وقایع روز چهاردهم ذی الحجه سال دهم هجری و ایجاد زمینه های لازم جهت معرفی جانشین پیامبر اسلام (ص)

 

در حجه الوداع حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) شب سیزدهم را در منا ماندند و صبح روز سیزدهم پس از رمی جمرات همراه کاروان حجاج به سمت مکه حرکت نمودند. «در محلی به نام «محصّب» که محل توطئه قریش قبل از هجرت بود توقف نمودند و شب را در همان مکان به صبح رسانیدند و صبح روز چهاردهم ذی الحجه پس از نماز صبح وارد «ابطح» شدند و همان گونه که قبل از اعمال حج اعلام کرده بودند به خانه های مکه نرفتند و در خیمه های ابطح ساکن شدند و اعلام فرمودند که روز پانزدهم ذی الحجه همه باید به سوی غدیر خم حرکت نمایند و جز بیماران کسی باقی نماند.»(1)

 

نازل شدن جبرئیل و آوردن لقب«امیرالمومنین» برای حضرت امام علی(ع)

در روز چهاردهم ذی الحجه جبرائیل امین نازل گردید و لقب «امیرالمومنین» را مخصوص به حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) از جانب خداوند متعال آورد و خود نیز با همین لقب به حضرت علی (علیه السّلام) سلام نمودند. به این واقعه در کتاب الامالی صدوق و بحارالانوار چنین اشاره شده است:

«حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَبَايَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: ... وَ سَلَّمَ جَبْرَئِيلُ عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلِيٌّ (ع) يَا رَسُولَ اللَّهِ أَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ لَا أَحُسُّ الرُّؤْيَةَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ هَذَا جَبْرَئِيلُ أَتَانِي مِنْ قِبَلِ رَبِّي بِتَصْدِيقِ مَا وَعَدَنِي ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (ع) رَجُلًا فَرَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّى سَلَّمُوا عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ يَا بِلَالُ نَادِ فِي النَّاسِ أَنْ لَا يَبْقَى غَداً أَحَدٌ إِلَّا عَلِيلٌ إِلَّا خَرَجَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍّ» (2)

شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از احمد بن ابی عبدالله برقی از پدرش از خلف بن حماد اسدی از ابوالحسن عبدی از اعمش از عبایه بن ربعی از عبدالله بن عباس نقل می کند ... جبرئيل با لفظ امير المؤمنين به على (علیه السّلام) سلام داد و على (علیه السّلام) عرض كرد يا رسول اللَّه كلامى مي شنوم و كسى را نبينم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اين جبرئيل است از جانب خدا براى تصديق آنچه خدا به من وعده داده آمده است.

سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور داد مردان یکی یکی بر حضرت على با این لقب سلام نمایند. (با عنوان السلام علیک یا امير المؤمنين به حضرت علی (علیه السّلام) سلام نمایند.) و به بلال فرمودند: اعلام نماید همه جز بیماران فردی باقی نماند و همه به سمت غدير خم حرکت کنند.

درباره اختصاص داشتن لقب «امیرالمومنین» فقط و فقط به حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و به عنوان لقبی که از طرف خداوند برای فضایل ایشان فرستاده شده است، احادیثی از ائمه هدی (علیهم السّلام) به ما رسیده است. از جمله این حدیث حضرت امام صادق (علیه السّلام) می باشد که در این باره فرموده اند:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الدِّينَوَرِيُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ زَاهِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) لَمْ يُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ قَالَ يَقُولُونَ‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ ثُمَّ قَرَأَ بَقِيَّتُ اللَّهِ‏ خَيْرٌ لَكُمْ‏ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.(3)

محمد بن یحیی با اسنادی از عمر بن زاهر نقل می کند: از شخصی حضرت امام صادق (علیه السّلام) پرسيد كه به امام قائم (عج) به عنوان امير مؤمنان سلام مي كنند؟ فرمودند: خیر آن نام را خدا مخصوص امير المؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) قرار داده است، پيش از او كسى بدان نام، ناميده نشده و بعد از او هم جز كافر آن نام را بر خود نبندد. عرض كردم: قربانت پس چگونه بر او سلام كنند؟ فرمودند: مي گويند«السلام عليك يا بقية اللَّه‏» سپس آيه 86 سوره مبارکه هود را قرائت فرمودند: «اگر مؤمن هستيد بقية اللَّه براى شما بهتر است.»

