عون بن عبدالله و محمد بن عبدالله (رضوان الله علیهما) از شهدای کربلا

 

عون بن عبدالله و محمد بن عبدالله (رضوان الله علیهما) از جمله شهدای جلیل القدر روز عاشورا هستند. در برخی از منابع برادرشان عبیدالله یا عبدالله را نیز جزء شهدای کربلا قلمداد نموده اند.

حضور عون و محمد (رضوان الله علیهما) در روز عاشورا و شهادت در رکاب حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) در کربلا قطعی است. علاوه بر منابع تاریخی و مقاتل در زیاتنامه های رسیده به نام این دو بزرگوار اشاره شده است.

 

ذکر نام این دو شهید در زیارتهای مأثور

در المزار الکبیر ابن مشهدی با عنوان «زیارت شهدا (رضوان الله علیهم) در روز عاشورا» زیارتی ذکر شده است که از ناحیه مقدسه در سال 252 هجری به دست شیخ محمد بن غالب اصفهانی رسیده است که در آن اسامی هشتاد نفر از اصحاب امام حسین (علیه السّلام) ذکر شده است. همین زیارتنامه در بحارالانوار با نام «زیارت مأثور برای شهدا مشتمل بر اسمهای شریفشان» آمده است و از این دو بزرگوار چنین ذکری به میان آمده است:

«السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيَّارِ فِي الْجِنَانِ، حَلِيفِ الْإِيمَانِ وَ مُنَازِلِ‏ الْأَقْرَانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحْمَانِ، التَّالِي لِلْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِيَّ.

السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، الشَّاهِدِ مَكَانَ أَبِيهِ وَ التَّالِي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّيْمِيَّ.»(1)

در زیارت مخصوص حضرت امام حسین (علیه السّلام) در اولین روز ماه رجب و نیمه ماه شعبان که در کتابهای اقبال و المزار ذکر شده است نیز به نام این دو بزرگوار در کنار دیگر شهدای کربلا اشاره شده است:

«السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ...السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ‏ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِب.»(2)

 

انتساب دو شهید به حضرت زینب (علیها السّلام)

در بیشتر مقاتل از دو فرزند عبدالله بن جعفر و برخی از مقاتل از سه فرزند عبدالله بن جعفر؛ عون بن عبدالله بن جعفر و محمد بن عبدالله بن جعفر و عبیدالله بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیهم) نام برده اند که در روز عاشورا در رکاب حضرت امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیدند.

در منابع تاریخی و مقاتلی مانند طبقات کبری، المعارف، مقاتل الطالبین، انساب الاشراف، نفس المهموم، مناقب ابن شهر آشوب، مقتل الحسین از مقرم و إعلام الورى «عون اکبر» را فرزند حضرت زینب بر شمرده شده اند.(3)

در منابع تاریخی و مقاتلی مانند مقاتل الطالبین، مناقب، انساب الاشراف، نفس المهموم و بحارالانوار آمده است که «عون اکبر» در کربلا به شهادت رسیده است.(4)

همان طور که پیشتر ذکر شد اکثر منابع تاریخی عون اکبر (رضوان الله علیه) را فرزند حضرت زینب (علیها السّلام) دانسته اند بنا بر شواهد تاریخی می توان نتیجه گرفت که عون فرزند حضرت زینب کبری (علیها السّلام) در کربلا به شهادت رسید اما تنها در برخی منابع عامه مانند طبقات الکبری، الکامل و تاریخ طبری مادر عون بن عبدالله را که در کربلا شهید شد جمانه دختر مسيّب بن نجبة الفزاريّ نام برده اند.(5)

عون اصغر بنا بر نقل انساب الاشراف به همراه برادر خود حسن در واقعه حرّه کشته شد.(6)

مادر عون اصغر در منابعی چون طبقات الکبری، المعارف ابن قتیبه، مقاتل الطالبین، انساب الاشراف و نفس المهموم؛ جمانه دختر مسيّب بن نجبة الفزاريّ ذکر شده است.(7)

