واقعه لیله المبیت و نزول آیه 207 سوره مبارکه سوره بقره در فضیلت حضرت امیرالمومنین (ع)

پس از اینکه اهل مدینه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کردند و کفار قریش از این پیمان اطلاع یافتند چهل نفر از اشراف در دارالندوه گرد آمدند و تصمیم گرفتند که که از هر عشیره ای یک نفر حاضر شوند و این گروه به طور ناگهانی به خانه محمد (صلی الله علیه و آله) هجوم برند و او را بکشند و بدین ترتیب قاتل مشخص نمی شود و خونخواهی معنایی نخواهد داشت و بنی هاشم مجبور می شوند به دیه راضی شوند.

خداوند با نزول آیه 30 سوره مبارکه انفال «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ: و [ياد كن‏] هنگامى را كه كافران در باره تو نيرنگ مى‏كردند تا تو را به بند كَشَند يا بكُشند يا [از مكّه‏] اخراج كنند، و نيرنگ مى ‏زدند، و خدا تدبير مى ‏كرد، و خدا بهترين تدبيركنندگان است.» پیامبر خویش را از این واقعه آگاه نمودند.

شب اول ربیع الاول سال سیزدهم یا چهاردهم بعث حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) با اینکه احتمال کشته شدن ایشان بسیار زیاد بود در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوابیدند و پیامبر به غار ثور رفتند و از آنجا به مدینه هجرت فرمودند.

هنگامی که مشرکین به خانه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یورش بردند و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بستر یافتند و از هدف خود بازماندند.

به دلیل این فداکاری و از خودگذشتی حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) خداوند آیه 207 سوره مبارکه بقره را در فضیلت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نازل فرمودند:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»

و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏ فروشد، و خدا نسبت به [اين‏] بندگان مهربان است.

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) به واقعه لیله المبیت در نامه ­ای که به معاويه در سال 36 هجرى نوشتند چنین اشاره کردند: «خويشاوندان ما از قريش مى ‏خواستند پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را بكشند و ريشه ما را در آورند و در اين راه انديشه‏ ها از سرگذراندند و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند.» (1)

 

شأن نزول آیه 207 سوره مبارکه بقره

به اتفاق خاصه و عامه اين آيه شريفه در شأن حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) نازل شد و اكثر علماى عامه از جمله فخر رازى در تفسير كبير، نيشابورى، حافظ ابو نعيم در نزول آيات، احمد در مسند، سمعانى در فضايل، غزالى در احياء العلوم، ثعلبى در تفسير خود از سدّى اقرار نموده‏ اند و ابن عباس روايت نموده است كه در شب غار، چون حضرت سيد ابرار (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به امر پروردگار عزيمت هجرت از مكه فرمود، على بن ابى طالب (عليه السّلام) را خواند و عمر آن سرور بيست و يك سال بود. فرمودند: يا على قريش اتفاق نموده است كه امشب به سر من آيند و مرا هلاك كنند، حكم خدا آن است كه تو در بستر من بخوابى و برد سبز مرا روى خود پوشانى تا من بيرون روم. على (عليه السّلام) عرض كردند: اگر من چنين كنم آسيبى به حضرت تو نرسد؟ فرمودند: بلى من در امان حضرت حق باشم. حضرت چون اين بشارت شنيد، گفتند: الآن طاب الموت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بعد از من در مكه توقف و اعلام كن هركه نزد پيغمبر امانتى يا دينى دارد بيايد. پس از انجام آن با مادر خود به مدينه متوجه شو.

