دانستن ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) زبان پرندگان و حیوانات را
حضرات ائمه معصومین (علیهم السّلام) که حجتهای خداوند بر روی زمین هستند و خداوند ایشان را خلیفه خود بر روی زمین قرار داده است از همه علوم و دانشها برخوردار هستند و هر فضیلتی که به پیامبران و اوصیای پیشین داده شده است بدیشان نیز عنایت شده است.
فهمیدن زبان پرندگان و حیوانات به سلیمان نبی (علیه السّلام) عنایت شده بود. همچنین به حضرت ختمی مرتبت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و خاندان عصمت (صلوات الله علیهم) نیز عنایت شده است و روایتهای بسیاری در این باره وجود دارد که در این مجال به ذکر چند روایت از کتابهای بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، الإختصاص، الخرائج و الجرائح می پردازیم:
حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرموده اند همچنان که خداوند به سلیمان بن داوود سخن پرندگان را آموخته است به ما نیز سخن هر جنبنده ای را در خشکی یا دریا را آموخته است:
«حدثنا عبد الله بن محمد عمن رواه عن محمد بن عبد الكريم عن عبد الله بن عبد الرحمن عن أبان بن عثمان عن زرارة عن أبي عبد الله (ع) قال: قال أمير المؤمنين (ع) لابن عباس إن الله علمنا منطق الطير كما علمه سليمان بن داود و منطق كل دابة في بر أو بحر.» (1)
«حضرت امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به ابن عباس فرمودند: خداوند سخن پرندگان را به ما آموخته است چنانکه آن را به سلیمان بن داوود آموخت و سخن هر جنبنده ای را _ در خشکی باشد یا در دریا_ به ما تعلیم داده است.» (2)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) دانستن زبان پرندگان و علم همه موارد را که به ایشان عطا شده است؛ فضیلت آشکاری برایشان ذکر نموده اند:
« حدثنا أحمد بن موسى عن محمد بن الحسين عن النضر بن شعيب عن عمر بن خليفة عن شيبة عن الفيض عن محمد بن مسلم قال سمعت أبا جعفر (ع) يقول: «يا أيها الناس علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شيء إن هذا لهو الفضل المبين.» (3)
«محمد بن مسلم گوید؛ شنیدم حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرمودند: ای مردم، زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیز به ما عطا شده است؛ این فضیلت آشکاری است.»
در الاختصاص و بصائر الدرجات از ابوحمزه ثمالی از قول حضرت امام سجاد (علیه السّلام) درباره آواز گنجشکها نقل شده است:
«حدثنا يعقوب بن يزيد عن الحسن بن علي بن الوشاء عمن رواه عن الميثمي عن منصور عن الثمالي قال: كنت مع علي بن الحسين (ع) في داره و فيها عصافير و هن يصحن فقال لي أ تدري ما يقلن هؤلاء قلت لا أدري قال يسبحن ربهن و يطلبن رزقهن.» (4)
« ابوحمزه ثمالی گوید با حضرت امام سجاد (علیه السّلام) در خانه اش بود که بر روی درخت آن خانه گنجشکها آواز می خواندند. حضرت به من فرمودند: می دانی این گنجشکها چه می گویند؟ گفتم: نمی دانم. فرمودند: تسبیح پروردگار خود را می گویند و از او روزی می خواهند.» (5)
در حدیث دیگر نیز از دو کتاب مذکور درباره آواز گنجشکان به نقل از حضرت امام سجاد (علیه السّلام) نقل شده است:
«أحمد بن محمد بن عيسى و محمد بن إسماعيل بن عيسى عن علي بن الحكم عن مالك بن عطية عن أبي حمزة الثمالي قال: كنت عند علي بن الحسين (ع) فلما انتشرن العصافير و صوتن فقال يا أبا حمزة أ تدري ما يقلن فقلت لا قال يقدسن ربهن و يسألنه قوت يومهن ثم قال يا أبا حمزة «علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شيء.» (6)
«ابوحمزه ثمالی گوید خدمت حضرت امام زین العابدین (علیه السّلام) بودم، گنجشکها پرواز نمودند و خواندند؛ فرمودند: ابا حمزه می دانی چه گفتند؟ عرض کردم: نه. فرمود: تقدیس پروردگار نمودند و درخواست روزی امروز خود را کردند. و آنگاه فرمود: ای اباحمزه، «خدا ما را به زبان پرندگان آشنا کرده و از هر چیز به ما عنایت نموده است. (سوره مبارکه نمل، آیه 16)» (7)
حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره اینکه ائمه معصومین (علیهم السّلام) زبان پرندگان را می دانند؛ فرموده اند:
«حدثنا أحمد بن محمد عن محمد بن خلف عن بعض رجاله عن أبي عبد الله (ع) قال: فتلا رجل عنده هذه الآية «علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شيء» فقال أبو عبد الله (ع) ليس فيها من إنما هي و أوتينا كل شيء.»(8)
«روایت شده است که مردی نزد حضرت امام صادق (علیه السّلام) این آیه را تلاوت کرد: «خدا ما را به زبان پرندگان آشنا کرده و از هر چیز به ما عنایت نموده است.(سوره مبارکه نمل، آیه 16)» حضرت فرمود: در آیه «من» به معنای تبعیض نیست و معنای آیه این است که «از هر چیزی به ما عنایت نموده است. [نه بعض آن را]» (9)
حضرت امام رضا (علیه السّلام) در باب سخن گفتن گنجشکی در نزد ایشان به سلیمان بن داود جعفری چنین فرمودند:
«حدثنا أحمد بن موسى عن محمد بن أحمد المعروف بغزال عن محمد بن الحسين عن سليمان من ولد جعفر بن أبي طالب قال: كنت مع أبي الحسن الرضا (ع) في حائط له إذ جاء عصفور فوقع بين يديه و أخذ يصيح و يكثر الصياح و يضطرب فقال لي يا فلان أ تدري ما تقول هذا العصفور قلت الله و رسوله و ابن رسوله أعلم قال إنها تقول إن حية تريد أكل فراخي في البيت فقم فخذ تيك النبعة و ادخل البيت و اقتل الحية قال فأخذت النبعة و هي العصا و دخلت البيت و إذا حية تحول في البيت فقتلتها.» (10)
«سلیمان بن داود جعفری گوید: در خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) در باغ آن حضرت بودم در این موقع گنجشکی آمد و جلوی آن حضرت نشست و پشت سر هم شروع کرد به خواندن و حالت اضطراب از او آشکارا دیده می شد. حضرت (علیه السّلام) فرمودند: فلانی، می دانی این گنجشک چه می گوید؟ عرض کردم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبر می داند. فرمودند: می گوید ماری در خانه می خواهد جوجه های مرا بخورد. از جا حرکت کن این چوب را بردار و داخل خانه شو و آن مار را بکش. راوی گوید: چوب را برداشتم و وارد خانه شدم، دیدم ماری در خانه راه می رود و او را کشتم.» (11)
حضرت صادق (عليه السّلام) درباره معنی زبان گنجشکها فرمودند:
« حدثنا أحمد بن محمد عن الحسن بن علي بن فضال عن ثعلبة عن سالم مولى أبان بياع الزطي قال: كنا في حائط لأبي عبد الله (ع) و نفر معي قال فصاحت العصافير فقال أ تدري ما تقول فقلنا جعلنا الله فداك لا ندري ما تقول قال تقول اللهم إنا خلق من خلقك لا بد لنا من رزقك فأطعمنا و اسقنا.» (12)
« بياع الزطى گفت در باغ حضرت صادق (عليه السّلام) با چند نفر بوديم. گنجشكها شروع بخواندن كردند، فرمود؛ مي دانيد چه مي گويند؟ گفتيم نه ما نمى فهميم فرمود: مي گويند خدايا ما آفريده تو هستيم بايد از روزى تو بخوريم خدايا ما را آب و دانه ده.» (13)
دانستن اهل بیت (علیهم السّلام) زبان حیوانات و پاسخ دادن به درخواست آنان
در روایات بسیار وارده ذکر شده است که ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) به عنوان حجتهای خداوند بر روی زمین نه تنها زبان طیور و وحوش را می دانستند بلکه وقتی به محضر ولی خدا عرض حاجت می کردند، نیاز و درخواستشان را برآورده می نمودند.
طیور و حیوانات هم حجت خدا و خلیفه خداوند بر روی زمین را می شناسند و موارد بسیاری نقل شده است به ائمه اطهار (علیهم السّلام) نقل حاجت نمودند و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) نیازشان را برآورده نموده اند. در این مجال چند مورد ذکر می گردد.
به سخن آمدن شتری که پیامبر بر آن سوار بودند در عقبه هنگامی که منافقین در عقبه شتر رسول الله (صلی الله علیه و آله) را رم دادند.
«يعقوب بن يزيد عن عبد الحميد بن سالم العطار عن هارون بن خارجة أو غيره عن أبي عبد الله (ع) قال: قالت الناقة ليلة نفروا بالنبي (ص) لرسول الله و لا و الله لا أزلت خفا عن خف و لو قطعت إربا إربا.» (14)
«هارون خارجه گوید: حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: [هنگامی که منافقین در عقبه شتر رسول الله (صلی الله علیه و آله) را رم دادند.] شتر (به سخن آمده) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: به خدا سوگند گام برندارم اگرچه تکه تکه شوم. (و به هیچ وجه شما را به مخاطره نمی اندازم.)»