فرزند دیگر عبدالله بن جعفر که در واقعه کربلا به شهادت رسید محمد بن عبدالله (رضوان الله علیه) است که  برخی از منابع تاریخی مانند کامل بهایی، لواعج الاشجان مادر ایشان را حضرت زینب (علیها السلام) معرفی نموده اند. (8)

در اغلب منابع مادر محمد بن عبدالله بن جعفر خوصاء بنت حفصة من بني بكر بن وائل معرفی شده است. (9)

در برخی از منابع عبیدالله بن عبدالله فرزند دیگر عبدالله بن جعفر که در روز عاشورا به شهادت رسید؛ یاد شده است. در مقاتل الطالبین نام مادرش را خوصاء بنت حفصة یاد کرده است و در لواعج الاشجان و تسلية المجالس و زينة المجالس نیز این مطلب آمده است.(10)

البته در مناقب نام سومین فرزند عبدالله بن جعفر که در کربلا به شهادت رسید، عبدالله بن عبدالله ذکر شده است. (11)

 

پیوستن عون و محمد (رضوان الله علیهما) به کاروان حضرت امام حسین (علیه السّلام)

با توجه به نقلهای تاریخی و مناسبات تجاری عبدالله بن جعفر با بنی امیه، عبدالله در صدد گرفتن امان نامه ای برای حضرت امام حسین (علیه السّلام) برآمد. پس از حرکت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) طی نامه ای که توسط عون و محمد (رضوان الله علیهما) برای ایشان فرستاد در خواست نمود که از سفر به سمت عراق منصرف شوند از این مقطع به بعد عون و محمد (رضوان الله علیهما) در کاروان عاشورا حضور دارند.

عبدالله پس از مدتی با امان نامه ظاهری که از عمرو بن سعيد گرفته بود با حضرت دیدار نمود اما امام حسین (علیه السّلام) اقامت در مکه را نپذیرفتند و به راه خویش به سمت عراق ادامه دادند.

حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) در عزیمت به سوی عراق بر اساس علم امامت، حکمت و اذن الهی حرکت نمودند و مقاصد دنیوی و سیاسی مد نظر حضرت نبوده است و اقدامات ایشان جهت احیای دین جد بزرگوارشان بوده است و با توجه مقام عصمت حضرت امام حسین (علیه السّلام) تصمیم ایشان بهترین و مناسبترین تصمیم بوده و جای بحث و شکی باقی نخواهد ماند.

در ابصار العین درباره پیوستن عون و عبدالله (رضوان الله علیهما) به کاروان حضرت امام حسین (علیه السّلام) چنین آمده است:

وقتى حضرت امام حسين (عليه السّلام) از مكه خارج گرديد، عبد اللّه بن جعفر طى نامه ‏اى به آن حضرت از او درخواست نمود از تصميم خود منصرف شود و نامه ای را توسط پسرانش عون و محمد (رضوان الله علیهما)  نزد حضرت امام حسين (عليه السّلام) فرستاد. آن دو بزرگوار در وادى عتيق قبل از اين كه حضرت امام حسین (علیه السّلام) به نواحى مدينه برسد، خدمت حضرت شرفياب شدند. (12)

در این باره شیخ مفید در ارشاد چنین می نویسد:

«و هنگامى كه حضرت امام حسين (علیه السّلام) از مكه خارج شد يحيى بن سعيد بن عاص با گروهى از ناحيه عمرو بن سعيد راه حضرت را گرفت و آن حضرت را امر به بازگشت نمود حضرت به سخن او توجهى نكرد و به راه خود ادامه دادند. از كسانى كه به آن حضرت ملحق شدند عبد اللَّه بن جعفر و دو فرزندش عون‏ و محمد بودند و پيش از اين عبدالله نامه ای به آن حضرت نوشته بود و توسط فرزندانش تقديم حضور مبارك نموده بود.» (13)

متن نامه چنین نقل شده است:

أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ بِاللَّهِ لَمَّا انْصَرَفْتَ حِينَ تَنْظُرُ فِي كِتَابِي هَذَا فَإِنِّي مُشْفِقٌ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا التَّوَجُّهِ الَّذِي تَوَجَّهْتَ لَهُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ هَلَاكُكَ وَ اسْتِئْصَالُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِنْ هَلَكْتَ الْيَوْمَ طَفِئَ نُورُ الْأَرْضِ فَإِنَّكَ عَلَمُ الْمُهْتَدِينَ وَ رَجَاءُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَعْجَلْ بِالسَّيْرِ فَإِنِّي فِي أَثَرِ كِتَابِي وَ السَّلَامُ. (14)

