شام غریبان یتیمان و بانوان آل الله (علیهم السّلام) در دشت کربلا

 

اگرچه قلم را یارای این نیست که وقایع نگاشته شده در مقاتل درباره مصائب خاندان عترت (علیهم السّلام) را در عصر و شب عاشورا شرح نماید ولی حقیقت این است که وقایع بسیاری نیز در این زمان به وقوع پیوسته است که در نقل مقاتل و کتب تاریخی نیامده است.

کودکان و بانوان تشنه ای که اندکی پس از غم از دست دادن عزیزان و حامیانشان مورد هجوم لشکریان قرار گرفتند به طوری که برای زنده ماندن از زیر دست و پای اسبان و آن مردمان ددمنش چاره ای جز فرار نداشتند و به دستور حضرت امام سجاد (علیه السّلام) به بیابان پناه بردند. طبق گزارشات مقاتل بانوان به سوی مقتل حضرت امام حسین (علیه السّلام) روانه شدند و نوحه و ناله سردادند و حضرت زینب (سلام الله علیها) بر بالین برادر آنچنان سوگواری نمود که دوست و دشمن گریستند و حضرت سكينه (سلام الله علیها) پیکر حضرت امام حسين (علیه السّلام) را در بر گرفت و گروهى از اعراب اجتماع كردند و او را از پیکر مطهر پدرش به زور جدا نمودند.(1)

بر شدت عطش و غم و هجران، وحشت و ترس نیز اضافه شد. طبق نقل برخی از مقاتل تعدادی از کودکان این همه تاب نیاوردند و در عصر عاشورا جان سپردند. طبق گزارشات رسیده برخی از بانوان و کودکان در حین هجوم و یورش اسبان زیر دست و پا ماندند و جان دادند.

بازماندگان را حضرت زینب (علیه السّلام) گردآوردند و مصیبت تازه آگاهی یافتن از به شهادت رسیدن کودکان و بانوانی که در عصر عاشورا و با حمله به خیام یا در زیر دست و پا جان باختند یا تاب تحمل آن همه ترس و وحشت و عطش را ننمودند.

 

شیخ عباس قمی در نفس المهموم درباره زمان به پایان رسیدن جنگ در روز عاشورا و در واقع شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) به نقل از حضرت امام صادق (علیه السّلام) می نویسد:

«روى الشيخ أبو جعفر الطوسي في مصباح المتهجدين عن عبد اللّه بن سنان قال: دخلت على سيدي أبي عبد اللّه جعفر بن محمد (عليهما السلام) في يوم عاشوراء فألفيته كاسف اللون ظاهر الحزن و دموعه تنحدر من عينيه كاللؤلؤ المتساقط. فقلت: يا بن رسول اللّه مم بكاؤك لا أبكى اللّه عينيك؟ فقال لي: أو في غفلة أنت؟ أ ما علمت أن الحسين عليه السلام أصيب في هذا اليوم؟ قلت: يا سيدي فما قولك في صومه؟ فقال لي: صمه من غير تبييت و أفطره من غير تشميت و لا تجعله يوم صوم كملا و ليكن افطارك بعد صلاة العصر بساعة على شربة من ماء فإنه في مثل ذلك الوقت من ذلك اليوم تجلت الهيجاء عن آل رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) و انكشفت الملحمة عنهم و في الأرض منهم ثلاثون صريعا في مواليهم يعز على رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) مصرعهم و لو كان في الدنيا يومئذ حيا لكان (صلوات اللّه عليه و آله) هو المعزي لهم. قال: و بكى أبو عبد اللّه عليه السلام حتى اخضلت لحيته بدموعه.»(2)

«شيخ ابو جعفر طوسى در «مصباح المتهجدين» از عبد اللَّه بن سنان روايت كرده است: بر سيّد خود، حضرت امام صادق (علیه السّلام) وارد شدم، روز عاشوراء بود، ديدم رنگشان پریده و اندوه در رخسارش آشكار و قطرات اشكش چون درّ شاهوار از چشمش سرازير است. عرض كردم: يا بن رسول اللَّه، براى چه گريه می كنى؟ فرمود: تو را غفلت گرفته است؟ نمى‏دانى در چنين روزى حسين (علیه السّلام) كشته شد؟ عرض كردم: يا سيدى، درباره روزه آن چه مى ‏فرمایيد؟ فرمود: بى ‏نيّت روزه بگیر و افطار كن. شادی مکن و روزه كامل مگير. يك ساعت پس از نماز عصر (نزديك غروب) با آب افطار كن زيرا در چنين وقتى از اين روز، نبرد با آل رسول (صلوات الله علیهم) تمام شد و كشتار آنان به پايان رسيد و سى تن از خاندان پيغمبر ميان جمعى از دوستان خود به خاك افتاده بودند كه كشتن آنان بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ناگوار بود و اگر ایشان آن روز در دنيا زنده بودند باید به ایشان برای شهادت آنها تسليت گفته می شد. حضرت امام صادق (علیه السّلام) گريستند تا محاسنشان از اشكش خيس شد.»(3)

 

یکی از مصائبی که بر بانوان و کودکان حرم در عصر عاشورا پس از شهادت عزیزانشان در جنگ وارد شده و کمتر به آن پرداخته می شود. گردآمدن بانوان و کودکان پس از حمله به خیام و مشخص شدن کشته شدن برخی از بانوان و کودکان و یا زیر دست و پا ماندن آنان و جان باختن در حمله به خیام است.

در این مجال به گزارش برخی از نقلهایی که در این باره در مقاتل و کتب تاریخی ذکر شده است می پردازیم:

گردآوردن بانوان و کودکان در شب شام غریبان توسط حضرت زینب (سلام الله علیها)

مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم آمده است که حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) سفارش نمودند که مراقب کودکان باشند و پس از حمله به خیام کودکان را جمع نمایند.

چون آن لشکر خدانشناس سواره و پیاده برای غارت به خیام حمله نمودند و حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) از حضرت امام سجاد (علیه السّلام) کسب تکلیف نمودند و ایشان دستور به فرار از خیام را دادند. کودکان و بانوان عزادار و محزون از خیام گریختند و در برخی از نقلها ذکر شده است به سمت قتلگاه رفتند و پس از این جریان حضرت زینب (سلام الله علیها) اقدام به گرد آوردن کودکان نمودند و برخی از کودکان مفقود بودند و در دشت کربلا به دنبال آنها می گشتند که دیدند دو کودک در زیر درختی جان داده اند:

« و ذکر بعضهم: إن الحسین (علیه السّلام) أوصی أخته العقیلة زینب بحفظ الأطفال و جمعِهم عند هجوم العدوّ علی خیامهم و لما فرّت الأطفال فی البیداء عند هجوم الخیل، خرجت زینبُ تتفقّدهم فوجدن طفلین میّتین تحت شجرة هناک. هل أنهما ماتا من العطش أم خوفا من دهشة العدوّ؟ لا ادری.»(4)

«برخی از آنان ذکر کردند: حضرت امام حسین (علیه السلام) به خواهرش حضرت زینب (سلام الله علیه) سفارش نمودند که از کودکان محافظت کند و هنگام حمله دشمن به خیمه هایشان آنها را جمع کند و وقتی بچه ها هنگام حمله اسبها به بیابان گریختند، حضرت زینب (سلام الله علیه) بیرون رفتند تا کودکان را جمع نمایند و دو کودک را درحالی که در زیر درختی جان داده بودند؛ پیدا کردند. معلوم نیست که آن دو طفل از تشنگی جان دادند یا از ترس حمله دشمن جان باختند.»

 

در وسیله الدارین نیز درباره جان باختن این دو کودک در روز عاشورا از وحشت و عطش چنین گزارش شده است:

«و قال فی الایقاد عن مقتل ابن العربی لقد مات طفلان یوم العاشر من أهل البیت من الدهشة و الوحشة و العطش، قال: فلما ذهبت زینب فی جمع العیال و الأطفال و جمعتهم إذا بطفلین قد فقدا فذهبت فی طلبهما فرأتمها معتنقین نائمین فلمت حرکتهما فاذا هما قد ماتا عطشا.»(5)

در الایقاد از مقتل ابن عربی نقل شده است دو طفل از اهل بیت در روز دهم از شدت وحشت و ترس و تشنگی جان باختند. وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) بانوان و کودکان را جمع نمودند، دو نفر از کودکان مفقود بودند و حضرت زینب (سلام الله علیها) به دنبال ایشان می گشتند تا آنها را یافتند در حالی که همدیگر را در آغوش گرفته بودند خوابیده بودند. وقتی آن دو طفل را حرکت دادند؛ دریافتند که از عطش جان سپرده اند.

 

در برخی از منابع از جان باختن دو کودک از فرزندان خدیجه دختر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به نامهای سعد و عقیل از شدت ترس و عطش در هنگام هجوم به خیام سخن گفته اند:

«و قال شیخ حسن بن سلیمان بن محمد بن الحسن الشویکی فی مقتله نقلا من الجزء العاشر من کتاب المنن لعبد الوهاب الشعرانی، قال: عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب (ع) قتل مع الحسین بالطف و ابناه سعد و عقیل کانا معه و ماتا من شده العطش و الذعر بعد شهادة الحسین (علیه السّلام) لما هجم القوم علی المخیم للسلب و امها خدیجه بنت علی بن ابی طالب توفیت بالکوفه و قبرها قرب باب مسجد الکوفه.»(6)

شیخ حسن بن سلیمان بن محمد بن الحسن الشویکی در مقتلش به نقل از جزء دهم کتاب المنان عبدالوهاب الشعرانی گفت: عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب (علیه السلام) با حضرت امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا کشته شد و دو پسرش سعد و عقیل با او بودند و از شدت عطش و ترس بعد از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) در هنگام هجوم به خیام و غارت کشته شدند و مادرشان خدیجه دختر حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السّلام) بود و خدیجه (رضوان الله علیها) در کوفه وفات یافت و قبر او نزدیک مسجد کوفه است.

 

همچنین در مقاتل گزارشهایی از کشته شدن کودک دیگری به نام عاتکه دختر مسلم بن عقیل و رقیه دختر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) که در عصر عاشورا به علت یورش لشکر به خیام زیر دست و پا ماند و جان باخت؛ نقل شده است:

«و قال ایضا فی مقتله و من بنات علی (ع) رقیه الکبری و کانت عند مسلم بن عقیل فولدت منه عبدالله بن مسلم و محمد بن مسلم اللذین قتلا یوم الطف مع الحسین و مسلم قتل بالکوفه و کان رسوله و ولدت رقیه عاتکة من مسلم و لها من العمر سبعه سنین و هی التی سحقت یوم الطف بعد شهادة الحسین (ع) لما هجم القوم علی المخیم للسلب.»(7)

«شیخ حسن بن سلیمان بن محمد بن الحسن الشویکی در مقتلش آورده است یکی از دختران حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به نام رقیه کبری با مسلم بن عقیل ازدواج کرد و عبدالله بن مسلم و محمد بن مسلم پسران او بودند که در روز عاشورا با حضرت امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیدند و مسلم خود در کوفه شهید شد و پیک حضرت به سوی کوفیان بود. و عاتکه دختر رقیه از مسلم بود و هفت سال داشت که در روز عاشورا پس از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) در هنگام حمله لشکریان به خیام زیر دست و پا ماند و جان باخت.»

 

از کشتگان دیگری که پس از گردآمدن بانوان و کودکان در عصر عاشورا مشخص شد؛ کشته شدن دو دختر امام حسن (علیه السّلام) با نامهای ام الحسن و ام الحسین بود که هنگام هجوم خیل اسبان به خیام زیر دست و پا ماندند و جان باختند.

«و فی بعض المقاتل ان احمد بن الحسن المجتبی (ع) قتل مع الحسین و کان له من العمر ستة عشر و له اختان من امه ام الحسن و ام الحسین سحقتا یوم الطف بعد شهادة الحسین لما هجم القوم علی المخیم السلب امهم ام بشر بنت مسعود الانصاری الخزرجی جاءت معهم حتی أتت کربلاء و ذکره الذهبی فی کتاب التجرید.»(8)

در برخی از مقاتل نقل شده است که احمد بن الحسن مجتبی (علیه السّلام) با حضرت امام حسین (علیه السّلام) کشته شد، او شانزده ساله بود و از مادرش دو خواهر به نامهای ام الحسن و ام الحسن داشت که هر دو خواهرش روز عاشورا پس از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) هنگام هجوم لشکر به خیام زیر دست و پا ماند و جان باختند.

مادرشان ام بشر، دختر مسعود الانصاری خزرجی با آنها به کربلا آمد و ذهبی این مطلب را در کتاب التجرید نیز ذکر کرده است.

 

امتناع اطفال از نوشیدن آب

پس از اینکه خبر کشته شدن اطفال از عطش و ترس به لشکر عمر بن سعد (لعنه الله علیهم) رسید؛ از عمر بن سعد (لعنه الله علیه) خواستند تا اجازه دهد به بانوان و کودکان آب دهند. در این باره در وسیله الدارین نقل شده است:

«و لما سمع بذلک العسکر قالوا لابن سعد رخص لنا فی سقی العیال فلما جاوا بالماء کان الاطفال یعرضون عن الماء و یقولون کیف نشرب و قد قتل ابن رسول الله عطشانا؟»(9)

«هنگامی که لشکریان این موضوع را شنیدند، به عمر بن سعد گفتند: به ما اجازه بده که به بانوان و کودکان آب دهیم. وقتی آب آوردند، کودکان از نوشیدن آب امتناع می ورزیدند و می گفتند چگونه آب بنوشیم در حالی که فرزند رسول الله تشنه به شهادت رسید.»

 

بی سرپناه ماندن خاندان عترت (سلام الله علیهم) در شب شام غریبان در کربلا پس از سوزاندن خیام

خاندان عترت (سلام الله علیهم) دل پریشان، سوگوار و محزون در بیابان کربلا روز عاشورا را به شب رساندند در حالی که همه خیمه ها را سوزانده بودند نه سرپناهی داشتند و نه حامی ای که در این شب تار از ایشان محافظت نماید. همه اسباب و وسایلشان به غارت رفته بود و اندک قوت و غذایی نیز برایشان نمانده بود. همان جرعه آبی هم به ایشان داده بودند از فرط غم تشنه به شهادت رسیدن عزیزانشان گلوگیرشان شده بود. نوحه و بیتابی مادران فرزند از دست داده و خواهران برادر از دست داده و فرزندان پدر از دست داده بیابان کربلا را پر کرده بود و جن و ملک در این مصیبت با خاندان عصمت (علیهم السّلام) ناله و نوحه سر می دادند.

 

در برخی از مقاتل نقل شده است که همه خیمه ها را سوزانده بودند و شب هنگام خاندان عترت (علیهم السّلام) و همراهانشان بی سر پناه در بیابان مانده بودند حضرت زینب (سلام الله علیها) درخواست می نماید که خیمه ای بنا کنند تا بتوانند در آنجا شب را به صبح رسانند. لبیب بیضون در موسوعه کربلا چنین می نویسد:

«قال بعض المؤرخين: بعثت الحوراء زينب (عليه السّلام) طفلين من أطفال أبي عبد الله الحسين الصغار، قالت لهما: امضيا إلى معسكر ابن سعد و قولا له: إن عمتنا زينب تقول: إن أصحابك أحرقوا خيامنا كلها و هذا الليل قد غشينا فامر أصحابك أن ينصبوا لنا خيمة حتي نجمع بها الأطفال و العيال سواد هذه الليلة. ذهب الطفلان و الحزن و الانكسار باد عليهما حتى وصلا إلى عمر بن سعد و أبلغاه مقالة عمتهما زينب (عليها السّلام). فأمر عمر بن سعد أصحابه فضربوا خيمة. فجمعت زينب (عليها السّلام) الأطفال و العيال في تلك الخيمة و وقفت هي على يمينها و أم كلثوم على شمالها و جعلت تتفقّد النسوة و الأطفال.(10)

برخی از مورخین گفتند: حضرت زینب (سلام الله علیها) به دو تن از فرزندان کوچک اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) گفت: به اردوگاه ابن سعد بروید و به او بگویید: عمه ما زینب می گوید: یاران شما همه خیمه های ما را سوزانده اند. شب فرا رسیده است، به یاران خود دستور بده که خیمه ای برای ما برپا کنند تا کودکان و بانوان در این شب تار در آن جمع شوند. آن دو کودک غمگین و شکسته رفتند تا به عمر بن سعد رسیدند و او را از پیغام عمه خود زینب (سلام الله علیها) آگاه کردند. عمر بن سعد به یارانش دستور داد خیمه ای بنا کنند. حضرت زینب (سلام الله علیها) کودکان و بانوان را در آن خیمه جمع کرد و خود در سمت راست خیمه و حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) در سمت چپ خیمه ایستادند و حضرت زینب (سلام الله علیها) جویای احوال یک به یک بانوان و کودکان شدند.

 

پی نوشتها

(1) بحار الأنوار، جلد‏45، صفحه 59 - موسوعة كربلاء، جلد ‏2، صفحه 248 – مثیرالاحزان، صفحه 77

(2) نفس المهموم، صفحه 350 – 349

(3) در كربلا چه گذشت، صفحه 488 – 487

(4) مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم، صفحه 494

(5)وسیله الدارین، صفحه344

(6) وسیله الدارین، صفحه345- 344- موسوعة كربلاء، جلد ‏2، صفحه 231 - موسوعة الإمام الحسین علیه السلام، جلد 2، صفحه 147

(7) وسیله الدارین، صفحه345- 344 - موسوعة الإمام الحسین علیه السلام، جلد 2، صفحه 147- موسوعة كربلاء، جلد‏2، صفحه231

(8) وسیله الدارین، صفحه345 - موسوعة كربلاء، جلد 2، صفحه 231 - موسوعة الإمام الحسین علیه السلام، جلد2، صفحه155

(9)وسیله الدارین، صفحه344

(10)موسوعة كربلاء، جلد ‏2، صفحه 249 – 248

 

منابع

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.

- در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره ‏اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- مثير الأحزان، جعفر بن محمد ابن نما حلى، 1جلد، قم، مدرسه امام مهدى، چاپ: سوم، 1406ق.

- مقتل الحسین (علیه السّلام) بحرالعلوم، سید محمد تقی آل بحرالعلوم، تحقیق سید حسین بحرالعلوم، بیروت، دارالمرتضی، الطبعه الاولی، 1427/ 2006

- موسوعه کربلا، لبیب بیضون، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1427/ 1385ق.

- نفس المهموم‏، حاج شيخ عباس قمى، نجف، المكتبه الحيدريه‏، ‏1421 ق./ 1379ش.

- وسیله الدارین فی انصار الحسین، سید ابراهیم الموسوی الزنجانی، بیروت، اعلمی، 1402ق./1982

: فاطمه ابوحمزه