رفتار و روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با رفتار و گفتار خویش مقام والای اهل بیت (علیهم السّلام) را تبیین نمودند و مسلمانان را به تمسک به این خاندان دستور فرمودند. رفتار و سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله) در حق حضرت امام حسین (علیه السّلام) و بیان منزلت والای آن بزرگوار در بین اصحاب در حالی بود که حضرت امام حسین (علیه السّلام) خردسال بودند و ایشان حدود هفت سال در کنار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) زیستند.

رفتار و کردار پیامبر (صلی الله علیه و آله) با حسنین (علیهما السّلام) همواره با عطوفت و با احترام بود. احادیثی از رسول الله (صلی الله علیه و آله) به تبیین جایگاه ویژه حضرت امام حسین (علیه السّلام) می پردازد که از آن جمله می توان به «حُسَيْنٌ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن» اشاره کرد. شدت علاقه برگزیده پیامبران الهی (صلی الله علیه و آله) به حضرت امام حسین و حضرت امام حسن (علیهما السّلام) به حدی بود که ایشان را ریحانه و گل خوشبوی خود یاد کرده اند که از تمام دنیا برگزیده است و ایشان را سرور جوانان اهل بهشت معرفی می نمودند و دشمن ایشان را دشمن رسول خدا و خداوند منّان معرفی نموده اند.

در این مجال به بررسی سخنان و رفتار حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حق حضرت امام حسین (علیه السّلام) می پردازیم:

 

حُسَيْنٌ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن

در واقع پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با حدیث معروف «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنِ» جایگاه و مقام حضرت امام حسین (علیه السّلام) را برای صحابه ترسیم نمودند و مسلمانان را از منزلت والا و بی نظیر این سبط خویش و امام آنان آگاه نمودند تا بلکه در شرایطی که باطل و تزویر در میان مسلمانان جای باز می کند، آنان با استناد به سخنان ایشان و چنگ به ریسمان محکم الهی و چراغهای هدایت بر کشتی نجات سوار گردیده و از طوفانهای نفاق و ضلالت رهایی یابند اما هزاران افسوس که این سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرچه شنیده شد ولی به بطن جان ننشست و حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) در دشت کربلا در برابر هزارها نفر از به ظاهر مسلمان با چنان مظلومیتی به شهادت رسیدند که در تاریخ نظیر آن را سراغ نداریم.

در اینجا چند حدیث از رسول الله (صلی الله علیه و آله) ذکر می کنیم که حسین (علیه السّلام) را از خویش و خود را از حسین (علیه السّلام) معرفی می نمایند:

حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيُّ بِالرَّيِّ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ خَيْثَمٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي رَاشِدٍ عَنْ يَعْلَى بْنِ مُرَّةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): حُسَيْنٌ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ. (1)

حسين بن على زعفرانى با اسنادی از يعلى‏ بن مرّه نقل كرده است که وى گفت رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: حسين از من و من از حسين هستم، كسى كه حسين را دوست بدارد خدا او را دوست دارد، حسين سبطى (2) از اسباط است.

 

قَالَ يَعْلَى بْنُ مُرَّةَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ:‏ حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنِ أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ.(3)

یعلی بن مرّه از پيغمبر اسلام (صلى اللَّه عليه و آله) روايت مي كند كه فرمودند: حسين از من و من از حسين هستم. خداوند دوست دارد هر كسى را كه حسين را دوست بدارد، حسين يكى از اسباط است.

روى أن النبي (صلى اللّه عليه و آله) خرج مع أصحابه إلى طعام دعوا إليه فإذا بالحسين (عليه السلام) و هو صبىّ يلعب مع صبية فى السّكّة، فاستنتل رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) أمام القوم فطفق الصبىّ يفرّ مرّة هاهنا و مرّة هاهنا و رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) يضاحكه، ثم أخذه، فجعل إحدى يديه تحت ذقنه و الأخرى تحت فأس رأسه، و أقنعه فقبّله و قال: «أنا من حسين و حسين منّى، أحبّ اللّه من أحبّ حسينا، حسين سبط من الأسباط.»(4)

روایت شده که پیامبر (صلى اللّه عليه و آله) با صحابه برای صرف غذا دعوت شده بودند؛ خارج شدند که ناگاه با حسین (عليه السّلام) در حالی که پسر بچه ای بود که در کوچه با دوستش بازی می‌کرد رو به رو شدند پس رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) پیش رفتند و سپس کودک شروع کرد به فرار کردن به این سمت و آن سمت و رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) نیز با او می‌خندیدند سپس او را گرفتند و یک دستشان را زیر چانه اش و دیگری را بر روی سرش قرار دادند. او را بوسیدند و فرمودند: «من از حسین هستم و حسین از من. خداوند دوست دارد کسی را که حسین را دوست بدارد حسین سبطى از اسباط است.

این حدیث در منابع دیگر نیز نقل شده است: در مناقب است كه ابن ماجه در «سنن» و زمخشرى در «فائق» آورده‏ اند كه: نبى مکرم اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) حسين (عليه السّلام) را ديد در كوچه با كودكان بازى مى‏ كند پس پيغمبر خدا جلوى ايشان آمد و يك دست خود را بگشود حضرت حسين (عليه السّلام) از اين سوى به آن سوى مى ‏گريخت و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با او مى‏خنديد، پس او را بگرفت و يك دست زير زنخ (چانه) او گذاشت و دست ديگر بر سر او و سر او را بلند كرد؛ بوسيد و فرمود: «حسين منّى و انا من حسين؛ خداى تعالى دوست دارد كسى را كه حسين (عليه السّلام) را دوست دارد و حسين سبطى از اسباط است.»(5)

 

حضرت امام حسین (علیه السّلام) ریحانه رسول الله (صلّى اللّه عليه و آله)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنان خود حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) را دو ریحانه خوشبوی خود ذکر کرده اند که در ذیل به برخی از آن احادیث اشاره می شود:

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُ‏ بِمَرْوَرُودَ فِي‏ دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ‏ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ حدثني [حَدَّثَتْنِي‏] أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ الْوَلَدُ رَيْحَانَةٌ وَ رَيْحَانَتَايَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ.(6)

ابوالحسن محمد بن علی بن الشاه الفقیه المروزی با اسنادی از حضرت امام رضا (علیه السّلام) از پدران گرامی ایشان از علی بن الحسین (علیه السّلام) از اسماء بنت عمیس از حضرت فاطمه (علیها السّلام) نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: فرزند مثل ریحان خوشبوی است، دو ریحان من حسن و حسين هستند.

 

المناقب لابن شهرآشوب شَرَفُ النَّبِيِّ (ص) عَنِ الْخَرْكُوشِيِّ وَ الْفِرْدَوْسُ عَنِ الدَّيْلَمِيِّ عَنِ ابْنِ عُمَرَ وَ الْجَامِعُ عَنِ التِّرْمِذِيِّ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ الصَّحِيحُ عَنِ الْبُخَارِيِّ وَ مُسْنَدُ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ (ص) وَ اللَّفْظُ لَهُ قَالَ: الْوَلَدُ رَيْحَانَةٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا.(7)

در کتاب مناقب از ابن شهر آشوب، کتاب شرف النبی از خرگوشی و کتاب فردوس از دیلمی از ابن عمر و در کتاب الجامع از ترمذی از ابی هریره و در صحیح بخاری و مسند الرضا از پدرانش از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و کلام ایشان است که فرمودند: فرزند چون ریحان است و حسن و حسین دو ریحان خوشبوی من از دنیا هستند.

 

وَ فِي رِوَايَةِ عُتْبَةَ بْنِ غَزْوَانَ‏ أَنَّهُ وَضَعَهُمَا فِي حَجْرِهِ وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ هَذَا مَرَّةً وَ هَذَا مَرَّةً فَقَالَ قَوْمٌ أَ تُحِبُّهُمَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا لِي لَا أُحِبُّ رَيْحَانَتَيَّ مِنَ الدُّنْيَا.(8)

عتبه بن غزوان روایت کرده است: رسول خدا حسن و حسین (علیهما السلام) در آغوش خود نشانید و گاه حسن را می بوسید و گاه حسین را. گروهی به آن حضرت عرض کردند: آیا این دو را دوست داری ای رسول خدا؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاسخ دادند: چگونه این دو ریحانه خود را دوست نداشته باشم.

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ (رَحِمَهُ اللَّهُ) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ:‏ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الرَّيْحَانَتَيْنِ أُوصِيكَ بِرَيْحَانَتَيَّ مِنَ الدُّنْيَا فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ عَلِيٌّ (ع) هَذَا أَحَدُ رُكْنَيَّ الَّذِي قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ (ع) قَالَ عَلِيٌّ (ع) هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِي الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص). (9)

 محمد بن موسی بن متوکل با اسنادی از جابر بن عبد اللَّه نقل می کند که می گوید: شنيدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سه روز پيش از وفاتشان به حضرت على (علیه السّلام) فرمودند درود بر تو اى پدر دو ریحان من، تو را به دو ريحانه دنياى خود سفارش كنم به زودى دو رکن تو ويران شوند و خدا خليفه من بر تو است، چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وفات كردند؛ فرمودند: اين يكی از رکنهایی بود كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند. چون فاطمه (سلام الله علیها) وفات كردند؛ فرمودند: اين رکن دوم است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند.

 

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ عَائِشَةَ وَ الْحَكَمُ وَ الْعَبَّاسُ قَالُوا حَدَّثَنَا مَهْدِيُّ بْنُ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْقُوبَ عَنِ ابْنِ أَبِي نعم [نُعَيْمٍ‏] قَالَ: شَهِدْتُ ابْنَ عُمَرَ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ دَمِ الْبَعُوضَةِ فَقَالَ‏ مِمَّنْ أَنْتَ؟ قَالَ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ قَالَ انْظُرُوا إِلَى هَذَا يَسْأَلُنِي عَنْ دَمِ الْبَعُوضَةِ وَ قَدْ قَتَلُوا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ إِنَّهُمَا رَيْحَانَتِي مِنَ الدُّنْيَا يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع‏).(10)

احمد بن حسن قطان با اسنادی از ابن ابى نعيم نقل می کند که گفت: نزد ابن عمر بودم كه مردى از خون پشه از وى پرسيد. گفت تو اهل كجایى؟ گفت از اهل عراق. گفت به اين مرد بنگريد كه از خون پشه از من سؤال مي كند و همانها پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را كشتند و من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم که فرمودند: اين دو ريحانه من هستند يعنى حسن و حسين (علیه السّلام).

 

حضرت امام حسین (علیه السّلام) سرور جوانان اهل بهشت

حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) را دو سرور جوانان اهل بهشت نامیدند و بدین اعتبار از مشهورترین لقبهای ایشان گردید. این سخن حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) از سیادت این دو امام همام در دو جهان خبر می دهد. این فرمایشات پیامبر درسی بود برای مسلمانان که شأن و منزلت این دو امام را با توجه به جایگاه آنان در نزد خدای متعال رعایت نمایند.

رواه جماعة من أعلام القوم منهم العلامة المناوى في «الجامع الأزهر» روى من طريق الطبراني في الكبير عن جابر قال قال رسول اللّه (ص): حسن و حسين‏ سيدا شباب أهل الجنة.(11)

جماعتی از اهل سنت از جمله آنها علامه مناوی در جامع الأزهر از کتاب الکبیر طبرانی از جابر روایت می کند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشت هستند.

 

روى من طريق ابن عساكر عن أبي رمثة قال النبي (صلى اللّه عليه و سلم): حسين‏ مني و أنا منه هو سبط من الأسباط، أحب اللّه من أحب حسينا، إن الحسن و الحسين سيدا شباب أهل الجنة.(12)

از طریق ابن عساکر از ابی رمثه نقل کرده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: حسین از من است و من از او هستم و او سبطی از اسباط من است. خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست دارد. همانا حسن و حسین سروران بهشتیان هستند.

 

جَابِرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ.(13)

جابر از رسول الله (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) روايت مي كند كه فرمودند: كسى كه از نظر كردن به سرور جوانان اهل بهشت مسرور مى‏شود به حسين بن على بنگرد.

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ (رَحِمَهُ اللَّهُ) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الْعَطَّارِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ عَالَمِهَا؟ قَالَ: ذَاكَ مَرْيَمُ وَ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَقُلْتُ فَقَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟ قَالَ هُمَا وَ اللَّهِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ.(14)

محمد بن حسن بن احمد بن ولید (رحمه الله) با اسنادی از حسن بن زياد عطار نقل می کند به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفتم این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كه فاطمه (سلام الله علیها) سرور زنان بهشتی است آيا سيده زنان دوران خود است؟ فرمودند: آن مريم بود و فاطمه سرور زنان بهشت از اولين تا آخرين آنها است. گفتم پس سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كه حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت هستند؟ فرمودند: به خدا قسم ایشان سروران جوانان اهل بهشت از اولين تا آخرين هستند.

 

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ أَبِي عَمْرَةَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ:‏ أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُمَا سَادَاتُ الْمُتَّقِينَ وَلِيُّنَا وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّنَا عَدُوُّ اللَّهِ وَ طَاعَتُنَا طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُنَا مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏.(15)

علی بن محمد بن موسی با اسنادی از ابی طفیل او از حسن بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نقل می کند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند: من سيد پيغمبرانم و على بن ابى طالب سيد اوصياء است و حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت هستند و امامان بعد از آنها سروران وارسته و با تقوی هستند، دوستدار ما دوستدار خدا و دشمن ما دشمن خدا است و طاعت ما طاعت خدا است و نافرمانى ما نافرمانى از خداى عزّ و جلّ است و خداوند برای ما کافی است و او بهترین حامی است.

 

حسنين (عليهما السّلام) دو فرزند پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‏)

در احادیث بسیاری ذکر شده است که نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ادامه یافته است و تا قیامت این شجره طیبه باقی است. در سوره کوثر نیز خداوند متعال به بسیاری و پایداری نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تمام اعصار در برابر نابودی نسل کفار تصریح می فرماید. در این مجال به بیان برخی از احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره می پردازیم:

قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ‏ عَنْ يَزِيدَ بْنِ هَارُونَ عَنْ حُمَيْدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَال:‏ خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص‏) آخِذاً بِيَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (علیهما السّلام) فَقَالَ إِنَّ ابْنَيَّ هَذَيْنِ رَبَّيْتُهُمَا صَغِيرَيْنِ وَ دَعَوْتُ لَهُمَا كَبِيرَيْنِ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ تَعَالَى لَهُمَا ثَلَاثاً فَأَعْطَانِي اثْنَتَيْنِ وَ مَنَعَنِي وَاحِدَةً. سَأَلْتُ اللَّهَ لَهُمَا أَنْ يَجْعَلَهُمَا طَاهِرَيْنِ مُطَهَّرَيْنِ زَكِيَّيْنِ فَأَجَابَنِي إِلَى ذَلِكَ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يَقِيَهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا وَ شِيعَتَهُمَا النَّارَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَ الْأُمَّةَ عَلَى مَحَبَّتِهِمَا فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي قَضَيْتُ قَضَاءً وَ قَدَّرْتُ قَدَراً وَ إِنَّ طَائِفَةً مِنْ أُمَّتِكَ سَتَفِي لَكَ بِذِمَّتِكَ فِي الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ سَيَخْفِرُونَ ذِمَّتَكَ فِي وُلْدِكَ‏ وَ إِنِّي أَوْجَبْتُ عَلَى نَفْسِي لِمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ أَلَّا أُحِلَّهُ مَحَلَّ كَرَامَتِي وَ لَا أُسْكِنَهُ جَنَّتِي وَ لَا أَنْظُرَ إِلَيْهِ بِعَيْنِ رَحْمَتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.(16)

