در ابتدا به مردم بزرگوار عراق و مردان دلاور نیروی مسلح کشور و تداکارت پشت جبهه پیروزیهای اخیر را در آزادسازی شهر حویجه و روستاهای اطراف آن از کنترل تروریستهای داعش تبریک می گوییم و امیدواریم که مناطق باقی مانده در کنترل تروریستها نیز به یاری خداوند تعالی به زودی آزاد شوند، با افتخار فداکاریهای نیروهای عزیز ما را در یگانهای نظامی می ستاییم و برای شهدای آنها طلب آمرزش می کنیم و از خداوند تعالی و توانا مسألت داریم که آنها را با شهدای اسلام محشور گرداند و مجروحین آنها را به زودی شفا بخشد که او شنونده اجابت کننده است.
برادران و خواهران:
ایام عزاداری عاشورای حسینی به پایان رسید و شما در این روزها تلاش بسیاری برای برپایی مراسم عزاداری سید الشهداء (علیه السلام) انجام دادید و در مراسم مختلفی که به این مناسبت برگزار شده بود شرکت کردید که این هم توفیقی از جانب خداوند تعالی برای شما بود، خداوند تعالی به شما جزای خیر دهد.
اینجا باید یادآوری کنیم که ما نباید اجازه دهیم آخرین روزی که این مراسم را برگزار می کنیم همانند روز نخستینی باشد که در این مراسم شرکت کردیم، این مراسم و مجالس عزاداری باید تاثیری در جان و روح و رفتار و منش ما گذاشته باشد.
ما نباید روزی که این مراسم و مجالس عزاداری پایان می یابند همانند روز نخست باشیم، این روزها باید روزهای تغییر و تحول ما باشند، این مجالس و موکبهای عزاداری باید به مدرسه ای تبدیل شوند که از آنها مطالب زیادی بیاموزیم و آن مطالب را در زندگی خود به کار بگیریم.
در بسیاری از این مجالس به زندگی یاران امام حسین (ع) پرداخته می شود، کسانی که اتفاقاتی برایشان رخ داد که برای یاران دیگر امام (علیه السلام) رخ نداد. ما باید در عناصر سازنده شخصیت این افراد تأمل و تدبر کنیم تا بتوانیم شیوه زندگی آنها را با تمامی ابعادش به شکلی عملی در زندگی خود پیاده کنیم تا روزی که مراسم عزای حسینی پایان می یابد ما همانند روزی که این مراسم آغاز شد؛ نباشیم.
به همین دلیل است می گوییم: با بررسی ویژگیها و صفات یاران امام حسین (علیه السلام) در میان کلام معصومین می بینیم که آنها از صفات و ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار بودند که مانند آنها را در دیگران نمی یابیم، از جمله این کلام امام حسین (علیه السلام) که فرمودند: «من یارانی با وفاتر و بهتر از یاران خودم و اهل بیتی نیکوتراز اهل بیت خودم نمی شناسم.» و حضرت امام صادق (علیه السلام) در زیارت یاران امام حسین (علیه السلام) خطاب به آنان می فرماید: «شما در دنیا و آخرت سرور شهیدان هستید.» در زیارت ناحیه مقدسه نیز امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به یاران امام حسین (علیه السلام) درود می فرستند و می فرمایند: «سلام بر شما بهترین یاران خدا»
بدون شک این یاران امام حسین (علیه السلام) اتفاقی و بی حساب و کتاب به این جایگاه نرسیدند بلکه مقدمه ها و بسترهایی از عناصری چون باورهای مذهبی، رفتاری، روحی و باطنی برای این امر وجود داشته است که آنها را شایسته رسیدن به این جایگاه کرد، جایگاهی که بسیاری از همعصران امام حسین (علیه السلام) و حتی کسانی که در ابتدای کار در رکاب ایشان بودند، موفق به رسیدن به آن نشدند.
ما به دو دلیل نیاز داریم که زندگی این افراد را به مکتبی تربیتی تبدیل کنیم تا از آن بیاموزیم و بر اساس آن رفتار کنیم:
دلیل اول اینکه در این امور تأمل کنیم و بخواهیم ولو به مرتبه پایینی از آن مراتب عالی برسیم و دوم اینکه در هر زمان و مکانی بلا و آزمایشی تا حدی مشابه همچون امتحانی که برای یاران امام حسین (علیه السلام) پیش آمد، وجود دارد، ما یا در این آزمایش موفق می شویم و یا شکست می خوریم، اگر بخواهیم در آن موفق شویم باید از سیره و زندگی یاران سید الشهداء (علیه السلام) درس بگیریم و بیاموزیم که آنها چگونه به این مقام رسیدند، همین طور ما باید ویژگیهای اخلاقی و عناصر سازنده شخصیت یاران امام حسین (علیه السلام) را یادآوری کنیم.
در هر عصری اولیای خدا که ادامه دهندگان راه امام حسین (علیه السلام) هستند؛ وجود دارند، گروه دیگری هم هستند که لباس اهل حق بر تن می کنند اما در حقیقت اهل حق نیستند، برخی از مردم که امر بر آنها مشتبه شده، خیال می کنند که حق با این افراد است و برخی نیز در کنار آنها می ایستند، چه بسا این مدعیان حق به زبان بگویند که ما با امام حسین (علیه السلام) هستیم و برای او اشک بریزند. آنها در برابر دیگران ادعا می کنند که اهل حق و اسلام هستند اما در واقع اینگونه نیست. آنها از قدرت تبلیغاتی و نفوذ برخوردار هستند که با آن می توانند گروهی از مردم را گمراه کنند، برخی نیز فریب آنها را می خورند، در کنار آنها می ایستند، آنها را یاری می کنند و از آنها دفاع می کنند.
بنابراین ما باید توجه کنیم و این ابعاد ناشناخته را در شخصیت یاران امام حسین (علیه السلام) بشناسیم و درک کنیم که آنها چگونه به این جایگاه رسیدند.
به جو و فضایی که در دوره یزید بن معاویه حاکم بود توجه کنید، تبلیغات گسترده و فشارها و تهدیدات بسیاری وجود داشت، مردم آن دوره در فضایی قرار داشتند که آدمی را مجبور می کرد به دلایل مختلفی از یاران یزید باشند و یا اینکه بی طرف بمانند. ما نیز شرایط و آزمایشی مشابه این را پشت سر می گذاریم که اصلا آسان نیست، خداوند تعالی همواره بندگانش را در آزمایش قرار می دهد تا بنده راستینش را از انسانی که ادعای ایمان دارد، مشخص کند.
ما برای درک ویژگیهای مهم شخصیت یاران سید الشهداء (علیه السلام) و جهت دستیابی به این ویژگیها هر چند در حد مرتبه ای پایین باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
اول: آگاهی و بصیرت نسبت به حقایق دین و رهبران به حق آن
درک و آگاهی از حقایق دین و شناخت رهبران به حق دینی باید با دلیل و حجت باشد، گاهی برخی افراد را می بینیم که هر کدام مدعی هستند که رهبر به حق بوده و نماینده اسلام واقعی هستند. این امر به فردی آگاه احتیاج دارد که بتواند تشخیص دهد که این رهبر به حق است و آن دیگری نیست.
تبلیغات بسیار رسانه ها، ایجاد شبهات و تردید در مسایل مذهبی و رهبران به حق و صالح وجود دارند. برادرانم توجه کنید در زمان یزید تبلیغات چگونه بوده که برای بسیاری از مسلمانان این تصور ایجاد شده که معاذ الله امام حسین (علیه السلام) از دین خارج شده است در حالی که تنها پنجاه سال از زمان وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) گذشته است و از زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدت زیادی نگذشته بود اما تبلیغات در بسیاری از مردمان آن عصر اثر می کند تا جایی که این بهتان را که امام حسین (علیه السلام) از دین خارج شده است، باور می کنند و در مقابل امام (علیه السلام) ایستادند.
بنابراین انسان مومن باید نسبت به حقایق دین آگاه باشد تا زمانی که تردیدها و شبهات متعدد ایجاد می شوند، بتواند باطل بودن این تردیدها و شبهات را بیان کند. یاران امام حسین (علیه السلام) این چنین بودند آنها از آگاهی برخوردار بودند که توانستند این مسایل را خودشان تشخیص دهند.
برخی فرماندهان ارتش بنی امیه در کربلاء از زبان عمر بن حجاج به این مساله اشاره کردند و گفتند، عمر بن حجاج پس از آنکه دید بسیاری از افرادش در جنگ کشته شدند، خطاب به یارانش گفت: آیا می دانید با چه کسانی می جنگید؟ شما با شجاعان شهر، آنها كه اهل بصيرت هستند و جماعتی می جنگید كه مرگ را طلب می کنند.
یاران امام حسین (علیه السلام) از شجاعت و بصیرتی برخوردار بودند که آنها را به این مرتبه و جانفشانی در راه امام حسین (علیه السلام) رساند.
دوم: شجاعت در اتخاذ موضعگیری حق و اصرار بر آن
گاهی انسان مساله ای برایش روشن است و به وضوح می داند که این مساله حق و دیگری باطل است اما آن شجاعت را ندارد که در دفاع از دین و یاری آن طرف حق را بگیرد و بر این موضعگیری ثابت قدم بماند. گاهی نیز انسان زیر فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد، اما یاری امام نیازمند آن است که انسان خودش را فدا کرده و خود را در معرض صدمات و آسیبها قرار دهد. اما شیطان او را گمراه کرده و به انجام بسیاری از کارهایی تشویق می کند که او را از یاری حق منحرف می نماید و سپس او را از فضای کلی اجتماع از اعضای خانواده و پدر و مادر و همسر و فرزندان گرفته تا نظرات و آرای دوستان و سپس طایفه و پس از آن قدرت حاکم تا آخر دور می کنند و این چیزی است که ما در نزد یاران امام حسین (علیه السلام) نمی بینیم. با وجود اینکه فضای خارجی به شدت خفقان زده بود در ابتدای مسیر، هزاران نفر که از حقانیت امام حسین (علیه السلام) آگاه بودند ایشان را همراهی می کردند، ولی از ادامه مسیر بازماندند تا اینکه جز دهها نفر از اصحاب مخلص ایشان کسی باقی نماندند.
آخرین آزمون سختی که یاران سید الشهداء با آن مواجه شدند، آن بود که امام پس از آنکه آنها را از سرنوشتشان آگاه کرد و به آنها خبر داد که همگی کشته می شوند، آنها را برای رفتن مخیر کرد. برخی همراهان امام حسین (علیه السلام) از ابتدای راه دچار درگیریهای فکری، درونی و اجتماعی و زیر فشارهای متعددی بودند، در آنجا ایمانهای راسخ نمایان شدند.
سوم: شدت عشق به خداوند تعالی و انس گرفتن به دیدارش
در بسیاری از مواقع عشق به دنیا، پول، خانواده و فرزندان و وابستگی به دنیا مانع از این می شود که ما موضعگیری مناسبی در یاری کردن حق داشته باشیم، باید عشقی خالص برای خداوند تعالی وجود داشته باشد، این انس و عشق به دیدار خداوند تعالی در سخن امام حسین (علیه السلام) نمایان می شود، زمانی که حضرت زینب (سلام الله علیها) از ایشان درباره میزان آمادگی یارانش برای یاری او سوال کردند و فرمودند: «برادر آیا از نیات یارانت با خبر هستید من می ترسم آنها شما را با آغاز جنگ و برهم خوردن شمشیرها تنها بگذارند.» حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در آن لحظه به گریه افتاده و فرمودند: «به خداوند قسم من با آنها زندگی کرده و آنها را آزموده ام، همه آنها دلاوران جنگی و مبارزانی توانا هستند که مرگ را برای جانفشانی برای من می طلبند همانند طفلی که شیر مادرش را می خواهد.»
رابطه آنها با امام (علیه السلام) و شدت حب و عشقشان به ایشان همانند کودکی شیرخواره است که هر بار مادرش او را از شیر خوردن منع می کند، آن کودک راضی نمی شود و چیزی به جز سینه مادرش نمی خواهد.
خداوند را سپاس که به ما توفیق داد در این روزگار مردانی را ببینیم که صفات و ویژگیهایی شبیه به یاران ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) دارند، آنها دلاورانی هستند که به سوی میدانهای جنگ می شتابند در حالی که جانهایشان را در کف دستانشان گرفته اند، آنها در پاسخ به دعوت مرجعیت عالیقدر دینی برای دفاع از عزت، سرزمین و مقدسات کشور در برابر حمله تروریستهای داعش جان خود را فدا می کنند، خداوند آنها را از بهترین پاداش نیکوکاران بهره مند سازد.
اترك تعليق