خطبه دوم نماز جمعه کربلاء به امامت شیخ عبد المهدی الکربلائی در تاریخ دوم رمضان 1439 هجری برابر 28 اردیبهشت 1397شمسی

 

برادران و خواهرانم همچنان در بحث عناصر تشیع صحیح و پیروی راستین از اهل بیت (علیهم السلام) هستیم. آن اصول تشیع و ویژگیها و عناصری که بر ادعای ما در پیروی مان از اهل بیت (علیهم السلام) صحه می گذارد، کدامند؟ برخی از این ویژگیها را در خطبه های پیش از این بیان کردیم.

و در این خطبه برخی دیگر از این عناصر را بیان می کنیم، از جمله:

- حفظ روحیه جامعه و استحکام روابط اجتماعی:

برادران و خواهرانم، زمانی که احادیث تربیتی از ائمه (علیهم السلام) در تاکید آنها بر سلامت روابط اجتماعی میان مومنان و حفظ استحکام این روابط را بررسی می کنیم، به نکته ای عجیب پی می بریم. حتی ما زمانی که برخی احادیث را می خوانیم، متوجه نکته عجیبی در تاکید بسیار آنها بر حفظ استحکام روابط اجتماعی میان مومنان و استمرار همبستگی و ارتباطات محبت آمیز میان آنها می شویم. آنها به شدت بر دور ماندن مومنان از جدایی و قطع روابط و دیگر ویژگیهایی تاکید دارند که به از بین بردن ریشه های اجتماعی و تضعیف جامعه منجر می شود و روایاتی برای مواردی که ذکر کردیم، بیان خواهیم کرد.

بنابراین برادران و خواهرانم از ویژگیهای یک پیرو راستین اهل بیت (علیهم السلام) این است که قدرت و استحکام روابط اجتماعی و ارتباطاتش با برادران مومن را علی رغم وجود دلایلی برای اختلاف و جدایی میان آنها حفظ کند و علاوه بر آن از راه مجاهدتهای نفسانی، غلبه بر هوای نفس، خواسته ها و شیطان تلاش کند که بر همه اینها غلبه یابد تا این ارتباطات به قوت خود باقی بمانند زیرا جامعه تنها زمانی می تواند به اهداف و آمال خود در زندگی دنیوی و اخروی اش برسد که روابط اجتماعی منسجمی داشته باشد.

بنابراین ای مومن اگر خواستی بفهمی که در پیرویت از اهل بیت (علیهم السلام) راستین هستی یا نه، به قدرت روابط اجتماعی خود بنگر و ببین روابطت با دیگران را چگونه حفظ کرده ای.

بنابراین این حدیث از امام صادق (علیه السلام) را بیان می کنیم: «هيچ دو مردى از روى قهر از يكديگر جدا نمی شوند مگر اينكه يكى از آن دو سزاوار بيزارى (خدا و رسولش از وى) و لعنت (دورى از رحمت خدا) گردد و چه بسا كه هر دو سزاوار آن شوند.»

برادرانم توجه کنید در اینجا راوی تعجب می کند و به امام (علیه السلام) می گوید: خدا مرا فدای تو سازد، آن كه ظالم است این سزاى اوست، مظلوم چه گناهی دارد؟ فرمود: برای آنكه برادر خود را به آشتی و پيوند با خود نمی خواند و در سخن گفتن با او نمی کوشد و به این امر اهمیتی نمی دهد، از پدرم شنیدم كه فرمود: هر گاه دو تن با هم ستیز كنند و يكی به ديگرى تعدّی كند، آنكه مظلوم است نزد آن ديگری رود و به او بگوید: ای برادر من ستمكارم و تقصیر با من است تا جدایی و قهر از میانشان بر طرف شود، خدای تعالی حاكم عادل است و داد مظلوم را از ظالم می ستاند.

به پاسخ امام (علیه السلام) دقت کنید که چگونه ایشان در دنیا بر این تاکید دارد که ارتباطات اجتماعی مستحکم باقی بمانند و همبستگی و ارتباطات و پیوستگی و دوستی متقابل میان مومنان حفظ شود، اگر در دنیا لازم شد انسان مومن از برخی حقوق معنوی خود دست بکشد. علت چیست؟ امام (علیه السلام) می فرمایند: ما می خواهیم شما در دنیا با یکدیگر محبت و صفا داشته باشید، با یکدیگر دوست و منسجم باشید، انسان مظلوم احتمالا می گوید: اما حق من کجاست؟ امام (علیه السلام) به او پاسخ می دهد منتظر باش، آخرتی وجود دارد، حق تو از بین نمی رود، می خواهیم در دنیا با یکدیگر در ارتباط باشید و دوست و رفیق یکدیگر باشید، در آخرت قضاوت و دادگاهی عادلانه وجود دارد. ای مظلوم خداوند تعالی و  قاضی عادل حقت را از کسی که به تو ظلم کرده خواهد گرفت.

