خداوند تبارک و تعالی در سوره فرقان میفرماید: «وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ عَذاباً أَليماً * وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثيراً * وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبيراً: و نیز قوم نوح چون رسولان حق را تکذیب کردند ما آنها را به طوفان هلاکت بار سپردیم و آیت عبرت مردم ساختیم و برای ستمکاران عذاب دردناک مهیا گردانیده ایم * و نیز قوم عاد و ثمود و اصحاب رسّ و طوایف دیگر بسیاری بین اینها همه را به کیفر کردارشان هلاک کردیم و ما برای هر یک از این طوایف مثلها (و پندها برای هدایت و اتمام حجت) زدیم و همه را به کلی هلاک ساختیم.»طبیعتا این آیات شریفه درباره مساله ای بسیار با اهمیت سخن می گویند و ما از این آیات برای بیان موضوع امروز استفاده خواهیم کرد.قطعا انبیاء (علیهم السلام) که فرستادگانی از جانب خداوند تعالی به سوی امتهایشان بودند، حامل پیام ویژه ای یعنی حق بودند، هیچ پیامبری نیامد جز اینکه مردم را به حق فراخواند پس باید به سوی حق دعوت کرد.دقت کنید نکته دیگری که وجود دارد این است که معمولا پیامبران از قدرت بیان ویژه ای برخوردار بودند به این شکل که کلامی که بر زبان می آوردند در زبان امتشان مفهوم و روشن بود، پیامبرِ مصلح، حکیم و مربی به آنها اعتراض کرد در حالی که کلامش هیچگاه در راستای منافع شخصی او نبود بلکه بر عکس؛ برخی پیامبران از سوی اعضای خانواده های خود نیز پذیرفته نمی شدند و این بر خلاف منافع شخصی آنها بود اما با این وجود حق از آنجایی که حق است باید تبیین می شد. انبیاء الهی می خواستند مردم خود را اصلاح کنند و به همین علت آنها مصلح نامیده می شوند. ما در زیارت وارث برای امام حسین (علیه السلام) می خوانیم: سلام بر وارث آدم، سلام بر وارث نوح، سلام بر وارث ابراهیم، سلام بر وارث موسی، سلام بر وارث عیسی. امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: «برای اصلاح امت جدم قیام کردم.» او برای اصلاح قیام کرد پس او میراث دار اصلاح است و آنها همگی مصلح هستند.نوح، صالح و شعیب (علیهم السلام) همگی با حق بودند و آنها حق را برای امتهایشان بیان کردند.توجه کنید چرا آنها از حق استقبال نمی کنند؟ اگر آن حق بود پس چرا آنها حق را نمی پذیرند؟ در واقع زمانی که یک فرد مصلح، حکیم و عالم همچون امام یا پیامبر می آید و برای گروهی از مردم شرح می دهد که این حق است. انتظار می رود که آنها از حق استقبال کنند. پس چرا به آن پاسخ نمی دهند؟ پاسخ مثبت اقتضای اصل است. اما عدم پاسخ دهی به این دعوت یک مشکل است.بیایید مشکل را بررسی کنیم چرا آنها پاسخ مثبت نمی دهند؟زمانی که دقت می کنیم به این نکات پی می بریم:این اشخاص یک نکته مشترک دارند و آن نکته این است که پذیرفتن فرد مصلح به منافعشان ضرر می زند. پس چه کار می کنند؟ یک بار او را متهم به جادوگری می کنند و بار دیگر به او تهمت می زنند که آیینی که تبلیغ می کند از افسانه های پیشینیان است و یک بار نیز او را دیوانه می خوانند. چرا؟ زیرا اگر او را تخریب نکنند، عیبهایشان بر ملا میشود. قرآن می فرماید: چرا سخنان این انسان حکیم را نمی شنوید؟ سخنش درست است. آنها تلاش می کنند حق را از عامه مردم بپوشانند یا با متهم کردن او و یا اینکه آنها را تشویق به نشنیدن کنند.بلاغت قرآن را ببینید این کلام بسیار عجیب است.نوح (علیه السلام) نهصد و پنجاه سال با قومش سخن گفت واقعا این عدد بزرگی است، نوح (علیه السلام) این مدت چه می کرد؟ قومش را هدایت و راهنمایی می کرد و به آنها آگاهی می داد. نتیجه چه بود؟ آنها انگشتانشان را در گوشهایشان فرو بردند تا نشنوند که او چه می گوید اما با این وجود نوح (علیه السلام) باز هم برایشان گفت تا عذاب خداوند برایشان قطعی شد. نوح (علیه السلام) آنها را نفرین کرد، قرآن اینجا به نتیجه عدم گوش سپردن آنها به حق و تلاش آنان برای انکار پیامبر خدا هشدار می دهد.نتیجه چه بود: «وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ عَذاباً أَليماً: و نیز قوم نوح چون رسولان حق را تکذیب کردند ما آنها را به طوفان هلاکت بار سپردیم و آیت عبرت مردم ساختیم و برای ستمکاران عذاب دردناک مهیا گردانیده ایم.»ببینید تکذیب و انکار آنان که بدون فکر و تامل بود؛ فایده ای برایشان نداشت، آنها باید تامل میکردند. اما انسانهای ضعیف کلام انسانهای قدرتمند را گوش دادند، این از خطرناکترین مسایلی است که در انسانهایی پست وجود دارد.دقت کنید برخی از مردم تنها مقلد و سست اراده ای هستند و نگاه می کنند که سروران آنها چه می گویند آنها با سرورانشان هستند اگر سرورانشان ایمان بیاورند آنها هم ایمان می آوردند و اگر کفر ورزند آنها هم کافر می شوند. اگر بجنگند می جنگند و اگر میدان را ترک کنند آنها هم در پی سرورانشان می روند. آن انسان آزاد است اما زمانی که کوچک و تسلیم شد و خود را خوار می کند، پیرو می شود و تفاوت است میان انسانی که پیروی یک شیر است با دیگری که پیروی یک حیوان دیگر است.کسانی که با نوح (علیه السلام) بودند چه می گفتند؟ آنها می گفتند: آنهایی که از تو پیروی می کنند افراد سست عنصر قوم ما هستند.قرآن کریم درباره فرعون می فرماید: «ننجیک ببدنک» بدن غرق شده فرعون را به خشکی رساندیم تا برای مردم عبرت باشد. قرآن کریم می فرماید: «و جعلنا هم للناس آیة: و ما آنها را نشانه ای برای مردم قرار دادیم.» آنها توجه کردند اما آیا توجه می کنند آیا آگاه می شوند. بیشتر مردم همانند قوم نوح هستند و این تاریخ انبیاء و انسانهای صالح است، این تاریخ است هر چه می خواهی بخوان و ببین آنها چگونه از آنها استقبال کردند.سپس آیه شریفه می فرماید: «آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ عَذاباً أَليماً * وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثيراً * وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبيراً: و برای ستمکاران عذابی دردآور آماده کرده ایم * و عاد و ثمود را و اصحاب رس را و نسلهای بسیاری را که میان آنها بودند * و برای همه مثلهایی آوردیم و همه را نیست و نابود ساختیم. »خلاصه کلام اینکه انسان باید به عقل و وجدان خود رجوع کند و زمانی که سخنی را می شنود باید به آن دقت کند و باید این مطلب را بفهمد به ویژه زمانی که کلام یک انسان مصلح باشد که به دنبال منافع خود نیست بلکه برای منافع تو تلاش می کند. باید در این سخن تامل و درنگ کرد. باید حق را بشنویم. انسان زمانی که حق را نمی شنود حق را از دست می دهد سپس این محرومیت نتایج نامطلوبی برایش دارد.انسان باید بشنود، خرد یک نعمت است که ما باید طبق منافع خود از آن استفاده کنیم. زمانی که سخن متعلق به یک انسان مصلح همانند امام، پیامبر و یا یک حکیم باشد باید سخن را درک کرد.آنهایی که با حضرت نوح (علیه السلام) دشمنی کردند چه بهره ای بردند؟ یا آنهایی که با ثمود (علیه السلام) یا صالح (علیه السلام) دشمنی کردند چه نفعی بردند؟ این مسیر انبیای بزرگ است، هیچ منافع شخصی برای پیامبر وجود ندارد. آنها فقط می گفتند؛ بشنوید تا به شما یاد دهم چگونه زندگی کنید. شما می خورید و می آشامید و ازدواج می کنید و خانه می سازید اما طبق اصول و این اصول برای شما بهتر است اما همانگونه که این آیه شریفه می فرماید: «وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبيراً: و برای همه مثلهایی آوردیم و همه را نیست و نابود ساختیم.»از خداوند سبحان می خواهیم عیبهای ما را خود بپوشاند و همه شما را حفظ کند و ما و کشور ما را از هر بدی دور نگه دارد و آخرین دعای ما این است که سپاس الله پروردگار دو جهان را و خداوندا درود فرست بر محمد و خاندان پاک و مطهرش.
اترك تعليق