ابوبکر محمد بن عمر جِعابی با اسنادی از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل می کند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالى كه دست حسن و حسين (عليهما السّلام) را گرفته بود به سوى ما بيرون شد و فرمود من اين دو فرزندم را در كودكى تربيت كرده و پرورده ‏ام و در بزرگى برايشان دعا نموده ‏ام و از خداى تعالى سه چيز برايشان خواستم كه خداوند دو تاى آن را به من بخشيد و يكى را از من باز داشت. از خدا خواستم كه اين دو را پاك و مطهّر و پاكيزه قرار دهد و اجابت فرمود و از خدا خواستم كه اين دو و فرزندان و شيعيانشان را از آتش دوزخ نگه دارد و اين خواسته ام را بر آورده نمود و از خدا خواستم كه همه امّت را بر دوستى آنان گرد آورد، خداوند فرمود: اى محمد من قضا و قدرى را مقرّر ساخته ‏ام و همانا گروهى از امّت تو به پيمان تو درباره يهود و نصارى و مجوس وفا كنند ولى پيمان تو را درباره فرزندانت بشكنند و من بر خود واجب كرده‏ ام هر فردی كه اين چنين كند كرم و بخشش خود را شامل حال او نسازم و در بهشت برين جايش ندهم و تا روز قيامت به نظر رحمت بر وى ننگرم.(17)

در اربعين مؤذّن و تاريخ خطيب و دیگر کتب از جابر روايت شده است كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: خداوند تبارك و تعالى فرزندان هر پيغمبرى را از صلب او آورد و فرزندان مرا از صلب من و از صلب على بن ابى طالب (عليه السّلام) آفريد، به درستى كه فرزندان هر مادرى را نسبت به سوى پدر دهند مگر اولاد فاطمه كه من پدر ايشان هستم.(18)

ابن ابى الحديد گفته است که اگر بگويند حسن و حسين پسران پيغمبر هستند؟ گويم هستند، زیرا خداوند كه در آيه مباهله فرمايد: «أبناء نا» (19) جز حسن و حسين را اراده نفرموده است و خداوند عيسى را از ذرّيت ابراهيم شمرده است.(20)

 

دشمن حضرت امام حسین (ع) همان دشمن پیامبر اکرم (ص) و خداوند متعال

حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بارها بدخواهان و دشمنان اهل بیت (علیهم السّلام) را دشمن خود و دشمن خداوند متعال معرفی نمودند و از خداوند خواری و خذلان آنان را درخواست نمودند و جایگاه آنان را دوزخ یاد کردند و تصریح نمودند که شفاعت من به این گروه نخواهد رسید. در ذیل چند حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره ذکر می گردد:

 حدثنا محمد بن راشد الاصبهاني، ثنا ابراهيم بن سعيد الجوهري، ثنا حسين بن محمد، ثنا سليمان بن قرم، عن أبي الجحاف، عن ابراهيم ابن عبد الرحمن بن صبيح، عن جده، عن زيد بن أرقم قال: مرّ النبي (صلى اللّه عليه و سلم) على بيت فيه فاطمه و علي و حسن و حسين فقال انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم.(21)

محمد بن راشد اصبهانی با اسنادی از زید بن ارقم نقل می کند: نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) از کنار خانه ای که در آن فاطمه و علی و حسن و حسین بودند؛ عبور کردند و فرمودند: من در جنگ هستم با هر کسی که با ایشان در جنگ است و در آشتی و صلح هستم با هر کسی که با ایشان در صلح و آشتی است.

 

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ (رَحِمَهُ اللَّهُ) قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ (ص):‏ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَلَدَايَ مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالانِي وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانِي وَ مَنْ نَاوَاهُمْ فَقَدْ نَاوَانِي وَ مَنْ جَفَاهُمْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ بَرَّهُمْ فَقَدْ بَرَّنِي وَصَلَ اللَّهُ مَنْ وَصَلَهُمْ وَ قَطَعَ مَنْ قَطَعَهُمْ وَ نَصَرَ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ خَذَلَ مَنْ خَذَلَهُمْ اللَّهُمَّ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ ثَقَلٌ وَ أَهْلُ بَيْتٍ فَعَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً.(22)

جعفر بن محمد بن مسرور با اسنادی از ابن عباس نقل می کند که پيغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به درستی که على (عليه السّلام) وصى و خليفه من و همسرش فاطمه سرور زنان جهانيان، دختر من است و حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت و دو فرزند من هستند. هر كه ایشان را دوست دارد مرا دوست داشته و هر كه ایشان را دشمن دارد مرا دشمن داشته است و هر كه از ایشان دورى كند از من دورى كرده و هر كه به ایشان جفا كند به من جفا كرده است و هر كه با ایشان خوشرفتارى كند با من خوشرفتارى كرده است. به خدا می رسد كسى كه به ایشان بپيوندد و خدا از کسی ببرد كه از ایشان ببرد و يارى كند هر كه به آنها كمك كند و واگذارد هر كه آنها را واگذارد. خدايا هر يك از پيمبران و رسولان تو گنجينه نفيسى و اهل بيتى داشته است، پس على و فاطمه و حسن و حسين اهل بيت من و گنجينه‏ هاى نفيس من هستند، پس هر رجس و آلايشى را از ساحت ايشان بزداى و ايشان را پاك و منزه گردان.

 

و روى سلمان الفارسي قال سمعت رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) و هو يقول: «الحسن و الحسين ابنيّ من أحبّهما أحبّني و من أحبّني أحبّه اللّه و من أحبّه اللّه أدخله الجنّة و من أبغضهما أبغضني و من أبغضني أبغضه اللّه و من أبغضه اللّه أدخله النار على وجهه.» (23)

سلمان فارسى نقل می کند که پيغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: حسن و حسين دو فرزند من هستند، هر كه آنان را دوست بدارد مانند اين است كه مرا دوست داشته باشد و هر كس مرا دوست داشته باشد خداوند را دوست داشته است و كسانى كه خدا را دوست داشته باشد به بهشت داخل خواهند شد و كسانى كه بغض آنان را در دل داشته باشد مرا دشمن داشته و كسانى كه دشمن من باشند خداوند دشمن آنها است و دشمنان خداوند به رو در جهنم افكنده خواهند شد. (24)

 

دستور رسول الله (صلی الله علیه و آله) به حبّ امام حسین (علیه السّلام)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اگرچه در فرمایشات خود صحابه را به دوست داشتن اهل بیت (علیهم السّلام) سفارش نموده اند اما احادیثی نیز به ما رسیده است که آن حضرت به دوست داشتن حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) دستور داده اند و قرب و منزلت دوستداران این دو امام همام (علیهما السّلام) را در نزد خداوند متعال ذکر کرده اند. در این مجال به ذکر چند حدیث در این باب می پردازیم:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْقُرَشِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَابِسٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَمَةَ عَنْ عَبِيدَةَ السَّلْمَانِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ:‏ مَنْ كَانَ يُحِبُّنِي فَلْيُحِبَّ ابْنَيَّ هَذَيْنِ فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّهِمَا. (25)

محمّد بن جعفر رزّاز قرشى با اسنادی از عبد اللَّه بن مسعود نقل كرده كه وى گفت از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) شنيدم كه مى ‏فرمودند: هر كه مرا دوست دارد بايد اين دو فرزند من را هم دوست باشد همانا خداوند من را به دوست داشتن اين دو امر فرموده است.

 

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ أَبِي الْجَهْمِ وَ أَبُو يَزِيدَ الْقُرَشِيُّ قَالا حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِيٍّ الْجَهْضَمِيُّ [الْجُهَنِيُ‏] قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَخِي مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ: أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِيَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَقَالَ مَنْ أَحَبَّ هَذَيْنِ وَ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (26)

حسن بن عبدالله بن سعد با اسنادی از حضرت امیرالمومنین (عليه السّلام) نقل نمودند که حضرت فرمودند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست حسن و حسين (عليهما السّلام) را گرفتند و فرمودند هر كه اين دو و پدر و مادرشان را دوست دارد با من روز قيامت همراه و هم درجه است.

 

حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: مَنْ أَرَادَ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِعُرْوَةِ اللَّهِ الْوُثْقَى الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ فَلْيُوَالِ [فَلْيَتَوَلَ‏] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّهُمَا مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ. (27)

 سعد بن عبد اللَّه با اسنادی از جابر از حضرت ابى جعفر امام باقر (عليه السّلام) نقل نموده است كه حضرت رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: هر كه مى‏خواهد به ريسمان محكم الهی كه خدای تعالی در قرآن از آن ياد كرده چنگ بزند بايد على بن ابى طالب (عليه السّلام) و حسن و حسين (عليهما السّلام) را دوست بدارد زیرا كه خداوند متعال از فوق عرش اين دو را دوست دارد.

 

حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ سُفْيَانَ الْجَرِيرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي رَافِعٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ‏ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ: أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِحُبِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَأَنَا أُحِبُّهُمَا وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُمَا لِحُبِّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) إِيَّاهُمَا. (28)

سعد بن عبد اللَّه با اسنادی از ابوذر غفاری نقل می کند که گفت: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) من را به محبّت امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام) امر فرمودند پس من ايشان و كسى كه آنها را دوست داشته باشد؛ دوست دارم زيرا رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) ايشان را دوست دارد.

 

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُمَيْرُ بْنُ عِمْرَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عِمْرَانَ [عَمْرٍو] النَّخَعِيِّ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ خِرَاشٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ قَالَ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ (ص) آخِذاً بِيَدِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ‏ هَذَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فَاعْرِفُوهُ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّهُ لَفِي الْجَنَّةِ وَ مُحِبِّيهِ فِي الْجَنَّةِ وَ مُحِبِّي مُحِبِّيهِ فِي الْجَنَّةِ. (29)

 احمد بن حسن قطان با اسنادی از حذيقة بن يمان نقل می کند که ديدم پيغمبر (صلی الله علیه و آله) دست حسين بن على (عليه السّلام) را گرفته و مي فرمايد اى مردم اين حسين بن على است او را بشناسيد بدان كه جانم به دست او است او در بهشت است و جایگاه دوستش در بهشت‏ و دوست دوستش در بهشت است.

 

حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي رَجُلٌ نَسِيتُ اسْمَهُ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُهَلْهَلٍ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ عَنْ رَبِيعَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يُقَبِّلُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ هُوَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیهما السّلام) وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مُخْلِصاً لَمْ تَلْفَحِ النَّارُ وَجْهَهُ وَ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ بِعَدَدِ رَمْلِ عَالِجٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ذَنْبُهُ ذَنْباً يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ. (30)

عبد اللَّه بن جعفر حميرى با اسنادی از ابوذر غفاری نقل می کند که رسول الله (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ديدم كه حسن و حسين (عليهما السّلام) را مى ‏بوسيد و مى ‏فرمود كسى كه حسن و حسين (عليهما السّلام) و ذريّه اين دو را خالصانه دوست داشته باشد آتش دوزخ هرگز صورتشان را نسوزاند اگر چه گناهان آنها به مقدار ريگهاى بيابان باشد مگر آنكه گناهانی که آنان را از ايمان خارج كرده باشد.

 

امامان معصوم (علیهم السّلام) از نسل امام حسین (علیه السّلام)

حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در فرمایشات خود بارها و بارها به امامان امت پس از خویش اشاره نمودند و با معرفی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به عنوان وصی و جانشین بلافصل خود به معرفی ائمه هدی تا قائم آل محمد (علیهم السّلام) پرداختند و تصریح فرموده اند که امامت پس از حسنین (علیهما السّلام) و در نسل حضرت امام حسین (علیه السّلام) ادامه می یابد تا نهمین فرزند ایشان که مهدی نامیده می شود و جهان را از عدل داد پر خواهد نمود.

در این مجال به ذکر برخی از احادیث در این باره می پردازیم:

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏: نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ‏ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع).(31)

حسین بن محمد با اسنادی از زراره نقل می کند که از حضرت امام باقر (علیه السّلام) شنيدم كه فرمودند: ما دوازده امام هستيم كه از آنها حسن و حسين و سپس امامان از نسل حسين (علیه السّلام) است.

 

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ بْنُ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ:‏ أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ. (32)

علی بن عبدالله وراق رازی با اسنادی از عبد الله بن عباس روایت می کند؛ شنیدم رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من و علی و حسن و حسین و نه فرزند حسین مطهر و منزه از گمراهی و اشتباه و معصیت هستیم.

 

حَدَّثَنَا بِهِ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ص) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص‏): إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ‏ وَ ضَمَّ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ عِتْرَتُكَ قَالَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (33)

احمد بن حسن قطان با اسنادی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) ایشان از پدران گرامیشان حسین بن علی (علیه السّلام) و ایشان از پدرش حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) روایت می کند که فرمودند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: همانا من برای شما ثقلین را گذاشته ام کتاب خدا و عترت خویش که خاندان من هستند این دو را جدایی نباشد تا آنگاه که گرد کوثر بر من وارد شوند. مانند این دو؛ دو انگشت سبابه و انگشت وسط خود را به هم پیوست. جابر بن عبدالله انصاری برخاست و گفت: ای رسول خدا، عترت شما کیست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: علی و حسن و حسین و ائمه از نسل حسین تا روز قیامت.

 

قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ‏: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) يَا عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ وَ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَرْكَانُ الدِّينِ وَ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا فَإِلَى النَّار. (34)

ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین با اسنادی از جابر بن يزيد از حضرت امام باقر از پدرش از جدّش (عليهم السّلام) روايت كند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علىّ بن ابى طالب (عليه السّلام) فرمودند: اى على من و تو و دو فرزندت حسن و حسين و نه نفر از اولاد حسين پايه‏ هاى دين و استوانه‏ هاى اسلام هستيم، هر كس از ما پيروى كند؛ نجات يابد و هر كس از فرمان ما سر پيچد راهش به سوى آتش خواهد بود. (35)

 

سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ قَالَ النَّبِيُّ (ع):‏ الْأَئِمَّةُ بَعْدِي بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانُوا اثْنَيْ عَشَرَ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صُلْبِ الْحُسَيْنِ وَ قَالَ مِنْ صُلْبِهِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ أَبْرَارٍ وَ التَّاسِعُ مَهْدِيُّهُمْ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَالْوَيْلُ لِمُبْغِضِيهِمْ‏. (36)

سلمان فارسی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: امامان بعد از من به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل دوازده نفر هستند. سپس دستشان را بر پشت حسین نهادند و فرمودند از پشت او نُه امام نیکوکار و نهمین آنان مهدی است که عدل و داد را در زمین می گستراند همچنان که از ظلم و جور پر شده است.

 

أَبُو ذَرٍّ قَالَ النَّبِيُّ (ع):‏ الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ وَ مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏. (37)

ابوذر نقل کرده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: امامان پس از من دوازده نفر از فرزندان حسین هستند. نهمین آنان قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. سپس فرمودند: آگاه باشید که همانا مثل ایشان در بین شما چون کشتی نوح است هر کسی سوار شود نجات یابد و هر کسی تخلف ورزد هلاک گردد و همچنین مثل باب حطه در بنی اسرائیل را دارند.

 

در حدیثی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) راه نجات را پیروی از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و امامان پس از ایشان؛ حضرت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) و نه امام از نسل حضرت امام حسین (علیه السّلام) معرفی نموده اند و از قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد فرمودند که جهان را پر از عدل و داد می نماید:

. شود نجات یابد و هر کسی تخلف ورزد هلاک گردد و مثل باب حطه حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْجَلِيلُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ: قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرْشِدْنِي إِلَى النَّجَاةِ فَقَالَ يَا ابْنَ سَمُرَةَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الْأَهْوَاءُ وَ تَفَرَّقَتِ الْآرَاءُ فَعَلَيْكَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْفَارُوقُ الَّذِي يُمَيِّزُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ سَأَلَهُ أَجَابَهُ وَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ أَرْشَدَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِهِ وَجَدَهُ وَ مَنِ الْتَمَسَ الْهُدَى لَدَيْهِ صَادَفَهُ وَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ أَمِنَهُ وَ مَنِ اسْتَمْسَكَ بِهِ نَجَّاهُ وَ مَنِ اقْتَدَى بِهِ هَدَاهُ يَا ابْنَ سَمُرَةَ سَلِمَ مَنْ سَلَّمَ لَهُ وَ وَالاهُ وَ هَلَكَ مَنْ رَدَّ عَلَيْهِ وَ عَادَاهُ يَا ابْنَ سَمُرَةَ إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي رُوحُهُ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُهُ مِنْ طِينَتِي وَ هُوَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوهُ وَ هُوَ زَوْجُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ ابْنَيْهِ إِمَامَا أُمَّتِي وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع) تَاسِعُهُمْ قَائِمُ أُمَّتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (38)

ابن بابویه (رحمه الله) با اسنادی از عبد الرحمن بن سمرة نقل می کند که وی گويد عرض كردم يا رسول اللَّه مرا به نجات رهبرى كن. فرمودند: اى پسر سمره هرگاه هواهای نفسانی مختلف شد و رأي و نظرها متفرق شد ملازم على بن ابى طالب باش كه او امام و خليفه من بر شما پس از من است. او ممیزی است كه حق و باطل را تشخيص دهد. هر كه از او بپرسد پاسخش را بدهد و هر كه راه جويد هدایتش نمايد. هر كه حق را از نزد او طلبد؛ بيابد و هر كه هدايت را نزد او جويد، او را بر خوردار گرداند. هر كه به او پناه برد، او را ایمن گرداند و هر كه به او گرایش یابد، او را نجات دهد. هر كه به او اقتداء كند، او را رهبري كند. اى پسر سمره سالم بماند هر كه تسليم او گردد و دوستش دارد و هلاک گردد، هر کس او را رد كند و دشمنش دارد. اى پسر سمره به راستى على از من است و روحش از روح من است و سرشت او از سرشت من است، او برادر من و من برادر او هستم. او شوهر دختر من فاطمه سرور زنان جهانيان از اولين تا آخرين است. دو پسر او امامان امت من هستند و دو سرور جوانان اهل بهشت كه حسن و حسين باشند و نُه امام از فرزندان حسين (علیه السّلام) كه نهمین آنها قائم امتم است و زمين را از عدل و داد پر كند چنانچه از ظلم و بيداد پر گردیده است.

در حدیث دیگری نیز درباره ذریه رسول الله (صلی الله علیه و آله) چنین خبر داده شده است:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ الْعَبَّاسِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيُّ الْفَزَارِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ الزَّيَّاتُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ عَنِ الْمُفَضَّلِ‏ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ» ‏(39) مَا هَذِهِ الْكَلِمَاتُ قَالَ هِيَ الْكَلِمَاتُ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ‏ «فَتابَ عَلَيْهِ»‏ وَ هُوَ أَنَّهُ قَالَ يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ‏ «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‏» فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا يَعْنِي عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ‏ «فَأَتَمَّهُنَ‏» قَالَ يَعْنِي فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِمِ (ع) اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ قَالَ الْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ‏» (40) قَالَ يَعْنِي بِذَلِكَ الْإِمَامَةَ جَعَلَهَا اللَّهُ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَكَيْفَ صَارَتِ الْإِمَامَةُ فِي وُلْدِ الْحُسَيْنِ دُونَ وُلْدِ الْحَسَنِ (ع) وَ هُمَا جَمِيعاً وَلَدَا رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ سِبْطَاهُ وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ (ع) إِنَّ مُوسَى وَ هَارُونَ كَانَا نَبِيَّيْنِ مُرْسَلَيْنِ أَخَوَيْنِ فَجَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ فِي صُلْبِ هَارُونَ دُونَ صُلْبِ مُوسَى وَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ أَنْ يَقُولَ لِمَ فَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ وَ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَقُولَ لِمَ جَعَلَهَا اللَّهُ فِي صُلْبِ الْحُسَيْنِ دُونَ صُلْبِ الْحَسَنِ لِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَكِيمُ فِي أَفْعَالِهِ‏ «لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ (41) » (42)

علی بن احمد بن موسی (رحمه الله) با اسنادی از مفضل بن عمر نقل می کند که گفت از حضرت امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم كه خداى عزّ و جلّ در آيه شريفه مي فرمايد «هنگامى كه ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود.» آن كلمات كدام هستند؟ فرمودند: همان كلماتى است كه آدم آنها را از پروردگارش دريافت نمود و «توبه ‏اش پذيرفته شد.» و او همانا عرض كرد پروردگارا به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين از تو مسألت دارم كه توبه ‏ام را بپذيرى و خداوند نيز توبه او را پذيرفت «همانا او توبه پذير و مهربان است.» عرض كردم يا ابن رسول اللَّه مقصود خداوند از اينكه مي فرمايد «ابراهيم كلمات را به پايان رسانيد.» چيست؟ فرمودند: يعنى تا حضرت قائم تا پايان دوازده امام كه نه نفرشان از فرزندان حسين هستند خدا را قسم داد. مفضل گويد به ایشان عرض كردم‏ يا ابن رسول اللَّه مرا از معناى فرمايش خداى عزّ و جلّ آگاه فرما كه مى ‏فرمايد «خداوند آن را در فرزندان ابراهيم كلمه‏ اى پايدار مقرر فرمود.» فرمودند: مقصود امام است كه خداوند آن را در فرزندان حسين (علیه السّلام) تا روز قيامت مقرر فرمود. مفضل گويد به ایشان عرض كردم‏ يا ابن رسول اللَّه چگونه امامت در فرزندان حسين (علیه السّلام) مقرر شد نه فرزندان حسن (علیه السّلام) با اينكه هر دو فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نواد‏گان پيغمبر و سرور جوانان بهشتى هستند؟ فرمودند: همانا موسى و هارون هر دو پيغمبر فرستاده شده از جانب خدا برادر يكديگر بودند ولى خداوند نبوت‏ را در نژاد هارون قرار داد و نه نژاد موسى و كسى را نرسد كه بگويد چرا خداوند اين چنين كرد امامت نيز منصب جانشينى از جانب خدا است كسى را نرسد كه بگويد چرا خداوند آن را در نژاد حسين قرار داد نه نژاد حسن زيرا خداوند تنها خود به كارهاى خويش آگاه و واقف است و او در برابر هيچ يك از كارهايى كه مى ‏كند، بازخواست نمى ‏شود ولى مردم بازخواست مى‏ شوند.(43)

