انسان کامل و خلیفه اللهی صفات اختصاصی ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)(1)

 بَابُ الله، لِسَانُ الله، وَجْهُ الله، عَيْنُ الله، امینُ الله، کلماتُ الله و جَنبُ الله بودن ائمه اطهار (صلوات الله علیهم)

با شناخت نسبی قابل دسترسی برای انسان از ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) و صفات ایشان کاملا مبرهم و مبرز است که انسان کاملی جز ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) در عرصه وجود پای نگذارده است. زیرا امام معصوم دارای صفات و فضایلی است که مختص به ایشان است و کسی نمی تواند بدان درجه برسد. امام معصوم نه تنها کاملترین انسان بلکه کاملترین موجود است.

ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) دارای صفاتی هستند که بشر را یارای دسترسی به آن نیست چون مشیت الهی چنین بوده است که وجود مقدس معصومین (علیهم السّلام) راهنما، حجت، امین و خلیفه خدا بر خلق باشند تا بشر را به سر حد کمال هدایت نمایند و حجتی باشند برای مردم تا راه خداشناسی را به خلق بنمایانند و مردم را از گمراهی و اسرگردانی نجات دهند.

در این مجال به برخی از صفات معصومین (صلوات الله علیهم) اعم از بَابُ اللَّه، لِسَانُ اللَّه، وَجْهُ اللَّه، عَيْنُ اللَّهِ، جَنْب الله و کلمات الله بودن ائمه معصومین (علیهم السّلام) که دلایل مستحکمی است بر وجود کمال انسانیت و هادیان الهی می پردازیم.

وَجْهُ الله، بَابُ الله، لِسَانُ الله، عَيْنُ الله و امین الله بودن ائمه معصومین (علیهم السّلام)

در احادیث مختلف رسیده در منابع حدیثی شیعی به حُجَّةُ اللَّهِ، بَابُ اللَّه، لِسَانُ اللَّه، وَجْهُ اللَّه و عَيْنُ اللَّهِ بودن ائمه معصومین (علیهم السّلام) اشاره شده است که در مقالات قبلی به طور مفصل به بحث حُجَّةُ اللَّه بودن ائمه معصومین (علیهم السّلام) پرداخته شد. در این مجال اصطلاحات ذکر شده بر اساس مفاهیم حدیثی رسیده بررسی می شود.

در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم) درباره این فضایل ائمه معصومین (علیه السّلام) از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) نقل شده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَسْوَدَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَأَنْشَأَ يَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْأَلَ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ.»(1)

اسود بن سعید گوید: خدمت حضرت امام باقر (علیه السّلام) بودم که خود حضرت بدون آنکه سوالی کنم؛ فرمود: ما حجت خدا، باب الله، زبان خدا، وجه خدا و چشم خدا در میان مردم هستیم. ما متولیان امر الهی در میان بندگان او هستیم.

 

در توحید صدوق ضمن تفسیر آیه «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‏» حضرت امام صادق (علیه السّلام)، پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) را دين اللَّه، وجه الله، لسان الله، ید الله و عين اللَّه برمی شمارند و یادآور می شوند ائمه اطهار (علیهم السّلام) وجه الله هستند که باید از جانب ایشان به خدا نزدیک شد:

« أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ النَّخَعِيِّ عَنْ خَيْثَمَةَ قَالَ:‏ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‏» قَالَ دِينَهُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) دِينَ اللَّهِ وَ وَجْهَهُ وَ عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ لَنْ نَزَالَ فِي عِبَادِهِ مَا دَامَتْ لِلَّهِ فِيهِمْ رَوِيَّةٌ قُلْتُ وَ مَا الرَّوِيَّةُ قَالَ الْحَاجَةُ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِمْ حَاجَةٌ رَفَعَنَا إِلَيْهِ وَ صَنَعَ مَا أَحَب.»(2)‏

«خثيمه گفت از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره آيه‏ «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»‏ پرسيدم؛ فرمود: يعنى دينش. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) دين اللَّه، وجه الله و عين اللَّه در ميان مردم بودند و زبانى كه با آن سخن مي گويد و دست خدا در ميان مردم بودند. ما وجه اللَّه هستيم كه بايد از جانب ما به خدا نزديك شد. پيوسته در ميان بندگان او هستيم تا خداوند را به وجود مردم نظرى است. وقتى چشم از وجود آنها بردارد ما را به جانب خود مى ‏برد و آنچه خواهد؛ انجام مى‏ دهد.»

