امامت و رهبري نیز در ابعاد متعدّدي که دارد، شعاع و شعبه عقیده توحید است و به آن استناد دارد، و چنانکه از آیه:
«إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً: وقتی خداوند ابراهیم را امتحان کرد؛ فرمودند: من تو را امام و پیشواي مردم قرار دادم.»
و نیز آیه:
«یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِیفَهً فِی الاْرْضِ: اي داوود همانا ما تو را در زمین، مقام خلافت دادیم.»
استفاده می شود امامت با تمام ابعاد عمیق و ارزنده اي که دارد که از جمله آن خلافت و جانشینی در ارض (زمین) و زمامداري و مدیریت امور عامّه و حکومت کردن بین مردم است فقط از سوي خدا و به نصب و تعیین اوست و کسی با خدا در آن حقّ مشارکت ندارد و اصالت توحیدي امامت از اینجا معلوم می شود که بر حسب عقیده توحید، حکومت و ولایت و مالکیت حقیقیه مطلقه مختص به خداست و حق و حقیقت این صفات فقط براي او ثابت است که «هُوَ الْوَلیُّ وَ هُوَ الْحاکِمُ وَ هُوَ السُّلْطانُ وَ هُوَ الْمالِکُ وَ ألا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ وَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ.»
و هیچ کس در عرض خدا حتی بر نفس خود نه سلطنت و ولایت تکوینی دارد و نه ولایت تشریعی تا چه رسد به اینکه بر دیگري ولایت یا حکومت داشته باشد یا مالک امر او باشد. بنابراین هر حکومتی که از جانب خدا و به اذن او نباشد، طاغوت و مداخله در کار خدا و حکومت خداست و هرگونه پذیرش و فرمانبري از آن، پذیرش از فرمان طاغوت و حرکت در جهت مخالف دعوت انبیاست که در قرآن در مثل این آیه بیان شده است:
«وَلَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّه رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(سوره مبارکه نحل، آیه 36) نظر به اینکه مفهوم طاغوت، چون اعم است شامل فرمانروایان مستبد و حکومت هاي غیر شرعی و طغیانگر نیز می باشد.»
تجلّی توحید در امامت حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
علاوه بر آنکه مصدر امامت؛ مصدر توحیدي و اصطفاء و اجتباء و گزینش الهی است و هر امامی در عصر خود در تصرف در امور و استقلال به رتق و فتق واحد و بی شریک است در هنگام ظهور حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) براي اینکه از نعمت وجود امام بیشترین استفاده ممکن برده شود، شرایط لازم فراهم می شود و موانع ظهور و فعلیت یافتن شئون و ابعاد امامت که در عصر سایر امامان (علیهم السلام) و عصر غیبت خود آن حضرت وجود دارد؛ مرتفع می گردد. اسماء حسناي الهی مثل: «الولی» و «العادل» و «الحاکم» و «السلطان» و «المنتقم» و «المبیر» و «القاهر» و «الظاهر» به طور بی سابقه اي متجلّی خواهد شد.
و به عبارت دیگر آن حضرت مظهر این اسما و کارگزار و عامل خداوند متعال می باشد و مقام خلیفه الهی او در این ابعاد ظهور عملی و فعلی خواهد یافت.
همه این شئون الهی که امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تجسّم ظهور آن خواهد بود و خدا به حکمت بالغه خود توسط آن حضرت تحقّق می بخشد، اصالت توحیدي دارد و به اذن خداي یکتا و فرمان او انجام می پذیرد.
و از جمله اموري که تجلّی توحید را در ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روشن می سازد، این است که اهداف توحیدي اسلام مثل وحدت حکومت و نظام، وحدت قانون، وحدت دین و وحدت جامعه، به وسیله آن حضرت تحقّق می یابد. همانگونه که در احادیث وارد شده است خدا خاور و باختر جهان را به دست آن حضرت فتح می نماید چنانکه در روایت معروف «جابر» است که حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«ذلِکَ الَّذِي یَفْتَحُ عَلی یَدَیْهِ مَشارِقَ الأرْضِ وَ مَغارِبَها: این است آن کسی که خدا به دست او مشرقها و مغربهاي زمین را می گشاید.»( مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، جلد 1، صفحه 242 - منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، صفحه 101)
و «روز فتح» که از ایام الله بزرگ است و در قرآن مجید آمده است.( سوره مبارکه سجده، آیه29 -28 – سوره مبارکه صف، آیه 13)
برحسب بعضی تفاسیر روز ظهور و فتح آن حضرت است. روزي است که کفار را ایمان آوردن در آن روز سود نمی بخشد و مهلت داده نمی شوند.
چنانکه در احادیث آمده است: قریه اي نمی ماند مگر آنکه در آن نداي لا إله إلا الله بلند می گردد و اسلام جهانی می شود و این همه دوئیتهایی که از جهت اختلاف نظامها و حکومتها و رژیمها و به اسم نژاد و وطن ساخته شدهاست؛ ملغی می گردد و مرزهایی که با آنها زورمندان، دنیا را تقسیم کرده اند و افراد بشر را از هم جدا و بیگانه ساخته اند از میان برداشته می شود.
در آن عصر برکات و آثار عقیده و ایمان به خدا آشکار می شود و برحسب آیه: «وَلًو أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِم بَرَکات مِنَ السَّمآءِ وَالَأرْضِ: و چنانچه مردم آباديها همه ایمان آورده و پرهیزکار می شدند، همانا ما درهاي برکات آسمان و زمین را بر روي آنان می گشودیم.»
درهاي برکات آسمان و زمین به روي مردم و دنیاي مؤمن گشوده می شود و به جاي نظامهاي مشرکانه و جنگ و نزاع و کینه توزي، نظام الهی اسلام و دوستی و برادري و صفا و صلح واقعی و عمومی برقرار می شود.
از جمله احادیثی که بر این مطلب دلالت دارد روایتی است که عیاشی به اسناد خود از «ابن بکیر» روایت کرده است، ابن بکیر گفت: از ابی الحسن حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) سؤال کردم درباره این قول خداي تعالی: «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّماواتِ وَ الَأرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً: هرآنچه در آسمان و زمین است، خواه و ناخواه مطیع فرمان خداست.»
حضرت در پاسخ (قریب به این مضمون) فرمودند: نازل شده است درباره قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که وقتی ظاهر شود، اسلام را بر طوایف کفار که در شرق و غرب هستند؛ عرضه نماید. هرکس از روي اطاعت اسلام آورد، امر می کند او را به نماز و زکات و آنچه مسلمان به آن امر می شود و هر کس اسلام نیاورد گردن او را می زند تا باقی نماند در مشرقها و مغربها احدي مگر اینکه موحد گردد.
ابن بُکیرمی گوید: گفتم: فدایت شوم، خلق بیشتر از این می باشند (یعنی بیشتر از این هستند که بتوان اسلام را به همه عرضه کرد و همه را یا مسلمان نمود یا کشت.)
حضرت فرمودند:
« إِنَّ اللّهَ إِذا أَرادَ أَمْراً قَلَّلَ الْکَثِیرَ وَکَثَّرَ الْقَلِیلَ: خداوند وقتی کاري و امري را اراده کند، اندك را بسیار و بسیار را اندك می نماید.» (تفسیر عیاشی، جلد1، صفحه 183 - ر.ك. بحارالانوار، مجلسی، جلد 52 ، صفحه 340 - منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، صفحه 4)
و نیز از حضرت امام محمد باقر(علیه السّلام) در تفسیر آیه روایت شده است:
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الَأرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَآتُوا الزَّکاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَللّه عاقِبَهُ الأُمورِ: آنان که خدا را یاري می کنند آنهایی هستند که اگر در روي زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم، نماز را به پا داشته و به مستحقان زکات می دهند و امر به معروف و نهی ازمنکر می نمایند و می دانند که عاقبت کارها به دست خداست.»(سوره مبارکه حج، آیه 41)
فرمودند: این براي آل محمّد (صلی الله علیه و آله) است و حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب او خدا مشرقهاي زمین و مغربهاي آن را ملک ایشان می نماید و خداي عزّوجلّ به وسیله او و اصحابش دین را ظاهر و غالب می کند و بدعتها و باطل را می میراند- مثل آنکه سفیهان حقّ را میراندند - تا اینکه اثري از ظلم دیده نشود و امر به معروف می کند و نهی از منکر می کند و براي خداست عاقبت امور.( تأویل الآیات، حسینی استرآبادي، جلد 1، صفحه 344 – 343 - ینابیع الموده، قندوزي، جلد 3، صفحه 24 – منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، صفحه 470)
و ازجمله این روایات، روایتی است از رفاعه بن موسی که گفت: شنیدم حضرت امام صادق (علیه السلام) درباره آیه: «وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّماواتِ وَالَارْضِ»( سوره مبارکه آل عمران، آیه 83) فرمود:
«إِذا قامَ الْقآئِمُ الْمَهْدِيُّ لا یَبْقی أَرْضٌ إِلّا نُودِيَ فِیها شَهادَهُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا الُله وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الِله: وقتی حضرت قائم مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام نماید، باقی نمی ماند زمینی مگر آنکه در آن ندا می شود: شهادت بر اینکه خدایی نیست غیر از الله و اینکه محمّد رسول خداست.»
و نیز از این احادیث است، حدیثی که در «مجمع البیان» در تفسیر آیه «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» در سوره صف، از عیّاشی به سندش از عبایه روایت کرده است که شنیدم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این آیه را تلاوت فرمود:
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ: اوست خدایی که رسولش را با دین حقّ به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلط و برتري دهد.» (سوره مبارکه صف، آیه 9)
و سپس از حاضران مجلس پرسید: آیا تا این زمان دین را ظاهر گردانیده است؟ گفتند: آري. فرمود: نه قسم به آن که جانم در دست اوست، نخواهد شد تا قریه اي باقی نماند مگر در آن، بامدادان و شامگاهان ندا شود به شهادت «لا إله إلا الله». (مجمع البیان، طبرسی، جلد 9، صفحه 420 - ر.ك. ینابیع الموده، قندوزي، جلد 3، صفحه 24)
و از روایات این باب است، این حدیث که سیّد رضی از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت نموده است که فرمود: «لَیَدْخُلَنَّ هذَا الدِّینُ عَلی ما دَخَلَ عَلَیْهِ اللَّیْلُ: هر آینه داخل می شود این دین بر آنچه شب بر آن داخل شده باشد.» (المجازات النبویه، سیدرضی، صفحه 419)
این حدیث نیز عالمگیر شدن دین اسلام را مژده می دهد و ممکن است مراد عبارت، این باشد که کفر و بی ایمانی و انحراف مانند شب تاریک و ظلمانی است و اسلام مانند آفتاب است، آفتابی که همه تاریکیها را از میان می برد و در هر مکان که تاریکی باشد، آنجا را روشن می نماید.
برگزیده ای از کتاب تجلی توحید در نظام امامت (سلسله مباحث امامت و مهدویت 12)، آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی، صفحه 51 - 26
اترك تعليق