اربعین حسینی الحاق سر نورانی حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) به پیکر صد پاره مطهر ایشان

 

زیارت اربعین در واقع زیارت سر مطهر حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) است. بنا بر نظر امامیه الحاق سر نورانی حضرت امام حسین (علیه السّلام) و شهدای دشت کربلا در روز اربعین به دستان مبارک حضرت زین العابدین (علیه السّلام) صورت پذیرفته است.

همچنین جنبش خودجوش اربعین تبلور مصائب و سختیهایی است که بعد از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السّلام) بر اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) از کربلا تا بازگشت به مدینه رفته است و در طول اعصار این جنبش خاموش نگردیده است چه در زمان حکومتهای استبدادی در عراق و چه در زمانهایی که شیعیان در این کشور آزاد بودند. در برهه های اخیر شاهد جمعیت رو به افزونی این جنبش در اربعین حسینی هستیم به طوری که و نه تنها زائران حسینی اربعین مرزهای عراق را درنوریده است بلکه پیام بدعت ستیزی و ایستادگی در برابر ظلم و سکوت نسبت به تخریب دین تا کشورهای همسایه مجاور حتی به دورترین قاره ها نیز رسیده است.

این جنبش خودجوش اجتماعی تبلور این حدیث حضرت امام صادق(علیه السّلام) از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است: «إنّ لِقَتلِ الحُسينِ حَرارَةً في‌ قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ اَبَداً: شهادت حضرت امام حسين (عليه ‌السّلام) يک داغ سوزاني است در دل مؤمنين که هرگز به سردي نمي‌گرايد (و هرگز از بين نخواهد رفت).»(1)

از سویی نیز برخی از دگرگونیهای پدیدار شده در طبیعت و کائنات در عصر عاشورا پس از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) یک اربعین به طول انجامیده است به علاوه اهل بیت عصمت (علیهم السّلام) نیز در این چهل روز بر عظیمترین مصیبت دنیا سوگوار بودند در حالیکه گاه در بند اسارت بودند و بیابانها و شهرها را می پیمودند و گاه در خرابه ای منزل داشتند و تحت ظلم و ستم امویان بودند که این بلاها و رنجهای رفته بر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) خود مصیبتی دیگر است که شایسته دگرگونی در کائنات بوده است.

 

تحویل سرهای مطهر به حضرت امام سجاد (علیه السّلام) با درخواست ایشان

 پس از وحشت یزید (لعنه الله علیه) از تغییر عقیده شامیان درباره او به خاطر جنایتهای او بر اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ترس از در خطر افتادن حکومتش تصمیم به بازگرداندن اهل بیت عصمت (علیهم السّلام) گرفت. حضرت امام سجاد (علیه السّلام) با اطلاع از وحشت یزید (لعنه الله علیه) در برابر روشنگریهای خاندان عصمت (علیهم السّلام) و ترس از تزلزل جایگاه خود در شام، سر مطهر حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) و سرهای مطهر شهدای کربلا را مطالبه نمودند که با موافقت یزید (لعنه الله علیه) به ایشان داده شد. در مقتل مقرم در این باره آمده است:

«لما عرف زين العابدين الموافقة من يزيد طلب منه الرؤوس كلها ليدفنها في محلها فلم يتباعد يزيد عن رغبته فدفع إليه رأس الحسين مع رؤوس أهل بيته و صحبه فألحقها بالأبدان.»(2)

«هنگامى كه حضرت زين العابدين (علیه السّلام) نرمش يزيد را ديد تمامى سرها را از او خواست تا آنها را در محلّ خود دفن كند. يزيد اين خواسته را پذيرفت و تمامى سرها را داد كه به بدن ملحق كنند.»(3)

 

شواهدی دال بر الحاق سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) به پیکر صد پاره ایشان پس از چهل روز

در برخی از متون تاریخی گزارشهایی مبنی بر الحاق سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) به پیکر صد پاره ایشان پس از چهل روز در بیستم صفر سال 61 نقل شده است. در اکثر تاریخ عامه نیز که درباره الحاق سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) سخن گفته شده است قول امامیه مبنی بر الحاق سر مطهر (علیه السّلام) در بیستم صفر ذکر شده است.

