سیره عبادی و اخلاقی حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام)

یکی از مباحث بسیار مهم در معارف شیعی، امام شناسی و معرفت به مقام امام است که واجب بودن اطاعت بی چون و چرا از امام و پیروی از دستورات امام از آن جمله می باشند. مطالعه سیره ائمه (علیهم السّلام) به شناخت ایشان کمک می نماید و می تواند الگویی برای شیعیان در زندگی باشد. در این مجال به بررسی سیره عبادی و اخلاقی حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) پرداخته می شود.

 

1. سیره عبادی

امور عبادی و در واقع بندگی پروردگار در زندگی ائمه اطهار (علیهم السّلام) اهمیت زیادی داشت. ائمه معصومین (علیهم السّلام) در زندگی شخصی خود اغلب اوقات خداوند را عبادت می کردند و نزدیکان و پیروان ایشان از عبادتهای طولانی امامان (علیهم السّلام) گزارشاتی نقل کرده اند.

حضرت امام رضا (علیه السّلام) در حدیثی که در کتاب عيون اخبار الرضا نقل شده است، اولين گام بندگي را شناخت خدا و معرفت به توحيد معرفی نموده اند.(1)

 

گزارشات رجاء بن ابى ضحّاك که مأمون او را مأمور کرده بود از حضرت امام رضا (علیه السّلام) جدا نشود تا از مدينه به مرو برسند، دلالت بر کثرت عبادت امام (علیه السّلام) حتی در سفر دارد. وی قسم یاد می کند که هیچ کسی را نديدم كه از او با تقواتر باشد و يا از امام (علیه السّلام) بيشتر ياد خدا باشد و ذكر خدا گويد يا خدا ترس و پارساتر از او باشد.

«حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي رضي الله عنه قال حدثني أبي عن أحمد بن علي الأنصاري قال سمعت رجاء بن أبي الضحاك يقول‏ بعثني المأمون في إشخاص علي بن موسى (ع) من المدينة و قد أمرني أن آخذ به على طريق البصرة و الأهواز و فارس و لا آخذ به على طريق قم و أمرني أن أحفظه بنفسي بالليل و النهار حتى أقدم به عليه فكنت معه من المدينة إلى مرو فو الله ما رأيت رجلا كان أتقى لله تعالى منه و لا أكثر ذكرا لله في جميع أوقاته منه و لا أشد خوفا لله عز و جل منه...»(2)

عبدالسلام بن صالح هروی روایت کرده است که به خانه ای که حضرت امام رضا (علیه السّلام) در سرخس زندانی کرده بودند رفت و از زندانبان درخواست ملاقات با حضرت را نمود و زندانبان گفته بود ممکن نیست و چون علت را پرسید، زندانبان گفت چون حضرت امام رضا (علیه السّلام) در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.

« حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رحمه الله قال حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن عبد السلام بن صالح الهروي قال: جئت إلى باب الدار التي حبس فيها الرضا (ع) بسرخس و قد قيد ع فاستأذنت عليه السجان فقال لا سبيل لك إليه (ع) قلت و لم قال لأنه ربما صلى في يومه و ليلته ألف ركعة و إنما ينفتل من صلاته ساعة في صدر النهار و قبل الزوال و عند اصفرار الشمس فهو في هذه الأوقات قاعد في مصلاه و يناجي ربه…»(3)

1 – 1 دینداری از منظر حضرت امام رضا (علیه السّلام)

حضرت امام رضا (علیه السّلام) هشتمین امام شیعیان از جانب خدا امام همه مردم و راهنمای الهی و حجت خدا بر روی زمین هستند. در اینجا برخی از سخنان ایشان درباره دین را مطرح می کنیم:

صالح هروی از حضرت امام رضا (علیه السّلام) نقل می کند که به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ایمان؛ شناخت و معرفت قلبی و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح است.

«صَالِحٍ الْهَرَوِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع‏) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.»(4)

در همین باره در حدیثی که در کتاب کافی از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) درباره ایمان چنین نقل شده است:

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ الْيَقِينُ قَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قُلْتُ فَمَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ قَالَ هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع).»(5)

« علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی از يونس نقل می کند كه گويد از حضرت امام رضا (علیه السّلام) از ايمان و اسلام پرسيدم. در پاسخ فرمودند: حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: همانا دين اسلام است و ايمان يك درجه بالاى آن است و تقوى‏ يك درجه بالاى ايمان است و يقين يك درجه بالاى تقوى‏ است، ميان مردم چيزى‏ پخش نشده كه كمتر از يقين باشد. گويد: گفتم: يقين چه چيز است؟ فرمودند: توكل بر خدا و تسليم شدن به خدا و رضا به قضاى خدا و واگذار کردن به خدا. گفتم: تفسير اين چيست؟ فرمود: امام باقر (ع) چنين فرمودند.»(6)

2 -1 نماز

توجه به نماز و به خصوص نماز اول وقت از مسائلی بود که مورد توجه همه ائمه معصومین (علیه السّلام) بود. در کتاب عیون اخبار الرضا (علیه السّلام) نقل شده است که حضرت امام رضا (علیه السّلام) در زندان در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواندند.(7)

همچنین در کتاب مذکور نقلهایی درباره توجه امام (علیه السّلام) به نماز شب و ترک نکردن نماز شب چه در سفر چه در حضر ذکر شده است.(8)

3- 1 اهمیت به ختم قرآن با تفکر در آیات

طبق سخنان حضرت امام رضا (علیه السّلام) ایشان اهتمام زیادی به ختم قرآن در روز داشتند و هنگامی که قرآن می خواندند درباره آیات قرآن تفكّر مى‏كردند كه درباره چه موضوعی نازل شده و در چه زمانی وقت نازل شده است.

