برادران و خواهرانم می خواهم این موضوع را برای شما بیان کنم:البته که ملتها حق دارند به داشته های خود که مایه فخر و مباهات است، افتخار کنند و بی تردید این موارد افتخار با توجه به مقتضای محیط و مبداء و تربیت فرد با هم متفاوت هستند.صحبت الان من با مردم و خانواده و جامعه خودمان در مورد مساله ای در باب ساختار اخلاقی است. در ادامه درباره آن خواهم گفت، برادران باید در این موضوع سعه صدر داشته باشند، هدف ما از این بحث اصلاح برخی امور است اگر بتوانیم چه بسا بتوانیم، اما ما تنها به سخنرانیها نیاز نداریم بلکه به کار مداوم و خستگی ناپذیر نیاز داریم. پیشتر در خطبه های قبلی برخی مسایلی را ذکر کردیم که جامعه برای رسیدن به رضایتمندی اجتماعی به آنها نیاز دارد و این رضایتمندی اجتماعی از خود ما به عنوان افراد جامعه، خانواده ها، مغازه ها و یک جامعه شروع می شود.در ساختار اخلاقی این کشور عزیز خلق و خوهای بسیاری از جمله شجاعت وجود دارد که در سالهای اخیر مورد آزمون قرار گرفت، در زمان کنونی نیز اخلاقیاتی به مانند کرم و سخاوت در مراسم عزاداری عاشوراء به آزمون گذاشته شد و همینطور جوانمردی و بخشندگی و دیگر صفات بسیار خوب. موضوعی که می خواهم بیان کنم این است که مجموعه ای از رفتارها هستند که در جامعه نفوذ کرده اند، در برخی حالات این رفتارها به تدریج گسترش می یابند اما ناگهان می بینیم که این رفتارها به وضعیتی اجتماعی تبدیل شده اند.توجه کنید ما گاهی با جامعه ای متدین مواجه هستیم، جامعه متدین همواره سوال می کند آیا این کار جایز است یا حرام، زمانی که به او پاسخ داده می شود که این کار روا نیست، از آن صرف نظر می کند و زمانی که به او گفته می شود این کار جایز است به این معنا که این کار را انجام بده، او این اختیار را دارد که انجام دهد یا ندهد، اگر جامعه به مساله تدین توجه نکند، باید اصطلاحات دیگری وجود داشته باشند که او را از انجام برخی کارها بازدارند، از جمله این اصطلاحات و گفته ها اینکه فلان کار عیب و نقص است و منظور از عیب و ایراد این است که عرف جامعه آن را نمی پذیرد، اگر عرف جامعه آن را نپذیرد، او از آن کار خودداری می کند زیرا اگر کاری انجام دهد که از نظر عرف عیب و ایرادی در آن باشد، بابی گشوده خواهد شد و اگر شخص دیگری کاری انجام دهد که از نظر عرف عیب و ایرادی در آن باشد، برای او نیز بابی گشوده خواهد شد، پس این شخص ملزم است با رعایت عرف از خود و خانواده و دیگران حفاظت کند.اما زمانی که بُعد شرعی را بررسی می کنیم در برخی موارد شخصی هست که به شرع پایبند نیست و در برخی موارد عرفی نیز شخصی هست که به این عرف پایبند نیست. نتیجه چه خواهد بود؟ نتیجه اینگونه خواهد بود که یک ساختار اخلاقی شروع به تنزل می کند و زمانی که این مجموعه شروع به تنزل کند، ما خطا و اشتباه را می پذیریم.مثالی را ذکر می کنم شاید پیشتر گفته باشیم که معنای رشوه چیست؟ رشوه یک مساله شرعی دارد، انسان متدین سوال می کند آیا گرفتن رشوه جایز است؟ پاسخ شخص فقیه به او این است، تو در کاری که انجام می دهی حق نداری نه رشوه بگیری و نه رشوه بدهی.گاهی با جامعه ای مواجهیم که در آن از رشوه به عنوان یک عیب و ایراد یاد می شود، چرا؟ پاسخ می دهد زیرا رشوه به عنوان یک عیب و نقص عبارت است از برهم زدن کرامت این انسان، این فرد زمانی که رشوه را می پذیرد یعنی کرامت ندارد یعنی این فرد نه در این سمت و جایگاه و در هیچ پست دیگری قابل اطمینان نیست و شخصی که رشوه می دهد نیز به او گفته می شود تو مردم را به انحطاط اخلاقی تشویق می کنی. من در اینجا درباره انواع معایب صحبت می کنم نه حلالها و حرامها، این ساختار اخلاقی در این مورد اگر رشوه را تایید کند، ما نیز کم کم رشوه را مساله ای خوب قلمداد می کنیم و پس از آن سایر ساختارهای اخلاقی نیز از دست خواهند رفت.توجه کنید این یک مثال است، این شخصی که خود را برای دریافت رشوه پایین می آورد، جایگاه خود را برای دروغ گفتن درباره وضعیت مردم نیز پایین خواهد آورد و به آنها نیز احترام نمی گذارد.اکنون توجه کنید چرا خیابانها ایجاد شدند؟ برای اینکه مردم از آنها عبور کنند چه مسیرها و چه خیابانها، این خیابانها نیز قطعا به قواعد و قانونی نیاز دارند، ما زمانی که از خیابانها عبور می کنیم به فرهنگی نیاز داریم چرا که ما در این خیابان تنها نیستیم و من زمانی که در خیابان قدم بر می دارم تربیتی که داشته ام را نشان می دهم، زمانی که من مراقب نباشم و توجه نکنم، آن دیگری نیز مراقب نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اینگونه خواهد شد که این ساختار اخلاقی شروع به فروپاشی می کند و در ادامه این حالت به کل جامعه تسری پیدا می کند.
برداشت از بیت المال، این یک مساله تربیتی است و من در دسته معایب درباره آن صحبت می کنم، زمانی که مالی به انسان سپرده می شود، اینکه انسان به آن دست درازی کند؛ ایراد دارد، این نکته در تمامی شریعتها و ادیان آمده است که باید امانت داری کرد پس هنگامی که از مالی برداشت یا سرقت می شود یا امانتی انکار می شود این امر از نظر عقلاء و خردمندان مردود است.برادرانم مشکل ما زمانی آغاز می شود که ما به این مسایل توجهی نداریم و حتی -پناه بر خدا- به این امر تشویق می کنیم با این بهانه که این کار کوچکی است که بر جامعه تاثیری ندارد. همسایه ات می گوید این کار کوچکی است و تاثیری ندارد و دیگری نیز همین را می گوید اما ناگهان می بینیم که این کار کوچک، آنقدر بزرگ شده که به صورت یک مجلد بزرگ درآمده که کنترل و حذف آن دشوار است زیرا به شکلی ترسناک گسترش یافته است.خانواده های گرامی من سالهایی را به یاد می آورم که دوستی و محبت در این خانواده های بزرگوار جریان داشت و بزرگ خانواده هنگام سفر فرزندانش را به نیکی به همسایه و همسایه را به نیکی کردن به خانواده اش توصیه می کردند، این مجموعه اخلاقی بر دوستی و محبت و پاکی استوار است، اکنون این ساختار اخلاقی در حال نابودی است، یک کودک به مرد بزرگی اهانت می کند و کسی ممانعت نمی کند، راننده ای در خیابان راه را می بندد و شروع به صحبت می کند و کسی هم به او چیزی نمی گوید، من از نهادهای دولتی سخن نمی گویم درباره جامعه ای که مبتنی بر فضیلت و اصولی درست است، صحبت می کنم. اکنون سرمایه به محور اصلی کل آرمانها تبدیل شده است.انسانی که به او کاری سپرده شده متاسفانه فقط به منافع شخصی خود فکر می کند. برخی هم باید تقلب کنند تا چند دیناری سود ببرند و اکنون میزان ارزش انسان به سرمایه اش بستگی یافته. این از کجا آمده است؟