خطبه دوم نماز جمعه به امامت شیخ عبد المهدی كربلائی در روز دوم ذی الحجة ١٤۳۸هـ مصادف با ۲٥ /۸ /۲٠١۷میلادی

مساله اول:

مبارزان قهرمانی که در درگیریهای آزادسازی تلعفر شرکت دارند پیروزیهای میدانی بزرگی را رقم زدند که دل‌ مردم عراق را شاد کرد و ثابت نمود که با وجود گذشت بیش از سه سال از مبارزات شدید در جبهه های مختلف، هنوز هم  این مردان بزرگ همان خصلتهای روزهای اول جنگ را همچون سرسختی، استقامت، شجاعت و دلسوزی در وطن دوستی و فداکاری در راه حفظ عزت، کرامت و مقدسات حفظ نمودند. پس تبریک می‌ گوییم به مردم عراق به خاطر این قهرمانان سرزمینشان که ضامن حال و آینده و موجب غرور و افتخار در طول تاریخ هستند.

ما ضمن اینکه فداکاریهای آنها را ستوده و پیروزیهایشان را تبریک می ‌گوییم و برای شهدای آنها طلب رحمت و برای مجروحان آنان طلب شفا و بهبودی می ‌کنیم آنان را به پایبندی به موارد زیر توصیه می نماییم  :

بر حذر بودن از دشمن داعشی و عدم اطمینان به وضعیت روحی فروپاشیده برخی از گروه های آنها، رغبت و تمایل نسبت به تحقق پیشرفت طبق برنامه های نظامی سنجیده با توکل به خدا و اعتماد به حمایت و یاری او.

 

حفظ جان غیر نظامیان گرفتار در داخل مناطق مسکونی و مراعات بسیار برای دور نگه داشتن آنها از آزار و اذیت تكفيريان ضمن هشدار شدید نسبت به دسیسه های دشمن که در استفاده از این افراد بی گناه به عنوان سپر‌های انسانی آشکار می ‌شود و بهره گیری از هر ابزاری که می توان به وسیله آن غیر نظامیان را در اسرع وقت از شر دشمنان رها کرد و همچنین فراهم کردن پناهگاه و نیازهای ضروری دیگر برای آنها.

 

تداوم هماهنگی بالا میان نیروهای مختلف شرکت کننده در جنگ و همکاری کامل میان آنها که از نتایج بارز آن می ‌توان به پیشرفت سریعی که در دستیابی به اهداف مشخص و آزاد سازی مناطقی از شهر تلعفر طی چند روز گذشته حاصل شد اشاره کرد.

ما از کارگزاران در زمینه پزشکی از جمله پزشکان و پرسنلهای مرکزی در استانهای مختلف خواهان این هستیم که به تعداد کافی در مناطق جنگی برای کمک‌ رسانی و درمان زخمیها به بهترین راه ممکن، حاضر شوند. این امر علاوه بر اینکه یک ماموریت بزرگ بشردوستانه است که نقش مهمی را در ادامه عملیات نظامی و تسهیل امور یگانهای مبارز  دارد، یک مسئولیت ملی و یک وظیفه دینی و اخلاقی است که باید تا حد امکان انجام شود.

 

مساله دوم:

سخن در مورد اصول شهروندی خوب

چگونه شخصیت شهروند خوب را بسازیم؟ معنای یک شهروند خوب چیست و چه مبانی برای آن لازم است؟

هر ملتی و از جمله ملت عراق اگر بخواهند عدالت، امنیت، ثبات، شکوفایی، انسجام اجتماعی، رفاه اقتصادی و معیشتی را برای خود و عزت، استقلال و احترام را برای خود در نزد دیگران محقق کنند ناگزیر باید تلاش کنند تا فرزندان خود را طبق اصول مشخصی پرورش دهند که از آنها شهروندان خوب و وفاداری را برای کشور و ملت خود بسازند که در راه رسیدن به اهداف، منافع، آرمانها و ارزشهای خود، فداکاری‌ کنند و با یکدیگر در خوشبختی، امنیت و رفاه زندگی ‌کنند.

آیا اسلام به مسئله میهن و وطن دوستی، دفاع و محافظت از  آن، تحقق عزت، کرامت، استقلال و احترام برای آن از سوی دیگران اهمیت می ‌دهد یا خیر ؟

در حقیقت، اگر متون وارد شده را دنبال کنیم، از طریق روایات در می ‌یابیم که اسلام این مساله را مورد توجه قرار داده است امری که نشان می‌ دهد اسلام به وطن و عشق به میهن و دفاع و فداکاری برای حفظ عزت و کرامت آن و همچنین چگونگی تعامل شهروندان با افرادی که هم مسلک یا هم میهن هستند، اهمیت بسیاری قائل است، این مسئله در ایجاد فضای خوب و مناسب برای ایجاد شکوه و عظمت ملت، کرامت، رفاه، ثبات و شکوفایی آن نقش دارد.

در اینجا برخی روایتهای وارد شده را ذکر می‌کنیم: «حب الوطن من الایمان: وطن دوستی از ایمان است»، «عُمرّت البلدان بحب الاوطان: کشورها با وطن دوستی آباد شدند.»

آباد سازی کشور برای دستیابی به ثبات، توسعه و خدمات از طریق یک اصل به دست می‌آید و آن عشق به میهن است و ما از طریق یک سری از روایات در می یابیم که اسلام برای این مساله توجه بسیار و اساسی قائل است.

می خواهم یک نکته مهم را توضیح دهم، البته اکنون ما خواهان بیان نمودن وظایف دولت نسبت به شهروندان نیستیم، بلکه می ‌خواهیم در مورد پرورش شخصیت شهروند خوبی صحبت کنیم که در ساخت و خیر و منفعت رساندن به دیگران و تحقق همزیستی اجتماعی مسالمت آمیز نقش دارد. شهروندی که به دیگران و کشورش آسیب نمی رساند و در دفاع از آن و فداکاری و ایجاد شکوه ، عزت و کرامت برای آن سهیم است.

ما در اینجا به بیان اصل اساسی می پردازیم و حتی این اصل در برخی از سازمانهای بین المللی مورد توجه قرار گرفته است. ما باید به این اصل توجه کنیم و تلاش کنیم تا آن را در درون مردم نهادینه کرده و به بیان توضیح آن بپردازیم.

این سفارشی که از امیر مؤمنان (علیه السلام) به مالک اشتر وارد شده است، معنای این جمله که چه کسانی هموطنان من هستند و کدام یک حقوقی بر گردن من دارند و وظایفی که نسبت به دیگران دارند را توضیح می‌دهد «الناس صنفان اما اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق: مردم دو گروهند: یا هم دین تو هستند، یا هم نوع تو» این اصل واضحی است، این سفارش توضیح می‌ دهد که شهروند یا با من در عقیده و ایمان مشترک است که در این صورت دو حق را داراست: حقوق شهروندی به عنوان شهروند و حقوق برادری دینی به دلیل اشتراکش با من در ایمان و عقیده که در بسیاری از متون قانونی به آن پرداخته شده است یا اینکه همتای من در خلقت یا در انسانیت است به طوری که با من در پدر واحد و یا در اصل انسانیت شریک است. وی دارای حقوق شهروندی است و هم میهنی است که برای دفاع از این میهن و حمایت از آن و تحقق اهداف در نهادینه کردن ستونهای عدالت، امنیت، ثبات، پیشرفت و شکوفایی هم عقیده و هم عهد است. ما باید همگی برای خیر این میهن و مردم و دفع آسیبها از آن و تحقق اهداف والا تلاش کنیم.

بنابراین از طریق اصلی که امام علی (علیه السلام) وضع کردند دایره گسترده مردم یک سرزمین و معرفی شهروندی که مقصود بیان چگونگی ساخت صحیح آن است برای ما روشن می‌ شود  .

این متون اسلامی كه در بیان چگونگی ایجاد شخصیت شهروند خوب وارد شده .....، چگونه شخصیت واحد از خود بسازیم، واحد منظور شهروندان عادی نیست بلكه از بالاترین مسئول در كشور تا پایینترین مسئول و عموم شهروندان است. گمان نمی ‌رود عناصری كه ذكر خواهد شد منظور از آن فقط عموم شهروندان است... نه... بلكه منظور همه انسانها است حتی اگر در جایگاه مسئولیت عالی و یا كمتر و یا در هر مكانی از این كشور باشند... منظور از این عناصر چگونگی ایجاد شخصیت برای انسانی است كه باید نسبت به وطن و مردمش وفادار باشد، به آن خیانت نكند و فریب ندهد و كاری را كه به آن آسیب می‌ زند انجام ندهد و برای خدمت به آن و تحقق امنیت، شكوفایی و عدالت تلاش كند و همچنین با دیگر شهروندان برای تحقق این امور همكاری و مشاركت داشته باشد... كاری كه موجب خسارت به منافع كشور و شهروندان می‌ شود از او سر نزند..این مشاركت سازنده است... معنای آن این است كه چگونه شهروند می‌تواند در هر مكانی كه هست در ساخت و پیشرفت كشور، خیر رساندن به این کشور و مردمش و در خدمت به آن سهیم باشد...

اصل آخر فداکاری در راه این وطن و این مردم

در اینجا منظور ما این نیست كه شهروند فقط خون و مالش را ببخشد بلكه منظور ما معنای وسیعتری است و آن این است كه انسان چگونه گاهی آرامش و مال یا منصبش را با امتیازی كه به او پیشنهاد می ‌شود فدا می ‌كند... او دو گزینه پیش روی خود دارد یا اینكه به آنها دست پیدا كند و عنوان خدمت برای وطن را از دست بدهد یا آنها را فدا كند و به خدمت بپردازد.

گاه انسان می ‌تواند این خدمت را از طریق فدا كردن مال و منصب و جایگاه و امتیاز انجام دهد كه این جامعترین معنای فداكاری است و اگر جانفشانی با خون باشد آن بالاترین درجه فداكاری است.

اینكه نقشش مثبت و سازنده و نه منفی و آسیب رسان باشد به معنای این است كه هر آنچه را كه در آن خیر و مصلحت كشورش و مردمش است بررسی کند و منافع عموم را بر منفعت شخصی مقدم بدارد  و منفعت محدود... منفعت محدود گاه شامل منفعت شخصی، حزبی، منطقه ای، فرقه ای و دینی و منافع دیگری می ‌شود که از منافع میهن و مردم محدودتر است.

ویژگیهای دیگری نیز وجود دارند که ان شاء الله در خطبه‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت، این ویژگیها به توضیح و تفسیر بیشتری نیاز دارند تا این اصول برای ما روشن شود و به شهروندی ممتاز در زمینه خدمت به کشور و مردم تبدیل شویم، و ستایش مخصوص الله، پروردگار دو جهان است و خداوندا درود فرست بر محمد و خاندان پاک و مطهرش.

پیوست ها