حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) روز جمعه اول ماه رجب سال پنجاه و هفت در شهر مدينه متولد شدند و در هفتم ذى الحجه سال صد و چهاردهم هجرى به شهادت رسیدند. طبق برخی منابع شهادت ایشان در ماه ربيع الاول ذکر شده است و در هنگام شهادت پنجاه و هفت سال داشتند.
« مادر حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام)؛ امّ عبد اللَّه دختر حضرت امام حسن مجتبى (علیه السّلام) بودند و لذا آن جناب از دو جهت هاشمى و علوى بودند و قبر شريفشان در بقيع كنار قبر پدر بزرگوار و عم گراميشان حضرت امام حسن (عليهم السّلام) واقع شده است. مدت چهار سال در زمان جدش حضرت امام حسين (علیه السّلام) و سى نه سال هم در حيات پدرش زندگى كردند و هجده سال پس از پدرش امامت كردند. ايام آن حضرت مصادف بود با وليد بن عبد الملك و سليمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزيز و يزيد بن عبد الملك و در هنگام خلافت هشام بن عبد الملك به شهادت رسیدند.» (1)
«كنيه حضرت امام باقر (علیه السّلام) ابو جعفر بود و سه لقب باقر العلوم، شاكر و هادى داشتند. مشهورترین لقب ایشان باقر العلوم بود اين لقب را بدان جهت داشت كه داراى علم زيادى بود.»(2)
فرزندان حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام)
حضرت امام صادق (عليه السّلام) و عبد اللَّه بن محمّد كه مادرشان ام فروة دختر قاسم بن محمد بن أبى بكر بود. ابراهيم و عبداللَّه كه در كودكى از دنيا رفتند. مادر اين دو هم ام حكيم دختر اسيد بن مغيره ثقفى بود. علي و زينب مادرشان كنيز بود و ام سلمه كه وى نيز مادرش ام ولد بود.
بعضى گفته اند: كه حضرت امام باقر (عليه السّلام) جز يك دختر به نام ام سلمه دختر ديگرى نداشته است.» (3)
در امالی درباره نقش نگین انگشتری حضرت امام باقر (علیه السّلام) به نقل از حسين بن خالد از حضرت امام رضا (علیه السّلام) چنین آمده است:
« و كان نقش خاتم الحسين (ع) « إن الله بالغ أمره » و كان علي بن الحسين (ع) يتختم بخاتم أبيه الحسين (ع) و كان محمد بن علي (ع) يتختم بخاتم الحسين.» (4)
«نقش انگشترى حضرت امام حسين (علیه السّلام) «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» بود. حضرت امام زين العابدين (علیه السّلام) نيز همان انگشتر را بدست مي نمودند و حضرت امام باقر (علیه السّلام) هم انگشتر حضرت امام حسين (علیه السّلام) را به دست مي كردند.»
حضرت امام باقر (علیه السّلام) چون پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان به علم، زهد، شرافت و بزرگواری معروف بودند.
در الاختصاص از اصحاب ایشان چنین نامبرده شده است:
«حدثنا جعفر بن الحسين عن محمد بن جعفر المؤدب… أصحاب محمد بن علي )ع( جابر بن يزيد الجعفي حمران بن أعين و زرارة و عامر بن عبد الله بن جذاعة حجر بن زائدة عبد الله بن شريك العامري فضيل بن يسار البصري سلام بن المستنير بريد بن معاوية العجلي الحكم بن أبي نعيم.» (5)
«جعفر بن الحسين عن محمد بن جعفر المؤدب برای ما حدیث نقل کرده است ... اصحاب حضرت امام باقر (علیه السّلام) عبارت بودند از جابر بن يزيد جعفى، حمران بن اعين، زراره، عامر بن عبد الله بن جذاعه، حجر بن زائده، عبد الله بن شريك عامرى، فضيل بن يسار بصرى، سلام بن مستنير و بريد ابن معاويه عجلى و حكيم بن ابى نعيم.» (6)
«حضرت امام موسى بن جعفر (علیه السّلام) فرمودند: روز قيامت منادى فرياد مي زند، حواريين حضرت امام باقر (علیه السّلام) و حضرت امام صادق (علیه السّلام) كجايند.» (7)
سلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط جابر به حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) ابلاغ شد. چند حدیث در این باره رسیده است که به نقل یک مورد از امالی صدوق می پردازیم:
« حدثنا محمد بن الحسن رحمه الله قال حدثنا عبد الله بن جعفر الحميري قال حدثنا يعقوب بن يزيد قال حدثنا محمد بن أبي عميرة عن أبان بن عثمان عن الصادق جعفر بن محمد (ع) قال: إن رسول الله (ص) قال ذات يوم لجابر بن عبد الله الأنصاري يا جابر إنك ستبقى حتى تلقى ولدي محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب المعروف في التوراة بالباقر فإذا لقيته فأقرئه مني السلام فدخل جابر إلى علي بن الحسين (ع) فوجد محمد بن علي (ع) عنده غلاما فقال له يا غلام أقبل فأقبل ثم قال له أدبر فأدبر فقال جابر شمائل رسول الله (ص) و رب الكعبة ثم أقبل على علي بن الحسين (ع) فقال له من هذا قال هذا ابني و صاحب الأمر بعدي محمد الباقر فقام جابر فوقع على قدميه يقبلهما و يقول نفسي لنفسك الفداء يا ابن رسول الله اقبل سلام أبيك إن رسول الله ص يقرأ عليك السلام قال فدمعت عينا أبي جعفر(ع) ثم قال يا جابر على أبي رسول الله (ص) السلام ما دامت السماوات و الأرض و عليك يا جابر بما بلغت السلام.» (8)
« حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جابر بن عبد الله انصارى فرمودند: اى جابر تو محققا زنده مي مانى تا فرزندم محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب را درك كنى كه در تورات معروف به باقر است چون به او برخوردى سلام مرا به او برسان. جابر بر حضرت امام سجاد (علیه السّلام) وارد شد. حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) را كه پسربچه اى بود، نزد او يافت. به او گفت: اى پسر پيش بيا. پيش آمدند و گفت عقب برو، عقب رفتند. جابر گفت: به پروردگار كعبه اين شمايل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است سپس به حضرت امام على بن الحسين (علیه السّلام) رو كرد و گفت: او كيست؟ فرمودند: پسر من و امام بعد از من محمد باقر است. جابر برخاست و بر پاهاى او افتاد و آنها را مي بوسيد و مي گفت جانم قربانت يا ابن رسول الله، سلام پدرت را بپذير. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو سلام رسانيده است. گويد: دو چشم حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) پر از اشک شد و گفت: اى جابر بر پدرم رسول خدا سلام باد تا آسمانها و زمين بر پا است و بر تو نیز اى جابر، به خاطر آنكه سلام او را به من رساندى.» (9)
« در علوم قرآن و سنت و احكام و علوم و آداب اخبار و آثار فراوانى از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) رسيده است، بزرگان از صحابه و تابعين خدمت او مي رسيدند و از خرمن فضائل او خوشه چينى مي كردند، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) وى را به عنوان «باقر العلوم» معرفى كرده بودند.» (10)
جابر جعفى نقل نموده است که هفتاد هزار حديث از حضرت امام باقر (علیه السّلام) آموخته است:
حدثني محمد بن الحسن عن محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن عيسى عن إسماعيل بن مهران عن أبي جميلة المفضل بن صالح عن جابر بن يزيد الجعفي قال: حدثني أبو جعفر (ع) سبعين ألف حديثا لم أحدث بها أحدا قط و لا أحدث بها أحدا أبدا قال جابر فقلت لأبي جعفر ع جعلت فداك إنك حملتني وقرا عظيما بما حدثتني به من سركم الذي لا أحدث به أحدا و ربما جاش في صدري حتى يأخذني منه شبه الجنون قال يا جابر فإذا كان ذلك فاخرج إلى الجبان فاحفر حفيرة و دل رأسك فيها ثم قل حدثني محمد بن علي بكذا و كذا.» (11)
« جابر جعفى گفت حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) به من هفتاد هزار حديث آموخت و فرمود به كسى اظهار نكن. جابر گفت عرض كردم: آقا فدايت شوم بار سنگينى بر من نهاده اى از اين اسرار كه به من سپردى و فرموده اى بكسى نگويم. گاهى از اوقات چنان سينه ام به جوش مى آيد كه حالتی شبيه جنون به من دست مي دهد. فرمودند: هر وقت چنين شد به طرف گورستان برو و گودالى بكن سرت را درون آن گودال قرار بده بگو محمد بن على چنين و چنان گفت.» (12)
طبق احادیث شیعی امامان معصوم به همه سرزمینها علم دارند. حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره علم ائمه معصومین (علیهم السّلام) به همه سرزمینها و گروهها تا قیامت چنین فرموده اند:
« حدثنا إبراهيم بن إسحاق عن عبد الله بن حماد عن عمرو بن شمر عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر (ع) قال قال رسول الله (ص): ما من أرض مخصبة و لا مجدبة و لا فئة تضل مائة و تهدي مائة إلا أنا أعلمها و قد علمتها أهل بيتي يعلم كبيرهم و صغيرهم إلى أن تقوم الساعة.» (13)
«حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: زمینی نیست چه سرسبز و چه شوره زار و گروهی که صد نفر را گمراه کنند یا صد نفر را هدایت کنند جز اینکه آنها را می شناسم و به اهل بیت خود نیز آن را آموخته ام کوچک و بزرگ ایشان تا روز قیامت آن را می دانند.»