 در این مجال به ذکر برخی از این شواهد تاریخی می پردازیم:

از قدیمی ترین منبع اشاره به الحاق سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) می توان به آثار الباقیه ابوریحان بیرونی اشاره کرد که او در این کتاب ضمن بیان الحاق سر مطهر به بدن حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) در بیستم صفر توسط خاندان اهل بیت عصمت (علیهم السّلام) به زیارت اربعین نیز اشاره نموده است:

«و فی العشرین ردّ رأس الحسین الی مجثمه حتّی دفن مع جثّته و فیه زیارة الاربعین و هم حرمه بعد انصرافهم من الشأم.»(4) 

«در روز بیستم آن [صفر] سر حسین (علیه السّلام) را به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است...»(5)

 

در کتاب إتحاف بحب الأشراف نیز الحاق سر مطهر به بدن صدپاره حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) بعد از چهل روز اشاره شده است:

«و في شرح الهمزية لابن حجر قيل: «أنّ يزيد أرسل برأس الحسين و ثقله و من بقي من أهله إلى المدينة فكفن رأسه، و دفن عند قبر أمّه بقبّة الحسن و قيل: أعيد إلى الجثة بكربلاء بعد أربعين يوما من قتله.» (6)

 

الصمیانی به نقل از کتاب تذکره قرطبی جلد دوم صفحه 245 بر الحاق سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السّلام) به بدن مطهرشان را پس از چهل روز از قول امامیه اشاره نموده است:

«الإماميّة تقول: إن الرأس اُعيد إلى الجثة بكربلاء بعد أربعين يوماً من المقتل و هو يوم معروف عندهم يسمّون الزيارة فيه زيارة الأربعين.»(7)

زکریا بن محمد قزوینی در کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات نیز به الحاق سر مطهر به بدن مبارک حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) اشاره نموده است:

«الیوم الاول منه [صفر] منه عید بنی امیه، أدخلت فیه رأس الحسین (علیه السّلام) بدمشق و العشرون منه ردّت رأس الحسین الی جثته.»(8)

 

در موسوعة الإمام الحسین علیه السلام نیز الحاق سر به بدن مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) پس از چهل روز را از عقیده شیعه امامیه دانسته است:

«و ذهبت الإماميّة إلى أنّه أعيد إلى الجثّة و دفن بكربلاء بعد أربعين يوما من المقتل.» (9)

 

شواهدی دال بر الحاق سر مطهر به پیکر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام)

علاوه بر منابعی که به الحاق سر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) و شهدای دشت کربلا در روز بیستم صفر بنا بر عقیده امامیه اشاره کرده اند برخی از منابع نیز به الحاق سر نورانی حضرت به پیکر صد پاره مطهر ایشان تاکید نموده اند.

در اعلام الوری ذکر شده است که سيد مرتضى در بعضى از رساله‏هاى خود ذكر كرده كه سر حضرت امام حسين (عليه السّلام) از شام به کربلا آورده شد و به بدن حضرت در كربلا ملحق شد.

«و ذكر الأجل المرتضى (رضي الله عنه) في بعض مسائله أن رأس الحسين بن علي رد إلى بدنه بكربلاء من الشام و ضم إليه و الله أعلم‏.»(10)

 

در مناقب آل أبي طالب عليهم السلام نیز ابن شهر آشوب آورده است:

«وَ ذَكَرَ الْمُرْتَضَى فِي بَعْضِ مَسَائِلِهِ أَنَّ رَأْسَ الْحُسَيْنِ (ع) رُدَّ إِلَى بَدَنِهِ بِكَرْبَلَاءَ مِنَ الشَّامِ وَ ضُمَّ إِلَيْهِ و قال الطوسي و منه زيارة الأربعين.

و رَوَى الْكَلْبِيُّ فِي ذَلِكَ رِوَايَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنِ الصَّادِقِ (ع):‏ أَنَّهُ مَدْفُونٌ بِجَنْبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع).‏

و الْأُخْرَى عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَمْرِو بْنِ طَلْحَةَ عَنِ الصَّادِقِ (ع):‏ أَنَّهُ مَدْفُونٌ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ دُونَ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع).‏»(11)

«سيد مرتضى در بعضى از رساله‏ هاى خود ذكر كرده كه سر حضرت امام حسين (عليه السّلام) از شام به کربلا آورده شد و به بدنش در كربلا ملحق شد و شیخ طوسی می گوید و زیارت اربعین بدین سبب است.

کلبی یکی از آن دو روایت از ابان بن تغلب از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است: سر مطهر (علیه السّلام) در کنار حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به خاک سپرده شد.

و از یزید بن عمرو بن طلحه از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است: سر مطهر (علیه السّلام) در پشت کوفه پایین مضجع حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) مدفون است.»

 

علامه محدث جزائری در جلد سوم انوار نعمانیۀ صفحه 246 چاپ تبریز در ضمن کلامی گوید: «خرج علی بن الحسین (علیه السلام) بالنسوة و رد رأس الحسین (علیه السلام) الی کربلاء. شبلنجی در صفحه 115 کتاب نور الابصار چاپ مصر 1320سال ق. آورده است: «ذهبت الامامیۀ الی انه اعید الی الجثۀ و دفن بکربلاء بعد اربعین یوما من المقتل» یعنی امامیه درباره مدفن رأس مطهر بر آن رفته اند که رأس مطهر برگردانیده شد به جسد مطهر بعد از چهل روز از شهادت آن حضرت و در کربلاء مدفون شد.»(12)

 

مقرم در مقتل الحسین (علیه السّلام) به برخی از نقلهایی که دلالت بر الحاق سر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) به بدن صدپاره ایشان دارد؛ اشاره نموده است:

«در حبيب السير و رياض الأحزان صفحه 155 و روضة الواعظين فتال صفحه 165 تصريح شده است كه سرها را به كربلا آوردند.

مقتل العوالم صفحه 154، رياض المصائب و بحار آمده است: «مشهور ميان علماء الحاق سر به بدن است.»

در بحار الأنوار از برادر علّامه حلّى و در عجائب المخلوقات قزوينى صفحه 67 آمده: در بيستم صفر سر حضرت امام حسين (عليه السّلام) به بدن بازگردانده شد، شبراوى در الإتحاف بحب الأشراف، صفحه 12 مى ‏گويد: گفته شده كه پس از چهل روز سر به بدن بازگردانيده شد. در شرح همزية البوصيرى آمده: سر حسين (عليه السّلام) پس از چهل روز از شهادت وى بازگردانيده شد، مناوى در الكواكب الدرّيه، جلد1، صفحه 57 نقل كرده است كه اماميّه بالاتّفاق معتقدند كه سر به كربلا بازگردانده شد. قرطبى آن را ترجيح داده و به بعضى از اهل كشف و شهود نسبت داده كه آنها از بازگرداندن سر به كربلا مطّلع شده‏اند و همچنين ابوريحان بيرونى در الآثار الباقية، جلد 1، صفحه 331 مى‏ گويد كه در بيستم از صفر سر حسين (عليه السّلام) به بدن بازگردانده شد تا با آن دفن شود.»(13)

 

سبط بن الجوزي در تذكرة الخواص ضمن اینکه نقل الحاق سر مطهر (علیه السّلام) به بدن حضرت را نقل مشهور بر می شمارد، نقلهای دیگر مطرح شده در مقاتل و کتب تاریخی چنین آورده است:

«و ذكر ابن جرير في تاريخه ان يزيد لما جي‏ء برأس الحسين سرّ أولا ثم ندم على قتله و كان يقول و ما عليّ لو احتملت الأذى و انزلت الحسين معي في داري حفظا لقرابة رسول اللّه و رعاية لحرمته لعن اللّه ابن مرجانة لقد بغضني الى المسلمين و زرع لي في قلوبهم البغضاء ثم غضب على ابن زياد و نوى قتله.

اختلفوا في الرأس على أقوال: اشهرها انه رده الى المدينة مع السبايا ثم رد الى الجسد بكربلا فدفن معه، قاله هشام و غيره.

و الثاني: انه دفن بالمدينة عند قبر أمه فاطمة (ع) قاله ابن سعد قال لما وصل الى المدينة كان سعيد بن العاص واليا عليها فوضعه بين يديه و اخذ بارنبة أنفه ثم أمر به فكفن و دفن عند أمه فاطمة (ع)...

و الثالث: انه بدمشق حكى ابن ابي الدنيا قال وجد رأس الحسين في خزانة يزيد بدمشق فكفنوه و دفنوه بباب الفراديس و كذا ذكر البلاذري في (تاريخه) قال هو بدمشق في دار الامارة و كذا ذكر الواقدي ايضا.

و الرابع: انه بمسجد الرقة على الفرات بالمدينة المشهورة. ذكره عبد اللّه بن عمر الوراق في كتاب (المقتل) و قال لما حضر الرأس بين يدي يزيد بن معاوية قال لأبعثنه الى آل أبي معيط عن راس عثمان و كانوا بالرقة فبعثه اليهم فدفنوه في بعض دورهم ثم ادخلت تلك الدار في المسجد الجامع قال و هو الى جانب سدرة هناك و عليه شبيه النيل لا يذهب شتاء و لا صيفا.

و الخامس: ان الخلفاء الفاطميين نقلوه من باب الفراديس الى عسقلان ثم نقلوه الى القاهرة و هو فيها و له مشهد عظيم.»(14)

«درباره سر حسين (علیه السّلام) چند قول مختلف است مشهورتر از همه آنكه با اسيران به مدينه بازگرداندند و سپس به قول هشام و ديگران از آنجا به كربلا برگردانيدند و با پيكر آن حضرت دفن كردند...

قول دوم آن كه در مدينه كنار قبر مادرش فاطمه (علیها السّلام) دفن كردند، اين قول ابن سعد است مى ‏گويد: وقتى كه سر را به مدينه بردند، سعيد بن عاص والى مدينه آن را مقابل خود گذاشت و دو طرف بينيش را برداشت سپس دستور داد آن را كفن كردند و كنار مادرش فاطمه دفن كردند...

قول سوم آن است كه در دمشق است، ابن ابى الدّنيا نقل كرده است: سر حسين (علیه السّلام) را در خزانه يزيد در دمشق پيدا كردند و آن را كفن كردند و در باب الفراديس دفن نمودند و بلاذرى نيز در تاريخ خويش اين چنين نقل كرده است. مى‏ گويد: او در دمشق در دار الإماره است. واقدى نيز نقلی به همين گونه دارد.

قول چهارم آن است كه در مسجد رقّه در شهر مشهور رقّه كنار رود فرات است، اين قول را عبد اللّه ابن عمر وراق در كتاب «المقتل» نقل كرده است؛ مى ‏گويد: وقتى كه سر را مقابل يزيد بن معاويه گذاشتند گفت: اين سر را عوض سر عثمان به نزد آل ابى معيط خواهم فرستاد كه آنها در رقّه بودند و نزد ايشان فرستاد و آنها در يكى از خانه ‏هايشان دفن كردند و بعدها اين خانه جزء مسجد جامع شد. اضافه مى ‏كند: محل دفن سر كنار درخت سدرى است كه آنجا هست و اين شهر (رقه) مانند شهر (رقه) كنار رود نيل زمستان و تابستان آن هميشگى است. قول پنجم آن است كه خلفاى فاطمى آن را از باب الفراديس (دمشق) به عسقلان منتقل كردند و سپس به قاهره بردند و هم اكنون آنجاست و صحن بزرگى دارد و به طور اجمال زيارتگاه است.»(15)

 

شیخ عباس قمی در کتاب نفس المهموم ضمن تایید الحاق سر مطهر سید الشهداء (علیه السّلام) به بدن شریف ایشان به نقلهای دیگری که درباره به خاکسپاری سر مطهر ایشان در تاریخ آمده است؛ اشاره نموده است:

«راجع به سر حسين (علیه السّلام) روايت شده كه به كربلا برگردانيدند و به تن شريفشان پيوستند و عمل طائفه شيعه بر اين پايه است.

در «ملهوف» است كه راوى گويد: چون حرم حسين (ع) و خاندانش از شام برگشتند و به عراق رسيدند، به راهنماى خود گفتند: ما را از راه كربلا ببر و چون به قتلگاه شهداء رسيدند، ديدند جابر بن عبد اللَّه انصارى و جمعى از بنى هاشم و رجال آل رسول (صلی الله علیه و آله) براى زيارت قبر حضرت امام حسين (علیه السّلام) آمده ‏اند، با هم برخوردند و با گريه و اندوه و سيلى از هم ديدار كردند و ماتمى جگرسوز برپا كردند و زنان اطراف هم بدانها پيوستند و چند روز عزادارى كردند.»(16)

 

ابن نما در مثير الأحزان درباره اختلاف نقلهای تاریخی در باب به خاکسپاری سر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) می نویسد:

«وَ أَمَّا الرَّأْسُ الشَّرِيفُ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ قَالَ قَوْمٌ إِنَّ عَمْرَو بْنَ سَعِيدٍ دَفَنَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ جُمْهُورٍ أَنَّهُ دَخَلَ خِزَانَةَ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ لَمَّا فُتِحَتْ فَوَجَدَ بِهِ جُونَةً حَمْرَاءَ- فَقَالَ لِغُلَامِهِ سُلَيْمٍ احْتَفِظْ بِهَذِهِ الْجُونَةِ فَإِنَّهَا كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ بَنِي أُمَيَّةَ فَلَمَّا فَتَحَهَا إِذَا فِيهَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ مَخْضُوبٌ بِالسَّوَادِ فَقَالَ لِغُلَامِهِ ائْتِنِي بِثَوْبٍ فَأَتَاهُ بِهِ فَلَفَّهُ ثُمَّ دَفَنَهُ بِدِمَشْقَ عِنْدَ بَابِ الْفَرَادِيسِ عِنْدَ الْبُرْجِ الثَّالِثِ مِمَّا يَلِي الْمَشْرِقَ.

وَ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ أَنَّ مَشْهَدَ الرَّأْسِ عِنْدَهُمْ يُسَمُّونَهُ مَشْهَدَ الْكَرِيمِ عَلَيْهِ مِنَ الذَّهَبِ شَيْ‏ءٌ كَثِيرٌ يَقْصِدُونَهُ فِي الْمَوَاسِمِ وَ يَزُورُونَهُ وَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ مَدْفُونٌ هُنَاكَ وَ الَّذِي عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ مِنَ الْأَقْوَالِ أَنَّهُ أُعِيدَ إِلَى الْجَسَدِ بَعْدَ أَنْ طِيفَ بِهِ فِي الْبِلَادِ وَ دُفِنَ مَعَهُ.» (17)

«در مورد سر مقدّس حسين (علیه السّلام) و به خاكسپارى آن، ديدگاهها يكسان نيست:

به باور گروهى آن سر نورانى را - كه مشعل فروزان كاروان اسيران بود- به مدينه باز گرداندند و در آنجا به وسيله «عمرو بن سعيد» به خاك سپرده شد. امّا از منصور بن جمهور آورده ‏اند كه وقتى شام را فتح كرد و پس از ورود به شهر، به خزانه یزید وارد شد، در آنجا سبد سرخ رنگى يافت به غلام خود گفت: اين سبد بسته بندى شده را خوب نگاهدار كه از گنجينه ‏هاى گران قيمت امويان است؛ امّا هنگامى كه پس از مدّتى آن را گشود، ديد سر نورانى و عطرآگين سالار شايستگان و پيشواى آزادى خواهان- كه هنوز موهايش به رنگ مشكى خضاب بود- در آن است. به غلام دستور داد، پارچه‏اى آورد و بر آن سر نورانى پوشاند و پس از كفن نمودن در كنار باب «فراديس» دمشق به خاك سپرد و گروهى از مردم مصر نيز آورده‏ اند كه آرامگاه سر نورانى پيشواى شهيدان در آنجاست و نام آن مكان مقدّس را «مشهد الكريم» نهاده ‏اند. آنان آن آرامگاه را با زر و زيور بسيار آراسته اند و در مراسم گوناگون و مناسبتهاى مختلف به زيارت مى ‏روند و بر اين باورند كه آن سر نورانى در آنجا به خاك سپرده شده است.

امّا آنچه پس از مطالعه همه ديدگاه‏ها دريافت مى ‏گردد اين است كه آن سر نورانى پس از همراهى با كاروان اسيران در شهرها و سرزمينهاى گوناگون، سرانجام به كربلا بازگردانده شد و در آنجا به پيكر مطهّر آن حضرت الحاق شد و در شهادتگاه حضرت امام حسين (عليه السّلام) به خاک سپرده شد.» (18)

 

علامه مجلسی در بحارالانوار پس از ذکر نقلهایی که به مطالبی غیر از الحاق سر نورانی حضرت امام حسین (علیه السّلام) به بدن مطهر ایشان اشاره کرده اند؛ می نویسند:

«این اقوالی که نقل شد از اهل تسنن بود. ولی مشهور بین علماي شیعه امامیه این است که سر مبارك حضرت امام حسین (علیه السّلام) با جسد مقدسش دفن شده است. آن سر را به علی بن الحسین (علیهما السّلام) مسترد کرده است. اخبار فراوانی وارد شده که سر مقدس امام حسین (علیه السّلام) نزد قبر امیرالمؤمنین دفن گردیده است و خدا بهتر می داند.»(19)

 

باقی بودن اثر وضعی شهادت حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) بر عالم تا چهل روز

روایات رسیده از ائمه اطهار (علیهم السّلام) بر چهل روز سوگواری عالمیان بر حضرت امام حسین (علیه السّلام) و همچنین متمایز نمودن زیارت اربعین از بین ایام زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) تأکید نموده است. در این مجال به ذکر برخی از روایات در این باب می پردازیم.

در دو حدیث ذیل از حضرت امام صادق (علیه السّلام) به دگرگونی طبیعت و کائنات در عصر عاشورا با سرخ شدن آسمان به مدت چهل روز تاکید شده است:

«حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏: إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا وَ لَمْ تَبْكِ عَلَى أَحَدٍ غَيْرِهِمَا قُلْتُ وَ مَا بُكَاؤُهَا قَالَ مَكَثَتْ أَرْبَعِينَ يَوْماً تَطْلُعُ كَشَمْسٍ بِحُمْرَةٍ وَ تَغْرُبُ بِحُمْرَةٍ قُلْتُ فَذَاكَ بُكَاؤُهَا قَالَ نَعَمْ.» (20)

«على بن الحسين بن موسى بن بابويه و غير او از سعد بن عبد اللَّه از محمّد بن عبد الجبّار از حسن بن على بن فضّال از حمّاد بن عثمان از عبد اللَّه بن هلال نقل كرده كه وى گفت شنيدم حضرت ابو عبد اللَّه امام صادق (علیه السّلام) ‏فرمودند: آسمان بر حضرت حسين بن على و يحيى بن زكريّا (عليهما السّلام) گريست و بر احدى غير اين دو گريه نكرد. عرض كردم: گريه آسمان چيست و چگونه بود؟ حضرت فرمودند: در طی چهل روز خورشيد در آسمان با رنگ قرمز طلوع نمود و با رنگ سرخ غروب ‏كرد. عرضه داشتيم: اين گريه آسمان بود؟ حضرت فرمودند: بلى.» (21)

 

«حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ:‏ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ‏ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) لَمْ يَكُنْ لَهُ‏ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا وَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا (ع) لَمْ يَكُنْ لَهُ‏ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا وَ لَمْ تَبْكِ السَّمَاءُ إِلَّا عَلَيْهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً قَالَ قُلْتُ مَا بُكَاؤُهَا قَالَ كَانَتْ تَطْلُعُ حَمْرَاءَ وَ تَغْرُبُ حَمْرَاءَ.»(22)

«پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه از احمد بن محمّد بن عيسى از حسين بن على بن فضّال از ابن بكير از زراره از عبد الخالق بن عبد ربّه نقل كرده كه وى گفت: شنيدم كه حضرت ابوعبداللَّه (علیه السّلام) در ذيل آيه شريفه: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» فرمودند: حسين بن على (علیه السّلام) پيشتر همنامى نداشتند و يحيى بن زكريّا (علیه السّلام) نيز قبلا همنامى نداشتند و آسمان بر احدى نگريست مگر بر اين دو كه چهل صباح گريه كرد. راوى مى‏گويد: محضر مبارك امام (علیه السّلام) عرض كردم: گريه آسمان چگونه بود؟ حضرت فرمودند: هنگام طلوع و غروب آسمان سرخ بود.»(23)

 

در حدیث ذیل حضرت امام باقر (علیه السّلام) از گریستن آسمان به مدت چهل روز پس از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) و حضرت يحيى بن زكريّا (عليه السّلام) خبر داده اند:

«وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ جَمِيعاً عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: مَا بَكَتِ السَّمَاءُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا إِلَّا عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) فَإِنَّهَا بَكَتْ عَلَيْهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً.» (24)

«على بن الحسين بن موسى از على بن ابراهيم و سعد بن عبد اللَّه جملگى از ابراهيم بن هاشم از على بن فضّال از ابى جميله از جابر از حضرت‏ ابى جعفر (عليه السّلام) نقل كرده ‏اند كه آن حضرت فرمودند: بعد از حضرت يحيى بن زكريّا (عليهما السّلام) آسمان بر احدى نگريست مگر بر حضرت حسين بن على (عليهما السّلام) چه آنكه چهل روز آسمان بر آن حضرت گريه مى ‏كرد.؟ (25)

 

متمایز نمودن زیارت اربعین از بین ایام زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در کلام حضرت امام حسن عسكرى (عليه السّلام)

روایتی از حضرت امام حسن عسكرى (عليه السّلام) در کتاب «تهذیب الأحكام» شیخ طوسی نقل شده است که زیارت اربعین را از نشانه های مومن برمی شمارد و بدین ترتیب حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) اهمیت این روز و ارتباطی که شور و غوغایی که الحاق سر نورانی حضرت امام حسین (علیه السّلام) به پیکر مطهر ایشان در عالم ایجاد می نماید با روح مومن اشاره می نمایند و زیارت اربعین را از نشانه های مومن برمی شمارند:

«و روي عن ابي محمد الحسن العسكري (ع) انه قال: علامات المؤمن خمس؛ صلاة الخمسين و زيارة الاربعين و التختم في اليمين و تعفير الجبين و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم.»(26)

نشانه ‌های مؤمن پنج مورد است: پنجاه رکعت نماز و زیارت اربعین و انگشتر به دست راست نمودن و پیشانی را در سجده بر خاک نهادن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است.

 

پی نویسها

(1)جامع‌احاديث‌ الشيعه، جلد 12، صفحه 556

(2) مقتل الحسين المقرم (علیه السّلام)، صفحه 382   

(3) ترجمه مقتل مقرم، صفحه 267 – 266

(4)الآثار الباقیۀ عن القرون الخالیۀ، صفحه 422 

(5)آثار الباقیه، صفحه 528

(6)إتحاف بحب الأشراف، جلد1 ، صفحه180

(7) الاربعين وفلسفة المشي الى الحسين (عليه السّلام)، جلد 1، صفحه 15

(8)عجائب المخلوقات، صفحه 70

(9) موسوعة الإمام الحسین علیه السّلام، جلد 5، صفحه526

(10)إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 255

(11)مناقب آل أبي طالب عليهم السّلام، جلد ‏4 ، صفحه 77

(12)تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهداء، صفحه 351 – 350

(13)ترجمه مقتل مقرم ، صفحه 268 – 267

(14)تذكرة الخواص، صفحه 239 – 238

(15) شرح حال و فضائل خاندان نبوت، صفحه 355 – 354

(16)در كربلا چه گذشت، صفحه 595   

(17)مثير الأحزان، صفحه 107 – 106

(18)در سوگ امير آزادى، صفحه 358   

(19)ترجمه بحار الانوار، جلد45، صفحه 192

(20)كامل الزيارات، صفحه 89

(21) ترجمه كامل الزيارات، صفحه 286

(22)كامل الزيارات، صفحه90

 (23) ترجمه كامل الزيارات، صفحه 289

(24)كامل الزيارات، صفحه 90

(25)ترجمه كامل الزيارات، صفحه 290 – 289

(26)تهذيب الأحكام، جلد6، صفحه 52

 

منابع

- إتحاف بحب الأشراف، عبدالله بن محمد شبراوی، تحقیق سامی غریری، ایران، قم، دارالکتاب الإسلامی، 1423 ق.

- آثار الباقية عن القرون الخالية (ترجمه فارسى)، محمد بن احمد ابوريحان بيرونى، مترجم اكبر دانا سرشت، امیرکبیر، نوبت چاپ: پنجم، 1386

- الاثار الباقیه عن القرون الخالیه، ابو ریحان محمد بن احمد البیرونی(440- 362ق.)، تحقیق و تعلیق پرویز اذکائی، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب، 1380

- الاربعين: و فلسفة المشي الى الحسين عليه السلام، تأليف الشيخ حيدر الصمياني،كربلاء، العتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفكرية و الثقافية، شعبة الدراسات و البحوث الاسلامية، 1436ق./ 2015

- إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، تهران، اسلاميه، 1390 ق.

‌- تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهداء (ع)، محمد علي قاضي طباطبائي، تهران، سازمان چاپ و انتشارات‌، چاپ سوم، 1390

- تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، یوسف‌ بن‌ قزاوغلی‌ ابن‌جوزی‌، ۲ جلد، محقق: حسین تقی‌ زاده، قم، المجمع العالمي لاهل البيت عليهم السلام، مرکز الطباعة و النشر، 1426 ق.  

- ترجمه بحارالانوار، محمد باقر بن محمدتقی علامه مجلسی، مترجم: گروه مترجمان، تهران، کتاب نشر، 1392

- ترجمه كامل الزيارات، جعفر بن محمد ابن قولويه، ترجمه ذهنى تهرانى، تهران، انتشارات پيام حق، چاپ اول، 1377ش.

- ترجمه ‏مقتل الحسين عليه السلام مقرم، عبد الرزاق مقرّم، مترجم محمد مهدى عزيز الهى كرمانى، نويد اسلام‏، قم، 1381

- تهذيب الأحكام فی شرح المقنعة للشیخ المفید رضوان الله علیه، ابوجعفر محمد بن حسن بن على بن حسن طوسى، معروف به شيخ الطائفة (م 460 ق.) ، محقق: حسن خرسان، (محقق و معلق)؛ گردآورنده: علی آخوندی، مصحح: محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، تاریخ انتشار: 1364ش

- جامع أحاديث الشيعة في أحكام الشريعة، الحاج الشيخ إسماعيل المعزي الملايري، قم، الصحف،1373 ش. / 1415 ق.

- در سوگ امير آزادى (ترجمه مثیر الاحزان)، ابن نما حلى، مترجم على كرمى‏، قم‏، حاذق، ‏1380

-در كربلا چه گذشت(ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم:محمدباقر كمره اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- شرح حال و فضائل خاندان نبوت‏، سبط بن جوزى، مترجم محمدرضا عطائى،‏ مشهد، آستان قدس رضوى، ‏1379 ش‏.

- عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، زکریا بن محمد قزوینی، تحقیق: محمد بن یوسف قاضی، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، 2006

- كامل الزيارات، جعفر بن محمد ابن قولويه، نجف اشرف، دار المرتضوية، چاپ اول، 1356ش.

- مثير الأحزان‏، ابن نما حلى، قم‏، مدرسة الإمام المهدي عجّل الله تعالى فرجه الشريف‏، 1406 ق.‏

- مقتل الحسین (علیه السّلام)، عبدالرزاق مقرم، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426ق.

- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، 4 جلد، قم، علامه، چاپ اول، 1379 ق.

- موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام)، گروهى از نويسندگان، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ريزى آموزشى، دفتر انتشارات كمك آموزشى، چاپ اول، 1378ش.

 

 

 

 

المرفقات

: فاطمه ابوحمزه