پذیرفتن ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) شرط قبولی اعمال صالح
در مقالات قبلی وجوه مختلف اهمیت پذیرش ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) بررسی گردید و مشخص شد حتی پیامبران اولوالعزم نیز با پذیرش و اقرار به مرتبه ولایت ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) به این مقام رسیده اند.
پذیرش ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) آنچنان اهمیت دارد که هر کمیّت یا کیفیّت قابل تصوری برای عبادت به درگاه الهی پذیرفته نمی شود مگر اینکه با پذیرش ولایت ائمه هدی (علیهم السّلام) همراه باشد.
در احادیث بسیاری نقل شده است که اگر فردی هزار سال در مقدسترین مکان در نزد خداوند که بین رکن و مقام است، صبح را به شب برساند و شب را به صبح کند در حالی که نماز بخواند یا آنقدر سجده کند تا گردنش قطع شود و ... بدون ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) هیچیک از اعمالش پذیرفته نمی شود و جایگاهش در آتش جهنم خواهد بود و دلیل اینکه عملی پذیرفته نمی شود مگر با ولایت ائمه هدی (صلوات الله علیهم) کاملا مبرهم است زیرا خداوند متعال اوصیای و امامان آخرین دینش را برای هدایت مردم بعد از نبی خاتم (صلی الله علیه و آله) فرستاده است و فقط آیینی که اوصیای خاتم، ائمه اطهار (صلوات الله علیهم)، مردم را به آن راهنمایی نموده اند؛ مورد تصدیق الهی است و تنها راه هدایت به سوی خداوند و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است.
«خداوند اوصیای آخرین دین خویش را چون مركز دائره ايمان و راهنماى هدايت قرار داده است. امام راه آشكار و راهنمایى دلسوز در گرفتاريهاست و ولايت او سبب رستگارى است.»(1)
بدون ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) اعمالی پذیرفته نمی شود:
خداوند مقام آل محمد (صلوات الله علیهم) را به پیامبران پیشین خویش معرفی نموده است که حتی پیامبران اولوالعزم را نیز یارای برابری با فضایل و مقامات ایشان در نزد پروردگار نیست و چون خداوند اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) را نور هدایت و چراغ فروزان شریعت مقرر فرموده که پذیرش ولایت ایشان موجب رستگاری است بنابراین هیچ شخصی بدون پذیرش ائمه هدی (صلوات الله علیهم) رستگار نمی گردد. خداوند که طریق هدایت را به دست ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) سپرده است جز از همان طریقی که مقرر فرموده اند، دین را از خلق نمی پذیرند.
در این مجال به بررسی برخی از احادیث رسیده در این باب می پردازیم:
در تفسیر قمی در تفسیر آیه 160 سوره مبارکه انعام در باب اینکه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها: هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند.» از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل نموده است که فرمودند حسنه در آیه مذکور عبارت از ولايت است و به کسی چنین پاداشی در آخرت تعلق می گیرد که ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را پذیرفته باشد وگرنه در دنیا پاداش عمل نیکش داده می شود و در آخرت او را بهره ای نیست:
«حدثنا محمد بن سلمة قال حدثنا محمد بن جعفر قال حدثنا يحيى بن زكريا اللؤلؤي عن علي بن حسان [حنان] عن عبد الرحمن بن كثير عن أبي عبد الله (ع) في قوله: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» قال هي للمسلمين عامة و الحسنة الولاية فمن عمل من حسنة كتبت له عشرا فإن لم تكن له ولاية رفع عنه بما عمل من حسنة في الدنيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ.»(2)
«عبد الرحمن بن كثير از حضرت امام صادق (علیه السّلام) در مورد آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها: هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند.(سوره مبارکه انعام، آیه 160)» نقل کرد که فرمودند: اين آيه مربوط به عموم مسلمين است و حسنه عبارت از ولايت است. هر كسى كار نيكى بكند براى او ده برابر نوشته مى شود اگر ولايت نداشته باشد، پاداش او را در مقابل عمل نيكش در دنيا مي دهند و در آخرت او را بهره اى نيست.»(3)
پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) ضمن سفارش به مودت اهل بیت (صلوات الله علیهم) وارد شدن در بهشت و بهره مند شدن از پاداش اعمال نیک در آخرت را باز بسته به قبول ولایت حضرات معصومین (صلوات الله علیهم) برشمرده اند:
«أخبرنا محمد بن محمد قال: أخبرنا أبو بكر محمد بن عمر الجعابي قال حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد قال حدثنا أبو عوانة موسى بن يوسف بن راشد الكوفي قال حدثنا محمد بن سليمان بن بزيغ [بزيع] الخزاز قال حدثنا الحسين الأشقر عن قيس عن ليث عن أبي ليلى عن الحسين بن علي (عليه السلام) قال قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): الزموا مودتنا أهل البيت فإنه من لقي الله يوم القيامة و هو يودنا دخل الجنة بشفاعتنا و الذي نفسي بيده لا ينفع عبدا عمله إلا بمعرفة حقنا.»(4)
«ابو ليلى از حسين بن على (عليه السّلام) نقل كرد كه پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: پايدار باشيد در راه محبت ما اهل بيت زيرا هر كس خدا را در قيامت ملاقات كند با دوستى ما و به شفاعت ما داخل بهشت مى شود. قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست؛ هيچ كس از عمل خود بهره اى نخواهد برد مگر با شناختن حق ما.»