در این راستا به ذکر حدیثی می پردازیم درباره علم حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) به صخره ای از سرزمین یمن که موسی (علیه السّلام) الواح را در آن ناحیه گذاشت:
«حدثنا علي بن خالد عن يعقوب بن يزيد عن عباس الوراق عن عثمان بن عيسى عن ابن مسكان عن ليث المرادي أنه حدثه عن سدير بحديث فأتيته فقلت فإن ليث المرادي حدثني عنك بحديث فقال و ما هو قلت جعلت فداك حديث اليماني قال: نعم كنت عند أبي جعفر (ع) فمر بنا رجل من أهل اليمن فسأله أبو جعفر عن اليمن فأقبل يحدث فقال له أبو جعفر (ع) هل تعرف صخرة في موضع كذا و كذا قال نعم و رأيتها فقال الرجل ما رأيت رجلا أعرف بالبلاد منك فلما قام الرجل قال لي أبو جعفر (ع) يا أبا الفضل تلك الصخرة التي حيث غضب موسى فألقى الألواح فما ذهب من التوراة التقمته الصخرة فلما بعث الله رسوله أدته إليه و هي عندنا.» (14)
«ابن مسكان گفت برايم ليث مرادى حديثى نقل كرد و خدمت حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) رسيدم و عرض كردم: ليث مرادى حديثى از شما نقل كرده خواستم براى شما بازگو كنم. فرمودند: چه حديثی؟ عرض كردم فدايت شوم حديث جريان مرد يمنى. گفت: خدمت حضرت امام باقر (علیه السّلام) بودم، مردى از اهل يمن از آنجا گذشت. حضرت امام باقر (علیه السّلام) از او از يمن سؤال كرد و شروع كرد به صحبت كردن. حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: فلان خانه را مي شناسى؟ گفت بلى آن خانه را ديده ام.
حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: سنگى را كه در جلو آن خانه در فلان محل است، ديده اى؟ عرض كرد: آرى. آن مرد گفت: من مردى را واردتر از شما راجع به اطلاعات شهرها نديده ام. همين كه آن مرد رفت، حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) به من فرمودند: ابو الفضل، آن سنگ كه گفتم همان سنگى است كه موسى خشمگين شد الواح را روى آن انداخت هر چه از تورات از دست رفت آن سنگ در خود پنهان كرد پس از بعثت پيامبر آن سنگ امانت خود را تقديم پيغمبر كرد آنها اكنون نزد ما است.»
طبق اعتقادات شیعی از هفتاد و سه اسم اعظم هفتاد و دو اسم اعظم نزد پیامبر اکرم و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) می باشد. در حدیث ذیل عمر بن حنظله از حضرت امام باقر (علیه السّلام) درخواست اسم اعظم نمودند که خارج از طاقت بشری او بود:
« حدثنا الحسن بن علي بن عبد الله عن الحسين بن علي بن فضال عن داود بن أبي يزيد عن بعض أصحابنا عن عمر بن حنظلة فقال: قلت لأبي جعفر (ع) إني أظن أن لي عندك منزلة قال أجل قال قلت فإن لي إليك حاجة قال و ما هي قال قلت تعلمني الاسم الأعظم قال و تطيقه قلت نعم قال فادخل البيت قال فدخل البيت فوضع أبو جعفر يده على الأرض فأظلم البيت فأرعدت فرائص عمر فقال ما تقول أعلمك فقال لا قال فرفع يده فرجع البيت كما كان.» (15)
عمر بن حنظله گفت به حضرت باقر عرض كردم: خيال مي كنم مرا نزد شما مقام و منزلتى است. فرمودند: بلى. عرض كردم: من احتياجى به شما دارم. سؤال كردند چيست؟ عرض كردم: تقاضا دارم اسم اعظم را به من بياموزى. فرمودند: تو طاقت دارى؟ گفتم: بلى. فرمودند: داخل خانه شو. امام داخل خانه شدند، دست خود را روى زمين گذاشتند، چنان تاريك شد كه لرزه بر اندام عمر بن حنظله افتاد. فرمودند: حالا چه مي گویى مايلى اسم اعظم را بياموزى؟ عرض كرد: نه. امام دست خود را برداشتند خانه به حال اول برگشت.» (16)
پی نوشتها
(1)ترجمه إعلام الورى، صفحه368
(2) زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام (ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه 154
(3)ترجمه إعلام الورى، صفحه 375 - زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام (ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه263
(4) الأمالي(للصدوق)، صفحه 458
(5) الاختصاص، صفحه 8
(6)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه248
(7)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه 248
(8) الأمالي، صفحه 354 – 353
(9) ترجمه الأمالي، صفحه 354 353-
(10)ترجمه إعلام الورى، صفحه370
(11)الإختصاص، صفحه 67 – 66
(12)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه 246
(13) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 297
(14)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 137
(15) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه210 - بحار الأنوار، جلد46، صفحه 235
(16)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه 162
منابع
- قرآن کریم
- الإختصاص، محمد بن محمد مفيد، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ: اول، 1413ق.
- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404 ق.
- ترجمه إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، مترجم: عزیزالله عطاردی، تهران، اسلاميه، چاپ: سوم، 1390 ق.
- ترجمه الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمد باقر كمرهاى، تهران، كتابچى،1376ش.
- زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام (ترجمه جلد 46بحارالانوار)، علامه مجلسى، مترجم موسى خسروى، تهران، اسلامية، 1396
اترك تعليق