خطبه دوم نماز جمعه کربلاء به امامت شیخ عبدالمهدی الکربلائی در تاریخ ۲۹ ربیع الاول ۱۴۴۰ برابر ۱۶ آذر ۱۳۹۷ شمسی

برادران و خواهرانم عنوان خطبه دوم درخصوص پدیده های اجتماعی است که آرامش جامعه و چارچوب اخلاقی را تهدید می کنند و ما در این خطبه به عنوان نمونه به «پدیده خشونت» می پردازیم. فرد و جامعه در زمینه های زندگی روزانه به مسائل بسیاری جذب شده و از بسیاری امور دور می شود او با زمینه های مختلف معاشرت، برخورد و فعالیت های روزانه مواجه می شود، فرد، جامعه و ساختار اجتماعی مجموعه ای از گرایشها و رفتارها را جذب می کند که برخی از آنها مورد پسند هستند و برخی نکوهش می شوند، اینکه فرد و ساختار اجتماعی در طایفه یا قبیله یا گروه های دیگر چگونه رفتار می کند، این ماهیت زندگی روزمره است که در آن مسائل بسیاری وجود دارند که فرد با برخی از آنها با رفتارها و گرایشهای مقبولی روبرو می شود یا مقابله می کند. برادران چرا گفتیم «پدیده های اجتماعی»؟ گاهی برخی از این رفتارهای ناپسند فردی هستند و فرد یا گروهی از افراد این رفتارها را دارند اما خطری برای آرامش جامعه یا چارچوب اخلاقی ایجاد نمی کنند در واقع حالت فردی هستند که در سطح تعداد اندکی از افراد انجام می شوند، اما خطرات اجتماعی، اخلاقی و ملی که پیامدهایی برای ساختار تمدنی جامعه ایجاد می نماید و ثبات اجتماعی و اخلاقی را تهدید می کنند و می توانند این رفتارها و برخوردها را به پدیده ای اجتماعی تبدیل کنند، به این معنی که تعداد زیادی از افراد جامعه آنها را انجام می دهند و این رفتار خطری برای آرامش اجتماعی، ساختار اخلاقی و اجتماعی فرد و جامعه در آن واحد ایجاد می کند، پس در اینجا خطری هست که باید متوجه آن باشیم. خشونتی که از آن با عنوان رفتار خصمانه یاد می شود و در آن تعرض و ستم و نیز رفتار خشن و شدید با دیگران وجود دارد، ما این رفتار را خشونت می خوانیم که گاهی تبدیل به جنگ می شود. کسی که احکام شرع را در آیات قرآنی و احادیث شریف دنبال می کند، می بیند که خشونت در این منابع رفتاری مذموم و نکوهیده در دین اسلام تلقی می شود و اصل انسانی در برخورد با دیگران در پیش گرفتن اصل محبت است، از این متون می توان به محبوبیت این منش در نزد شارع اسلامی پی برد اما این هرگز به این معنی نیست که نداشتن چنین اخلاقی در مواردی مانند دفاع از شریعت اسلام، خاک، آبرو، مقدسات و دفاع از خود، دفع ضرر یا گرفتن حق مذموم است بلکه در این حالات طبق اصول و چارچوبهای شرعی، اخلاقی و اجتماعی جایز می باشد. روایات بسیاری در تشویق به دوستی، نرم خویی، مدارا با دیگران، برخورد خوب، بخشش و عفو و گذشت، گفتگو با کلماتی خوب وجود دارند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «به هرکس بهره ای از رفاقت عنایت شود، نصیبش خیر دنیا و آخرت است.» ما در موقعیتهای عملی در برخوردهای اجتماعی اهل بیت (علیهم السّلام) که همواره به پرهیز از خشونت، آشتی، نرمخویی، بخشش، چشمپوشی از بدیها و عدم مقابله به مثل دعوت می کنند، بهترین راهنما و کاملترین عالی ترین شیوه اخلاقی را برای فرد و جامعه در این زمینه داریم، نمونه های بسیاری وجود دارند که یکی از آنها را بیان می کنیم: آن هم درباره حضرت امام کاظم (علیه السّلام) است که با شخصی دیدار داشتند که به جد ایشان حضرت امیر المومنین (علیه السّلام) در مقابل ایشان دشنام می داد، برخی از یاران امام (علیه السّلام) به ایشان گفتند، اجازه دهید او را بکشیم، اما امام (علیه السّلام) آنها را از این کار نهی کردند، یک روز امام (علیه السّلام) نزد آن شخص رفتند و او را در یک زمین کشاورزی پیدا کردند، کنار او نشستند و به او گفتند: چقدر در این کشت خسارت دیدی؟ آن مرد گفت: صد دینار، امام فرمودند: چقدر امید داشتی از این کشت نصیبت شود؟ او گفت: دویست دینار، امام (علیه السّلام) کیسه پولی درآوردند که در آن سیصد دینار بود و فرمودند: در این صورت این حاصل کشت توست، خداوند به تو آنچه به آن امید داشتی را روزی می دهد. برادرانم توجه کنید بدین ترتیب دشمن امام کاظم (علیه السّلام) به دوستدار ایشان تبدیل شد. بعد از این ماجرا، این مرد به مسجد النبی می رود و امام (علیه السّلام) نیز وارد مسجد شدند و نحوه رفتار مرد با ایشان تغییر کرد و او گفت، «خداوند بهتر می داند رسالاتش را کجا قرار دهد.» یاران امام (علیه السّلام) این تحول در او را باور نکردند، پس او شروع به مجادله با آنها کردند و ویژگیها و صفات امام را برای آنها برشمرد و ایشان را خواند، امام (علیه السّلام) رو به یارانشان کردند و فرمودند: کدام خیر است؟ آنچه شما اراده کردید یا آنچه من اراده کردم که تا این مقدار کار او را اصلاح کنم.

۱- خشونت اجتماعی: اینکه در حل مشکلات، درگیریها و اختلافات با دیگران از خشونت استفاده شود و با بدیها و آزار و اذیتهای دیگران به این شیوه برخورد شود، گاهی اختلافات بسیار و دعوا شدید است، اسلام تو را به گفتگو و توافق با این فرد یا گروه که با آنها اختلاف داری دعوت می کند، به جای اینکه خشونت در پیش گیرد و مشکل را پیچیده کند و دشمنی و کینه بیشتری ایجاد کند و مشکل پیچیده تر شود، اسلام به گفتگو، توافق و آرامش در حل اختلاف نظرها، کشمکشها و اتفاقات شخصی دعوت می کند.

۲- خشونت سیاسی: منظور از آن به کارگیری راهکارهای غیر قانونی همانند قتل در برابر دشمنی ها، تهدید و ترساندن آنها، اتهام زنی بی دلیل به آنها، به چالش کشیدن زندگی آنها و استفاده از راههای خشن در برخورد با آنها و از بین بردن جایگاه آنها در جامعه برای رسیدن به اهداف سیاسی است زیرا اینها راهکارهای نامناسب و نادرستی برای کسانی هستند که باید فعالیت سیاسی را وسیله ای برای خدمت و عمل به وظیفه ویژه مسئولان سیاسی در مدیریت کشور از راههای آموزشی قانونی و متمدنانه مورد قبول قرار دهند.

۳- خشونت خانوادگی: به این نوع از خشونت خطرناک می پردازیم و آن است که شیوه توبیخ، سرزنش، خشونت، سختگیری و از هم گسیختگی در برخورد در خانواده و میان اعضای آن میان فرزندان و والدین یا بین زن و مرد رواج یافته و حکم فرما شود، گاهی از این نوع خشونت نیز استفاده می شود، اما این شیوه تربیت نبوده و اسلام این اسلوب را نمی پذیرد، اصولی و قوانینی برای استفاده از این شیوه وجود دارد، اسلام در آغاز کار به استفاده از شیوه خردمندانه، نرم خویی، رفاقت و اسلوب تربیتی که موثر و کارآمد است؛ دعوت می کند، اینکه مرد همسر خود را مثلا به عنوان شیوه ای تربیتی کتک بزند، این از نظر اسلام قابل قبول نیست یا خشونت، از هم گسیختگی و سختگیری در تربیت درست نمی باشد و دعوت به چنین راهکارهایی درست نیست.  این روزها نوع شایعی از خشونت خانوادگی به ویژه میان زوجین و گاهی میان والدین و فرزندان شکل گرفته است به این ‌صورت که شیوه ای خشن و شدید در تعامل با والدین یا همسر وجود دارد، در واقع این نوعی از خشونت است که اسلام آن را رد می کند.

۴- خشونت در سخن، گفتگو و کلام: هنگامی که شخص برای دیگری پیامی می نویسد، این مورد را در ابزارهای ارتباط جمعی یا در گفتگوهای معمول می بینیم زمانی که گفتگو می کنیم یا با یکدیگر صحبت می کنیم زمانی که فردی دیگری را خطاب قرار می دهد، به شیوه محترمانه ای که شایسته مقام مخاطب باشد او را مورد خطاب قرار نمی دهد و در بیشتر موارد نیز سختگیری، شدت و خشونت در گفتگو چه در گفتگوی مستقیم چه در گفتگو از طریق وسائل پیام رسان دیده می شود. توجه کنید اسلوبی که مشکلات را حل می کند و وسیله ای که گفتگو را به ابزاری برای تفاهم و نزدیکی تبدیل می کند، اسلوب نرمخویی است که در آن احترام وجود دارد، بنابراین برادرانم زمانی که ما گفتگو می کنیم و یکدیگر را خطاب قرار می دهیم باید توجه داشته باشیم آیا واژه هایی که استفاده می کنیم در آنها توهین و بی احترامی نباشد و به جایگاه و احترام دیگران خدشه وارد نکند، بنابراین اسلوب من در گفتگو باید اسلوبی متکی بر اصل احترام و قدردانی باشد، این اسلوب به من اجازه می دهد قلب دیگران را به دست آورم و آنها را درباره دیدگاهم قانع کنم.

۵- خشونت در دعوت و شیوه های آن: برادرانم بسیار شاهد هستیم شیوه ای که به پیروی از آموزه های دینی و اخلاق نیکو و پیروی از نظر درست دعوت می کند، اسلوبی همراه با خشونت، از هم گسیختگی، آزار، اهانت و بی احترامی به دیگران است، توجه کنید اسلام هرگز به چنین چیزی رضایت نمی دهد، به شیوه هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السّلام) داشتند، توجه کرده و آنها را دنبال کنید، اسلوبهایی که در آنها احترام به دیگران وجود دارد حتی در شرایطی که من عالم هستم و او جاهل، من بزرگ‌ هستم و او کوچک، من مقام و جایگاه بالا دارم و او در مقام پایینی است، زمانی که فردی را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت می کنم و به گرایش به سوی حق و داشتن اخلاق نیکو دعوت می نمایم باید با بیانی احترام آمیز سخن بگویم این همان رفتاری است که اسلام به آن دعوت می کند. اما سختگیری یکی از انواع خشونت است که نتایج بدی به دنبال خود خواهد داشت.۶- خشونت طایفه ای: خشونتی که ثبات اجتماعی و حتی ثبات روحی، معیشتی و اقتصادی را بسیار تهدید می کند، در برخی طایفه ها می بینیم که به خشونت، درگیری و نیز حمله به دیگران متوسل می شوند و احکامی را صادر می کنند که خداوند نازل نکرده است و با احکام شرع، لزوم گرایش به این کشور و حقوق شهروندان و نیز لزوم اخلاق نیکو که ویژگی طوایف با اصالت است، منافات دارند. برادرانم همان گونه که گفتیم مشکل گاهی در سطح فرد و گاهی در حد یک پدیده اجتماعی است که بسیاری به آن مبتلا هستند از جمله خشونت طایفه ای. با یک اختلاف نظر کوچک و مشکلی ساده میان دو طایفه درگیری شکل می گیرد و ده، بیست یا سی تن از شهروندان قربانی می شوند، درگیری میان دو طایفه تنها به دلیل مشکلی پیش پا افتاده یا تعرض یک طایفه به دیگری شکل می گیرد و بسیاری از بین می روند. شیوه های دیگری هم وجود دارند که این روزها از آنها با عنوان  "جلوه" یاد می شود، این هم یکی از اشکال خشونت است، گاهی می بینیم که یک طایفه مشخص حکم اخراج گروهی از خانواده ها را از منطقه ای که در آن ساکن هستند به منطقه ای دیگر صادر می کند. این مساله هرگز در احکام اسلامی، مذهبی، اخلاقی و عرف وجود ندارد، بسیاری از شهروندان می آیند و شکایت می کنند که فلان عشیره ده سال یا بیشتر است ما را مجبور کرده خانه های خود را ترک کنیم، شیخ عشیره این حکم را بر این شهروندان و خانواده های آنان تحمیل می کند و حکم خروج آنها را از محل زندگی و کارشان می دهد و آنها مجبور می کند منطقه ای را که در آنجا متولد و بزرگ شده، ترک کند و آنها را از این منطقه به شهر دیگری کوچ می دهند، همچنین رسم «النهوه»  وجود دارد که با آن مانع از ازدواج زن می شوند تا جایی که گاهی برخی از زنها تا سی یا چهل سال ازدواج نمی کنند در حالی که زنان متشخص و محترمی هستند، النهوه یکی از انواع خشونت و ظلم و تعدی به حدود تعیین شده از سوی خداوند تبارک و تعالی است، این رسم در واقع با آموزه های دینی و اخلاقی عشایر اصیل عراق منافات دارد، خصوصا این رسم در برخی مناطق مرکزی و جنوبی شایع است و خانه ای در گرو خونی است و کسی نمی تواند در آن ساکن شود، آن را بفروشد و یا کار دیگری انجام دهد. حکمی که در شرع وجود ندارد و از اصول اخلاقی و میهن پرستی نیست. این هم نوعی از خشونت است که در حال گسترش است. بنابراین ما دوباره از برخی طوایف عراق دعوت می کنیم این رفتارهای ضد آموزه های اسلامی و اخلاقی و ملی که اخیرا گسترش یافته است و به منزله ظلمی آشکار علیه بی گناهان و تجاوز از حدود الهی هستند پایان دهند. ما از شما می خواهیم در حفظ احترام شهروندان و حقوق آنها خدا را در نظر بگیرید و به نا حق آنها را آزار ندهید. راه درمان این مشکل باقی ماند، ما واقعا به راه حلی برای این پدیده خشونت نیاز داریم باید راه حلی برای آن باشد و توجهی نسبت به راهکارهای رفع این مشکل اجتماعی که تهدیدی برای آرامش و صلح اجتماعی و ساختار اخلاقی محسوب می شود، وجود داشته باشد از خداوند تعالی می خواهیم ما و شما را موفق گرداند، سپاس مخصوص الله پروردگار دو جهان است، خداوندا بر محمد و خاندان پاک و مطهرش درود فرست.

برادرانم اکنون به انواع خشم می پردازیم:

پیوست ها