 

در همین معنا در تفسیر همین آیه در تفسیر قمی آمده است:

« فإنه حدثني أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع):‏ فِي قَوْلِهِ‏ «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‏» قَالَ فَيَفْنَى كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَ يَبْقَى الْوَجْهُ اللَّهُ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ،‏ لَا وَ لَكِنَّ مَعْنَاهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا دِينَهُ وَ نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِي يُؤْتَى اللَّهُ مِنْهُ لَمْ نَزَلْ فِي عِبَادِهِ مَا دَامَ اللَّهُ لَهُ فِيهِمْ رَوِيَّةٌ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِيهِمْ رَوِيَّةٌ رَفَعَنَا إِلَيْهِ فَفَعَلَ بِنَا مَا أَحَبَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الرَّوِيَّةُ قَالَ الْحَاجَةُ.(3)

ابوحمزه از حضرت امام باقر (عليه السّلام) در باره‏ آیه «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‏» سوال کرد؛ فرمودند: همه چيز از بين مي رود فقط وجه پروردگار باقى مي ماند. خدا منزه است از اينكه به داشتن صورت توصيف شود. ولیکن بدین معناست که همه چیز فانی می شود جز دینش و ما وجه اللَّه هستيم كه بايد از جانب ما به خدا نزديك شد. تا وقتى كه خداوند بقاى مردم را بخواهد ما در ميان آنها خواهيم بود. هرگاه صلاحى در بودنشان نديد ما را به جانب خود مي برد و آنچه بخواهد درباره ما انجام خواهد داد. گفتم فدايت شوم (الرويه) كه فرمودند چيست؟ فرمود: حاجت و نياز. (يعنى تا خدا صلاح در بقاى مردم بداند.)(4)

 

در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم) حجه الله بودن و امین الله بودن حضرات معصومین (علیهم السّلام) آمده است:

«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مَا مَنْزِلَتُكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ قَالَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ.»(5)

«ابی خالد قمّاط گوید: به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، مقام شما در نزد خدا چگونه است؟ فرمود: حجت خدا بر خلق و باب شناخت خداوند و امینان بر اسرار الهی و مترجم وحی او هستیم.»(6)

 

در توحید صدوق از حضرت امام باقر (عليه السّلام) درباره مقام وجه اللهی ائمه معصومین (علیهم السّلام) آمده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَلَّامٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ:‏ نَحْنُ الْمَثَانِي الَّتِي أَعْطَاهَا اللَّهُ نَبِيَّنَا (ص) وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِي الْأَرْضِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ الْيَقِين‏.»(7)

«از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام) نقل شده كه فرمودند: ما مثانى هستيم كه خدا به پيامبر بخشيده و ما وجه اللَّه هستيم كه در ميان شما رفت و آمد داريم. هر كه ما را شناخت و هر كه جاهل به مقام بود در هنگام مرگ (متوجه زيان خود مى‏شود.)»

 

در تفسیر قمی به نقل از بحار الانوار در تفسیر آيه «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرام (سوره مبارکه الرحمن، آیه 78)» ذکر شده است:

«ابن طريف از حضرت امام باقر (عليه السّلام) نقل كرده است، درباره آيه «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»‏ فرمودند: ما جلال اللَّه و كرامت او هستيم كه مردم را به واسطه اطاعت از ما گرامى داشته.»(8)

 

حدیث دیگری به همین مضمون در توحید صدوق آمده است:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَلَّامٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ‏: نَحْنُ الْمَثَانِي الَّتِي أَعْطَاهَا اللَّهُ نَبِيَّنَا (ص) وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِي الْأَرْضِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ الْيَقِين‏.»(9)

«احمد بن محمد بن یحیی عطار از پدرش از سهل بن زیاد از یعقوب بن یزید از محمد بن سنان از ابو سلام از بعضی از اصحاب نقل کرد که حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمود: مائیم مثانی (یعنی دوتا دوتاهائی که خدای تعالی آنها را به پیغمبر خود عطاء فرمود.) و مائیم وجه خدا و راه او چه خلائق با وساطت ما به خدا می رسند و متوجه معارف الهی می شوند و با این حال در میان شما می گردیم هر که ما را شناخت ما را شناخت و هر که ما را نشناسد یقین در پیش روی او است.»(10)

 

در توحيد صدوق در باب معنی عين الله و اذن الله و لسان‏ الله بودن ائمه معصومین (علیهم السّلام) آمده است:

«أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ فَهُمْ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ فَبِهِمْ يَمْحُو السَّيِّئَاتِ وَ بِهِمْ يَدْفَعُ الضَّيْمَ وَ بِهِمْ يُنْزِلُ الرَّحْمَةَ وَ بِهِمْ يُحْيِي مَيِّتاً وَ بِهِمْ يُمِيتُ حَيّاً وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّتَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ الْأَوْصِيَاء.»(11)

پدرم (رحمه اللَّه) گفت: حديث كرد ما را سعد بن عبد اللَّه از احمد بن محمد بن عيسى از حسين بن سعيد از فضالة بن ايوب از ابان بن عثمان از محمد بن مسلم كه گفت شنيدم از حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: خداوند عزّ و جلّ را خلقى است كه ايشان را از نور و رحمت خود آفريده است. از رحمتش برای رحمتش. پس ايشان چشمان ناظر خداوند هستند و گوش شنواى او و زبان گوياي پروردگار به اذن خداوند در بین آفريدگانش هستند و ایشان امينان خداوند بر آنچه فرو فرستاده از محو كردن بدى يا انذار دادن يا حجت و برهان. پس گناهان را به واسطه ايشان محو مي كند و ظلم را به واسطه ايشان باز مي دارد و رحمت را توسط ايشان فرود مي آورد و به ايشان مرده را زنده مي گرداند و به ايشان زنده را مي ميراند و خلق خود را به ايشان امتحان مي فرمايد و به ايشان در ميان خلقش به حكم خويش حكم مي كند. من عرض كردم كه فداى تو گردم اين گروه چه کسانی هستند؟ فرمودند: اوصياء (عليهم السّلام)‏ هستند.(12)

 

در حدیثی در کتاب التوحید صدوق ائمه معصومین (علیهم السّلام) چنین معرفی شده اند:

«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرٌ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ صَبَّاحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خَزَائِنَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا نَزَلَ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ نَبَتَ عُشْبُ الْأَرْضِ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّه‏.»(13)

مروان بن صباح گفت حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: خداوند ما را به بهترين وجه آفريد و به ما بهترين صورت را بخشيد و ما را نماينده خود ميان مردم قرار داد و ما را زبان گويا ميان خلق و دست گشاده به رأفت و رحمت و وجهى كه از آن جانب به خدا نزديك شوند و بابى كه به سوى خدا راهبری نماید و گنجينه‏ های خداوند در آسمان و زمين قرار داد. به بركت ما درخت ميوه مي دهد و ميوه ‏ها می رسند و جويها جارى مي گردد و به بركت ما باران از آسمان مى ‏بارد. روئيدنيها مي رويد به وسيله عبادت و پرستش ما مردم‏ خداپرست شدند اگر ما نبوديم مردم خداپرست نمى‏شدند.(14)

 

کلمات الله بودن ائمه معصومین (صلوات الله علیهم)

درباره کلمات الله بودن ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) در تفسیر آیه شصت و چهارم سوره مبارکه یونس در تفسیر قمی چنین آمده است:

«تفسير القمي‏ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‏ أَيْ لَا تَغَيُّرَ لِلْإِمَامَةِ.»(15)

در تفسير قمى نقل شده است «لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‏» يعنى تغيرى در امامت نيست‏.»(16)

 

در بحارالانوار نیز ذیل آيه 109سوره مبارکه كهف و آيه 27 سوره مبارکه لقمان کلمات الله را ائمه اطهار (علیهم السّلام) ذکر شده است:

