محورهای احتجاجات حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه و اثبات برتری حضرت امیرالمومنین و خاندان عصمت (علیهم السّلام)

شیخ طبرسی نویسنده کتاب الاحتجاجات در این کتاب احتجاجات و تفاخرهایی را که حضرت امام حسن (علیه السّلام) در برابر معاویه فرمودند؛ ذکر کرده است. در اینجا به بررسی محورهای مضامینی خواهیم پرداخت که حضرت امام حسن (علیه السّلام) با بیان آن، برتری خویش را بر معاویه اثبات نمودند. چنانچه به گواهی تاریخ معاویه خود نیز به این شکست بارها در حضور یارانش اعتراف نموده است.

 

1. موقعیت احتجاجات و تفاخرها

حضرت امام حسن (علیه السّلام) در میان مردم از جایگاه والای و احترام خاصی به عنوان سبط رسول الله (صلی الله علیه و آله) برخوردار بود و همین سبب خشم معاویه و یارانش می شد و معاویه حضرت امام حسن (علیه السّلام) را به جلسات خصوصی خویش و یارانش دعوت می نمود یا در مسجد در حضور حضرت امام حسن (علیه السّلام) به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) توهین می نمود که سبب شکل گیری این احتجاجات و مفاخره ها گردید.

احتجاجی در حضور معاويه با جماعتى كه منكر فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بودند صورت پذیرفت که با همین نام در کتاب الاحتجاج ذکر شده است.

این احتجاج، اینگونه اتفاق افتاد که روزى عمرو بن عثمان بن عفّان و عمرو بن العاص و عتبه بن أبى سفيان و وليد بن عقبه أبى معيط و مغيرة بن شعبه به قصد مناظره با حضرت امام حسن (علیه السّلام) نزد معاويه حاضر شدند و عمرو بن العاص از معاویه خواست تا حضرت امام حسن (علیه السّلام) را نزد خویش بخواند زیرا آنان از منزلت و جایگاهی که آن حضرت در نزد مردم داشت خشمگین بودند و تصمیم داشتند با جسارت و دروغپردازی و متهم نمودن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) پدربزرگوار ایشان و تکرار ادعای دروغ و بیشرمانه خون عثمان به گردن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از قدر و منزلت هر دو امام همام در نزد مردم بکاهند.

در بدو ورود حضرت امام حسن (علیه السّلام) به مجلس، معاویه با نیرنگ از فراخواندن حضرت امام حسن (علیه السّلام) به منزلش اظهار بی اطلاعی نمود که حضرت امام حسن (علیه السّلام) که پاسخ دادند شگفتا، خانه خانه تو است و اجازه همه در اينجا نزد تو است.

از جانب معاویه ولی از طرف یارانش عنوان شد که خون سه خلیفه بر گردن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) است و جسارتها و توهینهای زیادی بر ایشان نمودند.

البته حضرت امام حسن (علیه السّلام) پاسخ قاطعی به آنان دادند که موجب شکست و شرمندگی معاویه و یارانش شد و معاویه به شکست خود در برابر حضرت امام حسن (علیه السّلام) اعتراف نمود.

حضرت امام حسن (علیه السّلام) پس از حمد خدای خطاب به معاویه گفتند این توهینها و تهمتها همه از جانب تو بود.

با احتجاجات حضرت امام حسن (علیه السّلام) نتیجه عکس حاصل شد و معاویه نیز بر این یاران دروغگوی خویش خشم گرفت چون قبل از خواندن حضرت امام حسن (علیه السّلام) پیش بینی کرده بود حضرت امام حسن (علیه السّلام) او و یارانش را رسوا می کند و چنین نیز شد.

در این احتجاج پس از اینکه حضرت امام حسن (علیه السّلام) مجلس را ترک نمودند مروان به جمع معاویه و یارانش اضافه شد و از معاویه خواست دوباره حضرت امام حسن (علیه السّلام) را به مجلس معاویه فراخواند.