زمانی که شخصی تقلب و کلاهبردای می کند و من هم این را می دانم و پولی برای من می آورد من به او می گویم آفرین این بهترین کار است، اما اگر به او بگویم از من دور شو تو شخصی هستی که فرزندانت و خانواده ات را دوست نداری و به آنها روزی مشکوکی شائبه دار می دهی، پس از آن این کار را نمی کند هنگامی که من او را رد کنم و نپذیرم و تو نیز چنین کنی او شرم خواهد کرد، اما زمانی که من او را بپذیرم و تو نیز از او استقبال کنی، او باز این کار را خواهد کرد. برادرانم تفاوت میان این دو زیاد است در حقیقت این کار نادیده گرفتن شخص نیست.کم کم همه ما با این ساختار اخلاقی دچار مشکل می شویم، یک همسایه ای در منطقه ای مسکونی می آید و ساختمانی چهار یا پنج طبقه می سازد اما رعایت حال همسایگانش را نمی کند، من درباره ساختاری صحبت می کنم که در آن مسأله پسندیده و ناپسندیده رعایت می شود، عرف، اصول و ارزشهایی وجود دارند چرا ما باید از ارزشها دست بکشیم دلایل ما چیست؟برادرانم خداوند تبارک و تعالی نیز ما را می بیند بیایید با یکدیگر مهربان باشیم و با هم همکاری کنیم برادرانم به خدا قسم این بحث صحبت محبت است و نه بحثی سیاسی یا اقتصادی یا مدیریتی. تنها بحث محبت است موضوعی که همه ما از آن در رنج هستیم. زنی در خیابان راه می رود همه باید او را دختر یا خواهر یا مادر خود بدانند، درست این است که احوالات مردم را بررسی نکنی زیرا مردم نیز احوالات تو را بررسی و کنکاش خواهند کرد. برادرانم این اصول کلی است به خدا قسم آنچه در برخی موارد رخ می دهد وجدان بیدار را به لرزه در می آورد.می بینیم برخی کارهایی می کنند به خدا قسم شایسته نیست ببینیم این پسر در اوج جوانیش به همه کارها بی توجه است، او کجا تربیت شده و چه کسی مسئول است، برادرانم اینها شهرهای ما و کشور ماست که در آن ارزشهایی وجود دارند، لطفا لطفا مسایلی چون حیاء و عیب و عفت را به این فرزندان یادآور شوید تا متوجه شوند نمی توانند هر چه را که در ذهنشان می گذرد انجام دهند، ما در جامعه باید از خانواده ها و فرزندان خود حفاظت کنیم، من همواره در مقدمه سخنانی می گویم که هدفم برانگیختن احساسات دختران و پسرانمان نیست، در واقع منظورم این است که پسران ما مایه افتخار ما و خواهران ما مایه عزت و شرف و حیای ما باشند و برادران ما نیز همینطور، برادران عزیز، ما دوست داریم تنها اتفاقات خوب و خیر برای شما رقم بخورد نه اینکه انسان همه چیز را فراموش کند و ساختار اخلاقی شروع به فروپاشی کند و هیچ فریاد رسی نباشد.برادرانم موضوع ساده است که به فضایی اجتماعی نیاز دارد تلاش می کنیم فرهنگ عجیبی که در جامعه ما نفوذ کرده است و خانواده ها را از هم پاشیده است، دور کنیم ما باید در اینجا توقف و تأمل کنیم و به خانواده اهمیت دهیم و به نهاد خانواده توجه درستی داشته باشیم و از هر چه در آن است در راه خیر و نه شر بهره بگیریم.
از خداوند تعالی مسئلت داریم که ما و شما را همواره از جمله کسانی قرار دهد که از اخلاق خوبی برخودار هستنند و از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم ما و شما را از اخلاقی عالی بهره مند سازد. خداوندا، تمامی مردان و زنان مومن و مسلمان را بیامرز و آخرین دعای ما این است، سپاس مخصوص الله پروردگار دو جهان است، خداوندا بر محمد و خاندان پاک و مطهرش درود فرست.
اترك تعليق