«اما بعد، تو را به ‏خدا وقتى اين‏ نامه‏را ديدى، بازگرد كه بيم ‏دارم اين سفر كه در پيش دارى، سبب قتل تو و قتل خاندانت شود. اگر اكنون از ميان بروى، نور زمين خاموش شود كه تو دليل هدايت جويانى و اميد مؤمنان. در رفتن شتاب مكن كه من از دنبال نامه مى‏ رسم، والسلام.»

«پس از آنكه نامه را به وسيله فرزندان خود به حضور مبارك فرستاد خود پيش عمرو بن سعيد رفته از او درخواست كرد تا امان نامه ای براى حضرت امام حسين (ع) نوشته و از او خواهش كند از اين سفر منصرف شود او هم نامه نوشته و در آن وعده صله به حضرت ابا عبد اللَّه داد و اضافه كرد كه هرگاه مراجعه فرمايد از هر جهت در امان باشد و اين نامه را به وسيله برادرش يحيى بن سعيد براى آن حضرت روانه كرد يحيى و عبد اللَّه پس از فرزندانش به حضور حضرت شرفياب شدند و نامه عمرو را تقديم كرد و اصرار زيادى كرد كه از اين سفر منصرف شود و مراجعت فرمايد.

حضرت امام حسين (علیه السّلام) فرمودند من از اين سفر مراجعت نخواهم كرد زيرا پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب زيارت كردم به من امر كرد حتما به اين سفر عزيمت كنم و منصرف نشوم. عبداللَّه كه از بازگشت حضرت مأيوس شد به فرزندانش توصيه كرد ملازم ركاب آن حضرت باشند و در برابر حضرت با دشمنان جهاد نمايند و خود او به اتفاق يحيى به مكه مراجعت كردند.»(15)

در شب عاشورا که حضرت امام حسین (علیه السّلام) بیعت را از یاران خویش برداشتند و از آنها خواستند که در تاریکی شب پراکنده شوند به نقل از «وقعه الطف» ابتدا حضرت عباس (علیه السّلام) و سپس برادران و فرزندان برادر حضرت امام حسین (علیه السّلام) و نیز دو فرزند عبد الله بن جعفر اعلام کردند که از یاری امام حسین (علیه السّلام) دست نخواهند کشید و تا پای جان همراه امام خواهند بود.(16)

 

شرح دلاوریهای این دو شهید در ميدان نبرد

«سروى مى ‏گويد: محمد، قبل از عون (رضوان الله علیهما) به ميدان نبرد رفت و در برابر دشمن قرار گرفت و اين رجز را زمزمه مى‏ كرد:

أشكو إلى اللّه من العدوان           فعال قوم فى الردى عميان‏

قد بـــدّلوا  معالم القرآن             و محكم التنزيل و التبيان

 يعنى: از دشمنان به خدا شكايت مى ‏كنم، جنگ با مردمى كه كوركورانه در گمراهى هستند. آنها دستورات قرآن را رها كردند و نشانه ‏ها و آيات محكم آن را به فراموشى سپردند.

وى ده تن از سپاهيان دشمن را به هلاكت رساند، آنگاه لشكريان، وى را به محاصره درآوردند و عامر بن نهشل تميمى (لعنه الله علیه) وى را به شهادت رساند.