حضرت امام حسن (علیه السّلام) پرسید چرا از من خواستید دوباره به مجلس شما بیایم؟ مروان گفت که چرا به اجداد ما فحاشی کردی؟ حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند من به اجداد شما فحاشی نکردم و با استناد به شجره ملعونه در آیه 60 سوره مبارکه اسراء به مروان می فرمایند تو از همان شجره ملعونه ذکر شده در قرآن هستی.(1)

 

احتجاج دیگر حضرت امام حسن (عليه السّلام) با معاويه درباره اين موضوع بود که پس از پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) چه كسى شايسته مقام امامت بود.

این احتجاج در اوّلين سفر معاويه پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به مدينه رخ داد و در حضور عبد اللَّه بن جعفر، حضرت امام حسن و حضرت امام حسين (عليهما السّلام) و ابن عبّاس و برادرش فضل صورت گرفت.

معاویه به عبد اللَّه بن جعفر اعتراض کرد که چرا اینقدر به حضرت امام حسن (علیه السّلام) احترام می گذاری. او از تو و اجدادش از اجداد تو برتر نیستند. عبد اللَّه بن جعفر گفت رسول خدا (صلی الله علیه) فرمودند: «من به تمام أهل ايمان به جان خودشان شايسته ‏ترم، پس هر كه من از نفس خود بر او {اولى و} شايسته‏ ترم پس تو اى برادرم بر او از خودش {اولى و} شايسته‏ترى ‏و سپس پیامبر بر به امامت رسیدن امامان دوازده‏گانه‏ از نسل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) تصريح نمود.

و کسانی که در آن مجلس حاضر بودند را نیز نام برد. ابن عباس به معاویه پیشنهاد داد افراد نامبرده را حاضر کند و از سخنان پیامبر در آن روز سوال کند. چنین نمودند و مشخص شد حق با عبدالله بن جعفر است.

چون حضرت امام حسن و حضرت امام حسين (عليهما السّلام) و حاضران به این موضوع گواهی دادند. سپس معاويه روى به جانب حضرت امام حسن و حضرت امام حسين (عليهما السّلام) و ابن عبّاس و فضل و عمر و اسامه كرد و گفت: نظر شما نيز همان است كه ابن جعفر گفت؟ همگى گفتند: آرى. سپس معاویه ایشان را متهم کرد که دعوی حکومت دارید. پس از استدلالهای ابن عباس، معاویه حضرت امام حسن (علیه السّلام) را خطاب قرار داد که در این باره چه می گویی؟ حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند که نظر ما اهل بیت همین است و استدلالهایی آوردند که در ادامه مقاله ذکر خواهد شد. (2)

 

واقعه دیگر ذکر شده «قضيّه مفاخره و مباهات حضرت امام حسن مجتبى (عليه السّلام) بر معاويه و مروان و مغيرة بن شعبه و وليد بن عقبه و عتبة بن أبى سفيان‏» است.

شایان ذکر است که قضيّه مفاخره و مباهات حضرت امام حسن مجتبى (عليه السّلام) بر معاويه و یارانش در کتاب الاحتجاح ضمن سه چهار نقل قول عنوان شده است که گویا برخی از آنها مربوط به یک مجلس باشد.(3)

 

2.  محورهای احتجاجات و تفاخر حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه

محورهای احتجاجات و تفاخر حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه که سبب مشخص شدن حق و برتری حق بر باطل شد؛ به چند بخش تقسیم می گردد:

یکی از محوریترین مسایلی که نقش مهمی در مشخص شدن جایگاه برتر حضرت امام حسن و خاندان عصمت (علیهم السّلام) نسبت به معاویه و اجدادش داشت؛ وقایع تاریخی از زمان صدر اسلام تا خلافت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بود. تلاشهای حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) برای نشر دین اسلام و یاری رسول الله (صلی الله علیه و آله) در هر شرایط سخت، شجاعت و دلاوریهای ایشان در جنگها و سابقه معاویه و خاندانش و یارانش در کفر ورزیدن و لجاجت بر کفر خویش و دشمنی با پیامبر.

 

دومین محور تعیین کننده برتری نسب شریف و نجیب و طاهر حضرت امام حسن و خاندان عصمت (علیهم السّلام) بر نسب معاویه و اجدادش بود.