حضرت امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر آيه 82 سوره مبارکه طه نیز فرموده اند توبه و عمل صالح برای شخص سود ندارد مگر با هدایت یافتن به سوی ائمه هدی (علیهم السّلام):
«حدثنا أحمد بن علي قال حدثنا الحسن بن عبد الله [الحسين بن عبيد الله] عن السندي بن محمد عن أبان عن الحارث بن يحيى عن أبي جعفر (ع) في قول الله «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» قال أ لا ترى كيف اشترط و لم ينفعه التوبة و الإيمان و العمل الصالح حتى اهتدى و الله لو جهد أن يعمل بعمل ما قبل منه حتى يهتدي، قلت إلى من جعلني الله فداك قال إلينا.»(5)
«حارث بن يحيى از حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره آيه «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى: و من هر كه را توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد سپس هدايت شود، مى آمرزم. (سوره مبارکه طه، آیه 82)» فرمودند: دقت مي كنيد چگونه شرط شده توبه و ايمان و عمل صالح برايش سودى ندارد مگر وقتى كه هدايت يابد. قسم به خدا اگر كوشش خود را به كار برد كه عمل كند از او نمى پذيرند مگر وقتى هدايت يابد. گفتم هدايت به سوى چه كسی؟ فرمودند: به سوى ما.»
در امالی صدوق از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که افزودن کار نیک بر کار نیک و توبه و جبران گناهان با توبه بدون پذیرفتن ولایت اهل بیت (صلوات الله علیهم) از هیچ شخصی پذیرفته نمی شود:
« الأمالي للصدوق العطار عن سعد عن الأصبهاني عن المنقري عن حفص عن الصادق (عليه السلام) قال إن عليا (ع) كان يقول: لا خير في الدنيا إلا لأحد رجلين رجل يزداد كل يوم إحسانا و رجل يتدارك سيئته بالتوبة و أنى له بالتوبة و الله لو سجد حتى ينقطع عنقه ما قبل الله منه إلا بولايتنا أهل البيت.»(6)
حفص از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل مي كند كه فرمودند حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: بهره اى در دنيا نيست مگر براى يكى از دو نفر؛ شخصى كه هر روز بر كارهاى نيكش بيفزايد و دیگری كه گناهش را با توبه جبران كند، كجا مي تواند توبه كند. به خدا قسم اگر سجده كند تا گردنش قطع شود خداوند از او نخواهد پذيرفت مگر با ولايت ما اهل بيت.»(7)
در سه کتاب الأمالي طوسي، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال و بحار الأنوار از حضرت امام سجاد (علیه السّلام) نقل شده است که عبادت هزار ساله بدون ولایت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) هیچ پاداش و بهره ای ندارد:
«حدثنا محمد بن محمد قال حدثنا أبو بكر محمد بن عمر الجعابي قال حدثنا عبد الله [بن] أحمد بن مستورد قال حدثنا عبد الله بن يحيى عن علي بن عاصم عن أبي حمزة الثمالي قال: قال لنا علي بن الحسين زين العابدين (عليهما السلام): أي البقاع أفضل فقلت: الله و رسوله و ابن رسوله أعلم. فقال: إن أفضل البقاع ما بين الركن و المقام و لو أن رجلا عمر ما عمر نوح في قومه «ألف سنة إلا خمسين عاما» يصوم النهار و يقوم الليل في ذلك الموضع ثم لقي الله بغير ولايتنا لم ينفعه ذلك شيئا.»(8)
« ابوحمزه ثمالى نقل كرده است كه حضرت امام زين العابدين (علیه السّلام) از ما پرسيد: كدام نقطه زمين فضيلت بيشترى دارد؟ عرض كردم: خدا و رسولش و فرزند رسولش بهتر مىدانند. فرمود: به راستى كه بهترين مكانهاى روى زمين مابين ركن و مقام است و اگر مردى به اندازه نوح پيغمبر (علیه السّلام) نهصد و پنجاه سال عمر كند و در آن مكان مقدس روزها را به روزه و شبها را به پرستش و عبادت خدا بپردازد و بعد به ديدار خدا بشتابد در حالى كه از ولايت ما بهره اى نداشته باشد، هيچ بهره اى از آن همه عبادتها نخواهد داشت.»(9)
از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نیز همچون مضمون حدیث بالا ذکر شده است که کهولت و فرسودگی در عبادت خداوند به عابد نفعی نمی بخشد مگر با پذیرش ولایت ائمه اطهار (صلوات الله علیهم):
«أبي ره قال حدثني علي بن موسى عن أحمد بن محمد عن الحسين بن علي الوشاء عمن ذكره عن الخثعمي عن أبي الصامت عن المعلى بن خنيس قال قال أبو عبد الله (ع): يا معلى لو أن عبدا عبد الله مائة عام بين الركن و المقام يصوم نهارا و يقوم ليلا حتى يسقط حاجباه على عينيه و تلتقي تراقيه هوما [هرما] جاهلا بحقنا لم يكن له ثواب.»(10)
«معلى بن خنيس از حضرت امام صادق (علیه السّلام) روايت كرده است كه فرمود: اى معلى، اگر بنده اى صد سال در ميان ركن و مقام خدا را پرستش كند در حالى كه روزها، روزه دار و شبها شب زنده دار باشد تا جايى كه ابروان او از شدت پيرى و سالخوردگى بر روى چشمهايش قرار گيرد و استخوانهاى چنبر گردن (ترقوه) او از شدت ضعف و ناتوانى به هم رسند ولى حق ما را نشناسد، هرگز اجر و پاداشى نخواهد داشت.»(11)
