برادران و خواهران، پیشتر برخی مشکلات اجتماعی را که در جامعه ما رواج یافته است، بیان نمودیم. و نقشی را که جامعه در حل آن مشکلات می تواند داشته باشد؛ تقسیم بندی کردیم. گفتیم از خانواده شروع می کنیم، ما برخی مسائل مربوط به خانواده را با سرعت بیان کردیم سپس درباره مدرسه و مسائل مربوط به بُعد تربیتی صحبت کردیم و در ادامه درباره جو عمومی جامعه که از حالت آزادی به وضعیت آشوب و پیامدهای منفی آن تغییر شکل یافته است صحبت نمودیم. قبل از اینکه خطبه را شروع کنم، در راستای تکمیل این موضوع می خواهم به این نکته اشاره کنم، این مسائلی که بیان کردیم تنها آغازی برای طرحی هستند که قرار است طرحی طولانی و مشکل باشد، زیرا زمانی که این بیماریها و مشکلات وارد جامعه ای می شوند قطعا به تلاش زیاد و گسترده ای جهت رسیدن به یک وضعیت اجتماعی بهتر نیاز است و این حق ماست که چنین خواسته ای داشته باشیم و برای رسیدن به وضعیت اجتماعی بهتر تلاش کنیم. زیرا آثار منفی مشکلات اجتماعی همه اقشار جامعه را در بر می گیرد. همه ما در خانواده ها، مدرسه و جامعه با این مشکلات مواجه هستیم و این مسئولیت بر عهده همه است و هیچ کس از آن معاف نمی شود. زمانی که این مسئولیت را احساس کنیم، تلاش برای یافتن راه حل آن را آغاز خواهیم کرد. اما اگر این مسئولیت را درک نکنیم (در حالی که حتی برخی از ما متوجه مشکل هم نمی شود) این خطرناکتر است، زمانی که متوجه مشکل نشویم و احساس مسئولیت نکنیم، بی شک تلاشی برای حل مشکلات صورت نمی پذیرد و مشکلات اجتماعی رها می شوند همه منتظر شخصی هستند که برای حل مشکلات اقدام کند. در واقع ما بر این باوریم که برخی مسائل به همبستگی و انسجام مستمر نیاز دارند، زمانی که برخی مشکلات را می گوییم نمی خواهیم تنها آنها را یادآوری کنیم بلکه می خواهیم آن را مشخص کنیم و جستجوی راه حلی برای آن را آغاز کنیم، قطعا مطلبی که پیش از این آورده شد، در ادامه به توضیحات بیشتری نیاز دارد و تنها موضوع خطبه نیست بلکه جو عمومی جامعه باید در راستای حل این مشکلات تلاش کند. آیا راه حلهایی برای برخی از مشکلات ما وجود دارد؟ بله راه حلهایی وجود دارد. در بیشتر مواقع هر مشکلی راه حلی دارد اما راه حلهایی هستند که به اقدام همگانی نیاز دارد. گاهی ما شخص بیماری را درمان می کنیم، بیماری در حد او می ماند و گاهی دو نفر را معالجه می کنیم که بیماری در حد همان دو نفر می ماند، اما زمانی که مشکلات گسترش می یابد و ما واقعا با مشکلات بزرگی که به سوی ما حمله ور شده اند و به شدت به جامعه ما آسیب می می زند، مواجه هستیم. ما هزینه آن را خواهیم داد این مشکلات به خانواده، مردم و بازار آسیب می زند و این ساختار مهم را که همه جوامع بشری برای حفاظت از آن تلاش میکنند؛ نابود می نماید. برخی مشکلات شروع به نابودی این هویت مبارک یعنی خانواده می کند. فضای عمومی به گونه ای شده است که بزرگ و کوچک توجه نمی کنند مسائلی هست که نباید در جامعه نمایان شوند، اگر همه چیز مجاز شود ما وضعیت آشوب زده ای را خواهیم داشت و اگر آشوبی شکل گیرد، تنها با قانون مداری پایان می یابد و قانون مداری به تلاش نیاز دارد. برادرانم چه بسا درک و آگاهی با توصیفات اخیر نکته مهمی است، در حقیقت این آگاهی و درک به توسعه نیاز دارد، این گونه نیست هر کسی که بگوید من از آگاهی برخور دارم، واقعا آگاه باشد معنای آگاهی درک کردن شرایطی است که در آن زندگی می کنیم. انسان گاهی از حساسیت برخی مسائل آگاه است و گاهی خیر، گاهی حجم پیامدهای اجتماعی را درک می کند و گاهی خیر. آگاهی حالتی از ادراک و حضور است و حالتی است که شخص می فهمد چگونه مشکلات اجتماعی را پیش از آنکه به صورت ترسناکی درآیند، حل کند. زمانی که می گوییم آگاه، پشت آن چیز دیگری وجود دارد یعنی انسان آگاه پس این آگاهی و درک به تلاش نیاز دارد. برادرانم توجه کنید باید یک عامل بازدارنده برای هر آشوبی وجود داشته باشد. عامل بازدارنده در برخی موارد بازدارنده خود شخص است. پسر جرات نمی کند با پدرش بد حرف بزند، چرا؟ این به خاطر وجود عامل بازدارنده ای است که می گوید جایگاه پدر باید از احترام برخوردار باشد همین طور مقام معلم و برادر بزرگتر و مادر باید محترم داشته شود. با این عامل بازدارنده شخص جرات نمی کند با پدر، مادر، برادر و معلمش همان گونه که مثلا با دوستش صحبت می کند، سخن بگوید. چه چیزی مانع آن می شود؟
از برادرانم می خواهم توجه کنند این عامل بازدارنده گاهی دینی است و گاهی قانونی و در موارد مرتبط با فضای عمومی جامعه نیز گاهی این عامل عرفی است. بنابراین اصطلاحاتی وجود دارند که در آداب اجتماعی از آنها یاد می شوند، حال معنای آداب عمومی چیست؟ زمانی که جامعه ببیند، رفتاری که مربوط به خانه است، به میان عامه مردم منتقل شود و مردم بگویند این رفتار بر خلاف آداب عمومی است، جامعه به آن تمایلی نخواهد داشت، آن را نمی خواهد و به آن اعتراض می کند. گفته می شود برخی رفتارها زمان و مکانی دارند. معنای این حرف آن است که برخی رفتارها زمان و مکان خود را دارند. زمانی که زمان یا مکان را از این رفتار جدا می کنیم، هرج و مرج به پا می شود. شخص در خانه خود آزادی دارد این آزادی نمی تواند خود به تنهایی در خیابان محقق شود این را من نمی گویم همه جوامع می گویند به همین دلیل اگر آداب اجتماعی را حفظ نکنیم، آشوب بر پا می شود. عامل بازدارنده گاهی عامل دینی است، انسان از منظر دینی تربیت می شود تا بداند چه حقی دارد و چه حقی ندارد. حقوق خود را می شناسد و از وظایفی که بر عهده اش هستند، آگاه می شود، او نمی تواند بر خلاف اعتقاد دینی خود عمل کند، ما این را عامل بازدارنده دینی می خوانیم که از بهترین و قوی ترین بازدارنده هاست اگر فرد به آن باور داشته باشد. دین او اجازه نمی دهد تعدی کند و به او اجازه نمی دهد کاری انجام دهد که در آن شائبه و ایرادی باشد او در مقابل دیگران حیا دارد. گاهی عامل بازدارنده از نوع قانونی است، قانون اجازه نمی دهد و قانونگذار بر این باور است که اگر برای برخی رفتارها قانون وضع نشود، این آزادی به هرج و مرج تبدیل می شود پس باید قانونی وضع شود که بازدارنده باشد، قانون اجازه نمی دهد که تعرض کنی و هرگونه که خواستی پول به دست آوری و به حقوق دیگران تجاوز کنی. اکثر صاحبان اندیشه و خردمندان با هم توافق کردند که حد و حدودی را تعیین کنند و اجازه عبور از آنها را ندهند. همچنین یک بازدارنده عرفی داریم اینکه عرف عمومی به شخص می گوید که این کار زشت است، مساله دین نیست بلکه عرف به شخص می گوید زشت است اگر چنین کاری انجام دهی، مثلا من در خانه با برادرم رفتاری دارم اما این رفتار در مقابل دیگران درست نیست. توجه کنید ما چه داریم. گروهی دیندار هستند، گروهی قانون مدار و گروهی نیز عرف را رعایت می کنند. ما از واقعیت تاریخی خود صحبت می کنیم، آیا الان کسی می تواند اعتراض کند و بگوید، شما دیندار، قانون مدار و عرف شناس نیستید؟ اگر این چنین باشد چه اتفاقی می افتد؟ ما این مشکلات را داریم چه اتفاقی می افتاد؟
شخص دینش را رها می کند. قانون را نادیده می گیرد و به عرف اهانت می کند، نتیجه چه می شود؟ نتیجه گمراهی و آشوب است. برادرانم از شما می خواهم سخن مرا بپذیرید زمانی که قانون نباشد، آشوب و هرج و مرج شروع می شود. حرف من کلی است زمانی که یک شخصیت قانون مدار بر خلاف قانون عمل کند، یک چهره شناخته شده در عرف جامعه عرف را زیر پا بگذارد و یا یک چهره مذهبی بر خلاف دستورات دین رفتار کند، اینها درست نیستند. توجه کنید هر جامعه ای باید یک سرپرست داشته باشد که مانع از وخامت اوضاع آن شود. ما نمی توانیم وارد ابعاد مسأله شویم به خدا سوگند مواردی هست که اگر انسان می توانست از آنها کمک بگیرد یعنی من آنها را مناسب نمی دانم منظورم این است که شما از مسایل بسیاری بی اطلاع هستید اما این مسئولیت همه ماست که باید آن را بپذیریم. برادرانم ما باید با هم اتحاد داشته باشیم و جامعه را متحد کنیم باید به ارزشها بازگردیم ما راه حلی به جز بازگشت به ارزشهای دینی، قانونی و عرفی به مقداری که با یکدیگر تعارض پیدا نکنند، نداریم. اگر از همه ارزشها شانه خالی کنیم، این کار نتایج بسیار خطرناکی خواهد داشت. من گفتم قطعا ما به این خطبه و حتی دو خطبه اکتفا نمی کنیم گاهی خطبه نمی تواند چیزی را درست کند و به همکاری و کمک نیاز است و من فقط هشدار می دهم. مسایل خطرناکی در جامعه وجود دارد و پیامدهای بسیار خطرناک و عجیبی برای جامعه ایجاد کرده است. بار دیگر به همه می گویم که همه باید مسئولیت صیانت از جامعه را بر عهده گیرند که خداوند احسان کنندگان را دوست می دارد. مطلبم را گفتم، از خدا طلب مغفرت دارم و از او می خواهم خیر و خوبی را برای کشور ما رقم بزند و همه شما را حفظ کند و این کشور را کشور ارزشها قرار دهد، آخرین دعای ما هم این است، سپاس مخصوص الله پروردگار دو جهان است، خداوندا بر محمد و خاندان پاک و مطهرش درود فرست.
اترك تعليق