برادران و خواهرانم.
می خواهم درباره موضوعی با شما صحبت کنم که پیش از این در خطبه اول به صورت مختصر به آن اشاره کردیم، از آنجایی که این موضوع تاثیرات روحی، اجتماعی و فردی دارد، اگر آنها به شکل کامل کنترل نشوند، بدون تردید تاثیرات منفی خواهد داشت و آن موضوع خشم است.
موضوع خشم از دیدگاه ما از جمله مسایلی است که موجب موارد بسیاری می شود که در ادامه پشیمانی شخص را در پی دارد، اگر بخواهیم وارد بحث مصادیق آن شویم، نمونه های بسیاری می یابیم، ما به صورت مختصر به برخی از این مصادیق اشاره می کنیم.
خشم یکی از حالت های روحی است که انسان به آن دچار می شود و اگر ما بتوانیم به خوبی بر آن کنترل پیدا کنیم، بسیار مفید است، اینکه انسان برای عقیده اش، میهنش و مقدساتش خشمگین شود، حالت درستی است، خشم به عنوان یکی از حالات روحی از جمله مواردی است که انسان با آن می تواند از عقیده، میهن و مقدساتش دفاع کرده و شر را از آنها دور کند. این ویژگی ها و تاثیرات برای خشم خوب است، اما اگر انسان همواره خشمگین شود این اصلا مساله ای توصیه شده نبوده و چیز خوبی نیست.
اینکه انسان به محض اینکه چیزی به او منتقل شد، برآشفته و ناراحت شود، درست نیست، در این صورت انسان سریع تحت تاثیر پیامدهای آن امر قرار گرفته و دچار حالت خشم شود به طوری که قدرت تشخیص و تعقل خود را از دست می دهد، این خوب نیست. عقل همیشه باید بر انسان حاکم بوده و فرد عقل را بر این گرایش ها مسلط کند. همانطور که انسان باید بر امیال و خواسته هایش مسلط بوده و در حالات نادرست مانع آن شود، باید بر خشم خود نیز مسلط بوده و مانع آن شود.
توجه کنید اکنون در زمانی که به ساختارهای اجتماعی مان افتخار می کنیم، معمولا موردی از مشاجره و حالتی که در واقع اختلاف و درگیری میان دو طرف یا دو خانواده یا دو قبیله یا دو گروه وجود دارد، می شنویم، زمانی که دقیق می شوید، می بینید که خشم یکی از آن دو که احتمالا طرفی است که قدرت داشته و امرش مطاع است، خشمگین شده و همین خشم این فاجعه را به وجود آورد، زمانی که باز می گردید و تامل می کنید و اوضاع آرام می شود می بینید که مساله در کل برابر آنچه اتفاق افتاده، هیچ ارزشی ندارد، جان ها در این میان نابود شده و کودکانی ترسیده و مردم اذیت شدند به چه دلیل؟! به دلیل خشم، انسان خشمگین می شود، سخنی درست یا غلط را می شنود اگر فرض کنیم که این سخن درست بوده، توجه کنید واکنش ها نباید بزرگتر از کاری انجام شده باشند.
به عنوان مثال اگر فرض کنیم شخصی در یک حادثه رانندگی با خودرویش به خودروی شخص دیگری بزند وماشین فلانی به دلیل اشتباه آن شخص آسیب ببیند، شخص اول معترف باشد که اشتباه کرده، چه چیزی لازم است تا موضوع را حل و فصل کند؟! شخص خاطی باید خسارات خودروی مقابل را بر عهده گیرد، آیا راهی به غیر از این هست؟! اما شخصی که خودرویش آسیب دیده از سر خشم و عصبانیت شروع به فحاشی به طرف مقابل و خانواده اش می کند. در اینجا شخصی که خسارت مالی دیده بود، خود به یک ظالم تبدیل می شود، شخص دوم با اینکه خود در این حادثه آسیب دیده بود، باید برخی اتهامات را بپذیرد، او چون خشم خود را کنترل نکرد، تحت تاثیر قرار گرفت، به او می گوییم بله این خودروی توست و این مبلغ نیز خسارت آن، اما تو نیز باید مسئولیتت را بر عهده بگیری. او به آن شخص ناسزا گفت و درباره خانواده اش بد صحبت کرد و تمامی این مسایل علیه اش شد، اینها غیر قابل توجیه هستند.
اگر انسان خشمگین شود، مشکلات بسیاری به وجود می آید. به عنوان مثال پزشکی اشتباه می کند و می گوید من اشتباه کردم و مسئولیت آن را می پذیرم. کوتاهی و تقصیر من در کجاست، آسیبی در دست یا پا، اگر شخص فوت شد من مسئولیت آن را بر عهده می گیرم، ما از او چه می خواهیم؟! ما بر او خشمگین می شویم و او را کتک می زنیم و به خانواده اش ناسزا می گوییم و او را تهدید می کنیم و خودمان به ظالمانی تبدیل می شویم، چرا؟! زیرا ما نمی توانیم بر خشم خود مسلط شویم. برادرانم این روزها این مساله شایع است که انسان برای هیچی خشمگین شود.
من می گویم خشم مساله مهمی است اما انسان برای هر چیزی که از آن ناخرسند و متنفر بوده و او را به فردی شکست خورده و همواره مغلوب تبدیل می کند، خشمگین نمی شود، این خشم فجایعی را به بار می آورد زیرا انسان در زمان خشم هر کاری می کند و خدای نکرده دست به قتل می زند. زمانی که آرام شده و ساکت می شود، آن وقت از کار خود پشیمان می شود.
از خودت مراقبت کن و خودت را عادت بده تا سریع خشمگین نشوی، پشیمانی همیشه آنگونه نیست که انسان بتواند آن را اصلاح کند. پشیمانی هم وجود دارد که سودی ندارد. چه کسی الان می تواند کشته شدن انسان های بی گناه به خاطر یک شخص را تحمل کند، به خاطر اینکه او لحظه ای خشمگین شد و ده ها تن دیگر نیز حرف های او را شنیدند و تحت تاثیر کلامش دست به قتل و بیرون راندن زدند. چگونه کارها درست می شوند؟!
خشم حالتی است که خداوند تعالی آن را مانند دیگر امیال و غرایز در درون ما قرار داده است، همانگونه که گفتیم انسان نیاز دارد که گرسنه شود، خشمگین شود، از خود دفاع کند اما اگر برای هر چیزی خشمگین شود، حالتی ایجاد می شود که خشمش متوجه خود، خانواده و جامعه اش است. و فرصتی برای گفتگو قائل نیست و نمی اندیشد و آرام نمی شود. این درست نیست.
در مجموعه بزرگی از روایت ها اینکه انسان زمانی که خشمگین شد، از آن کار دست بکشد، مورد نکوهش است، بله آرام می شود زیرا کسی که خشمگین است مسایل را با دیدی متفاوت می بیند. موسی علیه السلام پیامبر خدا است و قطعا زمانی که خشمگین می شود برای خدا است، قرآن کریم می فرماید "زمانی که غضب موسی فرو نشست" (آیه 154 سوره اعراف).. در نتیجه آرامش، بله انسان در حالت خشم کاری می کند در حالی که عقلش بر او حاکم نیست، و زمانی که آرام شود همان کار را انجام می دهد، چرا؟! زیرا خشمش مشروع بوده و حتی کسی که در آن مورد خشمگین نشود، مورد سرزنش واقع می شود چرا؟ زیرا آن خشم مشروع بود.،ما درباره حالت افراطی خشم صحبت می کنیم که انسان برای هر چیزی خشمگین می شود، دانش آموزان از معلمشان می ترسند، چرا؟ زیرا این معلم زمانی که دانش آموزی که کودکی کوچک است، نتواند به خوبی درس او را جواب دهد، نسبت به همه دانش آموزان خشم گرفته و با لحنی خشم آلود با همه آنها صحبت می کند. برادرم هیچ توجیهی برای این کار وجود ندارد.
برادرانم واقعیت این است که ما قصه های ترسناکی می شنویم. زمانی که این داستان ها را تحلیل می کنیم، به این نکته می رسیم که علت اصلی این ماجراها حالت خشم در برخی افراد است.
همچنین در روایات آمده است، مردی نزد پیامبر که درود خدا بر او و خاندانش باد آمد و عرض کرد، مرا نصیحت کنید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خشمگین نشو، آن مرد دوباره عرض کرد، مرا نصیحت کنید، حضرت فرمودند: خشمگین نشو، توجه کنید سه بار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او می فرمایند: خشمگین نشو، مرد بازگشت و دید که دوستانش برای حمله و جنگ آماده شده اند، به آنها گفت: خیر است، گفتند، چنین است و چنان است. در راه که با آنها می رفت، سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به یاد آورد که فرمودند، خشمگین نشو، سپس به دوستانش گفت: برگردید. در واقع او جان هایی را حفظ کرد چراکه این سخن را شنید.
برادرانم خشم ما را به مهلکه هایی اشتباه می اندازد، ما درباره مساله ای عمومی صحبت می کنیم، انسان باید همواره آرام بوده و شایستگی هایی داشته باشد و بر اساس حکمت و خرد با حوادث مختلف برخورد کند، اتفاقاتی که گاهی بزرگ هستند اما با حکمت حل می شوند، انسان با گفتگو و آرامش می تواند مسایل را با دید دیگری ببیند و برای آن راه حل بهتری نسبت به آنچه در زمان خشم به ذهنش رسیده، بیاید.
از خداوند مسئلت داریم ما و شما را موفق گرداند و آخرین دعای ما اینست، سپاس مخصوص الله، پروردگار دو جهان است، خداوندا بر محمد و خاندان پاک و مطهرش درود فرست..
اترك تعليق