سليمان بن قتّه در مرثیه ای درباره او مى‏گويد:

و  سمّى النبىّ غودر  فيهم             قد علوه بصارم مصقول‏

فاذا ما بكيت عينى فجودى             بدموع تسيل كلّ مسيل‏

 يعنى: هم نام پيامبر ميان آنان تنها ماند و آنها با شمشير آبديده به سراغش آمدند. پس اى ديده من، چون خواستى گريه كنى، سيلاب اشكت را بر آنان فروريز.»(16)

قاتل محمد بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) به اتفاق در کتب تاریخی عامر بن نهشل التيمي (لعنه الله علیه) ذکر شده است.(17)

در مقاتل الطالبین نقل شده است که پس از محمد بن عبدالله، عبیدالله بن عبدالله (رضوان الله علیهما) به میدان رفت و جنگید.(18)

و در مناقب ابن شهرآشوب قاتل عبیدالله را حویطر القانصی (لعنه الله علیه) نقل کرده است: «وَ رُوِيَ أَنَّ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ أَخَاهُ قَتَلَهُ بِشْرُ بْنُ حُوَيْطِرٍ الْقَانِصِيُّ.»(19)

درباره شهادت عون بن عبدالله (رضوان الله علیه) فرزند حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در مقاتل چنین آمده است:   

«سروى ‏گويد: عون بن عبد اللّه جعفر (رضوان الله علیه) به ميدان نبرد با دشمن شتافت و اين رجز را مى‏خواند:

إن تنكرونى فأنا ابن جعفر             شهيد صدق فى الجنان أزهر

يطير فيها بجناح أخضر                 كفى بهذا شرفا  فى المحشر

 يعنى: اگر مرا نمى‏ شناسيد من فرزند جعفر طيّارم، شهيد راستينى كه با چهره درخشان در بهشت جاى دارد و با بالهاى سبز در آنجا به پرواز در مى ‏آيد و روز قيامت همين افتخار و سربلندى مرا كافى است.

عون (رضوان الله علیه) به میان دشمنان تاخت و سى سوار و هيجده تن پياده از آنان را به هلاكت رساند، آنگاه عبد اللّه بن قطنه طايى نبهانى (لعنه الله علیه) بر او ضربتى وارد ساخت و وى را به شهادت رساند.

سليمان بن قتّه تيمى در مرثیه ای كه در مصيبت حضرت امام حسين (عليه السّلام) سروده از عون (رضوان الله علیه) چنين ياد مى‏كند:

عيــنى جودى بعبرة و عويل                و اندبى ان بكيت آل الرسول‏

ستـة  كلّــهم  لصـلب  علىّ                 قد اصيـبوا  و سبـعة لعـقيل‏

و اندبي إن ندبت عونا أخاهم                 ليـس فيـما ينـوبهم بخـذول‏

فلعمرى لقد اصيب ذو و القر                 بى فبكّى على المصاب الطويل‏

 يعنى: اى ديده، كرم نما و سرشكى با ناله بيفشان و بر خاندان پيامبر نوحه ‏سرايى كن.

شش تن ایشان از نسل على و هفت تن از تبار عقيل به شهادت رسيدند.

 در مصيبت برادرشان عون، آه و فغان نما كه در صحنه كارزار دست از يارى آنها برنداشت.

به جانم سوگند، از اين مصيبت به ذو القربى بس صدمه وارد شد. پس بر مصیبتهای بی پایان آنان گریه کن.»(20)

قاتل عون بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) در زیارت شهدا در روز عاشورا که از ناحیه مقدسه صادر شده است؛ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِيَّ (لعنه الله علیه) نام برده شده است.(21)

در برخی از منابع مانند تاریخ طبری، تاریخ الکامل، نفس المهموم، أنساب الأشراف و ارشاد قاتل عون بن عبدالله بن جعفر (رضوان الله علیه) عبد الله بن قطبه الطائي (لعنه الله علیه) معرفی شده است.(22)

و در برخی از کتب مانند مقاتل الطالبین و بحار الانوار قاتل او عبد اللَّه بن قطنه تيهانى (لعنه الله علیه) ذکر شده است.(23)

سرهای مبارک این دو شهید به همراه سر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) به شام فرستاده شد. در منابع تاریخ در این باره چنین گزارش شده است:

محمد بن حبيب در المحبّر در باب «من نصب رأسه من الأشراف» در صفحه 941 می نویسد: «سر محمد و عون پسران جعفر را براى يزيد به شام بردند و وى آنها را با سرهاى ديگر بالاى درِ قصر آويخت.»(24)

در مقتل خوارزمی نقل شده است که از فرزندان عبدالله؛ عون، محمد و عبیدالله در طف به شهادت رسیدند و سرهایشان به شام فرستاده شد و بدنهای مطهرشان در کربلا به خاک سپرده شد.(25)

 

بنا براین وجود دو فرزند عبدالله بن جعفر عون و جعفر (رضوان الله علیهما) در طف حتمی است همچنان که ادعیه و زیارات ماثور از این دو شهید در جمع شهدای کربلا نام برده اند. مشخص بودن قاتلان و حتی چگونگی عقوبت آنان در مقاتل ذکر شده است.

شواهد تاریخی ضمنی دیگری هم در این زمینه وجود دارد از جمله سخنان این دو شهید در شب عاشورا و اعلام حمایت از حضرت امام حسین (علیه السّلام) و ایستادگی تا پای جان و همچنین عکس العمل عبدالله بن جعفر پس از شنیدن خبر شهادت دو فرزندش که از منابع قدیمی هم در تاریخ طبری و هم در تاریخ الکامل نقل شده است که گفت: «به خدا سوگند اگر من هم حاضر بودم از او جدا نمى ‏شدم تا آنكه با او كشته شوم. به خدا سوگند تنها چيزي كه ما را گرامى و كريم داشته كه از جان خود دريغ نكنيم و مصيبت را براى ما آسان كرده اين است كه هر دو با برادرم و فرزند عم من مواسات كرده و كشته شدند در حالي كه با بردبارى و ثبات، جان سپردند. اگر من نتوانستم با حسين به دست و نفس خود مواسات و جانبازى كنم دو فرزندم اين كار را كردند.»(26)

 

پانوشتها

(1) المزار الكبير (لابن المشهدي)، صفحه 491 – 490 - بحار الأنوار، جلد ‏98، صفحه 271

سندهای این زیارت در کتاب المزار الکبیر چنین آمده است:

الف.أَخْبَرَنِي الشَّرِيفُ الْجَلِيلُ الْعَالِمُ أَبُو الْفَتْحِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِيَّةُ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّهُ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ الْفَقِيهُ عِمَادُ الدِّينِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ الطَّبَرِيُّ، عَنِ الشَّيْخِ أَبِي عَلِيٍّ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيِّ.

ب. أَخْبَرَنِي عَالِياً الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ بْنِ رَطْبَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنِي شَيْخِيَ الْمُفِيدُ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ، عَنِ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‏ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَيَّاشٍ‏ رَحِمَهُ اللَّهُ، حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الصَّالِحُ أَبُو مَيْسُورِ بْنُ عَبْدِ الْمُنْعِمِ بْنِ النُّعْمَانِ الْمُعَادِي‏ رَحِمَهُ اللَّهُ، قَالَ: خَرَجَ مِنَ النَّاحِيَةِ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ إِلَيَّ عَلَى يَدِ الشَّيْخِ مُحَمَّدِ بْنِ غَالِبٍ الْأَصْفَهَانِيِّ حِينَ وَفَاةِ أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ، وَ كُنْتُ حَدَثَ السِّنِّ.

الف. سند اول

ابن مشهدی می نویسد: عالم شریف جلیل ابوالفتح محمد بن محمد جعفری برایم روایت کرد؛ استادش عمادالدین طبری برای او روایت کرده و او از شیخ ابوعلی حسن بن محمد طوسی نقل نموده است:

ب. سند دوم

 ابن مشهدی می نویسد: استاد عالی مقام و فقیه گرانقدر ابوعبدالله حسین بن هبه الله بن رطبه برایم روایت کرد و او گفت استاد عزیزم حسن بن محمد طوسی برایم روایت کرده؛ از شیخ ابوجعفر محمد طوسی (شیخ طوسی) او گفت: روایت کرد برای ما ابوعبدالله محمد بن احمد بن عیاش؛ او گفت: روایت کرد برای من شیخ صالح ابومیسور بن عبدالمنعم بن نعمان معادی و شیخ صالح گفت: در سال 252 هجری در هنگامی که کم سن و سال بودم و هنگام وفات پدرم بود شیخ محمد بن غالب اصفهانی از جانب معصوم (علیه السلام) برایم روایت کرد.

(2) الإقبال بالأعمال الحسنة (چاپ الحديثه)، جلد ‏3، صفحه 344 - إقبال الأعمال (چاپ قديم)، جلد‏2، صفحه 713 - المزار (للشهيد الاول)، صفحه 149

(3) ر.ک. الطبقات‏ الكبرى، خامسة2، صفحه 6 - المعارف، صفحه 207 - مقاتل الطالبيين، أبو الفرج الأصفهاني، صفحه 95 - فرزندان ابو طالب، جلد‏1، صفحه 131 -  أنساب ‏الأشراف، جلد ‏2، صفحه 67 - ذخیره الدارین، صفحه 289 - نفس المهموم، صفحه 289 - در كربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم ، صفحه 399 - مقتل الحسین مقرم، صفحه 275 – 274 - إعلام الورى بأعلام الهدى (چاپ قدیم) ، صفحه 204 - زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه إعلام الورى)، صفحه 294 - المناقب، جلد 4، صفحه 112 - إبصار العين، صفحه 75    

(4) بحار الأنوار، جلد ‏45، صفحه 63 - مقاتل‏الطالبيين، صفحه 122 و 95 - المناقب، جلد 4، صفحه 112 – أنساب ‏الأشراف، جلد‏2، صفحه 68 - نفس المهموم، صفحه 288 - در كربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم، صفحه 400

(5) ر.ک. الطبقات‏الكبرى، خامسة2، صفحه 6 - الكامل، جلد ‏4 ، صفحه 92- تاريخ‏ الطبري، جلد‏5، صفحه 469

(6) أنساب‏ الأشراف، جلد‏2، صفحه 68 – 67

(7)الطبقات‏الكبرى، خامسة2، صفحه 6 - المعارف، صفحه 207 - مقاتل‏الطالبيين، صفحه 122 - أنساب‏الأشراف، جلد ‏2، صفحه 68 - نفس المهموم، صفحه 288

(8)کامل بهایی، جلد2، صفحه 372 - لواعج الاشجان، صفحه 133 - سيره معصومان، جلد ‏5، صفحه 172

(9) تاريخ ‏الطبري، جلدج‏5، صفحه 469 - الكامل، جلد‏4، صفحه 92 – أنساب ‏الأشراف، جلد‏2، صفحه 68 - نفس المهموم، صفحه 288- مقتل الحسین مقرم، صفحه 275 – 274

(10) مقاتل الطالبيين، صفحه 96 -  فرزندان ابوطالب، جلد ‏1، صفحه 133 - تسلية المجالس و زينة المجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، جلد ‏2، صفحه 328 - لواعج الاشجان، صفحه 133 - ذخيرة الدّارين، صفحه 308- بحار الأنوار، جلد ‏45، صفحه 63

(11) المناقب، جلد 4، صفحه 112

(12) سلحشوران طف، ترجمه إبصار العين، صفحه 94

(13) ترجمه الإرشاد، صفحه416 - بحار الأنوار، جلد‏44، صفحه 366

(14) بحار الأنوار، جلد ‏44، صفحه 366

(15) ترجمه الإرشاد، صفحه 417 - بحار الأنوار، جلد ‏44، صفحه 366

(16) ر. ک. وقعه الطف، صفحه 198

(17) تاریخ الطبري، جلد ‏5، صفحه 469 - الكامل، جلد‏4، صفحه92 - نفس المهموم، صفحه 288 - منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، جلد 2، صفحه 870

(18) مقاتل الطالبيين، صفحه 96 - فرزندان ابو طالب ، جلد‏1، صفحه 133

(19) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ، جلد ‏4 ، صفحه 106 - در كربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم، صفحه 400

(20) سلحشوران طف، ترجمه إبصار العين، صفحه 95 – 94 - منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، جلد ‏2، صفحه871

(21) المزار الكبير (لابن المشهدي)، صفحه491 – 490 - بحار الأنوار، جلد ‏98، صفحه271

(22) تاريخ ‏الطبري، جلد ‏5، صفحه 469 - الكامل، جلد‏4، صفحه 92 - نفس المهموم، صفحه 288 - أنساب الأشراف، البلاذري، جلد ‏3، صفحه 200 – ترجمه الإرشاد، صفحه 417

(23) زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، صفحه 53 - مقاتل الطالبيين، أبوالفرج الأصفهاني، صفحه 96

(24) مقاتل الطالبيين، صفحه 123  

(25) مقتل الحسین خوارزمی، صفحه 54 – 53

(26) الكامل، جلد‏11، صفحه 205 - تاريخ‏ طبري، جلد ‏7، صفحه 3081 – 3080

 

منابع

- إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام‏، شيخ محمد بن طاهر سماوى‏، قم، دانشگاه شهيد محلاتى‏، 1419ق‏.

- اعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، 1جلد، اسلاميه، تهران، چاپ: سوم، 1390ق.

- إقبال الأعمال (چاپ قديم)، على بن موسى ابن طاووس،2جلد، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ: دوم، 1409ق.

- الإرشاد للمفيد، محمد بن محمد مفيد،ترجمه رسولى محلاتى‏، تهران‏، اسلاميه‏، بی تا

- الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة فى السنة (چاپ الحديثه)، على بن موسى ابن طاووس، 3جلد، دفتر قم، تبليغات اسلامى، چاپ: اول، 1376ش.

- الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1410/1990.

- الکامل (كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران)، عز الدين على بن اثير، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

- المزار الكبير، محمد بن جعفر ابن مشهدى، 1جلد، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ: اول، 1419 ق.

- المزار في كيفية زيارات النبيّ و الأئمة عليهم السلام، محمد بن مكى شهيد اول، 1جلد، قم، مدرسه امام مهدى عليه السلام، چاپ: اول، 1410 ق.

- المعارف، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (م 276)، تحقيق ثروت عكاشة، القاهرة، الهيئة المصرية العامة للكتاب، چاپ دوم، 1992

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.

- تاريخ طبرى (تاريخ الأمم و الملوك)، محمد بن جرير طبرى، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، 1387/1967

- تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375

- تسلية المُجالس و زينة المَجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، محمد بن أبي طالب حسينى موسوى، 2جلد، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، چاپ: اول، 1418 ق.

- جمل من انساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى (م 279)، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، چاپ اول، 1417/1996.

- در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره ‏اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- ذخیره الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین علیه السلام و اصحابه، عبدالمجید بن محمد رضا حسینی حائری شیرازی، قم، زمزم هدایت، بی تا

- زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه إعلام الورى)، فضل بن حسن طبرسى، تهران، اسلاميه، چاپ اول، 1390 ق.

- زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم: محمد جواد نجفى، تهران‏، اسلاميه،1364

- سلحشوران طف (إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام)، نويسنده: شيخ محمد بن طاهر سماوى، مترجم: عباس جلالى، ‏ قم‏، زائر، 1381

- سيره معصومان، سيد محسن امين عاملى، مترجم على حجتى كرمانى‏، تهران، سروش، 1377ق.

- فرزندان ابو طالب (ترجمه مقاتل الطالبيين)،‏ ‏ابوالفرج اصفهانى، مترجم: جواد فاضل‏، تهران‏، كتابفروشى على اكبر علمى‏، 1339

- کامل بهایی، حسن بن علی طبرسی، مترجم و محقق: محمد شعاع فاخر، نجف، المکتبه الحیدریه، 1426ق.

- لواعج الاشجان، نویسنده محسن امین، محقق حسن امین، بیروت، دارالثقافه، 1996

- مقاتل الطالبيين،‏ ابوالفرج اصفهانى، ‏ بيروت‏، دار المعرفة، بی تا

- مقتل الحسین (علیه السّلام)، عبدالرزاق مقرم، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426ق.

- مقتل الحسین خوارزمی، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، محقق محمد سماوی، قم، انوار الهدی، 1381

- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، 4جلد، قم، علامه، چاپ: اول، 1379 ق.

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسی)، حاج شیخ عباس قمی، قم، دلیل، 1379ش.

- نفس المهموم‏، حاج شيخ عباس قمى، نجف، المكتبه الحيدريه‏، ‏1421 ق./ 1379ش.

- وقعة الطفّ، لوط بن يحيى ابو مخنف كوفى، 1جلد، قم، جامعه مدرسين، چاپ: سوم، 1417 ق.

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه