انسان کامل و خلیفه اللهی مقام اختصاصی ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)(6)

نهی از گرفتن ولیجه غیر از ائمه معصومین در کلام معصومین (صلوات الله علیهم)

 

همان گونه که خداوند متعال در روز غدیر ولی و سرپرست مردم را پس پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) مشخص نمود و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به دستور الهی حضرت امیرالمومنین و فرزندان ایشان را به نام معرفی نمودند و به عنوان ولی مردم پس خویش معرفی کردند، ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) به عنوان امامان الهی در احادیث بسیاری مردم را از گرفتن ولیجه نهی نموده اند و آن را معادل طاغوت دانسته اند و تاکید نموده اند برگزیدن ولیجه سبب می شود انسان از شمار مومنین خارج گردد.

در این مجال با ذکر احادیثی از ائمه معصومین (علیهم السّلام) به شرح این مبحث می پردازیم:

 

حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) در حدیث ذیل با معرفی حضرت امیرالمومنین على (علیه السّلام) و دو سبط پیامبر و ائمه هدی از نسل حضرت امام حسین (صلوات الله علیهم) از پیروی و پشتیبانی از غیر آن افرادی که خدا مشخص نموده است و ولیجه قرار دادن افرادی جز ائمه هدی (علیهم السّلام) برحذر داشته است:

«حدثنا أبي و محمد بن الحسن رضي الله عنه قالا حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى عن موسى بن القاسم البجلي عن جعفر بن محمد بن سماعة عن عبد الله بن مسكان عن الحكم بن الصلت عن أبي جعفر الباقر عن آبائه (ع) قال قال رسول الله (ص):‏ خُذُوا بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ يَعْنِي عَلِيّاً فَإِنَّهُ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ الْفَارُوقُ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ أَحَبَّهُ هَدَاهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ مَحَقَهُ اللَّهُ وَ مِنْهُ سِبْطَا أُمَّتِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا ابْنَايَ وَ مِنَ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةُ الْهُدَى‏ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي فَتَوَلُّوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُوا وَلِيجَةً مِنْ دُونِهِمْ‏ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ‏ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ‏ وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ‏ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِ‏ فَقَدْ هَوى‏ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ.»(1)

«حضرت امام باقر (علیه السّلام) از قول پدرانش به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دامن اين انزع يعنى حضرت امیرالمومنین على (علیه السّلام) را بگيريد كه او صديق اكبر و فاروق ميان حق و ناحق است. هر كه او را دوست دارد خدا هدايتش كرده و هر كه او را دشمن دارد خدا او را دشمن دارد و هر كه از او تخلف كند خدا نابودش كند. و دو سبط اين امت حسن و حسين از او است و آنان دو پسر من هستند و امامان از حسين هستند كه خدا به آنها علم و فهم مرا داده است. آنها را دوست داريد و ولیجه و پشتيبانى جز آنها نگيريد تا مبادا خشم خدا بر شما فرود آيد و هر كه مورد خشم پروردگارش شود مسلما سقوط كرده است و زندگى اين دنيا جز كالاى فريب نباشد.»(2)

حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) در پاسخ به سوال سفیان بن محمد ضبعی ولیجه را كسى كه او را در برابر امام بر حق علم مى‏ كنند و پيشوا مى ‏سازند؛ معرفی می نماید:

«علي بن محمد و محمد بن أبي عبد الله عن إسحاق بن محمد النخعي قال حدثني سفيان بن محمد الضبعي قال: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (ع) أَسْأَلُهُ عَنِ الْوَلِيجَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏ «وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً» فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَا فِي الْكِتَابِ مَنْ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ هَاهُنَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ الْوَلِيجَةُ الَّذِي يُقَامُ دُونَ وَلِيِّ الْأَمْرِ وَ حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُمْ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ عَلَى اللَّهِ فَيُجِيزُ أَمَانَهُمْ.‏»(3)

