برتری منزلت و فضیلت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) بر جمیع مخلوقات از مردم، ملائکه و پیامبران و انبیای اولوالعزم
برتری منزلت و فضیلت ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) بر جمیع مخلوقات از مردم، ملائکه و پیامبران و انبیای اولوالعزم علاوه بر آیات قرآن در احادیث بسیاری به برتری ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) بر ملائکه و پیامبران حتی پیامبران اولوالعزم اشاره شده است. افزون بر این گروه از احادیث، احادیثی که درباره خلقت نوری ائمه معصومین (علیهم السّلام) خبر می دهد، بر برتری ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) بر ملائکه و پیامبران صحه می گذارد که خداوند هزاران سال قبل از آفرینش آدم، نور وجود پیامبر اسلام و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) را خلق نمود و ایشان در عرش الهی به نیایش خداوند مشغول بودند.
احادیث بسیاری در کتب شیعه نقل شده است با این موضوع که خاندان نبوت برگزیدگان خداوند از بین خلق خدا هستند یا احادیثی که دلالت می کند بر پیمان گرفتن از انبیای پیشین برای قبول نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) و پذیرش ولایت ایشان سبب تقرب یا طرد ملائکه و پیامبران الهی در درگاه خداوند گردیده است. همه این احادیث به صراحت و به درستی روشن می نماید که ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) به عنوان اوصیای آخرین دین الهی از ملائکه و تمامی پیامبران حتی پیامبران اوالعزم برتر هستند.
خاندان نبوت برگزیدگان خلق
در برخی از تفاسیر مأثور آیات قرآن از برتری ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) از تمامی خلق خبر داده شده است که از جمله می توان به آیه تطهیر، آیه ولایت، آیه مودت، آیه مباهله و غیره اشاره نمود. در سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز به صراحت به برتری اهل بیت عصمت و طهارت بر خلق تأکید شده است.
در این مجال به ذکر حدیث در این باره از کتب مختلف شیعه می پردازیم:
از احادیث ذکر شده در عيون أخبار الرضا (عليه السّلام) در باب برتری ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) بر خلق در اینجا به دو حدیث اشاره می نماییم:
« قال رسول الله (ص): أنت يا علي و ولداي خيرة الله من خلقه.»(1)
«اسناد جعابى روايت كرده است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: يا على، تو با دو فرزندت (حسن و حسين) برگزيدگان خدا از خلق مي باشيد.»(2)
«و بإسناده عن علي (ع) قال: نحن أهل البيت لايقاس بنا أحد فينا نزل القرآن و فينا معدن الرسالة.»(3)
«حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ما اهل بیت را نمي توان با احدى مقايسه کرد، در ميان ما قرآن نازل شده است و ما معدن رسالت هستیم.»
در بحار الأنوار ابوذر از قول حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«و منه عن أبي ذر (رضي الله عنه) قال: نظر النبي (ص) إلى علي بن أبي طالب (ع) فقال هذا خير الأولين و خير الآخرين من أهل السماوات و أهل الأرضين و هذا سيد الصديقين و سيد الوصيين.»(4)
ابوذر گفت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نگاهى به حضرت على بن ابى طالب (علیه السّلام) كردند و فرمودند: او بهترين فرد از پيشينيان و آيندگان از اهل آسمانها و اهل زمينها است و او سرور صديقان و سيد اوصیا است.
در امالی طوسی نیز از قول حضرت امام صادق (علیه السّلام) در این باره که ائمه معصومین (صلوات الله علیهم) برگزیدگان خلق هستند، چنین نقل شده است:
«حدثنا داود بن رشيد قال حدثني محمد بن إسحاق التغلبي (الثعلبي) الموصلي أبو نوفل قال سمعت جعفر بن محمد بن علي (عليهم السلام) يقول: نحن خيرة الله من خلقه و شيعتنا خيرة الله من أمة نبيه.»(5)
«اسحاق ثعلبى گفت از حضرت امام صادق (علیه السّلام) شنيدم که فرمودند: ما برگزيده از مردم هستيم و شيعيان ما برگزيده از امت پيامبر.»
در برخی از کتب شیعی حدیثی درباره حفظ این برتری اهل بیت عصمت و طهارت (صلوات الله علیهم) در روز قیامت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که تنها کسانی که در روز قیامت بر مرکب سوار هستند صالح پیامبر و خاندان عصمت (صلوات الله علیهم) می باشند:
«حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى العطار رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله قال حدثنا محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم عن عبد الله البطل عن عمرو بن أبي المقدام عن أبيه عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال: خرج رسول الله (ص) ذات يوم و هو آخذ بيد علي بن أبي طالب ع و هو يقول يا معشر الأنصار يا معشر بني هاشم يا معشر بني عبد المطلب أنا محمد رسول الله ألا إني خلقت من طينة مرحومة في أربعة من أهل بيتي أنا و علي و حمزة و جعفر فقال قائل يا رسول الله هؤلاء معك ركبان يوم القيامة فقال ثكلتك أمك إنه لن يركب يومئذ إلا أربعة أنا و علي و فاطمة و صالح نبي الله فأما أنا فعلى البراق و أما فاطمة ابنتي فعلى ناقتي العضباء و أما صالح فعلى ناقة الله التي عقرت و أما علي فعلى ناقة من نوق الجنة [من نور] زمامها من ياقوت عليه حلتان خضراوان فيقف بين الجنة و النار و قد ألجم الناس العرق يومئذ فتهب ريح من قبل العرش فتنشف [فتكشف] عنهم عرقهم فيقول الملائكة المقربون و الأنبياء و الصديقون ما هذا إلا ملك مقرب أو نبي مرسل فينادي مناد من قبل العرش معشر الخلائق إن هذا ليس بملك مقرب و لا نبي مرسل و لكنه علي بن أبي طالب أخو رسول الله في الدنيا و الآخرة.»(6)
« ابن عباس گويد روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست على بن ابى طالب را گرفت و بيرون شد و مي فرمود اى معشر انصار اى معشر بنى هاشم اى معشر فرزندان عبد المطلب من محمد رسول خدا هستم. من از گل رحمت شده به همراه چهار كس از خاندانم آفريده شدم. خودم و على و حمزه و جعفر. يكى گفت يا رسول الله اينها روز قيامت با تو سوار باشند؟ فرمود: مادرت به عزايت نشيند در آن روز كسى سوار نباشد جز چهار تن من و على و فاطمه و صالح پيغمبر خدا من بر براق سوارم و فاطمه دخترم بر ناقه عضبای من و صالح بر آن اشترى كه پى شد و على بر يكى از ناقه هاى بهشت كه مهارش ياقوت است و بر او دو حله سبز باشد و ميان بهشت و دوزخ بايستد و در آن روز مردم از عرق تن مهار شده اند بادى از طرف عرش بوزد و عرق آنها را خشك كند. فرشتگان مقرب و صديقان گويند اين ملكى است مقرب يا پيغمبرى است مرسل منادى از طرف عرش ندا كند ولى او على بن ابى طالب برادر رسول خداست در دنيا و آخرت.(7)
پیمان گرفتن از انبیای پیشین برای قبول نبوت پیامبر اکرم و ولایت حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما)
بسیاری از تفاسیر مأثور و احادیث شیعی بر این مطلب تصریح می نماید که خداوند متعال از انبیای پیشین برای قبول نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) پیمان گرفت و پیامبری حتی از پیامبران اولوالعزم به پیامبری مبعوث نشد مگر با پذیرفتن نبوت حضرت محمد و ولایت حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما). همین مطلب آشکارا برتری حضرت محمد و حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما) را نه تنها بر خلق بلکه بر پیامبران و حتی پیامبران اولوالعزم معلوم می دارد.
