برادران و خواهرانم می خواهم مساله ای را برای شما بگویم و آن مساله اصول شهروندی خوب است. یک شهروند خوب چه شخصیتی باید داشته باشد؟
می خواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم که این خطبه برای همه است، هر فردی در این کشور یک شهروند است چه مسئولیت بزرگ یا کوچکی داشته باشد و چه شهروندی عادی باشد، خطاب ما به همه شهروندان این کشور است، بدون توجه به این مساله که آیا دولت به تعهدات خود نسبت به شهروندان عمل کرده است یا خیر ما درباره لزوم تربیت شهروند خوبی سخن می گوییم که در سازندگی کشور موثر است و جز خیر برای دیگران نمی خواهد، کسی که با دیگر شهروندان همزیستی دارد و این همزیستی به شکوفایی و ثبات کشور منجر می گردد و همزمان نیز خود فرد را از آزار و ضرر دیگران مصون می دارد.
اهمیت اینکه شهروندی دارای شخصیت خوب داشته باشد چیست؟
هر ملتی اگر بخواهند عدالت، امنیت، ثبات، شکوفایی، همبستگی اجتماعی، رفاه اقتصادی و معیشتی را برای خود محقق سازد و از عزت، استقلال و احترام از سوی دیگران برخوردار شود، باید در راستا و بر پایه اصول معینی تلاش کند تا فرزندان خود را به شهروندانی خوب و وفادار برای کشور و ملت خویش تعلیم و تربیت نماید، شهروندانی که خود را فدای راه اهداف، منافع، الگوها و ارزشهای کشورشان کرده و در خوشبختی، امنیت و رفاه در کنار یکدیگر زندگی کنند.
از محتوای روایات اسلامی برداشت می شود که اسلام توجه خاصی دارد به موضوعاتی چون میهن، حب وطن، دفاع از وطن و فداکاری در راه عزّت و کرامت آن، چگونگی برخورد یک شهروند خوب با دیگر شهروندان که با آنها در دین و میهن مشترک هستند. این تعامل میان شهروندان تاثیر بسزایی در فراهم سازی فضایی مناسب برای تحقق شکوه، عزت، کرامت، آرامش، ثبات و شکوفایی کشور دارد.
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که ایشان می فرمایند: «حب به وطن از ایمان است.» همچنین از امام علی (ع) روایت شده که فرمودند: «شهرها با حب به وطن آباد می شوند.»
ما اینجا قصد نداریم بگوییم که وظیفه دولت در برابر شهروندان و حقوقشان چیست، بلکه می خواهیم درباره اینکه شخصیت شهروند خوب چه ارتباطی با خیر و خوبی، سازندگی و همزیستی در کشور و در پی آن، تحقق سعادت، ثبات و پیشرفت برای همه دارد، بحث کنیم.
پایبندی به اصول برای همه خوب است، عدم پایبندی به آن نیز برای همه ضرر دارد، برادران عزیز، من در اینجا به برخی از عناصر سازنده شخصیت شهروند خوب می پردازم:
1- احساس ملی گرایی و درک مسئولیت در هر شهروند با توجه به مسئولیت و وظیفه اش در برابر دیگران با صرف نظر از این مساله که دولت به حقوق شهروندان عمل کرده و به تعهداتش متعهد بوده است یا نه، صحبت از شهروندی همان داشتن تعهد نسبت به شهروندان کشور است و این حس مجموعه ای از ویژگیها شامل وفاداری، کوشش، دفاع از وطن و عمل به وظایف در برابر دیگران را می طلبد، همانند آنچه در احادیث آمده «کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته» یعنی همه شما نگهبان هستید و همه شما در برابر رعیت و مردم خویش مسئول هستید.
برادرانم حرف هیچ یک از ما این نیست که مثلا دولت و یا حکومت بسیاری از حقوق شهروندان را ادا نمی کند. این بحث دیگری است، ما از تعهداتی سخن می گوییم که به عنوان یک شهروند مسئول در هر جایگاهی چه پزشک، چه مهندس، چه چهره مذهبی یا شهروند عادی از او در برابر دیگر شهروندان و در قبال میهن او انتظار می رود.
ما تنها درباره این مساله با صرف نظر از دیگر مسایل سخن گفتیم و سخن ما خطاب به همه است. درست نیست که این مساله را با موضوعات دیگر بیامیزیم. درست نیست که برخی شهروندان برای فرار از پایبندی به این اصول می گویند که دولت چه کاری برای من انجام داده است؟
این اصول شهروندی خوب است که اگر همه ما به آن پایبند باشیم خیر و خوبی همگی را در بر می گیرد و اگر به آنها پایبند نباشیم ضرر آن نیز متوجه همه است، بنابراین ما باید میان شهروند خوب و دیگر مسایل که برخی درباره آنها سخن می گویند، تفاوت قائل شویم.
2- به دست آوردن فرهنگ شهروندی خوب و توجه به آن که نیازمند حب به وطن، کوشش، وفاداری در خدمت، عمل به وظیفه و مسئولیتها با جدیت و عشق به خدمت با صرف نظر از هر گونه عامل بیرونی تمام کوشش خود را بر حسب وظیفه و متناسب با کاری که بر عهده دارد به نحو احسن انجام دهد. مثلا کارمند ادارات دولتی در کار و خدمت به هم میهنانش، پزشک در درمان بیماران، مهندس برای اجرای پروژه هایش، مدرس در آموزش به دانشآموزانش برای رساندن آنها به درجات عالی، کشاورز در برداشت محصول، کارگر در ساختمان سازی به بهترین نحو انجام وظیفه نمایند.
3- احترام به سیستمها و قوانینی که برای منافع عمومی جامعه تعریف شده اند چه در حوزه امنیت، چه در حوزه بهداشت، عبور و مرور، محیط زیست و شهرداریها رعایت این قوانین و سیستمها گرچه هزینه بردار و دشوار هستند اما در راستای منافع همه بوده و ایجاد اختلال در آنها و عدم اجرایشان به ضرر همه است.
4- حفظ اموال عمومی، این اموال بدون مالک نبوده بلکه متعلق به مردم هستند، مردم همه کشورها:
الف. شهروند خوب باید در فعالیتهایش منافع عمومی و نفع عموم جامعه را در نظر بگیرد، کسی که بدون داشتن حقی به این منافع دست درازی می کند، در واقع از جیب مردم سرقت کرده و دشمن مردم است.
ب. باید این مطلب را در ذهن فرزندان خود از همان کودکی تفهیم نماییم و آن را به فرهنگی عمومی تبدیل کنیم تا کودکان بر اساس آن تربیت شده و بزرگسالان نیز به آن پایبند باشند، شهروند چه کارمندی در یک اداره دولتی، چه کارگری در یک شرکت و یا یک کاسب بازار و یا هر موقعیت دیگری نباید در اموال عمومی تصرف کند مگر آنچه که جزء مسئولیتهایش بوده و یا در قانون برای او تعریف شده است.
ج. علت بخشی از فساد مالی که در ادارات دولتی شاهد آن هستیم، آن است که ما به قدر کافی تلاش نکردیم تا مساله احترام به اموال عمومی به فرهنگی عمومی در جامعه تبدیل شود و همه درک کنند که تصرف ناحق در آن در واقع یک سرقت محسوب می شود همانند سرقت از اموال مردم، حتی این مساله بسیار بدتر و زشت تر است که از اموال عمومی سرقت شده است.
ما باید چنین فرهنگی را ایجاد کنیم تا بر اساس آن تربیت شویم و إن شاء الله به سطحی از فرهنگ برسیم که ما را از اقدام به چنین کارهایی بازدارد.
از خداوند متعال می خواهم که به ما توفیق دهد شهروندان خوب و شایسته ای باشیم که به این اصول پایبند باشیم، سپاس الله خدای دو جهان را و خداوندا درود فرست بر محمد و خاندان پاک و مطهرش.
اترك تعليق