امير المؤمنين (عليه السّلام) در رختخواب پيغمبر (صلی الله علیه و آله) خوابيدند، قريش خانه را محاصره نمودند در آن شب سنگ بسيار از هر طرف به خوابگاه پيغمبر انداختند و حضرت ابدا حركت ننمود با كمال اطمينان خود را به پروردگار تسليم نمود. وقت صبح همه به يكبار با شمشيرهاى برهنه به خوابگاه وارد شدند، نزديك كه رسيدند حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) نهيبى بر ايشان و با شمشير حمله نمود، تمام قريش هراسان شدند. ابو جهل و خالد بن وليد و رؤساى قريش چون صلابت حضرت را ديدند، گفتند: يا على ما را با تو كارى نيست، مقصود ما پسر عم تو باشد، بگو كجا رفته است؟ فرمودند: هر جا تشريف برده در امان خدا و مأمون از كيد شما باشد. پس نااميد برگشتند.

خطيب خوارزمى از علماء عامه در كتاب مناقب خود نقل نموده كه صبح شب غار، جبرئيل بسيار خوشحال و خرّم بر حضرت رسالت (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نازل شد. حضرت پرسيدند: تو را بسيار شادمان مى ‏بينم سبب چيست؟ گفت: يا رسول اللّه، چگونه خوشحال نباشم و حال آنكه حق تعالى برادر و پسر عمّ و وصى تو را اكرام بزرگى فرموده است. حضرت پرسيد: چه اكرام در حق برادرم فرموده است؟ گفت: خداى تعالى به عبادت شب گذشته على بن ابى طالب (علیه السّلام) مباهات فرمود بر ملائكه و حمله عرش و ايشان را اعلام نمود كه من چنين بنده مطيع دارم، نقد جان خود را نثار حبيب من گردانيد و او را از شرّ دشمنان رهانيد.(2)

شأن نزول آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» (سوره مبارکه بقره، آیه 207) در بسیاری از تفاسیر و کتابها مربوط به واقعه لیله المبیت دانسته شده است:

في تفسير على بن إبراهيم قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» قال: ذلك أمير المؤمنين عليه السلام، و معنى يشرى نفسه يبذلها.(3)

در تفسیر علی بن ابراهیم درباره این سخن خداوند متعال «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» نقل شده است: آن درباره حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) است و معنی جان خود را می فروشند یعنی بذل و بخشش می نمایند.

 و روى انه لما نام على فراشه قام جبرئيل عند رأسه و ميكائيل عند رجليه و جبرئيل ينادى: بخ بخ، من مثلك يا بن أبى طالب يباهي الله تعالى بك الملائكة؟ (4)

و نقل شده است هنگامی که خوابید حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) جبرئیل در بالای سر او قرار گرفت و میکائیل در نزد پاهای ایشان و جبرئیل گفت: به به آفرین به مانند تویی ای پس ابوطالب خدای تعالی در نزد ملائکه به تو مباهات می کند.

 

الشيخ في (أماليه) قال حدثنا جماعة عن أبي المفضل قال حدثنا محمد بن أحمد بن يحيى‏ ابن صفوان الإمام بأنطاكية قال حدثنا محفوظ بن بحر قال حدثنا الهيثم بن جميل قال حدثنا قيس بن الربيع عن حكيم بن جبير عن علي بن الحسين (صلوات الله عليه) في قول الله عز و جل: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ. قال: «نزلت في علي (عليه السلام) حين بات على فراش رسول الله (صلى الله عليه و آله)» (5)

 در كتاب امالى با اسنادی از حضرت امام زين العابدين (عليه السّلام) روايت نموده است كه فرمودند اين آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ» در حق امير المؤمنين (عليه السّلام) نازل شده است هنگامي كه در رختخواب پيغمبر اكرم خوابيدند. (6)

در تفسير نور الثقلين، جلد اول صفحه 205، نهج الحق و كشف الصدق صفحه176، الأمالي طوسی صفحه 253، تفسير فرات الكوفي صفحه 65 نیز به این مطلب اشاره شده است.