 

سومین محور مضامین احتجاجات و تفاخر حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه ذکر احادیثی بود که حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) درباره مقام و جایگاه والای حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان عترت (علیهم السّلام) بارها فرموده بودند و مردم شنیده بودند.

 

چهارمین محور مضامین احتجاجات و تفاخر حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه، وقایعی بود که نشان دهنده دشمنی آشکار معاویه و یارانش در اقداماتی بود که بر علیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انجام داده بودند.

پنجمین محور اشارات حضرت امام حسن (علیه السّلام) به عدم پایبندی معاویه و یارانش به دستورات اسلام و مرتکب شدن به گناهان کبیره پس از اسلام آوردن و واجب شدن مجازات شرعی (حد شرعی) بر آنان.

 

3. شواهد محورهای احتجاجات و تفاخر حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه

 

1- 3 وقایع تاریخ صدر اسلام و یاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به پیامبر جهت نشر اسلام

در احتجاجی که معاويه و یارانش منكر فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) شدند حضرت امام حسن (علیه السّلام) درباره سابقه حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در یاری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و دلاوری و شجاعت ایشان در جنگها در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین فرمودند:

«شما را به خدا سوگند آيا هيچ مى‏ دانيد آن مردى كه دشنامش داديد آن کسی است كه با رسول خدا بر دو قبله نماز گزارد و تو خود به چشم خود آن منظره را ديده‏ اى در حالى كه در گمراهى بودی و «لات» و «عزّى» را مى‏ پرستيدى؟ همان شخصيّتى است كه در دو بيعت؛ بيعت رضوان و بيعت فتح شرکت کرد و تو اى معاويه در بيعت نخست كافر و در بيعت دوم {ناكث} و عهدشكن بودى؟»(4)

سپس حضرت امام حسن (علیه السّلام) به جنگهای مشرکان با پیامبر اشاره نمودند که در جنگ بدر پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دست حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و ای معاویه پرچم مشرکان در دست تو بود و بتهای لات و عزّى را می پرستیدی.

در جنگ اُحُد پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دست حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و ای معاویه پرچم مشرکان در دست تو بود.

در جنگ خندق (احزاب) پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دست حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و ای معاویه پرچم مشرکان در دست تو بود.

در هر کدام از این جنگهای یاد شده حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) با دعوت به اسلام رضایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را جلب می کرد در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از معاویه غضبناک بودند.

در جنگ خبیر که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى‏ سپارم كه خدا و رسولش را دوست دارند و محبوب آن دو مى‏باشد، در جنگها دائم حمله می کند و فرار نمی کند تا زمانی که پیروز گردد؛ نخواهد گشت.» مهاجر و انصار منتظر بودند فردا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرچم را به دست ایشان دهد ولی پیامبر پرچم را به دست حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) داد که پیروزمندانه برگشت و تو ای معاویه تو در آن زمان دشمن خدا و رسولش بودی.

به خدا سوگند كه قلب تو بعداً هرگز اسلام را نپذيرفت ولى زبان ترسان است و آن به گونه ‏اى خلاف آنچه در دل است سخن مى ‏گويد.»(5)

در همان احتجاج حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) به واقعه دیگری اشاره فرمودند:

«شما را به خدا سوگند، آيا به ياد مى ‏آوريد كه أبو سفيان (با چشمانى كور) هنگام بيعت خلافت بر عثمان در مسجد داخل شد و گفت: اى برادرزاده، آيا در اينجا جاسوس و غير خودى هست؟ گفت: نه، پس أبو سفيان گفت: امر خلافت را ميان جوانان خود دست به دست بگردانيد كه سوگند به آنكه جان أبو سفيان به دست اوست بهشت و جهنّمى در كار نيست.»(6)

 

 2- 3 نسب شریف حضرت امام حسن (علیه السّلام) و خاندان رسالت (علیهم السّلام)

حضرت امام حسن مجتبى (عليه السّلام) در احتجاجات و ماجرای مفاخره خود بر معاويه و یارانش نسب شریف و طاهر خویش را یادآور شدند که نسل ایشان از بهترین و سخاوتمندترین نسل عرب است که خداوند نبوت را به ایشان عنایت نموده است.