                       

«حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو ذَكْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ الْعَبَّاسِ يَقُولُ مَا رَأَيْتُ الرِّضَا (ع) سُئِلَ عَنْ شَيْ‏ءٍ قَطُّ إِلَّا عَلِمَهُ وَ لَا رَأَيْتُ أَعْلَمَ مِنْهُ بِمَا كَانَ فِي الزَّمَانِ إِلَى وَقْتِهِ وَ عَصْرِهِ وَ كَانَ الْمَأْمُونُ يَمْتَحِنُهُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةٍ بِالسُّؤَالِ عَنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَيُجِيبُ فِيهِ وَ كَانَ كَلَامُهُ وَ جَوَابُهُ وَ تَمْثِيلُهُ بِآيَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ وَ كَانَ يَخْتِمُهُ فِي كُلِّ ثَلَاثٍ وَ يَقُولُ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِي أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثٍ لَخَتَمْتُ وَ لَكِنْ مَا مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ إِلَّا فَكَّرْتُ فِيهَا وَ فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ نَزَلَتْ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ فَلِذَلِكَ صِرْتُ أَخْتِمُ فِي ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ.»(9)

«از ابو ذكوان از ابراهيم بن عبّاس روايت كرده كه گفت: نديدم هرگز حضرت امام رضا (عليه السّلام) را كه از او چيزى بپرسند و نداند و نديدم از او داناتر به احوالى كه در زمان پيش تا زمان او گذشته است و مأمون او را امتحان مى ‏نمود به هر سؤالى و او جواب مى‏ گفت و همه سخن او و جواب او و مثالها كه مى‏ آورد همه از قرآن برگرفته بود و او در هر سه روز قرآن را ختم مى‏كرد و مى‏گفت: اگر خواهم در كمتر از سه روز ختم مى ‏كنم امّا هرگز به آيه‏اى نمى‏گذرم مگر آن كه فكر مى‏ كنم در آن و تفكّر مى ‏كنم كه در چه چيز فرود آمده و در كدام وقت نازل شده از اين روى به هر سه روز ختم مى ‏كنم.»

 

4 – 1 روزه داری

روزه از اعمال عبادی است که حضرت امام رضا (علیه السّلام) به آن مقید بودند. در منتهی الآمال و عیون اخبار الرضا (علیه السّلام) در این باره آمده است:

« و كان كثير الصيام فلا يفوته صيام ثلاثة ايام في الشهر [و هي الخميس من أوّل كل شهر و آخره و الاربعاء من وسط الشهر] و يقول: ذلك صوم الدهر.»(10)

«حضرت امام رضا (علیه السّلام) بسيار روزه مى‏گرفت و روزه سه روز از هر ماه كه پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه ميان ماه باشد از او فوت نشد و مى‏ فرمود: روزه اين سه روز مقابل روزه روزگار است.»(11)

 

در عیون اخبار الرضا در این باره چنین آمده است:

«حدثنا الحاكم أبو جعفر بن نعيم بن شاذان رضي الله عنه قال حدثنا أحمد بن إدريس عن إبراهيم بن هاشم عن إبراهيم بن العباس قال: ما رأيت أبا الحسن الرضا (ع) جفا أحدا بكلمة قط و لا رأيته قطع على أحد كلامه حتى يفرغ منه و ما رد أحدا عن حاجة يقدر عليها و لا مد رجله بين يدي جليس له قط و لا اتكأ بين يدي جليس له قط و لا رأيته شتم أحدا من مواليه و مماليكه قط و لا رأيته تفل و لا رأيته يقهقه في ضحكه قط بل كان ضحكه التبسم و كان إذا خلا و نصب مائدته أجلس معه على مائدته مماليكه و مواليه حتى البواب السائس و كان (ع) قليل النوم بالليل كثير السهر يحيي أكثر لياليه من أولها إلى الصبح و كان كثير الصيام فلا يفوته صيام ثلاثة أيام في الشهر و يقول ذلك صوم الدهر و كان (ع) كثير المعروف و الصدقة في السر و أكثر ذلك يكون منه في الليالي المظلمة فمن زعم أنه رأى مثله في فضله فلا تصدق. [تصدقه‏]» (12)

«جعفر بن نعيم بن شاذان به سند مذكور در متن از ابراهيم بن عباس روايت كرده كه گفت: هرگز نديدم حضرت رضا (عليه السّلام) با كلامى در گفتارش به كسى جفا و يا درشتى كند و هيچگاه نديدم سخن كسي را قطع كند. صبر مي كرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم مى ‏ديد كلامى مي گفت و نديدم كسى از او حاجتى بخواهد و مقدور آن حضرت باشد و رد كند و هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى‏كرد و در برابر همنشين و جليسى تكيه نمي داد و هرگز نديدم از خدمتكاران و كارگزاران خود بد كسى را بگويد و دشنام دهد و يا در پيش چشم كسى آب دهان بيندازد و هرگز نديدم قهقهه زند بلكه خنده‏اش تبسم بود و چون خلوت مي شد و سفره طعام براى او مي گستردند همه غلامان و خدمتكاران را بر سر سفره مي خواند حتى دربان و مهتر را و اما (عليه السّلام) بسيار كم خواب می خوابید و بسيار بيدار بود و بيشتر شب را با بيدارى به سر مي برد از اول تا هنگام دميدن صبح. و بسيار روزه مي گرفت و سه روز روزه هر ماه از وى فوت نمى ‏شد و مي فرمود: اين روزه مانند روزه گرفتن همه سال است و بسيار پنهانى صدقه مي داد و احسان مي كرد و بيشتر اين كار را شبهاى تاريك انجام مي داد و هر كس گمان مي كند كه در فضل مانند او را ديده است باور نكن.»(13)

5 – 1 توصیه به عزاداری و زیارت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

حدیث حضرت امام رضا (علیه السّلام) به ریان بن شبیب توصیه های حضرت امام رضا (علیه السّلام) است برای ماه محرم و عزاداری حضرت امام حسین (علیه السّلام) معروف و مشهور است.