 

احادیث ائمه معصومین (علیهم السّلام) درباره ایثار حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) و نزول آیه 207 سوره مبارکه بقره در فضیلت ایشان

أَخْبَرَنَا أَبُو سَعْدٍ السَّعْدِيُّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ مِنْ أَصْلِ سَمَاعِهِ بِخَطِّ السُّلَمِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَتْحِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا الطَّحَّانُ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَحْمَدَ الْبُذُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَيُّوبَ سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَلَطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الرَّفَّاءُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَكَّامٍ الرَّازِيُ‏ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ، عَنْ أَبِي نَضْرَةَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ:‏ لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ (ص) يُرِيدُ الْغَارَ، بَاتَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ: أَنِّي قَدْ آخَيْتُ بَيْنَكُمَا وَ جَعَلْتُ عُمُرَ أَحَدِكُمَا أَطْوَلَ مِنَ الْآخَرِ، فَأَيُّكُمَا يُؤْثِرُ صَاحِبَهُ بِالْحَيَاةِ فَكِلَاهُمَا اخْتَارَاهَا وَ أَحَبَّا الْحَيَاةَ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمَا أَ فَلَا كُنْتُمَا مِثْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ آخَيْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ نَبِيِّي مُحَمَّدٍ (ص) فَبَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ يَقِيهِ بِنَفْسِهِ، اهْبِطَا إِلَى الْأَرْضِ فَاحْفَظَاهُ مِنْ عَدُوِّهِ. فَكَانَ جَبْرَئِيلُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ مِيكَائِيلُ عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ جَبْرَئِيلُ يُنَادِي بَخْ بَخْ مَنْ مِثْلُكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يُبَاهِي بِكَ الْمَلَائِكَةَ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ- وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.(7)

 «ابوسعيد خدرى مى‏گويد: شبى كه حضرت محمد مصطفى (صلى اللَّه عليه و آله) قصد مهاجرت از مكّه به مدينه داشتند و در غار ثور مخفى شدند، حضرت على بن ابى طالب (عليه السّلام) براى حفظ جان رسول خدا و خانواده ‏اش در بستر آن حضرت خوابيدند. خداوند بزرگ به جبرئيل و ميكائيل فرمودند: بين شما دو تن، برادرى قرار مى ‏دهم و عمر يكى را طولانی تر از ديگرى مى کنم. يكى از شما عمر طولانى را انتخاب كند، امّا هر دو عمر طولانى را برگزيدند و هر يك عمر طولانى را براى خود خواستند. خداى سبحان فرمود: حالا ايثار و از خود گذشتگى على بن ابى طالب (عليه السّلام) را بنگريد و بدانيد بين نبى (صلى اللَّه عليه و آله) و على (عليه السّلام) هم برادرى برقرار كردم، على (عليه السّلام) در بستر برادرش مصطفى (صلى اللَّه عليه و آله) خوابيده است.

هر دو به زمين هبوط كنيد و او را از شرّ دشمنانش حفظ كنيد. جبرئيل و ميكائيل به خانه رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) وارد شدند. جبرئيل در بالاى سر على (عليه السّلام) و ميكائيل در پايين پاى ایشان قرار گرفت و جبرئيل ندا مى داد: اى پسر ابوطالب، مبارك باد بر تو، خداى بزرگ به واسطه  این ايثار تو بر ملائكه آسمانها مباهات و افتخار مى ‏كند. سپس آيه‏ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» در آن شب به پاس از خود گذشتگى حضرت على (عليه السّلام) نازل شد.» (8)

اين حديث در منابع ديگرى از جمله تذكرة الخواص از ابن جوزى  صفحه 41 و كفاية الطالب از گنجى شافعى  صفحه 239 و نور الابصار از شبلنجى صفحه 86 هم آمده است.