«الآيات الكهف‏ قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً لقمان‏ وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏. تفسير قيل المراد بكلمات الله تقديراته و قيل علومه و قيل وعده لأهل الثواب و وعيده لأهل العقاب و على تفسير أهل البيت لعل المراد بعدم نفادها عدم نفاد فضائلهم و مناقبهم و علومهم.»(17)

« آيات 109سوره مبارکه كهف؛ «قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً: بگو: اگر دريا براى نوشتن كلمات پروردگار من مركب شود، دريا به پايان مى‏رسد و كلمات پروردگار من به پايان نمى‏رسد، هر چند درياى ديگرى به مدد آن بياوريم.» و آيه 27 سوره مبارکه لقمان؛ «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏؛ و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا براى آن مركّب گردد و هفت دريای به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى‏شود ولى كلمات خدا پايان نمى‏پذيرد. خداوند عزيز و حكيم است.» در معنى «كَلِماتُ اللَّهِ» گفته شده است، مقدرات اوست. بعضى علوم خدا را گفته ‏اند وعده ثواب براى نيكان و عقاب براى متمرّدان را نيز گفته ‏اند. بنابر تفسير اهل بيت كه مراد از كلمات، ائمه معصومین (عليهم السّلام) می باشد منظور از پایان ناپذیر يعنى فضائل و مناقب و علوم آنها پایان ناپذیر ایشان است.»(18)

 

جَنبُ الله و در قرب الهی بودن حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام)

در احادیث رسیده شیعه از جَنبُ الله بودن و در قرب الهی بودن حضرت امیرالمومنین و ائمه معصومین (علیهم السّلام) سخن به میان آمده است:

«أَبُوذَرٍّ فِي خَبَرٍ عَنِ النَّبِيِّ (ص):‏ يَا أَبَا ذَرٍّ يُؤْتَى بِجَاحِدِ عَلِيٍّ يوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى أَبْكَمَ يَتَكَبْكَبُ‏ فِي ظُلُمَاتِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ يُنَادِي‏: يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ‏.

الصَّادِقُ وَ الْبَاقِرُ وَ السَّجَّادُ (ع):‏ فِي هَذِهِ الْآيَةِ قَالُوا جَنْبُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.»(19)

« ابوذر در خبرى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرد كه فرمود: يا اباذر منكر مرا روز قيامت مى‏ آورند كور و لال است و سرنگون مى ‏شود در تاريكيهاى روز قيامت فرياد مي زند «يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ‏: دريغ از قصورهايى كه در قرب خدا كردم‏.»

حضرت امام صادق و امام باقر و امام سجاد (عليهم السّلام) در مورد اين آيه فرمودند: جَنب اللَّه، علي (عليه السّلام) است كه در روز قيامت حجت خدا بر خلق است.»(20)

 

در کتاب معانی الاخبار نیز در باب جَنبُ الله بودن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از بیان ایشان نقل شده است:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي خُطْبَتِهِ:‏ أَنَا الْهَادِي أَنَا الْمُهْتَدِي وَ أَنَا أَبُو الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ زَوْجُ الْأَرَامِلِ وَ أَنَا مَلْجَأُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ مَأْمَنُ كُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ أَنَا حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ أَنَا عُرْوَةُ اللَّهِ الْوُثْقَى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ التَّقْوَى وَ أَنَا عَيْنُ اللَّهِ وَ لِسَانُهُ الصَّادِقُ وَ يَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ الَّذِي يَقُولُ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ‏» وَ أَنَا يَدُ اللَّهِ الْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا بَابُ حِطَّةَ مَنْ عَرَفَنِي وَ عَرَفَ حَقِّي فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّي وَصِيُّ نَبِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ لَا يُنْكِرُ هَذَا إِلَّا رَادٌّ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ.»(21)