از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) نقل شده است که برخاستن شب و روز به عبادت ما بين ركن اسود و مقام و درب كعبه که حرمت زیادی در نزد خداوند دارد، بدون پذیرش ولایت ما اهل بیت به هیچ عنوان پذیرفته نمی شود:
«حدثني محمد بن الحسن قال حدثني محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد عن ابن فضال عن علي بن عقبة بن خالد عن ميسرة قال: كنت عند أبي جعفر (ع) و عنده في الفسطاط نحو من خمسين رجلا فجلس بعد سكوت منا طويلا فقال ما لكم لعلكم ترون أني نبي الله و الله ما أنا كذلك و لكن لي قرابة من رسول الله (ص) و ولادة فمن وصلنا وصله الله و من أحبنا أحبه الله عز و جل و من حرمنا حرمه الله أ تدرون أي البقاع أفضل عند الله منزلة فلم يتكلم أحد منا و كان هو الراد على نفسه قال ذلك مكة الحرام التي رضيها الله لنفسه حرما و جعل بيته فيها ثم قال أ تدرون أي البقاع أفضل فيها عند الله حرمة فلم يتكلم أحد منا فكان هو الراد على نفسه فقال ذلك المسجد الحرام ثم قال أ تدرون أي بقعة في المسجد الحرام أفضل عند الله حرمة فلم يتكلم أحد منا فكان هو الراد على نفسه قال ذلك ما بين الركن الأسود و المقام و باب الكعبة و ذلك حطيم إسماعيل (ع) ذلك الذي كان يذود غنيماته و يصلي فيه و الله لو أن عبدا صف قدميه في ذلك المكان قام ليلا مصليا حتى يجيئه النهار و صام حتى يجيئه الليل و لم يعرف حقنا و حرمتنا أهل البيت لم يقبل الله منه شيئا أبدا.»(12)
«ميسر گويد كه در محضر حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) بودم و در خيمه آن حضرت حدود پنجاه نفر از اصحاب حضور داشتند. امام (علیه السّلام) نشستند و مدتى كه به سكوت گذشت، فرمودند: شما را چه شده است؟ شايد فكر مى كنيد كه من پيامبر خدايم. به خدا سوگند كه چنين نيستم ولى با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رابطه خويشاوندی دارم و از نسل ایشان هستم. پس كسى كه با ما به نيكى و مهربانى رفتار كند، خداوند در حق او نيكى و مهربانى نمايد و كسى كه ما را دوست داشته باشد، خداوند او را دوست مى دارد و كسى كه ما را محروم سازد، خداوند او را محروم خواهد كرد. آيا مى دانيد كدام نقطه زمين در نزد خدا مقام و منزلت بيشترى دارد؟ هيچ كس از ما سخنى نگفت و حضرت خود پاسخ داد: آن نقطه همان زمين مكه است كه خداوند آن را حرم خود ساخته و خانهاش را در آن قرار داده است. سپس پرسيد: آيا مى دانيد در نزد خدا كدام نقطه آن برتر است؟ باز هيچ كس سخنى نگفت و خود پاسخ فرمود: آن نقطه مسجد الحرام است. باز پرسيد: آيا مىدانيد كدام قسمت مسجد الحرام در نزد خدا حرمت افزونترى دارد؟ (اين بار هم) كسى پاسخى نداد و آن حضرت پاسخ فرمود: قسمتى كه ما بين ركن اسود و مقام و درب كعبه است و آنجا حطيم اسماعيل (علیه السّلام) بوده است كه گوسفنداش را در آنجا علوفه مى داد و در همان جا نماز مىگزارد به خدا سوگند كه اگر بنده اى در آنجا شبها به نماز قيام كند تا روز درآيد و روزها را روزه بدارد تا شام فرارسد (ولى) حق ما و حرمت ما اهل بيت را نشناسد، خداوند هرگز (آن همه عبادت در آن مكان مقدس و محترم را) از او نخواهد پذيرفت.»(13)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) منكر ولايت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را مانند بتپرست برشمرده اند:
«حدثنا أحمد بن الحسين عن أحمد بن إبراهيم عن الحسن بن البراء عن علي بن حسان عن عبد الكريم يعني ابن كثير قال: حججت مع أبي عبد الله (ع) فلما صرنا في بعض الطريق صعد على جبل فأشرف فنظر إلى الناس فقال ما أكثر الضجيج و أقل الحجيج فقال له داود الرقي يا ابن رسول الله(ص) هل يستجيب الله دعاء هذا الجمع الذي أرى قال ويحك يا أبا سليمان إن الله لا يغفر أن يشرك به الجاحد لولاية علي كعابد وثن قال قلت جعلت فداك هل تعرفون محبكم و مبغضكم قال ويحك يا با سليمان إنه ليس من عبد يولد إلا كتب بين عينيه مؤمن أو كافر إن الرجل ليدخل إلينا بولايتنا و بالبراءة من أعدائنا فترى مكتوبا بين عينيه مؤمن أو كافر و قال الله عز و جل «إن في ذلك لآيات للمتوسمين» نعرف عدونا من ولينا.»(14)
«عبد الرحمن بن كثير گفت با حضرت امام صادق (عليه السّلام) به حج رفتم در بين راه امام (علیه السّلام) بر فراز كوهى رفتند و به مردم نظر کردند و فرمودند: چقدر سر و صدا زياد است ولى حاجى كم است. داود رقى عرض كرد: يا ابن رسول اللَّه، آيا خداوند دعاى اين جمعيت را مستجاب مي كند؟ فرمود: واى بر تو اى ابا سليمان، خداوند نمى آمرزد كسى را كه برايش شريك قرار دهد و منكر ولايت على (علیه السّلام) مانند بتپرست است.
عرض كرد كه آيا شما دوست و دشمنتان را مي شناسيد. فرمود: واى بر تو اباسليمان هيچ كس متولد نمي شود مگر اينكه در پيشانى او نوشته مى شود مؤمن يا كافر است. شخصى پيش ما مى آيد با ولايت ما و بيزارى از دشمنانمان ما مى بينيم در پيشانيش نوشته است مؤمن يا كافر است، خداوند در قرآن مي فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ: در اين براى پژوهندگان عبرتهاست.(سوره مبارکه حجر، آیه 75)» ما دشمنانمان را از دوست خود باز مي شناسيم.»(15)
حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در یکی از سخنرانیهای خویش به مردم فرمودند که ایمان و عمل در صورت دوست داشتن اهل بیت (علیهم السّلام) سودبخش خواهد بود:
«حدثنا محمد بن عبد الجبار عن أبي عبد الله البرقي عن فضالة بن أيوب عن ابن مسكان عن أبي حمزة الثمالي قال: خطب أمير المؤمنين بالناس ثم قال إن الله بعث محمدا بالرسالة و أنبأه بالوصي و أنال في الناس و أنال و فينا أهل البيت معاقل العلم و أبواب الحكمة و ضياؤه و ضياء الأمر فمن يحبنا منكم نفعه إيمانه فيقبل عمله و من لم يحبنا منكم لم ينفعه إيمانه و لا يتقبل عمله.»(16)
«ابوحمزه ثمالى گفت حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) براى مردم سخنرانى كردند پس از حمد و ثناى خداوند فرمودند: خداوند محمّد مصطفى (صلّى اللَّه عليه و آله) را به رسالت برگزيد و او را به وحى مطلع گردانيد. مردم را از علم بهره مند گردانيد ولى در ميان ما خانواده گنجينه علم و دربهاى حكمت و روشنائى و نور واقعى است. هر كه ما را دوست بدارد از ايمان خود بهره مى برد و عملش قبول مى شود. هر كه از شما ما را دوست نداشته باشد، ايمان او را سودى نمى بخشد و عملش را قبول نمی شود.»(17)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره قبولی طاعات و عبادات شیعه به ابوجارود چنین فرمودند:
«أخبرنا الشريف أبو البركات عمر بن حمزة و أبو غالب سعيد بن محمد المقدم ذكرهما في السنة المذكورة قالا أخبرنا أبو عبد الله بن عبد الرحمن العلوي المقدم ذكره قال: أخبرنا جعفر بن محمد بن حاجب قال: حدثنا علي بن أحمد بن عمر قال: حدثنا محمد بن منصور قال: حدثنا حرب بن حسن الطحان قال: حدثنا يحيى بن مساور عن أبي الجارود قال: قال أبو جعفر (ع): يا أبا الجارود أ ما ترضون تصلوا فيقبل منكم و تصوموا فيقبل منكم و تحجوا فيقبل منكم و الله إنه ليصلي غيركم فما يقبل منه و يصوم فما يقبل منه و يحج غيركم فما يقبل منه.»(18)
« ابو الجارود گفت حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: اى ابو الجارود، آیا راضى نيستيد كه شما نماز بخوانيد و نمازتان را بپذيرند، روزه بگيريد از شما قبول نمايند و حج بگزاريد از شما قبول شود؟ به خدا غير از شما نماز مي خواند؛ نمى پذيرند. روزه مىگيرد؛ نمىپذيرند. حج به جای مى آورد قبول نمي شود.»(19)
پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) به اصحاب خویش فرمودند با «لا اله الا اللَّه» گفتن کسی وارد بهشت می شود که سخن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را تکذیب نکند و جای او را نگیرد:
«عن أبي سعيد الخدري قال: كان رسول الله (ص) جالسا و عنده نفر من أصحابه و فيهم علي بن أبي طالب (ع) فقال رسول الله من قال لا إله إلا الله دخل الجنة فقال رجلان من أصحابه فنحن نقول لا إله إلا الله فقال رسول الله إنما تقبل شهادة لا إله إلا الله من هذا و من شيعته و وضع رسول الله (ص) يده على رأس علي و قال لهما من علامة ذلك أن لا تجلسا مجلسه و لا تكذبا قوله.»(20)
«ابو سعيد خدرى گفت پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) با چند نفر از اصحاب نشسته بودند و در ميان آنها على بن ابى طالب (علیه السّلام) نيز حضور داشتند. پيامبر فرمودند: هر كس بگويد«لا اله الا اللَّه» داخل بهشت مىشود. دو نفر از اصحاب گفتند پس ما «لا اله الا اللَّه» را كه مي گوئيم. پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «لا اله الا اللَّه» قبول مى شود از اين و شيعيانش. دست خود را روى سر على (علیه السّلام) گذاشتند و به آن دو فرمودند: از نشانههاى اين مطلب آن است كه جاى او را نگيريد و سخنش را تكذيب ننمائيد.»
حضرت امام صادق (علیه السّلام) معرفت به مقام خاندان عصمت (صلوات الله علیهم) را افضل اعمال ذکر نموده اند:
«و بهذا الإسناد عن علي بن عقبة عن أبي كهمس قال و بالإسناد الأول عن زرعة عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال قلت له أي الأعمال هو أفضل بعد المعرفة قال: ما من شيء بعد المعرفة يعدل هذه الصلاة و لا بعد المعرفة و الصلاة شيء يعدل الزكاة و لا بعد ذلك شيء يعدل الصوم و لا بعد ذلك شيء يعدل الحج و فاتحة ذلك كله معرفتنا و خاتمته معرفتنا...»(21)
« با این اسناد از علي بن عقبة از أبي كهمس و به اسناد اول از زرعة از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل مي كند كه عرض كردم چه عملى بعد از معرفت از همه اعمال افضل است. فرمودند: هيچ كارى بعد از معرفت معادل نماز نيست بعد از معرفت و نماز چيزى برابر زكات نيست و بعد از آن چيزى برابر روزه نيست و بعد از آن چيزى برابر حج نیست و پيشاهنگ تمام اينها معرفت ما است و پايان تمام آنها نيز معرفت ما است...»
در تفسیر عیاشی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره تفسیر آیات 54 و 55 سوره مبارکه توبه نقل شده است که فرمودند بدون ولايت ما خدا از هیچ کس ناراضى نخواهد بود يا بر او خشم مىگيرد:
«تفسير العياشي عن يوسف بن ثابت عن أبي عبد الله (ع) قال قيل له لما دخلنا عليه أنا أحببناكم لقرابتكم من رسول الله (ص) و لما أوجب الله من حقكم ما أحببناكم لدنيا نصيبها منكم إلا لوجه الله و الدار الآخرة و ليصلح لامرئ منا دينه فقال أبو عبد الله (ع): صدقتم من أحبنا جاء معنا يوم القيامة هكذا ثم جمع بين السبابتين و قال و الله لو أن رجلا صام النهار و قام الليل ثم لقي الله بغير ولايتنا للقيه و هو غير راض أو ساخط عليه ثم قال و ذلك قول الله «و ما منعهم أن تقبل منهم نفقاتهم إلا أنهم كفروا بالله و برسوله» إلى قوله و هم كافرون ثم قال و كذلك الإيمان لا يضر معه عمل كما أن الكفر لا ينفع معه عمل.»(22)
«در تفسير عياشى از يوسف بن ثابت از حضرت صادق امام (علیه السّلام) نقل شده است: وقتى ما خدمت ايشان رسيديم يك نفر گفت: ما شما را دوست مي داريم به واسطه خويشاوندى كه با پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) داريد و به واسطه حقى كه خداوند براى شما واجب نموده است نه براى رسيدن به منافع دنيوى بلکه فقط براى خدا و روز قيامت و اصلاح امر دين خویش. حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: راست مي گوئيد هر كه ما را دوست بدارد در روز قيامت مانند اين دو انگشت من بين نشانه خود جمع كرد با ما خواهد بود و فرمودند: به خدا قسم اگر يك نفر روز را روزه بدارد و شب شب زندهدار باشد و بدون ولايت ما به ملاقات خدا برود، خدا از او ناراضى خواهد بود يا بر او خشم مىگيرد سپس فرمودند: اين آيه همان مطلب را مي فرمايد «وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ تا اينجا كه وَ هُمْ كافِرُونَ: هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز بجا نمى آورند جز با كسالت و انفاق نمىكنند مگر با كراهت*و (فزونى) اموال و اولاد آنها تو را در شگفتى فرو نبرد خدا مى خواهد آنان را به وسيله آن در زندگى دنيا عذاب كند و در حال كفر بميرند. (سوره مبارکه توبه، آیه 55- 54)» سپس فرمودند: همين طور است ايمان كه با داشتن عملى زيان نمي رساند و با نداشتن ايمان عملى سود نمى بخشد.»(23)
خداوند در شب معراج به حضرت محمد (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند: بنده ای آمرزیده نمی شود مگر با پذیرفتن ولایت خاندان عصمت(صلوات الله علیهم):
«و روى ابن شاذان بإسناده قال قال رسول الله (ص): ليلة أسري بي إلى الجليل جل جلاله أوحى إلي «آمن الرسول بما أنزل إليه من ربه سوره مبارکه بقره، آیه 285» قلت «و المؤمنون» قال صدقت يا محمد من خلفت في أمتك قلت خيرها قال علي بن أبي طالب قلت نعم يا رب قال يا محمد إني اطلعت إلى الأرض اطلاعة فاخترتك منها فشققت لك اسما من أسمائي فلا أذكر في موضع إلا ذكرت معي فأنا المحمود و أنت محمد(ص) ثم اطلعت الثانية فيها فاخترت منها عليا و شققت له اسما من أسمائي فأنا الأعلى و هو علي يا محمد إني خلقتك و خلقت عليا و فاطمة و الحسن و الحسين و الأئمة من ولده من سنخ نور من نوري و عرضت ولايتكم على أهل السماوات و أهل الأرضين فمن قبلها كان عندي من المؤمنين و من جحدها كان عندي من الكافرين يا محمد لو أن عبدا من عبيدي عبدني حتى ينقطع و يصير كالشن البالي ثم أتاني جاحدا لولايتكم ما غفرت له حتى يقر بولايتكم يا محمد تحب أن تراهم قلت نعم يا رب فقال لي التفت عن يمين العرش فالتفت فإذا أنا بعلي و فاطمة و الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و علي بن موسى و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و المهدي في ضحضاح من نور قيام يصلون و في وسطهم المهدي يضيء كأنه كوكب دري فقال يا محمد هؤلاء الحجج و القائم من عترتك و عزتي و جلالي له الحجة الواجبة لأوليائي و هو المنتقم من أعدائي بهم يمسك الله السماوات أن تقع على الأرض إلا بإذنه.»(24)
«ابن شاذان به اسناد خود نقل كرد كه پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند: در شب معراج خداوند به من وحى كرد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ: پيامبر ايمان آورد به آنچه بر او نازل شده بود.(سوره مبارکه بقره، آیه 285)» عرض كردم: پروردگارا مؤمنين نيز ايمان آوردند. فرمود: يا محمّد راست مي گوئى. چه كسى را در ميان امت خود جانشين قرار دادى؟ گفتم: بهترين آنها را. فرمود: على بن ابى طالب. و عرض كردم: آرى. فرمود: يا محمّد، من به زمين توجهى كردم و از ميان جهانيان ترا برگزيدم و برايت يك اسم از اسمهاى خود را جدا كردم هيچ جا از من ذكرى نمي شود مگر اينكه تو با من ياد خواهى شد من محمودم و تو محمّد. باز دو مرتبه توجه به زمين كردم على را انتخاب نمودم و براى او اسمى از اسمهاى خود جدا كردم من اعلى هستم و او على.
يا محمّد من تو و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه از فرزندان حسين را از سنخ نورى از نور خود آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و اهل زمينها عرضه كردم هر كه پذيرفت در نزد من از مؤمنان است و هر كه كافر به آن شد نزد من از كافران است. اى محمّد، اگر بنده اى از بندگانم مرا چنان عبادت كند كه همچون مَشكى خشك گردد بعد با انكار ولايت شما پيش من بيايد، هرگز او را نمىآمرزم مگر اینکه اقرار به ولايت شما نمايد.
اى محمّد مايلى آنها را تماشا كنى؟ عرض كردم: آرى پروردگارا، فرمود: به سمت راست عرش نگاه كن، نگاه كردم. على و فاطمه و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على بن محمّد و حسن بن على و مهدى را در توده اى از نور ديدم كه ايستاده اند و نماز مي خوانند در وسط آنها مهدى همچون ستاره اى درخشان مي درخشید. فرمود: اى محمّد اينها با قائم از عترت تو حجتهاى من هستند. به عزت و جلالم او حجت لازم براى اولياى من است و او انتقامگيرنده از دشمنانم است. به وسيله آنها خدا آسمانها را نگه داشته كه بر زمين فرو نريزند مگر با اجازه خودش.»(25)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) در حدیثی که در ذیل نقل می شود قبولی نماز، زکات و روزه واجب را در گرو پذیرش ولایت اهل بیت عصمت (صلوات الله علیهم) بر می شمارد:
«حدثنا الحسين بن إبراهيم بن ناتانة رحمه الله قال حدثنا علي بن إبراهيم عن أبيه عن الحسن بن محبوب عن هشام بن سالم عن عمارة بن موسى الساباطي عن أبي عبد الله الصادق(ع) قال: من صلى الصلوات المفروضات في أول وقتها فأقام حدودها رفعها الملك إلى السماء بيضاء نقية و هي تهتف به حفظك الله كما حفظتني و استودعك الله كما استودعتني ملكا كريما و من صلاها بعد وقتها من غير علة فلم يقم حدودها رفعها الملك سوداء مظلمة و هي تهتف به ضيعتني ضيعك الله كما ضيعتني و لا رعاك الله كما لم ترعني ثم قال الصادق (ع) إن أول ما يسأل عنه العبد إذا وقف بين يدي الله جل جلاله الصلوات [عن الصلوات] المفروضات و عن الزكاة المفروضة و عن الصيام المفروض و عن الحج المفروض و عن ولايتنا أهل البيت فإن أقر بولايتنا ثم مات عليها قبلت منه صلاته و صومه و زكاته و حجه و إن لم يقر بولايتنا بين يدي الله جل جلاله لم يقبل الله عز و جل منه شيئا من أعماله.»(26)
«حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هر كه نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا كند فرشته آن را پاك و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فرياد زند خدا نگهت دارد چنانچه نگهم داشتى و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشته اى كريم سپردى و هر كه بى عذرى بى وقت آن را بخواند و درست ادا كند فرشته آن را سياه و تاريك بالا برد و آن نماز فرياد كشد خدا ضايعت كند چنانچه ضايعم كردى و رعايتت نكند چنانچه رعايتم نكردى سپس حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: چون بنده در برابر خدا ايستد اول پرسش او از نمازهاى واجب و از زكاة واجب و از روزه واجب و از حج واجب و از ولايت ما اهل بیت است و اگر معترف به ولايت ما اهل بیت باشد و بر آن عقيده بميرد، نماز و روزه و زكاة و حج او پذيرفته است و اگر برابر خدا اعتراف به ولايت ما نكند خدا چيزى از اعمال او را نپذيرد.»(27)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) به یکی از یارانش فرمودند حسنات امام عادل موجب خطاپوشى پيروانش مي گردد:
« قال عبد الله بن أبي يعفور سألت أبا عبد الله الصادق (ع) ما العلة أن لا دين لهؤلاء و ما عتب لهؤلاء قال لأن سيئات الإمام الجائر تغمز حسنات أوليائه و حسنات الإمام العادل تغمز سيئات أوليائه.»(28)
«عبد اللَّه بن ابى يعفور گفت از حضرت امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم به چه علت اينها دين ندارند و آنها را كسى سرزنش نمي كند؟ فرمود: براى اينكه كارهاى بد امام ستمگر نيكیهاى پيروانش را نابود مي كند و حسنات امام عادل موجب چشم پوشى از گناهان پيروانش مي گردد.»(29)
منکر ولایت حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) به روی در جهنم است:
پر واضح است هنگامی که خداوند حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) را اوصیای پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) و راهبر و تشریح کننده شریعت الهی قرار داده است، هر کسی که ولایت ایشان را انکار کند و هدایتشان را نپذیرد از راه هدایت منحرف گشته است و در گمراهی افتاده است و سرانجام گمراهی جهنم خواهد بود و البته به دلیل این گستاخی در ساحت الهی عذابی دردناک در انتظار انکارکنندگان و دشمنان حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) خواهد بود.
در اینجا به ذکر چند حدیث در این باره می پردازیم:
حضرت امام صادق (علیه السّلام) از قول پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) از جبرئیل (علیه السّلام) نقل نموده اند منکر ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) اگر از زمان خلقت هفت آسمان و هفت زمین در رکن و مقام مرا بخواند، وقتی مرا ملاقات کند او را به رو در دوزخ خواهم انداخت:
«حدثنا علي بن عيسى رضوان الله عليه قال حدثنا علي بن محمد ماجيلويه قال حدثنا أحمد بن محمد بن خالد البرقي عن محمد بن حسان السلمي عن محمد بن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه (ع) قال: نزل جبرئيل على النبي (ص) فقال يا محمد السلام يقرئك السلام و يقول خلقت السماوات السبع و ما فيهن و الأرضين السبع و من عليهن و ما خلقت موضعا أعظم من الركن و المقام و لو أن عبدا دعاني هناك منذ خلقت السماوات و الأرضين ثم لقيني جاحدا لولاية علي (ع) لأكببته في سقر.»(30)
«حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدرشان از اجداد گرامیشان نقل کردند: جبرئيل بر پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) نازل شد و گفت: اى محمد، خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد: من هفت آسمان و آنچه در آنهاست آفريدم و هفت زمين و آنچه بر آنها است و جايى عظيمتر از ركن و مقام نيافريدم و اگر بنده اى از روزى كه آسمانها و زمينها را آفريدم در آنجا مرا بخواند سپس مرا ملاقات كند و منكر ولايت على باشد او را به رو در سقر اندازم.»(31)
در امالی طوسی از انس بن مالک نقل شده است که پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) در هنگام برگشت از تبوک سخنرانی فرمودند و به مردم نهیب زدند که شما را چه شده است که هنگامی که از آل ابراهيم (عليه السّلام) مى شود، چهره هاى شما گشاده و خندان می گردد ولى وقتى صحبت از آل محمّد (صلوات الله علیهم) مى شود، ناراحت مي شويد و برافروخته مى گرديد؟ اعمال اگر به اندازه کوهها باشد، بدون ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) پذیرفته نیست:
«حدثنا أبو منصور السكري قال حدثني جدي علي بن عمر قال حدثني العباس بن يوسف الشكلي قال حدثنا عبد الله بن هشام قال حدثنا محمد بن مصعب القرقساني قال حدثنا الهيثم بن جماز عن يزيد الرقاشي عن أنس بن مالك قال: رجعنا مع رسول الله (صلى الله عليه و آله) قافلين من تبوك فقال لي في بعض الطريق: ألقوا لي الأحلاس و الأقتاب ففعلوا فصعد رسول الله (صلى الله عليه و آله) فخطب فحمد الله و أثنى عليه بما هو أهله ثم قال: معاشر الناس ما لي إذا ذكر آل إبراهيم (عليه السلام) تهللت وجوهكم و إذا ذكر آل محمد (صلى الله عليه و آله) كأنما يفقأ في وجوهكم حب الرمان فو الذي بعثني بالحق نبيا لو جاء أحدكم يوم القيامة بأعمال كأمثال الجبال و لم يجئ بولاية علي بن أبي طالب لأكبه الله (عز و جل) في النار.»(32)
«انس بن مالك گفت در خدمت پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) از تبوك نگران و ناراحت برمي گشتيم، در بين راه به من فرمود: پالانهاى شتر و پلاسها را بياندازيد. اين عمل را انجام دادند. پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) بر فراز آنها رفتند و سخنرانى كردند. خداوند را حمد و سپاس نمودند و چنانچه شايسته اوست، ثنا گفتند. سپس فرمودند: مردم، چه شد وقتى سخن از آل ابراهيم (عليه السّلام) مى شود، چهره هاى شما گشاده و خندان است ولى وقتى صحبت از آل محمّد مى شود، چنان ناراحت مي شويد و از خشم بر افروخته مى گرديد مثل اينكه دانه انار بر صورت شما پاشيدهاند. قسم به آن كسى كه مرا به پيامبرى برانگيخته اگر هر يك از شما روز قيامت با اعمالى به مقدار كوهها بيايد ولى بدون ولايت على بن ابى طالب باشد او را به روی در جهنم مى افكنند.(33)
ابن عباس نیز از قول پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) نقل نموده است که دشمن اهل بيت محمّد (صلوات الله علیهم) اگرچه بین رکن و مقام نماز بخواند و اهل عبادت خداوند باشد، جایگاهش در دوزخ است:
«أخبرنا محمد بن محمد قال: أخبرنا أبو بكر محمد بن عمر الجعابي قال حدثنا عبد الكريم بن محمد قال حدثنا سهل بن زنجلة الرازي قال حدثنا ابن أبي أويس قال حدثني أبي عن حميد بن قيس عن عطاء عن ابن عباس قال قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): يا بني عبد المطلب، إني سألت الله لكم أن يعلم جاهلكم و أن يثبت قائمكم و أن يهدي ضالكم و أن يجعلكم نجداء جوداء رحماء أما و الله لو أن رجلا صف قدميه بين الركن و المقام مصليا فلقي الله ببغضكم أهل البيت دخل النار.»(34)
«ابن عباس گفت پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: اى فرزندان عبد المطلب من از خدا سه چيز خواسته ام؛ شخص معتقد شما را ثابت قدم بدارد و گمراه شما را هدايت كند و نادان شما را تعليم نمايد و از خداوند خواسته ام كه شما را شخصيت برجسته و نجيب و مهربان قرار دهد اگر شخصى به پای ايستد بين ركن و مقام نماز بخواند ولى دشمن اهل بيت محمّد باشد داخل آتش مى گردد.»
همچنین در حدیث دیگری نیز پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند دشمن اهل بیت اگر هزار سال بین رکن و مقام خدا را بپرستد و بدون ولایت خاندان عصمت (صلوات الله علیهم) به ملاقات خدا رود، خداوند او را با سر در آتش جهنم می افکند:
«و قال رسول الله (ص): من أبغضنا أهل البيت بعثه الله يهوديا و لو أن عبدا عبد الله بين الركن و المقام ألف سنة ثم لقي الله بغير ولايتنا لأكبه الله على منخريه في النار.»(35)
«و پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: هر كسى ما اهل بيت را دشمن بدارد خداوند او را يهودى مبعوث مي كند. اگر بنده اى خدا را بين ركن و مقام هزار سال پرستش كند بعد بدون ولايت ما به ملاقات خدا برود، خداوند او را با سر در آتش جهنم مي اندازد.»
حضرت امام صادق (علیه السّلام) از جد بزرگوارشان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل کردند که به غلامش قنبر فرمودند: اگر شخصى عبادت هزار ساله و اعمال هفتاد و دو پيامبر را داشته باشد ولی ولایت ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) را نداشته باشد؛ خداوند از او نمىپذيرد:
«و روي عن الصادق (ع) عن أبيه عن جده (ع) قال: مر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع) في مسجد الكوفة و قنبر معه فرأى رجلا قائما يصلي فقال القنبر ما رأيت رجلا أحسن صلاة من هذا فقال أمير المؤمنين (ع) مه يا قنبر فو الله لرجل على يقين من ولايتنا أهل البيت خير من عبادة ألف سنة و لو أن عبدا عبد الله ألف سنة لا يقبل الله منه حتى يعرف ولايتنا أهل البيت و لو أن عبدا عبد الله ألف سنة و جاء بعمل الاثنين و سبعين نبيا ما يقبل الله منه حتى يعرف ولايتنا أهل البيت و إلا كبه الله على منخريه في نار جهنم.»(36)
«از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدر بزرگوارش از جد عزيزش نقل كرد كه حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) با قنبر در مسجد كوفه به مردى برخوردند كه نماز مي خواند. قنبر گفت: يا امير المؤمنين، شخصى را نديده ام كه بهتر از اين مرد نماز بخواند. حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمودند: اى قنبر كسى كه يقين به ولايت ما اهل بيت داشته باشد بهتر است از كسى كه هزار سال عبادت كند. اگر شخصى هزار سال خدا را عبادت كند و عمل هفتاد و دو پيامبر را انجام دهد خداوند از او نمىپذيرد مگر اينكه عارف به ولايت ما باشد و گر نه او را به سر در آتش جهنم مى افكند.»