صفت دوم: اهمیت دادن به عناصر تربیتی و اخلاقی

انسان نیازهای متعدد جسمی، فکری، روحی و تربیتی دارد، اگر همه این نیازها برطرف نشود، خوشبختی و سعادت مورد نظر به دست نمی آید و شرایط برای فرد و جامعه ثبات نمی یابد.

گاهی فرد در جامعه ای است که آن جامعه به یک بُعد بسیار بیشتر از سایر ابعاد توجه می کند و اهمیت می دهد. به آن جوانب مهم اهمیت نمی دهد بلکه توجه اش در برخی از جنبه ها بر سایر جوانب غلبه دارد.

برادرانم یک مثال برای شما می آورم: از دانشجو انتظار می رود که دروس دانشگاهی و تخصصی را بیاموزد، آنچه انتظار می رود، توجه، اهتمام، وقت گذاشتن و تلاش کردن برای آن دروس است تا پیشرفت کنیم و به مدارج علمی و تخصصی مهمی برسیم. اما توجه و اهتمام به اخلاق و تربیت نیز باید متعادل باشد و از همان خانواده، مدرسه و جامعه به اندازه کافی به آن توجه شود. خانواده همان گونه که به سطح علمی و تحصیلات دانشگاهی فرزندانش توجه کرده و اهتمام می ورزد، باید به همان قدر توجه و اهتمام به تربیت فرزندانش و آموزش اخلاق نیکو و پاکسازی دلهای آنها از اخلاقهای بد و مذمتها نیز داشته باشد.

درمدرسههمان گونه که به درسهای تحصیلی توجه می شود باید توجه و اهتمامی هم به دروس اخلاقی و تربیتی آنها وجود داشته باشد زیرا اگر کنار این علوم درسهای اخلاقی و تربیتی تدریس نشود، سودی به دست نمی آید.

بنابراین باید از خانواده جامعه، مدرسه، موسسه و در هر مکانی آغاز کنیم. این همان چیزی است که ائمه (علیهم السلام) بر آن تاکید کرده اند.

باید توجه ویژه ای به کودکان و جوانانی وجود داشته باشد که اگر از این منظر به آنها توجه نشود، بیشتر از هر گروهی در خطر خواهند بود و در معرض مفاسد و اخلاقهای بد قرار دارند.

- هوشیاری و آگاهی نسبت به خطرات دروغ پراکنی ها و شایعه سازی ها:

از ویژگیهای یک پیروی مذهب اهل بیت (علیهم السلام) این است که نسبت به خطرات دروغ پراکنیها و شایعه سازیها هوشیار و آگاه است به ویژه با وجود ابزار های رسانه ای و این وسایل ارتباطی که در همه جا گسترش یافته و ملازم انسان شده و نه مانند سایه او بلکه همانند روح و جانش شده است. برادرانم صحبت ما درباره دروغهای عادی نیست، هر چند که دروغ عادی از محرمات و گناهان بزرگ بوده و دروغ کلیدی از کلیدهای شر است. اما سخن ما درباره دروغهایی است که به شکل گسترده در جامعه شیوع یافته اند و خطرات بزرگی را نه فقط در سطح فردی بلکه در سطح کل جامعه ایجاد می کنند به ویژه زمانی که این دروغها درباره شخصیتها و چهره های بزرگ و مهمی از جامعه هستند.

بنابراین شایسته است در اینجا هشدار دهیم زمانی که در مقابل شبکه های ماهواره ای می نشینیم و مطالبی که در شبکه های اجتماعی آمده را می خوانیم، باید آگاه و هشیار باشیم، در ادامه نحوه برداشت و درک این خبرها و تحلیلها را بیان خواهم کرد، منظورم تنها خبر نیست ما گاهی با یک خبر سر و کار داریم، گاهی با یک تحلیل و گاهی با یک مقاله و یا نقطه نظر مواجه هستیم. من چگونه با تمامی این مسایل تعامل کنم به ویژه در زمان حاضر که مصیبت بزرگتر این است که امور برای ما مشتبه شده اند.  من نمی دانم این شخصی که مطلبی می نویسد و صحبت می کند از آن افراد مورد اطمینان هست یا نه و این طرفی که می نویسد و صحبت می کند و این ایده ها و رویکردها فکری و دیگر مسایل را ارائه می کند، آنچه به مردم القا می کند، مورد وثوق و اطمینان هست یا نه؟ تشخیص دادن این مساله کار دشواری شده است.

توجه کنید خطرات دروغها و شایعات بسیار بزرگ بوده و فتنه ها و مشکلاتی را نه فقط میان اشخاص بلکه میان گروه های اجتماعی و ادیان مختلف ایجاد می کنند. بسیاری از دروغهایی که ترویج می شوند و برخی به ترویج و نشر آنها کمک می کنند، منجر به کشته شدن جانهای محترم و بی گناهی می شود از جمله آنچه به ما منسوب می شود یا هتک حرمتهایی که نقض آنها ناروا بوده یا در هم شکستن و خرد کردن شخصیتهای مهمی در جامعه با ترویج و انتشار برخی دروغها بدون دانش و آگاهی که منجر می شود، مردم از آن شخصیت بزرگ دور شوند و جایگاه و نقش او تضعیف شود، بسیاری در انتقال این دروغها نقش داشته و آنها را رواج می دهند اما خطرات بزرگی را که ترویج و دامن زدن به این شایعات، دروغها و سخنان باطل به ویژه در مورد شخصیتهای بزرگ ایجاد می کنند؛ نمی دانند.

اسلام قواعد اصلی برای جلوگیری از افتادن در دام خطرات دروغها و شایعات و چگونگی تعامل با آنها را تعیین کرده است، این قواعد گامهای متوالی هستند که باید زنجیروار برداشته شوند تا نتایج مورد نظر حاصل شوند:

اول: چگونگی برداشت و درک خبری که آن را می شنود یا می خواند، اینکه در تایید و باور آن شتاب نورزد و عجله نکند زیرا در این صورت عقل، فکر، دین و اخلاقش تحقیر می شود و درنگ و تامل کند.

دوم: تلاش برای شناخت منبع خبر، آیا آن مورد وثوق است و می توان به صحت اخبار، نظرات، باورها و رویکردهای فکری او اطمینان کرد یا اینکه از آن دسته ای است که به آنچه می گوید و می نویسد اهمیتی نمی دهد یا از آن نوعی است که به دروغ گفتن و تمایلش به گسترش مسایل دروغ و کذب مشهور بوده و رویکردها و سیاستها و شیوه اش پیروی از این اسلوبها برای اهدافی منفی و مخرب است. یا اینکه از نوع ناشناخته و مشکوکی است حتی اگر صاحب خبر مورد اطمینان باشد چه بسا اشتباه کند یا بی دقت مطلب را منتقل کند.

مصیبت بزرگتر در زمان حاضر ما دشواری تشخیص در این زمینه است به ویژه همزمان با انتشار عنوانهای برجسته برای افراد، نهادها و مراکزی که مطلب می نویسند و منتشر می کنند و به قدرتی دست یافته اند که می توانند حتی برخی مومنان و آنهایی را که وجهه و جایگاه اجتماعی در جامعه دارند فریب داده و گمراه کنند.

در اینجا درنگ و تامل بیش از پیش ضرورت می یابد.

سوم: تلاش برای اثبات درستی، دقت و واقعیت خبر با حصول اطمینان از منبع آن و مراجعه به اهل دانش و عقل و تجربه و فکر عاقلانه، اگر این گونه نبود، ایستادن از افتادن در مهلکه ها در نتیجه شتاب ورزی در تایید و انتشار خبر و فکر و تحلیلی که انسان آن را دریافت می کند، درستتر و ایمن تر است. «ای مومنان هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.» (آیه 6 سوره حجرات)

چهارم: عدم انتشار خبر شنیده شده یا خوانده شده و دست نگه داشتن در انتقال آن به دیگران، امانت داری در حفظ خبر (و حتی نظر یا موضعگیری مشخص) تا اینکه آن برایش ثابت شده و واقعیت آن روشن شود و آیه های قرآن و احادیث شریف نسبت به شتاب کردن در انتقال اخبار دروغ و انتشار آنها میان اعضای جامعه هشدار داده اند: «زیرا شما آن سخنان را از زبان یکدیگر تلقی کرده و حرفی بر زبان می گفتید که علم به آن نداشتید و این کار را سهل و کوچک می پنداشتید در صورتی که نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ بود.» (آیه 15 سوره نور)

شخص مومن باید به عقل، فکر و جامعه اش احترام بگذارد و این امر تنها با حکم قرار دادن عقل، شرع و خلق و خوی عالی هنگام خواندن یا شنیدن هر خبری و نه با دریافت آن با زبان و نقل قول آن حاصل می شود بلکه طبق ملاکهای شرع و فطرت سالم این عقل است که باید دریافت کننده باشد.

پیوست ها