در گزارشی از ماجرای مفاخره و مباهات حضرت امام حسن مجتبى (عليه السّلام) بر معاويه و یارانش که گروهی از شامیان حضور داشتند و تا آن زمان معاویه را بهترین شخص می دانستند ذکر شده است که حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند:

«اى مردم، هر كه مرا شناخت كه من همانم كه شناخته است و هر كه مرا نمی شناسد بداند كه من حسن فرزند علىّ بن ابى طالب؛ پسر عموى رسول خدايم، او كه پيش از همه اسلام آورد و مادرم فاطمه دخت گرامى پيامبر است و پدر بزرگم رسول گرامى اسلام نبىّ رحمت (صلّى اللَّه عليه و آله) است، منم فرزند بشير(مژده دهنده)، منم فرزند نذير (بیم دهنده)، منم فرزند ماه منير، منم فرزند كسى كه مايه رحمت براى جهانيان مبعوث شد، منم فرزند كسى كه به تمامى جنّ و انس مبعوث شد.» (7)

در اینجا معاويه براى خجل ساختن و انحراف سخن آن حضرت گفت: اى أبو محمّد خرماى تازه را براى ما توصیف كن.

حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمود: آرى؛ باد خرما را رشد دهد و گرما سبب رسیدن میوه خرما شود و شب سرد و تازه و معطّرش نمايد.

سپس آن حضرت به سخن خویش ادامه داد و فرمود: «منم فرزند مستجاب الدّعوه، من فرزند شافع فرمانروا، من فرزند كسى كه نخستین فرد است كه پيش از همه از قبر برخيزد، منم فرزند كسى كه درب بهشت را مى‏كوبد و آن باز مى‏شود، منم فرزند كسى كه فرشتگان همراه او جنگیدند و غنيمت بر او مباح شد و با ترس از مسير يك ماه يارى شد.»

پس آن حضرت در اين باره بسیار سخن گفتند تا آنجا داد كه دنيا بر سر معاويه تيره و تار شد و آن حضرت را همه و همه شناختند، سپس از منبر فرو آمد.»(8)

 

در احتجاجی در حضور معاويه با جماعتى كه منكر فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) حضرت امام حسن (علیه السّلام) برای ذکر جایگاه بنی امیه در نزد پروردگار به تفسیر دو آیه زیر توسل جست. آیه سوم سوره مبارکه قدر و آیه 60 سوره مبارکه اسراء:

رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) تمام آنان و كسانى كه پس از وى متصدّى حكومت خواهند شد را در خواب ديد و ناراحت شد. در اينجا بود كه خداوند اين آيه را فرستاد كه «و آن خوابى را كه به تو نموديم و آن درخت نفرين شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم نكرديم. (آیه 60 سوره مبارکه اسراء)» و مراد از درخت ملعونه؛ بنی اميّه است و نيز فرمودند: «شب قدر بهتر از هزار ماه است. (آیه سوم سوره مبارکه قدر)» پس من عليه شما گواهى مى‏دهم كه حكومت و سلطنت شما پس از شهادت حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) جز همان هزار ماهى نخواهد بود كه خداوند در كتاب خود مقرّر فرموده است.(9)

در جواب اتهامات مغيرة بن شعبه در مورد بنى هاشم که در واقع ادعای معاویه بود حضرت امام حسن (علیه السّلام) به آیه 26 سوره مبارکه نور اشاره نمودند:

«زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليدند. (سوره مبارکه نور، آیه 26 )» به خدا قسم اى معاويه اين گروه تو و ياران و پيروانت مى ‏باشند « و زنان پاك براى مردان پاك و مردان پاك براى زنان پاك. آنها از آنچه در باره ‏شان مى‏گويند منزهند. آمرزش و رزق نيكو براى آنهاست.» و اين گروه علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و أصحاب و شيعيان او مى‏باشند.» (10)

 

3- 3 ذکر احادیثی از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) در فضایل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان پیامبر (علیهم السّلام)