در کتاب بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم درباره اینکه ائمه اطهار از خاندان پیامبر (صلوات الله علیهم) دوزخیان را به چهره می شناسند و عدم شفاعت ایشان موجب سقوط آنان به دوزخ می گردد؛ آمده است:
«حدثنا أحمد بن محمد عن الحسن بن محبوب عن أبي أيوب عن بريد العجلي قال: سألت أبا جعفر (ع) عن قول الله «و على الأعراف رجال يعرفون كلا بسيماهم» قال أنزلت في هذه الأمة و الرجال هم الأئمة من آل محمد قلت فالأعراف قال صراط بين الجنة و النار فمن شفع له الأئمة منا من المؤمنين المذنبين نجا و من لم يشفعوا له هوى.» (37)
برید عجلی گوید: از حضرت امام باقر (علیه السّلام) در مورد آیه «و على الأعراف رجال يعرفون كلا بسيماهم: و بر اعراف مردانی هستند که هر یک از آنان بهشتیان و دوزخیان را به چهره می شناسند.(سوره مبارکه اعراف، آیه 46)» پرسیدم؛ فرمودند: این آیه درباره این امت نازل شده است و (منظور) از مردان، ائمه از آل محمد (صلوات الله علیهم) می باشند. عرض کردم: پس اعراف چیست؟ فرمودند: راهی بین بهشت و جهنم. هر کس از مومنان گنهکار را که ائمه از ما شفاعت نماید او نجات یابد و کسی که مورد شفاعت واقع نشود، سقوط کند (و داخل آتش شود.)(38)
پی نوشتها
(1)ر.ک. مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، صفحه 178
(2)تفسير القمي، جلد2، صفحه 131- بحار الأنوار، جلد27، صفحه168
(3)بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه140
(4) الأمالي (للطوسي)، صفحه187 - -186بحار الأنوار، جلد27، صفحه170
(5)تفسير القمي، جلد2، صفحه61 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه 169 168-
(6) بحار الأنوار، جلد27، صفحه 168 -167 - الأمالي، صفحه668
(7)بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه140
(8)الأمالي (للطوسي)، صفحه132 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه 173 – 172 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه204
(9)پاداش نيكيها و كيفر گناهان، صفحه 516
(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 204 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه177
(11) پاداش نيكيها و كيفر گناهان، صفحه 516
(12) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 205 - 204 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه178 – 177
(13) پاداش نيكيها و كيفر گناهان، صفحه 518 - 517
(14) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 358 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه181
(15) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه149
(16) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه364- بحار الأنوار، جلد27، صفحه181
(17) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه 149
(18) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، صفحه69 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه 196- 195
(19) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه159
(20) أعلام الدين في صفات المؤمنين، صفحه357 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه201
(21) الأمالي (للطوسي)، صفحه 695 - 694 -بحار الأنوار، جلد27، صفحه 202
(22) بحار الأنوار، جلد27، صفحه 191 190 –
(23) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه156 – 155
(24) بحار الأنوار، جلد27، صفحه200 – 199
(25) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه 164 – 163
(26) الأمالي(للصدوق)، صفحه256 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه 167
(27) ترجمه امالي صدوق، صفحه256
(28) بحار الأنوار، جلد27، صفحه202
(29) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه 165
(30) الأمالي(للصدوق)، صفحه485 - 484 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه167
(31) ترجمه امالي صدوق، صفحه485 484-
(32) الأمالي (للطوسي)، صفحه 308 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه171
(33) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد5، صفحه143
(34) الأمالي (للطوسي)، صفحه 22- 21- بحار الأنوار، جلد27، صفحه171
(35) أعلام الدين في صفات المؤمنين، صفحه400
(36) جامع الأخبار، صفحه 178 -177 - بحار الأنوار، جلد27، صفحه 197 – 196
(37)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 496
(38)ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 1099
منابع
- قرآن کریم
- أعلام الدين في صفات المؤمنين، حسن بن محمدديلمى، قم، چاپ: اول، 1408ق.
- الأمالي، محمد بن الحسن طوسى، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، 1414ق.
- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، 5جلد، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، تهران، اسلاميه، چاپ: دوم، 1363ش.
- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، 1جلد، المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ دوم، 1383 ق.
- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404 ق.
- پاداش نيكيها و كيفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال، محمد بن على ابن بابويه، قم، چاپ: اول، 1381ش.
- ترجمه الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمد باقر كمرهاى، تهران، كتابچى،1376ش.
- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد(ع)، ترجمه وتصحيح وتعليقه : عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391
- تفسير القمي، على بن ابراهيم قمى، 2جلد، قم، دار الكتاب، چاپ: سوم، 1404ق.
- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن على ابن بابويه، قم، چاپ: دوم، 1406 ق.
- جامع الأخبار، محمد بن محمدشعيري، نجف، چاپ: اول، بى تا
- مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، رجب بن محمد حافظ برسى، 1جلد، بيروت، أعلمي، چاپ: اول، 1422 ق.
اترك تعليق