گله کردن شتری نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) از صاحبش که از او کار سخت می کشید:
«علي بن محمد الحجال عن الحسن بن الحسين اللؤلؤي عن محمد بن سنان عن أبي الجارود عن علي بن ثابت عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال: بينا نحن قعود مع رسول الله (ص) إذ أقبل بعير حتى برك بين يديه و رغا و تناثرت دموعه من عينيه فقال رسول الله (ص) لمن هذا البعير فقيل لفلان الأنصاري فقال علي به فأتي به فقال له بعيرك هذا يشكوك و يقول فقال الأنصاري و ما يقول قال يزعم أنك تستكده و تجوعه فقال يا رسول الله (ص) نخفف عنه و نشبعه و قد صدق يا رسول الله و ليس لنا ناضح غيره و أنا رجل معيل قال فإنه يقول لك استكدني و أشبعني فقال نعم يا رسول الله نخفف عنه و نشبعه فقام البعير و انصرف.» (15)
«جابر بن عبدالله گوید: روزی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم، ناگهان شتری آمد و بر زمین نشست و نعره ای کشید و اشکهایش از چشمانش ریخت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این شتر برای کیست: کسی گفت: برای فلان مرد انصاری است. فرمودند: او را پیش من بیاورید. او را آوردند. به او فرمودند: این شتر از تو شکایت می کند. گفت: ای رسول خدا، چه می گوید؟ فرمودند: گمان می کند که تو به او زیاد سختی می دهی و گرسنه اش می گذاری. گفت: درست است ای رسول خدا، ما غیر از او [شتر] آبکش دیگری نداریم و من مردی عیالمندم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: او به تو می گوید از من کار بکش ولیکن سیرم کن. مرد گفت: ای رسول خدا، دیگر بر او آسان گرفته و سیرش می نمایم. راوی گوید: پس شتر بلند شد و رفت.»(16)
شکایت آهویی نزد حضرت امام صادق (عليه السّلام) از صیادی که مادر بره هایش را صید نموده بود و آهوبره ها گرسنه مانده بودند:
«حدثنا أحمد بن الحسن عن أحمد بن إبراهيم عن عبد الله بن بكير عن عمر بن ربويه [توبة] عن سليمان بن خالد عن أبي عبد الله (ع) قال: كان معنا أبو عبد الله البلخي و معه إذا هو بظبي تثفو [تثغو] و تحرك ذنبه فقال أبو عبد الله (ع) أفعل إن شاء الله ثم أقبل علينا فقال علمتم ما قال الظبي قلنا الله و رسوله و ابن رسوله أعلم فقال إنه أتاني فأخبرني أن بعض أهل المدينة نصب شبكة لأنثاه فأخذها و لها خشفان لم ينهضا و لم يقويا للرعي قال فتسألني أن أسألهم أن يطلقوها و ضمن لي أن إذا رضعت خشفها حتى يقويا أن يردها عليهم قال فاستحلفته فقال برئت من ولايتكم أهل البيت إن لم أف و أنا فاعل ذلك إن شاء الله فقال البلخي سنة فيكم كسنة سليمان.»(17)
«سليمان بن خالد گفت در خدمت حضرت صادق (علیه السّلام) بوديم ابو عبد الله بلخى نيز حضور داشت ناگاه يك آهو پيش آمد و با صداى مخصوص خود صدا زد و دم مي جنبانيد. امام فرمودند: انجام مي دهم ان شاء الله. آنگاه روى به ما نمودند، فرمود: فهميديد آهو چه مي گفت؟ عرض كردم خدا و پيامبر و پسر پيامبر مي دانند. فرمود شكايت مي كند كه يكى از اهل مدينه دامى نهاده و ماده او را گرفته است كه دو بره دارد هنوز قدرت چريدن ندارند از من درخواست كرد كه ماده اش را بگيرم و آزاد كنم و ضامن شد كه وقتى بچه هايش را شير داد آماده چريدن شدند او را پيش صياد برگرداند . من آهو را قسم دادم گفت از ولايت شما اهل بيت پيامبر بيزار باشم اگر اين كار را نكنم. من هم ان شاء الله اين كار را براى او خواهم كرد. ابو عبد الله بلخى گفت رفتار سليمان را انجام مي دهيد.» (18)
در بصائر الدرجات و الإختصاص از شکایت ماده آهویی نزد حضرت امام سجاد (علیه السّلام) از صید شدن بره اش توسط شخص قریشی سخن رفته است:
«حدثنا الحسين بن علي و محمد بن أحمد بن محمد بن الحسين عن محمد بن علي و علي بن محمد الحناط عن محمد بن سكن عن عمرو بن شمر عن جابر عن أبي جعفر (ع) قال: بينا علي بن الحسين (ع) مع أصحابه إذ أقبل ظبية من الصحراء حتى قامت حذاه و صوتت فقال بعض القوم يا ابن رسول الله (ص) ما تقول هذه الظبية قال يزعم أن فلانا القرشي أخذ خشفها بالأمس و أنها لم ترضعه من أمس شيئا فبعث إليه علي بن الحسين (ع) أرسل إلي بالخشفة فلما رأت صوتت و ضربت بيديها ثم أرضعته قال فوهبه علي بن الحسين (ع) لها و كلمها بكلام نحو من كلامها و انطلقت في الخشف معها فقالوا يا ابن رسول الله (ص) ما الذي قال قال دعت الله لكم و جزاكم بخير.» (19)
«جابر نقل نموده است که حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: روزى على بن الحسين (علیه السّلام) با اصحاب خود بود كه آهوئى ماده از بيابان پيش آن جناب آمد ناله مخصوصى كرد يكى از حاضرين عرض كرد اين ماده آهو چه مي گويد؟