«حدثنا محمد بن علي ماجيلويه رحمه الله قال حدثنا علي بن إبراهيم عن أبيه عن الريان بن شبيب قال: دخلت على الرضا (ع) في أول يوم من المحرم فقال لي يا ابن شبيب أ صائم أنت فقلت لا فقال إن هذا اليوم هو اليوم الذي دعا فيه زكريا (ع) ربه عز و جل فقال‏« رب هب لي من لدنك ذرية طيبة إنك سميع الدعاء» فاستجاب الله له و أمر الملائكة فنادت زكريا «و هو قائم يصلي في المحراب أن الله يبشرك بيحيى‏» فمن صام هذا اليوم ثم دعا الله عز و جل استجاب الله له كما استجاب لزكريا (ع) ثم قال يا ابن شبيب إن المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضى يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمته فما عرفت هذه الأمة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها ص لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه و انتهبوا ثقله فلا غفر الله لهم ذلك أبدا يا ابن شبيب إن كنت باكيا لشي‏ء فابك للحسين بن علي بن أبي طالب (ع) فإنه ذبح كما يذبح الكبش و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون و لقد بكت السماوات السبع و الأرضون لقتله و لقد نزل إلى الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غبر إلى أن يقوم القائم فيكونون من أنصاره و شعارهم يا لثارات الحسين يا ابن شبيب لقد حدثني أبي عن أبيه عن جده (ع) أنه لما قتل الحسين جدي (ص) مطرت السماء دما و ترابا أحمر يا ابن شبيب إن بكيت على الحسين (ع) حتى تصير دموعك على خديك غفر الله لك كل ذنب أذنبته صغيرا كان أو كبيرا قليلا كان أو كثيرا يا ابن شبيب إن سرك أن تلقى الله عز و جل و لا ذنب عليك فزر الحسين ع يا ابن شبيب إن سرك أن تسكن الغرف المبنية في الجنة مع النبي و آله (ص) فالعن قتلة الحسين يا ابن شبيب إن سرك أن تكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين (ع) فقل متى ما ذكرته‏ «يا ليتني كنت معهم فأفوز فوزا عظيما» يا ابن شبيب إن سرك أن تكون معنا في الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و عليك بولايتنا فلو أن رجلا تولى حجرا لحشره الله معه يوم القيامة.»(14)

«ريان بن شبيب گويد روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا (علیه السّلام) رسيدم به من فرمود: اى پسر شبيب روزه ‏اى؟ گفتم نه. فرمود: اين روزي است كه زكريا به درگاه پروردگارش دعا كرد و گفت پروردگارا به من از پيش خود نژاد پاكى ببخشزيرا تو شنواى دعائى. خدا دعایش را اجابت كرد و به فرشتگان دستور داد؛ به زكريا را كه در محراب ايستاده بود ندا كردند كه خدا تو را به يحيى بشارت مي دهد هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس دعا به درگاه خدا كند، خدا دعایش را مستجاب كند. چنانكه براى زكريا مستجاب كرد. سپس فرمود: اى پسر شبيب، به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى‏ دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را، در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و اسباب و اثاثیه اش را غارت كردند. خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد. اى پسر شبيب، اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين (علیه السّلام) گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفتگانه و زمين براى كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته براى ياريش به زمين آمدند و ديدند كشته شده و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور كند و ياريش كنند و شعار آنها «يا لثارات الحسين» است. اى پسر شبيب، پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (علیه السّلام) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد. اى پسر شبيب، اگر بر حسين گريه كنى تا اشکت بر گونه‏ هايت روان شود، خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب، اگر خواهى در هنگام ملاقات با خدا گناهى نداشته باشى، حسين را زيارت كن. اى پسر شبيب، اگر خواهى در غرفه ‏هاى بهشت با پيغمبر ساكن شوى بر قاتلان حسين (علیه السّلام) لعنت كن. اى پسر شبيب، اگر خواهى ثواب شهيدان با حسين را ببری هر وقت به يادش افتادى بگو: «كاش با آنها بودم و به فوز عظيمى مى‏رسيدم.» اى پسر شبيب، اگر خواهى با ما در درجات بلند بهشت باشى براى حزن ما محزون باش و براى شادى ما شاد باش و ملازم ولايت ما باش و اگر مردى سنگى را دوست دارد با آن‏ خدا روز قيامت محشورش كند.»(15)

 

روایاتی از حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره ثواب زیارت حضرت امام حسین (علیه السّلام) رسیده است که به یک مورد در این مجال اشاره می نماییم:

از حضرت امام رضا (علیه السّلام) نقل شده است که هر کسی قبر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را در کنار رود فرات زیارت کند مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده باشد.

أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْحَرِيرِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ (ع) بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ. (16)

 

6 – 1 دعا

ائمه معصومین (علیهم السّلام) معارف شیعی را در دوران اختناق اموی و عباسی از طریق دعا به شیعیان منتقل نموده اند. در میراث شیعه دعاهای بسیاری از ائمه اطهار (علیهم السّلام) به دست ما رسیده است.

حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره اهمیت دعا و دفع بلا و چگونگی دعا در درگاه خداوند احادیثی نقل نموده اند که در اینجا به آنها اشاره می شود:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) يَقُولُ:‏ الدُّعَاءُ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ يَنْزِلْ.»(17)

«حضرت امام رضا (علیه السّلام) از حضرت على بن الحسين (علیه السّلام) روایت ‏فرمود: دعا، بلائى را كه نازل شده و نازل نشده دفع مى ‏كند.»(18)

 

در بیان دیگر حضرت امام رضا (علیه السّلام) از دعا به عنوان اسلحه پیامبران نام می برد:

 « عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الرِّضَا (ع) أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ:‏ عَلَيْكُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِيَاءِ فَقِيلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ الدُّعَاءُ.»(19)

«حضرت امام رضا (علیه السّلام) به ياران خود مى‏ فرمودند: متوسل شوید به اسلحه پيغمبران، به ایشان عرض شد كه سلاح پيغمبران چيست؟ فرمودند: دعاء است.»(20)

 

در حدیث دیگری حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره دعا و اهمیت آن چنین فرموده اند:

« عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) يَقُولُ‏: إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ مَا قَدْ قُدِّرَ وَ مَا لَمْ يُقَدَّرْ قُلْتُ وَ مَا قَدْ قُدِّرَ عَرَفْتُهُ فَمَا لَمْ يُقَدَّرْ قَالَ حَتَّى لَا يَكُونَ‏.»(21)

«از عمر بن يزيد، گويد: از ابى الحسن شنيدم مى‏فرمود: راستى دعا بر مى‏گرداند آنچه را مقدر شده و آنچه را هم مقدر نشده است. گفتم: آنچه را مقدر شده فهميدم، بفرمائيد آنچه مقدر نشده است چيست؟ فرمود: تا اينكه تقديرى براى آن نشود.»(22)

 

2. سیره اخلاقی حضرت امام رضا (علیه السّلام)

اگر چه شناخت ائمه معصومین (علیهم السّلام) از باب رفعت منزلت و شأن والای ایشان برای بشر ممکن نیست اما در این مجال به طور مختصر به برخی از سیره اخلاقی حضرت امام رضا (علیه السّلام) جهت آشنایی با مقام شامخ ایشان اشاره می نماییم:

1 -2 بخشش و سخاوتمندی حضرت امام رضا (علیه السّلام)

حضرت امام رضا (علیه السّلام) به مانند ائمه دیگر (علیهم السّلام) بسیار بخشنده بودند. درباره سیره ایشان آمده است: «حضرت امام رضا (علیه السّلام) بسيار احسان مى‏ كرد و پنهانى صدقه مى‏ داد و بيشتر صدقات او در شبهاى تار بود. پس اگر كسى گمان كند كه مثل آن حضرت را در بخشش و نیکویی ديده است او را تصديق نكنيد.(23)

 

در باره بخشش حضرت امام رضا (علیه السّلام) آمده است ایشان در روز عرفه تمام اموال خود را انفاق کردند و هنگامی که به فضل بن سهل به امام گفت که امام زیان نموده است، امام فرمودند که چیزی را که به آن پاداش و جزاء تعلق می گیرد ضرر و زیان مشمار:

«اليسع بن حمزة في حديثه:‏ أن رجلا قال له السلام عليك يا ابن رسول الله أنا رجل من محبيك و محبي آبائك مصدري من الحج و قد نفدت نفقتي و ما معي ما أبلغ مرحلة فإن رأيت أن تهيئني إلى بلدي و لله علي نعمة فإذا بلغت بلدي تصدقت بالذي‏ توليني عنك فلست موضع صدقة فقام ع فدخل الحجرة و بقي ساعة ثم خرج و رد الباب و أخرج يده من أعلى الباب فقال خذ هذه المائتي دينار فاستعن بها في أمورك و نفقتك و تبرك بها و لا تتصدق بها عني اخرج و لا أراك و لا تراني فلما خرج سئل عن ذلك فقال مخافة أن أرى ذل السؤال في وجهه لقضاء حاجته أ ما سمعت حديث رسول الله ص المستتر بالحسنة تعدل سبعين حجة و المذيع بالسيئة مخذول و المستتر بها مغفور أ ما سمعت قول الأول‏.

متى آته يوما أطالب حاجة            رجعت إلى أهلي و وجهي بمائه‏

و فرق ع بخراسان ماله كله في يوم عرفة فقال له الفضل بن سهل إن هذا لمغرم فقال بل هو المغنم لا تعدن مغرما ما ابتغيت به أجرا و كرما.»(24)

حضرت امام رضا (علیه السّلام) در نامه ای که برای حضرت امام جواد (علیه السّلام) نوشتند ایشان را به انفاق بیشتر تشویق نمودند:

‏أحمد بن محمّد بن خالد و محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد بن عيسى‏ جميعاً عن ابن أبي نصر قال: قرأت في كتاب أبي الحسن الرّضا (علیه السّلام) إلى أبي جعفر (عليه السلام): يا أَبا جَعفَرٍ، بَلَغَني أَنَّ المَواليَ إِذا رَكِبَت أَخرَجوكَ مِنَ البابِ الصَّغيرِ فَإِنَّما ذلِكَ مِن بُخلٍ مِنهُم؛ لِئَلَّا يَنالَ مِنكَ أَحَدٌ خَيراً وَ أَسأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيكَ لا يَكُن مَدخَلُكَ وَ مَخرَجُكَ إِلّا مِنَ البابِ الكَبيرِ فَإِذا رَكِبتَ فَليَكُن مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لا يَسأَلُكَ أَحَدٌ شيئاً إِلّا أَعطَيتَهُ. وَ مَن سَأَلَكَ مِن عُمومَتِكَ أَن تَبَرَّهُ فَلا تُعطِهِ أَقَلَّ مِن خَمسينَ ديناراً، وَالكَثيرُ إِلَيكَ وَ مَن سَأَلَكَ مِن عَمَّاتِكَ فَلا تُعطِها أَقَلَّ مِن خَمسَةٍ و عِشرينَ ديناراً وَالكَثيرُ إِلَيكَ، إِنَّي إِنَّما أُريدُ بِذلِكَ أن يَرفَعَكَ اللَّهُ فَأَنفِق وَ لاتَخشَ مِن ذي العَرشِ إِقتاراً.(25)

ای پسرم، به من خبر رسیده است که خدمتکاران تو را از درب کوچک خانه بیرون می ‏برند، زیرا بخل دارند که از ناحیه تو خیری به کسی برسد. تو را به حقی که بر گردنت دارم، هنگام وارد شدن به خانه و خارج شدن، از درب بزرگ رفت و آمد کن و همراه خود طلا و نقره فراوان بردار و به هر کس که از تو درخواست کرد عطا کن‌. از عموهایت هرکدام را دیدی، کمتر از پنجاه دینار نده و به هر کدام از عمه‏ ها که رسیدی، کمتر از بیست و پنج دینار نده. اگر بیشتر دادی، با خودت است. چرا که می ‏خواهم خداوند در پرتو انفاق مقامت را بالا برد پس ببخش و انفاق کن و جز از خدا مترس.

شيخ صدوق از ابراهيم بن العبّاس روايت کرده است که حضرت امام رضا (علیه السّلام) حاجت احدى را تا برای ایشان مقدور بود برآورد؛ رد نكرد.(26)

 

در بخشش و سخاوت حضرت امام علی بن الموسی الرضا (علیه السّلام) و آگاهی ایشان از ما فی الضمیر افراد در منتهى الآمال آمده است:

«روي عن الريان بن الصلت انّه قال: لمّا أردت الخروج إلى العراق عزمت على توديع الرضا (علیه السّلام) فقلت في نفسي: إذا ودّعته سألته قميصا من ثياب جسده لأكفّن به و دراهم من ماله أصوغ بها لبناتي خواتيم.

فلمّا ودّعته شغلني البكاء و الأسى على فراقه عن مسألته ذلك، فلمّا خرجت من بين يديه صاح بي، يا ريّان ارجع، فرجعت، فقال لي: أ ما تحبّ أن أدفع إليك قميصا من ثياب جسدي تكفّن فيه إذا فنى أجلك؟ أو ما تحبّ أن أدفع إليك دراهم تصوغ بها لبناتك خواتيم؟

فقلت: يا سيدي قد كان في نفسي أن أسألك ذلك فمنعني الغمّ بفراقك، فرفع (علیه السّلام) الوسادة و أخرج قميصا فدفعه إليّ و رفع جانب المصلّى فأخرج دراهم فدفعها إليّ فعددتها فكانت ثلاثين درهما.»(27)

«از ريّان بن الصّلت روايت است كه گفت: وقتى كه اراده عراق كردم و عزم وداع حضرت امام رضا (عليه السّلام) داشتم در خاطر خود گفتم: چون او را وداع كنم از او پيراهنى از جامه‏هاى تنش بخواهم تا مرا در آن دفن كنند و درهمى چند بخواهم از مال او كه براى دخترانم انگشتر بسازم، چون او را وداع كردم گريه و اندوه از فراق او غلبه كرد بر من و فراموش كردم كه آنها را بخواهم، چون بيرون آمدم، مرا آواز داد كه ای ريّان، بازگرد؛ بازگشتم. به من فرمودند: آيا دوست ندارى كه درهمى چند تو را دهم تا براى دختران خود انگشتر سازى؟ آيا دوست ندارى كه پيراهنى از جامه ‏هاى تن خود به تو بدهم تا چون عمرت به سر آيد تو را در آن كفن كنند؟ گفتم: سيّدى، در خاطرم بود كه از شما بخواهم، اندوه فراق شما از یادم برد پس وساده را بلند كرد و پيراهنى بيرون آورد و به من داد و کنار سجاده را بلند كرد و درهمى چند بيرون آورد و به من داد، شمردم سى درهم بود.»(28)

 

2 -2 خوش خلقی و تواضع حضرت امام رضا (علیه السّلام)

خوش خلقی و تواضع از خصلتهای حضرت امام رضا (علیه السّلام) است که در گزارشات رسیده از یاران و نزدیکان حضرت نقل شده است.

در حدیثی که از ایشان در تحف العقول نقل شده است دوستی با مردم را نیمی از عقل دانسته اند.

وَ قَالَ (ع‏): التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ: دوستى با مردم نيمى از عقل است.(29)

در یکی از احادیث ذکر شده در کتاب الکافی، حضرت امام رضا (علیه السّلام) تواضع را چنین تعریف فرمودند:

« عنه عن عدة من أصحابه‏ عن علي بن أسباط عن الحسن بن الجهم عن أبي الحسن الرضا (ع) قال قال: التواضع أن تعطي الناس ما تحب أن تعطاه.

و في حديث آخر قال قلت ما حد التواضع الذي إذا فعله العبد كان متواضعا فقال التواضع درجات منها أن يعرف المرء قدر نفسه فينزلها منزلتها بقلب سليم لا يحب أن يأتي إلى أحد إلا مثل ما يؤتى إليه إن رأى سيئة درأها بالحسنة كاظم الغيظ عاف عن الناس‏ و الله يحب المحسنين‏.»(30)

«برخی از اصحاب از علي بن أسباط عن الحسن بن الجهم از حضرت امام رضا (علیه السّلام) نقل کرده اند که فرمودند: تواضع اين است كه به مردم آنچه را عطا کنی كه دوست دارى به تو عطا کنند.(با آنها چنان رفتار كنى كه ميخواهى با تو رفتار كنند.)

در حدیث دیگر شخصی از حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره حد تواضعی كه فردی به جای آرد، پرسیدند که ایشان در پاسخ فرمودند:« تواضع درجاتى دارد از آن جمله اين كه مرد اندازه خود را بداند و با دلى سالم خود را بجايگاه خويش نشاند و نخواهد به كسى چيزى دهد جز آنچه خواهد به او داده شود. (با مردم چنان كه با او رفتار كنند، رفتار كنند.) اگر بدى از كسى ديد در برابر آن خوبى کند، خشم خود را فرو خورد، از مردم درگذرد و خدا نيكوكاران را دوست دارد.»(31)

 

در کتاب بحارالانوار مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ روایتی را از حضرت امام رضا (علیه السّلام) نقل نمودند که فرمودند: تقوا پیشه کنید و متواضع و شکر گزار باشید.

وَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ الرِّضَا (ع‏): اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاضُعِ وَ الشُّكْر.(32)

 

در باب همنشینی حضرت امام رضا (علیه السّلام) با خدمتگزارانش در منتهی الامال از یاسر خادم حضرت چنین نقل شده است:

«روي عن ياسر الخادم انّه قال: كان الرضا عليه السّلام إذا خلا، جمع حشمه كلّهم عنده الصغير و الكبير فيحدّثهم و يأنس بهم و يؤنسهم، و كان عليه السّلام إذا جلس على المائدة لا يدع صغيرا و لا كبيرا حتى السائس و الحجّام الّا أقعده معه على مائدته‏.

قال ياسر: قال لنا أبو الحسن عليه السّلام إن قمت على رءوسكم و أنتم تأكلون فلا تقوموا حتى تفرغوا، و لربّما دعا بعضنا فيقال له: هم ياكلون فيقول: دعوهم حتى يفرغوا.»(33)

روايت شده از ياسر خادم امام كه گفت: چون حضرت امام رضا (عليه السّلام) خلوت مى‏كرد، تمام حشم خود را از كوچك و بزرگ نزد خود جمع مى‏كرد و با ايشان سخن مى‏گفت و با ایشان مأنوس می شد هرگاه ایشان بر سفره غذا مى ‏نشست كوچك و بزرگى تا خدمتکاران مير آخور و حجّام را با خودش سر سفره می نشاند.(34)

 

3 -2 رئوف و فریادرس

رئوف یکی از القاب امام رضا (علیه السّلام) می باشد، چنانچه در زیارت حضرت امام رضا (علیه السّلام) ذکر شده است: «السلام علی الامام الرئوف: سلام بر امام رئوف»

برخی از اتفاقاتی که در باب رأفت و مهربانی حضرت امام رضا (علیه السّلام) نقل شده است در این مجال ذکر می شود:

ياسر خادم امام روايت کرده است حضرت امام رضا (عليه السّلام) به ما فرمودند: اگر ايستادم بالاى سر شما و شما غذاى مى ‏خوريد برنخيزيد تا فارغ شويد. و بسا مى ‏شد كه آن حضرت بعضى از ما را صدا می کرد، عرض مى ‏كردند كه ايشان مشغول غذا خوردن هستند، مى ‏فرمودند: بگذاريد ايشان را تا فارغ شوند.(35)

 

توسّل جستن به حضرت امام رضا (عليه السّلام) براى سلامتى در سفر برّ و بحر و رسيدن به وطن و خلاصى از اندوه و غم و غربت نافع است و در زيارت آن حضرت از آن حضرت به دادرس و فريادرس امّت تعبیر شده است:

« السّلام على غوث اللّهفان و من صارت به أرض خراسان: سلام بر فرياد درس بيچارگان و كسى كه به سبب وجود او زمين خراسان محل خورشيد گرديد.

اين معنى را حموى در معجم از خراسان نموده.»(36)

در باب عطوفت و رأفت امام به خادمان خود قبل از شهادت از احمد بن زياد بن جعفر همدانى از علىّ بن ابراهيم قمّى از ياسر خادم نقل شده است:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَاسِرٌ الْخَادِمُ قَالَ: لَمَّا كَانَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ طُوسَ سَبْعَةُ مَنَازِلَ اعْتَلَّ أَبُو الْحَسَنِ (ع) فَدَخَلْنَا طُوسَ وَ قَدِ اشْتَدَّتْ بِهِ الْعِلَّةُ فَبَقِينَا بِطُوسَ أَيَّاماً فَكَانَ الْمَأْمُونُ يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مَرَّتَيْنِ فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ كَانَ ضَعِيفاً فِي ذَاكَ الْيَوْمِ فَقَالَ لِي بَعْدَ مَا صَلَّى الظُّهْرَ يَا يَاسِرُ مَا أَكَلَ النَّاسُ شَيْئاً قُلْتُ يَا سَيِّدِي مَنْ يَأْكُلُ هَاهُنَا مَعَ مَا أَنْتَ فِيهِ فَانْتَصَبَ ع ثُمَّ قَالَ هَاتُوا الْمَائِدَةَ وَ لَمْ يَدَعْ مِنْ حَشَمِهِ أَحَداً إِلَّا أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلَى الْمَائِدَةِ يَتَفَقَّدُ وَاحِداً وَاحِداً فَلَمَّا أَكَلُوا قَالَ ابْعَثُوا إِلَى النِّسَاءِ بِالطَّعَامِ فَحُمِلَ الطَّعَامُ إِلَى النِّسَاءِ فَلَمَّا فَرَغُوا مِنَ الْأَكْلِ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ ضَعُفَ فَوَقَعَتِ الصَّيْحَة.(37)

از احمد بن زياد بن جعفر همدانى از علىّ بن ابراهيم قمّى از ياسر خادم براى من نقل کرد كه در راه در جايى كه ميان ما و طوس هفت منزل راه باقى مانده بود، ابو الحسن (عليه السّلام) بيمار شد و تا ما به طوس رسيديم، بيمارى آن حضرت شدّت يافت و چندين روز در طوس اقامت كرديم و مأمون روزى دو بار به عيادت او مى ‏آمد و در روز آخرى كه در آن روز حضرت از دنيا رفت كه بسيار هم ضعيف شده بود بعد از اينكه نماز ظهرش را به جاى آورد به من گفت: اى ياسر، اين مردم چيزى نمي خورند؟ عرض كردم با اين وضعى كه شما داريد اى سرور من چطور مي توانند چيزى بخورند، حضرت‏ اين كلام را كه شنيد كمر خم خود را راست كرد و فرمود: غذا را بياوريد و همه خادمان خود را خواند و احدى را باقى نگذارد مگر بر سر سفره نشانيد و از هر يك جدا جدا احوال پرسيد و چون غذا را صرف كردند، فرمود: براى زنان طعام ببريد، براى آنان نيز غذا بردند و وقتى اين كار تمام شد ضعف شديدى بر او دست داد و بيهوش شد و صداى شيون از حاضران برخاست.(38)

 

4 -2 صله رحم و مهمان نوازی

در روایتی حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره نیکی و احسان به خویشاوندان چنین فرموده اند: « وَ قَالَ (ع)‏ صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهَا وَ قَالَ فِي كِتَابِ اللَّهِ‏ لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏.»(39)

«با خويشاوند صله رحم كنيد هر چند با جرعه‏ اى آب باشد و بهترين صله رحم با خويشاوند خوددارى از آزار رسانى به اوست. و خداوند در كتاب خويش فرمود: صدقه ‏هاى خود را با منّت و آزار باطل مكنيد.(سوره مبارکه بقره، آيه 264)»

 

در باب احترام اینکه حضرت امام رضا (علیه السّلام) به مهمان احترام می گذاشتند و بزرگ می داشتند از محمّد بن حسن بن وليد از محمّد بن عبد اللَّه قمّى چنین روايت شده است:

« الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَغْدَادِيِّ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ قَالَ: نَزَلَ بِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) ضَيْفٌ وَ كَانَ جَالِساً عِنْدَهُ يُحَدِّثُهُ فِي بَعْضِ اللَّيْلِ فَتَغَيَّرَ السِّرَاجُ فَمَدَّ الرَّجُلُ يَدَهُ لِيُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُو الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ بَادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ إِنَّا قَوْمٌ لَا نَسْتَخْدِمُ أَضْيَافَنَا.»(40)

«ابو عبدالله بغدادی نقل می کند که شبی شخصی به مهمانی حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفت و با حضرت گفتگو می کرد که چراغ خاموش شد. آن شخص دستش را برای درست کردن چراغ دراز کرد ولی حضرت او را از این کار بازداشتند و خودشان چراغ را درست کردند و فرمودند: ما قومی هستیم که از میهمان خود کار نمی کشیم.»(41)

 

5 -2 صبر و بردباری و نگهداشتن زبان‏

صبر و بردباری از خصلتهای شخصیتی حضرت امام رضا (علیه السّلام) بود. حضرت امام رضا (علیه السّلام) در چند حدیث یکی از نشانه های فهم در دین را بردباری و خموشی دانسته اند.(42)

حضرت امام رضا (علیه السّلام) در حدیثی در این باره فرمودند: همانا از نشانه‏ هاى دين‏شناسى، بردبارى و دانش است و سكوت درى از درهاى حكمت است؛ به راستى سكوت مهرآور است و بى‏گمان راهنماى هر نيكى است.

حضرت امام رضا (علیه السّلام) در حدیث دیگر در این باره فرمودند:

«وَ قَالَ (ع):‏ لَا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَايَا.»(43)

«هيچ بنده به حقيقت كمال ايمان نمی رسد مگر سه خصلت داشته باشد، فهم دين و نيك اندازه‏گيرى مخارج زندگى و صبر بر بلاها.»(44)

حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره بردباری و لزوم خموشی فرمودند:

« وَ قَالَ (ع):‏ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمَ وَ الْعِلْمَ وَ الصَّمْتُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِيلٌ عَلَى كُلِّ خَيْر.» (45)

 از نشانه‏ هاى ‏فهم دين حلم و علم است و خموشى بابى از حكمت است. خموشى دوستى آرد و راستش كه آن راهنمای به سوی خوبي است.(46)

 

6 -2 حفظ کرامت انسانی

رفتار محبت آمیز حضرت امام رضا (علیه السّلام) با یاران و خدم و حشم در نقلهای بسیاری ذکر شده است. رفتار به خدمتکاران خود چنان اکرام می کردند که موجب تعجب دیگران بود. با خدمتکاران خود بر سر یک سفره غذا می خوردند یا در هنگام غذا خوردن آنان منتظر می ماندند تا دست از غذا بکشند و بعد به ایشان دستور انجام کاری را می دادند.

چنانچه در سیره حضرت امام رضا (علیه السّلام) آمده است ایشان با صبر و حوصله و به دقت به سوالات شیعیان پاسخ می دادند تا شبهات ذهنی آنان رفع شود.

از اکرام حضرت امام رضا (علیه السّلام) به خویشاوندان و مهمانان در سطور قبل مطالبی گفته شد.

از نمونه های دیگر حفظ کرامات انسانی در رفتار حضرت امام رضا (علیه السّلام) می توان به رفتار حضرت امام رضا (علیه السّلام) در مناظرات با متكلّمين و أهل بدعت‏ ادیان دیگر است به خصوص برخی از آنان از جمله جاثلیق که از فرصت استفاده می کرد تا توهین و تمسخر نماید ولی حضرت امام رضا (علیه السّلام) بزرگوارانه به سوالاتشان جواب می داد.(47)

 

7 – 2 دوری از اسراف و تجملات

حضرت امام رضا (علیه السّلام) به پیروی از سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دنیاطلبی و اسراف و روی آوردن به تجملات اجتناب می نمودند. گزارشهایی که از خادمان امام (علیه السّلام) به دست ما رسیده است حاکی از این خصلت امام رضا (علیه السّلام) است که در اینجا به نقل یکی از آن موارد می پردازیم:

 بيهقى گويد از محمّد بن يحيى صولى از مادر پدرش نقل نموده است که با عده ای کنیز در کوفه خریداری شد و آنان را سواره به کاخ مأمون بردند در آنجا مانند بهشت انواع خوردنیها و آشامیدنیها و بوی خوش وجود داشت. سپس مأمون وی را به حضرت امام رضا (علیه السّلام) بخشید در خانه امام (علیه السّلام) خبری از تجملات و نعمتهای کاخ مأمون نبود تا اینکه وی را امام (علیه السّلام) به عبد اللَّه بن عبّاس بخشيد، وی نقل می کند که وقتی به منزل عبدالله بن عباس رفت گويا به بهشت وارد شدند:

«حدثنا الحاكم أبو علي الحسين بن أحمد البيهقي قال حدثنا محمد بن يحيى الصولي قال حدثتني جدتي أم أبي و اسمها عذر قالت:‏ اشتريت مع عدة جوار من الكوفة و كنت من مولداتها قالت فحملنا إلى المأمون فكنا في داره في جنة من الأكل و الشرب و الطيب و كثرة الدنانير فوهبني المأمون للرضا ع فلما صرت في داره فقدت جميع ما كنت فيه من النعيم و كانت علينا قيمة تنبهنا من الليل و تأخذنا بالصلاة و كان ذلك من أشد شي‏ء علينا فكنت أتمنى الخروج من داره إلى أن وهبني لجدك عبد الله بن العباس فلما صرت إلى منزله كنت كأني قد أدخلت الجنة قال الصولي و ما رأيت امرأة قط أتم من جدتي هذه عقلا و لا أسخى كفا و توفيت سنة سبعين و مائتين و لها نحو مائة سنة و كانت تسأل عن أمر الرضا (ع) كثيرا فتقول ما أذكر منه شيئا إلا أني كنت أراه يتبخر بالعود الهندي السني‏ و يستعمل بعده ماء ورد و مسكا و كان ع إذا صلى الغداة و كان يصليها في أول وقت ثم يسجد فلا يرفع رأسه إلى أن ترتفع الشمس ثم يقوم فيجلس للناس أو يركب و لم يكن أحد يقدر أن يرفع صوته في داره كانت ما كان إنما يتكلم الناس قليلا قليلا و كان جدي عبد الله يتبرك بجدتي هذه فدبرها يوم وهبت له.»(48)

«بيهقى گويد: محمد بن يحيى صولى گفت: مادر پدرم كه نامش غدر يا غدرا بود براى من نقل كرد كه من با عده ‏اى كنيز در كوفه خريدارى شديم و من در آنجا به دنيا آمده بودم و ما را سواره به سوى مأمون بردند و ما در خانه مانند بهشت مأمون از خوردنى و آشاميدنى و بوى خوش و پول فراوان كاملا بهره ‏مند بوديم و مأمون مرا به حضرت رضا (عليه السلام) بخشيد وقتى به خانه آن بزرگوار رفتم همگى آن نعمتها را از دست دادم و زنى را بر ما گماشتند كه مربي ما بود و ما را برای نماز از خواب بيدار مى ‏كرد و اين كار بسيار بر ما سخت و ناگوار بود و من همه آرزويم اين بود كه از آنجا بيرون شوم تا اينكه مرا به جد تو عبد الله بن عباس بخشيد چون به منزل او آمدم گويا به بهشت شده ‏ام. صولى گويد: من در عقل و سخاوت دست هرگز زنى را مانند جده خود نديدم. وى در سال دويست و هفتاد فوت كرد و نزديك به يكصد سال عمر نمود و مردم زياد از او وضع حضرت رضا (عليه السلام) را مى‏ پرسيدند، در پاسخ آنان مى‏ گفت: چيزى از وى ياد ندارم مگر اينكه مى‏ ديدم كه خود را به عود هندى خام بخور مي داد، سپس با گلاب و مشك خود را خوشبو مي كرد و نماز صبح را اول وقت می خواند و بعد به سجده مى‏ رفت و سر بر نمى‏ داشت تا آفتاب بالا مى‏ آمد. آنگاه بر مي خاست و به نياز مردم مى‏ نشست و يا سوار مى ‏شد و احدى در خانه او قدرت صدا بلند كردن نداشت هر كس كه بود و غير اين نبود كه با مردم به نرمى و آهسته و شمرده سخن مي گفت.

و جدم عبد الله به اين كنيز تبرك مي جست و همان روزى كه وى را بدو بخشيدند با او تدبير كرد يعنى قرارداد بست كه وى پس از مرگ او آزاد باشد و يك روز خالوى جدم عباس بن احنف شاعر بر جدم وارد شد و آن كنيز را ديد و او را خوش آمد، از جدم تقاضا كرد كه او را به وى ببخشد، گفت: اين كنيز مدبره است يعنى پس از وفات من آزاد است.»(49)

 

اگر چه این چند صفحه از بیان عظمت و بزرگواری و سیره حضرت امام رضا (علیه السّلام)، امام و راهنمای تمام مردم جهان قاصر، است و صفات رفتاری بسیاری از امام به مانند عفو و گذشت و زهد و تقوا و بسیاری از خصوصیات اخلاقی و رفتاری دیگر مجال شرح و بسط نیافت ولی رفتار و کردار حضرت امام رضا (علیه السّلام) طبق قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و روش زندگی و رفتاری ائمه معصومین و حضرت امام رضا (علیه السّلام) الگویی است برای شیعیان برای یافتن راه سعادت.

 

پی نوشتها

(1) عيون اخبار الرضا، جلد1، صفحه150

(2) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه183 - 180

(3) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه 183

(4)عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏1، صفحه 227

(5) الكافي، جلد‏2، صفحه 52

(6) اصول كافى، جلد‏4، صفحه 169 – 167

(7)عیون اخبار الرضا (علیه السّلام)، جلد2، صفحه 183

(8) عیون اخبار الرضا (علیه السّلام)، جلد2، صفحه 182

(9) الأمالي صدوق، صفحه 660

(10)منتهى الآمال،جلد‏2، صفحه 410   

(11)منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه 1621

(12) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه184

(13)ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه432

(14)الأمالي صدوق، صفحه 130 - 129

(15) ترجمه الأمالي، صفحه 131 – 129

(16)ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 85

(17) الكافي، جلد‏2، صفحه 469

(18) اصول كافى، جلد‏6، صفحه 25

(19)الكافي، جلد‏2، صفحه 468

(20) اصول كافى، جلد‏6، صفحه 23

(21) الكافي، جلد‏2، صفحه 469

(22) اصول كافى، جلد‏6، صفحه 24

(23) منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه1621

(24)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد‏4، صفحه361 360–

(25)الكافي، جلد‏4 ، صفحه 43

(26)ترجمه منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه1621 – 1620

(27) منتهى الآمال، جلد2، صفحه426

(28) ترجمه منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه 1639

(29)تحف العقول، صفحه 443

(30)الکافی، جلد2، صفحه 124

(31)اصول كافى، جلد‏4، صفحه 375 – 374

(32)بحار الأنوار، جلد ‏68، صفحه54

(33) منتهى الآمال، جلد2، صفحه416  

(34) ترجمه منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه 1629

(35) ترجمه منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه 1629

(36) ترجمه منتهى الآمال، جلد‏3، صفحه 1627 – 1626

(37)عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه241

(38) ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه590 – 589

(39) تحف العقول، صفحه 445

(40)الكافي، جلد‏6، صفحه 283 - بحار الأنوار، جلد ‏49، صفحه 102

(41) بحار الأنوار، جلد ‏49، صفحه 102

(42) اصول كافى، جلد‏1، صفحه 103 - اصول كافى، جلد‏4، صفحه 343 - تحف العقول، صفحه 445

(43)تحف العقول، صفحه 446

(44)ترجمه تحف العقول، صفحه 471

(45)تحف العقول، صفحه 445

(46)ترجمه تحف العقول، صفحه 469

(47) الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد‏2، صفحه 432-415 

(48)عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد2، صفحه 179

(49)ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه 419 – 417

 

منابع

- الإحتجاج على أهل اللجاج ، احمد بن على طبرسى، ترجمه و شرح غفارى، 4جلد، تهران، مرتضوى، چاپ اول، 1371 ش.

- الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، 2جلد، مشهد، نشر مرتضى، 1403ق.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- تحف العقول‏، حسن بن على‏ابن شعبه حرانى، محقق / مصحح: على اكبر غفارى، قم‏، جامعه مدرسين‏، 1404 ق. / 1363ش.

- ترجمه الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمد باقر كمره‏اى،‏ تهران،‏ كتابچى،‏1376ش‏.

- ترجمه تحف العقول، حسن بن على ‏ابن شعبه حرانى، محقق / مصحح: على اكبرغفارى، مترجم: محمد باقر كمره اى، كتابچى‏، تهران‏،1376 ش.

- ترجمه منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، شيخ عباس قمى‏، قم‏، دليل‏، 1379ش.

- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال محمد بن على ابن بابويه، 1جلد، قم، دار الشريف الرضي للنشر، چاپ: دوم، 1406 ق.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام،‏ محمد بن على ابن بابويه، ‏ محقق / مصحح: مهدى‏ لاجوردى، تهران‏، نشر جهان‏، 1378 ق‏.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، محمد بن على‏ ابن بابويه، مترجم: حميد رضا مستفيد و على اكبر غفارى، تهران‏، صدوق‏،1372

- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، 4 جلد، قم، علامه، چاپ اول، 1379 ق.

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، شيخ عباس قمى،‏ قم، جامعه مدرسين (موسسه النشر الاسلامى)، 1422 ق.

 

: فاطمه ابوحمزه