 

تحویل میراث انبیاء الهی به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)

از وقایع دیگر روز چهاردهم ذی الحجه تحویل میراث انبیای گذشته به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بوده است. ودایع الهی و اسم اعظم و علم نبوت و کتب انبیاء به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) تحویل داده شد.

«یادگارهای انبیاء صحف آدم و نوح و ابراهیم و تورات و انجیل و عصای موسی و انگشتر سلیمان و سایر میراثهای ارجمندی است که فقط باید در اختیار حجج الهی باشد تا آن روز خاتم انبیاء حافظ این میراثهای الهی بود و به دستور الهی به امیرالمومنین (علیه السّلام) منتقل شد.»(4)

درباره انتقال میراث نبوت به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) احادیث بسیاری نقل شده است که در اینجا به حدیث ذیل بسنده می کنیم:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عُمَرَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ الدَّيْلَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّهُ قَدْ قَضَيْتَ نُبُوَّتَكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَإِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ لِي فِيهَا عَالِمٌ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ تُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي حُجَّةٌ بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ فَأَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ وَ مِيرَاثِ الْعِلْمِ وَ آثَارِ عِلْمِ النُّبُوَّةِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ.(5)

علی بن عبدالرحمن با اسنادی از ابن ابی دیلم روایت می کند که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) وحی کرد که «مدت نبوتت به پایان رسیده و رسالتت کامل شد. پس اسم اعظم و میراث علوم انبیاء و آثار علم نبوت را به علی (علیه السلام) بده‌. همانا من زمین را بدون عالِمی (امامی) که به وسیله او اطاعت و ولایتم شناخته شود، رها نمی کنم و اگر پیامبری از دنیا می رفت تا زمانی که پیامبر بعدی مبعوث می شد حجت و نماینده ای قرار می دادم.» سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اسم اعظم و میراث علوم و آثار نبوت انبیاء را به علی (علیه السلام) اعطاء کرد.

این واقعه در احادیث ائمه اطهار (علیهم السّلام) نیز نقل شده است:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:‏ عِنْدَنَا صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ وَرِثْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص).(6)

ابراهیم بن اسحاق از عبدالله بن حماد از ابی خالد قماط نقل می کند که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کتاب ابراهیم و موسی (علیهم السّلام) نزد ماست که از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به ما رسیده است.

 

افشای اسرار پیامبر (ص)و امضای صحیفه ملعونه در مکه

در پی نزول فرمان اعطای ودایع انبیای الهی به حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از سوی خداوند متعال جلسه خصوصی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به طول انجامید و مورد اعتراض یکی از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) واقع شد و با اصرار او و قول دادن به پنهان نمودن سرّ پیامبر (صلی الله علیه و آله) موضوع رسیدن دستور الهی برای جانشینی و ولایت امیرالمومنین (علیه السّلام) را بیان فرمودند. با افشای این سرّ توسط دو زن آیات اول تا سوم سوره تحریم نازل شد. سپس آیات چهارم و هفتم سوره تحریم نیز در رابطه با همین واقعه نازل گردید.

با افشای سرّ ولایت و جانشینی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در همان روز چهاردهم ذی الحجه برخی از منافقان با حضور در کعبه به طور شفاهی و کتبی پیمانی را نوشتند که به صحیفه ملعونه شهرت یافت و در آن با هم هم قسم شدند که « إِنْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَوْ قُتِلَ أَلَّا يَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِي أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَبَداً: اگر محمد (ص) از دنیا رفت یا کشته شد خلافت هرگز به احدی از اهل بیت او نرسد.»(7)

در پی بسته شدن این پیمان ملعون «خداوند با نزول نُه آیه پی در پی جوانب مختلف این توطئه را مورد نکوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت نمود.

از آنجا که این صحیفه در کعبه امضاء شد و در واقع الحاد و کفری در بیت الهی بود آیه بیست و پنجم سوره حج نازل شد:

«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ : كسانى كه كافر شدند و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند و (همچنين) از مسجد الحرام كه آن را براى همه مردم برابر قرار داديم، چه كسانى كه در آنجا زندگى مى ‏كنند يا از نقاط دور وارد مى‏شوند (مستحقّ عذابى دردناك هستند.) و هر كس با الحاد و کفر وارد خانه خدا شود او را عذاب دردناکی می چشانیم.»

 

از سوی دیگر برای نشان دادن شرکت شیطان در چنین پیمانی آیه دهم سوره مجادله نازل شد:

«إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: نجوا تنها از سوى شيطان است تا کسانی را که ایمان آورده اند؛ محزون نماید ولى نمى تواند هيچگونه ضررى به آنها برساند جز به فرمان خدا پس مؤمنان تنها بر خدا توكّل كنند.»

 

پیرو این آیه برای آنکه معلوم شود خدا و رسولش از این توطئه اطلاع دارند و پرونده آن برای روز قیامت ثبت شده است آیه هفتم سوره مبارکه مجادله منازل شد:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ: آيا نمى ‏دانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى ‏داند هيچگاه سه نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند چهارمين آنهاست و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنها است هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مى ‏سازد، چرا كه خداوند به هر چيزى دانا است.»

 

در بعد دیگر خداوند اعلام داشت که در برابر مکر و حیله آنان دستگاه الهی هم برنامه دارد و باید عاقبت را دید و نتایج را برشمرد و آیات پنجاهم تا پنجاه و دوم سوره مبارکه نمل در این باره نازل شد: « وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (*) فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعينَ (*) فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ: آنها نقشه مهمّى كشيدند و ما هم نقشه مهمّى در حالى كه آنها درك نمى‏كردند. (*) بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان همگى را نابود كرديم. (*) اين خانه ‏هاى آنها است كه به خاطر ظلم و ستم آنان خالى مانده است و در اين نشانه روشنى است براى كسانى كه آگاهند.»

 

آیه صد و هجدهم سوره مبارکه آل عمران برای آگاهی مومنین نازل شد تا از آنان فاصله بگیرند و اسرار خود را در اختیار آنان قرار ندهند زیرا که دشمنی را علنی کرده اند و در این راه هیچ کوتاهی نمی کنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، محرم اسرارى از غير خود انتخاب نكنيد. آنها از هر گونه شرّ و فسادى درباره شما كوتاهى نمى‏ كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه ‏هاى) دشمنى از دهان (و كلام) آنان آشكار شده است و آنچه در دلهايشان پنهان مى ‏دارند از آن بالاتر است. ما آيات (و راههاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد.»

 

آیه صد و شصت و هفتم سوره مبارکه بقره درباره پشیمانی آنان در قیامت و عذاب ابدی آنان نازل شد و نابودی دنیا و آخرتشان را اعلام کرد:

«وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ: و آن پيروان گويند: كاش بار ديگر بازمى‏ گشتيم، تا آن چنان كه از ما بيزارى جسته ‏اند از آنها بيزارى مى‏ جستيم. خداوند كردارهايشان را اين چنين مايه حسرتشان سازد و آنان از آتش رهايى نيابند.»

آخرین عکس العمل پیامبر (صلی الله علیه و آله) این بود که آنان را فراخواند و همه اقداماتشان را به آنان خبر داد و آنان را مورد مؤاخذه قرار داد. آنان در نهایت جسارت و بی پروایی هرگونه اقدامی را انکار کردند و قسم یاد کردند که چنین قصدی نداشته و چنین سخنی نگفته اند ولی در رد آنان آیه 74 سوره توبه نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آیه را بر آنان تلاوت فرمودند:«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ: به خدا سوگند مى‏خورند كه نگفته ‏اند، ولى كلمه كفر را بر زبان رانده ‏اند و پس از آنكه اسلام آورده بودند كافر شده‏اند و قصد كارى كردند، اما بدان نايل نشدند. عيبجويي آنان از آن روست كه خدا و پيامبرش از غنايم بى‏ نيازشان كردند. پس اگر توبه كنند خيرشان در آن است و اگر رويگردان شوند خدا به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذبشان خواهد كرد و آنها را در روى زمين نه دوستدارى خواهد بود و نه مددكارى.»

 

با توجه به حدیثی که در جلد 28 بحارالانوار درباره این ماجرا آمده است افرادی که صحیفه ملعونه را نوشتند با هم پیمان شدن با دیگر منافقان بر ضمانت اجرای این پیمان ملعون افزودند.

خداوند به پیامبرش پیمان دوم را هم خبر داد و آیه 80 – 79 سوره مبارکه زخرف نازل گردید:

أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ (*) أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ: آيا آنها در اعتقاد خويش پاى فشرده‏ اند؟ ما هم پاى فشرده‏ ايم. (*) آيا مى ‏پندارند ما راز و نجوايشان را نمى‏شنويم؟ آرى، فرستادگان ما نزد آنها هستند و مى ‏نويسند.

به دنبال آن آیات 26 – 25 سوره مبارکه محمد نازل شد.

«إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (*) ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ في‏ بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ : شيطان اعمال كسانى را كه بعد از آشكارشدن راه هدايت مرتد شدند و بازگشتند، در نظرشان بياراست و آرزويشان دراز كرد. (*)و اين بدان سبب است كه به آن گروه كه آيات خدا را ناخوش مى ‏داشتند؛ مى ‏گفتند: ما در پاره‏ اى از كارها فرمانبردار شما هستيم و خدا از رازشان آگاه است.»

 

پس از نزول این آیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام)، سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر را فراخواندند و آنها را در جریان این وقایع قرار دادند و به حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) دستور دادند که اگر یارانی را در برابرشان یافتی با آنان جهاد نما و اگر یاری نیافتی خون خود را حفظ کن.

پیامبر در باقیمانده روز چهاردهم به کنار کعبه رفتند و دست بر حلقه درب کعبه گرفتند و خطابه مفصلی درباره امت خویش ایراد فرمودند که ضمن آن نگرانیهای خود را از آینده آنان ابراز  نمودند و مردم را از انحرافات بر حذر داشتند.»(8)

 

این پیمان ملعون چنان انحرافی در امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایجاد کرد و بدعتهایی پایه گذاری شد که پس از گذشت کمتر از پنجاه سال سبط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت امام حسین (علیه السّلام) را آن چنان مظلومانه به شهادت رساندند در حالی که گمان می کردند بر دین پیامبر خود هستند.

حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) درباره ارتباط شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) با پیمان صحیفه ملعونه چنین فرموده اند:

الكافي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع‏) ‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ»‏ ... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّهُ كَانَ‏ يَوْمٌ يُشْبِهُ يَوْمَ كَتْبِ الْكِتَابِ إِلَّا يَوْمَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ (ع) وَ هَكَذَا كَانَ فِي سَابِقِ عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ الَّذِي أَعْلَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ إِذَا كُتِبَ الْكِتَابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ خَرَجَ الْمُلْكُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ فَقَدْ كَانَ ذَلِكَ كُلُّهُ قُلْتُ‏ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ‏» قَالَ الْفِئَتَانِ إِنَّمَا جَاءَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ يَوْمَ الْبَصْرَةِ وَ هُمْ أَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ هُمُ الَّذِينَ بَغَوْا عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فَكَانَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ قِتَالَهُمْ وَ قَتْلَهُمْ حَتَّى يَفِيئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ لَوْ لَمْ يَفِيئُوا لَكَانَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ فِيمَا أَنْزَلَ اللَّهُ أَنْ لَا يَرْفَعَ السَّيْفَ عَنْهُمْ حَتَّى يَفِيئُوا وَ يَرْجِعُوا عَنْ رَأْيِهِمْ لِأَنَّهُمْ بَايَعُوا طَائِعِينَ غَيْرَ كَارِهِينَ وَ هِيَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَانَ الْوَاجِبُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أَنْ يَعْدِلَ فِيهِمْ حَيْثُ كَانَ ظَفِرَ بِهِمْ كَمَا عَدَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي أَهْلِ مَكَّةَ إِنَّمَا مَنَّ عَلَيْهِمْ وَ عَفَا وَ كَذَلِكَ صَنَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِأَهْلِ الْبَصْرَةِ حَيْثُ ظَفِرَ بِهِمْ مِثْلَ مَا صَنَعَ النَّبِيُّ (ص) بِأَهْلِ مَكَّةَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ ...(9)

در کتاب کافی به نقل از علی بن محمد از علی بن حسین از علی بن ابوحمزه از ابوبصیر نقل شده است که در باره این سخن خداوند متعال «آيا نمى ‏دانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى ‏داند هيچگاه سه نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند چهارمين آنهاست و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى‏ كنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنها است هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مى ‏سازد، چرا كه خداوند به هر چيزى دانا است.(سوره مبارکه مجادله، آیه 7)» ... حضرت امام صادق (علیه السّلام) به ابو بصير فرمود: شايد تو گمان مى ‌كنى كه هيچ روزى مانند آن روزى كه آن نامه را نوشتند نيست، مگر روزى كه امام حسين (عليه السّلام) را به شهادت رساندند و چنین می پنداری كه در علم خدا مقرّر گرديده و به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و اله) اعلام شده بود كه اگر آن نامه (صحيفۀ ملعونه) نوشته شود حضرت امام حسين (عليه السّلام) به شهادت می رسد و خلافت از دست بنى هاشم خارج خواهد گردید؟ آرى آنچه به خاطر تو رسيد درست است. ابو بصير گويد معناى اين آيه را پرسيدم: «اگر دو طائفه از مؤمنان با هم جنگيدند ميان آنها را اصلاح کنید و اگر يكى از آنها بر ديگرى شوريد با او بجنگيد تا به حكم خدا تن در دهند پس اگر برگشت ميان آنان با عدالت آشتى دهيد. (سوره مبارکه حجرات، آیه 9) فرمود: مراد دو گروه از مسلمانان است (كه يكى مسلمان واقعى و مؤمن است و ديگرى مسلمان ظاهرى و باطل) مصداق اين آيه در جنگ جمل ظاهر گرديد و گروه باطل آنها هستند كه بر امير مؤمنان على (عليه السلام) شوريدند و بر مؤمنان واجب شد كه با آنان بجنگند و ايشان را بكشند تا به حكم خدا تن در دهند و از رأى خود برگردند. زيرا آنها از روى رغبت با آن حضرت بيعت كرده بودند. گروه سركش آنها بودند همان ‌گونه كه خدا فرموده و بر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) واجب بود كه بعد از پيروزى با آنها به عدالت رفتار نمايد همان‌ گونه كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) پس از فتح مكه با قريش چنين رفتار نمود و بر آنان منت نهاد و ايشان را عفو نمود و امير المؤمنين (عليه السّلام) با جنگ ‌افروزان جمل وقتى كه بر آنان پيروز شد بدون هيچ تفاوتى چنين كردند.

 

پی نوشتها

(1)واقعه قرآنی غدیر، صفحه 45 به نقل از المغازی(واقدی)، جلد2، صفحه 1099 – الکافی، جلد4، صفحه 248 و 521 – تهذیب الاحکام، جلد5، صفحه 275 – 273

(2) الأمالي، صفحه 355 – 354 - بحار الأنوار، جلد‏37، صفحه 111- 110

(3) الكافي، جلد‏ 1، صفحه 412 – 411

(4) واقعه قرآنی غدیر، صفحه 47

(5) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 468 - بحار الأنوار، جلد‏40، صفحه 217 – 216

(6) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 138

(7) الكافي، جلد‏4، صفحه 545

(8) واقعه قرآنی غدیر، صفحه 56 – 52

(9) بحار الأنوار، جلد ‏24، صفحه 366 – 365

 

مآخذ

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق و مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404ق‏.

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق.

- واقعۀ قرآنی غدیر، محمدباقر انصاری، قم، دلیل ما، 1389ش.

 

المرفقات

: فاطمه ابوحمزه