1-3 - 3 حدیث منزلت

در احتجاج حضرت امام حسن (علیه السّلام) با معاويه و جماعتى که منكر فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) شدند با اشاره به غزوه تبوک یادآور شدند که حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را جانشین خود نمودند و با اعتراض به این تصمیم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) حدیث منزلت را در جایگاه والای حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) ذکر نمودند.(11)

«سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علىّ (علیه السّلام) را گرفتند و فرمودند: «اى مردم هر كه ولايت مرا بپذيرد؛ ولايت خدا را پذيرفته و هر كه ولايت على را قبول كند؛ ولايت مرا قبول نموده است، و هر كه مرا اطاعت كند خدا را اطاعت نموده است و هر كه على را اطاعت كند مرا اطاعت كرده است و هر كه مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هر كه علىّ را دوست بدارد مرا دوست داشته است.

 

2 -3 -3 حدیث ثقلین

حضرت امام حسن (علیه السّلام) اشاره نمودند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع حدیث متواتر ثقلین را در منزلت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان رسالت (علیهم السّلام) فرمودند.(12)

«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ يَحْيَى بْنِ أُدَيْمٍ عَنْ شَرِيكٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع‏) دَعَا رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُ بِمِنًى فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي وَ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَام‏.» (13)

 

3 -3 -3 حدیث سفینه

حضرت امام حسن (علیه السّلام) سپس اشاره نمودند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) در منزلت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان خویش (علیهم السّلام) حدیث سفینه را فرمودند: «مثل أهل بيت من مانند كشتى نوح است، هر كه بدان داخل شود نجات يافته و هر كه از آن تخلّف نمايد غرق گردد.»(14)

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: ِانَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ، وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ، يَحُطُّ اللَّهُ بِهِ الْخَطَايَا.(15)

 

مجموعه احادیثی را که حضرت امام حسن (علیه السّلام) در احتجاج خود به معاویه مطرح نمودند بسیاری از مردم نیز به خاطر داشتند. بدین ترتیب برتری کامل خاندان ایشان را بر خاندان معاویه خاطر نشان کردند و مشخص گردید تنها جانشینان به حق حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خاندان ایشان بودند.

 

4 - 3 ذکر وقایعی ای که نشان دهنده دشمنی آشکار معاویه و اجدادش و یارانش با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود.

در احتجاجی که معاويه با جماعتى از منكران فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) شدند، حضرت امام حسن (علیه السّلام) واقعه شگفت آوری را تعریف نمود که دشمنی ابوسفیان و ایمان زبانی او نه ایمان قلبی او را مشخص نمود.

                       

و شما را به خدا سوگند، آيا مى‏دانيد كه - وقتى با عثمان بيعت شد- أبوسفيان دست حسين (عليه السّلام) را گرفت و گفت: اى پسر برادر مرا به قبرستان بقيع ببر. تا اينكه به وسط قبرستان رسيد پدرت با آوازى بلند (خطاب به شهداى اصحاب پیامبر) گفت: اى أهل گورستان آنچه شما با ما بر سر آن مى‏جنگيديد الحال به دست ما افتاده است در حالی که شما استخوان پوسيده‏ اید. پس حسين بن علىّ (عليه السّلام) فرمود: خدا موى سفيد و رويت را زشت سازد. سپس دستش را از دست او كشيد و رهايش ساخت و اگر نعمان بن بشير دستش را نگرفته بود و به مدينه باز نگردانده بود هلاك شده بود.(16)

 

در همان احتجاج حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند:

«و از موارد لعن بر تو اى معاويه اين است كه پدرت أبو سفيان قصد داشت مسلمان شود و تو با ارسال قطعه شعرى كه در ميان قريش و ديگران معروف شد مانع مسلمان شدن او شدی.» (17)

 

5 - 3 ذکر نمونه هایی از ارتکاب به گناه کبیره عدم پایبندی معاویه و یارانش به دستورات اسلام

یکی از محورهای احتجاجات حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه و یارانش این بود که اینان خود به دین اسلام عمل نمی کنند و گناهان کبیره انجام داده اند که حد شرعی بر آنان واجب گردیده بود. حضرت امام حسن (علیه السّلام) به ذکر برخی از گناهان کبیره دشمنانش و یاران معاویه اشاره کرد که موجب شرمساری آنان شد و سکوت اختیار کردند.

