چهل حدیث کوتاه ، زیبا و ارزشمند از امام محمد باقر (ع)

1- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَیْه السلام) : إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ فَإنْ كانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیكَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك، وَ إذا كانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیكَ خَیْرٌ; وَ اللّهُ یُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.([1]) حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى دارد. ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشى و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد. 2- قالَ (علیه السلام): مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ.([2]) فرمود: هركس دنبال هتك حرمت – ناموس و آبروى – دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد; و هركس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف مى سازد. 3- قالَ (علیه السلام): مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِی غِیْبَهِ قائِمِنا، أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهید مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ حُنَیْن.([3]) فرمود: كسى كه در زمان غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّریف) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى فرماید. 4- قالَ (علیه السلام): لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ الاْرْضِ ساعَهً، لَماجَتْ بِأهْلِها كَما یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.([4]) فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود، زمین اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد همان طورى كه دریا چیزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد. 5- قالَ (علیه السلام): إنَّ جَمیعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّی عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحیتانِ فی الْبَحْرِ.([5]) فرمود: به درستى كه تمام موجودات و جانوران زمین و بلكه ماهیان دریا براى تحصیل كنندگان علوم ـ اسلامى و معارف الهى ـ تحیّت و درود مى فرستند. 6- قالَ (علیه السلام): لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَهِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.([6]) فرمود: اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند كه به مسائل دین ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم كرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود). 7- قالَ (علیه السلام): مَنْ أفْتَى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدىً، لَعَنَتْهُ مَلائِكَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِكَهُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْیاهُ.([7]) فرمود: هركس درباره مسائل دین فتوا و نظریه اى دهد كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعن و نفرین مى كنند و گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده گوینده است. 8- قالَ (علیه السلام): الصَّلاهُ عَمُودُ الدّینِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ الاَْطْناب، وَ إذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ لا طَنَبٌ.([8]) فرمود: نماز ستون دین است و مثالش همانند تیرك و ستون خیمه مى باشد كه چنانچه محكم و استوار باشد میخ ها و طناب هاى اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولى اگر ستون سُست یا كج باشد میخ ها و طنابهاى اطراف آن نمى تواند پا برجا باشد. 9- قالَ (علیه السلام): لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبیَّ (صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیْسَ مِنّى، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا یَرِدُ عَلَىّ الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.([9]) فرمود: نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن را سبك و ناچیز مشمار، همانا كه پیامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و یا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نیست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد. 10- قالَ (علیه السلام): بُنِیَ الاْسْلامُ عَلى خَمْسَهِ أشْیاء: عَلَى الصَّلاهِ، وَ الزَّكاهِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلایَهِ، وَ لَمْ یُنادَ بِشَیْىء مِثْلَ ما نُودِىَ لِلْوِلایَهِ.([10]) فرمود: دین مبین اسلام بر پنج پایه و اساس استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام). سپس افزود: آن مقدارى كه نسبت به ولایت سفارش شده است نسبت به هیچ كدام تأكید نگردیده است و ولایت اساس و محور تمام اعمال مى باشد. 11- قالَ (علیه السلام): مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَیْرِنا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ.([11]) فرمود: هر كه خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و كسى كه غیر از ما اهل بیت ـ عصمت و طهارت ـ را وسیله گرداند ناامید و هلاك خواهد گشت. 12- قالَ (علیه السلام): الاْعْمالُ تُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ، فَأكْثِرُوا فیها مِنَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ وَ الدُّعاءِ.([12]) فرمود: پاداش اعمال ـ بد یا خوب ـ در روز جمعه دو برابر دیگر روزها است، پس سعى نمائید در این روز نماز و صدقه و دعا بسیار انجام دهید. 13- قالَ (علیه السلام): مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا اسْتِعْفافاً عَنِ النّاسِ، وَ سَعْیاً عَلى أهْلِهِ، وَ تَعَطُّفاً عَلى جارِهِ، لَقَى اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ.([13]) فرمود: هركس دنیا را به جهت یكى از این سه حالت طلب كند: بى نیازى از مردم، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسیدگى به همسایه اش. روز قیامت در حالتى محشور مى گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل مى شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى است. 14- قالَ (علیه السلام): ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لِأحَد فیهِنَّ رُخْضهً: أداءُ الاْمانَهِ إلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبِّرِ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بِرَّیْنِ كانا اَوْ فاجِرَیْنِ.([14]) فرمود: خداوند سبحان در سه چیز رخصت قرار نداده است: امانت را سالم تحویل صاحبش دادن، خواه آن كه صاحبش آدم خوبى باشد یا فاجر. وفاى به عهد نسبت به هر شخصى خوب باشد یا بد. 15- قالَ (علیه السلام): إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلى مَنْ یَكْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ یَأخُذُ مِنْهُ الْقَذى.([15]) فرمود: همانا بهشت و حورالعین در انتظار افرادى است كه در نظافت و تمیز كردن مسجد سعى و تلاش نمایند. 16- قالَ (علیه السلام): إنَّما یَبْتَلِى الْمُؤمِنُ فِى الدُّنْیا عَلى قَدْرِ دینِهِ.([16]) فرمود: همانا مؤمن در این دنیا هر مقدارى كه دین و ایمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمایش قرار مى گیرد. 17- قالَ (علیه السلام): لا یَكُونُ الْعَبْدُ عابِداً لِلّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ حَتّى یَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَحینَئِذ یَقُولُ: هذا خالِصٌ لى، فَیَقْبَلُهُ بِكَرَمِهِ.([17]) فرمود: كسى به بندگى و ستایش گر حقیقى در برابر خداوند نمى رسد مگر آن كه از تمام افراد قطع امید كند و تنها امیدش خداى یكتا باشد. در یك چنین حالتى خداوند گوید: این عمل خالصانه براى من است و آن را مورد قبول و عنایت خود قرار مى دهد. 18- قالَ (علیه السلام): اُقْسِمُ بِاللهِ وَ هُوَ حَقٌّ، مافَتَحَ رَجُلٌ عَلى نَفْسِهِ بابَ الْمَسْألَهِ إلاّ فَتَحَ اللهُ عَلَیْهِ بابَ فَقْر.([18]) فرمود: سوگند به خدائى كه بر حقّ است، چنانچه شخصى در موردى، تقاضاى خود را به یكى از هم نوعان خود بگوید و بدون توجّه به خداوند متعال درخواست كمك نماید، خداوند درى از درهاى فقر و تنگ دستى را بر او بگشاید. 19- قالَ (علیه السلام): مَنْ قَضى مُسْلِماً حاجَتَهُ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ثَوابُكَ عَلَىَّ وَلا اَرْضى لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّهِ.([19]) فرمود: هركس حاجتى را براى مسلمانى برآورده كند و گره از مشگلش بگشاید، خداوند متعال به او خطاب كند: ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غیر از بهشت چیز دیگرى لایق تو نخواهد بود 20- قالَ (علیه السلام): إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحى إلى شُعَیْب النَّبی(صلى الله علیه وآله وسلم): إنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَهَ ألْف، أرْبَعینَ ألْفاً مِنْ شِرارِهِمْ وَ سِتّینَ ألْفاً من خِیارِهِمْ. فقال: یارَبِّ هؤُلاءِ الاْشْرار فَما بالُ الاْخْیار؟ فَأوحىَ اللهُ إلَیْهِ: إنَّهُمْ داهَنُوا أهْلَ الْمَعاصى وَ لَمْ یَغْضِبُوا لِغَضَبی.([20]) فرمود: همانا خداوند متعال، براى حضرت شعیب (علیه السلام) وحى فرستاد: من از قوم تو یكصد هزار نفر را عذاب و هلاك مى نمایم كه شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت كنندگان خواهند بود. حضرت شعیب (علیه السلام) سؤال نمود: اشرار كه مستحقّ عذاب هستند ولى خوبان را چرا عذاب مى نمائى؟ خداوند وحى نمود: به جهت آن كه این افراد، نسبت به گناهكاران بى تفاوت بوده و با ایشان سازش مى كردند. 21- قالَ (علیه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ.([21]) فرمود: هركس مؤمنى را طعام دهد، خداوند از میوه هاى بهشتى روزى او گرداند. 22- قالَ (علیه السلام): مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ إلىَ الْمَوْقِفِ عَلى ناقَهِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّهِ یُباهى بِهِ الْمَلائِكَهَ.([22]) فرمود: كسى كه برادرش را (و هركس كه در مسیر راه بدون وسیله است) سوار وسیله نقلیه خود كند ـ و حتّى الإمكان او را به مقصد برساند ـ خداوند متعال او را در قیامت سوار شترى از شترهاى بهشتى مى گرداند ـ كه سریع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختى هاى محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار مى كنند. 23- قالَ (علیه السلام): إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلى أخیهِ فى بَیْتِهِ، فَلْیَقَعُدْ حَیْثُ یَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَیْتِ أعْرَفُ بِعَوْره بَیْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَیْهِ.([23]) فرمود: هنگامى به منزل یكى از برادران و دوستانتان وارد شدید، هر كجا به شما گفت بنشینید، بپذیرید و همانجا بنشینید، چون كه صاحب منزل بیش از دیگران به اسرار منزل خود آشنا و آگاه است. 24- قالَ (علیه السلام): اَلْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى الْفَتّانینَ الْمشّائینَ بِالنَّمیمَهِ.([24]) فرمود: بهشت ـ و نعمت هاى حیات بخش آن ـ براى اشخاص فتنه گر و سخن چینِ آشوب طلب، حرام است. 25- قالَ (علیه السلام): إنّا نَأمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاهِ إذا كانُوا بَنى خَمْسِ سِنین، فَمُرُوا صِبْیانَكُمْ إذا كانوا بَنى سَبْعِ سِنین.([25]) فرمود: ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگى به انجام نماز دستور مى دهیم، ولى شما ـ دوستان و پیروان ما ـ فرزندان خود را از سنین هفت سالگى وادار به نماز نمائید. 26- قالَ (علیه السلام): مَنْ حَمَلَ جِنازَهً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللهُ لَهُ اَرْبَعینَ كَبیرَهً.([26]) فرمود: هركس جنازه اى را تشییع نماید و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را مى آمرزد. 27- قالَ (علیه السلام): خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْكَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.([27]) فرمود: بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال كه از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و از خداوند شرم و حیا كن ـ در انجام گناهان ـ به جهت آن كه از هر چیزى به تو نزدیك تر است. 28- قالَ (علیه السلام): الْحِكْمَهُ ضالَّهُ الْمُؤْمِنِ، فَحَیْثُ ماوَجَدَ أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْیَأخُذْها.([28]) فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندى است براى ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس یافت شود باید آن را دریافت نماید. 29- قالَ (علیه السلام): فِی الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.([29]) فرمود: نمك شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمك مى شناختند به چیزى غیر از نمك مداوا و درمان نمى كردند. 30- قالَ (علیه السلام): إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَیْرِ ذَنْب.([30] فرمود: همانا مؤمنى كه با برادر مؤمنش دیدار و مصافحه نماید، گناهانشان ریخته مى شود و بدون گناه از یكدیگر جدا خواهند شد. 31- قالَ (علیه السلام): مَثَلُ الْحَریصِ عَلَى الدُّنْیا مَثَلُ ذَرْوَهِ الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمّاً.([31]) فرمود: تمثیل افراد حریص به مال و زیورآلات دنیا همانند كرم ابریشمى است كه هر چه اطراف خود بچرخد و بیشتر فعالیّت كند و تارهاى ابریشم را به دور خود بپیچد، خارج شدنش از بین آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غیر ممكن مى شود تا جائى كه چاره اى جز مرگ نداشته باشد. 32- قالَ (علیه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا یَشْتِمُهُ، وَ لا یُحَرِّمُهُ، وَ لا یُسیىءُ بِهِ الظَّنَّ.([32]) فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، باید او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نكند، و او را از خوبیها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد. 33- قالَ (علیه السلام): اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى الدّینِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ، وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَهِ.([33]) فرمود: تمام كمالات – معنوى و مادّى انسان – در فقاهت و شناخت دقیق و صحیح مسائل دین و معارف الهى است; و صبر و شكیبائى در مقابل ناملایمات، و نیز زندگى را با تدبّر و مدیریّت برنامه ریزى كردن مى باشد. 34- قالَ (علیه السلام): صِلِهُ الاْرْحامِ تُزَكّی الاْعْمالَ، وَ تُنْمِى الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى، وَ تُیَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِىءُ فِى الاْجَلِ.