل قبیح، فانه ما قیل فینا من حسن فنحن اهله و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذلك:.......
هر زشتى را از ما دور نمایید. هر خوبى كه در حقّ ما گفته شود ما شایستگى آن را داریم و هر بدى كه درباره ما بر زبان آید ما چنان نیستم. ما را در كتاب خدا حقّى است و با رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) خویشاوندى است و خداوند ما را پاك شمرده. هیچ كس غیر از ما نمى تواند ادّعاى چنین مقامى را نماید مگر اینكه دروغ پرداز باشد.
امامت قائم
یکی دیگر از وصایای مهم حضرت عسکری (علیه السلام) تعیین امام بعد از خود بود که این امر بر هر امامی واجب است .
در این باب ابو غانم خادم می گوید: براى امام حسن عسكرى (علیه السّلام) فرزندى به دنیا آمد كه نام او را محمّد نامید و وى را در سومین روز ولادتش به اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: پس از من این صاحب شما و جانشین من بر شما است و او قائمى است كه مردم در انتظار وى بمانند و چون زمین پر از ظلم و ستم شود ظهور كند و آن را پر از عدل و داد نماید.(10)
و همچنین محمد بن على بن بلال می گوید: فرمانى از طرف امام حسن عسكرى (علیه السلام) دو سال پیش از وفاتش براى من صادر شد و در آن به من از جانشین خود خبر داده بود و باز هم سه روز پیش از وفاتش نامه اى به من رسید و به من از جانشین بعد از خودش خبر داده بود. (11)
و در سخنی دیگر که از عمرو اهوازى آمده، وی می گوید: امام حسن عسكرى (علیه السلام) پسرش(حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف) را به من نشان داد و فرمود: این پسر امام شما است بعد از من.
از این قبیل تذکرات و سفارشات از جانب حضرت به شیعیانشان رسیده است که گویای اهمیت زیاد این موضوع می باشد.
سرانجام در هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى قمرى، امام حسن عسكرى (ع) در عنفوان جوانى و در اوج مظلومیت به زهر كین به شهادت رسید و خبر این واقعه جانگداز شهر سامرا را در ماتم و اندوه فرو برد.
پانوشتها
(1) الارشاد، ج2، ص 301 / اثبات الوصیه، ج 4، ص 112
(2) اصولکافی،ج3، ص483/ الارشاد ،ج2،ص301
(3) الانوار البهیة فی التواریخ الحجج الألهیة، ج1، ص303 (4) اصولکافی، ج2، ص525
(5) اصولکافی، ج2، ص 529 – 528
(7) تحف العقول، ص891
(8) حق الله (رعایت تقواى الهى/ پیشه كردن پارسایى در دین/كوشش بسیار براى خدا/ انجام سجدههاى طولانى)
(9) حق مردم و جامعه (راستگویى/ بازگرداندن امانت به كسى كه چیزى به شما سپرده خواه نیكوكار باشد و خواه بدكار/ خوش همسایگى كه محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) بدین روش آمده/ در میان قبیله و عشیرههایشان نماز گزارید/در تشییع جنازههایشان حضور یابید/ از بیمارانشان عیادت نمایید/ حقوقشان را بپردازید)
(10) كمال الدین و تمام النعمة ، ج2، ص 158
(11) الارشاد، ج2،ص535
مآخذ
إثبات الوصیه، على بن حسین مسعودى ، ترجمه محمد جواد نجفى، تهران، اسلامیه، 1362ش. الإرشاد للمفید، محمد بن محمد مفید، ترجمه سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، اسلامیه أصول الكافی، محمد بن یعقوب، كلینى، ترجمه كمرهاى، قم، چاپ: سوم، 1375 ش. كمال الدین و تمام النعمة، محمد بن على ابن بابویه، ترجمه علی اکبر غفارى و پهلوان، تهران، اسلامیه،1395 ق. الانوار البهیة فی التواریخ الحجج الألهیه، عباس القمی، موسسة النشر الاسلامی،1421 ق. تحف العقول، ابن شعبه حرانى حسن بن على، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، 1382ش.
نویسنده: الهه زارعین
اترك تعليق