 

سیراب نمودن رسول الله (ص) حضرت امام حسین (ع) را با دستان مبارک خویش

رفتار و سخنان حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حق اهل بیت و به خصوص فرزندان حضرت فاطمه زهرا (علیهم السّلام) برای صحابه درس عبرت و رهنمونی برای رفتار امت پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قبال خاندان عصمت و طهارت (علیهم السّلام) بود که متاسفانه با فرصت طلبی عده ای و بی تفاوتی گروه دیگری حق ذرّیه رسول الله (علیهم السّلام) زیر پا گذارده شد.

در شماری از احادیث به شدت علاقه رسول الله (صلی الله علیه و آله) به دو نوگل خویش و سیراب نمودن ایشان با دستان مبارک خود اشاره شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَفَّانَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ مُعَاذٍ عَنْ قَيْسِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَزْرَقِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَنَا نَائِمٌ عَلَى الْمَنَامَةِ فَاسْتَسْقَى‏ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَيْنُ (ع) قَالَ فَقَامَ النَّبِيُّ (ص) إِلَى شَاةٍ لَنَا بَكِي‏ءٍ فَدَرَّتْ فَجَاءَ الْحَسَنُ فَسَقَاهُ النَّبِيُّ (ص) فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَأَنَّهُ أَحَبُّهُمَا إِلَيْكَ قَالَ لَا وَ لَكِنَّهُ اسْتَسْقَى قَبْلَهُ ثُمَّ قَالَ إِنِّي وَ إِيَّاكِ وَ ابْنَيْكِ وَ هَذَا الرَّاقِدُ فِي مَكَانٍ وَاحِدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (44)

عبد الله با اسنادی از عبد الرحمن الارزق از حضرت علي (علیه السّلام) نقل فرمود: حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) در حالي كه در بسترم خواب بودم بر من وارد شدند پس حسن و حسين طلب آب كردند و ايشان برخاستند و به سمت شتری رفتند و شیر آن را دوشیدند سپس حسن آمد و پيامبر (صلی الله علیه و آله) او را سيراب كردند. حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند: يا رسول الله گويا او(حسن) نزد شما محبوبتر است. پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: نه، ولیکن او زودتر طلب آب كرد سپس فرمودند: همانا من و تو و دو پسرت و او که در بستر خوابیده [حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)] روز قيامت در يك جايگاه هستيم.

 

أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُ‏: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) دَخَلَ عَلَى ابْنَتِهِ فَاطِمَةَ وَ ابْنَاهَا إِلَى جَنْبِهَا وَ عَلِيٌّ نَائِمٌ فَاسْتَسْقَى‏ الْحَسَنُ‏ فَأُتِيَ بِنَاقَةٍ لَهُمْ فَحُلِبَ مِنْهَا ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَنَازَعَهُ الْحُسَيْنُ أَنْ يَشْرَبَ قَبْلَهُ حَتَّى بَكَى فَقَالَ يَشْرَبُ أَخُوكَ ثُمَّ تَشْرَبُ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ كَأَنَّهُ آثَرُ عِنْدَكَ مِنْهُ فَقَالَ مَا هُوَ عِنْدِي وَ أَنَّهُمَا عِنْدِي بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ وَ أَنَّكِ وَ هُمَا وَ هَذَا الْمُضْطَجَعُ مَعِي فِي مَكَانٍ وَاحِدٍ فِي الْقِيَامَة. (45)

ابو سعيد الخدري مي ‌گويد: حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر دخترش فاطمه وارد شد و پسرانش در كنارش بودند و حضرت علي خوابیده بودند. پس حسن طلب آب كرد سپس شتري را برايشان مهیا کرد و از شير آن برايشان دوشيد و براي حسن آورد پس حسين با حسن بر سر اينكه شير را قبل از او بنوشد منازعه کرد تا اينكه به گريه افتاد. پیامبر (ص) فرمودند، برادرت می‌ نوشد سپس تو بنوش. حضرت فاطمه (س) فرمودند: گویا او نزد شما گرامی تر است نسبت به حسین. ایشان فرمودند: نه هردوی آنها برای من یکسانند و تو و آن دو و او که در بستر خوابیده [حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)] با من در قیامت در یک مکان خواهید بود.

 

روایات پیامبر (صلّى اللّه عليه و سلّم) درباره شهادت امام حسین (علیه السّلام)

أخبرنا أبو حفص عمر بن محمّد المكتب قال أخبرنا أبو القاسم ابن الحصين‏ قال أخبرنا أبو طالب ابن غيلان قال أخبرنا أبو بكر الشافعي قال حدّثنا محمّد بن شداد المسمعي قال حدّثنا أبو نعيم قال حدّثنا عبد اللّه بن حبيب بن أبي ثابت عن أبيه عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال: أوحى اللّه تعالى إلى محمّد (صلّى اللّه عليه و سلّم) إنّي قد قتلت بيحيى بن زكريا سبعين ألفا و إني قاتل بابن بنتك سبعين ألفا و سبعين ألفا.(46)

ابوحفص عمر بن محمد المكتب با اسنادی از ابن عباس نقل می کند: خداوند متعال به محمّد (صلّى اللّه عليه و سلّم) وحی کرد که همانا به انتقام خون زکریا هفتاد هزار نفر را به هلاكت رساندم و انتقام خون حسین پسرت را با هفتاد هفتاد هزار نفر خواهم گرفت.

عبد اللَّه بن شريك عامرى نقل می كند كه از اصحاب على (علیه السّلام) مى ‏شنيدم هر گاه كه عمر بن سعد از در مسجد وارد مي شد مي گفتند: اين كشنده حسين بن على (علیه السّلام) است و اين جريان زمانى دراز پيش از كشته شدن حسين (علیه السّلام) بود. (47)

سماك از ام سلمه (رضى اللَّه عنها) روايت كند كه گفت: روزى همچنان كه رسول خدا (ص) نشسته بود و حسين (عليه السّلام) نيز در دامانش بود به ناگاه اشك از ديدگانش سرازير شد، من عرض كردم: اى رسول خدا قربانت شوم چه شده است كه مى‏ بينم شما اشک مي ريزى؟ فرمودند: جبرئيل نزد من آمد و مرا به فرزندم حسين تسليت گفت و به من خبر داد كه گروهى از امت من او را مي كشند، خداوند شفاعت مرا نصیب ايشان نسازد. (48)

 

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ (رَحِمَهُ اللَّهُ) قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) :‏ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ جَنَّةَ عَدْنٍ مَنْزِلِي فَكَانَ يَتَمَسَّكُ قَضِيباً غَرَسَهُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ لْيَأْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي خُلِقُوا مِنْ طِينَتِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو أَعْدَاءَهُمْ مِنْ أُمَّتِي الْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمُ الْقَاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتِي وَ ايْمُ اللَّهِ لَتُقْتَلَنَّ ابْنِي بَعْدِي الْحُسَيْنُ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي. (49)

جعفر بن محمد بن مسرور (رحمه اللّه) به نقل از الحسين بن محمد بن عامر به نقل از عمویش عبد اللّه بن عامر به نقل از بو أحمد محمّد بن زياد الْأزدي به نقل از أَبان بن عثمان به نقل از أَبان بن تغلب به نقل از عكرمة به نقل از ابن عبّاس گفت که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: کسی شادمان مي شود كه زندگى كند به زندگي من و بميرد به مرگ من؛ (زندگي محمّدي و مرگ محمّدي داشته باشد) و در جنت عدن درآيد كه منزل من است و در آویزد در شاخه اي كه خدا آن را كاشت و فرمود: باش. پس موجود شد، بايد دوستدار على بن ابى طالب باشد و اوصياء از فرزندانش را پيروى كند. زيرا آنان عترت من هستند و از طينت من آفريده شده‏اند. من از دشمنانشان به خدا شكوه كنم كه منكر فضل آنها هستند و قطع خدمت و دیدار از آنها كنند و به خدا كه پس از من فرزندم حسين كشته شود و خدا شفاعتم را از آنها دريغ دارد.»

 

أخبرنا أبو محمّد عبد الرحمن بن عبد اللّه بن علوان الأسدي قال: أخبرنا محمّد ابن محمّد بن عبد الرحمن الكشميهني و أخبرنا عليّ بن عبد المنعم بن عليّ بن الحداد قال أخبرنا يوسف بن آدم المراغي قالا أنبانا أبو بكر محمّد بن منصور بن محمّد السمعاني قال أخبرنا الشيخ أبو غالب محمّد بن الحسن قال أخبرنا أبو علي ابن شاذان قال أخبرنا عبد الخالق بن الحسن السقطي قال حدّثنا إسحاق بن الحسن الحربي قال حدّثنا يحيى الحماني قال حدّثنا سليمان بن بلال عن عمرو بن أبي عمرو عن المطلب بن حنطب عن أمّ سلمة قالت: دخل عليّ النبي (صلّى اللّه عليه و سلّم) فقال لي: احفظي الباب لا يدخل عليّ أحد فسمعت نحيبه فدخلت، فاذا الحسين بين يديه، فقلت: و اللّه يا رسول اللّه ما رأيته حين دخل. فقال: إنّ جبريل كان عندي آنفا فقال لي: يا محمّد أ تحبّه؟ فقلت: يا جبريل، أما من حبّ الدنيا فنعم، قال: فإنّ أمّتك ستقتله بعدك، تريد أن أريك تربته يا محمد؟ فدفع إليّ هذا التراب. قالت أمّ سلمة: فأخذته فجعلته في قارورة، فاصبته يوم قتل الحسين و قد صار دما. (50)

ابو محمد عبدالحمن بن عبدالله بن علوان اسدی با اسنادی از مطلب بن حنطب نقل می کند ام سلمه گفت: نبی اکرم (صلّى اللّه عليه و سلّم) بر من وارد شد و به من فرمود: مواظب درب باش کسی بر من وارد نشود پس صدای شیونی شنیدم و داخل شدم. در حالی که حسین در پیش روی ایشان بود. گفتم: به خدا سوگند ای رسول خدا متوجه ورودش نشدم. پس فرمودند: جبرئیل اندکی پیش نزد من بود و به من فرمود: ای محمد آیا او را دوست داری؟ گفتم: ای جبرائیل، از حب دنیا بله. جبرئیل گفت: امتت به زودی پس از تو او را به قتل می رسانند. ای محمد می خواهی تربتش را به تو بنمایانم؟ و این خاک را نزد من آورد. ام سلمه گفت: تربت را از او گفتم در شیشه ای قرار دادم. پس روز چون شهادت حسین رسید به خون تبدیل گشته است.

این واقعه در کتاب ارشاد شیخ مفید اینگونه نیز روایت شده است:

به سند ديگر از ام سلمه (رضى اللَّه عنها) روايت كند كه گفت: شبى رسول خدا (ص) از پيش ما بيرون رفت و مدتى دراز ناپديد شد سپس بازگشت و سر و رويش گردآلود بود و دستشان را نيز مشت کرده بودند، من عرض كردم: اى رسول خدا، چرا شما را گرد آلود مى ‏بينم؟ فرمودند: مرا در اين ساعت به مکانی از سرزمين عراق بردند كه نامش كربلا بود و در آن سرزمين جاى كشته شدن پسرم حسين و گروهى از فرزندان و خاندانم را به من نشان دادند و من پيوسته خون ايشان را از آنجا بر مي گرفتم و آن اكنون در دست من است و دست خود را براى من باز كردند و فرمود: آن را بگير و نگهدارى كن، پس من آن را گرفتم‏ ديدم مانند خاك سرخ بود، پس در شيشه نهادم و سر آن را بستم و از آن نگهدارى مي كردم، تا آنگاه كه حسين (علیه السّلام) از مكه به سمت عراق رهسپار شد من هر روز و شب آن شيشه را بيرون مى ‏آوردم و بو مي كردم و بدان مى‏ نگريستم و بر مصيبتهاى آن جناب مي گريستم و چون روز دهم محرم شد همان روزى كه حسين (علیه السّلام) در آن روز كشته شد، در اول روز كه آن را بيرون آوردم؛ ديدم به حال خود است، دوباره آخر آن روز آن را آوردم؛ ديدم خون تازه شده، من به تنهایى در خانه خود شروع به گریه و زارى کردم و اندوه خود را فرو نشاندم از ترس آنكه مبادا دشمنان ايشان در مدينه بشنوند و در شماتت ما شتاب كنند و پيوسته آن روز و ساعت را در نظر داشتم تا خبر مرگ آن حضرت به مدينه رسيد و آنچه ديده بودم به حقيقت پيوست. (51)

در حدیثی دیگر این واقعه چنین نقل شده است:

أنبانا أبو المحاسن سليمان بن البانياسي قال أخبرنا أبو القاسم الحافظ قال أخبرنا أبو علي الحداد و غيره إجازة قالوا أخبرنا أبو بكر ابن ريذة قال حدّثنا سليمان بن أحمد قال حدّثنا عبد اللّه بن أحمد بن حنبل قال حدثني عبادة بن زياد الأسدي قال حدّثنا عمرو بن ثابت عن الأعمش عن أبي وائل شقيق بن سلمة عن أمّ سلمة قالت: كان الحسن و الحسين يلعبان بين يدي النبي (صلّى اللّه عليه و سلّم) فى بيتي، فنزل جبريل فقال: يا محمّد إن امتّك تقتل ابنك هذا من بعدك و أومأ بيده إلى الحسين، فبكى رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و سلّم) و ضمّه إلى صدره، ثمّ قال رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و سلّم): وديعة عندك هذه التربة، فشمّها رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و سلّم) و قال: ريح كرب و بلاء.

قال و قال رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و سلّم) يا أمّ سلمة، إذا تحوّلت هذه التربة دما فاعلمي انّ ابني قد قتل. قال: فجعلتها أمّ سلمة في قارورة، ثم جعلت تنظر إليها كلّ يوم تعني و تقول: إنّ يوما تحوّلين دما ليوم عظيم. (52)

ابوالمحاسن سلیمان بن بانیاسی با اسنادی از ابی وائل شقیق بن سلمه نقل می کند ام سلمه گفت: حسن و حسین در خانه من نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله) بازی می کردند، جبرائیل نازل شد و فرمود: ای محمد امت تو این پسرت را پس از تو می کشند و با دستش به حسین اشاره نمود. پس رسول الله (صلّى اللّه عليه و سلّم) گریستند و او را در آغوش کشید سپس رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این تربت را نزد تو به امانت می گذارم و رسول الله آن تربت را بوییدند و گفتند بوی اندوه و بلا می دهد.

ام سلمه گفت که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای أم سلمه هرگاه این تربت به خون مبدل گشت بدان که همانا پسرم به شهادت رسیده است و ام سلمه آن تربت را در شیشه ای قرار داد، پس هر روز بر آن نظر می افکند و مي گفت: همانا روزی به خون تبدیل مي شوي براي روز خطیری.

 

پانوشتها

(1) كامل الزيارات، صفحه 52

(2) از نظر لغوی سبط به معنی نوه و به خصوص نوه دختری ذکر شده است. فرزند فرزند (نوه) گويى كه امتداد شاخه‏ هاى وجودى آدمى است. از معانی آن منتجب و برگزیده نیز ذکر شده است. در اینجا می تواند اشاره به امام داشته باشد.

طبرسى و ديگران و نيز اهل لغت گفته ‏اند: سبط در اولاد اسحق مثل قبيله در اولاد اسمعيل است فرزندان اسمعيل را قبائل و فرزندان اسحق را اسباط گفته‏ اند تا از همديگر متمايز باشند. (قاموس قرآن، جلد ‏3، صفحه 218)   

مراد از اسباط در قرآن اشخاص و نوه ‏ها باشند مثل‏ زكريا و يحيى و ... كه اسباط ابراهيم و يعقوب و اسحاق هستند نه فرزندان دهگانه يعقوب و اين احتمال نزديك به يقين است و ذكر بعضى از نواده‏ هاى ابراهيم از قبيل موسى و هارون بعد از ذكر اسباط مخصوصا در آيه 163 نساء ظاهرا براى اهميّت آنها است و گرنه كلمه اسباط به آنها شامل است احتمال ديگر آن است مراد از اسباط پيامبرانى از بنى اسرائيل باشند كه نام آنها به خصوص در قرآن نيامده چنانكه آيه‏ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ‏ شاهد آن است. (قاموس قرآن، جلد‏3، صفحه 220)

(3)كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد‏2، صفحه 6 - كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد 2‏، صفحه10 به نقل از صحیح ترمذی - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 261

(4)أمالي المرتضى، جلد ‏1، صفحه 219 - إحقاق الحق الشوشتري، جلد ‏11، صفحه 265

(5) دمع السجوم در ترجمه نفس المهموم، صفحه 28

 (6) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد2‏، صفحه 27

(7) بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه281

 (8) بحار الأنوار ، جلد 43‏، صفحه281

(9) الأمالي (للصدوق)، صفحه 135- بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه173 - بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه180 - مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد ‏3، صفحه 361

(10) الأمالي( للصدوق)، صفحه 144- 143 - بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 262

(11) إحقاق الحق، الشوشتري، جلد ‏19، صفحه 244 - جامع الأحاديث، جلد 8، صفحه 594

(12) إحقاق الحق، الشوشتري، جلد ‏19، صفحه 249 - جامع الاحادیث، جلد3، صفحه764

(13) بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 298 - إعلام الورى، جلد‏1، صفحه 411 - المناقب، ابن شهرآشوب، جلد 4، صفحه 73 - المناقب، ابن شهرآشوب، جلد ‏4، صفحه 20

(14) الأمالي( للصدوق)، صفحه 125

(15) الأمالي(للصدوق)، صفحه558

 (16) الأمالي (للمفيد)، صفحه 79 - 78

(17) الأمالي (للمفيد)، صفحه 92 – 91

(18)منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، جلد ‏2، صفحه 664

(19)سوره مبارکه آل عمران، آیه 61

(20)منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، جلد ‏2، صفحه 664

(21) إحقاق الحق الشوشتري، جلد‏ 18، صفحه 412

(22) الأمالي (للصدوق)، صفحه 57

(23) إعلام الورى بأعلام الهدى، جلد 1، صفحه 432

(24) ترجمه إعلام الورى، صفحه 315

(25) كامل الزيارات، صفحه 50

(26) الأمالي ( للصدوق)، صفحه 229 - بحار الأنوار، جلد ‏37، صفحه 72

(27) كامل الزيارات، صفحه 50

(28) كامل الزيارات، صفحه 50

(29) الأمالي (للصدوق)، صفحه 597 - 596

(30) كامل الزيارات، صفحه 50

(31) الکافی، جلد1، صفحه 533

(32) كمال الدين و تمام النعمة، جلد‏1، صفحه 280

(33) كمال الدين و تمام النعمة، جلد‏1، صفحه 245 - 244

(34) الأمالي (للمفيد)، صفحه 217

(35) الأمالي (للمفيد)، ترجمه استاد ولی، صفحه 239

(36) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد ‏1، صفحه 295

(37) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد‏1، صفحه 295

(38) الأمالي (للصدوق)، صفحه 26

‏(39) سوره مبارکه بقره، آیه 124

(40) سوره مبارکه زخرف، آیه 28

(41)سوره مبارکه انبیاء، آیه 23‏

(42) الخصال، جلد‏1، صفحه 305 – 304

(43) الخصال، ترجمه فهرى، جلد ‏1، صفحه 338 - 337

(44) بحار الأنوار، جلد ‏37، صفحه 72

(45) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، جلد 2‏، صفحه 188

(46) ترجمة الإمام الحسين(ع)، صفحه 95

(47) الإرشاد، جلد ‏2، صفحه 135

(48) الإرشاد، جلد ‏2، صفحه 133

(49) الأمالي (للصدوق)، صفحه 36

(50) ترجمة الإمام الحسين (ع)، صفحه 96

(51) الإرشاد، جلد ‏2، صفحه 134- 133

(52) ترجمة الإمام الحسين (ع)، صفحه 99

 

منابع

- قرآن کریم

- إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، 2 جلد، قم، آل البيت، چاپ اول، 1417 ق.

- الإرشاد، محمد بن محمد مفيد، ترجمه رسولى محلاتى، تهران، اسلاميه، چاپ دوم، بى تا

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه كمره ‏اى، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن محمد مفيد، ترجمه استاد ولى، 1جلد، آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1364ش.

- الأمالي، محمد بن محمد مفيد، قم، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، 1413ق.

- الخصال، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه فهرى، تهران، علميه اسلاميه، چاپ اول، بى تا

- الخصال، محمد بن على ابن بابويه، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، 1362ش.

- أمالي المرتضى (غرر الفوائد و درر القلائد)، على بن حسين علم الهدى، 2 جلد، قاهره، دار الفكر العربي، چاپ اول، 1998 م.

- بحار الأنوار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى‏، بيروت‏، دار إحياء التراث العربي، 1403 ق‏.

- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، 1جلد، المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ دوم، 1383 ق.

- ترجمة الإمام الحسين عليه السلام‏، ابن عديم‏، قم‏، دليل ما، 1423 ق.‏

- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، ترجمه نجفى، 1جلد، تهران، اسلاميه، چاپ اول، 1377 ش.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.

- كامل الزيارات، جعفر بن محمد ابن قولويه، 1جلد، نجف اشرف، دار المرتضوية، چاپ اول، 1356ش.

- كامل الزيارات، جعفر بن محمد ابن قولويه، ترجمه ذهنى تهرانى، 1جلد، تهران، پيام حق، چاپ اول، 1377 ش.

- كشف الغمة في معرفة الأئمة، على بن عيسى اربلى، 2 جلد، بنى هاشمى، تبريز، چاپ اول، 1381ق.

- كمال الدين و تمام النعمة، محمد بن على ابن بابويه، 2جلد، تهران، اسلاميه، چاپ دوم، 1395ق.

- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، 4جلد، قم، علامه، چاپ اول، 1379 ق.

: فاطمه ابوحمزه