فرمودند: بره اش را فلان شخص قريشى ديروز صيد كرده از ديروز به او شير نداده است. امام (علیه السّلام) پيغام فرستاد كه بره آهو را بفرست همين كه چشم مادر به بره افتاد از شادى پاى بر زمين زد و شروع كرد به شير دادن. حضرت امام زين العابدين (علیه السّلام) بره را به مادرش بخشيد و با او سخنى شبيه خودش گفت آهو با بره به راه افتادند. عرض كردند، چه گفت؟ فرمودند: براى شما دعا كرد و جزاى خير خواست.» (20)
در بصائر الدرجات و الإختصاص حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره رفتار شتر حضرت امام سجاد (علیه السّلام) با آن كه بيست و دو مرتبه با آن به حج رفته بودند پس از شهادت ایشان نقل شده است:
«أحمد بن محمد بن عيسى و أحمد بن الحسن بن علي بن فضال عن عبد الله بن بكير عن زرارة قال سمعت أبا جعفر (ع) يقول: كانت لعلي بن الحسين (ع) ناقة قد حج عليها اثنتين و عشرين حجة ما قرعها قرعة قط قال فما جاءتني بعد موته إلا و قد جاءني بعض الموالي فقالوا إن الناقة قد خرجت فأتت قبر علي بن الحسين (ع) فانبركت عليه فدلكته بجرانها و هي ترغو فقلت أدركوها أدركوها فجيئوني بها قبل أن يعلموا بها أو يروها ثم قال أبو جعفر ع و ما كانت رأت القبر قط.» (21)
« حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: حضرت امام على بن الحسين (علیه السّلام) شترى داشتند كه بيست و دو مرتبه با آن به حج رفته بودند و براى يك بار هم به او شلاق نزدند. پس از شهادت و دفن حضرت امام زين العابدين (علیه السّلام) يكى از غلامان آمد و گفت شتر از خانه خارج شده است و كنار قبر حضرت امام سجاد (علیه السّلام) رفته است و همانجا زانو زده و سر و گردن به قبر مي ماليد و ناله مي كند، گفتم او را دريابيد. شتر را آوردند غلامان رفتند شتر را با اينكه نمى شناختند و نديده بودند از سر قبر آوردند. حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمود آن شتر هم قبلا قبر را نديده بود.» (22)
پی نوشتها
(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 343
(2) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 777
(3)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه345 344 - - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 342
(4)الإختصاص، صفحه 292 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه341
(5) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 773
(6)الإختصاص، صفحه 293 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 342 – 341
(7) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 774
(8)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 342 - الإختصاص، صفحه 293
(9) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 774
(10) الخرائج و الجرائح، جلد1، صفحه359 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 345
(11) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 780
(12)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 345 - بحار الأنوار، جلد47، صفحه 86
(13) زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار)، صفحه 66
(14)الإختصاص، صفحه 297 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 349 348 –
(15)الإختصاص، صفحه 295 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 348
(16) ترجمه بصائر الدرجات، صفحه 786
(17)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 349 - بحار الأنوار، جلد 47، صفحه87 – الإختصاص، صفحه 298
(18)زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار)، صفحه 67
(19)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 350 - الإختصاص، صفحه 299 - بحار الأنوار، جلد46، صفحه 25
(20)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه20
(21) الإختصاص، صفحه 301 – 300 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 353 - بحار الأنوار، جلد 46، صفحه 148
(22)زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، صفحه 103
منابع
- قرآن کریم
- الإختصاص، محمد بن محمد مفيد، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ: اول، 1413ق.
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404 ق.
- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد(ع)، ترجمه و تصحيح و تعليق: عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391
- الخرائج و الجرائح، سعيد بن هبة الله قطب الدين راوندى، 3جلد، قم، مؤسسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)، چاپ: اول، 1409 ق.
- زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، مترجم: موسى خسروى، اسلاميه، تهران، 1398
- زندگانى حضرت امام سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار) محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، تهران، چاپ: دوم، 1396 ق.
اترك تعليق