 

حضرت امام حسن مجتبى (عليه السّلام) در خطاب به مغیره بن شعبه با اشاره به اینکه تو همان کسی هستی که فاطمه دختر گرامى رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) بانوى زنان بهشتى را چنان زدی که فرزندش را سقط كرد. او را چنین خطاب کرد:

« و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا و تارك قرآن و تكذيب‏كننده رسول خدايى و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) مى‏ باشى که با گواهی دروغ به تأخیر افتاد.»(18)

 

در احتجاح حضرت امام حسن (علیه السّلام) با معاويه و جماعتى از منكران فضل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)، حضرت امام حسن (علیه السّلام) خطاب به وليد بن عقبه به حدی {مجازات شرعی} که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) برای خوردن شراب بر او زد؛ اشاره کرد و علت دشمنی ولید بن عقبه را همین واقعه دانست. (19)

 

به طور خلاصه می توان اشاره کرد از مجموعه احتجاجات و مفاخره حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر معاویه نمودند، وجوه مختلف حقانیت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان عصمت (علیهم السّلام) مشخص گردید.

اول پاکی و طهارت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از گناه و اشتباه از ابتدای رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

دوم ازخودگذشتگی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در جنگهای صدر اسلام برای نشر اسلام و یاری پیامبر (صلی الله علیه و آله)

سوم منزلت و جایگاه والای حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان عصمت (علیهم السّلام) در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) با توجه به احادیث نقل شده از قول رسول الله (صلی الله علیه و آله)

چهارم حضرت امام حسن (علیه السّلام) علت برتری بنی هاشم را توضیح دادند که به خاطر اینکه خداوند رسالت و نبوت را در این خاندان قرار داد و ایشان پاکدامن ترین و نجیب ترین قوم عرب هستند.

پنجم لجاجت و کفر معاویه و خاندانش در دشمنی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و با ذکر تفسیر آیه 60 سوره مبارکه اسراء بنی امیه را شجره ملعونه ذکر شده در قرآن معرفی نمودند.

ششم رعایت نکردن دستورات اسلام پس از اسلام آوردن و اصرار بر گناهان کبیره با مجازات شرعی

 

پی نوشتها

(1) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد‏1، صفحه 279 - 269- بحار الأنوار، جلد ‏44، صفحه 86 – 70                         

(2) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد‏1، صفحه 289- 285 - بحار الأنوار، جلد ‏44، صفحه 103 – 97

(3) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد‏1، صفحه 284 – 279 - بحار الأنوار، جلد ‏44، صفحه 91 – 88

(4) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 20

(5) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 22- 20

(6)ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 28

(7) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 49

(8)الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد‏1، صفحه 281

(9)ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 32

(10) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 40

(11) الكافي، جلد ‏8، صفحه 107

(12) بحارالانوار، جلد 23، صفحه 108 - الكافي، جلد ‏1، صفحه 294 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 413

(13)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 413 - الكافي، جلد ‏1، صفحه 294 

(14)عيون أخبار الرضا عليه السلام، صفحه 27

(15) الأمالي (للطوسي)، صفحه 733 -الأمالي( للصدوق)، صفحه 269

(16) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 29

(17) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 29

(18) ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه  38 – 37

(19)ترجمه الإحتجاج، جلد‏2، صفحه 34

منابع

- الإحتجاج على أهل اللجاج ، احمد بن على طبرسى، ترجمه و شرح غفارى، 4جلد، تهران، مرتضوى، چاپ اول، 1371 ش.

- الأمالي، محمد بن الحسن طوسى، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، قم‏، دار الثقافة، 1414ق‏.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- بحار الأنوار، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، بيروت،‏ دار إحياء التراث العربي‏، 1403 ق‏.

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق‏.

- ترجمه الإحتجاج، احمد بن على‏ طبرسى، مترجم: بهراد جعفرى، تهران‏، اسلاميه‏، 1381 ش‏.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ابن بابویه محمد بن على، جلد دوم ، تهران، جهان، 1378ق.

- الكافي ، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، ‏محقق / مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، ‏دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏.

: فاطمه ابوحمزه