([34]) صله رحم نمودن (پنج فایده دارد:) موجب تزكیه اعمال و عبادات مى شود، سبب رشد و بركت در اموال مى گردد، بلاها، آفات; و گرفتارى ها را دفع و بر طرف مى نماید، حساب (قبر و قیامت) را آسان مى گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخیر مى اندازد. 35- قالَ (علیه السلام): فَضْلُ صَلاهِ الْجَماعَهِ عَلى صَلاهِ الرَّجُلِ فَرْداً خَمْساً وَ عِشْرینَ دَرَجَهً فِى الْجَنَّهِ.([35]) فرمود: فضیلت و برترى نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بیست و پنج درجه از مقامات بهشتى است. 36- قالَ (علیه السلام): وَ أمَّا الْمُنْجِیات: فَخَوْفُ اللهِ فِى السِّرَ وَ الْعَلانِیَهِ، وَ الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَهُ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ السّخَطِ.([36]) فرمود: از اسباب نجات، ترس از خدا در خفاء و آشكارا است، رعایت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى نیازى و نیازمندى، نیز رعایت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى خوشى و ناراحتى. 37- قالَ (علیه السلام): لا تَنالُ وِلایَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.([37]) فرمود: ولایت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را كه داراى عمل ـ صالح ـ و نیز پرهیز از گناه داشته باشند. 38- قالَ (علیه السلام): إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبیِّكُمْ كُلَّ عَشیَّهِ خَمیس، فَلْیَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ یُعْرِضَ عَلى نَبیِّهِ الْعَمَلَ الْقَبیح.([38]) فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در هر شب جمعه بر پیغمبر اسلام عرضه مى گردد، پس حیاء كنید از این كه عمل زشت شما را نزد پیغمبرتان ارائه دهند. 39- قالَ (علیه السلام): مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَلایَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.([39]) فرمود: هركس راه هدایت و سعادتى را بگشاید و یا به دیگران تعلیم دهد، اجر و پاداش او همانند كسى است كه به آن كار خیر عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل كنندگان كسر شود. 40- قالَ (علیه السلام): اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَهِ، وَ كِتْمانُ الصَّدَقَهِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ الْمُصیبَهِ.([40]) فرمود: چهار حالت از كنزهاى نیك و پسندیده است: پوشاندن نیاز و حاجت خود را از دیگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور مخفیانه و محرمانه، دردها و مشكلات و ناراحتى ها را تحمّل كردن و هنگام مصیبت و حوادث، جزع و داد و فریاد نكردن. منابع : [1] – اصول كافى: ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّیعه: ج 16، ص 183، ح 1. [2] – كتاب الزّهد: ص 1، ح 9. [3] – إثبات الهداه: ج 3، ص 467. [4] – اصول كافی: ج 1، ص 179، ح 12. [5] – بحارالأنوار: ج 1، ص 137، ح 31. [6] – محاسن برقی: ج 1، ص 228. [7] – اصول كافی: ج 1، ص 42، ح 3، و مستدرك الوسائل: ج 17، ص 244. [8] – وسائل الشیعه: ج 4، ص 27، ح 4424. [9] – وسائل الشّیعه: ج 4، ص 23، ح 4413. [10] – وسائل الشّیعه: ج 1، ص 18، ح 10. [11] – أمالى شیخ طوسى: ج 1، ص 175. [12] – مستدرك الوسائل: ج 6، ص 64، ح 15. [13] – وسائل الشّیعه: ج 17، ص 21، ح 5. [14] – وسائل الشّیعه: ج 21، ص 490، ح 3. [15] – مستدرك الوسائل: ج 3، ص 385. [16] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 523، بحارالأنوار: ج 67، ص 210، ح 12، به نقل از كافى. [17] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 427، بحارالأنوار: ج 70، ص 111، ح 14 . [18] – عدّه الداعى: ص 99، س 15. [19] – مستدرك الوسائل: ج 12، ص 402، ح 6. [20] – الجواهرالسنّیه: ص 28، بحارالأنوار: ج 12، ص 386، ح 12، به نقل از كافى. [21] – محاسن برقى: ص 393، ح 4. [22] – بحارالانوار: ج 7، ص 303، ح 61. [23] – وسائل الشّیعه: ج 5، ص 322. [24] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 528. [25] – وسائل الشّیعه: ج 4، ص 31، ح 4434. [26] – وسائل الشّیعه: ج 3، ص 3، ح 153. [27] – بحارالأنوار: ج 68 ص336، ح 22. [28] – تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468. [29] ـ تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468. [30] – خصال صدوق: ج 1، ص 13. [31] – وسائل الشّیعه: ج 11، ص 318. [32] – تحف العقول: ص 221، بحارالأنوار: ج 78، ص 176، ح 5. [33] – تحف العقول: ص 213، بحارالأنوار: ج 78، ص 172، ح 5. [34] – تحف العقول: ص 218، بحارالأنوار: ج 74، ص 111، ح 71. [35] – وسائل الشّیعه: ج 17، ص 37. [36] – وسائل الشّیعه: ج 11، ص 174، ح 12. [37] – وسائل الشّیعه: ج 11، ص 196. [38] – وسائل الشّیعه: ج 11، ص 391. [39] – وسائل الشّیعه: ج 1، ص 436. [40] – تحف العقول: ص 215.