ازدواج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) با حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) طبق احادیث معصومین (علیهم السّلام)

 

ازدواج حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا (علیهما السلام) اول ذی الحجه یا ششم ذی الحجه(1) سال دوم هجری بوده است. در کتاب بشاره المصطفی این پیوند مبارک در روز سه شنبه ششم ذی الحجه پس از پیروزی در جنگ بدر و بازگشت به مدینه ذکر شده است.(2)

 

ازدواج حضرت امیرالمومنین با حضرت فاطمه (علیهما السّلام) فرمان الهی

در احادیث بسیاری از ائمه هدی (علیهم السّلام) نقل شده است که ازدواج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) با حضرت فاطمه صدیقه (سلام الله علیها) انتخابی از جانب خداوند متعال بوده است. دستور این ازدواج توسط جبرائیل برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) آورده شد و خداوند متعال حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در بالای آسمانهای هفتگانه به ازدواج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درآورد و ملائكه مقرّبش را بر این ازدواج شاهد گرفت:

حضرت امام رضا (علیه السّلام) در حدیث ذیل درباره این پیوند مبارک چنین فرموده اند:

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)‏ بِالْأَسَانِيدِ الثَّلَاثَةِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (علیهم السّلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَتَانِي مَلَكٌ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ فَزَوِّجْهَا مِنْهُ وَ قَدْ أَمَرْتُ شَجَرَةَ طُوبَى أَنْ تَحْمِلَ الدُّرَّ وَ الْيَاقُوتَ وَ الْمَرْجَانَ وَ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ قَدْ فَرِحُوا لِذَلِكَ وَ سَيُولَدُ مِنْهَا وَلَدَانِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ بِهِمَا يُزَيَّنُ أَهْلُ الْجَنَّةِ فَأَبْشِرْ يَا مُحَمَّدُ فَإِنَّكَ خَيْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ.‏(3)

شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا، به سه سند از حضرت امام رضا (عليه السّلام) از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) و سلّم روايت كرده است: فرشته‏ اى به نزد من آمد و گفت: اى محمّد، همانا خداوند به تو سلام مى‏ رساند و مى‏ فرمايد: من فاطمه را براى على تزويج نمودم، پس تو نيز او را به ازدواج على درآور، فرمان دادم تا شجره طوبى درّ و یاقوت و مرجان خود را به پاى آنها فرو ريزد و اهل آسمان از اين نثار خشنود شدند و به زودى از او فرزندانى متولّد مى‏ شود كه سروران جوانان اهل بهشت هستند و اهل بهشت به آنها مباهات مى ‏كنند. پس اى محمّد، بشارت باد بر تو كه همانا تو بهترين آدميان از اوّلين و آخرين آنها هستى.(4)

الأمالي للصدوق‏ أَبِي وَ الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم)‏: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى آخَى بَيْنِي وَ بَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ زَوَّجَهُ ابْنَتِي مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتِهِ وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِكَ مُقَرَّبِي مَلَائِكَتِهِ وَ جَعَلَهُ لِي وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً فَعَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ مُحِبُّهُ مُحِبِّي وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِي وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِهِ‏. (5)

شيخ صدوق در امالى از پدش و العطار از محمد عطار با اسنادی از ابن عبّاس نقل کردند که رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: همانا خداى تبارك و تعالى بين من و على برادرى برقرار كرد و دخترم فاطمه را در بالاى آسمانهاى هفتگانه به او تزويج نمود و ملائكه مقرّبش را بر آن ازدواج شاهد گرفت و او را وصىّ و خليفه من قرار داد پس على از من و من از على هستم، دوست على دوست من و دشمن وى دشمن من خواهد بود و همانا ملائكه به واسطه على به خداوند تقرّب مى ‏جويند. (6)

 

حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) درباره ازدواج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چنین فرمودند:

 

الأمالي الطوسي‏ أَبُو عَمْرٍو عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمَرْوَزِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ )ع( عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ‏ لَمَّا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ أَتَاهُ أُنَاسٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالُوا إِنَّكَ زَوَّجْتَ عَلِيّاً بِمَهْرٍ خَسِيسٍ فَقَالَ مَا أَنَا زَوَّجْتُ عَلِيّاً وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَهُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى أَوْحَى اللَّهُ إِلَى السِّدْرَةِ أَنِ انْثُرِي مَا عَلَيْكِ فَنَثَرَتِ الدُّرَّ وَ الْجَوْهَرَ وَ الْمَرْجَانَ فَابْتَدَرَ الْحُورُ الْعِينُ فَالْتَقَطْنَ فَهُنَّ يَتَهَادَيْنَهُ وَ يَتَفَاخَرْنَ وَ يَقُلْنَ هَذَا مِنْ نِثَارِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (ص) فَلَمَّا كَانَتْ لَيْلَةُ الزِّفَافِ أَتَى النَّبِيُّ بِبَغْلَتِهِ الشَّهْبَاءِ وَ ثَنَى عَلَيْهَا قَطِيفَةً وَ قَالَ لِفَاطِمَةَ ارْكَبِي وَ أَمَرَ سَلْمَانَ أَنْ يَقُودَهَا وَ النَّبِيُّ (ص) يَسُوقُهَا فَبَيْنَمَا هُوَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذْ سَمِعَ النَّبِيُّ (ص) مَا أَهْبَطَكُمْ إِلَى الْأَرْضِ قَالُوا جِئْنَا نَزُفُّ فَاطِمَةَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَكَبَّرَ جَبْرَئِيلُ وَ كَبَّرَ مِيكَائِيلُ وَ كَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ كَبَّرَ مُحَمَّدٌ )ص( فَوَقَعَ التَّكْبِيرُ عَلَى الْعَرَائِسِ مِنْ تِلْكَ اللَّيْلَةِ.(7)

شيخ طوسى در امالى از ابوعمرو با اسنادی از موسی بن ابراهیم مروزی نقل می کند که حضرت امام موسی کاظم (علیه السّلام) به نقل از جابر بن عبد اللَّه (رحمه اللَّه) روايت فرمودند: هنگامى كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فاطمه را براى على (عليهما السّلام) تزويج نمود عدّه‏ اى از قريشيان نزد آن حضرت آمدند و گفتند: تو دخترت را با مهريّه كم به ازدواج على (عليه السّلام) در آوردى. پيامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: من او را براى على تزويج نكردم بلكه خداوند عزّ و جلّ در شب معراج او را براى على (عليه السّلام) تزويج كرد و وحى كرد به «سدرة المنتهى» كه جواهرات خود را به پاى ملائك بريزد و حور العين از آن جواهرات جمع مى‏كردند و به داشتن آنها مباهات مى ‏كردند و مى ‏گفتند: اينها برگرفته از جواهراتى است كه به خاطر ازدواج فاطمه نثار كردند. هنگامى كه عروسى على و فاطمه فرا رسيد رسول خدا  (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) اسب خود به نام «شهباء» را آورد و بر آن قطيفه ‏اى افكند و به فاطمه گفت تا بر آن سوار شود و به سلمان فرمان داد تا افسار آن را به دست گيرد در اين حال ناگهان رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) متوجه جبرئيل و ميكائيل شد كه هر يك با هفتاد هزار فرشته ديگر به زمين آمده‏اند، پس از آنها سؤال فرمود: به چه دليل از آسمان فرود آمدید؟ گفتند: آمده ‏ايم فاطمه را تا خانه على بدرقه كنيم پس در آن روز جبرئيل، ميكائيل و ملائكة و محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) همگى تكبير مى ‏گفتند و از آن تاريخ، گفتن تكبير در عروسیها رايج گرديد.(8)

 

حضرت امیرالمومنین (ع) تنها همسر هم رتبه و هم شأن حضرت فاطمه زهرا(س)

علی رغم اینکه اغلب سران قریش و سرشناسان اصحاب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خواستگاری نمودند ولی جواب منفی شنیدند، حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به ازدواج حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درآورد و پس از این پیوند آسمانی فرمودند که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) تنها و تنها همسر هم رتبه و هم شأن حضرت فاطمه صدیقه (سلام الله علیها) می باشد:

حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي غَالِبٍ الزُّرَارِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنِ الْخَيْبَرِيِّ، عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لِفَاطِمَةَ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) مَا كَانَ لَهَا كُفْؤٌ عَلَى الْأَرْضِ.(9)

گروهی از ابوغالب زراری از محمد بن یعقوب با اسنادی از یونس بن ظبیان نقل کرده اند که حضرت امام جعفر صادق (عليه السّلام) آمده است كه آن حضرت فرمودند: اگر خداوند متعال حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) را خلق نمى‏كرد، در تمام زمين انسانى كه كفو و شايسته همسرى با حضرت فاطمه (عليها السّلام) باشد يافت نمى‏شد.(10)

 

در حدیث دیگر حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) فرمودند:

 عيون أخبار الرضا جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمٍ الشَّاذَانِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ‏ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (عليهم السلام) قَالَ‏: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَا عَلِيُّ لَقَدْ عَاتَبَنِي رِجَالٌ مِنْ قُرَيْشٍ فِي أَمْرِ فَاطِمَةَ وَ قَالُوا خَطَبْنَاهَا إِلَيْكَ فَمَنَعْتَنَا وَ زَوَّجْتَ عَلِيّاً فَقُلْتُ لَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا مَنَعْتُكُمْ وَ زَوَّجْتُهُ بَلِ اللَّهُ مَنَعَكُمْ وَ زَوَّجَهُ فَهَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ‏.(11)

شيخ ابوجعفر صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا (عليه السّلام) از جعفر بن نعیم شاذانی با اسنادی از حسین بن خالد نقل می کند که حضرت امام علی بن موسی الرضا از اجداد گرامیشان از حضرت امام على (عليه السّلام) روايت كرده است كه فرمودند: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) خطاب به من گفت: اى على، جمعى از مردان قبيله قريش مرا درباره فاطمه مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما او را از تو خواستگارى كرديم ولى نپذيرفتى و او را به ازدواج على (عليه السّلام) درآوردى؟ در جواب آنها گفتم: به خداوند سوگند من نبودم كه خواستگارى شما را رد كردم بلكه خدا خواستگارى شما را نپذيرفت و او را براى على انتخاب كرد، زيرا جبرئيل بر من فرود آمد و گفت: همانا خداى جليل مى‏فرمايد اگر من على را خلق نكرده بودم از آدم به بعد شوهرى كه شايسته او باشد در روى زمين يافت نمى‏شد. (12)

 

ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) به بیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)

در حدیث ذیل شرح این ازدواج آسمانی به بیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل شده است:

الأمالي للصدوق‏ ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُقَاتِلٍ عَنْ حَامِدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ هَارُونَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ‏ لَقَدْ هَمَمْتُ بِتَزْوِيجِ فَاطِمَةَ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ لَمْ أَتَجَرَّأْ أَنْ أَذْكُرَ ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَيَخْتَلِجُ فِي صَدْرِي لَيْلِي وَ نَهَارِي حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ يَا عَلِيُّ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هَلْ لَكَ فِي التَّزْوِيجِ قُلْتُ رَسُولُ اللَّهِ أَعْلَمُ وَ إِذَا هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُزَوِّجَنِي بَعْضَ نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ إِنِّي لَخَائِفٌ عَلَى فَوْتِ فَاطِمَةَ فَمَا شَعَرْتُ بِشَيْ‏ءٍ إِذْ أَتَانِي رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ لِي أَجِبِ النَّبِيَّ (ص) وَ أَسْرِعْ فَمَا رَأَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَشَدَّ فَرَحاً مِنْهُ الْيَوْمَ قَالَ فَأَتَيْتُهُ مُسْرِعاً فَإِذَا هُوَ فِي حُجْرَةِ أُمِّ سَلَمَةَ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ فَرَحاً وَ تَبَسَّمَ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى بَيَاضِ أَسْنَانِهِ يَبْرُقُ فَقَالَ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ كَفَانِي مَا قَدْ كَانَ أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ تَزْوِيجِكَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ وَ مَعَهُ مِنْ سُنْبُلِ الْجَنَّةِ وَ قَرَنْفُلِهَا فَنَاوَلَنِيهِمَا فَأَخَذْتُهُمَا وَ شَمِمْتُهُمَا فَقُلْتُ مَا سَبَبُ هَذَا السُّنْبُلِ وَ الْقَرَنْفُلِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ سُكَّانَ الْجِنَانِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ فِيهَا أَنْ يُزَيِّنُوا الْجِنَانَ كُلَّهَا بِمَغَارِسِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ ثِمَارِهَا وَ قُصُورِهَا وَ أَمَرَ رِيحَهَا فَهَبَّتْ بِأَنْوَاعِ الْعِطْرِ وَ الطِّيبِ وَ أَمَرَ حُورَ عِينِهَا بِالْقِرَاءَةِ فِيهَا بِسُورَةِ طه وَ طَوَاسِينَ وَ يس وَ حمعسق ثُمَّ نَادَى مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَلَا إِنَّ الْيَوْمَ يَوْمُ وَلِيمَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) أَلَا إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رِضًى مِنِّي بَعْضُهُمَا لِبَعْضٍ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَحَابَةً بَيْضَاءَ فَقَطَرَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ لُؤْلُئِهَا وَ زَبَرْجَدِهَا وَ يَوَاقِيتِهَا وَ قَامَتِ الْمَلَائِكَةُ فَنَثَرَتْ مِنْ سُنْبُلِ الْجَنَّةِ وَ قَرَنْفُلِهَا هَذَا مِمَّا نَثَرَتِ الْمَلَائِكَةُ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْجَنَّةِ يُقَالُ لَهُ رَاحِيلُ وَ لَيْسَ فِي الْمَلَائِكَةِ أَبْلَغُ مِنْهُ فَقَالَ اخْطُبْ يَا رَاحِيلُ فَخَطَبَ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَسْمَعْ بِمِثْلِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ وَ لَا أَهْلُ الْأَرْضِ ثُمَّ نَادَى مُنَادٍ أَلَا يَا مَلَائِكَتِي وَ سُكَّانَ جَنَّتِي بَارِكُوا عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَبِيبِ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ فَقَدْ بَارَكْتُ‏ عَلَيْهِمَا أَلَا إِنِّي قَدْ زَوَّجْتُ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَيَّ مِنْ أَحَبِّ الرِّجَالِ إِلَيَّ بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فَقَالَ رَاحِيلُ الْمَلَكُ يَا رَبِّ وَ مَا بَرَكَتُكَ فِيهِمَا بِأَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا لَهُمَا فِي جِنَانِكَ وَ دَارِكَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ يَا رَاحِيلُ إِنَّ مِنْ بَرَكَتِي عَلَيْهِمَا أَنْ أَجْمَعَهُمَا عَلَى مَحَبَّتِي وَ أَجْعَلَهُمَا حُجَّةً عَلَى خَلْقِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَخْلُقَنَّ مِنْهُمَا خَلْقاً وَ لَأُنْشِئَنَّ مِنْهُمَا ذُرِّيَّةً أَجْعَلُهُمْ خُزَّانِي فِي أَرْضِي وَ مَعَادِنَ لِعِلْمِي وَ دُعَاةً إِلَى دِينِي بِهِمْ أَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِي بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمَكَ كَرَامَةً لَمْ يُكْرِمْ بِمِثْلِهَا أَحَداً وَ قَدْ زَوَّجْتُكَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ عَلَى مَا زَوَّجَكَ الرَّحْمَنُ وَ قَدْ رَضِيتُ لَهَا بِمَا رَضِيَ اللَّهُ لَهَا فَدُونَكَ أَهْلَكَ فَإِنَّكَ أَحَقُّ بِهَا مِنِّي وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ (ع) أَنَّ الْجَنَّةَ مُشْتَاقَةٌ إِلَيْكُمَا وَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَّرَ أَنْ يُخْرِجَ مِنْكُمَا مَا يَتَّخِذُهُ عَلَى الْخَلْقِ حُجَّةً لَأَجَابَ فِيكُمَا الْجَنَّةَ وَ أَهْلَهَا فَنِعْمَ الْأَخُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْخَتَنُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الصَّاحِبُ أَنْتَ وَ كَفَاكَ بِرِضَى اللَّهِ رِضًى قَالَ عَلِيٌّ (ع) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بَلَغَ مِنْ قَدْرِي حَتَّى إِنِّي ذُكِرْتُ فِي الْجَنَّةِ وَ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ فِي مَلَائِكَتِهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَكْرَمَ وَلِيَّهُ وَ أَحَبَّهُ أَكْرَمَهُ بِمَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ فَحَبَاهَا اللَّهُ لَكَ يَا عَلِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ (ع) رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَ‏(سوره مبارکه نمل، آیه 19) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) آمِينَ‏. (13)

شيخ صدوق در امالى از صفار با اسنادی از عمر بن هارون از حضرت امام صادق (علیه السّلام) ایشان از پدران گرامیش از حضرت على بن ابى طالب (عليه السّلام) روايت كرد كه فرمود: من عزم خود را على بن ابى طالب فرمود من عزم خود را برای ازدواج با فاطمه (علیها السّلام) دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله) جزم نمودم ولى‏ جرأت نداشتم آن را به پيغمبر اظهار كنم ولى شب و روز اين انديشه در نهادم بود تا خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسيدم و فرمود اى على عرض كردم لبيك يا رسول اللَّه. فرمودند: تصميم به ازدواج گرفته ‏اى؟ گفتم: رسول خدا داناتر است و با خود گفتم مي خواهد يكى از زنان قريش را به من دهد و نگران بودم كه فاطمه از دستم برود روزی فرستاده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت پيغمبر را اجابت كن و بشتاب كه نديديم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مثل امروز شاد باشد. گويد شتابان آمدم و آن حضرت در حجره ام سلمه بود. چون چشمش به من افتاد خوشحال شد و خنديد تا سفيدى دندانهايش را چون برق نگريستم، فرمود: اى على مژده می دهم كه خداوند آن غم كه درباره ازدواج تو داشتم برطرف كرد.

عرض كردم: چگونه؟ فرمود: جبرئيل آمد و سنبل و قرنفل بهشتى همراه آورده بود و به من داد من آنها را گرفتم و بوييدم و به جبرئيل گفتم: اين سنبل و قرنفل براى چيست؟ گفت خداى تبارك و تعالى به فرشتگان بهشت و ديگر بهشتيان دستور داد كه بهشت را با هر چه دارد از درخت و ميوه و قصر و بيارايند و به باد بهشت فرمان داد تا انواع عطر و بوى خوش را در سراسر بهشت منتشر سازند و به حور العين بهشت فرمان داد سوره طه و طواسين و يس و حمعسق بخوانند و منادى از عرش ندا داد كه امروز روز وليمه عروسى على بن ابى طالب است. بدانيد كه من شما را شاهد مى‏ گيريم كه من فاطمه دختر محمد را به على بن ابى طالب تزويج نمودم و آنها را براى هم پسنديدم.

آنگاه خداوند تبارك و تعالى ابر سفيدى را فرستاد تا قطرات خود را به صورت لؤلؤ و زبرجد و ياقوت بر سر آنان ببارد و پس از آن ملائكه برخاستند و سنبل و قرنفل نثار اهل بهشت كردند و اين سنبل و قرنفل از آنها مى ‏باشد. پس از آن خداوند ملكى را كه نامش راحيل است و در ميان ملائكه خطيبى بليغتر و فصيحتر از او وجود ندارد مأموريت داد تا خطبه ‏اى بخواند. راحيل خطبه ‏اى ايراد نمود كه اهل آسمانها و زمين نظير آن را نشنيده‏ بودند سپس منادى ندا داد: اى ملائكه و ساكنين بهشت، ازدواج على را كه حبيب محمّد است با دختر محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) تبريك بگوييد. زيرا من هم به ايشان تبريك گفته ‏ام. آگاه و شاهد باشيد كه من بعد از پيامبران، محبوبترين زنان را براى محبوبترين مردان تزويج نمودم. راحيل گفت: خداوندا بيش از اينكه ما مى‏ بينيم و در بهشت به ايشان داده‏ اى، چه چيز ديگرى به آنها عطا خواهى كرد؟ خداى متعال فرمود: اى راحيل، بركت بيشترى كه به آنها مى ‏دهم اين است كه آنان با محبّت من زندگى خواهند كرد و آنان را براى خلق خود حجّت و دليل قرار مى دهم، به عزّت و جلالم سوگند، مخلوقى از آنان به وجود مى ‏آورم و از آن دو نسلى ايجاد مى ‏كنم كه خزانه داران من در زمين و معدن علم من و طرفداران و هدايت‏ كنندگان مردم به سوى دين من خواهند بود و بعد از پيامبران و رسولان، به وسيله آنان بر خلق اتمام حجّت خواهم نمود.

اى على، به تو مژده مى ‏دهم زيرا خداوند تو را به قدرى گرامى داشته و اكرام كرده است كه احدى را چنان عزيز و گرامى نداشته است. اى على، من دخترم فاطمه را بر همان چيزى تزويج نمودم كه خداوند رحمان او را تزويج نمود و به آن چيزى براى فاطمه راضى شده ‏ام كه خدا راضى شده است. اكنون او زن توست و در اختيار تو مى ‏باشد و تو از من به وى سزاوارترى و جبرئيل به من خبر داد كه بهشت به شما دو نفر اشتياق دارد و اگر نبود اينكه خداوند عزّ و جلّ مقدّر نموده فرزندانى از شما به وجود بيايد كه بر خلق حجّت باشند، در اين صورت اشتياق بهشت و اهل آن را پاسخ مى ‏داد و شما را هر چه زودتر داخل بهشت مى ‏نمود. پس اى على، تو بهترين برادر و بهترين داماد و بهترين مصاحب هستى و براى تو همين بس كه خداوند از تو راضى و خشنود است.

حضرت على(علیه السّلام) مى‏گويد: به رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) گفتم: آيا مقام من به جايى رسيده است كه در بهشت نامى از من برده شود و خدا ملائكه را براى ازدواج من شاهد بگيرد؟ رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداى عزّ و جلّ هر گاه ولى و دوست خود را گرامى بدارد به گونه‏اى گرامى مى ‏دارد كه چشمى نديده و گوشى نشنيده باشد و خداوند اين مقام را به تو عطا فرموده است. على (عليه السّلام) گفت: پروردگارا به من توفيق بده تا در برابر نعمتهاى تو شكرگزار باشم و پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم)  فرمود: آمين.(14)

 

پی نوشتها

(1) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، جلد‏2، صفحه 671

(2) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، جلد ‏2، صفحه 267

‏(3) عيون اخبار الرضا، جلد دوم، صفحه 27 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 105

(4) زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)، صفحه  445 – 446

(5) امالى صدوق، صفحه 223 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 98

(6)زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)، صفحه 429

(7) الامالی (طوسی)، صفحه 258 – 257 – من لایحضره الفقیه، جلد3، صفحه 401 – بحارالانوار، جلد 100، صفحه 266

(8)زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)، صفحه 443-444

(9)الأمالي (للطوسي)، صفحه 43 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 141 و 145 - كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد ‏1، صفحه 463 - بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، جلد‏2، صفحه 267 - من لا يحضره الفقيه، جلد ‏3، صفحه 393

(10)زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، صفحه 425

(11) عيون اخبار الرضا، جلد اول، صفحه 225  - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 93 – 92

(12)زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)، صفحه 414

(13)امالى (صدوق)، صفحه 561 – 558 - عيون اخبار الرضا عليه السّلام، جلد اول، صفحه 222- 224 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 103 – 101

(14) الأمالي (للصدوق)، ترجمه كمره‏اى، صفحه 561 – 558 - زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)، صفحه440 – 436

 

منابع

- الأمالي (للطوسي)، محمد بن الحسن طوسى، قم ، دار الثقافة، چاپ: اول، 1414ق.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: محمد باقر کمره ای، تهران، كتابچى، 1376ش.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.

- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، 1جلد، المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ دوم، 1383 ق.

- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى،  ترجمه روحانى، 1جلد، تهران، مهام، چاپ: اول، 1379 ش.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، 2جلد، تهران، جهان، چاپ: اول، 1378ق.

- كشف الغمة في معرفة الأئمة، على بن عيسى اربلى، 2 جلد، بنى هاشمى، تبريز، چاپ اول، 1381ق.

- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، محمد بن الحسن طوسى، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، چاپ اول، 1411 ق.

- من لا يحضره الفقيه‏، محمد بن على‏ ابن بابويه، محقق / مصحح: على اكبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1413 ق‏.

 

المرفقات

: فاطمه ابوحمزه