در حدیثی از بحار الانوار خداوند درجه و مقام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را وقتی دریا برای حضرت موسی (علیه السّلام) شکافته شد و الواح به او داده شد و منزلت و قرب خویش را نزد خداوند دید برای حضرت موسی (علیه السّلام) یادآوری شد که به شرح ذیل می باشد:
« قال لما بعث الله عز و جل موسى بن عمران و اصطفاه نجيا و فلق له البحر و نجى بني إسرائيل و أعطاه التوراة و الألواح رأى مكانه من ربه عز و جل فقال يا رب لقد أكرمتني بكرامة لم تكرم بها أحدا قبلي فقال الله جل جلاله يا موسى أ ما علمت أن محمدا (ص) أفضل عندي من جميع ملائكتي و جميع خلقي قال موسى يا رب فإن كان محمد أكرم عندك من جميع خلقك فهل في آل الأنبياء أكرم من آلي قال الله جل جلاله يا موسى أ ما علمت أن فضل آل محمد على جميع آل النبيين كفضل محمد على جميع المرسلين فقال موسى يا رب فإن كان آل محمد كذلك فهل في أمم الأنبياء أفضل عندك من أمتي ظللت عليهم الغمام و أنزلت عليهم المن و السلوى و فلقت لهم البحر فقال الله جل جلاله يا موسى أ ما علمت أن فضل أمة محمد على جميع الأمم كفضله على جميع خلقي.»(8)
« وقتى خداوند موسى بن عمران را مبعوث كرد و او را برگزيد و دريا را برايش شكافت و بنى اسرائيل را نجات بخشيد و به او تورات و الواح را داد. خود را داراى قرب و منزلت نزد خدا ديد، عرض كرد: پروردگارا مرا چنان گرامى داشته اى كه احدى را قبل از من اينقدر گرامى نداشته اى خداوند فرمود: اى موسى مگر نمي دانى كه محمّد در نزد من از تمام ملائكه و همه خلق بهتر است.
موسى گفت: خدايا اگر محمّد گرامیتر است نزد تو از تمام جهانيان آيا در ميان آل پيامبران گرامیتر از آل من وجود دارد. خدا فرمود: موسى مگر نمي دانى كه برترى آل محمّد بر تمام آل پيامبران مانند فضيلت محمّد است بر پيامبران. موسى گفت: خدايا اگر آل محمّد چنين هستند پس آيا ميان امتهاى انبياء برتر از امت من هستند؟ سايه بر سر آنها افكندى و شيرخشت و مرغ بريان بر آنها نازل كردى و دريا را بر آنها شكافتى. خداوند فرمود: یا موسى، نمي دانى كه فضل امت محمّد بر تمام امتها مانند فضل محمّد بر تمام خلق است.»(9)
حدیث ذیل در كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين (عليه السّلام) بر برتری نبوت حضرت محمد و ولایت حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما) دلالت می کند:
«روى أخطب خوارزم عن عبد الله بن مسعود قال قال رسول الله (ص): يا عبد الله أتاني ملك فقال يا محمد سل من أرسلنا قبلك من رسلنا على ما بعثوا قال قلت على ما بعثوا قال على ولايتك و ولاية علي بن أبي طالب (عليه السلام).»(10)
«خطيب خوارزم از عبد الله بن مسعود بازگو نموده كه گفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اى عبد الله، فرشته اى نزدم آمد و پيامى از سوى خداوند آورد كه فرمود: اى محمد، از پيامبرانى كه قبل از تو مبعوث شدند، سؤال كن كه براى چه مبعوث شدند؟ گفتم: شما بگوييد براى چه مبعوث گرديدند؟ در جوابم گفت: اساس مأموريت و بعثت آنها بر ولايت تو و على ابن ابى طالب (عليه السّلام) استوار بوده است.»(11)
حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر چند آیه از قرآن که دلالت بر گرفتن میثاق برای نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) دارد؛ به شرح ذیل است:
«فقال الصادق (ع) كان الميثاق مأخوذا عليهم لله بالربوبية و لرسوله بالنبوة و لأمير المؤمنين و الأئمة بالإمامة، فقال «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» و محمد نبيكم و علي إمامكم و الأئمة الهادون أئمتكم، «قالُوا بَلى» شَهِدْنا فقال الله تعالى أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ أي لئلا تقولوا يوم القيامة إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ فأول ما أخذ الله عز و جل الميثاق على الأنبياء له بالربوبية و هو قوله «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ» فذكر جملة الأنبياء ثم أبرز أفضلهم بالأسامي فقال و منك يا محمد، فقدم رسول الله (ص) لأنه أفضلهم و من نوح و إبراهيم و موسى و عيسى ابن مريم فهؤلاء الخمسة أفضل الأنبياء و رسول الله (ص) أفضلهم، ثم أخذ بعد ذلك ميثاق رسول الله (ص) على الأنبياء بالإيمان به و على أن ينصروا أمير المؤمنين (ع) فقال «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ» يعني رسول الله (ص) «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ» يعني أمير المؤمنين (ع) و أخبروا أممكم بخبره و خبر وليه من الأئمة (ع).»(12)
«حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره آيه «أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ (سوره مبارکه اعراف، آیه 172)» اين پيمان عبارت بود از ربوبيت براى خدا و نبوّت براى پيامبر اكرم و امامت براى امير المؤمنين و ائمه (عليهم السّلام)؛ فرمود «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ (سوره مبارکه اعراف، آیه 172)» من خداى شما نيستم و محمّد پيامبر شما و على امام شما و امامهاى راهنما ائمه شما نیستند؟ گفتند: بلی. فرمود: تا روز قيامت مدعى نشويد كه ما از اين مطلب غافل بوديم.
اول پيمانى كه خداونداز انبياء گرفت درباره ربوبيت بود اين آيه همان مطلب است «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ (سوره مبارکه احزاب، آیه 7)» ابتدا گروهى از انبياء را گوشزد كرده آنگاه شخصيتهاى برجستهتر را به نام ياد كرده (و منك) از تو اى محمّد او را بر ديگران مقدم داشته است چون او از همه انبياء برتر است «وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ (سوره مبارکه احزاب، آیه 7)» اين پنج نفر بهترين انبياء هستند كه پيامبر اكرم بهترين آنها است.
پس از اين ميثاق از انبياء پيمان گرفت بر ايمان به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و اينكه على بن ابى طالب را يارى كنند و فرمود «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ (سوره مبارکه آل عمران، آیه81): كه منظور پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) است. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ: به او ايمان آوريد و او را يارى نمائيد.» يعنى حضرت اميرالمؤمنين (صلوات اللَّه عليه) را به امت خود جريان آنها و ائمه جانشين ايشان را گوشزد كنيد.»(13)
در تفسیر آیه 45 سوره مبارکه زخرف در باب نماز خواندن انبیای الهی پشت سر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در بيت المعمور و پرسش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از پیامبران در باب شرط برگزیده شدن ایشان به رسالت از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
«و عن ابن عباس قال قال رسول الله (ص): لما عرج بي إلى السماء انتهى بي المسير مع جبرئيل إلى السماء الرابعة فرأيت بيتا من ياقوت أحمر فقال لي جبرئيل يا محمد هذا هو البيت المعمور خلقه الله تعالى قبل خلق السماوات و الأرضين بخمسين ألف عام قم يا محمد فصل إليه قال النبي (ص) و جمع الله إلى النبيين فصفهم جبرئيل (ع) ورائي صفا فصليت بهم فلما سلمت أتاني آت من عند ربي فقال لي يا محمد ربك يقرئك السلام و يقول لك سل الرسل على ما ذا أرسلتهم من قبلك فقلت معاشر الرسل على ما ذا بعثكم ربي قبلي فقال الرسل على ولايتك و ولاية علي بن أبي طالب و هو قوله تعالى و سئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا.»(14)
« ابن عباس گفت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتى مرا به معراج بردند با جبرئيل به آسمان چهارم رسيدیم، خانه اى از ياقوت قرمز ديدم. جبرئيل گفت: يا محمّد اين بيت المعمور است خداوند آن را پنجاه هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمينها آفريد. اينك بايست و در آن نماز بخوان. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند انبياء را جمع نمود جبرئيل همه را پشت سر من به صف قرار داد من با آنها نمازخواندم پس از اتمام نماز، شخصى از جانب خدايم آمد؛ گفت: يا محمّد خدايت سلام مي رساند و مي گويد از پيامبران بپرس با چه شرطی قبل از تو آنها را مبعوث به رسالت نموده ام. به آنها گفتم پيامبران، شما را با چه شرطی به رسالت برگزیده اند؟ جواب دادند با شرط ولايت تو و ولايت على بن ابى طالب اين آيه اشاره به آن است وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا.»
همچنین حضرت امام صادق (عليه السّلام) در حدیثی شرح تفسیر آیه 45 سوره مبارکه زخرف را که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) برای مردی که از آن پرسیده بود؛ چنین نقل نموده اند:
«كشف اليقين من كتاب بكر بن محمد الشامي عن محمد بن صالح التمار عن الحسن بن علي عن زهير بن محمد عن محمد بن الحسين الطائي عن إبراهيم بن محمد بن علي بن محمد عن ابن رئاب عن محمد بن فضيل عن أبي الصباح الكناني عن جعفر بن محمد (ع) قال: أتى رجل أمير المؤمنين (ع) و هو في مسجد الكوفة قد احتبى بسيفه قال يا أمير المؤمنين إن في القرآن آية قد أفسدت قلبي و شككتني في ديني قال له (ع) و ما هي قال قوله عز و جل «و سئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا» هل كان في ذلك الزمان غيره نبيا يسأله فقال له علي صلوات الله عليه اجلس أخبرك إن شاء الله إن الله عز و جل يقول في كتابه «سبحان الذي أسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى الذي باركنا حوله لنريه من آياتنا» فكان من آيات الله عز و جل التي أراها محمدا ص أنه أتاه جبرئيل (ع) فاحتمله من مكة فوافى به بيت المقدس في ساعة من الليل ثم أتاه بالبراق فرفعه إلى السماء ثم إلى البيت المعمور فتوضأ جبرئيل و توضأ النبي (ص) كوضوئه و أذن جبرئيل و أقام مثنى مثنى و قال للنبي (ص) تقدم فصل و اجهر بصلاتك فإن خلفك أفقا من الملائكة لا يعلم عددهم إلا الله و في الصف الأول أبوك آدم و نوح و هود و إبراهيم و موسى و كل نبي أرسله الله مذ خلق السماوات و الأرض إلى أن بعثك يا محمد فتقدم النبي (ص) فصلى بهم غير هائب و لا محتشم ركعتين فلما انصرف من صلاته أوحى الله إليه «سئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا» فالتفت إليهم النبي ص فقال بم تشهدون قالوا نشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أنك رسول الله (ص) و أن عليا أمير المؤمنين و وصيك و كل نبي مات خلف وصيا من عصبته غير هذا و أشار إلى عيسى ابن مريم فإنه لا عصبة له و كان وصيه شمعون الصفا بن حمون بن عمامة و نشهد أنك رسول الله سيد النبيين و أن علي بن أبي طالب سيد الوصيين أخذت على ذلك مواثيقنا لكما بالشهادة فقال الرجل أحييت قلبي و فرجت عني يا أمير المؤمنين.»(15)
«ابوالصباح كنانى از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل كرد كه مردى خدمت حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) آمد. حضرت (علیه السّلام) در مسجد كوفه بودند و به شمشير خود تكيه داده بودند. آن مرد گفت: يا امير المؤمنين يك آيه در قرآن موجب تباهى دل و ترديد در دين من شده پرسيد آن آيه كدام است؟ گفت اين آيه «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا» بپرس از پيامبرانى كه قبل از تو فرستاده ايم. بفرمائيد آيا در زمان حضرت رسول پيامبرى وجود داشت كه از او بپرسد؟
حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به او فرمودند: بنشين ان شاء اللَّه برايت توضيح مي دهم. خداوند در قرآن مي فرمايد: «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا (سوره مبارکه اسراء، آیه 1)» از جمله آياتى كه خداوند به پيامبرش در شب معراج نشان داد اين بود كه جبرئيل آمد و او را از مكه برد به يك ساعت از شب او را به بيت المقدس رساند بعد براق را برايش آورد پيامبر را به آسمان برد تا بيت المعمور. جبرئيل وضو گرفت پيامبر نيز مانند او وضو گرفت. جبرئيل اذان گفت و اقامه گفت دو تا دو تا به حضرت پيامبر عرض كرد جلو بايست و نماز بخوان با صداى بلند زيرا پشت تو گروهى از ملائكه هستند كه تعداد آنها را جز خدا نمي داند در صف اول پدرت آدم و نوح و هود و ابراهيم و موسى و هر پيامبرى كه خدا فرستاده از ابتداى آفرينش آسمانها و زمين تا موقع بعثت تو هستند. پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) پيش رفت بدون ترس و اهميت دو ركعت نماز خواند پس از تمام شدن نماز خدا به او وحى كرد « وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا» بپرس از پيامبرانى كه قبل از تو فرستاده ام.
پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روى به آنها نمود؛ فرمود: گواهى به چه چيز مي دهيد؟ گفتند: گواهى به اينكه خدایى نيست جز پروردگار يكتا كه شريكى ندارد و تو پيامبر اوئى و على اميرالمؤمنين وصى تو است و هر پيامبرى كه از دنيا رفت جانشينى از خانواده خود گذاشت غير از اين اشاره به عيسى بن مريم كرد چون او از طرف پدر خويشاوندى نداشت وصى او شمعون صفا پسر حمون بن عمامه بود و گواهى مي دهیم كه تو رسول خدا و انبياء هستى و على بن ابى طالب سرور اوصياء است از ما نسبت به گواهى راجع به شما پيمان گرفته شده است. آن مرد گفت: يا اميرالمؤمنين، دلم را زنده كردى و عقده دلم را گشودى.»(16)
حضرت امام باقر (عليه السّلام) در باب برتری منزلت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و اعطای لقب «امیرالمومنین» و گرفتن میثاق ولایت ایشان با این لقب از ذریه آدم در عالم ذر در تفسیر آیه 172 سوره مبارکه اعراف چنین فرموده اند:
« تفسير فرات بن إبراهيم علي بن عتاب معنعنا عن أبي جعفر (ع) قال: لو أن الجهال من هذه الأمة يعرفون متى سمي أمير المؤمنين لم ينكروا و أن الله تعالى حين أخذ ميثاق ذرية آدم (ع) و ذلك فيما أنزل الله على محمد (ص) في كتابه فنزل به جبرئيل كما قرأناه يا جابر أ لم تسمع الله يقول في كتابه و «إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم على أنفسهم أ لست بربكم قالوا بلى» و أن محمدا رسول الله و أن عليا أمير المؤمنين فو الله لسماه الله تعالى أمير المؤمنين في الأظلة حيث أخذ من ذرية آدم الميثاق.»(17)
«على بن عتاب از حضرت امام باقر (عليه السّلام) نقل مي كند كه فرمود: اگر نادانان اين امت بدانند چه وقت اميرالمؤمنين ناميده شده انكار نمى كردند. خداوند هنگامى كه ميثاق بنى آدم را گرفت به دليل آيه اى كه خداوند بر محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نازل نمود و جبرئيل آن آيه را آورد كه ما در قرآن مي خوانيم جابر. مگر اين آيه را نشنيده اى «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» آيا من پروردگار شما نيستم گفتند چرا و محمّد رسول خدا و على امير المؤمنين نيست؟ به خدا قسم خداوند او را اميرالمؤمنين ناميد در عالم اشباح و اظله هنگامى كه از ذريه آدم ميثاق گرفت.
به نقل از تفسیر فرات حضرت امام صادق (عليه السّلام) نیز در باب تفسیر آیه 172 سوره مبارکه اعراف و گرفتن پیمان بر نبوت حضرت محمد و ولایت حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیهما) چنین فرموده اند:
«تفسير فرات بن إبراهيم ابن القاسم معنعنا عن أبي عبد الله (ع): قوله تعالى «و إذ أخذ ربك من بني آدم إلى آخر الآية» قال أخرج الله من ظهر آدم ذريته إلى يوم القيامة فخرجوا كالذر فعرفهم نفسه و أراهم نفسه و لو لا ذلك لم يعرف أحد ربه قال «أ لست بربكم قالوا بلى» قال فإن محمدا (ص) عبدي و رسولي و إن عليا أمير المؤمنين خليفتي و أميني.»(18)
«حضرت امام صادق (عليه السّلام) در مورد آيه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ...» فرمودند: خداوند از صلب آدم ذريه اش را تا روز قيامت خارج كرد به صورت ذرّات خارج شدند. خداوند خود را به آنها معرفى نمود و خود را به آنها نماياند اگر نه اين بود هيچ كس خدايش را نمىشناخت. گفت: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ: مگر من خداى شما نيستم؟» گفتند: بلی. گفت: محمّد نيز بنده و رسول من و على اميرالمؤمنين و خليفه و امين من است.»
از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل شده است که روز جمعه بدین جهت جمعه نامیده شد که در این روز خداوند خلق را برای پیمان گرفتن برای ولایت پیامبر اکرم و اهل بیتش (صلوات الله علیهم) جمع نمود:
« قال أخبرنا أبو الحسن عن القاضي أبي الفرج المعافى بن زكريا قال حدثنا أحمد بن هوذة قال حدثنا إبراهيم بن إسحاق قال حدثني محمد بن سليمان الديلمي عن أبيه قال: سألت جعفر بن محمد (عليهما السلام): لم سميت الجمعة جمعة قال: لأن الله (تعالى) جمع فيها خلقه لولاية محمد و أهل بيته (عليهم السلام).»(19)
« سليمان ديلمى از پدرش نقل كرد که گفت از حضرت امام صادق (عليه السّلام) پرسيدم جمعه را به چه جهت جمعه ناميده اند؟ فرمود: چون خداوند خلق را براى ولايت محمّد و اهل بيت او در آن روز جمع كرد.»
صدوق در کتاب اعتقادات امامیه چگونگی اعتقاد یک شیعه دوازده امامی را اینگونه ذکر می نماید:
«و يجب أن نعتقد أن الله تعالى لم يخلق خلقا أفضل من محمد و الأئمة و أنهم أحب الخلق إلى الله، و أكرمهم عليه و أولهم إقرارا به لما أخذ الله ميثاق النبيين «و أشهدهم على أنفسهم أ لست بربكم قالوا بلى» و أن الله تعالى بعث نبيه محمدا (صلى الله عليه و آله و سلم) إلى الأنبياء في الذر. و أن الله تعالى أعطى ما أعطى كل نبي على قدر معرفته نبينا، و سبقه إلى الإقرار به. و أن الله تعالى خلق جميع ما خلق له و لأهل بيته (عليهم السّلام). و أنه لولاهم لما خلق الله السماء و الأرض و لا الجنة و لا النار و لا آدم و لا حواء و لا الملائكة و لا شيئا مما خلق، صلوات الله عليهم أجمعين.»(20)
«لازم است معتقد باشيم كه خداوند مخلوقى برتر از حضرت محمّد و ائمه اطهار (علیهم السّلام) نيافريده است و ایشان محبوبتر و گرامیتر از تمام مردم در نزد خداوند هستند و پيش از همه به خداوند اقرار کرده اند و هنگام اخذ ميثاق پيامبران در عالم ذر، خداوند به هر پيامبرى به میزان معرفت او نسبت به پيامبر ما و كيفيت سبقت گرفتن در اقرار به خدا آنقدر عنايت كرده است و بايد معتقد بود كه اگر حضرت محمّد و ائمه اطهار (علیهم السّلام) نبودند خداوند آسمان و زمين و بهشت و جهنم و آدم و حوا و ملائكه و نه هيچ مخلوقى را نمى آفريد.»
پذیرش ولایت امیرالمومنین و ائمه اطهار (علیهم السّلام) موجب تقرب یا طرد پیامبران و ملائکه در درگاه الهی
پذیرش ولایت امیرالمومنین و ائمه اطهار (علیهم السّلام) توسط ملائکه و پیامبران الهی آنچنان مسئله قابل توجه و مهمی بوده است که سبب طرد یا تقرب ملائکه و انبیای الهی گشته است و حتی شک در مسئله ولایت و مقام و منزلت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در نزد خداوند ابتلائات و بلایایی را بر شک کنندگان این مقام وارد نموده است که پس از توبه و پذیرش ولایت کامل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) برطرف گردیده است.
در این مجال به ذکر چند حدیث در این باره می پردازیم:
در الاختصاص در باب پذیرش ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و کسب استحقاق در درگاه الهی برای توجه خداوندی از قول حضرت امام صادق (عليه السّلام) چنین آمده است:
«ابن سنان عن المفضل بن عمر قال قال لي أبو عبد الله (ع): إن الله تبارك و تعالى توحد بملكه فعرف عباده نفسه ثم فوض إليهم أمره و أباح لهم جنته فمن أراد الله أن يطهر قلبه من الجن و الإنس عرفه ولايتنا و من أراد أن يطمس على قلبه أمسك عنه معرفتنا ثم قال يا مفضل و الله ما استوجب آدم أن يخلقه الله بيده و ينفخ فيه من روحه إلا بولاية علي (ع) و ما «كلم الله موسى تكليما» إلا بولاية علي (ع) و لا أقام الله عيسى ابن مريم آية للعالمين إلا بالخضوع لعلي (ع) ثم قال أجمل الأمر ما استأهل خلق من الله النظر إليه إلا بالعبودية لنا.»(21)
«مفضل بن عمر گفت حضرت امام صادق (علیه السّلام) به من فرمودند: خداوند تبارك و تعالى بندگانش را به يكتایی خود در فرمانروائى آگاه نمود سپس امر خود را به آنها واگذار كرد و بهشت را برايشان ارزانى داشت هر كه را بخواهد از جن و انس دل پاك دهد او را آشنا به ولايت ما مي نمايد و هر كه را بخواهد كوردل نمايد از او معرفت ما را بازمی دارد. سپس فرمودند: مفضل به خدا قسم، آدم شايسته آفريده شدن به دست خدا و دميدن روح خويش در او نشد مگر به واسطه ولايت على. خدا با موسى سخن نگفت مگر به ولايت على و عيسى بن مريم را آيت براى جهانيان قرار نداد مگر به واسطه خضوع نسبت به على (علیه السّلام). سپس فرمود: بالاتر بگويم احدى از جانب خدا اهليت براى نظر كردن به خدا پيدا نكرد مگر به واسطه بندگى و عبوديت براى ما.»(22)
از جابر بن يزيد جعفى مردى از اصحاب حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) در باب گفتگوی آن حضرت با سلمان درباره مقام و منزلت خویش که مکنون و ناشناخته است و ابتلای ایوب نبی به خاطر بزرگ و سنگین شمردن فرمانروایی حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) و نپذیرفتن آن بوده است؛ چنین نقل شده است:
«كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة نقل من خط الشيخ أبي جعفر الطوسي (قدس الله روحه) من كتاب مسائل البلدان رواه بإسناده عن أبي محمد الفضل بن شاذان يرفعه إلى جابر بن يزيد الجعفي عن رجل من أصحاب أمير المؤمنين (ع) قال: دخل سلمان (رضي الله عنه) على أمير المؤمنين (ع) فسأله عن نفسه فقال يا سلمان أنا الذي دعيت الأمم كلها إلى طاعتي فكفرت فعذبت بالنار و أنا خازنها عليهم حقا. أقول يا سلمان إنه لا يعرفني أحد حق معرفتي إلا كان معي في الملإ الأعلى. قال ثم دخل الحسن و الحسين (ع) فقال يا سلمان هذان شنفا عرش رب العالمين و بهما تشرق الجنان و أمهما خيرة النسوان أخذ الله على الناس الميثاق بي فصدق من صدق و كذب من كذب فهو في النار و أنا الحجة البالغة و الكلمة الباقية و أنا سفير السفراء قال سلمان يا أمير المؤمنين لقد وجدتك في التوراة كذلك و في الإنجيل كذلك بأبي أنت و أمي يا قتيل كوفان و الله لو لا أن يقول الناس وا شوقاه، رحم الله قاتل سلمان لقلت فيك مقالا تشمئز منه النفوس لأنك حجة الله الذي به تاب على آدم و بك أنجى يوسف من الجب و أنت قصة أيوب و سبب تغير نعمة الله عليه. فقال أمير المؤمنين (ع) أ تدري ما قصة أيوب و سبب تغير نعمة الله عليه؟ قال: الله أعلم و أنت يا أمير المؤمنين. قال لما كان عند الانبعاث للنطق شك أيوب في ملكي فقال هذا خطب جليل و أمر جسيم قال الله عز و جل يا أيوب أ تشك في صورة أقمته أنا إني ابتليت آدم بالبلاء فوهبته له و صفحت عنه بالتسليم عليه بإمرة المؤمنين و أنت تقول خطب جليل و أمر جسيم فو عزتي لأذيقنك من عذابي أو تتوب إلي بالطاعة لأمير المؤمنين ثم أدركته السعادة بي يعني أنه تاب و أذعن بالطاعة لأمير المؤمنين (ع) و على ذريته الطيبين.»(23)
«جابر بن يزيد جعفى از مردى از اصحاب حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) نقل كرد روزى سلمان خدمت حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) رسيد، راجع به خود از ايشان پرسيد. فرمودند: سلمان، من كسى هستم كه تمام امتها به اطاعت از من دعوت شدند، كافر شدند و به آتش عذاب گرديدند. من نگهبان آنها هستم اين يك واقعيتى است كه مي گويم. سلمان، مرا به واقع نمي شناسد كسى مگر اينكه با من در ملا اعلى بوده باشد.
گفت: در اين موقع حسن و حسين (علیهما السّلام) وارد شدند، فرمود: سلمان، اين دو گوشواره عرش پروردگار جهان هستند. به وسيله آن دو بهشت درخشان است و مادرشان بهترين زنان است. خداوند راجع به من از مردم پيمان گرفته است هر كه خواست تصديق نمود و هر كه تكذيب كرد در آتش است. من حجت بالغه و كلمه باقيه و سفير سفراء هستم.
سلمان گفت: يا امير المؤمنين، من ترا در تورات و در انجيل نيز با همين مشخصات ديده ام. پدر و مادرم فدايت باد اى شهيد كوفه، به خدا قسم اگر مردم نمي گفتند بهبه خدا رحمت كند قاتل سلمان را سخنى درباره ات مي گفتم كه موجب ناراحتى نفوس و مردم مي شد زيرا تو حجت خدایى هستى كه به وسيله تو خدا توبه آدم را پذيرفت و يوسف را از چاه نجات بخشيد و تو سبب داستان ايوب و تغيير يافتن نعمت خدا بر او هستی.
حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمودند: مي دانى داستان ايوب چيست؟ و علت تغيير نعمت خدا بر او چه بود؟ گفت خدا بهتر مي داند و شما يا امير المؤمنين. فرمود: هنگام آمادگى براى سخن ايوب در فرمانروائى من مشكوك شد. ايوب گفت: اين مطلب بزرگ و امرى بس سنگين است.
خداوند فرمود: ايوب، درباره صورتى كه من آن را به پا داشته ام مشكوك مي شوى؟ من آدم را گرفتار نمودم به وسيله او آدم را بخشيدم و از او گذشتم چون تسليم گرديد و او را به امير المؤمنين بودن پذيرفت. تو مي گویى اين كار بزرگ و خيلى سنگين است؟ قسم به عزتم، ترا از عذاب خويش مىچشانم مگر توبه نمائى از امير المؤمنين اطاعت نمایی. سپس به واسطه من سعادتمند شد يعنى او توبه نمود و اقرار به اطاعت نسبت به امير المؤمنين و ذريه پاكش نمود.»(24)
در حدیثی به نقل از جابر بن عبدالله درباره منزلت اهل بیت عصمت (علیهم السّلام) در درگاه الهی و برتری ایشان نسبت به جمیع مخلوقات چنین ذکر شده است:
«عنه بإسناده عن جابر بن عبد الله قال: اكتنفنا رسول الله (ص) يوما في مسجد المدينة فذكر بعض أصحابنا الجنة فقال أبو دجانة يا رسول الله سمعتك تقول الجنة محرمة على النبيين و سائر الأمم حتى تدخلها فقال له يا أبا دجانة أ ما علمت أن لله تعالى لواء من نور و عمودا من نور خلقهما الله قبل أن يخلق السماوات و الأرض بألفي عام مكتوب على ذلك لا إله إلا الله محمد رسول الله آل محمد خير البرية صاحب اللواء علي إمام القوم. فقال علي (ع) الحمد لله الذي هدانا بك و شرفك و شرفنا بك فقال له النبي (ص) أ ما علمت أن من أحبنا و انتحل محبتنا أسكنه الله معنا و تلا هذه الآية في مقعد صدق عند مليك مقتدر.» (25)
«امالى ابن شيخ از همان كتاب از جابر بن عبد اللَّه نقل مي كند كه گفت: روزى در مسجد مدينه اطراف پيامبر بوديم يكى از اصحاب صحبت كرد. ابو دجانه گفت: يا رسول اللَّه از شما شنيدم؛ مي فرمودى بهشت بر پيمبران و ساير امتها حرام است تا شما داخل شويد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمودند: يا ابا دجانه مگر نمي دانى خدا پرچمى از نور و ستونى از نور دارد كه دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين آن را آفريده بر آن نوشته شده لا اله الا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، آل محمّد بهترين خلق هستند. صاحب پرچم على امام مردم است. حضرت امیرالمومنین على (علیه السّلام) فرمودند: ستايش خدايى را سزا است كه ما را به وسيله شما هدايت نمود و تو را محترم داشت و ما را به وسيله تو محترم نمود.
پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: مگر نمي دانى هر كه ما را دوست بدارد و محبت ما را در دل داشته باشد خدا او را در کنار ما مسکن می دهد و اين آيه خواندند: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ.»
همچنین در حدیث دیگری در سبقت وجودی ائمه معصومین (علیهم السّلام) و عنایت الهی بر خلق با پذیرش ولایت آل محمّد (صلوات الله علیهم) از قول حضرت امام صادق (عليه السّلام) چنین نقل شده است:
«كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة محمد بن العباس عن جعفر بن محمد بن مالك عن الحسن بن علي بن مروان عن طاهر بن مدرار عن أخيه عن أبي سعيد المدائني قال: سألت أبا عبد الله (ع) عن قول الله عز و جل «و ما كنت بجانب الطور إذ نادينا» قال كتاب كتبه الله عز و جل في ورقة آس قبل أن يخلق الخلق بألفي عام فيها مكتوب يا شيعة آل محمد أعطيتكم قبل أن تسألوني و غفرت لكم قبل أن تستغفروني من أتى منكم بولاية محمد و آل محمد أسكنته جنتي برحمتي.»(26)
«ابو سعيد مدائنى گفت از حضرت امام صادق (علیه السلام) معنى آيه «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا» را پرسيدم؛ فرمودند: اين نوشته اي است كه خداوند در برگ آسى دو هزار سال قبل از آفرينش خلق نوشته بود: اى شيعيان آل محمّد به شما عطا كردم قبل از درخواست و شما را آمرزيدم قبل از تقاضاى آمرزش هر كدام از شما با ولايت محمّد و آل محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) پيش من آيد او را به رحمت خود در بهشت مسکن می دهم.»
در باب پذیرفتن ولایت ائمه معصومین (علیهم السّلام) توسط ملائکه و تقرب به الهی با ولایت ائمه هدی (صلوات الله علیهم) و لعن دشمنان ایشان در بصائر الدرجات و بحار الانوار احادیث فراوانی آمده است که در این مجال به ذکر یکی از آن احادیث اکتفاء می نماییم:
«حدثنا علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن حماد بن عيسى قال: سأل رجل أبا عبد الله (ع) فقال الملائكة أكثر أو بنو آدم فقال و الذي نفسي بيده لملائكة الله في السماوات أكثر من عدد التراب و ما في السماء موضع قدم إلا و فيه ملك يقدس له و يسبح و لا في الأرض شجرة و لا مثل غرزة إلا و فيها ملك موكل بها يأتي الله كل يوم بعملها و الله أعلم بها و ما منهم أحد إلا و يتقرب إلى الله في كل يوم بولايتنا أهل البيت و يستغفر لمحبينا و يلعن أعداءنا و يسأل الله أن يرسل عليهم من العذاب إرسالا.»(27)
حمّاد بن عیسی گوید از حضرت امام صادق (علیه السّلام) سوال شد آیا ملائکه بیشترند یا فرزندان آدم؟ فرمودند: قسم به خدایی که جانم در اختیار است، ملائکه خدا در آسمانها بیشتر از تعداد خاک روی زمین هستند، در آسمان محل هر قدمی ملائکه ای تسبیح و تقدیس خدا را می کند و در زمین نه درخت نه گل و خانه ای است مگر اینکه فرشته ای موکل بر آن است که هر روز عملکرد آن را تقدیم پیشگاه پروردگار می کند با اینکه خدا داناتر از اوست. هیچکدام از آنها نیست مگر اینکه هر روز به واسطه ولایت ما اهل بیت به خدا تقرب می جوید و برای دوستان ما استغفار می کند دشمنان ما را لعنت می کند و از خدا می خواهد هرچه بیشتر بر آنها عذاب نازل کند.(28)
تنبیه فطرس و دوری وی از درگاه الهی در بسیاری از نقلها آمده است علت این رانده شدن کمتر نقل شده است طبق حدیث حضرت امام صادق (علیه السّلام) علت درهم شکستن بالهای فطرس نپذیرفتن ولايت حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) در هنگام عرضه آن بر ملائكه بود که با پذیرفتن ولایت حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) و تبرک به گهواره حضرت امام حسین (علیه السّلام) و دعای پیامر اکرم (صلی الله علیه و آله) بال و پرش رویيد و با جبرئيل تا آسمان و به محل خود صعود کرد. در این مجال این حدیث ذکر می شود:
«حدثنا أحمد بن موسى عن محمد بن أحمد المعروف بغزال مولى حرب بن زياد البجلي عن محمد أبي جعفر الحمامي الكوفي عن الأزهر البطيخي عن أبي عبد الله (ع) قال: إن الله عرض ولاية أمير المؤمنين فقبلها الملائكة و أباها ملك يقال لها [له] فطرس فكسر الله جناحه فلما ولد الحسين بن علي (ع) بعث الله جبرئيل في سبعين ألف ملك إلى محمد (ص) يهنئهم بولادته فمر بفطرس فقال له فطرس يا جبرئيل إلى أين تذهب قال بعثني الله محمدا يهنئهم بمولود ولد في هذه الليلة فقال له فطرس احملني معك و سل محمدا يدعو لي فقال له جبرئيل اركب جناحي فركب جناحه فأتى محمدا (ص) فدخل عليه و هنأه فقال له يا رسول الله (ص) إن فطرس بيني و بينه أخوة و سألني أن أسألك أن تدعو الله له أن يرد عليه جناحه فقال رسول الله (ص) لفطرس أ تفعل قال نعم فعرض عليه رسول الله (ص) ولاية أمير المؤمنين(ع) فقبلها فقال رسول الله (ص) شأنك بالمهد فتمسح به و تمرغ فيه قال فمضى فطرس فمشى إلى مهد الحسين بن علي و رسول الله يدعو له قال قال رسول الله فنظرت إلى ريشه و إنه ليطلع و يجري منه الدم و يطول حتى لحق بجناحه الآخر و عرج مع جبرئيل إلى السماء و صار إلى موضعه.»(29)
ازهر بطيخى از حضرت صادق (عليه السّلام) نقل كرد كه فرمودند: خداوند ولايت حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) را بر ملائكه عرضه داشت، به جز ملكى به نام فطرس همه پذيرفتند. خداوند پر و بال او را شكست وقتى حضرت امام حسين بن على (علیه السّلام) متولد شد خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار فرشته براى تهنيت به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از جهت ولادت حضرت امام حسين (علیه السّلام) فرستاد. جبرئيل از کنار فطرس گذشت. فطرس به او گفت: كجا ميروى؟ جواب داد: خدا مرا به سوى محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده تا برای مولودى كه برايش اين شب متولد شده تهنيت بگويم. فطرس گفت: مرا هم با خود ببر و از آن حضرت بخواه تا برايم دعا كند. جبرئيل گفت: سوار بالم بشو. سوار بال او شد و خدمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) رسيد و ايشان را تهنيت گفت و عرض كرد يا رسول الله بين من و فطرس برادرى است و از من درخواست كرده از شما بخواهم برايش دعا كنيد بال و پرش برگردد.
پيامبر اكرم به فطرس فرمود: مى پذيرى؟ عرض كرد: آرى. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به او ولايت امير المؤمنين را عرضه داشت؛ پذيرفت. فرمود: اينك پناه به گهواره ببر. گهواره حسين را مسح کن و به آن تبرك بجو.
فطرس به جانب گهواره حضرت امام حسين (عليه السّلام) رفت پيامبر نيز برايش دعا مي كرد. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مي ديدم كه بال و پرش مي رويد و از آن خون جارى بود بزرگ شد تا چسبيد به بال ديگرش و عروج كرد با جبرئيل تا آسمان و به محل خود برگشت.(30)
پی نوشتها
(1) عيون أخبار الرضا (عليه السّلام)، جلد2، صفحه 58
(2) ترجمه عيون أخبار الرضا (عليه السّلام)، جلد2، صفحه 94
(3) عيون عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد2، صفحه 66 - بحار الأنوار، جلد26، صفحه 269
(4) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 309
(5) الأمالي طوسي، صفحه 78 - بحار الأنوار، جلد26، صفحه 272
(6) الأمالي صدوق، صفحه 207- الأمالي طوسي، صفحه 35- الخصال، جلد1، صفحه 204- بحار الأنوار، جلد26، صفحه 19
(7) ترجمه الأمالي صدوق، صفحه 207
(8) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 277 – 275
(9) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد4، صفحه 207 – 206
(10) كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، صفحه 6
(11) آينه يقين (ترجمه كشف اليقين)، صفحه 2625 –
(12) تفسير القمي، جلد1، صفحه 247
(13) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، جلد4، صفحه 200
(14) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 307
(15) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 287 - 285
(16) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد4، صفحه 215 – 214
(17) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 293
(18) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 294
(19) امالی طوسي، صفحه 688 - بحار الأنوار، جلد26، صفحه 309
(20) إعتقادات الإمامية، صفحه 93 - بحار الأنوار، جلد26، صفحه 297
(21)الإختصاص، صفحه250
(22) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد4، صفحه222
(23) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 293 – 292
(24) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد4، صفحه221 – 220
(25)بحار الأنوار، جلد26، صفحه 318
(26) بحار الأنوار، جلد26، صفحه 296
(27) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد1، صفحه 69 – 68
(28)ترجمه بصائرالدرجات، صفحه 214
(29) بحار الأنوار، جلد 26، صفحه 341 - 340 - بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلى الله عليهم)، جلد1، صفحه 68
(30) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد4، صفحه 262
منابع
- الإختصاص، محمد بن محمد مفيد، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ: اول، 1413ق.
- إعتقادات الإمامية، محمد بن علىابن بابويه، قم، كنگره شيخ مفيد، 1414 ق.
- الأمالي، محمد بن الحسن طوسى، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، 1414ق.
- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تصحیح استاد ولى و حسین غفاری، جلد1، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
- آينه يقين (ترجمه كشف اليقين) حسن بن يوسف بن مطهرعلامه حلى، قم، چاپ: اول، 1374ش.
- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، مترجم: موسى خسروى، تهران، اسلاميه، 1363 ش.
- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، 1404 ق.
- ترجمه الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمد باقر كمرهاى، تهران، كتابچى،1376ش.
- ترجمه الخصال، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: محمد باقر كمره اى، تهران، كتابچى، 1377ش.
- ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمد(ع)، ترجمه و تصحيح و تعليق: عليرضا زكي زاده رناني، قم، وثوق، 1391
- ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: حميد رضا مستفيد و على اكبر غفارى، تهران، صدوق،1372
- تفسير القمي، على بن ابراهيم قمى، 2جلد، قم، دار الكتاب، چاپ: سوم، 1404ق.
- عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: حميد رضا مستفيد و على اكبر غفارى، تهران، صدوق،1372
- كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين (عليه السلام)، علامه حلى حسن بن يوسف بن مطهر، محقق و مصحح: حسين درگاهى، تهران، وزارت ارشاد،1411 ق.
اترك تعليق