 

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْجُرْجَانِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو طَاهِرٍ السُّلَمِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا جَدِّي أَبُو بَكْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ عَنْ أَبِي عَوَانَةَ عَنْ أَبِي بَلْجٍ [يَحْيَى بْنِ سُلَيْمٍ‏] عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ الْأَوْدِيِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ [قَالَ:] إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَمَّا انْطَلَقَ لَيْلَةَ الْغَارِ أَنَامَ عَلِيّاً فِي مَكَانِهِ وَ أَلْبَسَهُ بُرْدَهُ فَجَاءَتْ قُرَيْشٌ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَ النَّبِيَّ فَجَعَلُوا يَرْمُونَ عَلِيّاً وَ هُمْ يَرَوْنَهُ النَّبِيَّ (ص) وَ قَدْ لَبِسَ بُرْدَهُ وَ جَعَلَ عَلِيٌّ يَتَضَوَّرُ فَنَظَرُوا فَإِذَا هُوَ عَلِيٌّ فَقَالُوا: إِنَّكَ أَنْتَ تَتَضَوَّرُ وَ كَانَ صَاحِبُكَ لَا يَتَضَوَّرُ وَ قَدْ أَنْكَرْنَا ذَلِكَ. (9)

ابن عباس چنين نقل مى ‏كند: «رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) در شب هجرت به سوى غار حركت كرد، حضرت على (عليه السّلام) لباس آن حضرت را پوشيد و در بستر او خوابيد، قريش براى كشتن حضرت نبى اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) خانه را محاصره كردند.

آن جماعت قصد حمله به حضرت على (عليه السّلام) را داشتند، چون او را نبى اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) مى ‏پنداشتند، امّا وقتى با دقت از نزديك نگاه كردند، ديدند حضرت على (عليه السّلام) است كه در بستر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) قرار گرفته است.

گفتند: اى على، خود را به شكل صاحب خويش درآوردى و ما را به اشتباه انداختى. (10)

وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشِّيرَازِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ الْجَرْجَرَائِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَضْلِ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ حُمَيْدٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَمَّارٍ قَالُوا حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْحِمَّانِيُّ حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ الرَّبِيعِ عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ:‏ أَوَّلُ مَنْ شَرَى نَفْسَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِيٌّ، ثُمَّ قَرَأَ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ‏.» زَادَ الْحَاكِمُ عِنْدَ مَبِيتِهِ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ (ص). ثُمَّ قَالا وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع):‏

وَقَيْتُ بِنَفْسِي خَيْرَ مَنْ وَطِئَ الْحَصَى‏

 

وَ مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ وَ بِالْحِجْرِ

رَسُولَ إِلَهِي خَافَ أَنْ يَمْكُرُوا بِهِ

 

فَنَجَّاهُ ذُو الطَّوْلِ الْإِلَهُ مِنَ الْمَكْرِ

وَ بَاتَ رَسُولُ اللَّهِ فِي الْغَارِ آمِناً

 

مُوَقّىً وَ فِي حِفْظِ الْإِلَهِ وَ فِي سَتْرِ

وَ بِتُّ أُرَاعِيهِمْ وَ مَا يُثْبِتُونَنِي‏

 

وَقَدْوَطَّنْتُ نَفْسِي عَلَى الْقَتْلِ وَالْأَسْرِ(11)

 

ابوعبدالله شیرازی با اسنادی از حكيم بن جبير نقل می کند از حضرت على بن حسين (عليه السّلام) در باره آيه‏ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ‏» سؤال شد آن حضرت فرمودند: «آن هنگام كه على بن ابى طالب عليه السّلام در بستر رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) آرميد و آن حضرت غار را پناهگاه خود ساخت، آيه شريفه فوق نازل شد و على (عليه السّلام) نيز فرمودند: وقيت بنفسى خير من وصى الحصى* و اكرم خلق طاف بالبيت و الحجر و بتّ اراعى منهم ما ينو بنى* و قد صبرت نفسى على القتل و الاسر محمّد لمّا خاف ان يمكروا به* فنجّاه ذو الطول العظيم من المكر و بات رسول اللَّه في الغار آمناً* فما زال في حفظ الاله و في ستر.(12)

 

اشاره به واقعه لیله المبیت در کتب عامه

احمد بن حنبل در مسند خود در حديث مفصلى كه آن را از عمر بن ميمون نقل كرده است و اين حديث مشتمل بر ده منقبت و فضيلت براى على بن ابى طالب است كه به آنها پيامبر اكرم شهادت داده است، از جمله در تفسير آيه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ: بعضى از مردم جان خود را در برابر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است» گفت: على نفس خود را فروخت، لباس رسول خدا را پوشيد سپس در جايگاه او خوابيد. گفت: مشركان تا صبح مراقب بستر بودند به خيال اين كه رسول خدا در آن است.

در روايت است كه بر سر على (عليه السلام) مثل پيامبر سنگ ريخته مى ‏شد و او از شدت درد به خود مى ‏پيچيد و سرش را با پارچه پيچيده بود و بيرون نمى ‏آورد تا صبح شد بعد سرش را بيرون آورد همين كه شناختند گفتند چون ما ترا به جاى محمد (صلى اللَّه عليه و آله و سلّم) گرفته بوديم، سنگ مى ‏انداختيم بعد كه شناختيم ديگر سنگ نمى ‏اندازيم‏.

مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبى» در تفسير اين آيه به سند خود گفته: هنگامى كه پيامبر تصميم گرفت مهاجرت كند، براى اداى قرضهاى خود و تحويل دادن امانتهائى كه نزد او بود، على (عليه السلام) را به جاى خويش قرار داد و شب هنگام كه مى ‏خواست به سوى «غار ثور» برود و مشركان اطراف خانه او را براى حمله به او محاصره كرده بودند، دستور داد على (عليه السلام) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى (برد حضرمى) كه مخصوص خود پيامبر بود روى خود بكشد، در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانى‏ تر قرار دادم كدامیک از شما حاضر است، ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدم دارد، هيچ كدام حاضر نشدند به آنها وحى شد، اكنون على (عليه السلام) در بستر پيغمبر من خوابيده و آماده شده جان خويش را فداى او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.

هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پائين پاى على (عليه السلام) نشسته بودند، جبرئيل مى ‏گفت: «بخّ بخّ من مثلك يا بن ابى طالب» به‏به آفرين بر تو اى على خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات مى ‏كند.

و در اين هنگام آيه فوق نازل شد و به همين دليل آن شب تاريخى به نام «ليلة المبيت» ناميده شده است اين حديث را فقيه شافعى ابن مغازلى در كتاب «المناقب» به طور مسند روايت كرده است‏.(13)

 

دعای حضرت امیرالمومنین در لیله المبیت

در دو کتاب مصباح المتهجد و سلاح المتعبد و فلاح السائل به دعای ذیل به عنوان دعایی که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در لیله المبیت در بستر رسول خدا (صلی الله علیه آله) خواندند؛ ذکر شده  است:

« أَمْسَيْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِكَ الْمَنِيعِ الَّذِي لَا يُطَاوَلُ وَ لَا يُحَاوَلُ مِنْ شَرِّ كُلِّ غَاشِمٍ وَ طَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ فِي جُنَّةٍ مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ وَ لِأَهْلِ‏ بَيْتِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحْتَجِباً مِنْ كُلِّ قَاصِدٍ لِي بِأَذِيَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِينٍ الْإِخْلَاصِ فِي الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ مُوقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِيهِمْ وَ بِهِمْ أُوَالِي مَنْ وَالَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِي اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَا أَتَّقِيهِ يَا عَظِيمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِيَ عَنِّي بِبَدِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ.(14)

در روايتی نیز آمده است كه وقتى حضرت امام جعفر بن محمّد صادق (عليه السّلام) وارد عراق شد (آن هنگام كه منصور او را خواسته بود) مردم به سوى او گرد آمدند و عرض كردند: اى مولاى ما، تربت مولايمان امام حسين (عليه السّلام) كه شفابخش از هر درد و بيمارى است، آيا موجب ايمنى از هر ترس و بيم نيز هست؟ حضرت فرمود: بله، هر گاه يكى از شما خواست كه از هر خوف و ترس ايمن باشد، بايد تسبيحى از تربت او را برگرفته و سه بار دعاى ليلة المبيت حضرت علىّ عليه السّلام در رختخواب رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) را بخواند.(15) و دعای فوق را ذکر می نمایند.

 

پانوشتها

(1) نهج البلاغة، صفحه 489

(2)تفسير اثنا عشري، جلد‏1، صفحه 371 – 369

(3)البرهان في تفسير القرآن، جلد ‏1، صفحه 441

(4)البرهان في تفسير القرآن، جلد ‏1، صفحه 441

(5)البرهان في تفسير القرآن، ج جلد ‏1، صفحه 442 – 441

(6)تفسير جامع، جلد ‏1، صفحه 320 – 319

(7) شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، جلد ‏1، صفحه 123

(8)شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، صفحه 57 – 56

(9)شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، جلد ‏1، صفحه 126

(10)شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، صفحه 57

(11)شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، جلد ‏1، صفحه 131 - 130

(12) شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ترجمه روحانى، صفحه 59

(13)الطرائف،ترجمه داود إلهامى، صفحه 126 – 125 به نقل از آن اين روايت را خطيب بغدادى در جلد 13، صفحه 191 و هيثمى در مجمع خود جلد 7، صفحه 27 - فخر رازى در تفسير كبير خود در ذيل همين آيه، ابن اثير در اسد الغابة، جلد 4، صفحه 25 و شبلنجى در نور الأبصار، صفحه 77 و مناوى در كتاب كنوز الحقائق، صفحه 31 و نسائى در خصايص صفحه 8 و حاكم در مستدرك الصحيحين جلد 3، صفحه 4، محب طبرى در رياض النضرة، صفحه 203 و در ذخائر العقبى، صفحه 86 و متقى در كنز العمال، جلد 8، صفحه 333 و غزالى در كتاب احياء العلوم، جلد 3، صفحه 238 و صفورى در نزهة المجالس، جلد 2، صفحه 209 و سبط ابن جوزى حنفى در تذكرة الخواص صفحه 21 و ابن هشام در سيره جلد 2، صفحه 291 و حلبى در سيره خود و يعقوبى در تاريخ خود جلد 2، صفحه 29 و طبرى در تاريخ جلد 2، صفحه 99

(14) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، جلد ‏1، صفحه 92

(15) ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، صفحه 397

 

منابع

- قرآن کریم

- ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، على بن موسى بن طاووس، 1جلد، قم، انصارى، چاپ: اول، 1380ش.

- البرهان فى تفسير القرآن‏، سيد هاشم بحرانى، تهران،‏‏ بنياد بعثت‏، 1416 ق‏.

- تفسير اثنا عشرى،‏ حسين بن احمد حسينى شاه عبدالعظيمى، تهران،‏ ميقات،‏1363ش‏.

- تفسير جامع‏، سید محمد ابراهیم بروجردى، ‏تهران، صدر، 1366ش.

- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكاني عبيد الله بن عبد الله ، ترجمه روحانى، قم، دار الهدى، 1380

- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، عبيد الله بن عبدالله حسكاني، 2جلد، تهران، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، چاپ اول، 1411 ق.

- الطرائف على بن موسى ابن طاووس، ترجمه داود إلهامى، 1جلد، قم، نويد اسلام، چاپ: دوم، 1374 ش.

- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، محمد بن الحسن طوسى،1جلد، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، چاپ: اول، 1411 ق.

- نهج البلاغة، حضرت علی بن ابیطالب، محقق محمد بن حسين شريف الرضى، ترجمه محمد دشتى، ايران، قم، 1379

Attachments

: فاطمه ابوحمزه