« ابوبصير گفت حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) در يكى از سخنرانيهايش چنين فرمود: منم راهنماى مردم، من كسى هستم كه راه (حقّ) را يافته ‏ام، منم پدر يتيمان و تهيدستان، سرپرست بيوه‏ زنان، پناهگاه درماندگان و دژ نفوذناپذير هراسناکان، منم رهبر مؤمنان به سوی بهشت، من رشته استوار خدا هستم و محكمترين دستاويز (توسل) به خدا و كلمه تقوى و چشم بيدار خداوند و زبان صادق و دست او هستم. من معناى جَنب خدا هستم كه در آيه‏ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ‏: (هنگام مشاهده عذاب يكى از شما به خود آيد) و فرياد برآرد كه اى واى و صد افسوس بر من كه امر خداوند را اطاعت نكردم. (سوره مبارکه زمر، آیه 56)» من دستِ گشوده مهربانِ خدا بر سر بندگان مى ‏باشم. منم باب «حطّه» (كلمه استغفار بنى اسرائيل بود يعنى گناهان مرا از من بريز و مرا بيامرز.) هر كه مرا شناخت و حقّ مرا دانست به حقيقت، پروردگار خود را شناخته است زيرا من در زمين وصی پيغمبر او و حجت خدا بر مخلوقاتش هستم. اين ادّعا را كسى ردّ نمى‏ نمايد مگر آنكه خدا و پيغمبرش را نپذيرفته باشد.»(22)

 

در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم) در این باره از حضرت امام صادق (علیه السّلام) حدیث ذیل ذکر شده است:

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ النَّيْشَابُورِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ نَصْرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ عَنْ عَبْدِ الْمُزَاحِمِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَقُولُ أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا يَدُ اللَّهِ.»(23)

حضرت امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: من علم خدا هستم، من قلب آگاه خدا و زبان گویای خدا و چشم ناظرخداوند هستم. من جنب الله و ید الله هستم.

 

بنا بر احادیث بررسی شده ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) دارای فضایل و اختصاصات منحصر به فردی هستند که نه تنها در هیچ انسانی بلکه در هیچ ملک و آفریده ای نظیر آن وجود ندارد و به همین دلیل است که ایشان خلیفه خدا، حجت خدا بر مخلوقاتش هستند.

کسی را یارای برابری با فضایل و مناقب ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) نیست و ایشان راهنما و باب هدایت همگان به سوی خداوند هستند. تنها به واسطه ایشان و با شناخت ایشان بندگان خداپرست شده اند و به واسطه ایشان تمامی خیر و برکات بر مخلوقات نازل می گردد. ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) در نهایت قرب الهی هستند و کسی که ایشان را نپذیرد گویا خدا و پيغمبرش را نپذيرفته است.

 

پی نوشتها

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 61

(2)‏ التوحيد، صفحه 151 

(3) تفسير القمي، جلد ‏2، صفحه 147 - بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 193

(4) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد ‏2، صفحه 165

(5) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم)، جلد‏1، صفحه 62

(6)ترجمه بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم)، صفحه 201

(7)التوحيد، صفحه 150

(8) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 168

(9) التوحيد، صفحه 150     

(10) ترجمه التوحيد، صفحه 250

(11) التوحيد، صفحه 167   

(12) ترجمه التوحيد، صفحه 169

(13) التوحيد، صفحه 152 – 151

(14) ترجمه التوحيد، صفحه 147

(15) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 175

(16) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 149

(17) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 173

(18) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 148

(19) بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه191

(20) بخش امامت ( ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏2، صفحه 164

(21) معاني الأخبار، صفحه 18 17-

(22) ترجمه معاني الأخبار، جلد‏1، صفحه 39 – 38

(23) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه64 - بحار الأنوار، جلد‏24، صفحه 198 – التوحيد، صفحه 164

 

منابع

- قرآن کریم

- اسرار توحيد یا ترجمه التوحيد، محمد على اردكانى‏، اسلاميه، تهران، ‏1363

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم: موسى‏ خسروى، تهران‏، اسلاميه‏، 1363 ش.‏

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق‏.

- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد(ع)، ترجمه وتصحيح وتعليقه : عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391

- ترجمه معاني الأخبار، ابن بابويه، مترجم: عبد العلى‏ محمدى شاهرودى، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، 1377ش.‏

- تفسير القمي، على بن ابراهيم قمى، 2جلد، قم، دار الكتاب، چاپ: سوم، 1404ق.

- التوحيد، شيخ صدوق‏، قم، ‏ جامعه مدرسين، ‏1398ق‏.

- معاني الأخبار، ابن بابويه، محقق / مصحح: على اكبر غفارى، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى، 1403ق‏.

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه