تأملی در شأن نزول سوره نصر

سوره نصر سه آیه دارد که به گمان مفسرین کل سوره یکجا بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده است. یکی از نامهای این سوره، تودیع است زیرا این سوره در اواخر عمر پربرکت رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده است.

 

درباره زمان نزول این سوره، گفته شده است که در حجه الوداع در منی نازل شده است و برخی تفاسیر آن را پس از فتح خیبر یا پس از بازگشت از جنگ حنین دانسته اند.

در باب اسباب نزول این سوره، تفسیر برهان به نقل از المناقب، جلد سوم، صفحه 234 آورده است:

«و في الأسباب و النزول عن الواحدي أنه روى عكرمة عن ابن عباس قال: لما أقبل رسول الله (صلى الله عليه و آله) من غزاة خيبر و أنزل الله سورة الفتح.»(1)

«و در الأسباب و النزول از واحدی از عِکرِمه روایت شده است که ابن عبّاس گفت: چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از غزوه خیبر بازگشتند و خداوند سوره فتح را نازل فرمودند.» (2)

 

در ترجمه کتاب اسباب نزول آمده است که اين سوره در بازگشت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از جنگ حنين نازل شد و پيغمبر (صلی الله علیه و آله) پس از آن ایشان بيش از دو سال نزيستند. سعيد بن محمد مؤذن با اسناد از ابن عباس روايت مى‏كند موقعى كه پيغمبر (صلی الله علیه و آله) از غزوه حنين باز مى‏گشتند، سوره نصر نازل گرديد. به حضرت على و حضرت فاطمه (علیهما السّلام) فرمودند؛ بگوييد: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً.» (3)

 

در تفسیر جامع در باب شأن نزول این سوره آمده است:

«در سال حجة الوداع نازل در منا شد و سوره نصر بر فتح و فيروزى اسلام و گسترش دين مشتمل است.

پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بگريست و فرمود خبر مرگ مرا به من دادند چه پيش از اين جبرئيل خبر داده بود گشودن مكه آخرین عهد شما خواهد بود و ديگر آنكه هر كار به نهايت برسد وقت زوال آن مي باشد.»(4)

 

در تفسير القمي و تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم زمان نزول سوره نصر را در حجه الوداع در منا ذکر شده است و پس از آن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به مسجد خیف رفتند و مردم را به تمسک به قرآن و عترت فراخواند و مضامین مشابه حدیث ثقلین را برای مردم بیان نمودند که به گونه ای وصیت حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امت خویش محسوب می شود:

«في تفسير عليّ بن إبراهيم: [إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ] قال: نزلت بمنى‏ في حجّة الوداع إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ. فلمّا نزلت قال رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله): نعيت إليّ نفسي. فجاء إلى مسجد الخيف فجمع النّاس ثمّ قال: نصر اللّه امرأ سمع مقالتي فوعاها و بلّغها من لم يسمعها فربّ حامل فقه غير فقيه و ربّ حامل فقه إلى من هو أفقه منه. ثلاث لا يغلّ عليهنّ: قلب امرئ مسلم أخلص العمل للّه و النّصيحة لأئمّة المسلمين و اللّزوم لجماعتهم فإنّ دعوتهم محيطة من ورائهم. أيّها النّاس إنّي تارك فيكم ما إن تمسّكتم به لن تضلّوا كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي. فإنّه قد نبّأني اللّطيف الخبير أنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض كإصبعيّ هاتين و جمع بين سبّابتيه. و لا أقول: كهاتين، و جمع بين سبّابته و الوسطى، فتفضل هذه على هذه.»(5)

 

در تفسیر البرهان و تفسیر جامع به نقل از امالی ذکر شده است که پس از نازل شدن این سوره حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) وصایایی به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نمودند و ایشان را به وظایف پس از خویش مطلع نمودند:

«الشيخ في (أماليه) قال أخبرنا محمد بن محمد قال أخبرني أبو الحسن علي بن بلال المهلبي قال حدثنا أبو العباس أحمد بن الحسن البغدادي قال حدثنا الحسين بن عمر المقرئ عن علي بن الأزهر عن علي بن صالح المكي عن محمد بن عمر بن علي عن أبيه عن جده (عليهم السلام) قال «لما نزلت على رسول الله (صلى الله عليه و آله) إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ قال لي: يا علي، لقد جاء نصر الله و الفتح فإذا رأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجا فسبح بحمد ربك و استغفره إنه كان توابا.

يا علي، إن الله تعالى قد كتب على المؤمنين الجهاد في الفتنة من بعدي كما كتب عليهم جهاد المشركين معي. فقلت: يا رسول الله، و ما الفتنة التي كتب علينا فيها الجهاد؟ قال: فتنة قوم يشهدون أن لا إله إلا الله و أني رسول الله و هم مخالفون لسنتي و طاعنون في ديني. فقلت: فعلام نقاتلهم يا رسول الله، و هم يشهدون أن لا إله إلا الله و أنك رسول الله؟ فقال: على إحداثهم في دينهم و فراقهم لأمري و استحلالهم دماء عترتي.

قال: فقلت: يا رسول الله إنك كنت وعدتني الشهادة فسل الله تعجيلها لي. فقال: أجل، قد كنت وعدتك الشهادة فكيف صبرك إذا خضبت هذه من هذا؟ و أومأ إلى رأسي و لحيتي. فقلت: يا رسول الله، أما إذا ثبت لي ما ثبت فليس بموطن صبر و لكنه موطن بشرى و شكر. فقال: أجل، فأعد للخصومة فإنك مخاصم امتي.

قلت: يا رسول الله، أرشدني الفلج؟ قال: إذا رأيت قومك قد عدلوا عن الهدى إلى الضلال فخاصمهم، فإن الهدى من الله و الضلال من الشيطان. يا علي، إن الهدى هو اتباع أمر الله دون الهوى و الرأي و كأنك بقوم قد تأولوا القرآن و أخذوا بالشبهات و استحلوا الخمر و النبيذ و البخس بالزكاة و السحت بالهدية.

قلت: يا رسول الله، فما هم إذا فعلوا ذلك، أهم أهل فتنة أم أهل ردة؟ فقال: هم أهل فتنة يعمهون فيها إلى أن يدركهم العدل.

فقلت: يا رسول الله، العدل منا أم من غيرنا؟ فقال: بل منا، بنا فتح الله و بنا يختم الله و بنا ألف الله بين القلوب بعد الشرك و بنا يؤلف بين القلوب بعد الفتنة. فقلت: الحمد لله على ما وهب لنا من فضله.»

و رواه المفيد في أماليه قال أخبرني أبو الحسن علي بن بلال المهلبي قال حدثنا أبو العباس أحمد بن الحسين البغدادي و ساق الحديث إلى آخره.(6)

شیخ در امالی از محمّد بن محمّد از ابو الحسن علی بن بِلال مهلّبی از ابو عبّاس احمد بن حسن بغدادی از حسین بن عمر مُقری از علی بن ازهر از علی بن صالح مکّی از محمّد بن عمر بن علی از پدرش از جدّ بزرگوارش (علیه السّلام) روایت کرده است که ایشان فرمود: هنگامی که «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، ایشان به من فرمود: ای علی، یاری خداوند و پیروزی فرا رسیده است پس چون مردم را دیدی که دسته دسته در دین خدا درآیند، به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او توبه پذیر است. ای علی، خداوند متعال در فتنه ­ای که پس از من پدید می­آید، جهاد را بر مؤمنان واجب کرده است همانگونه که برایشان جهاد با مشرکان را به همراه من واجب کرد. عرض کردم: ای رسول خدا آن فتنه ­ای که در آن جهاد بر ما واجب شده چیست؟ فرمود: فتنه قومی است که گواهی می­ دهند هیچ خدایی به جز خدای یگانه نیست و من رسول خدا هستم حال آنکه با سنّت من مخالفت می ورزند و دین مرا بی ­اعتبار می ­پندارند. عرض کردم: ای رسول خدا، پس برای چه با آنان بجنگیم حال آنکه گواهی می­ دهند هیچ خدایی به جز خدای یگانه نیست و شما رسول خدا هستید؟ فرمود: به خاطر بدعت آوری در دینشان و جدا شدن از فرمان من و حلال کردن خون عترت من. عرض کردم: ای رسول خدا، شما به من وعده شهادت داده ­ای پس از خدا بخواه که آن را برایم زودتر فرارساند. فرمود: آری، من به تو وعده شهادت داده ­ام، چگونه شکیبایی می ­ورزی در آن هنگام که اینجا از [خون] این خضاب می­ شود؟ و ایشان به سر و محاسنم اشاره فرمود. عرض کردم: ای رسول خدا، در آن هنگام که چنین شود، هیچ جای شکیبایی نیست بلکه جای مژده و شکر است. فرمود: آری، پس برای ستیزه آماده شو که تو آن کسی هستی که امّت من با تو خصومت می ورزند.

عرض کردم: ای رسول خدا، مرا به راه پیروزی رهنمون شو. فرمود: چون دیدی که قومت از راه هدایت به راه گمراهی کج شدند با آنان بجنگ که هدایت از جانب خداوند است و گمراهی از جانب شیطان. ای علی، هدایت؛ پیروی از فرمان خدا بدون هوس و خودسری است. گویی تو را در میان قومی می ­بینم که قرآن را تأویل کرده ­اند و شبهه ساخته­ اند و خَمر و شراب را حلال کرده ­اند و زکات را نادیده گرفته ­اند و هدیه را حرام پنداشته ­اند. عرض کردم: ای رسول خدا، چرا آنان چنین می کنند؟ آیا اهل فتنه ­هستند یا اهل ارتداد؟ فرمود: آنان اهل فتنه هستند و در آن کورکورانه پیش می ­روند تا آن که عدالت آنان را دریابد. عرض کردم: ای رسول خدا، آیا عدالت از ماست یا از غیر ما؟ فرمود: البته از ماست. خداوند به ما آغاز کرد و به ما به پایان می­رساند. او دلها را پس از شرک با ما الفت بخشید و دلها را پس از فتنه با ما الفت می ­بخشد. عرض کردم: خدا را سپاس برای آن چه از فضل خود به ما بخشید.

 و شیخ مفید در امالی از ابو حسن علی بن بلال مهلّبی از ابو عبّاس احمد بن حسین بغدادی نیز همین حدیث را تا به پایان روایت کرده است.(7)

 

بنابر اختلافات گزارش شده در شأن نزول سوره نصر، اگر شأن نزول این سوره پس از غزوه خیبر در سال هفتم هجری قمری اتفاق افتاده است، فتح و پیروزی بزرگ طبق برخی از تفاسیر موجود، فتح مکه بوده است که در قرن هشتم هجری قمری رخ داده است.

سخنان مفسران عامی چون طبری و حسن بصری بر این مضمون دلالت دارد.(8)

ولی اگر پس از غزوه حنین باشد که در سال هشتم هجری پس از واقعه فتح مکه به وقوع پیوسته است.

همچنین اگر در حجه الوداع این سوره به عنوان آخرین سوره بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده باشد با توجه به اینکه حجه الوداع در سال دهم هجری بوده است، دو سال از جریان فتح مکه گذشته است و سخن از فراگیر شدن دین محمدی در تمام جهان به دست حضرت موعود خواهد؛ «حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً» و اینکه در حالات پیامبر (صلی الله علیه و آله) ذکر شده است فرمودند این خبر از نزدیک شدن پایان عمرشان می باشد این احتمال را تقویت می نماید.

 

در تفسیر عاملی در این باره آمده است:

بعضى گفته‏اند: پس از نزول اين سوره پيغمبر هفتاد روز زنده بود و از اين روى اين را سوره التوديع ناميدند.(9)

«ماوردى گفته است: پس از فتح مكّه نازل شد و پيغمبر پس از نزول آن شصت روز بيشتر زنده نبود كه پيوسته مشغول تسبيح و استغفار بود. و مقاتل گفت: پس از اين سوره يك سال زنده بود كه اين آيه نازل شد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (سوره مبارکه مائده، آیه3)» و پس از هشتاد روز آيت كلاله نازل شد و پس از پنجاه روز اين آيه نازل شد «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ (سوره مبارکه توبه، آیه 128)» و پس از سى و پنج روز اين آيه نازل شد «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ(سوره مبارکه بقره، آیه 281)» ... و پس از اين آيه يازده روز و يا هفت روز زنده بودند.(10)

 

در تفسیر البرهان درباره حالات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از نزول این سوره که خبر از پایان عمر ایشان داشت، چنین آمده است:

ابن شهر آشوب عن ابن عباس و السدي: لما نزل قوله تعالى: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): «ليتني أعلم متى يكون ذلك» فنزلت سورة النصر فكان يسكت بين التكبير و القراءة بعد نزولها فيقول: «سبحان الله و بحمده أستغفر الله و أتوب إليه» فقيل له في ذلك؟ فقال: «أما إن نفسي نعيت إلي» ثم بكى بكاء شديدا. فقيل: يا رسول الله، أو تبكي من الموت و قد غفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تأخر؟

قال: «فأين هول المطلع و أين ضيق القبر و ظلمة اللحد و أين القيامة و الأهوال؟» فعاش بعد نزول هذه السورة عاما.»(11)

 ابن شهر آشوب از ابن عبّاس و سُدّی روایت کرده است که آنان گفتند: چون کلام خداوند متعال «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُم مَّیِّتُونَ: قطعاً تو خواهی مُرد و آنان (نیز) خواهند مُرد. (سوره مبارکه زمر، آیه 30)»نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای کاش می دانستم که آن چه هنگام است. پس سوره نصر نازل شد. پس از نزول این سوره، حضرت (صلی الله علیه و آله) در میان تکبیر و قرائت سکوت می­ کرد و می ­فرمود: پاک و منزّه است خداوند و او را می ­ستایم و از خدا آمرزش می ­خواهم و به سویش توبه می ­کنم. از سبب این کار پرسیدند، فرمود: بدانید که خبر مرگم فرا رسید. سپس سخت گریست. عرض کردند: ای رسول خدا، آیا به خاطر مرگ می­ گریی؟ حال آن که خداوند گناه گذشته و آینده شما را آمرزیده است؟ فرمود: کجاست بیم طلوع جلال خداوند؟ و کجاست تنگنای قبر و تاریکی گور؟ و کجاست قیامت و بیمهای آن روز؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از نزول این سوره یکسال زیست.(12)

موسوی جزایری در حاشیه تفسیر این سوره در تفسیر قمی چنین به این موضوع اشاره نموده است: «با توجه به اینکه در کافی و العیون از حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) روایت شده است که اول سوره ای که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل شد: «اقرأ باسم ربك» و آخرین سوره «إذا جاء نصر الله» بود؛ نزول این سوره در حجة الوداع تناسب دارد و در فاصله دو سال قبل از فتح مکه تا شهادت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بسیاری از قرآن در این مدت نازل شده است. با توجه به اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از نزول این سوره از پایان عمر مبارکشان خبر دادند، پس این مژده فتحی پس از فتح مکه بوده است و منظور در آن زمان این بود که ای محمد، ایام تو گذشت و تمام فتوحات تو به پایان رسید پس از این فتح بزرگی برای فرزندت قائم که به تو وعده داده ایم، خواهد بود.(13)

 

پی نوشتها

(1)البرهان في تفسير القرآن، جلد‏5، صفحه 785

(2) ترجمه تفسیر روایی البرهان، جلد ‏9، صفحه 746

(3)ترجمه اسباب نزول، صفحه 248 – 247

(4) تفسير جامع، جلد‏7، صفحه 518

(5) تفسير كنزالدقائق و بحر الغرائب، جلد‏14، صفحه 480 – 479 - تفسير القمي، جلد‏2، صفحه 447

(6)البرهان في تفسير القرآن، جلد‏5، صفحه 785 – 784 - تفسير جامع، جلد ‏7، صفحه 525 – 524

(7) ترجمه تفسیر روایی البرهان، جلد ‏9، صفحه 745- 741

(8)ر.ک. تفسير عاملي، جلد ‏8، صفحه 688

(9)تفسير عاملي، جلد ‏8، صفحه 688

(10)تفسير عاملي، جلد ‏8، صفحه 690

(11) البرهان في تفسير القرآن، جلد ‏5، صفحه 785

(12) ترجمه تفسیر روایی البرهان، جلد ‏9، صفحه 746- 745

(13) ر.ک. تفسير القمي، جلد ‏2، صفحه 446

 

منابع

- قرآن کریم

- ترجمه اسباب النزول، على بن احمد واحدى،مترجم: عليرضا قراگزلو ذكاوتى، تهران، ‏نشر نى، چاپ اول‏،1383 ش‏.

- ترجمه تفسير روايي البرهان، نويسنده تفسير سيدهاشم بحراني، مترجمان رضا ناظميان، علي گنجيان و صادق خورشا، تهران، كتاب صبح: نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور، ۱۳۸۹

- تفسير القمي، على بن ابراهيم قمى، 2جلد، قم، دار الكتاب، چاپ: سوم، 1404ق.

- تفسير جامع‏، سید محمد ابراهیم بروجردى، ‏تهران، صدر، 1366ش.

- تفسير عاملى‏، ابراهيم عاملى، ‏تهران‏، انتشارات صدوق،‏1360ش.

- تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب‏، محمد بن محمدرضا قمى مشهدى، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، ‏1368 

: فاطمه ابوحمزه