خطبه دوم نماز جمعه کربلاء به امامت شیخ عبد المهدی کربلائی در تاریخ بیستم جمادی الثانی 1439 هجری قمری مصادف با هجدهم اسفند ماه 1396 شمسی

برادران و خواهرانم آنچه که پیشتر در خطبه های متعددی در موضوع وصیتهای حضرت امیر المومنین (علیه السلام) گفتیم را تکمیل می کنیم، خطبه هایی که در آنها مجموعه ای از اصول نادرست در شخصیت انسان مطرح شد و چگونگی مبارزه با آنها بررسی گردید و همچنین موارد متعدد تناقض شخصیت انسان و رابطه این تناقضها با بسیاری از بیماریهای اخلاقی و رفتارهای نادرست ناشی از تناقض شخصیت در انسان بررسی شد.به بیان بخش آخر که شامل مسائل ذیل است، می پردازیم:حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) می فرماید: «از کسانی مباش که به نفع خود و به زیان دیگران حکم (داوری) می کند اما به نفع دیگران و به زیان خود حکم نمی کند. دیگران را ارشاد می کند و خود را گمراه می سازد. پس از او اطاعت (و فرمانبرداری) می کنند و او نافرمانی می کند و حق خود را كامل مى ستاند و حق ديگرى را به كامل نمى دهد. از مردم می ترسد ولی نه به خاطر خدا و از خدا درباره مردم نمى ‏ترسد.»از صفت اول یعنی تناقض شروع می کنیم «به نفع خود و به زیان دیگران حکم (داوری) می کند اما به نفع دیگران و به زیان خود حکم نمی کند.»برادران و خواهرانم از جمله عناصر ایمان راستین در انسان در حوزه حکم و قضاوت است، منظور ما حکم قضایی نیست بلکه مقصود معنای کلی قضاوت در مسایل اجتماعی، مالی و دیگر موارد است. ایمان راستین و واقعی آن است که حکم و قضاوت انسان بر مدار حق باشد و از حق پیروی کند حتی اگر در صورت پیروی از حق به منفعت شخصی خویش لطمه و ضرری وارد شود.ما دو نوع شخصیت انسانی داریم:انسانی که وقتی حق با او و به ضرر دیگران باشد، به حق حکم کند و زمانی هم که حق با دیگری و به ضرر خودش باشد، نه به حق بلکه به باطل حکم می کند، چرا؟ زیرا این شخص می خواهد احکام و مسایل بر مدار منافع شخصی خود بچرخد و آنها را دنبال کند و برای او اهمیتی ندارد که حق کدام است تا از آن پیروی کند و یا اینکه از باطل دوری کند، بلکه او همواره در روند حکم و قضاوتش دنباله روی منفعت شخصی خویش است و چیزی را دنبال می کند که منافع شخصی و خواسته های خاص او را اقتضا می کند.طبیعتا گاهی مقصود از نفس همان خود است و گاهی نیز منظور چیزی است که انسان به آن وابسته است، به همین دلیل در قرآن کریم آمده است: «اى اهل ايمان، [همواره در همه امور زندگى‏] قيام كننده به عدل، و گواهى دهنده براى خدا باشيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشانتان باشد.» سوره مبارکه نساء، آیه 135پس حکم و داوری انسان باید همواره بر مدار حق باشد و از حق پیروی کند. به همین دلیل برادرانم، گاهی برای انسان داوری در موضوعی میان خودش و دیگری، میان طایفه خود و طایفه دیگر، گرایش خود و گرایشی دیگر دشوار می شود، زمانی که ببیند حکم در آن علیه خودش و به نفع دیگری است، اگر ببیند که حق با دیگری است در اینجا باید بر اساس حق حکم دهد حتی اگر حکم کردن به ضرر او و در نتیجه سبب زیانی بزرگ شود.ویژگی ایمان واقعی این است که دنباله رو حق باشی و بر حق حکم کرده و از آن پیروی کنی حتی اگر در این پیروی از حق ضرری متوجه خودت شود. برخی تنها زمانی پیرو حق هستند که منفعت شخصی آنان در آن باشد، نه زمانی که حق به ضرر آنها است. مومن همواره دنباله روی مسیری است که حق را نشان می دهد بنابراین حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند انسان مومن نباید این صفت تناقض در شخصیت را داشته باشد.و این بخش از کلام حضرت امیر المومنین (علیه السلام) که می فرمایند:« ديگرى را ارشاد و خود را گمراه مى‏نمايد، از او اطاعت مى‏شود و خود عصيان مى‏كند، حق خود را كامل مى‏ستاند و حق را كامل نمى‏دهد.»برخی دیگران را نصیحت می کنند و به آنها پند می دهند و آنها را از عذاب الهی می ترسانند و به آنها پند و اندرز می دهند. دیگران این نصیحتها و موعظه ها را از او می پذیرند و از دعوت او استقبال می کنند و به این نصیحتها و پندها عمل می کنند اما در مقابل خود شخص از این نصیحتها و اندرزهایی که به دیگران می دهند، پیروی نمی کنند.برادرانم در اینجا مشکلی وجود دارد: دیگران از او در این نصحیتها و اندرزها اطاعت می کنند و از این اطاعت نفع می برند در حالی که او خود نافرمانی کرده و از این نصیحتها پیروی نمی کند و بیشترین زیان را می بیند.برادرانم توجه کنید این بحث نیاز به تامل و درنگ ما دارد. در آتش جهنم پشیمانی و حسرت وجود دارد اما این پشیمانی و حسرت متفاوت است، در آنجا پشیمانی و حسرتی بسیار بزرگتر و شدیدتر از حسرت و پشیمانی دیگران در آتش جهنم است. این میزان از شدت در پشیمانی و حسرت از کجا می آید. در این حدیثی که امیر المومنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند، آمده است: شدیدترین پشیمانیها و بزرگترین حسرتهای اهل دوزخ برای انسانی است که دیگری را به سوی خدا دعوت کند و آن بنده دعوت او را اجابت کرد و از او پذیرفت و به دلیل این اطاعت خداوند او را وارد بهشت کند اما شخص دعوت کننده را به دلیل ترک علمش و پیروی از هوای نفس و آرزوهای دور و دراز وارد آتش کند. (الکافی، جلد1 ،صفحه 44 ، حدیث 1)این سوال برای انسان پیش می آید که چرا؟ این انسانی که دیگران را به اطاعت از خداوند تعالی دعوت و نصیحت می کند چرا خود به این نصیحت ها و پندها عمل نمی کند؟اینجا است که هوای نفسانی و شهوات و گرایشها و خلق و خوهای شخصی بر نفس چیره می شوند، دانش و عقل به عقب می رود، اینجا هوای نفسانی، شهوتها و خلق و خوها و مسایل شخصی غلبه و تسلط می یابند این انسان نصیحتها و موعظه هایی را که به دیگران کرده است؛ رها می کند و از آنها پیروی نمی کند. دیگران این نصیحتها را می پذیرند و خداوند تعالی آنها را وارد بهشت می کند، اما شخص دعوت کننده که به این نصیحتها و اندرزها توجهی ندارد خداوند او را به آتش می اندازد و او به شدت پشیمان شده و حسرت خواهد خورد.برای نصیحت شدن تو نسبت به دیگران در اولویت هستی. تو برای پیروی از این نصیحت نسبت به دیگران اولی هستی. توجه کنید زمانی که نصیحت می کنید و دیگران را اندرز می دهید ابتدا به خودتان مراجعه کنید ببینید آیا خودتان از این نصیحتها پیروی می کنید یا اینکه این انسان می خواهد در برابر دیگران خود را اینگونه نشان دهد که دانش و قدرت نصیحت و دعوت به خداوند تعالی را داشته و این توانایی در کلام و دیگر موارد را دارد اما از این نصیحتها پیروی نمی کند، اینجا می گوییم تو برای پیروی از این نصیحتها نسبت به دیگران در اولویت هستی بنابراین خداوند تو را دچار بیشترین حسرت و پشیمانی خواهد کرد.امام (علیه السلام) می فرماید: «حقوق خود را (از مردم و جامعه به شکل کامل) می گیرد اما حقوق دیگران را به شکل کامل نمی پردازد.» برادرانم گاهی حقوق متقابلی وجود دارند و می بینیم که اینها فقط حقوق مالی نیستند. حقوق در مال و کار و در عهد و پیمان‌ ها را نیز شامل می شود.این انسان زمانی که حقوقش را می خواهد، خواستار همه آن بدون کم و کاست است و می خواهد حقوقش به شکل کامل ادا شود اما به حقوق دیگران که بر گردنش است، وفا نمی کند و آنها را نه به شکل کامل بلکه ناقص ادا می کند. توجه کنید گاهی حقوق مالی است و گاهی بحث تعهد به کار و وجدان کاری است.برادرانم به این مساله توجه کنید: این انسان به کاری مکلف است و در مقابل آن کار پاداش و پولی دریافت می کند. می خواهیم بر این مساله تمرکز کنیم. از شما کار مشخصی انتظار می رود اگر می خواهی یک مومن واقعی و راستین باشی حقوق دریافتی تو باید متناسب با کار و ساعات کاریت باشد. اما بدان در مورد کار برای دیگران حقی بر گردن تو است، در ساعت کاری باید تمام و کمال کار کنی و حتی دقیقه ای از آن کم نگذاری. به ضوابط کاری عمل کنی و آن را درست و خوب و به شکل کامل انجام دهی، در آن زمان این حق را داری که تمامی حقوق خود را دریافت کنی. تو اگر مومن واقعی باشی باید حقت از آنچه به آن مکلف شدی را کامل بگیری و همین طور باید حق کار را هم ادا کنی. چگونه؟ ساعات کاری را به طور کامل پرکنی و در تمامی ساعات به این کار متعهد باشی و آن را درست انجام دهی.برخی در زمان گرفتن حق تماما آن را می گیرند اما در زمان وفا کردن به حق وفاداری ندارند.اما در مورد وعده ها و پیمانها:شخصی که به دیگران وعده خدمت می دهد و در برابر این خدمت حقوقی را مطالبه می کند، انتظار دارد این حق و حقوق مالی و تمامی امتیازات آن کامل ادا شوند اما در زمان انجام خدمت آن را به شکل تمام و کمال ارائه نمی کند اما ما به ازای آن وعده و پیمانی که شکسته را می گیرد. او در مقام وفاداری به این وعده و پیمان و در تمامی زمینه های زندگی حق این وعده و پیمان را ادا نمی کند.«از مردم می ترسد ولی نه به خاطر خدا و از خدا درباره مردم نمى ‏ترسد.»بسیاری از مردم دیگران را نسبت به انجام کارهای خاصی می ترسانند اما خود ترسی از خدا ندارند، گاهی ستم کرده و به حقوق دیگران تجاوز می کنند زیرا در ارتکاب این ستمها و تجاوزها از دیگران می ترسند و از پروردگار به خاطر ظلمی که به بندگان او می رسانند، ترسی ندارند. آنها از خلق خدا می ترسند اما از خدا نمی ترسند.امام (علیه السلام) می فرماید از آنها نباش، آنها بدترین مردم هستند، بدترین مراتب شر این است که انسان از مردم بترسد اما از پروردگارش نترسد و از خدا به خاطر ظلمی که به بندگانش می کند، ترسی ندارد. برادرانم توجه کنید: ابن عباس در خصوص این سفارشها که در اصل بیست و هشت سفارش است و ما در اینجا چهار سفارش را مورد بحث قرار دادیم به فرزندش می گوید: این سفارشها برایت گنجی باشد که باید آن را ذخیره کنی و از طلا بیشتر به آنها اهتمام بورزی که اگر به آن عمل کنی خیر دنیا و آخرت را برای خود به ارمغان آورده ای.از خداوند تعالی مسألت داریم به ما توفیق دهد از کسانی باشیم که این گنجها را ذخیره می کنند نه گنجهای طلا و نقره و سکه، چرا که آنها فانی هستند. از خداوند تعالی می خواهیم ما را در آنچه او را راضی و خرسند می گرداند؛ موفق کند و ما از جمله کسانی باشیم که از این نصیحتهای بزرگ بهره می بریم. همانا او شنونده اجابت کننده است، خداوندا درود فرست بر محمد و خاندان پاک و مطهرش.

پیوست ها