«سفيان بن محمد ضبعى گويد: نامه به ابى محمد امام عسكرى (علیه السّلام) نوشتم و از آن حضرت از تفسير وليجه پرسيدم كه‏ خدا مى‏ فرمايد (سوره مبارکه توبه، آیه 16): «و نگرفتند در برابر خدا و نه رسولش و نه مؤمنان پشتيبانى» و در دل خود گفتم: ولى در نامه نوشته بودم كه مقصود از مؤمنين در اينجا چه کسانی هستند؟ جواب داده شد كه مقصود از وليجه كسى است كه او را در برابر امام بر حق علم مى‏ كنند و پيشوا مى ‏سازند و با خود گفتى كه مؤمنين در اينجا كدامند؟ مؤمنين همان امامان بر حق هستند كه از طرف خدا به مردم سند امان مى‏ دهند و خدا امان آنها را امضاء مى ‏كند.»(4)

 

در تفسیر سوره مبارکه توبه، آیه 16حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرموده اند:

«الحسين بن محمد عن معلى بن محمد عن الوشاء عن مثنى عن عبد الله بن عجلان عن أبي جعفر ع‏ في قوله تعالى‏ «أم‏ حسبتم أن تتركوا و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم‏ و لم يتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة» يعني بالمؤمنين الأئمة (ع) لم يتخذوا الولائج من دونهم.»(5)

«حضرت امام باقر (علیه السّلام) در تفسير قول خدا تعالى«آيا پنداشته ‏ايد كه به خود واگذار مى ‏شويد و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان، محرم اسرارى نگرفته‏ اند؛ معلوم نمى‏دارد؟ (سوره مبارکه توبه، آیه 16)» فرمود: مقصود او از مؤمنان همان ائمه (علیهم السّلام) هستند، يعنى آنها كه جز ائمه (علیهم السّلام) پناهگاه و دوستى در نهان ندارند.»(6)

 

در تفسیر عیاشی در حدیثی حضرت امام صادق (علیه السّلام) از جمع شدن گرد رؤسا و به ولیجه گرفتن آنان برحذر داشته اند:

« تفسير العياشي عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ:‏ يَا مَعْشَرَ الْأَحْدَاثِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَأْتُوا الرُّؤَسَاءَ دَعُوهُمْ حَتَّى يَصِيرُوا أَذْنَاباً لَا تَتَّخِذُوا الرِّجَالَ وَلَائِجَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنَا وَ اللَّهِ أَنَا وَ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْهُمْ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ‏.»(7)

«تفسير عياشى: ابان گفت از حضرت امام صادق (عليه السّلام) شنيدم که ‏فرمودند: جوانان از خدا بپرهيزيد اطراف رؤسا جمع نشويد آنها را رها كنيد تا بى ‏موقعيت شوند ديگران را پشت و پناه در مقابل خدا نگيريد. به خدا قسم، به خدا قسم ما براى شما بهتر از آنها هستيم در اين موقع با دست به سينه خود اشاره نمودند.»(8)

حضرت امام باقر (عليه السّلام) هر ولیجه و پیروی از هر کسی که خدا تعیین نفرموده را همچون طاغوت معرفی نموده اند:

«تفسير العياشي أَبُو الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيُّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع):‏ يَا أَبَا الصَّبَّاحِ إِيَّاكُمْ وَ الْوَلَائِجَ فَإِنَّ كُلَّ وَلِيجَةٍ دُونَنَا فَهِيَ طَاغُوتٌ أَوْ قَالَ نِدٌّ.»(9)

«تفسير عياشى: ابوالصباح كنانى گفت حضرت امام باقر (عليه السّلام) فرمودند: ابا الصباح، بپرهيزيد از پشت و پناه گرفتنها؛ «فان كل وليجة دوننا فهي طاغوت او قال ند: هر پشت و پناهى جز ما طاغوت است يا رقيب و مخالف خدا است.»(10)

 

طبق سخن حضرت امام باقر (علیه السّلام) گرفتن ولیجه و پشتیبانی جز خدا و ائمه اطهار (علیهم السّلام) انسان را از شمار مومنین خارج می نماید:

«عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن أبيه مرسلا قال قال أبو جعفر (ع):‏ لاتتخذوا من دون الله وليجة فلا تكونوا مؤمنين فإن كل سبب و نسب و قرابة و وليجة و بدعة و شبهة منقطع إلا ما أثبته القرآن.»(11)

«حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمودند: جز خدا پشتيبان و كمكى مگيريد تا غير مؤمن شمرده نشويد زيرا هر وسيله و نژاد و خويشى و ولیجه و بدعت و شبهه ای از ميان مى ‏رود الا آنچه در قرآن ثبت شده است.»(12)

جابر از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره تفسیر آیه 31 سوره مبارکه توبه حدیثی نقل نموده است که مردم کشیشها و رهبانها را به ولیجه گرفتند و با پیروی از اوامر آنان گمراه شدند:

«تفسير العياشي عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»‏ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ وَ لَا صَلَّوْا وَ لَكِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَيْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ‏.»(13)

«تفسير عياشى: جابر از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل كرد درباره آيه «اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله» (سوره مبارکه توبه، آیه 31)‏ فرمود: كشيشها و رهبانهاى خود را به عنوان خدا نگرفتند جز اينكه آنها آنچه را حلال كردند آنها پيروى نمودند و آنچه را حرام نمودند؛ قبول كردند در نتيجه در مقابل خداوند، كشيشها و رهبانها ارباب و خدايان آنها شدند.»(14)

 

در همین باره حدیث دیگری از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل شده است كه فرمودند:

«وَ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ مَا دَعَوْهُمْ إِلَى عِبَادَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ دَعَوْهُمْ إِلَى عِبَادَةِ أَنْفُسِهِمْ مَا أَجَابُوهُمْ وَ لَكِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَلَالًا وَ حَرَّمُوا عَلَيْهِمْ حَرَاماً فَكَانُوا يَعْبُدُونَهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ‏.»(15)

«ابو بصير از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل مي كند كه فرمودند: آنها را دعوت به عبادت خود نكردند اگر چنين دعوتى مى‏كردند؛ نمى ‏پذيرفتند ولى چيزى را حلال و چيزى را حرام نمودند، ايشان از راهى كه توجه نداشتند عبادت آنها را مى‏كردند.»

 

در کتاب الکافی از حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره سقوط هر ولیجه و آزمایش شیعیان چنین نقل شده است:

«علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى عن يونس عن سليمان بن صالح رفعه عن أبي جعفر (ع) قال: قال إن حديثكم هذا لتشمئز منه قلوب الرجال فمن أقر به فزيدوه و من أنكره فذروه إنه لا بد من أن يكون فتنة يسقط فيها كل بطانة و وليجة حتى يسقط فيها من يشق الشعر بشعرتين حتى لا يبقى إلا نحن و شيعتنا.»(16)

 «مردى از حضرت امام باقر (علیه السّلام) نقل مي كند كه فرمودند: دلهاى مردم از حديث شما مي رمد، پس هر كه به آن اقرار كرد به او بيشتر گویيد و هر كه منكر شد از او دست برداريد. همانا ناچار بايد آزمايشى پيش آيد كه هر بطانه و ولیجه ای در آن سقوط كند تا آنجا كه آن كس كه (از كمال باريك بينى و دقت) مو را دو نيمه مي كند، سقوط كند تا آنجا كه جز ما و شيعيان ما باقى نماند.»

پی نوشتها

(1) الأمالي، صفحه 217 – 216 و 674 – 673 - بحار الأنوار، جلد‏23، صفحه 129

(2) ترجمه الأمالي، صفحه 217 - 216

(3)الكافي، جلد‏1، صفحه 508-  بحار الأنوار، جلد‏ 24، صفحه245

(4) ترجمه أصول الكافي، جلد‏3، صفحه 499 497 -

(5) الكافي، جلد‏1، صفحه 415 -  بحار الأنوار، جلد 24‏، صفحه 244

(6) ترجمه أصول الكافي، جلد‏3، صفحه 173

(7) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 246

(8)بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 211 210-

(9) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 246

(10) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 211

(11) الكافي، جلد‏1، صفحه 59

(12) ترجمه أصول الكافي، جلد‏1، صفحه 175

(13) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 246

(14) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 211

(15) بحار الأنوار، جلد‏ 24، صفحه 246

(16) الكافي، جلد‏1، صفحه 370

 

منابع

- أصول الكافي، محمد بن يعقوب‏ كلينى، مترجم: محمد باقر كمره اى، قم‏، اسوه‏، 1375ش‏.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم: موسى‏ خسروى، تهران‏، اسلاميه‏، 1363 ش.‏

- ترجمه الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمد باقر كمره‏اى،‏ تهران،‏ كتابچى،‏1376ش‏.

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، ‏محقق/ مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، ‏دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏.

: فاطمه ابوحمزه